شکرگزاری در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
واژهپژوهان، | واژهپژوهان، شُکر را مانند شُکور، مصدر و به معنای شناختن [[احسان]] و نشر آن و [[ستایش]] صاحب آن، یا تصور [[نعمت]] و آشکار کردن آن و ضدّ [[کفر]]، به معنای فراموش کردن نعمت و پوشاندن آن دانستهاند.<ref>العین، ج۵، ص۲۹۲؛ مفردات، ص۴۶۱؛ لسانالعرب، ج ۴، ص۴۲۳، «شکر».</ref> به گفتهای [[شکر]]، مقلوب [[کشر]] به معنای [[کشف]] است<ref>نک: مفردات، ص۴۶۱.</ref> و به [[نقلی]]، معنای اصلی شکر، [[خشنودی]] به اندک است، از این رو به چارپایی که با اندکی علف فربه شود شَکور گفته میشود.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۲۰۷؛ المحیط فی اللغه، ج ۶، ص۱۶۱ - ۱۶۲، «شکر».</ref> برخی، [[شکر]] را سه گونه دانستهاند: | ||
#شکر [[قلب]] که تصور نعمت است؛ | #شکر [[قلب]] که تصور نعمت است؛ | ||
#شکر زبان که ستایش [[منعم]] است؛ | #شکر زبان که ستایش [[منعم]] است؛ | ||
#شکر دیگر اعضای بدن که احسان به منعم به اندازه [[استحقاق]] است.<ref>مفردات، ص۴۶۱.</ref> شکر در برابر [[خدا]] به معنای اعتراف به نعمت [[الهی]] و انجام [[طاعت]] و | #شکر دیگر اعضای بدن که احسان به منعم به اندازه [[استحقاق]] است.<ref>مفردات، ص۴۶۱.</ref> شکر در برابر [[خدا]] به معنای اعتراف به نعمت [[الهی]] و انجام [[طاعت]] و ترک معصیت است، از این رو به دو قسم شکر زبانی و شکر عملی قسمت میشود.<ref>المصباح، ص۳۱۹ - ۳۲۰؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۳۵۴، «شکر».</ref> واژههای «[[مدح]]» و «[[حمد]]» معنایی نزدیک به شکر دارند. درباره تفاوت آنها گفتهاند: [[حمد]] اخص از مدح و اعم از شکر است؛ زیرا مدح به اوصاف و [[افعال]] اختیاری و غیر اختیاری تعلق میگیرد؛ برای مثال، [[انسان]] را هم به جهت سپیدرویی یا بلندقامتیاش مدح میکنند، هم به جهت سخاوتش؛ اما حمد تنها در [[کمالات]] اختیاری کاربرد دارد.<ref>مفردات، ص۲۵۶، «حمد»؛ معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۳.</ref> از سویی، شکر تنها در برابر نعمت است؛ ولی حمد میتواند در برابر هر صفت یا فعل پسندیدهای باشد.<ref>الفائق، ج۱، ص۲۷۳؛ النهایه، ج۲، ص۴۹۳، «شکر».</ref> برخی نیز از جهتی دیگر، شکر را اعم از حمد دانستهاند؛ زیرا حمد همواره زبانی است؛ بر خلاف شکر که زبانی، جوارحی و [[قلبی]] است؛<ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۱۶.</ref> همچنین گفتهاند: حمد، درباره ذات، مدح راجع به صفت و شکر در باره فعل است. [[مؤمن]]، ذات [[خدای سبحان]] را حمد، صفات او را مدح و فعل او را [[شکرگزاری]] میکند. نعمت نیز فعل خداست و شکر در برابر نعمت است؛ زیرا اگر نعمتی به [[انسان]] نرسد، وی کسی را شکر نمیکند.<ref>تسنیم، ج۷، ص۵۲۵.</ref> برخی از [[عالمان]] [[اخلاق]]، شکر را شناختن نعمت از منعم، شاد بودن به آن و عمل کردن به مقتضای این [[شادی]] با تصمیم [[قلبی]] به انجام دادن خیر، [[ستایش]] [[منعم]] و بهکارگیری [[نعمت]] در راه [[طاعت]] وی دانستهاند<ref>جامع السعادات، ج۳، ص۱۸۷؛ معراج السعاده، ص۷۰۶.</ref> و به گفته بعضی، [[شکر]]، [[قدردانی]] از نعمت منعم است که آثار آن در [[قلب]] به صورت [[خضوع]]، [[خشوع]]، [[محبت]]، [[خشیت]] و مانند آنها بروز میکند و در زبان به شکل ثنا، [[مدح]] و [[حمد]] و در [[افعال]] و [[اعمال]] ظاهری به شکل [[اطاعت]] و بهکارگیری جوارح در راه رضای منعم.<ref>چهل حدیث، ص۳۴۳.</ref> برخی [[عارفان]]، [[شکر خدا]] را [[ادراک]] این مطلب دانستهاند که [[انسان]] نمیتواند از عهده [[شکر الهی]] برآید.<ref>تفسیر قشیری، ج۳، ص۴۰.</ref> بعضی نیز معانی [[شکر]] را [[شناخت]] نعمت؛ آنگاه پذیرش آن و سپس ستایش مُنعم دانسته و برای آن درجاتی یاد کردهاند.<ref>منازل السائرین، ص۷۲ - ۷۳.</ref> در [[تفاسیر]]، شکر را با تعابیری مانند اعتراف به نعمت با نوعی [[تعظیم]] منعِم،<ref>التبیان، ج۲، ص۸۲.</ref> اظهار نعمت از طریق [[اعتقاد]]، گفتار و عمل،<ref>مواهب الرحمن، ج۲، ص۱۵۲.</ref> شناخت نعمت همراه [[قیام]] به [[حق]] آن<ref>تفسیر بغوی، ج۲، ص۱۳۱؛ لباب التأویل، ج۲، ص۱۲۱.</ref> و به کار گرفتن همه اعضای ظاهری و [[باطنی]] در مسیری که برای آن [[آفریده]] شده<ref>روح البیان، ج۱، ص۲۷۶.</ref> تعریف کردهاند. | ||
در روایات اهل بیت{{عم}} نیز ماهیت شکر، شناختن قلبی نعمت،<ref>الکافی، ج۲، ص۹۶.</ref> [[حمد]] [[خدا]] بر هر نعمت مربوط به [[خانواده]] یا [[مال]] و ادای حق مال<ref>الکافی، ج۲، ص۹۶.</ref> و [[پرهیز از محرمات]] [[الهی]]<ref>الخصال، ص۱۴.</ref> شناسانده شده و بر پایه حدیثی قدسی، [[حق]] شکر خدا آن است که انسان بداند [[شکر نعمت]] نیز نعمتی از سوی خداست.<ref>الکافی، ج۲، ص۹۸.</ref> در منابع فقهی از [[استحباب]] [[نماز]] شکر<ref>المقنع، ص۱۵۳؛ المقنعه، ص۲۲۵.</ref> و سجده شکر<ref>الخلاف، ج۱، ص۴۳۴؛ الانصاف، ج۲، ص۲۰۰.</ref> هنگام پدیدار شدن نعمتی جدید و دفع بلایا [[سخن]] به میان آمده است<ref>[[عباس فتحیه|فتحیه، عباس]]، [[شکر - فتحیه (مقاله)|مقاله «شکر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۳۹۴-۳۹۵.</ref>. | |||
==شکر در قرآن کریم== | ==شکر در قرآن کریم== | ||
مشتقات ماده شُکر، ۷۵ بار در ۳۵ [[سوره]] و ۶۹ [[آیه]] از [[قرآن کریم]] به کار رفتهاند و در آنها از سه گونه [[شکرگزاری]] سخن به میان آمده است:<ref>نک: مواهب الرحمن، ج۲، ص۱۵۲ - ۱۵۳.</ref> | مشتقات ماده شُکر، ۷۵ بار در ۳۵ [[سوره]] و ۶۹ [[آیه]] از [[قرآن کریم]] به کار رفتهاند و در آنها از سه گونه [[شکرگزاری]] سخن به میان آمده است:<ref>نک: مواهب الرحمن، ج۲، ص۱۵۲ - ۱۵۳.</ref> | ||
#شکرگزاری خدا از بندگانش در برابر کارهای نیکوی ایشان که به معنای [[پاداش]] و ستایش نیکوی [[بندگان]] است <ref>لسان العرب، ج۴، ص۴۲۳، «شکر».</ref> و دو اسم «[[شکور]]» و «[[شاکر]]» از [[اسمای الهی]] بیانگر آناند؛ {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بیگمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«اگر به خداوند وامی نیکو دهید (خداوند) برای شما آن را دو چندان میکند و شما را میآمرزد و خداوند سپاسپذیری بردبار است» سوره تغابن، آیه ۱۷.</ref> | # شکرگزاری خدا از بندگانش در برابر کارهای نیکوی ایشان که به معنای [[پاداش]] و ستایش نیکوی [[بندگان]] است <ref>لسان العرب، ج۴، ص۴۲۳، «شکر».</ref> و دو اسم «[[شکور]]» و «[[شاکر]]» از [[اسمای الهی]] بیانگر آناند؛ {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بیگمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«اگر به خداوند وامی نیکو دهید (خداوند) برای شما آن را دو چندان میکند و شما را میآمرزد و خداوند سپاسپذیری بردبار است» سوره تغابن، آیه ۱۷.</ref>؛ | ||
#[[شکرگزاری]] [[بندگان]] از [[خدا]] که در آیاتی فراوان به آن اشاره شده و در آنها از موضوعاتی همچون بیان [[وجوب]] و اهمیت شکرگزاری {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref>، {{متن قرآن|فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«پس، از آنچه خداوند روزی شما کرده است حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref>، راههای شکرگزاری {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ}}<ref>«و چنین آنان را با یکدیگر آزمودیم تا به فرجام بگویند: «آیا از میان ما (تنها) اینانند که خداوند بر آنها منّت نهاده است؟» آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟» سوره انعام، آیه ۵۳.</ref>، متعلقات [[شکر]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمیدانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref>، کمّیت شکر و شاکران {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بیگمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و بیگمان شما را در زمین توانمند گرداندیم و در آن برایتان توشهها نهادیم؛ اندک سپاس میگزارید» سوره اعراف، آیه ۱۰.</ref>، آثار شکرگزاری {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref> و پیامدهای [[ناسپاسی]]{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> [[سخن]] به میان آمده است؛ | #[[شکرگزاری]] [[بندگان]] از [[خدا]] که در آیاتی فراوان به آن اشاره شده و در آنها از موضوعاتی همچون بیان [[وجوب]] و اهمیت شکرگزاری {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref>، {{متن قرآن|فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«پس، از آنچه خداوند روزی شما کرده است حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref>، راههای شکرگزاری {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ}}<ref>«و چنین آنان را با یکدیگر آزمودیم تا به فرجام بگویند: «آیا از میان ما (تنها) اینانند که خداوند بر آنها منّت نهاده است؟» آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟» سوره انعام، آیه ۵۳.</ref>، متعلقات [[شکر]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمیدانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref>، کمّیت شکر و شاکران {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بیگمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و بیگمان شما را در زمین توانمند گرداندیم و در آن برایتان توشهها نهادیم؛ اندک سپاس میگزارید» سوره اعراف، آیه ۱۰.</ref>، آثار شکرگزاری {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref> و پیامدهای [[ناسپاسی]]{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> [[سخن]] به میان آمده است؛ | ||
#شکرگزاری [[انسانها]] از یکدیگر. {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}}<ref>«(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.</ref> گونه نخست خارج از موضوع مقاله است و از دو گونه دیگر، غالب مباحث مقاله درباره شکرگزاری انسان از خداست. در آیاتی نیز مشتقات واژه [[کفر]] به معنای | #شکرگزاری [[انسانها]] از یکدیگر. {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}}<ref>«(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.</ref> گونه نخست خارج از موضوع مقاله است و از دو گونه دیگر، غالب مباحث مقاله درباره شکرگزاری انسان از خداست. در آیاتی نیز مشتقات واژه [[کفر]] به معنای کفران نعمت و ناسپاسی است: {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ}}<ref>«و اگر به انسان بخشایشی از خویش بچشانیم سپس آن را از وی باز گیریم بیگمان نومید و ناسپاس خواهد شد» سوره هود، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref>.<ref>[[عباس فتحیه|فتحیه، عباس]]، [[شکر - فتحیه (مقاله)|مقاله «شکر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۳۹۶.</ref> | ||
== وجوب و اهمیت شکرگزاری == | == وجوب و اهمیت شکرگزاری == | ||
اصل [[شکر منعم]] از | اصل [[شکر منعم]] از واجبات عقلی است که [[عقل]]، مستقل به وجوب آن [[حکم]] میکند<ref>اعلامالدین، ص۴۲؛ کشف المراد، ص۵۵۴.</ref> و ادله شرعی، مؤکِّد همین حکم عقلیاند.<ref>نهج الحق، ص۵۱.</ref> [[قرآن کریم]] در [[آیات]] فراوانی به شکلهایی گوناگون بر [[وجوب]] و اهمیت [[شکرگزاری]] تأکید کرده است: | ||
=== امر صریح به [[شکر]] و [[نهی]] از [[ناسپاسی]] === | === امر صریح به [[شکر]] و [[نهی]] از [[ناسپاسی]] === | ||
بسیاری از آیات، در قالب فعل امر ({{متن قرآن|اشْكُرُوا}}<ref>«سپاس بگزارید » سوره بقره، آیه 152.</ref>، {{متن قرآن|وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}} و...) صریحاً از [[فرمان خدا]] به شکرگزاری از وی خبر میدهند و گاه با صراحت از ناسپاسی نهی میکنند. مخاطب این [[فرمان]]، افزون بر [[پیامبران]]{{عم}}: {{متن قرآن|وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>« از سپاسگزاران باش!» سوره اعراف، آیه ۱۴۴.</ref> و [[بندگان]] برجسته [[الهی]]، مانند [[لقمان]]{{ع}}: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> عموم [[انسانها]] از [[اقوام]] پیشین، مانند [[قوم ابراهیم]]{{ع}}، [[قوم سبأ]]: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا لَهُ}}<ref>«او را سپاس گزارید » سوره عنکبوت، آیه ۱۷.</ref>، [[آل داود]]: {{متن قرآن| اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید!» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref> تا [[امت اسلامی]] هستند:{{متن قرآن|وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ}}<ref>«و نعمت خداوند را سپاس بگزارید » سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref> در ترکیب ادبی [[آیه]] {{متن قرآن|يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«هر چه میخواست از محرابها و تندیسها و کاسههای بزرگ حوضمانند و دیگهای استوار (جابهجا ناشدنی) برای او میساختند؛ ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref> اقوالی گفته شده که مفاد آیه بنابر برخی از آنها فرمان به شکر و بنابر برخی دیگر، فرمان به [[عمل صالح]] با [[هدف]] [[سپاسگزاری]] است که در هر صورت بر [[لزوم]] و اهمیت شکر دلالت دارد.<ref>الکشاف، ج۳، ص۵۷۳؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۹۹.</ref> در مواردی نیز افزون بر فرمان به شکرگزاری، آن را لازم [[توحید]] در [[عبودیت]] دانسته و فرموده است اگر تنها [[خدا]] را میپرستید سپاسگزار او: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>« خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره بقره، آیه ۱۷۲.