۳۳٬۷۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==واژهشناسی لغوی== | ==واژهشناسی لغوی== | ||
*این واژه مرکب از دو کلمه "اهل" و "تقوا" است. اهل در لغت به معنای سزاوار و شایسته، نجیب، اصیل، خاندان، خویشاوندان، زن، مالک، مقیم و ساکن، قاری، مردم، امت و پیروان آمده است<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۴۰۹؛ الوجوه والنظائر، ج۱، ص۲۸، «اهل»؛ الموسوعة الذهبیه، ج۶، ص۲۱۱، «الاهل».</ref>. جامع همه این معانی، تحقق اُنسی است که با اختصاص یا تعلق و وابستگی همراه باشد که نسبت به مضاف الیه و موارد کاربرد، معانی آن متفاوت میشود<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۶۹، «اهل».</ref>. تقوا نیز از ریشه "وقایه" به معنای دوری گزیدن<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۳۷۸، «وقی».</ref> و حفظ شئ از امور آسیبرسان است و گاه به معنای ترس نیز به کار رفته است<ref>مفردات، ص۸۸۱؛ التحقیق، ج۱۳، ص۱۸۳، «وقی».</ref>، بنابراین اهلالتقوی ترکیبی اضافی و به معنای کسی است که شایسته است از مقام او ترسیده و از مخالفت با وی پرهیز شود. تقوا در اصطلاح شرع نیز بر پاسداری و کمال مراقبت نفس در برابر گناه، از طریق انجام دادن واجبات و ترک محرمات بلکه ترک برخی مباحات اطلاق شده است<ref>مفردات، ص۸۸۱، «وقی».</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/9.htm [[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص: ۱۲۸ - ۱۳۰]</ref>. | *این واژه مرکب از دو کلمه "اهل" و "تقوا" است. اهل در لغت به معنای سزاوار و شایسته، نجیب، اصیل، خاندان، خویشاوندان، زن، مالک، مقیم و ساکن، قاری، مردم، امت و پیروان آمده است<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۴۰۹؛ الوجوه والنظائر، ج۱، ص۲۸، «اهل»؛ الموسوعة الذهبیه، ج۶، ص۲۱۱، «الاهل».</ref>. جامع همه این معانی، تحقق اُنسی است که با اختصاص یا تعلق و وابستگی همراه باشد که نسبت به مضاف الیه و موارد کاربرد، معانی آن متفاوت میشود<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۶۹، «اهل».</ref>. تقوا نیز از ریشه "وقایه" به معنای دوری گزیدن<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۳۷۸، «وقی».</ref> و حفظ شئ از امور آسیبرسان است و گاه به معنای ترس نیز به کار رفته است<ref>مفردات، ص۸۸۱؛ التحقیق، ج۱۳، ص۱۸۳، «وقی».</ref>، بنابراین اهلالتقوی ترکیبی اضافی و به معنای کسی است که شایسته است از مقام او ترسیده و از مخالفت با وی پرهیز شود. تقوا در اصطلاح شرع نیز بر پاسداری و کمال مراقبت نفس در برابر گناه، از طریق انجام دادن واجبات و ترک محرمات بلکه ترک برخی مباحات اطلاق شده است<ref>مفردات، ص۸۸۱، «وقی».</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/9.htm [[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص: ۱۲۸ - ۱۳۰]</ref>. | ||
*اهل التقوی به صورت اسم و وصف خداوند تنها یک بار در قرآن کریم آمده است: {{عربی|اندازه= | *اهل التقوی به صورت اسم و وصف خداوند تنها یک بار در قرآن کریم آمده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَمَا يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ }}﴾}}<ref> و پند نمیگیرند مگر که خداوند بخواهد که او سزیده پرهیختن و سزاوار آمرزیدن است؛ سوره مدثر، آیه:۵۶.</ref> [[اهل بیت]]{{عم}} نیز در دعاها و نیایشهای بسیاری خداوند را با این اسم خواندهاند<ref>الکافی، ج۲، ص۵۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۷۷؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۲۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/9.htm [[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص: ۱۲۸ - ۱۳۰]</ref>. | ||
==تبیین اهل التقوی== | ==تبیین اهل التقوی== | ||