پرش به محتوا

عصر امام باقر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
=== عبدالملک بن مروان ===
=== عبدالملک بن مروان ===
{{اصلی|عبدالملک بن مروان}}
{{اصلی|عبدالملک بن مروان}}
پایه‌های [[حکومت اموی]] از طایفه [[بنی‌مروان]] در ایام [[عبدالملک بن مروان]] محکم گردید؛ چراکه او اوّلین [[حاکم]] [[مقتدر]] [[مروانی]] بود که [[اقدامات سیاسی]] او پایه‌گذار بسیاری از حوادث و پدیده‌های این برهه از زمان بود. [[عبدالملک بن مروان]] دارای صفات و ویژگی‌های [[نفسانی]] پست و منحطّی بود مانند طغیانگری و [[ستمگری]]؛ [[پیمان‌شکنی]] و [[خیانت]]؛ [[سنگدلی]] و [[خشونت]] و [[بخل]]: عبدالملک بن مروان از شدّت خساست و بخل به [[لقب]] (رشح الحجاره) که کنایه از سنگی است که نم پس نمی‌دهد ملقّب گردیده بود<ref>تاریخ قضاعى، ص۷۲.</ref>.
پایه‌های [[حکومت اموی]] از طایفه [[بنی‌مروان]] در ایام [[عبدالملک بن مروان]] محکم گردید؛ چراکه او اوّلین [[حاکم]] مقتدر [[مروانی]] بود که اقدامات سیاسی او پایه‌گذار بسیاری از حوادث و پدیده‌های این برهه از زمان بود. [[عبدالملک بن مروان]] دارای صفات و ویژگی‌های [[نفسانی]] پست و منحطّی بود مانند طغیانگری و [[ستمگری]]؛ [[پیمان‌شکنی]] و [[خیانت]]؛ سنگدلی و [[خشونت]] و [[بخل]]: عبدالملک بن مروان از شدّت خساست و بخل به [[لقب]] (رشح الحجاره) که کنایه از سنگی است که نم پس نمی‌دهد ملقّب گردیده بود<ref>تاریخ قضاعى، ص۷۲.</ref>.


عبدالملک به فرماندار یثرب دستور داد تا [[امام محمّد باقر]]{{ع}} را دستگیر کرده و آن حضرت را تحت الحفظ نزد او فرستد، [[حاکم]] یثرب در [[اجابت]] [[فرمان]] عبدالملک تردید کرد و دید که [[حکمت]] در این است که به شکلی این دستور را [[لغو]] کند. بنابراین نامه‌ای به عبدالملک نوشت و در آن آورد: این نامه‌ای که به تو می‌نویسم به‌معنای [[مخالفت]] با دستور تو و ردّ فرمانت نیست، امّا این‌گونه می‌بینم که از سر دلسوزی و [[خیرخواهی]] تو را نصیحتی کنم، مردی که او را از من خواسته‌ای کسی است که امروزه در روی [[زمین]] پاکدامن‌تر، پارساتر و پرهیزگارتر از او وجود ندارد. چون او به [[محراب]] [[عبادت]] رفته و [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کند پرندگان و حیوانات وحشی از [[زیبایی]] صدایش گرد او حلقه می‌زنند. قرائت قرآنش شبیه مزامیر [[آل داوود]] است. این مرد از داناترین و مهربانترین [[مردمان]] است. وی از لحاظ عبادت و [[بندگی خدا]] نیز در میان همه [[مردم]] سخت کوشترین افراد است، من [[مصلحت]] نمی‌بینم که [[امیرمؤمنان]] متعرّض چنین شخصی گردد؛ چراکه [[خداوند متعال]] هرگز [[سرنوشت]] گروهی را [[تغییر]] نمی‌دهد مگر اینکه خود سرنوشت خود را تغییر بدهند.
عبدالملک به فرماندار یثرب دستور داد تا [[امام محمد باقر]]{{ع}} را دستگیر کرده و آن حضرت را تحت الحفظ نزد او فرستد، [[حاکم]] یثرب در [[اجابت]] [[فرمان]] عبدالملک تردید کرد و دید که [[حکمت]] در این است که به شکلی این دستور را [[لغو]] کند. بنابراین نامه‌ای به عبدالملک نوشت و در آن آورد: این نامه‌ای که به تو می‌نویسم به‌معنای [[مخالفت]] با دستور تو و ردّ فرمانت نیست، امّا این‌گونه می‌بینم که از سر دلسوزی و [[خیرخواهی]] تو را نصیحتی کنم، مردی که او را از من خواسته‌ای کسی است که امروزه در روی [[زمین]] پاکدامن‌تر، پارساتر و پرهیزگارتر از او وجود ندارد. چون او به [[محراب]] [[عبادت]] رفته و [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کند پرندگان و حیوانات وحشی از [[زیبایی]] صدایش گرد او حلقه می‌زنند. قرائت قرآنش شبیه مزامیر [[آل داوود]] است. این مرد از داناترین و مهربانترین [[مردمان]] است. وی از لحاظ عبادت و [[بندگی خدا]] نیز در میان همه [[مردم]] سخت کوشترین افراد است، من [[مصلحت]] نمی‌بینم که [[امیرمؤمنان]] متعرّض چنین شخصی گردد؛ چراکه [[خداوند متعال]] هرگز [[سرنوشت]] گروهی را [[تغییر]] نمی‌دهد مگر اینکه خود سرنوشت خود را تغییر بدهند.


هنگامی که این نامه به عبدالملک رسید، از رأی خود مبنی بر دستگیری امام باقر{{ع}} صرف‌نظر کرده و سخنان [[حاکم مدینه]] را صحیح دانست‌<ref>الدرّ النظیم، ص۱۸۸؛ ضیاء العالمین، ج۲، شرح‌حال امام باقر{{ع}}.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۷]]، ص۸۹ ـ ۱۰۰.</ref>
هنگامی که این نامه به عبدالملک رسید، از رأی خود مبنی بر دستگیری امام باقر{{ع}} صرف‌نظر کرده و سخنان [[حاکم مدینه]] را صحیح دانست‌<ref>الدرّ النظیم، ص۱۸۸؛ ضیاء العالمین، ج۲، شرح‌حال امام باقر{{ع}}.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۷]]، ص۸۹ ـ ۱۰۰.</ref>
۱۱۵٬۴۱۱

ویرایش