</ref> و نعمتش: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref> باشید. | بسیاری از آیات، در قالب فعل امر ({{متن قرآن|اشْكُرُوا}}<ref>«سپاس بگزارید » سوره بقره، آیه 152.</ref>، {{متن قرآن|وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}} و...) صریحاً از [[فرمان خدا]] به شکرگزاری از وی خبر میدهند و گاه با صراحت از ناسپاسی نهی میکنند. مخاطب این [[فرمان]]، افزون بر [[پیامبران]]{{عم}}: {{متن قرآن|وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>« از سپاسگزاران باش!» سوره اعراف، آیه ۱۴۴.</ref> و [[بندگان]] برجسته [[الهی]]، مانند [[لقمان]]{{ع}}: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> عموم [[انسانها]] از [[اقوام]] پیشین، مانند [[قوم ابراهیم]]{{ع}}، [[قوم سبأ]]: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا لَهُ}}<ref>«او را سپاس گزارید » سوره عنکبوت، آیه ۱۷.</ref>، [[آل داود]]: {{متن قرآن| اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید!» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref> تا [[امت اسلامی]] هستند:{{متن قرآن|وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ}}<ref>«و نعمت خداوند را سپاس بگزارید » سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref> در ترکیب ادبی [[آیه]] {{متن قرآن|يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«هر چه میخواست از محرابها و تندیسها و کاسههای بزرگ حوضمانند و دیگهای استوار (جابهجا ناشدنی) برای او میساختند؛ ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref> اقوالی گفته شده که مفاد آیه بنابر برخی از آنها فرمان به شکر و بنابر برخی دیگر، فرمان به [[عمل صالح]] با [[هدف]] [[سپاسگزاری]] است که در هر صورت بر [[لزوم]] و اهمیت شکر دلالت دارد.<ref>الکشاف، ج۳، ص۵۷۳؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۹۹.</ref> در مواردی نیز افزون بر فرمان به شکرگزاری، آن را لازم [[توحید]] در [[عبودیت]] دانسته و فرموده است اگر تنها [[خدا]] را میپرستید سپاسگزار او: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>« خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره بقره، آیه ۱۷۲.</ref> و نعمتش: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref> باشید. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۵: | ||
در [[آیه]] {{متن قرآن|فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«پس، از آنچه خداوند روزی شما کرده است حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref> نیز تعلیق امر به شکر بر [[توحید]] در [[عبودیت]]، با [[هدف]] [[تشویق]] به شکر دانسته شده تا با این کار [[راستی]] ایمانشان را آشکار کنند،<ref>التحریر و التنویر، ج۱۳، ص۲۴۹؛ نک: التفسیر الوسیط، زحیلی، ج۲، ص۱۳۱۳.</ref> یا بدین معناست که شکر از کسی پذیرفته نیست، جز اینکه تنها [[خدا]] را [[بندگی]] کند.<ref>التبیان، ج ۶، ص۴۳۴.</ref> ذکر واژه {{متن قرآن|نِعْمَتَ}} نیز برای اشاره به سبب [[حکم]] وجوب شکر است؛ زیرا نعمت بودن چیزی موجب وجوب شکر بر آن میشود.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۶۴.</ref> در آیهای در کنار امر به شکر، از [[کفر]] نیز [[نهی]] شده است: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>« مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref> کفر در این آیه به معنای [[ناسپاسی]] در برابر [[نعمتهای الهی]] است<ref>زبدة التفاسیر، ج۱، ص۲۶۵؛ فتح القدیر، ج۱، ص۱۸۲؛ مقتنیات الدرر، ج۱، ص۳۳۶.</ref>. | در [[آیه]] {{متن قرآن|فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«پس، از آنچه خداوند روزی شما کرده است حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref> نیز تعلیق امر به شکر بر [[توحید]] در [[عبودیت]]، با [[هدف]] [[تشویق]] به شکر دانسته شده تا با این کار [[راستی]] ایمانشان را آشکار کنند،<ref>التحریر و التنویر، ج۱۳، ص۲۴۹؛ نک: التفسیر الوسیط، زحیلی، ج۲، ص۱۳۱۳.</ref> یا بدین معناست که شکر از کسی پذیرفته نیست، جز اینکه تنها [[خدا]] را [[بندگی]] کند.<ref>التبیان، ج ۶، ص۴۳۴.</ref> ذکر واژه {{متن قرآن|نِعْمَتَ}} نیز برای اشاره به سبب [[حکم]] وجوب شکر است؛ زیرا نعمت بودن چیزی موجب وجوب شکر بر آن میشود.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۶۴.</ref> در آیهای در کنار امر به شکر، از [[کفر]] نیز [[نهی]] شده است: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>« مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref> کفر در این آیه به معنای [[ناسپاسی]] در برابر [[نعمتهای الهی]] است<ref>زبدة التفاسیر، ج۱، ص۲۶۵؛ فتح القدیر، ج۱، ص۱۸۲؛ مقتنیات الدرر، ج۱، ص۳۳۶.</ref>. | ||
در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نیز کفر ۵ گونه دانسته شده که یکی از آنها | در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نیز کفر ۵ گونه دانسته شده که یکی از آنها کفران نعمت [[پروردگار]] است و در آیاتی مانند: {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref> آمده است که کفر در آنها به معنای کفران * نعمت است. <ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۷.</ref> به گفته برخی، کفر در همه کاربردهایش به معنای پوشاندن است و تعدّد معانی آن به لحاظ تنوّعِ چیزی است که پوشانده میشود: گاهی به معنای پوشاندن و [[انکار]] اصل ذات خداست و زمانی به معنای انکار [[وحدت]] او و وقتی نیز به معنای [[انکار نعمت]] او<ref> تسنیم، ج۷، ص۵۶۹.</ref> گفته شده {{متن قرآن|اشْكُرُوا لِي}} [[فرمان]] به استفاده از [[نعمتها]] در راه [[اطاعت]] و {{متن قرآن|لَا تَكْفُرُونِ}} نهی از به کاربردن آنها در راه [[معصیت]] است، یا اینکه مراد از {{متن قرآن|اشْكُرُوا لِي}} [[امر]] به [[سپاسگزاری]] و مقصود از {{متن قرآن|لَا تَكْفُرُونِ}} وجوب [[ثابتقدم]] ماندن بر [[شکرگزاری]] است<ref>تفسیر سورآبادی، ج۱، ص۱۳۸؛ التحریر و التنویر، ج۲، ص۵۰.</ref>. | ||
=== [[ستایش]] شاکران و نکوهش ناسپاسان === | === [[ستایش]] شاکران و نکوهش ناسپاسان === | ||
خط ۳۵: | خط ۳۷: | ||
=== استفهام تقریری و توبیخی === | === استفهام تقریری و توبیخی === | ||
