۳۳٬۷۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==بِرّ، در لغت== | ==بِرّ، در لغت== | ||
*واژه «بِرّ»، در اصل، مصدر و اسم مصدر<ref>ترتیب کتاب العین: ص ۷۶.</ref> از ریشه «برر» به معنای خیر و نیکی است، چنان که ابن منظور، از یکی از واژهشناسان روایت کرده که میگوید: علما در تفسیر بِرّ، اختلاف نظر دارند. برخی گفتهاند که بِرّ، به معنای صلاح است و دیگری، آن را خیر معنا کرده و گفته که: من، تفسیری جامعتر از خیر برای آن نمیشناسم؛ چرا که شامل همه آنچه که گفتهاند، میشود.<ref>«اِختَلَفَ العُلَماءُ فی تَفسیرِ «البِرِّ»، فَقالَ بَعضُهُم: البِرُّ: الصَّلاحُ؛ وَ قالَ بَعضُهُم: البِرُّ: الخَیرُ. قالَ: وَ لا أعلَمُ تَفسیرا أجمَعَ مِنهُ، لِأَنَّهُ یُحیطُ بِجَمیعِ ما قالوا»؛ لسان العرب: ج ۴ ص ۵۲.</ref> همچنین زمخشری میگوید: {{عربی|اندازه=155%|"البِرُّ: اِسمٌ لِلخَیرِ وَ لِکُلِّ فِعلٍ مَرضِیٍّ"}}.<ref>«بِرّ، نامی است برای خیر و هر کار پسندیده». الکشّاف: ج ۱ ص ۱۰۹.</ref> به عقیده برخی از لغتشناسان، هر چند جامعترین معنای «برّ»، «خیر» است، لیکن این دو واژه، مترادف نیستند؛ زیرا «برّ»، خیری است که با قصد و توجّه همراه باشد، ولی در خیر، «قصد» شرط نیست؛ بلکه گاهی با «سهو» همراه است.<ref>معجم الفروق اللّغویة: ص ۹۵.</ref> از این رو، خیر معنایی عام دارد. امّا کلمه «بَرّ»، بر وزن «فَعْل»، صفت مشبّهه و اصل آن به معنای «اتّساع» و گستردگی است. از این رو، برخی از واژهشناسان، «بَرّ (فضای باز بیابان)» و «بِرّ» را از یک ریشه دانستهاند. مرحوم طَبرِسی، در اینباره میگوید: برّ، [به معنای] شفقت و احسان کردن، مصدر است. .. و اصل آن، از گستردگی [و وسعت] است و از همین ریشه است بَرّ، در برابر بحر.<ref>«البِرُّ: العَطفُ وَ الإِحسانُ، مَصدَرٌ. .. وَ أصلُهُ مِنَ الاِتِّساعِ، وَ مِنهُ البَرُّ خِلافُ البَحرِ». مجمع البیان: ج ۱ ص ۴۷۳.</ref> [[راغب اصفهانی]] نیز میگوید: بَرّ، در برابر بحر (دریا) است. به خاطر گستردگی ای که از آن تصوّر میرود، بِرّ از آن مشتق شده است؛ یعنی وسعت در کار خیر. این، گاهی به خدا نسبت داده میشود، مثل {{عربی|اندازه= | *واژه «بِرّ»، در اصل، مصدر و اسم مصدر<ref>ترتیب کتاب العین: ص ۷۶.</ref> از ریشه «برر» به معنای خیر و نیکی است، چنان که ابن منظور، از یکی از واژهشناسان روایت کرده که میگوید: علما در تفسیر بِرّ، اختلاف نظر دارند. برخی گفتهاند که بِرّ، به معنای صلاح است و دیگری، آن را خیر معنا کرده و گفته که: من، تفسیری جامعتر از خیر برای آن نمیشناسم؛ چرا که شامل همه آنچه که گفتهاند، میشود.<ref>«اِختَلَفَ العُلَماءُ فی تَفسیرِ «البِرِّ»، فَقالَ بَعضُهُم: البِرُّ: الصَّلاحُ؛ وَ قالَ بَعضُهُم: البِرُّ: الخَیرُ. قالَ: وَ لا أعلَمُ تَفسیرا أجمَعَ مِنهُ، لِأَنَّهُ یُحیطُ بِجَمیعِ ما قالوا»؛ لسان العرب: ج ۴ ص ۵۲.