قاعده لطف در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
یکی از | یکی از قواعد و اصول مهم در [[کلام]]، [[قاعدۀ لطف]]<ref>(Mercy / Grace Pincapple) (Mercy Rule)</ref>. است که پس از قاعده [[حسن و قبح عقلی]] مهمترین قاعدۀ [[کلامی]] به شمار میرود. [[وجوب]] تکالیف دینی، [[لزوم]] [[بعثت پیامبران]]، وجوب [[عصمت انبیاء]]، [[وعده]] و وعیدهای الهی، حسن آلام ابتدایی و [[وجوب امامت]] از جمله مسائلی هستند که بر این قاعده [[استوار]] شدهاند. واژۀ [[لطف]] در لغت در معنای [[مهربانی]] و [[اکرام]]، [[قرب]] و نزدیکی، کوچکی وزیری، خفا و پنهانی، نرمی و آشکاری به کار رفته است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۴۵۰؛ المعجم الوسیط، ج۲، ص۸۲۶.</ref>. | ||
لطف در اصطلاح [[متکلمان]] از | لطف در اصطلاح [[متکلمان]] از صفات [[فعل الهی]] است، یعنی افعالی که به [[مکلفان]] مربوط میشود و مقصود این است که [[خداوند]] آنچه مایۀ [[گرایش]] مکلفان به [[طاعت]] و دوری گزدیدن آنان از [[معصیت]] است را در [[حق]] آنان انجام داده و این امر مقتضای [[عدل]] و [[حکمت الهی]] است، [[اکثریت]] قریب به [[اتفاق]] متکلمان عالیه طرفدار [[قاعده لطف]] بودهاند. از متکلمان معروف [[امامیه]] در این باره رأی مخالفی نقل نشده، ولی از متکلمان معتزله از [[بشر بن معتمر]] (متوفای ۲۱۰ﻫ) و جعفر بن حرب (متوفای ۲۳۶ﻫ) به عنوان منکر قاعده لطف یادشده است<ref>ملل و نحل، ج۱، ص۶۵.</ref>. از قرائن و شواهد گوناگون به دست میآید که این قاعده همچون قاعدۀ حسن و قبح عقلی، از نخستین مسائل کلامی است که مورد توجه متکلمان عالیه قرار گرفته است<ref>ملل و نحل، ج۱، ص۴۵.</ref>. | ||
متکلمان لطف را از دو منظر تقسیم کردهاند: | متکلمان لطف را از دو منظر تقسیم کردهاند: | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
# از منظر فاعل آنکه به این اعتبار لطف سه گونه است: | # از منظر فاعل آنکه به این اعتبار لطف سه گونه است: | ||
## لطف، فعل مستقیم و بیواسطۀ خداوند است، مانند [[تشریع]] تکالیف دینی، [[ارسال پیامبران]] و اعطای [[معجزه]] به آنان؛ | ## لطف، فعل مستقیم و بیواسطۀ خداوند است، مانند [[تشریع]] تکالیف دینی، [[ارسال پیامبران]] و اعطای [[معجزه]] به آنان؛ | ||
## لطف، فعل مباشری کسی است که مورد لطف قرار گرفته است، مانند [[تفکر]] و نظر در [[دلایل]] [[توحید]] و | ## لطف، فعل مباشری کسی است که مورد لطف قرار گرفته است، مانند [[تفکر]] و نظر در [[دلایل]] [[توحید]] و معجزات پیامبران و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[دین]]؛ | ||
## [[لطف]]، | ## [[لطف]]، فعل مکلفان دیگر است مانند [[تبلیغ احکام الهی]] که فعل [[پیامبران]]، لطف است در [[حق]] [[مکلفان]]، و [[امر به معروف و نهی از منکر]] که فعل عموم مکلفان است و هر کس آن را انجام دهد، نتیجهاش لطف است در حق مکلفان دیگر<ref>الذخیره فی علم الکلام، ص۱۸۶؛ الالهیات، ج۲، ص۴۸ – ۴۷؛ الاقتصاد فی الاعتقاد، ص۷۸؛ کشف المراد، مبحث لطف.</ref>. | ||
مشهورترین [[دلیل عقلی]] بر | مشهورترین [[دلیل عقلی]] بر وجوب لطف بر خداوند، اصل [[حکمت]] است به این بیان که ترک لطف مستلزم نقض غرض است، و نقض غرض مخالف حکمت و [[باطل]] است، پس عمل به لطف [[واجب]] است {{عربی|و اللطف واجب ليحصل الفرض به}}<ref>کشف المراد، مقصد سوم، فصل سوم، بحث لطف.</ref>. همچنین وجوب لطف بر اساس [[جود]] و [[کرم]] [[خداوند]] تبیین شده است<ref>اوئل المقالات، ص۵۹.</ref>. | ||
از مطالعۀ [[آیات قرآن]] به روشنی استفاده میشود که [[ارسال پیامبران]]، [[اخلاق]] ویژه و سیرۀ عملی آنان، انزال [[کتب آسمانی]]، | از مطالعۀ [[آیات قرآن]] به روشنی استفاده میشود که [[ارسال پیامبران]]، [[اخلاق]] ویژه و سیرۀ عملی آنان، انزال [[کتب آسمانی]]، بیان معارف [[الهی]] در قالب مثالهای ساده و گویا، [[انذار]] و تبشیرهای الهی توسط پیامبران، [[مصائب]] و [[ناملایمات]]، [[نعمتها]] و موهبتهای مادی، نصرتها و [[امدادهای غیبی]]، همگی از مصادیق و مظاهر [[لطف الهی]] به شمار میروند که برخی مقتضای [[حکمت خداوند]] و برخی مظهر و جلوه جود و احسان الهی هستند. | ||
[[فقها]] عموماً [[احکام شرع]] را از باب لطف و | [[فقها]] عموماً [[احکام شرع]] را از باب لطف و امتنان خالق بر انسان دانستهاند و معنای این سخن آن است که همۀ نتایج، [[خیر]] و [[مصلحت]] تمامی [[احکام شرعی]] به [[انسان]] عاید میشود و عنوان لطف و [[امتنان]] در مورد فرض قبلی قابل [[صدق]] نیست<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ * أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}} «و گفتند: چرا این قرآن بر مردی سترگ از این دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشد؟ * آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۱-۳۲؛ {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹؛ {{متن قرآن|اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى}} «به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است» سوره طه، آیه ۴۳-۴۴؛ {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}} «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ}} «و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۹، ص۹۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص۳۳۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |