پرش به محتوا

آیا دیدن امام مهدی نوعی فضیلت محسوب می‌شود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن')
خط ۱۹: خط ۱۹:
::::::آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[پرسش از موعود (کتاب)|پرسش از موعود]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[پرسش از موعود (کتاب)|پرسش از موعود]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در زمینه موضوع ملاقات با [[امام زمان]] {{ع}} باید توجه داشت که دیدن [[امام زمان]] {{ع}} به خودی خود نمی‌تواند فضیلت باشد، بلکه آنچه فضیلت است، رسیدن به مقام معرفت [[امام]] و بصیرت داشتن نسبت به جایگاه ایشان در هستی است.
::::::«در زمینه موضوع ملاقات با [[امام زمان]] {{ع}} باید توجه داشت که دیدن [[امام زمان]] {{ع}} به خودی خود نمی‌تواند فضیلت باشد، بلکه آنچه فضیلت است، رسیدن به مقام معرفت [[امام]] و بصیرت داشتن نسبت به جایگاه ایشان در هستی است.
:::::*حضرت آیت الله [[عبدالله جوادی آملی| جوادی آملی]] در این زمینه می‌فرماید: "در زمان [[پیامبر]] که مقامش بالاتر از همه [[ائمه]] است، کم نبودند کسانی که وجود مبارک حضرت را می‌دیدند، اما خدای سبحان درباره آنها در "[[قرآن]]" فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَتَرَاهُمْ ینْظُرُونَ إِلَیک وَهُمْ لَا یبْصِرُونَ}}﴾}}<ref>آنها را می‌بینی که به تو نگاه می‌کنند، ولی تو را نمی‌بینند؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۸.</ref> اهل نظرند، ولی اهل بصیرت نیستند. اگر ما سعی کنیم وجود مبارک [[امام زمان]] {{ع}}، ما را ببیند، هنر است.
:::::*حضرت آیت الله [[عبدالله جوادی آملی| جوادی آملی]] در این زمینه می‌فرماید: "در زمان [[پیامبر]] که مقامش بالاتر از همه [[ائمه]] است، کم نبودند کسانی که وجود مبارک حضرت را می‌دیدند، اما خدای سبحان درباره آنها در "[[قرآن]]" فرمود: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَتَرَاهُمْ ینْظُرُونَ إِلَیک وَهُمْ لَا یبْصِرُونَ}}﴾}}<ref>آنها را می‌بینی که به تو نگاه می‌کنند، ولی تو را نمی‌بینند؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۸.</ref> اهل نظرند، ولی اهل بصیرت نیستند. اگر ما سعی کنیم وجود مبارک [[امام زمان]] {{ع}}، ما را ببیند، هنر است.
:::::*در "[[قرآن کریم]]" آمده است خدا که به کل شیء بصیر است، روز قیامت به یک عده نگاه نمی‌کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَا یکلِّمُهُمُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلَا یزَکیهِم}}﴾}}<ref> و خدا روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید و به ایشان نمی‌نگرد؛ سوره آل عمران، آیه ۷۷.</ref> آن نگاه تشریفی را نسبت به عده‌ای اعمال نمی‌کند. اگر ما واقعا در مسیر صحیح حرکت کنیم، حضرت ما را می‌بیند و دیدن و نظر تشریفی ایشان برای ما شرف است و گرنه دیدن فیزیکی خیلی کارساز نیست. هم چنان که خیلی‌ها [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]] {{س}} را می‌دیدند، ولی بصیرت نداشتند. دیدن‌های تشریفی مهم است، نه نگاه صوری. البته گاهی همان نگاه صوری هم پدید می‌آید و انسان وجود حضرت را از نزدیک زیارت می‌کند و فیضی می‌برد و مشکل او هم به برکت حضرت از طرف ذات اقدس الهی حل می‌شود، اما مهم همان دیدن از روی بصیرت است<ref>عبدالله جوادی آملی، توصیه‌ها، پرسش‌ها و پاسخ‌ها در محضر حضرت آیت الله جوادی آملی، تنظیم تدوین: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، چاپ سوم: معارف، ۱۳۸۵، صص ۱۶۹ و ۱۷۰.</ref>.
:::::*در "[[قرآن کریم]]" آمده است خدا که به کل شیء بصیر است، روز قیامت به یک عده نگاه نمی‌کند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَلَا یکلِّمُهُمُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلَا یزَکیهِم}}﴾}}<ref> و خدا روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید و به ایشان نمی‌نگرد؛ سوره آل عمران، آیه ۷۷.</ref> آن نگاه تشریفی را نسبت به عده‌ای اعمال نمی‌کند. اگر ما واقعا در مسیر صحیح حرکت کنیم، حضرت ما را می‌بیند و دیدن و نظر تشریفی ایشان برای ما شرف است و گرنه دیدن فیزیکی خیلی کارساز نیست. هم چنان که خیلی‌ها [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]] {{س}} را می‌دیدند، ولی بصیرت نداشتند. دیدن‌های تشریفی مهم است، نه نگاه صوری. البته گاهی همان نگاه صوری هم پدید می‌آید و انسان وجود حضرت را از نزدیک زیارت می‌کند و فیضی می‌برد و مشکل او هم به برکت حضرت از طرف ذات اقدس الهی حل می‌شود، اما مهم همان دیدن از روی بصیرت است<ref>عبدالله جوادی آملی، توصیه‌ها، پرسش‌ها و پاسخ‌ها در محضر حضرت آیت الله جوادی آملی، تنظیم تدوین: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، چاپ سوم: معارف، ۱۳۸۵، صص ۱۶۹ و ۱۷۰.</ref>.
:::::*حضرت آیت الله [[محمد ناصری|ناصری]] در زمینه علاقه [[امام زمان|امام عصر]] {{ع}} برای دیدار [[شیعیان]] خود می‌فرماید: [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]] {{ع}}، فیاض بالعرض<ref>در اصل همه فیض‌ها، نعمت‌ها و برکات از خداوند متعال است و به همین دلیل خداوند را فبا بالاصاله می‌دانیم و چون خدای تعالی فیض‌های خودش را به واسطه حجت خودش، امام مهدی {{ع}} به مردم عرضه می‌کند، آن حضرت را فیاض با واسطه یا فیاض بالعرض می‌نامیم.</ref>. هستند و اگر شرایط تشرف در کسی فراهم شود، ایشان بخل نمی‌ورزند و فرد لایق را به حضور می‌پذیرند. گذشته از این، ایشان علاقه خاصی به [[شیعیان]] خود دارند و از این‌رو، خود در پی ملاقات اولیای خویشند؛ چه، دیدیم که وظیفه آن حضرت در دوران [[غیبت]] و نیز [[ظهور]]، رسانیدن موجودات به کمال لایق خود است و اگر موجودی آن چنان مراتب کمال را طی کند که گذر از مراتب بعدی، منوط به تشرف به محضر ایشان باشد، وظیفه آن حضرت اقتضا می‌کند که او را به حضور بپذیرند و در وادی کمال، راهنمای او باشند. علاقه آن حضرت به شیعیانی که در مسیر تکامل گام بر می‌دارند، به گونه‌ای است که خود، طالب ملاقات اینانند؛ چه، هیچ امری همچون تکامل انسان‌ها نمی‌تواند آن حضرت را شادمان سازد<ref>آب حیات، ص ۳۵۵.</ref>.  
