علائم ظهور چند قسم است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
::::::بررسی دقیق درباره خود این علائم از یک طرف و از طرف دیگر ارتباط و وابستگی اینها با [[ظهور]] و اینکه به چه جهت اینها را به عنوان علامت ذکر کردهاند در اینجا لازم و ضروری است. اما علائمی که بطور عموم مربوط به برنامهریزی الهی است، از آنجا که واضح است که هدف این برنامهریزی آماده ساختن و زمینهسازی دوران [[ظهور]] است، از این جهت وقتی یک انسان این مطلب را فهمید و روش این برنامهریزی را دانست، میتواند بفهمد که کدامیک از این رویدادها مربوط به [[ظهور]] است و کدامیک مربوط نیست، و حوادثی که بار مقدماتی [[ظهور]] را دارا است و زمینهساز [[ظهور]] حضرت [[بقیة الله]] میباشد از نظر اندیشه یک انسان متفکر بناچار همگی جزو نشانهها و کاشف از روز [[ظهور]] خواهد بود. و این علامت با قواعد عمومی اولیه مطابق بوده و میبایست آن را پذیرفت؛ چه اینکه در روایات آمده باشد یا نیامده باشد، زیرا با دلیل و برهان صحت برنامهریزی الهی را فهمیدیم و این خود یک مزیت و ویژگی است در اینگونه روایات نسبت به دیگر روایات. بعلاوه که در احادیث هم عملا نقل شده و شامل اخبار و روایاتی است که دال بر انحراف زمان و مردم آن بود، چه آنها که در رابطه با زمان [[ظهور]] است و چه آنها که مربوط به قیامت است و یا اینکه بدون ارتباط به هیچیک ذکر شده است (چنانکه در جهت اول درباره آن بحث کردیم). | ::::::بررسی دقیق درباره خود این علائم از یک طرف و از طرف دیگر ارتباط و وابستگی اینها با [[ظهور]] و اینکه به چه جهت اینها را به عنوان علامت ذکر کردهاند در اینجا لازم و ضروری است. اما علائمی که بطور عموم مربوط به برنامهریزی الهی است، از آنجا که واضح است که هدف این برنامهریزی آماده ساختن و زمینهسازی دوران [[ظهور]] است، از این جهت وقتی یک انسان این مطلب را فهمید و روش این برنامهریزی را دانست، میتواند بفهمد که کدامیک از این رویدادها مربوط به [[ظهور]] است و کدامیک مربوط نیست، و حوادثی که بار مقدماتی [[ظهور]] را دارا است و زمینهساز [[ظهور]] حضرت [[بقیة الله]] میباشد از نظر اندیشه یک انسان متفکر بناچار همگی جزو نشانهها و کاشف از روز [[ظهور]] خواهد بود. و این علامت با قواعد عمومی اولیه مطابق بوده و میبایست آن را پذیرفت؛ چه اینکه در روایات آمده باشد یا نیامده باشد، زیرا با دلیل و برهان صحت برنامهریزی الهی را فهمیدیم و این خود یک مزیت و ویژگی است در اینگونه روایات نسبت به دیگر روایات. بعلاوه که در احادیث هم عملا نقل شده و شامل اخبار و روایاتی است که دال بر انحراف زمان و مردم آن بود، چه آنها که در رابطه با زمان [[ظهور]] است و چه آنها که مربوط به قیامت است و یا اینکه بدون ارتباط به هیچیک ذکر شده است (چنانکه در جهت اول درباره آن بحث کردیم). | ||
::::::و اما نسبت به رویدادهای تکوینی که بشارت وقوع آنها و لو در فاصله زمانی بسیار دور پیش از [[ظهور]] داده شده است، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه آنها را به عنوان علامت ذکر کردهاند، آن است که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} برخی از حوادث بزرگی را که در آینده اتفاق خواهد افتاد و جلب نظر میکرده است، از طریق وحی و یا الهام فهمیده و به مردم میگفتند، و آن را مرتبط به [[ظهور]] حضرت [[بقیة الله]] میکردند تا مردمی که در زمان وقوع آن حوادث بسر میبرند، صداقت گفتار ائمه را درباره آن حوادث ببینند و نسبت به اخبار مربوط به حضرت [[بقیة الله]] نیز اعتقادشان محکمتر شود، و آنها را نیز درست بدانند. پس از این جهت این حوادث نشانه [[ظهور]]ند که دلیل بر صدق اعتقاد و روایات مربوط به حضرت [[بقیة الله]] میباشند. و از اینجا میفهمیم که این حوادث را وقتی میتوانیم علامت [[ظهور]] بدانیم که در روایات اسمی از آنها برده شده باشد و آنها را به عنوان نشانه و علامت ذکر کرده باشند؛ ولی اگر در روایات نیامده بود این گونه رویدادهای تکوینی را که در دوران پیش از [[ظهور]] واقع میشوند نمیتوان گفت ارتباطی با [[ظهور]] حضرت [[بقیة الله]] {{ع}} دارند. | ::::::و اما نسبت به رویدادهای تکوینی که بشارت وقوع آنها و لو در فاصله زمانی بسیار دور پیش از [[ظهور]] داده شده است، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه آنها را به عنوان علامت ذکر کردهاند، آن است که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} برخی از حوادث بزرگی را که در آینده اتفاق خواهد افتاد و جلب نظر میکرده است، از طریق وحی و یا الهام فهمیده و به مردم میگفتند، و آن را مرتبط به [[ظهور]] حضرت [[بقیة الله]] میکردند تا مردمی که در زمان وقوع آن حوادث بسر میبرند، صداقت گفتار ائمه را درباره آن حوادث ببینند و نسبت به اخبار مربوط به حضرت [[بقیة الله]] نیز اعتقادشان محکمتر شود، و آنها را نیز درست بدانند. پس از این جهت این حوادث نشانه [[ظهور]]ند که دلیل بر صدق اعتقاد و روایات مربوط به حضرت [[بقیة الله]] میباشند. و از اینجا میفهمیم که این حوادث را وقتی میتوانیم علامت [[ظهور]] بدانیم که در روایات اسمی از آنها برده شده باشد و آنها را به عنوان نشانه و علامت ذکر کرده باشند؛ ولی اگر در روایات نیامده بود این گونه رویدادهای تکوینی را که در دوران پیش از [[ظهور]] واقع میشوند نمیتوان گفت ارتباطی با [[ظهور]] حضرت [[بقیة الله]] {{ع}} دارند. | ||
::::::و اما نسبت به رویدادهای تکوینی نزدیک به زمان [[ظهور]] بر طبق دلالت اخبار و احادیث، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه اینها را علامت [[ظهور]] دانستهاند آن است که انگیزه ایجاد آنها در نظر خداوند متعال همان است که اینها را نشانهای برای [[ظهور]] قرار دهد، و نظر مردم را نسبت به [[ظهور]] جلب کرده، و مخصوصا افراد با اخلاص و آزمایش شده را که همیشه در حال [[انتظار]] به سر میبردهاند آماده [[ظهور]] گرداند. بنابراین، اینگونه روایات نشانه بودن برای [[ظهور]] را در برنامهریزی الهی از آن جهت دارا میباشند که نظر مردم را به [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} جلب میکنند. لکن باید بدانیم که رویدادهای مذکور همچون رویدادهای سابق، در صورتی میتوانند نشانی برای [[ظهور]] حضرت باشند که روایات متذکر آنها شده باشند؛ زیرا این مطلب واضح است که هر حادثهای را و لو نزدیک به زمان [[ظهور]] و باعث جلب نظر مردم باشد، نمیشود علامت [[ظهور]] | ::::::و اما نسبت به رویدادهای تکوینی نزدیک به زمان [[ظهور]] بر طبق دلالت اخبار و احادیث، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه اینها را علامت [[ظهور]] دانستهاند آن است که انگیزه ایجاد آنها در نظر خداوند متعال همان است که اینها را نشانهای برای [[ظهور]] قرار دهد، و نظر مردم را نسبت به [[ظهور]] جلب کرده، و مخصوصا افراد با اخلاص و آزمایش شده را که همیشه در حال [[انتظار]] به سر میبردهاند آماده [[ظهور]] گرداند. بنابراین، اینگونه روایات نشانه بودن برای [[ظهور]] را در برنامهریزی الهی از آن جهت دارا میباشند که نظر مردم را به [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} جلب میکنند. لکن باید بدانیم که رویدادهای مذکور همچون رویدادهای سابق، در صورتی میتوانند نشانی برای [[ظهور]] حضرت باشند که روایات متذکر آنها شده باشند؛ زیرا این مطلب واضح است که هر حادثهای را و لو نزدیک به زمان [[ظهور]] و باعث جلب نظر مردم باشد، نمیشود علامت [[ظهور]] بدانیم»<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۵۴۹، ۵۵۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲. آیتالله محمدی ریشهری؛}} | {{جمع شدن|۲. آیتالله محمدی ریشهری؛}} |