در آیاتی پس از اشاره به نعمتهای گوناگون، درباره کسانی که این [[نعمتها]] به آنان داده شده گفته میشود آیا سپاسگزاری نمیکنند: {{متن قرآن|أَفَلَا يَشْكُرُونَ}}<ref>« آیا سپاس نمینهند؟» سوره یس، آیه ۳۵.</ref> این [[پرسش]]، استفهام مجازی و به معنای امر به شکر<ref>کشف الاسرار، ج۸، ص۲۴۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۶۸؛ ارشاد الاذهان، ج۱، ص۴۴۸.</ref> و تشویق به آن<ref>البحر المدید، ج۴، ص۵۶۸.</ref> یا به معنای [[توبیخ]] و [[ناپسند]] دانستن [[ناسپاسی]] از خداست<ref>المیزان، ج۱۷، ص۸۷.</ref> و آوردن فعل مضارع نیز با [[هدف]] [[مبالغه]] در [[انکار]] و توبیخ | در آیاتی پس از اشاره به نعمتهای گوناگون، درباره کسانی که این [[نعمتها]] به آنان داده شده گفته میشود آیا سپاسگزاری نمیکنند: {{متن قرآن|أَفَلَا يَشْكُرُونَ}}<ref>« آیا سپاس نمینهند؟» سوره یس، آیه ۳۵.</ref> این [[پرسش]]، استفهام مجازی و به معنای امر به شکر<ref>کشف الاسرار، ج۸، ص۲۴۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۶۸؛ ارشاد الاذهان، ج۱، ص۴۴۸.</ref> و تشویق به آن<ref>البحر المدید، ج۴، ص۵۶۸.</ref> یا به معنای [[توبیخ]] و [[ناپسند]] دانستن [[ناسپاسی]] از خداست<ref>المیزان، ج۱۷، ص۸۷.</ref> و آوردن فعل مضارع نیز با [[هدف]] [[مبالغه]] در [[انکار]] و توبیخ کفران آنهاست؛ یعنی با اینکه باید پیوسته شکرگزاری را تکرار کنند، چگونه همواره [[شرک]] میورزند؟<ref>التحریر و التنویر، ج۲۲، ص۲۲۶.</ref> در جایی دیگر پس از برشمردن برخی [[عنایات الهی]] به داوود{{ع}}، میفرماید آیا شما سپاسگزارید: {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ}}<ref>« آیا شما سپاسگزار هستید؟» سوره انبیاء، آیه ۸۰.</ref> گرچه ظاهراً این نعمت مربوط به داوود{{ع}} بوده، نعمت دادن به [[انبیا]] إنعام به همه [[خلق]] است.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۹۲.</ref> این استفهام نیز به معنای تقریر ([[اقرار]] گرفتن) درباره [[لزوم]] شکرگزاری [[مؤمنان]]،<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۹۲؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۱۳.</ref> یا امری در قالب استفهام<ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۸۹.</ref> و مفید مبالغه و [[سرزنش]] است.<ref>تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۵۷؛ زبدة التفاسیر، ج۴، ص۳۴۴.</ref> گاهی نیز با تعبیر چرا شکرگزاری نمیکنید: {{متن قرآن|فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«پس چرا سپاس نمیگزارید؟» سوره واقعه، آیه ۷۰.</ref> به سپاسگزاری از خدا و [[به نیکی یاد کردن]] نعمتهای او از طریق اظهار [[بندگی]] وی در [[رفتار]] و گفتار، [[تشویق]] کرده است.<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۳۵.</ref> در آیهای نیز با استفهامی انکاری از [[انسانها]] پرسیده شده که آیا [[پاداش]] [[احسان]] چیزی جز احسان است: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref> که اگر احسان نخست را [[احسان خدا]] بدانیم، احسان دوم [[وظیفه]] [[بندگان]] و به معنای [[شکرگزاری]] در برابر [[احسان الهی]] است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۱۵.</ref>. | ||
===تعابیر کنایی=== | ===تعابیر کنایی=== | ||
[[مفسران]]، برخی تعابیر [[قرآنی]] را با توجه به فضای [[آیه]]، کنایه از [[لزوم]] شکرگزاری دانستهاند؛ برای مثال، [[فرمان]] به [[عمل صالح]] در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا}}<ref>«ای پیامبران! از چیزهای پاکیزه بخورید و کاری شایسته کنید که من به آنچه میکنید دانایم» سوره مؤمنون، آیه ۵۱.</ref> را امر به [[شکر]] دانسته <ref>روح المعانی، ج۹، ص۲۴۱؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵.</ref> و [[نهی]] از [[طغیانگری]] در [[نعمتهای الهی]] در آیه {{متن قرآن|كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ}}<ref>«از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و در آن از اندازه مگذرید که خشم من شما را فرا گیرد و هر که خشم من او را فرا گیرد بیگمان نابود خواهد شد» سوره طه، آیه ۸۱.</ref> را به نهی از | [[مفسران]]، برخی تعابیر [[قرآنی]] را با توجه به فضای [[آیه]]، کنایه از [[لزوم]] شکرگزاری دانستهاند؛ برای مثال، [[فرمان]] به [[عمل صالح]] در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا}}<ref>«ای پیامبران! از چیزهای پاکیزه بخورید و کاری شایسته کنید که من به آنچه میکنید دانایم» سوره مؤمنون، آیه ۵۱.</ref> را امر به [[شکر]] دانسته <ref>روح المعانی، ج۹، ص۲۴۱؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵.</ref> و [[نهی]] از [[طغیانگری]] در [[نعمتهای الهی]] در آیه {{متن قرآن|كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ}}<ref>«از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و در آن از اندازه مگذرید که خشم من شما را فرا گیرد و هر که خشم من او را فرا گیرد بیگمان نابود خواهد شد» سوره طه، آیه ۸۱.</ref> را به نهی از کفران نعمت [[تفسیر]] کردهاند<ref>فتح القدیر، ج۳، ص۴۴۷؛ المیزان، ج۱۴، ص۱۸۷.</ref>.<ref>[[عباس فتحیه|فتحیه، عباس]]، [[شکر - فتحیه (مقاله)|مقاله «شکر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۳۹۶-۳۹۹.</ref> | ||
==مراتب و راههای شکرگزاری== | ==مراتب و راههای شکرگزاری== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۹: | ||
#[[سپاسگزاری]] با زبان و [[ستایش خدا]]؛ | #[[سپاسگزاری]] با زبان و [[ستایش خدا]]؛ | ||
#[[شکر عملی]] که برتر از آن دو مرتبه است و مراد از آن این است که درست بیندیشیم هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده و آن را در جای خود صرف کنیم.<ref>روح البیان، ج۶، ص۲۳۸؛ البحر المدید، ج۴، ص۴۸۱؛ نمونه، ج۱۰، ص۲۷۸.</ref> | #[[شکر عملی]] که برتر از آن دو مرتبه است و مراد از آن این است که درست بیندیشیم هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده و آن را در جای خود صرف کنیم.<ref>روح البیان، ج۶، ص۲۳۸؛ البحر المدید، ج۴، ص۴۸۱؛ نمونه، ج۱۰، ص۲۷۸.</ref> | ||
[[قرآن کریم]] راههای گوناگون شکرگزاری از [[خدای سبحان]] را بیان کرده است؛ از جمله با یادکرد مثالهای بسیار، راههای [[ایمان]] و شکر را به [[بندگان]] خویش شناسانده است، گرچه بیشتر [[مردم]] از آن روی میگردانند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا}}<ref>«و بیگمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آوردهایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۳، ص۲۰۲.</ref> برخی راههای | [[قرآن کریم]] راههای گوناگون شکرگزاری از [[خدای سبحان]] را بیان کرده است؛ از جمله با یادکرد مثالهای بسیار، راههای [[ایمان]] و شکر را به [[بندگان]] خویش شناسانده است، گرچه بیشتر [[مردم]] از آن روی میگردانند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا}}<ref>«و بیگمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آوردهایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۳، ص۲۰۲.</ref> برخی راههای شکرگزاری از خدا عبارتاند از: | ||
