پرش به محتوا

تحدیث فرشته با معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|اندازه=100%|'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|اندازه=100%|')
خط ۱۳: خط ۱۳:


==آموزه تحدیث در کتاب‌های اهل سنت==  
==آموزه تحدیث در کتاب‌های اهل سنت==  
*آنچه [[اهل سنت]] را به واکاوی تعریف و تبیین واژه محدث می‌کشاند، گزارش‌هایی منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} است که در آن از مسئله تحدیث در امت خود، همانند امت‌های پیشین سخن به میان آمده است<ref>رک. مسند احمد، ج ۲، ص ۳۳۹؛ ابن عساکر، ج ۴۴، ص ۹۶-۹۱، المتقی الهندی، ج ۱۱، ص ۵۸۰ النوی، ریاض الصالحین، ص ۵۸۹.</ref> از این رو مسئله امکان تحدیث، با توجه به تصریح روایات فریقین بر آن آموزه‌ای اختصاصی نمی‌باشد. هر چند در چگونگی و کیفیت آن برداشت‌های متفاوتی صورت گرفته است. در کتب حدیثی [[اهل سنت]] می‌توان از میان احادیثی که بر این مسئله دلالت می‌کنند به روایات صحیح بخاری و مسلم و المصنف ابن ابی شیبه اشاره نمود<ref>رک. الکوفی، ج ۷، ص ۴۷۹ - ۴۷۸؛ البخاری، ج ۴، ص ۱۴۹ و ۲۰۰؛ النیسابوری، ج ۷ ص ۱۱۵.</ref> محمد ابوریه به بررسی امکان [[الهام]] از دیدگاه روایات با استناد به کلمات اندیشمندان اهل سنت پرداخته است<ref>محمود ابوریة، ص ۱۴۳-۱۴۲.</ref> از مهم‌ترین پرسش‌ها در مسئله تحدیث، چگونگی گردآوردن اقرار به پایان [[نبوت]] با پذیرش استمرار تحدیث است. از این رو تبیین [[اهل سنت]] در ذیل عبارت  {{عربی|اندازه=155%|"لم یبق من النبوة الا المبشرات"}} را می‌توان همسو با پاسخ این پرسش دانست که با وجود اقرار به [[ختم نبوت]]، چگونه تحدیث امری ممکن است؟ [[اهل سنت]] در ذیل روایت مبشرات با تفسیر مبشرات به [[رؤیا]]، به پاسخ این پرسش پرداخته و می‌نویسند؛ اینکه جزء شی مستلزم ثبوت وصف آن باشد قابل پذیرش نیست، به عنوان مثال شخصی که جمله {{عربی|اندازه=155%|"اشهد ان لا اله الا الله"}} را با صوت بلند بگوید مؤذن به شمار نمی‌رود و در مورد او گفته نمی‌شود که اذان گفته است، هر چند این عبارت جزئی از اذان است، و همچنان که قرائت مقداری از [[قرآن]] به صورت ایستاده سبب صدق نماز بر این گونه رفتار نیست هر چند قرائت مقداری از نماز را تشکیل می‌دهد. در جوابی دیگر بیان شده است، با آنکه رؤیا جزئی از نبوت دانسته شده است، اما تحقق [[رؤیای صادقه]] دلالت بر نبوت ندارد بلکه مقصود تشبیه نمودن امر [[رؤیا]] به [[نبوت]] است<ref>رک. ابن حجر، ج ۱۲، ص ۳۳۱؛ العینی، ج ۲۴، ص ۱۳۴.</ref> به بیانی گویاتر، برای تحقق نبوت اجتماع ویژگی‌های متعددی لازم است که تحقق برخی از آن برای دیگران امری ممکن و استلزامی برای تحقق نبوت نخواهد داشت. به ویژه عبارت {{عربی|اندازه=155%|"من غیر ان یکونوا انبیا"}} تلازم تحدیث یا تکلم، با [[نبوت]] را به صراحت مردود دانسته است.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۴۷و۱۴۸.</ref>
*آنچه [[اهل سنت]] را به واکاوی تعریف و تبیین واژه محدث می‌کشاند، گزارش‌هایی منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} است که در آن از مسئله تحدیث در امت خود، همانند امت‌های پیشین سخن به میان آمده است<ref>رک. مسند احمد، ج ۲، ص ۳۳۹؛ ابن عساکر، ج ۴۴، ص ۹۶-۹۱، المتقی الهندی، ج ۱۱، ص ۵۸۰ النوی، ریاض الصالحین، ص ۵۸۹.</ref> از این رو مسئله امکان تحدیث، با توجه به تصریح روایات فریقین بر آن آموزه‌ای اختصاصی نمی‌باشد. هر چند در چگونگی و کیفیت آن برداشت‌های متفاوتی صورت گرفته است. در کتب حدیثی [[اهل سنت]] می‌توان از میان احادیثی که بر این مسئله دلالت می‌کنند به روایات صحیح بخاری و مسلم و المصنف ابن ابی شیبه اشاره نمود<ref>رک. الکوفی، ج ۷، ص ۴۷۹ - ۴۷۸؛ البخاری، ج ۴، ص ۱۴۹ و ۲۰۰؛ النیسابوری، ج ۷ ص ۱۱۵.</ref> محمد ابوریه به بررسی امکان [[الهام]] از دیدگاه روایات با استناد به کلمات اندیشمندان اهل سنت پرداخته است<ref>محمود ابوریة، ص ۱۴۳-۱۴۲.</ref> از مهم‌ترین پرسش‌ها در مسئله تحدیث، چگونگی گردآوردن اقرار به پایان [[نبوت]] با پذیرش استمرار تحدیث است. از این رو تبیین [[اهل سنت]] در ذیل عبارت  {{عربی|اندازه=100%|"لم یبق من النبوة الا المبشرات"}} را می‌توان همسو با پاسخ این پرسش دانست که با وجود اقرار به [[ختم نبوت]]، چگونه تحدیث امری ممکن است؟ [[اهل سنت]] در ذیل روایت مبشرات با تفسیر مبشرات به [[رؤیا]]، به پاسخ این پرسش پرداخته و می‌نویسند؛ اینکه جزء شی مستلزم ثبوت وصف آن باشد قابل پذیرش نیست، به عنوان مثال شخصی که جمله {{عربی|اندازه=100%|"اشهد ان لا اله الا الله"}} را با صوت بلند بگوید مؤذن به شمار نمی‌رود و در مورد او گفته نمی‌شود که اذان گفته است، هر چند این عبارت جزئی از اذان است، و همچنان که قرائت مقداری از [[قرآن]] به صورت ایستاده سبب صدق نماز بر این گونه رفتار نیست هر چند قرائت مقداری از نماز را تشکیل می‌دهد. در جوابی دیگر بیان شده است، با آنکه رؤیا جزئی از نبوت دانسته شده است، اما تحقق [[رؤیای صادقه]] دلالت بر نبوت ندارد بلکه مقصود تشبیه نمودن امر [[رؤیا]] به [[نبوت]] است<ref>رک. ابن حجر، ج ۱۲، ص ۳۳۱؛ العینی، ج ۲۴، ص ۱۳۴.</ref> به بیانی گویاتر، برای تحقق نبوت اجتماع ویژگی‌های متعددی لازم است که تحقق برخی از آن برای دیگران امری ممکن و استلزامی برای تحقق نبوت نخواهد داشت. به ویژه عبارت {{عربی|اندازه=100%|"من غیر ان یکونوا انبیا"}} تلازم تحدیث یا تکلم، با [[نبوت]] را به صراحت مردود دانسته است.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۴۷و۱۴۸.</ref>


