علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== پاسخ نخست== | == پاسخ نخست== | ||
[[پرونده:151949.jpg||بندانگشتی|right|100px|[[محمد جواد خراسانی]]]] | |||
::::::آیتالله '''[[محمد جواد خراسانی]]'''، در کتاب ''«[[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]»'' در اینباره گفته است: | |||
:::::*«'''اولا'''، علت اصلی همان اراده و مشیت حق تعالی است که پیش از وجود او برای او چنین پیشبینی کرده همچنان که برای هر پیغمبر و هر وصی پیغمبری طوری مخصوص در ولادتش و در دوران زندگیش و در روش و رفتارش قرار داده. ابراهیم به نحوی و موسی بهنحوی و عیسی بهنحوی و [[پیامبر خاتم]] {{صل}} بهنحوی، البته هرکدام بهنحوی که حکمت اقتضاء کرده، پس سؤال از علت اراده خدا بیجا و بیمورد است. {{عربی|اندازه=155%|وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاء وَ لَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُهُ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ}}﴾}}}} | |||
::::::خدا آنچه بخواهد میکند و آنچه غیر او بخواهد نمیکند، (او سؤال نمیشود از آن چه میکند و مردم سؤال میشوند). و اگر راه سؤال در اینگونه امور باز باشد سؤال را حد و حصری نخواهد بود، مانند آنکه چرا پیامبران یکصد و بیست و چهار هزار باشند؟ چرا عمر فلان پیامبر کم و عمر نوح آن قدر زیاد؟ چرا قرآن یک مرتبه نازل نشد؟ چرا با تفسیر نازل نشد تا محتاج به مفسر و اینهمه اختلاف مفسرین نباشد؟ چرا خود پیامبر جمعآوری نفرمود؟ و غیر ذلک که برای هر چیز میتوان راه سؤال از علت باز کرد. | |||
::::::بلی سؤال از حکمت مانعی ندارد، اما جواب هم لازم ندارد، زیرا که وجه حکمت لازم نیست که بر همه معلوم باشد. {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ}}﴾}}<ref>آل عمران، ۱۷۹.</ref> "چنین نیست که خداوند شما را بر غیب مطلع سازد". | |||
:::::*'''ثانیا'''، علت و سبب ظاهری برای غیبت هست و منحصر در تقیه و خوف نیست تا آن سه اشکال لازم آید. آری در طی اخبار یکی از علل را خوف شمردهاند، خصم مغرض همان را مستمسک کرده و به خیال خود اشکال بزرگی به دست آورده، با اینکه بالفرض اگر علت منحصر به خوف هم باشد هیچ اشکال لازم نمیآید»<ref>[[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۵۰.</ref>. | |||
==پاسخهای دیگر== | |||
{{یادآوری پاسخ}} | |||
{{جمع شدن|۱. [[سید منذر حکیم|آیتالله حکیم]]؛}} | |||
[[پرونده:11518.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید منذر حکیم]]]] | [[پرونده:11518.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید منذر حکیم]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[سید منذر حکیم]]'''، در مقاله ''«[[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[سید منذر حکیم]]'''، در مقاله ''«[[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۳۴: | خط ۴۵: | ||
::::#حکمتهایی که به [[امام]]{{ع}} باز میگردد؛ مانند: "حفظ جان او از گزند دشمنان"، "آزاد بودن او از هر گونه پیمان با ستمکاران" و "آماده شدن شرایط جهانی غیر وابسته به اختیار و خواست مردم". | ::::#حکمتهایی که به [[امام]]{{ع}} باز میگردد؛ مانند: "حفظ جان او از گزند دشمنان"، "آزاد بودن او از هر گونه پیمان با ستمکاران" و "آماده شدن شرایط جهانی غیر وابسته به اختیار و خواست مردم". | ||