</ref> همچنین زمخشری میگوید: {{عربی|اندازه=155%|"البِرُّ: اِسمٌ لِلخَیرِ وَ لِکُلِّ فِعلٍ مَرضِیٍّ"}}.<ref>«بِرّ، نامی است برای خیر و هر کار پسندیده». الکشّاف: ج ۱ ص ۱۰۹.</ref> به عقیده برخی از لغتشناسان، هر چند جامعترین معنای «برّ»، «خیر» است، لیکن این دو واژه، مترادف نیستند؛ زیرا «برّ»، خیری است که با قصد و توجّه همراه باشد، ولی در خیر، «قصد» شرط نیست؛ بلکه گاهی با «سهو» همراه است.<ref>معجم الفروق اللّغویة: ص ۹۵.</ref> از این رو، خیر معنایی عام دارد. امّا کلمه «بَرّ»، بر وزن «فَعْل»، صفت مشبّهه و اصل آن به معنای «اتّساع» و گستردگی است. از این رو، برخی از واژهشناسان، «بَرّ (فضای باز بیابان)» و «بِرّ» را از یک ریشه دانستهاند. مرحوم طَبرِسی، در اینباره میگوید: برّ، [به معنای] شفقت و احسان کردن، مصدر است. .. و اصل آن، از گستردگی [و وسعت] است و از همین ریشه است بَرّ، در برابر بحر.<ref>«البِرُّ: العَطفُ وَ الإِحسانُ، مَصدَرٌ. .. وَ أصلُهُ مِنَ الاِتِّساعِ، وَ مِنهُ البَرُّ خِلافُ البَحرِ». مجمع البیان: ج ۱ ص ۴۷۳.</ref> [[راغب اصفهانی]] نیز میگوید: بَرّ، در برابر بحر (دریا) است. به خاطر گستردگی ای که از آن تصوّر میرود، بِرّ از آن مشتق شده است؛ یعنی وسعت در کار خیر. این، گاهی به خدا نسبت داده میشود، مثل {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ}}﴾}}؛<ref>«او نیکوی رحمآور است». طور: آیه ۲۸.</ref> گاهی هم به بنده، گفته میشود. {{عربی|اندازه=155%|"بَرَّ العَبدُ رَبَّهُ"}}؛<ref>یعنی: خدا را فراوان اطاعت کرد.</ref> پس، از خدا ثواب، و از بنده، طاعت است.<ref>البَرُّ خِلافُ البَحرِ، وَ تُصُوِّرَ مِنهُ التَّوَسُّعُ فَاشتُقَّ مِنهُ البِرُّ، أیِ التَّوَسُّعُ فی فِعلِ الخَیرِ، ویُنسَبُ ذلِکَ إلَی اللّهِ تَعالی تارَةً نَحوُ: «إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ»(طور: آیه ۲۸.)، وَ إلَی العَبدِ تارَةً، فَیُقالُ: بَرَّ العَبدُ رَبَّهُ، أی: تَوَسَّعَ فی طاعَتِهِ، فَمِنَ اللّهِ تَعالی الثَّوابُ، وَ مِنَ العَبدِ الطّاعَةُ. مفردات ألفاظ القرآن: ص ۱۱۴.</ref> بنابراین، مفهوم «بِرّ» و «بَرّ»، از نظر لغت، شامل همه نیکیها میگردند. گفتنی است که فعل این ریشه، در برخی زبانهای هم ریشه عربی، مانند: آشوری و عِبری، به معنای نیکوکار شدن، راستگو شدن، و برگزیده شدن، سابقه کاربرد دارد.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۱۲، ص۲۴۸-۲۵۰.</ref> | ||
