پرش به محتوا

جنگ جمل در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱: خط ۱۱:
[[نبرد جمل]]، بین [[امام]] با [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] و گروهی دیگر که در [[مدینه]] با او [[بیعت]] کردند، اما [[بیعت]] خود را شکستند، روی داد. از این رو [[جنگ]] با آنان [[نبرد]] با [[ناکثین]]، به‌معنای [[پیمان‌شکنان]] نام گرفت. [[عایشه]] در هنگامه [[جنگ]] بر شتری سرخ‌موی به‌نام "[[عسکر]]" سوار بود. هنگام [[نبرد]]، عده زیادی در کنار آن شتر [[مقاومت]] کردند و کشته شدند، از جمله هفتاد قرشی و خود شتر نیز به‌شدت [[مقاومت]] می‌کردند. از این رو این [[نبرد]] به [[جنگ جمل]] شهرت یافته است. [[امام]] {{ع}} پس از [[جنگ]] [[مردم بصره]] را [[لشکر]] [[زن]] و [[پیروان]] بهیمه و حیوان خواند. در این جریان [[طلحه]] و [[زبیر]] دو [[صحابی]] نام‌دار [[پیامبر]] و از اعضای [[شورای شش‌نفره]] که [[خلیفه دوم]] برای [[خلافت]] معین کرده بود، مدعی [[خلافت]] شدند. پس از [[کشته شدن عثمان]] و [[بیعت]] [[مردم]] با [[امام]] {{ع}}، آنان که در گذشته از امتیازات خوبی برخوردار بودند به [[مخالفت]] با [[امام]] پرداختند و به بهانه‌هایی مانند خون‌خواهی [[عثمان]] به [[بصره]] رفتند و آن شهر را [[تصرف]] کردند. در [[جنگ جمل]] عده زیادی از [[مسلمانان]] کشته شدند و کینه‌ها در میان [[مسلمانان]] عمیق شد<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۵۰.</ref>.
[[نبرد جمل]]، بین [[امام]] با [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] و گروهی دیگر که در [[مدینه]] با او [[بیعت]] کردند، اما [[بیعت]] خود را شکستند، روی داد. از این رو [[جنگ]] با آنان [[نبرد]] با [[ناکثین]]، به‌معنای [[پیمان‌شکنان]] نام گرفت. [[عایشه]] در هنگامه [[جنگ]] بر شتری سرخ‌موی به‌نام "[[عسکر]]" سوار بود. هنگام [[نبرد]]، عده زیادی در کنار آن شتر [[مقاومت]] کردند و کشته شدند، از جمله هفتاد قرشی و خود شتر نیز به‌شدت [[مقاومت]] می‌کردند. از این رو این [[نبرد]] به [[جنگ جمل]] شهرت یافته است. [[امام]] {{ع}} پس از [[جنگ]] [[مردم بصره]] را [[لشکر]] [[زن]] و [[پیروان]] بهیمه و حیوان خواند. در این جریان [[طلحه]] و [[زبیر]] دو [[صحابی]] نام‌دار [[پیامبر]] و از اعضای [[شورای شش‌نفره]] که [[خلیفه دوم]] برای [[خلافت]] معین کرده بود، مدعی [[خلافت]] شدند. پس از [[کشته شدن عثمان]] و [[بیعت]] [[مردم]] با [[امام]] {{ع}}، آنان که در گذشته از امتیازات خوبی برخوردار بودند به [[مخالفت]] با [[امام]] پرداختند و به بهانه‌هایی مانند خون‌خواهی [[عثمان]] به [[بصره]] رفتند و آن شهر را [[تصرف]] کردند. در [[جنگ جمل]] عده زیادی از [[مسلمانان]] کشته شدند و کینه‌ها در میان [[مسلمانان]] عمیق شد<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۵۰.</ref>.


== [[انگیزه]] [[طلحه]] و [[زبیر]] در [[مخالفت با امام علی]] {{ع}} ==
== انگیزه [[طلحه]] و [[زبیر]] در [[مخالفت با امام علی]] {{ع}} ==
انگیزه آن‌ها برای [[مخالفت]] با [[امام]] را می‌توان چند [[دلیل]] دانست:
انگیزه آن‌ها برای [[مخالفت]] با [[امام]] را می‌توان چند [[دلیل]] دانست:
# [[امام]] {{ع}} در سومین روز [[خلافت]] [[دستور]] داد به هر یک از [[مسلمانان]] سی درهم سهم مساوی از [[بیت المال]] بپردازند. [[طلحه]] و [[زبیر]] از اینکه سهم آنان مانند دیگران است ناراحت شدند. [[امام]] {{ع}} [[دلیل]] کار خود را [[پیروی]] از سنّت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برمی‌شمرد<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتُمَا مِنْ أَمْرِ الْأُسْوَةِ، فَإِنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ لَمْ أَحْكُمْ أَنَا فِيهِ بِرَأْيِي وَ لَا وَلِيتُهُ هَوًى مِنِّي، بَلْ وَجَدْتُ أَنَا وَ أَنْتُمَا مَا جَاءَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۵.</ref>.
# [[امام]] {{ع}} در سومین روز [[خلافت]] [[دستور]] داد به هر یک از [[مسلمانان]] سی درهم سهم مساوی از [[بیت المال]] بپردازند. [[طلحه]] و [[زبیر]] از اینکه سهم آنان مانند دیگران است ناراحت شدند. [[امام]] {{ع}} [[دلیل]] کار خود را [[پیروی]] از سنّت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برمی‌شمرد<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتُمَا مِنْ أَمْرِ الْأُسْوَةِ، فَإِنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ لَمْ أَحْكُمْ أَنَا فِيهِ بِرَأْيِي وَ لَا وَلِيتُهُ هَوًى مِنِّي، بَلْ وَجَدْتُ أَنَا وَ أَنْتُمَا مَا جَاءَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۵.</ref>.
# [[طلحه]] خواستار [[حکومت]] [[کوفه]] و [[زبیر]] خواستار [[حکومت بصره]] بود. [[امام]] {{ع}} با درخواست آنان [[مخالفت]] کرد و فرمود: "نزد من باشید بهتر است" و علت آن را نیز چنین بیان کرد: "در این دو شهر [[اموال]] و مردان جنگجوی زیادی است که اگر بر آن مسلط شوند همه را تحت [[سلطه]] خود خواهند کشاند".
# [[طلحه]] خواستار [[حکومت]] [[کوفه]] و [[زبیر]] خواستار [[حکومت بصره]] بود. [[امام]] {{ع}} با درخواست آنان [[مخالفت]] کرد و فرمود: "نزد من باشید بهتر است" و علت آن را نیز چنین بیان کرد: "در این دو شهر [[اموال]] و مردان جنگجوی زیادی است که اگر بر آن مسلط شوند همه را تحت [[سلطه]] خود خواهند کشاند".
# [[امام]] {{ع}} آنان را در مسائل حکومتی داخل نمی‌کرد و آنان از این مورد ناراحت بودند. [[امام]] {{ع}} در پاسخ آن‌ها فرمود: "من براساس [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] عمل می‌کنم و در این مورد نیازی به [[مشورت]] آنان ندارم".
# [[امام]] {{ع}} آنان را در مسائل حکومتی داخل نمی‌کرد و آنان از این مورد ناراحت بودند. [[امام]] {{ع}} در پاسخ آن‌ها فرمود: "من براساس [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] عمل می‌کنم و در این مورد نیازی به [[مشورت]] آنان ندارم".
# آنان این‌گونه بهانه آوردند که [[بیعت]] خود را مشروط به اجرای حدّ [[قاتلان عثمان]] می‌دانند، در حالی که [[قاتلان عثمان]] آزادند. پاسخ [[امام]] {{ع}} این بود که آنان دارای شوکت و موقعیت هستند و غلامان شما هم با آنان شریک بودند. بدیهی است [[غلام]] بدون اجازه مولای خود کاری انجام نمی‌دهد، یعنی آن دو نیز خود متهم‌اند. از دیگر سو [[معاویه]] که می‌دانست [[امام]] حضور او را در [[شام]] برنمی‌تابد با نگارش نامه‌هایی به افرادی در [[مدینه]]، از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]]، آنان را بر [[مخالفت]] با [[امام]] {{ع}} [[تشویق]] کرد و مدعی شد از [[مردم]] [[شام]] برای آنان [[بیعت]] می‌گیرد. سرانجام [[طلحه]] و [[زبیر]] تصمیم به ترک [[مدینه]] گرفتند و از [[امام]] {{ع}} نیز با واسطه اجازه خواستند. [[امام]] به آن دو هشدار داد که دنبال غائله و [[فتنه]] نباشند و در حالی که [[عبدالله]] [[ابن عباس]] پیشنهاد دستگیری آن دو را قبل از رفتن به [[مکه]] مطرح کرده بود با [[مخالفت]] [[امام]] {{ع}} روبه‌رو شد، زیرا در منطق [[امام]]، [[اقدام]] به دست‌گیری به صرف اتهام به [[شورش]]، [[ستم]] است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.</ref>.