::::#حکمتهایی که به مردم باز میگردد؛ مانند: "ستم پیشه بودن انسانها"، "آزمایش مردم"، "رشد مؤمنان و تقویت [[ایمان]] آنان"، "روشن شدن ناتوانی مکاتب بشری مدعی اصلاح و عدالت" و "حفظ روحیه ظلم ستیزی مردم مسلمان". چنان که گذشت، [[شیخ طوسی]] یگانه دلیل [[غیبت]] را حفظ جان [[امام]]{{ع}} میداند.<ref> ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۲۹</ref> بنابراین، علتها و حکمتهای دیگر باید جنبی به شمار آید و در کنار علت اصلی تفسیر گردد. از سوی دیگر، بر اساس این گفتار [[شیخ طوسی]]، شبههای رخ مینماید: با آن که معصومان {{عم}} شجاعترین انسانهایند، چرا [[امام]]{{ع}} از قتل میهراسد؟ در پاسخ باید یادآور شد، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} با توجه به نقش ویژهاش در آینده جهان، باید از گزند حوادث مصون ماند، تا اهداف بزرگ تمام انبيا تحقق یابد. پس هراس از نابودی واپسین ذخیره خداوند وعدم تحقق اهداف پیامبران سبب [[غیبت]] است، نه هراس از مرگ. ممکن است گفته شود، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میتواند در جامعه حضور داشته باشد و حتی در ظاهر با دشمنانش پیمان سکوت امضا کند، ولی با فرا رسیدن زمان موعود، پیمان خویش را نادیده گیرد و تیغ از نیام برآورد. این سخن با روش [[امامان]]{{عم}} و ناسازگار است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر اساس اصول اخلاقی و ارزشی حرکت میکند و با فرض لزوم مبارزه با ستم، امضای پیمان سکوت در برابر ستمگران به معنای زیر پا نهادن اصول اخلاقی پذیرفته شده الهی است. بنابراین، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} بافرض عدم[[غیبت]] یا کشته میشود و یا باید تعهد عملی قیام سپارد که خود مردود است. زیرا این تعهد قابلیت اجرایی شدن ندارد. بنابراین امام چنین تعهير غیرعملی نمیسپارد پس برای اینکه چنین تعهدی نسپارد، در [[غیبت]] به سر میبرد. پس یگانه راه نجات همان [[غیبت]] و حضور در پشت صحنه خواهد بود»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص:۱۷۳ - ۱۸۰.</ref>. | ::::#حکمتهایی که به مردم باز میگردد؛ مانند: "ستم پیشه بودن انسانها"، "آزمایش مردم"، "رشد مؤمنان و تقویت [[ایمان]] آنان"، "روشن شدن ناتوانی مکاتب بشری مدعی اصلاح و عدالت" و "حفظ روحیه ظلم ستیزی مردم مسلمان". چنان که گذشت، [[شیخ طوسی]] یگانه دلیل [[غیبت]] را حفظ جان [[امام]]{{ع}} میداند.<ref> ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۲۹</ref> بنابراین، علتها و حکمتهای دیگر باید جنبی به شمار آید و در کنار علت اصلی تفسیر گردد. از سوی دیگر، بر اساس این گفتار [[شیخ طوسی]]، شبههای رخ مینماید: با آن که معصومان {{عم}} شجاعترین انسانهایند، چرا [[امام]]{{ع}} از قتل میهراسد؟ در پاسخ باید یادآور شد، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} با توجه به نقش ویژهاش در آینده جهان، باید از گزند حوادث مصون ماند، تا اهداف بزرگ تمام انبيا تحقق یابد. پس هراس از نابودی واپسین ذخیره خداوند وعدم تحقق اهداف پیامبران سبب [[غیبت]] است، نه هراس از مرگ. ممکن است گفته شود، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میتواند در جامعه حضور داشته باشد و حتی در ظاهر با دشمنانش پیمان سکوت امضا کند، ولی با فرا رسیدن زمان موعود، پیمان خویش را نادیده گیرد و تیغ از نیام برآورد. این سخن با روش [[امامان]]{{عم}} و ناسازگار است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر اساس اصول اخلاقی و ارزشی حرکت میکند و با فرض لزوم مبارزه با ستم، امضای پیمان سکوت در برابر ستمگران به معنای زیر پا نهادن اصول اخلاقی پذیرفته شده الهی است. بنابراین، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} بافرض عدم[[غیبت]] یا کشته میشود و یا باید تعهد عملی قیام سپارد که خود مردود است. زیرا این تعهد قابلیت اجرایی شدن ندارد. بنابراین امام چنین تعهير غیرعملی نمیسپارد پس برای اینکه چنین تعهدی نسپارد، در [[غیبت]] به سر میبرد. پس یگانه راه نجات همان [[غیبت]] و حضور در پشت صحنه خواهد بود»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، ص:۱۷۳ - ۱۸۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛}} | {{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛}} |