===[[اطاعت]] و [[عبادت خدا]]=== | ===[[اطاعت]] و [[عبادت خدا]]=== | ||
مردم با اطاعتشان از [[خدا]]، میتوانند او را شکر کنند.<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۵۹؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۱۸۵.</ref> از [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ}}<ref>«و چنین آنان را با یکدیگر آزمودیم تا به فرجام بگویند: «آیا از میان ما (تنها) اینانند که خداوند بر آنها منّت نهاده است؟» آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟» سوره انعام، آیه ۵۳.</ref> استفاده میشود [[مؤمنان]] تهیدستی که پیوسته [[خدا]] را میخوانند و عبادتش میکنند، از شاکراناند.<ref>جامع البیان، ج۷، ص۱۳۲؛ روح المعانی، ج۴، ص۱۵۴؛ المیزان، ج۷، ص۱۰۴ - ۱۰۵.</ref> پس [[ایمان]]، خداخوانی و [[خداخواهی]] روش [[شکرگزاری]] است و چون جمله {{متن قرآن|يَدْعُونَ رَبَّهُمْ}} به [[عبادت]] [[پروردگار]] با [[اقامه نماز]] [[واجب]] در [[صبح و شام]] [[تفسیر]] شده است،<ref>نک: التبیان، ج۴، ص۱۴۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۷۳.</ref> پس [[نماز]] و عبادت نمونهای از [[شکر]] است؛ همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>« خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میگرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref> [[شکر]]، به [[فراگیری احکام]] [[الهی]] و عمل به آنها تفسیر شده است،<ref>المیزان، ج۶، ص۱۱۲.</ref> چنانکه به گفتهای مقصود از {{متن قرآن|اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید! » سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref> نیز [[اطاعت]] عملی از خداست.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۱.</ref> گفته شده امر به نماز و [[قربانی]] در [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ}}<ref>«پس برای پروردگارت نماز بگزار و قربانی کن!» سوره کوثر، آیه ۲.</ref> برای شکرگزاری در برابر [[نعمت]] عظیم کوثر است.<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۳۷.</ref> همانگونه که [[اطاعت از خدا]] و [[عمل به احکام]] او از مصادیق شکر است، [[افترا بستن به خدا]] و [[تغییر]] [[احکام الهی]] مانند [[حرام]] دانستن [[حلال]] و حلال شمردن حرام {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ}}<ref>«بگو: مرا خبر دهید: آنچه را که خداوند از روزی برایتان فرو فرستاده است حلال و (برخی را) حرام گردانیدهاید، آیا خداوند به شما اجازه داده است یا بر خداوند دروغ میبندید؟» سوره یونس، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«و روز رستخیز گمان کسانی که به خداوند دروغ میبندند چیست؟ به راستی خداوند بر مردم بخشش دارد امّا بیشتر آنان سپاس نمیگزارند» سوره یونس، آیه ۶۰.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ}}<ref>«و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان میآورند و به نعمتهای خداوند ناسپاسی میورزند؟» سوره نحل، آیه ۷۲.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۴۵؛ المیزان، ج۱۰، ص۸۶.</ref> و گناهانی همچون [[اسراف]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا}}<ref>«که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref>.<ref>روح المعانی، ج۸، ص۶۲.</ref> نیز از مصادیق | مردم با اطاعتشان از [[خدا]]، میتوانند او را شکر کنند.<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۵۹؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۱۸۵.</ref> از [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ}}<ref>«و چنین آنان را با یکدیگر آزمودیم تا به فرجام بگویند: «آیا از میان ما (تنها) اینانند که خداوند بر آنها منّت نهاده است؟» آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟» سوره انعام، آیه ۵۳.</ref> استفاده میشود [[مؤمنان]] تهیدستی که پیوسته [[خدا]] را میخوانند و عبادتش میکنند، از شاکراناند.<ref>جامع البیان، ج۷، ص۱۳۲؛ روح المعانی، ج۴، ص۱۵۴؛ المیزان، ج۷، ص۱۰۴ - ۱۰۵.</ref> پس [[ایمان]]، خداخوانی و [[خداخواهی]] روش [[شکرگزاری]] است و چون جمله {{متن قرآن|يَدْعُونَ رَبَّهُمْ}} به [[عبادت]] [[پروردگار]] با [[اقامه نماز]] [[واجب]] در [[صبح و شام]] [[تفسیر]] شده است،<ref>نک: التبیان، ج۴، ص۱۴۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۷۳.</ref> پس [[نماز]] و عبادت نمونهای از [[شکر]] است؛ همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>« خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میگرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref> [[شکر]]، به [[فراگیری احکام]] [[الهی]] و عمل به آنها تفسیر شده است،<ref>المیزان، ج۶، ص۱۱۲.</ref> چنانکه به گفتهای مقصود از {{متن قرآن|اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید! » سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref> نیز [[اطاعت]] عملی از خداست.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۱.</ref> گفته شده امر به نماز و [[قربانی]] در [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ}}<ref>«پس برای پروردگارت نماز بگزار و قربانی کن!» سوره کوثر، آیه ۲.</ref> برای شکرگزاری در برابر [[نعمت]] عظیم کوثر است.<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۳۷.</ref> همانگونه که [[اطاعت از خدا]] و [[عمل به احکام]] او از مصادیق شکر است، [[افترا بستن به خدا]] و [[تغییر]] [[احکام الهی]] مانند [[حرام]] دانستن [[حلال]] و حلال شمردن حرام {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ}}<ref>«بگو: مرا خبر دهید: آنچه را که خداوند از روزی برایتان فرو فرستاده است حلال و (برخی را) حرام گردانیدهاید، آیا خداوند به شما اجازه داده است یا بر خداوند دروغ میبندید؟» سوره یونس، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«و روز رستخیز گمان کسانی که به خداوند دروغ میبندند چیست؟ به راستی خداوند بر مردم بخشش دارد امّا بیشتر آنان سپاس نمیگزارند» سوره یونس، آیه ۶۰.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ}}<ref>«و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان میآورند و به نعمتهای خداوند ناسپاسی میورزند؟» سوره نحل، آیه ۷۲.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۴۵؛ المیزان، ج۱۰، ص۸۶.</ref> و گناهانی همچون [[اسراف]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا}}<ref>«که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref>.<ref>روح المعانی، ج۸، ص۶۲.</ref> نیز از مصادیق کفران نعمت هستند. | ||
