خسف بیداء چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخهای دیگر
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
::::#[[حضرت علی ]]{{ع}} میفرمایند: "مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام میکند، چون خبر ظهور، وی به [[سفیانی]] میرسد وی سپاهی از لشکریان خود را برای جنگ،به سوی او میفرستد ولی سپاه [[مهدی]] آنان را شکست میدهد، آنگاه خود [[سفیانی]] با لشکریان همراه به جنگ وی میروند و چون از سرزمین [[بیداء]] میگذرند، در زمین فرو روند و جز یک نفر که خبر آنان را میآورد، همگی هلاک میشوند<ref>تاریخ غیبت کبری، ص ۵۲۱.</ref>. | ::::#[[حضرت علی ]]{{ع}} میفرمایند: "مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام میکند، چون خبر ظهور، وی به [[سفیانی]] میرسد وی سپاهی از لشکریان خود را برای جنگ،به سوی او میفرستد ولی سپاه [[مهدی]] آنان را شکست میدهد، آنگاه خود [[سفیانی]] با لشکریان همراه به جنگ وی میروند و چون از سرزمین [[بیداء]] میگذرند، در زمین فرو روند و جز یک نفر که خبر آنان را میآورد، همگی هلاک میشوند<ref>تاریخ غیبت کبری، ص ۵۲۱.</ref>. | ||
::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: "... [[سفیانی]] گروهی را به [[مدینه]] روانه میکند و مهدی از آنجا به مکه رخت بر میبندد، خبر به فرمانده سپاه [[سفیانی]] میرسد که [[مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند ولی او نمییابد تا این که [[مهدی]] با حالت ترس و نگرانی بدان سنت که [[موسی بن عمران]] داشت داخل مکه شود. فرمانده سپاه [[سفیانی]] در صحرا فرود میآید. منادی از آسمان ندا میکند "ای دشت آن قوم را نابود ساز" پس آن نیز ایشان را به درون خود میبرد و هیچ یک از آنان نجات نمییابد، مگر سه نفر....<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۹، باب ۱۴، ح ۶۷.</ref> | ::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: "... [[سفیانی]] گروهی را به [[مدینه]] روانه میکند و مهدی از آنجا به مکه رخت بر میبندد، خبر به فرمانده سپاه [[سفیانی]] میرسد که [[مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند ولی او نمییابد تا این که [[مهدی]] با حالت ترس و نگرانی بدان سنت که [[موسی بن عمران]] داشت داخل مکه شود. فرمانده سپاه [[سفیانی]] در صحرا فرود میآید. منادی از آسمان ندا میکند "ای دشت آن قوم را نابود ساز" پس آن نیز ایشان را به درون خود میبرد و هیچ یک از آنان نجات نمییابد، مگر سه نفر....<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۹، باب ۱۴، ح ۶۷.</ref> | ||
::::#[[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "سالار ما [[قائم]]{{ع}} بر دیوار کعبه تکیه میدهد. آنگاه مردی که چهرهاش به عقب برگشته است نزد او میآید و میگوید: ای سرزمین من! بشارتی برای شما دارم. فرشتهای به من دستور داده است که نزد شما بیایم و هلاکت سپاه [[سفیانی]] را بشارت دهم. [[قائم]]{{ع}} به او میفرمایند: "ماجرای خود و برادرت را بیان کن. آن مرد میگوید: من و برادرم در لشکر [[سفیانی]] بودیم و همه جا از دمشق تا بغداد را خراب کردیم و تل خاکی باقی گذاردیم. کوفه و مدینه را هم ویران کردیم و منبر پیامبر {{صل}} را هم شکستیم و مرکبهای خود را در مسجد [[پیامبر خاتم|رسول الله]] بستیم. از آنجا برای تخریب خانه خدا و کشتن اهل آن خارج شدیم اما وقتی به دشت پهنی رسیدیم که استراحت کنیم، ناگاه کسی ندا داد، ای بیابان! ستمکاران را نابود گردان. در این هنگام زمین گشوده شد و تمام سپاه را بلعید و به خدا قسم کسی جز من و برادرم بر روی زمین باقی نماند. فرشتهای بر صورت ما زد و چهره ما چنان که میبینید برگشت. و به برادرم گفت: وای بر تو! به سوی [[سفیانی]] در دمشق برو و او را از ظهور مهدی آل محمد {{صل}} با خبر کن و بگو خداوند سپاهت را در میان [[مکه]] و [[مدینه]] نابود ساخت. و به من گفت: تو هم به مکه نزد مهدی برو و او را به هلاکت ستمکاران بشارت ده و به دست او توبه کن که از تو میپذیرد. آنگاه [[قائم]]{{ع}} با دست خود چهره او میکشد و به حال اول باز میگردد و با او بیعت میکند و جزء یارانش میگردد<ref>بحارالانوار، ج ۵۳-، ص ۱۰.