*واژه "ابرار" - به گفته [[راغب]] - جمع "[[بارّ]]" (اسم فاعل از [[بِرّ]])<ref>مفردات، ص۱۱۴، «[[برّ]]».</ref> و به گفته برخی مفسّران<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۲۸۲؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۹۰۸؛ قرطبی، ج۱۹، ص۸۱.</ref> و بسیاری از لغویان<ref>القاموس المحیط، ج۱، ص۴۹۸، «برّ»؛ الصحاح، ج۲، ص۵۸۸، «برر»؛ لسانالعرب، ج۱، ص۳۷۱، «برّ».</ref>، جمع "[[بَرّ]]" (بر وزن صَعْب، صفت مشبهه از [[بِرّ]]) است؛ امّا بیشتر مفسّران، آن را جمع "[[بَرّ]]" و "[[بارّ]]" هر دو یاد کردهاند<ref>الکشّاف، ج۱، ص۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۹۲؛ التفسیرالکبیر، ج۹، ص۱۴۶.</ref>. واژه "[[بِرّ]]"<ref>اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۶۹.</ref> با مشتقّاتش، در مجموع بیست بار در [[قرآن]] (ابرار شش بار، [[بَرّ]] سه بار، [[بِرّ]] هشت بار و [[بَرَرَة]] یک بار) به کار رفته است<ref>[[علی اسلامی|اسلامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص:۴۵۶ - ۴۷۷.</ref> | *واژه "ابرار" - به گفته [[راغب]] - جمع "[[بارّ]]" (اسم فاعل از [[بِرّ]])<ref>مفردات، ص۱۱۴، «[[برّ]]».</ref> و به گفته برخی مفسّران<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۲۸۲؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۹۰۸؛ قرطبی، ج۱۹، ص۸۱.</ref> و بسیاری از لغویان<ref>القاموس المحیط، ج۱، ص۴۹۸، «برّ»؛ الصحاح، ج۲، ص۵۸۸، «برر»؛ لسانالعرب، ج۱، ص۳۷۱، «برّ».</ref>، جمع "[[بَرّ]]" (بر وزن صَعْب، صفت مشبهه از [[بِرّ]]) است؛ امّا بیشتر مفسّران، آن را جمع "[[بَرّ]]" و "[[بارّ]]" هر دو یاد کردهاند<ref>الکشّاف، ج۱، ص۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۹۲؛ التفسیرالکبیر، ج۹، ص۱۴۶.</ref>. واژه "[[بِرّ]]"<ref>اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۶۹.</ref> با مشتقّاتش، در مجموع بیست بار در [[قرآن]] (ابرار شش بار، [[بَرّ]] سه بار، [[بِرّ]] هشت بار و [[بَرَرَة]] یک بار) به کار رفته است<ref>[[علی اسلامی|اسلامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص:۴۵۶ - ۴۷۷.</ref> | ||
*[[بِرّ]] به "گستردگی [[خیر]] و [[معروف]]" معنا شده است<ref>الکشّاف، ج۱، ص۱۳۳.</ref>. برخی لغویان نیز این واژه را برگرفته از بَرّ یعنی بیابان (مقابل بَحْر) میدانند و چون در بَرّ وسعت لحاظ شده، [[بِرّ]] را نیز به "توسّع در [[کار نیک]]" معنامیکنند<ref>مفردات، ص۱۱۴، «برّ».</ref>. برخی این سخن را تکلّفآمیز دانسته و گفتهاند: [[بِرّ]] با [[بَرّ]] که کلمهای جامد و به معنای خشکی است، هیچ پیوندی ندارد؛ بلکه در حکمِ مشترک لفظی است<ref>اخلاق در قرآن، ج۱، ص۷۰.