===[[پایداری]] در [[دین]]=== | ===[[پایداری]] در [[دین]]=== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۷: | ||
==زمینهها و موجبات [[شکرگزاری]]== | ==زمینهها و موجبات [[شکرگزاری]]== | ||
شکرگزاری از خدا همیشه در برابر نعمتهای اوست. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دستهایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دستهای خود را مسح نمایید، خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«پس، از آنچه خداوند روزی شما کرده است حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید» سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref>، {{متن قرآن|فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref> بنابراین در آیاتی که در آنها از [[نعمت]] یادی نشده، مانند {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref> واژه «نعمتی» مقدّر است.<ref>التبیان، ج۲، ص۳۱ - ۳۲.</ref> البته هرچند [[انسان]] برای [[نعمت]]، [[خدا]] را [[شکر]] میکند، مشکورٌله باید خدا باشد، نه نعمت او.<ref>تسنیم، ج۷، ص۵۲۵.</ref> گرچه برشماری [[نعمتهای خدا]] ممکن نیست: {{متن قرآن|وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا}}<ref>« اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمیتوانید شمار کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref> و از همین رو شکر همه نعمتهای او نیز ناشدنی است،<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۹۵؛ روح البیان، ج۷، ص۱۴۷؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج۳، ص۳۱۹.</ref> [[انسان]] باید در حدّ توان سپاسگزار [[نعمتهای الهی]] باشد، چنانکه [[خداوند]]، ابراهیم{{ع}} را اینگونه [[ستوده]] است: {{متن قرآن|شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ}}<ref>«سپاسگزار نعمتهای او بود» سوره نحل، آیه ۱۲۱.</ref> و به کار رفتن واژه «أنعُم» به صیغه جمع قلّت، بیانگر آن دانسته شده که وی شکر نعمتهای خُرد و اندک را نیز نادیده نمیگرفت؛ چه رسد به نعمتهای بزرگ و فراوان؛<ref>تفسیر المظهری، ج۵، ص۳۸۷؛ روح المعانی، ج۷، ص۴۸۳ - ۴۸۴.</ref> همچنین نوح{{ع}} را بندهای [[شکور]] معرفی کرده: {{متن قرآن|ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا}}<ref>«(ای) فرزندان کسانی که (آنان را در کشتی) با نوح برداشتیم؛ (بدانید که) او بندهای سپاسگزار بود» سوره اسراء، آیه ۳.</ref> که سبب آن بر اساس برخی [[روایات]] و گزارشها این بود که وی در [[صبح و شام]] [[اقرار]] میکرد همه [[نعمتها]] از خدایند و او را برای آنها میستود،<ref>تفسیر ابوحمزه، ص۲۳۰؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۸۰.</ref> یا آنکه هر گاه لباسی میپوشید، غذایی میخورد یا آبی مینوشید، خدا را [[ستایش]] و شکر میکرد و در آغاز [[غذا خوردن]] یا آب [[نوشیدن]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} و در پایان آن {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ}} میگفت.<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۲.</ref> البته برخی این وصف را اشاره به [[موسی]]{{ع}}دانستهاند.<ref>تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۲۴۸.</ref> از برخی [[آیات]] برداشت میشود که انسان افزون بر نعمتهایی که خدا به وی داده، [[شایسته]] است برای نعمتهایی که خدا به پدر و مادر او داده نیز وی را [[سپاس]] گوید، چنانکه سلیمان{{ع}} [[توفیق]] چنین شکرگزاریای را از خدا طلبید: {{متن قرآن|فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۹.</ref>.<ref>تفسیر قشیری، ج۳، ص۳۱؛ روح البیان، ج۶، ص۳۳۵.</ref> و دیگر [[مؤمنان]] نیز پس از رسیدن به سنّ [[چهل سالگی]] که [[زمان]] کامل شدن [[عقل آدمی]] است،<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۰.</ref> همین توفیق را از خدا میخواهند<ref>فتح القدیر، ج۵، ص۲۲؛ المیزان، ج۱۸، ص۲۰۲.</ref> بر اساس برخی [[روایات]] [[شیعی]]، این [[آیه]] درباره [[امام حسین]]{{ع}} نازل شده است.<ref>البرهان، ج۵، ص۳۹ - ۴۳.</ref> [[قرآن کریم]] از نعمتهای فراوانی یاد کرده که [[شکرگزاری]] در برابر آنها [[وظیفه]] انسانهاست. این [[نعمتها]] را میتوان در ۴ محور جمعبندی کرد: | |||
===[[دین]] و [[بعثت انبیا]]=== | ===[[دین]] و [[بعثت انبیا]]=== | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۲: | ||
====[[امنیت]] و آرامش==== | ====[[امنیت]] و آرامش==== | ||
[[قرآن کریم]] کسانی را که در برابر نعمت امنیت و آرامش به جای شکرگزاری، | [[قرآن کریم]] کسانی را که در برابر نعمت امنیت و آرامش به جای شکرگزاری، کفران ورزیدند [[نکوهش]] کرده است: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۶۰۰؛ مخزن العرفان، ج۷، ص۲۵۱.</ref> {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ}}<ref>«آیا ندیدهاند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمیبرند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده میشوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار میکنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ}}<ref>«و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شبها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید» سوره سبأ، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}}<ref>«اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانهها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بیگمان در این، نشانههایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۹.</ref>.<ref>المنیر، ج۲۱، ص۳۷ - ۳۸؛ الصافی، ج۴، ص۱۲۳.</ref> و به [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] [[فرمان]] داده، روزی را یاد کنند که در [[مکّه]] گروهی اندک و [[ناتوان]] بودند و [[بیم]] آن داشتند که دیگران آنان را بربایند و آن حالت دشوار و [[بحرانی]] را با دوران کنونی خود مقایسه کنند که [[خداوند]] آنان را در [[مدینه]] جای داد و ایشان را [[یاری]] رساند و روزی داد، تا [[خدا]] را بر این [[نعمت]] عظیم [[شکرگزار]] باشند: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۸۲۲.</ref> در آیهای نیز با اشاره به [[آموزش]] [[صنعت]] زرهبافی به داوود{{ع}} که موجب [[امنیت]] و صیانت [[انسانها]] در جنگهاست، آنان را به [[سپاسگزاری]] از خدا در برابر این نعمت [[تشویق]] کرده است: {{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ}}<ref>«و برای شما ساختن زرهی را به او آموختیم تا از (گزند) جنگتان نگه دارد پس آیا شما سپاسگزار هستید؟» سوره انبیاء، آیه ۸۰.</ref>.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۳۱۴.</ref> | ||