:::::*حضرت آیت الله [[محمد ناصری|ناصری]] در زمینه علاقه [[امام زمان|امام عصر]] {{ع}} برای دیدار [[شیعیان]] خود می‌فرماید: [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]] {{ع}}، فیاض بالعرض<ref>در اصل همه فیض‌ها، نعمت‌ها و برکات از خداوند متعال است و به همین دلیل خداوند را فبا بالاصاله می‌دانیم و چون خدای تعالی فیض‌های خودش را به واسطه حجت خودش، امام مهدی {{ع}} به مردم عرضه می‌کند، آن حضرت را فیاض با واسطه یا فیاض بالعرض می‌نامیم.</ref>. هستند و اگر شرایط تشرف در کسی فراهم شود، ایشان بخل نمی‌ورزند و فرد لایق را به حضور می‌پذیرند. گذشته از این، ایشان علاقه خاصی به [[شیعیان]] خود دارند و از این‌رو، خود در پی ملاقات اولیای خویشند؛ چه، دیدیم که وظیفه آن حضرت در دوران [[غیبت]] و نیز [[ظهور]]، رسانیدن موجودات به کمال لایق خود است و اگر موجودی آن چنان مراتب کمال را طی کند که گذر از مراتب بعدی، منوط به تشرف به محضر ایشان باشد، وظیفه آن حضرت اقتضا می‌کند که او را به حضور بپذیرند و در وادی کمال، راهنمای او باشند. علاقه آن حضرت به شیعیانی که در مسیر تکامل گام بر می‌دارند، به گونه‌ای است که خود، طالب ملاقات اینانند؛ چه، هیچ امری همچون تکامل انسان‌ها نمی‌تواند آن حضرت را شادمان سازد<ref>آب حیات، ص ۳۵۵.</ref>.  
:::::*روحانی وارسته و پارسا، حجت الاسلام والمسلمین شیخ [[محمد تقی بهلول]]<ref>مقام معظم رهبری درباره شخصیت این مرد بزرگوار می‌فرماید: "نود سال از یک قرن عمر خود را به خدمت به مردم و عبادت خداوند گذرانید. زهد و وارستگی او، تحرک و تلاش بی‌وقفه پیکر نحیف او، ذهن روش و فعال او، حافظه بی‌نظیر او، دهان همیشه صائم او، غذا و لباس و منش فقیرانه او، شجاعت و فصاحت و ویژگی‌های اخلاقی برجسته او، از این مؤمن صادق، انسانی حسابی ساخته بود. افق حوزه، هفته نامه خبری حوزه‌های علمیه، ش ۴۱، دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۲.</ref> را نیز در پاسخ به این پرسش که: "چه وقت می‌شود به حضور آقا [[امام زمان]] -ارواحنا فداه- مشرف شد؟" می‌فرماید: "با تقوا باشید؛ وقتی که بین شما و حضرت الی سنخیت باشد." سپس می‌فرماید: دیدن [[امام زمان]] {{ع}} -روحی فداه- مهم نیست، مهم این است که او ما را ببیند، خیلی‌ها هم [[امام علی|علی]] {{ع}} را دیدند، اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد<ref>عباس موسوی مطلق، ملکوتی خاک نشین: سیری در زندگی حاج شیخ محمد تقی بهلول، چاپ اول: قم، هنارس، ۱۴۲۵ ه.ق، ص ۹۶</ref>.
:::::*روحانی وارسته و پارسا، حجت الاسلام والمسلمین شیخ [[محمد تقی بهلول]]<ref>مقام معظم رهبری درباره شخصیت این مرد بزرگوار می‌فرماید: "نود سال از یک قرن عمر خود را به خدمت به مردم و عبادت خداوند گذرانید. زهد و وارستگی او، تحرک و تلاش بی‌وقفه پیکر نحیف او، ذهن روش و فعال او، حافظه بی‌نظیر او، دهان همیشه صائم او، غذا و لباس و منش فقیرانه او، شجاعت و فصاحت و ویژگی‌های اخلاقی برجسته او، از این مؤمن صادق، انسانی حسابی ساخته بود. افق حوزه، هفته نامه خبری حوزه‌های علمیه، ش ۴۱، دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۲.</ref> را نیز در پاسخ به این پرسش که: "چه وقت می‌شود به حضور آقا [[امام زمان]] -ارواحنا فداه- مشرف شد؟" می‌فرماید: "با تقوا باشید؛ وقتی که بین شما و حضرت الی سنخیت باشد." سپس می‌فرماید: دیدن [[امام زمان]] {{ع}} -روحی فداه- مهم نیست، مهم این است که او ما را ببیند، خیلی‌ها هم [[امام علی|علی]] {{ع}} را دیدند، اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد<ref>عباس موسوی مطلق، ملکوتی خاک نشین: سیری در زندگی حاج شیخ محمد تقی بهلول، چاپ اول: قم، هنارس، ۱۴۲۵ ه.ق، ص ۹۶</ref>.