# آنان این‌گونه بهانه آوردند که [[بیعت]] خود را مشروط به اجرای حدّ قاتلان عثمان می‌دانند، در حالی که قاتلان عثمان آزادند. پاسخ [[امام]] {{ع}} این بود که آنان دارای شوکت و موقعیت هستند و غلامان شما هم با آنان شریک بودند. بدیهی است [[غلام]] بدون اجازه مولای خود کاری انجام نمی‌دهد، یعنی آن دو نیز خود متهم‌اند. از دیگر سو [[معاویه]] که می‌دانست [[امام]] حضور او را در [[شام]] برنمی‌تابد با نگارش نامه‌هایی به افرادی در [[مدینه]]، از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]]، آنان را بر [[مخالفت]] با [[امام]] {{ع}} [[تشویق]] کرد و مدعی شد از [[مردم]] [[شام]] برای آنان [[بیعت]] می‌گیرد. سرانجام [[طلحه]] و [[زبیر]] تصمیم به ترک [[مدینه]] گرفتند و از [[امام]] {{ع}} نیز با واسطه اجازه خواستند. [[امام]] به آن دو هشدار داد که دنبال غائله و [[فتنه]] نباشند و در حالی که [[عبدالله]] [[ابن عباس]] پیشنهاد دستگیری آن دو را قبل از رفتن به [[مکه]] مطرح کرده بود با [[مخالفت]] [[امام]] {{ع}} روبه‌رو شد، زیرا در منطق [[امام]]، [[اقدام]] به دست‌گیری به صرف اتهام به [[شورش]]، [[ستم]] است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.</ref>.


[[قاضی القضاه]] در کتاب «[[المغنی (کتاب)|المغنی]]» از «[[وهب بن جریر]]» نقل کرده که: شخصی از [[اهل بصره]] به [[طلحه]] و [[زبیر]] گفت: شما از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} و دارای فضل و [[بزرگواری]] هستید علت حرکت شما به سوی بصره و [[جنگ]] چیست؟ آیا [[پیامبر]] به شما دستور داده و یا نظریه شخصی شماست؟ طلحه ساکت بود و با [[زمین]] [[بازی]] می‌کرد، اما زبیر در پاسخش گفت: "وای بر تو شنیده‌ایم در اینجا دراهم فراوانی است آمده‌ایم که از آنها برگیریم!!»<ref>{{عربی|و یحک حدثنا ان هیهنا دراهم کثیره فجئنا لناخذ منها}}؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۱۷-۳۱۸.</ref>
[[قاضی القضاه]] در کتاب «[[المغنی (کتاب)|المغنی]]» از «[[وهب بن جریر]]» نقل کرده که: شخصی از [[اهل بصره]] به [[طلحه]] و [[زبیر]] گفت: شما از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} و دارای فضل و [[بزرگواری]] هستید علت حرکت شما به سوی بصره و [[جنگ]] چیست؟ آیا [[پیامبر]] به شما دستور داده و یا نظریه شخصی شماست؟ طلحه ساکت بود و با [[زمین]] [[بازی]] می‌کرد، اما زبیر در پاسخش گفت: "وای بر تو شنیده‌ایم در اینجا دراهم فراوانی است آمده‌ایم که از آنها برگیریم!!»<ref>{{عربی|و یحک حدثنا ان هیهنا دراهم کثیره فجئنا لناخذ منها}}؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۱۷-۳۱۸.</ref>
۱۱۸٬۴۴۱

ویرایش