====[[نجات]] و [[رهایی]]==== | ====[[نجات]] و [[رهایی]]==== | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۱: | ||
==کمیت شاکران== | ==کمیت شاکران== | ||
[[خداوند]] [[انسان]] را به راه [[حق]] [[راهنمایی]] کرده است و [[انسان]] با [[اختیار]] خویش، یا | [[خداوند]] [[انسان]] را به راه [[حق]] [[راهنمایی]] کرده است و [[انسان]] با [[اختیار]] خویش، یا شکرگزاری از خدا و اعتراف به نعمتهایش را برمیگزیند یا کفران نعمت و [[انکار]] [[احسان]] او را: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶۳؛ التبیان، ج۱۰، ص۲۰۷؛ المیزان، ج۲۰، ص۱۲۲.</ref> از اسم فاعل بودن «[[شاکر]]» و صیغه [[مبالغه]] بودن «کَفور» برمیآید که شمار شاکران اندک و تعداد ناسپاسان بسیار است.<ref>تفسیر قاسمی، ج۹، ص۳۷۴.</ref> به این مطلب در آیاتی تصریح شده است، چنانکه در آیهای، [[خداوند]] شمار اندکی از [[بندگان]] خود را [[شکور]] خوانده است: {{متن قرآن|وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه 13.</ref> «شکور» کسی است که پیوسته در حال [[شکرگزاری]] است و این جمله یا در صدد بیان والا بودن [[مقام]] [[اهل]] [[شکر]] است؛ زیرا گروه اندکی به این [[منزلت]] رفیع باریافتهاند، یا بیانگر تعلیل است؛ یعنی چون انسانهای شکور بسیار اندکاند، بکوشید با شکرگزاری خود شمار آنان را افزایش دهید.<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۶۳.</ref> در [[آیات]] متعددی نیز با صراحت بیان شده که بیشتر [[مردم]] ناسپاساند: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>« اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref> در توضیح [[شاکر]] نبودن بیشتر مردم گفته شده [[کافران]] هرگز شکر نمیکنند و [[مؤمنان]] نیز به درجه نهایی شکر نمیرسند؛<ref>تفسیر بغوی، ج۱، ص۳۳۰.</ref> همچنین [[نکوهش]] [[اکثریت]] غیر شاکر، به منزله [[ستودن]] گروه اندک [[شکرگزار]] دانسته شده است.<ref>التفسیر الوسیط، زحیلی، ج۲، ص۱۳۴۲ - ۱۳۴۳.</ref> در آیاتی به اسباب [[ناسپاس]] بودن بیشتر [[انسانها]] اشاره شده است: | ||
===راهزنی [[ابلیس]]=== | ===راهزنی [[ابلیس]]=== | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۳: | ||
==آثار شکر== | ==آثار شکر== | ||
بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|مَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}}<ref>«هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> و {{متن قرآن|وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}<ref>«هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> [[پاداش]] شکرگزاری و [[زیان]] | بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|مَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}}<ref>«هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> و {{متن قرآن|وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}<ref>«هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> [[پاداش]] شکرگزاری و [[زیان]] کفران نعمت به خود [[انسان]] باز میگردد، چون [[خدای سبحان]] به [[بندگان]] نیاز ندارد.<ref>التبیان، ج۸، ص۹۷.</ref> در آیات متعددی به آثار [[ارزشمند]] سپاسگزاری از خدا اشاره شده است. مهمترین آثار شکرگزاری عبارتاند از: | ||
===[[ادراک]] و بهره برداری از [[آیات الهی]]=== | ===[[ادراک]] و بهره برداری از [[آیات الهی]]=== | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۴۱: | ||
==پیامدهای [[ناسپاسی]]== | ==پیامدهای [[ناسپاسی]]== | ||
در آیاتی به پیامدهای ناسپاسی و | در آیاتی به پیامدهای ناسپاسی و کفران نعمت اشاره شده است: | ||
=== | ===نارضایتی [[خداوند]]=== | ||
خداوند از کفران نعمت ناخشنود است: {{متن قرآن|وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ}}<ref>«اگر ناسپاسی کنید خداوند از شما بینیاز است و ناسپاسی را برای بندگانش نمیپسندد و اگر سپاسگزار باشید سپاسگزاری را برای شما میپسندد و هیچ باربرداری، بار (گناه) دیگری را برنمیدارد؛ سپس بازگشت شما تنها به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را از آنچه انجام می» سوره زمر، آیه ۷.</ref> واژه [[کفر]] در این آیه به معنای کفران نعمت دانسته شده؛ زیرا در برابر [[شکر]] به کار رفته<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۳۹.</ref> و آیه بیانگر آن است که کفران نعمت مورد [[رضای خدا]] نیست<ref>التبیان، ج۹، ص۹.</ref> و [[راضی]] نبودن [[خدا]] از کفران نعمت، برای آن است که ناسپاسی به [[زیان]] [[بندگان]] است.<ref>تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۳۷؛ الصافی، ج۴، ص۳۱۵؛ البحر المدید، ج۵، ص۵۴.</ref> برخی مراد از کفر در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>« کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref> را نیز کفران نعمت دانستهاند که بر این اساس خداوند ناسپاسان را فاسقانی شناسانده که از زی [[عبودیت]] خارج شدهاند<ref>المیزان، ج۱۵، ص۱۵۳.</ref>. | خداوند از کفران نعمت ناخشنود است: {{متن قرآن|وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ}}<ref>«اگر ناسپاسی کنید خداوند از شما بینیاز است و ناسپاسی را برای بندگانش نمیپسندد و اگر سپاسگزار باشید سپاسگزاری را برای شما میپسندد و هیچ باربرداری، بار (گناه) دیگری را برنمیدارد؛ سپس بازگشت شما تنها به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را از آنچه انجام می» سوره زمر، آیه ۷.</ref> واژه [[کفر]] در این آیه به معنای کفران نعمت دانسته شده؛ زیرا در برابر [[شکر]] به کار رفته<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۳۹.</ref> و آیه بیانگر آن است که کفران نعمت مورد [[رضای خدا]] نیست<ref>التبیان، ج۹، ص۹.</ref> و [[راضی]] نبودن [[خدا]] از کفران نعمت، برای آن است که ناسپاسی به [[زیان]] [[بندگان]] است.<ref>تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۳۷؛ الصافی، ج۴، ص۳۱۵؛ البحر المدید، ج۵، ص۵۴.</ref> برخی مراد از کفر در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>« کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref> را نیز کفران نعمت دانستهاند که بر این اساس خداوند ناسپاسان را فاسقانی شناسانده که از زی [[عبودیت]] خارج شدهاند<ref>المیزان، ج۱۵، ص۱۵۳.</ref>. | ||
===سلب [[نعمت]]=== | ===سلب [[نعمت]]=== | ||
همانگونه که | همانگونه که شکر نعمتهای الهی مایه افزایش نعمت است، کفران آنها موجب سلب نعمت است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>« بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند » سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>،<ref> مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۲.</ref> چنانکه بر اثر ناسپاسی [[قوم سبأ]] در برابر [[نعمتهای الهی]]، خداوند سیلی شدید فرستاد که آبادیهایشان را از هم جدا و خانههایشان را ویران کرد و باغهایشان را به باغهایی با میوههای تلخ و گز (که اصلاً ثمری ندارد) و اندکی سِدْر بدل کرد {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ}}<ref>«برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ}}<ref>«اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوههایی تلخ و (درختان) شورهگز و اندکی از درخت کنار» سوره سبأ، آیه ۱۶.</ref> و این چیزی جز [[مجازات]] کفران آنان نبود: {{متن قرآن|ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ}}<ref>«چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر میرسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۷.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۰۱؛ الصافی، ج۴، ص۲۱۶؛ نور الثقلین، ج۴، ص۳۲۸ - ۳۲۹.</ref> از عبارت پایانی [[آیه]] برمیآید که [[خداوند]] تنها کسانی را اینگونه [[کیفر]] میکند که بسیار [[ناسپاس]] باشند؛<ref>تفسیر بغوی، ج۳، ص۶۷۷؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۶۵.</ref> همچنین خداوند از سرزمینی یاد کرده که بر اثر [[ناسپاسی]] در برابر نعمتهای گوناگون [[الهی]]، بر آنان رخت [[گرسنگی]] و [[ترس]] پوشاند: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>. | ||
===[[عذاب الهی]]=== | ===[[عذاب الهی]]=== | ||
از پیامدهای ناگوار | از پیامدهای ناگوار کفران نعمت، [[عذاب]] سخت خداست: {{متن قرآن|وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>« اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref>.<ref>الکشاف، ج۲، ص۵۴۱؛ الجدید، ج۴، ص۱۴۱.</ref> و مجازات کافرانِ بسیار ناسپاس، [[آتش دوزخ]] است؛ به گونهای که نه آنان میمیرند و نه چیزی از عذاب [[آتش]] کاسته میشود: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ}}<ref>«و برای کافران آتش دوزخ (آماده) است که (در آن) نه کارشان تمام میشود که بمیرند و نه از عذاب آنان میکاهند؛ بدینگونه هر ناسپاسی را کیفر میدهیم» سوره فاطر، آیه ۳۶.</ref>.<ref>کنز الدقائق، ج۱۰، ص۵۷۷؛ البحر المدید، ج۴، ص۵۴۷؛ نمونه، ج۱۸، ص۲۷۴.</ref> | ||
==[[شکرگزاری]] [[مردم]] از یکدیگر== | ==[[شکرگزاری]] [[مردم]] از یکدیگر== | ||
در | در فرهنگ اسلامی، افزون بر [[شکر]] [[خدای سبحان]]، [[سپاسگزاری]] از هر احسانکنندهای ضروری است، تا آنجا که بر پایه روایتی هر کس مخلوق [[نعمت]] دهنده را شکر نکند، [[خدای عزوجل]] را شکرگزاری نکرده است.<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۱۳؛ بحار الانوار، ج۶۸، ص۴۴.</ref> [[قرآن کریم]] در کنار [[فرمان]] به شکرگزاری از خدا، [[انسانها]] را به سپاسگزاری از پدر و مادر سفارش کرده که بیانگر اهمیت آن است: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref>.<ref>بیان السعاده، ج۳، ص۲۲۹.</ref> بر اساس روایتی از [[امام رضا]]{{ع}}، از این [[آیه]] برداشت میشود که هر کس از پدر و مادر [[سپاسگزاری]] نکند، [[خدا]] را [[شکر]] نکرده است<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۳۴؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۲۵.</ref> و در روایاتی، [[پیامبر]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} دو پدر [[امّت اسلامی]]<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۱ - ۹۲؛ الدعوات، ص۵؛ روضة الواعظین، ص۳۲۲.</ref> و از مصادیق این آیه معرفی شدهاند.<ref>مناقب، ج۲، ص۳۰۰؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۴۳۰.</ref> به گفته برخی، سپاسگزاری از [[والدین]] همان شکر خداست؛ زیرا خاستگاه آن توصیه و [[فرمان]] [[پروردگار]] است و [[اطاعت]] و [[بندگی خدا]] نیز همان شکر خداست.<ref>المیزان، ج۱۶، ص۲۱۵ - ۲۱۶.</ref> گرچه سپاسگزاری از هر [[نیکوکار]] و منعِمی بر همه لازم است، [[بندگان]] ویژه [[الهی]] {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا}}<ref>«نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا}}<ref>«از چشمهای که بندگان خداوند از آن میآشامند آن را به خواست خود روان میسازند» سوره انسان، آیه ۶.</ref> کارهای خود را با کمال [[اخلاص]] و تنها برای خدا انجام میدهند و در برابر [[احسان]] و انعام خود به دیگران مانند [[اطعام]] آنان، از ایشان توقع [[پاداش]] یا تشکر ندارند: {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}}<ref>«(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.</ref> زیرا ایشان به ژرفای این [[حقیقت]] [[معنوی]] رسیدهاند که آنچه به دیگران [[انفاق]] میکنند، [[مال]] خداست و همه [[انسانها]] روزیخور اویند و [[قدرت]] بر اطعام دیگران نیز موهبتی الهی است، پس چگونه در برابر احسان خود میتوانند از دیگران [[انتظار]] تشکر داشته باشند؟<ref>الفواتح الالهیه، ج۲، ص۴۷۰.</ref> این [[آیات]] در باره [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، حضرت [[فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}}و [[امام حسین]]{{ع}} و فضّه خادمه آنان نازل شد که قوت افطارشان را به [[مسکین]]، [[یتیم]] و اسیری بخشیدند که از آنان غذا خواسته بودند و خود گرسنه ماندند <ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۵۲۸؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۰۳ - ۴۰۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۱.</ref> و به گفتهای ایشان جمله فوق را به زبان آوردند؛<ref>نک: لباب التأویل، ج۴، ص۳۷۸.</ref> ولی بیشتر [[مفسران]] معتقدند چنین جملهای زبان حال آنان و نیتی نهفته در درون آنان بود که [[خداوند]] آن را آشکار و بدین وسیله از [[اخلاص]] آنان [[تمجید]] کرد.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۱۰، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۷؛ المیزان، ج۲۰، ص۱۲۸.</ref> برخی امر به [[درود فرستادن]] بر [[زکات]] دهندگان پس از [[گرفتن زکات]] از آنان در [[آیه]] {{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref> را بیانگر [[لزوم]] تشکر و [[قدردانی]] از [[مردم]] در برابر انجام واجبات [[الهی]] دانستهاند.<ref>نمونه، ج۸، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[عباس فتحیه|فتحیه، عباس]]، [[شکر - فتحیه (مقاله)|مقاله «شکر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]]، ص ۴۱۳-۴۱۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |