آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۶ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۲۹
، ۱۶ مارس ۲۰۱۹جایگزینی متن - 'موسسه' به 'مؤسسه'
جز (جایگزینی متن - 'موسسه' به 'مؤسسه') |
|||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
::::::در [[روایت]] معروف [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به اصل [[حکومت]] و [[حاکمیت الهی]] [[حضرت علی]]{{ع}} تأکید ورزیده و لکن اعمالِ چنین [[حکومت|حکومتی]] را به پذیرش و رویکرد [[مردم]] منوط میداند:"ای پسر [[ابوطالب]] اصل [[ولایت]] و [[حاکمیت الهی]] از آن توست. اگر [[مردم]] در [[کمال]] عافیت و رضایت به تو روی آورند. زمام [[حکومت]] را به دست گیر، اما اگر راه اختلاف و مناقشه را پیش گرفتند، [[مردم]] و [[حکومت]]شان را واگذار کن"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ لَكَ وَلَاءُ أُمَّتِي فَإِنْ وَلَّوْكَ فِي عَافِيَةٍ وَ أَجْمَعُوا عَلَيْكَ بِالرِّضَا فَقُمْ بِأَمْرِهِمْ، وَ إِن اخْتَلَفُوا عَلَيْكَ فَدَعْهُمْ وَ مَا هُمْ فِيهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَيَجْعَلُ لَكَ مَخْرَجاً"}}؛ مستدرک الوسایل، ج۱۱، ص ۷۸: نهج السعاده، ج۵، ص ۲۱۸.</ref>. | ::::::در [[روایت]] معروف [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به اصل [[حکومت]] و [[حاکمیت الهی]] [[حضرت علی]]{{ع}} تأکید ورزیده و لکن اعمالِ چنین [[حکومت|حکومتی]] را به پذیرش و رویکرد [[مردم]] منوط میداند:"ای پسر [[ابوطالب]] اصل [[ولایت]] و [[حاکمیت الهی]] از آن توست. اگر [[مردم]] در [[کمال]] عافیت و رضایت به تو روی آورند. زمام [[حکومت]] را به دست گیر، اما اگر راه اختلاف و مناقشه را پیش گرفتند، [[مردم]] و [[حکومت]]شان را واگذار کن"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ لَكَ وَلَاءُ أُمَّتِي فَإِنْ وَلَّوْكَ فِي عَافِيَةٍ وَ أَجْمَعُوا عَلَيْكَ بِالرِّضَا فَقُمْ بِأَمْرِهِمْ، وَ إِن اخْتَلَفُوا عَلَيْكَ فَدَعْهُمْ وَ مَا هُمْ فِيهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَيَجْعَلُ لَكَ مَخْرَجاً"}}؛ مستدرک الوسایل، ج۱۱، ص ۷۸: نهج السعاده، ج۵، ص ۲۱۸.</ref>. | ||
::::::[[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} در [[روایت]] دیگر [[حکومت]] با اکراه و بدون مشورت را نهی کرد:"هر کس در صدد ایجاد تفرقه در صفوف جماعت [[مسلمانان]] برآید و قصد غضب امور [[امت]] و تولی آن بدون مشورت را داشته باشد، او را بکشید که [[خداوند]] به آن اذن داده است"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" مَنْ جَاءَكُمْ يُرِيدُ أَنْ يُفَرِّقَ الْجَمَاعَةَ وَ يَغْصَبَ الْأُمَّةَ أَمْرَهَا وَ يَتَوَلَّى مِنْ غَيْرِ مَشُورَةٍ فَاقْتُلُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَذِنَ ذَلِك"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۶۲،ب ۳۱، ج ۲۵۴.</ref> | ::::::[[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} در [[روایت]] دیگر [[حکومت]] با اکراه و بدون مشورت را نهی کرد:"هر کس در صدد ایجاد تفرقه در صفوف جماعت [[مسلمانان]] برآید و قصد غضب امور [[امت]] و تولی آن بدون مشورت را داشته باشد، او را بکشید که [[خداوند]] به آن اذن داده است"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" مَنْ جَاءَكُمْ يُرِيدُ أَنْ يُفَرِّقَ الْجَمَاعَةَ وَ يَغْصَبَ الْأُمَّةَ أَمْرَهَا وَ يَتَوَلَّى مِنْ غَيْرِ مَشُورَةٍ فَاقْتُلُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَذِنَ ذَلِك"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۶۲،ب ۳۱، ج ۲۵۴.</ref> | ||
::::::[[امام علی]]{{ع}} در تصدی [[حکومت]] که حق الهی خویش بود. به شیوه زور و اکراه روی نیاورد، بلکه آن را با درخواست [[مردم]] و [[بیعت]] آنان پذیرفت و [[بیعت]] [[مردم]] و دیگران را به رضایت و به صورت علنی منوط نمود:"بيعت من با شما پنهانى نيست و جز با خشنودى مسلمانان، صورت نگيرد"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" فَإِنَّ بَيعَتي لا تَكونُ خَفِيّا، ولا تَكونُ إلّا عَن رِضا المُسلِمينَ"}}؛ تاریخ طبری، ج۳، ص ۴۵۶؛ | ::::::[[امام علی]]{{ع}} در تصدی [[حکومت]] که حق الهی خویش بود. به شیوه زور و اکراه روی نیاورد، بلکه آن را با درخواست [[مردم]] و [[بیعت]] آنان پذیرفت و [[بیعت]] [[مردم]] و دیگران را به رضایت و به صورت علنی منوط نمود:"بيعت من با شما پنهانى نيست و جز با خشنودى مسلمانان، صورت نگيرد"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" فَإِنَّ بَيعَتي لا تَكونُ خَفِيّا، ولا تَكونُ إلّا عَن رِضا المُسلِمينَ"}}؛ تاریخ طبری، ج۳، ص ۴۵۶؛ مؤسسه الأعلمی، انساب الأشراف، ج۲، ص ۲۱۰. </ref>. [[بیعت]] [[مردم]] با [[حاکم]] در مرحله [[بیعت]] و [[انتخاب]] آزاد و از روی [[اختیار]] است، اما بعد از [[بیعت]] [[مردم]] باید به میثاق خود مستلزم شوند: "تا [[مردم]] با كسى بيعت نكردهاند اختياردار و آزادند"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" إِنَّمَا الْخِيَارُ إِلَى النَّاسِ قَبْلَ أَنْ يُبَايِعُوا "}}؛ [[ارشاد]] مفید، ص ۱۱۶؛ بحار، ج ۳۲، ص ۳۳. </ref>. از منظر حضرت [[حکومت]] امانت و [[حاکم]] امین [[مردم]] است، چنانکه حضرت در نامهای به یکی از استانداران خود نوشت: "حكمرانى براى تو طعمه نيست، بلكه امانتى است بر عهدهات، و از تو خواستهاند دستور مافوق خود را رعايت نمايى، تو را حقّى نيست كه در امور رعيّت به دلخواهت رفتار كنى"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" وَ إِنَ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّةٍ "}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵.</ref>. حضرت در نامه دیگر به فرماندهان خود آنان را نگهبانان و وکیل مردم توصیف نمود: "شما خزانهداران رعيّت، و وكلاى ملّت هستيد"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" فَإِنَّكُمْ خُزَّانُ الرَّعِيَّةِ وَ وُكَلَاءُ الْأُمَّةِ "}}؛ نهج البلاغه، نامه:۴۱</ref>. آن حضرت [[حکومت]] و [[حاکمیت]] را از آن [[مردم]] اعلام میدارد: "ای مردم! [[تعیین]] [[حاکم]] جز حقوق شماست و کسی نمیتواند بر مسند [[حکومت]] بنشیند مگر آنکه شما او را [[انتخاب]] کنید، من به عنوان [[حاکم]] تنها امین و کلیددار شما هستم" <ref>{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" أَيُّهَا النَّاسُ عَنْ مَلَإٍ وَ إِذْنٍ إِنَّ هَذَا أَمْرُكُمْ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِيهِ حَقٌّ إِلَّا مَنْ أَمَّرْتُمْ... وَ إِنَّهُ لَيْسَ لِي دُونَكُمْ إِلَّا مَفَاتِيحُ مَا لَكُمْ مَعِي "}}؛ تاریخ کامل طبری، ج ۳، ص ۱۹۳. </ref>. حضرت [[تعیین]] [[حاکم]] از طریق [[شورا]] را حق مهاجرین و [[انصار]] توصیف میکند:"همانا [[شورا]] حق گروه مهاجر و [[انصار]] است. اگر آنان بر شخصی مجتمع شده و او را [[امام]] و [[رهبر]] نامیدند، [[خداوند]] نیز بر آن راضی است"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا"}}؛ نهج البلاغه، نامه:۶</ref>. حضرت [[انتخاب]] [[حاکم]] توسط [[مردم]] را امر واجب در [[حکم الهی]] و [[اسلام]] بر [[مسلمانان]] یاد میکند و آن را در عین اینکه از مقوله "حقوق" است، تکلیف نیز وصف نمده است: "واجب در حکم [[خدا]] و حکم [[اسلام]] بر [[مسلمانان]] بعد از موت یا قتل امامشان این است که عملی را انجام نداده و بر کاری اقدام ننموده و دست و پایی را به طرف کاری دراز نکنند پیش از آنکه برای خودشان امامی را [[اختیار]] کنند"<ref>{{عربی|اندازه=۱۲۰%|" وَ الْوَاجِبُ فِي حُكْمِ اللَّهِ وَ حُكْمِ الْإِسْلَامِ عَلَى الْمُسْلِمِينَ بَعْدَ مَا يَمُوتُ إِمَامُهُمْ أَوْ يُقْتَل... أَنْ لَا يَعْمَلُوا عَمَلًا وَ لَا يُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَا يُقَدِّمُوا يَداً وَ لَا رِجْلًا وَ لَا يَبْدَءُوا بِشَيْءٍ قَبْلَ أَنْ يَخْتَارُوا لِأَنْفُسِهِمْ إِمَاماً "}} کتاب سلیم بن قیس، صص ۱۶۱ و ۷۵۲؛بحار الانوار، ج ۸۶، ص ۱۹۶. </ref>. | ||
::::::ما به دلیل خوف از اطاله بحث به همین [[روایات]] بسنده میکنیم و از ذکر [[روایات]] [[ائمه]] دیگر و گزارش آرای علمای [[شیعه]] صرفنظر میکنیم و همین میزان امید است کافی باشد که [[مکتب]] [[تشيع]] و اصل [[امامت]] در صدد تحمیل [[حکومت]] [[معصوم]] خود با زور و اکراه بر [[مردم]] نیست بلکه چهارده سده پیش این [[امامان]] [[شیعه]] بودند که از اصل شورا، [[بیعت]] و [[انتخاب]] [[مردم]] در عرصه [[سیاست]] و [[حکومت]] دفاع نمودند و [[حکومت]] خود [[حضرت علی]]{{ع}} نیز بیانگر این مدعاست. اگر قرار باشد نسبت [[اسلام]] و [[دموکراسی]] در صدر [[اسلام]] سنجیده شود، باید [[خلافت عمر]] توسط [[نصب]] و توصیه [[خلیفه اول]] و [[تعیین]] [[عثمان]] توسط هیئت پنج نفره [[منصوب]] [[عمر]] کالبدشکافی و روشن شود که [[اسلام]] [[اهل تسنن]] نه [[تشيع]] با [[دموکراسی]] عملاً ناسازگار است. | ::::::ما به دلیل خوف از اطاله بحث به همین [[روایات]] بسنده میکنیم و از ذکر [[روایات]] [[ائمه]] دیگر و گزارش آرای علمای [[شیعه]] صرفنظر میکنیم و همین میزان امید است کافی باشد که [[مکتب]] [[تشيع]] و اصل [[امامت]] در صدد تحمیل [[حکومت]] [[معصوم]] خود با زور و اکراه بر [[مردم]] نیست بلکه چهارده سده پیش این [[امامان]] [[شیعه]] بودند که از اصل شورا، [[بیعت]] و [[انتخاب]] [[مردم]] در عرصه [[سیاست]] و [[حکومت]] دفاع نمودند و [[حکومت]] خود [[حضرت علی]]{{ع}} نیز بیانگر این مدعاست. اگر قرار باشد نسبت [[اسلام]] و [[دموکراسی]] در صدر [[اسلام]] سنجیده شود، باید [[خلافت عمر]] توسط [[نصب]] و توصیه [[خلیفه اول]] و [[تعیین]] [[عثمان]] توسط هیئت پنج نفره [[منصوب]] [[عمر]] کالبدشکافی و روشن شود که [[اسلام]] [[اهل تسنن]] نه [[تشيع]] با [[دموکراسی]] عملاً ناسازگار است. | ||
::::::نکته دیگر اینکه خواننده فاضل از این همه تأکید و اهتمام بر نقش [[مردم]] در عرصه [[سیاست]] و [[حکومت]]، مؤلفه دوم [[حکومت دینی]] را حس و درک میکند، اما مؤلفه اول [[حکومت دینی]] یعنی اصل دینی [[حکومت]] و [[تعیین]] [[حاکم]] [[معصوم]] توسط [[خداوند]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، جزء مؤلفه اول [[حکومت دینی]] است که [[مردم]] و شهروندان نه به اجبار و اکراه بلکه به دلیل باورهای دینی و اعتقادیشان باید آن را بپذیرند و چنانکه گفته شد، اگر از پذیرفتن آن استنکاف نمودند، از جهت دینی مرتکب [[معصیت]] شده و در عین حال [[حکومت دینی]] [[معصوم]] تحقق نخواهد یافت و [[معصوم]] نیز با اکراه و زور بر مسند [[حکومت]] نمینشیند. پس هیچ نوع تضادی بین نظریه [[سیاست|سیاسی]] [[شیعه]] با [[دموکراسی]] - به معنای روشی - وجود ندارد. | ::::::نکته دیگر اینکه خواننده فاضل از این همه تأکید و اهتمام بر نقش [[مردم]] در عرصه [[سیاست]] و [[حکومت]]، مؤلفه دوم [[حکومت دینی]] را حس و درک میکند، اما مؤلفه اول [[حکومت دینی]] یعنی اصل دینی [[حکومت]] و [[تعیین]] [[حاکم]] [[معصوم]] توسط [[خداوند]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، جزء مؤلفه اول [[حکومت دینی]] است که [[مردم]] و شهروندان نه به اجبار و اکراه بلکه به دلیل باورهای دینی و اعتقادیشان باید آن را بپذیرند و چنانکه گفته شد، اگر از پذیرفتن آن استنکاف نمودند، از جهت دینی مرتکب [[معصیت]] شده و در عین حال [[حکومت دینی]] [[معصوم]] تحقق نخواهد یافت و [[معصوم]] نیز با اکراه و زور بر مسند [[حکومت]] نمینشیند. پس هیچ نوع تضادی بین نظریه [[سیاست|سیاسی]] [[شیعه]] با [[دموکراسی]] - به معنای روشی - وجود ندارد. |