</ref>. لازم به ذکر است که در برخی روایات، غیر از خسف در بیداء از خسف در مشرق و خسف در مغرب نیز یاد شده است<ref>وافی، ج ۲، ص ۴۴۳، منتخب الاثر، ص ۴۴۲.</ref>. و این نشان آن است که در سایر نقاط زمین نیز چنین حوادثی رخ میدهد و به امر خداوند، دشمنان مهدی {{ع}} بدین وسیله نابود میگردند<ref>برترینهای فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۲۴.</ref>. بعضی از روایات از تأخر خسف به بیداء، بر ظهور سخن گفته و در برخی دیگر این اتفاق پس از بیعت یاران خاص [[حضرت مهدی]] {{ع}} ذکر شده است <ref>عبدالرزاق المصف، ج ۱۱، ص ۳۷۱.</ref>. با توجه به این که بین ظهور و قیام تفاوت وجود دارد و این که قیام آن حضرت با فاصلهای نامعین پس از ظهور خواهد بود لذا پدیده خسف پس از ظهور خواهد بود»<ref>[[علی رضا رمضانیان|رمضانیان، علی رضا]]، [[شرایط و علائم حتمی ظهور (کتاب)|شرایط و علائم حتمی ظهور]]، ص: | ::::#[[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "سالار ما [[قائم]]{{ع}} بر دیوار کعبه تکیه میدهد. آنگاه مردی که چهرهاش به عقب برگشته است نزد او میآید و میگوید: ای سرزمین من! بشارتی برای شما دارم. فرشتهای به من دستور داده است که نزد شما بیایم و هلاکت سپاه [[سفیانی]] را بشارت دهم. [[قائم]]{{ع}} به او میفرمایند: "ماجرای خود و برادرت را بیان کن. آن مرد میگوید: من و برادرم در لشکر [[سفیانی]] بودیم و همه جا از دمشق تا بغداد را خراب کردیم و تل خاکی باقی گذاردیم. کوفه و مدینه را هم ویران کردیم و منبر پیامبر {{صل}} را هم شکستیم و مرکبهای خود را در مسجد [[پیامبر خاتم|رسول الله]] بستیم. از آنجا برای تخریب خانه خدا و کشتن اهل آن خارج شدیم اما وقتی به دشت پهنی رسیدیم که استراحت کنیم، ناگاه کسی ندا داد، ای بیابان! ستمکاران را نابود گردان. در این هنگام زمین گشوده شد و تمام سپاه را بلعید و به خدا قسم کسی جز من و برادرم بر روی زمین باقی نماند. فرشتهای بر صورت ما زد و چهره ما چنان که میبینید برگشت. و به برادرم گفت: وای بر تو! به سوی [[سفیانی]] در دمشق برو و او را از ظهور مهدی آل محمد {{صل}} با خبر کن و بگو خداوند سپاهت را در میان [[مکه]] و [[مدینه]] نابود ساخت. و به من گفت: تو هم به مکه نزد مهدی برو و او را به هلاکت ستمکاران بشارت ده و به دست او توبه کن که از تو میپذیرد. آنگاه [[قائم]]{{ع}} با دست خود چهره او میکشد و به حال اول باز میگردد و با او بیعت میکند و جزء یارانش میگردد<ref>بحارالانوار، ج ۵۳-، ص ۱۰.</ref>. لازم به ذکر است که در برخی روایات، غیر از خسف در بیداء از خسف در مشرق و خسف در مغرب نیز یاد شده است<ref>وافی، ج ۲، ص ۴۴۳، منتخب الاثر، ص ۴۴۲.</ref>. و این نشان آن است که در سایر نقاط زمین نیز چنین حوادثی رخ میدهد و به امر خداوند، دشمنان مهدی {{ع}} بدین وسیله نابود میگردند<ref>برترینهای فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۲۴.</ref>. بعضی از روایات از تأخر خسف به بیداء، بر ظهور سخن گفته و در برخی دیگر این اتفاق پس از بیعت یاران خاص [[حضرت مهدی]] {{ع}} ذکر شده است <ref>عبدالرزاق المصف، ج ۱۱، ص ۳۷۱.</ref>. با توجه به این که بین ظهور و قیام تفاوت وجود دارد و این که قیام آن حضرت با فاصلهای نامعین پس از ظهور خواهد بود لذا پدیده خسف پس از ظهور خواهد بود»<ref>[[علی رضا رمضانیان|رمضانیان، علی رضا]]، [[شرایط و علائم حتمی ظهور (کتاب)|شرایط و علائم حتمی ظهور]]، ص: ۵۲-۵۴.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||