</ref>. برخی برآنند که مفهوم محوری واژه [[بِرّ]] "[[نیکوبودن]] کار در برابر غیر" است و این معنا، باتوجّه به اختلاف اشخاص، موضوعات و موارد، تفاوت دارد؛ چنان که بِرّ خدا درباره [[بندگان]]، [[لطف]] و [[احسان]] به آنان و در گذشتن از لغزشهایشان است و [[بِرّ]] [[بنده]] در پیشگاه خدا، [[پیروی]] و [[عمل به وظایف]] [[بندگی]] است. [[بِرّ]] پدر به فرزندان، [[تربیت]] و تأمین آنان و برآوردن نیازهایشان و [[بِرّ]] فرزند به پدر؛ [[خدمت]]، [[خضوع]] و [[رحمت]] است، و بِرّ در سخن گفتن، [[راستگویی]]، و در [[عبادت]]، منطبق بودن آن با شرایط ویژه [[عبادت]] است. وی اطلاق "[[بَرّ]]" بر قطعههای زمین و "بُرّ" بر گندم را نیز از همین باب میداند<ref>التحقیق، ج۱، ص۲۴۹، «برّ».</ref>. برخی نیز جامعترین معنای [[بِرّ]] را [[خیر]] دانستهاند<ref>لسانالعرب، ج۱، ص۳۷۰، «برّ».</ref>؛ با این که این دو واژه مترادف نیستند؛ زیرا [[بِرّ]]، خیری است که با "قصد" و "توجّه" توأم باشد؛ ولی در [[خیر]]، "قصد" شرط نیست؛ بلکه گاهی با "[[سهو]]" همراه است؛ از اینرو "[[خیر]]" معنایی عامدارد<ref>الفروق اللغویة، ص۹۵؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۹۲.</ref><ref>[[علی اسلامی|اسلامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص:۴۵۶ - ۴۷۷.</ref> | *[[بِرّ]] به "گستردگی [[خیر]] و [[معروف]]" معنا شده است<ref>الکشّاف، ج۱، ص۱۳۳.</ref>. برخی لغویان نیز این واژه را برگرفته از بَرّ یعنی بیابان (مقابل بَحْر) میدانند و چون در بَرّ وسعت لحاظ شده، [[بِرّ]] را نیز به "توسّع در [[کار نیک]]" معنامیکنند<ref>مفردات، ص۱۱۴، «برّ».</ref>. برخی این سخن را تکلّفآمیز دانسته و گفتهاند: [[بِرّ]] با [[بَرّ]] که کلمهای جامد و به معنای خشکی است، هیچ پیوندی ندارد؛ بلکه در حکمِ مشترک لفظی است<ref>اخلاق در قرآن، ج۱، ص۷۰.</ref>. برخی برآنند که مفهوم محوری واژه [[بِرّ]] "[[نیکوبودن]] کار در برابر غیر" است و این معنا، باتوجّه به اختلاف اشخاص، موضوعات و موارد، تفاوت دارد؛ چنان که بِرّ خدا درباره [[بندگان]]، [[لطف]] و [[احسان]] به آنان و در گذشتن از لغزشهایشان است و [[بِرّ]] [[بنده]] در پیشگاه خدا، [[پیروی]] و [[عمل به وظایف]] [[بندگی]] است. [[بِرّ]] پدر به فرزندان، [[تربیت]] و تأمین آنان و برآوردن نیازهایشان و [[بِرّ]] فرزند به پدر؛ [[خدمت]]، [[خضوع]] و [[رحمت]] است، و بِرّ در سخن گفتن، [[راستگویی]]، و در [[عبادت]]، منطبق بودن آن با شرایط ویژه [[عبادت]] است. وی اطلاق "[[بَرّ]]" بر قطعههای زمین و "بُرّ" بر گندم را نیز از همین باب میداند<ref>التحقیق، ج۱، ص۲۴۹، «برّ».</ref>. برخی نیز جامعترین معنای [[بِرّ]] را [[خیر]] دانستهاند<ref>لسانالعرب، ج۱، ص۳۷۰، «برّ».</ref>؛ با این که این دو واژه مترادف نیستند؛ زیرا [[بِرّ]]، خیری است که با "قصد" و "توجّه" توأم باشد؛ ولی در [[خیر]]، "قصد" شرط نیست؛ بلکه گاهی با "[[سهو]]" همراه است؛ از اینرو "[[خیر]]" معنایی عامدارد<ref>الفروق اللغویة، ص۹۵؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۹۲.</ref><ref>[[علی اسلامی|اسلامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص:۴۵۶ - ۴۷۷.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''۱. معیار نیکی و بدی''' | '''۱. معیار نیکی و بدی''' | ||
قرآن، در آیات متعدّدی، مردم را به مطلق «برّ»، «خیر» و «معروف» و «احسان»، دعوت مینماید، نظیر این آیات: {{عربی|اندازه= | قرآن، در آیات متعدّدی، مردم را به مطلق «برّ»، «خیر» و «معروف» و «احسان»، دعوت مینماید، نظیر این آیات: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبَرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}﴾}}<ref>«یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری، یاری کنید و یکدیگر را در گناه و تجاوز، یاری نکنید». مائده: آیه ۲.</ref> {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref>«باید گروهی از شما باشند که به خیر، فرا بخوانند و امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ و آنان، همان رستگاراناند»؛ آل عمران: آیه ۱۰۴.</ref> {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَلَو لَم یَنهَ اللّهُ سُبحانَهُ عَن مَحارِمِهِ لَوَجَبَ أن یَجتَنِبَهَا العاقِلُ. يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ}}﴾}}<ref>«خداوند، به دادگری و نیکوکاری، فرمان میدهد». نحل: آیه ۹۰.</ref> احادیث اسلامی نیز، مکرّر و به پیروی از قرآن، مسلمانان را به مطلقِ نیکی ترغیب کردهاند، و این، بدان معناست که عقل سالم و فطرت پاک انسان، قادر به تشخیص حسن و قبح اشیا، و نیکی و بدی آنهاست. به سخن دیگر، از نظر قرآن و حدیث، معیار نیکی و بدی، تشخیص عقل و فطرت سالم است. از این رو، شماری از روایات، تصریح میکنند که قلب، داور نیکی و بدی در انجام دادن کارهاست، چنان که از [[پیامبر خدا]]{{صل}} نقل شده که فرمود: نیکی، آن است که دل با آن آرام گیرد و قلب با آن اطمینان یابد؛ و گناه، آن است که جان به آن آرام نشود و قلب با آن اطمینان نیابد، هر چند فتوادهندگانْ تو را [ بر خلاف آنچه احساس میکنی،] فتوا دهند.<ref>«البِرُّ ما سَکَنَت إلَیهِ النَّفسُ، وَ اطمَأَنَّ إلَیهِ القَلبُ، وَ الإِثمُ ما لَم تَسکُن إلَیهِ النَّفسُ، وَ لَم یَطمَئِنَّ إلَیهِ القَلبُ، وَ إن أفتاکَ المُفتونَ». مسند ابن حنبل: ج ۶ ص ۲۲۳ ح ۱۷۷۵۷، المعجم الکبیر: ج ۲۲ ص ۲۱۹ ح ۵۸۵، مسند الشامیّین: ج ۱ ص ۴۴۴ ح ۷۸۲ (همگی به نقل از ابو ثعلبه خشنی).</ref> این سخن، بدین معناست که فطرت پاک انسان، نه تنها میتواند «برّ» و «خیر» را تشخیص دهد؛ بلکه از انجام دادن آن، احساس شادی و آرامش میکند و بر عکس، از انجام دادن کار بد، احساس ناراحتی و ناآرامی مینماید. بر این اساس، در موارد شُبهه، آرامش دل، نسبت به انجام دادن کاری، نشانه خوبی آن است، و بیقراری دل، نِشانه بدی آن شمرده شده است. | ||