==اهل سنت و واکاوی مفهوم تحدیث==  
==اهل سنت و واکاوی مفهوم تحدیث==  
*نووی و العینی از گزارش‌کنندگان اصلی دیدگاه‌های متفاوت در تفسیر محدث هستند. این دیدگاه‌ها عبارت‌اند از؛ محدث به معنای ۱. ملهم؛ ۲. مصیب؛ ۳. مفهم؛ ۴. متفرس؛ ۵. کسی که فرشته با او سخن می‌گوید.<ref>النووی، ج ۱۵، ص ۱۶۶؛ العینی، ج ۱۶ص ۵۵.</ref> با وجود این، اختلاف در تفسیر، العینی آنها را معانی نزدیک به هم دانسته است.<ref>العینی، ج۱۶، ص ۵۵.</ref> کرمانی در تبیین "مکلمون" که در برخی از گزارش‌ها مطرح شده است<ref>ر.ک: النوری، ج ۱۵، ص ۱۶۶.</ref> به سخن گفتن [[ملائکه]] با شخص تحدیث‌شونده تصریح دارد<ref>رک. العینی، ج ۱۶، ص ۱۹۸.</ref> طبری در الریاض پس از تفسیر تحدیث به [[الهام]]، امکان معنای ظاهری تحدیث یعنی سخن گفتن ملائکه را نفی نمی‌کند و آن را مسیری متمایز از وحی می‌داند که نام حدیث بر آن اطلاق شده و فضیلت بزرگی است. از دیگر کسانی که تحدیث را مرادف با الهام و مورد خطاب شدن درونی انسان دانسته، می‌توان به ابن تمیه اشاره کرد، [[خطیب بغدادی]] از قول او می‌نویسد، وی انکار یک پارچه رهیافت [[الهام]] به واقع و حقایق را نادرست، و الهام را از بسیاری از اصول همانند قیاس، ظواهر و استصحاب برتر معرفی نموده است.<ref>ر.ک: خطیب البغدادی، ج ۹، ص ۱۱۴.</ref>
*نووی و العینی از گزارش‌کنندگان اصلی دیدگاه‌های متفاوت در تفسیر محدث هستند. این دیدگاه‌ها عبارت‌اند از؛ محدث به معنای ۱. ملهم؛ ۲. مصیب؛ ۳. مفهم؛ ۴. متفرس؛ ۵. کسی که فرشته با او سخن می‌گوید.<ref>النووی، ج ۱۵، ص ۱۶۶؛ العینی، ج ۱۶ص ۵۵.</ref> با وجود این، اختلاف در تفسیر، العینی آنها را معانی نزدیک به هم دانسته است.<ref>العینی، ج۱۶، ص ۵۵.</ref> کرمانی در تبیین "مکلمون" که در برخی از گزارش‌ها مطرح شده است<ref>ر.ک: النوری، ج ۱۵، ص ۱۶۶.</ref> به سخن گفتن [[ملائکه]] با شخص تحدیث‌شونده تصریح دارد<ref>رک. العینی، ج ۱۶، ص ۱۹۸.</ref> طبری در الریاض پس از تفسیر تحدیث به [[الهام]]، امکان معنای ظاهری تحدیث یعنی سخن گفتن ملائکه را نفی نمی‌کند و آن را مسیری متمایز از وحی می‌داند که نام حدیث بر آن اطلاق شده و فضیلت بزرگی است. از دیگر کسانی که تحدیث را مرادف با الهام و مورد خطاب شدن درونی انسان دانسته، می‌توان به ابن تمیه اشاره کرد، [[خطیب بغدادی]] از قول او می‌نویسد، وی انکار یک پارچه رهیافت [[الهام]] به واقع و حقایق را نادرست، و الهام را از بسیاری از اصول همانند قیاس، ظواهر و استصحاب برتر معرفی نموده است.<ref>ر.ک: خطیب البغدادی، ج ۹، ص ۱۱۴.</ref>
*مناوی در شرح جامع الصغیر از نگاه قرطبی به معانی متعدد محدث اشاره می‌کند و در حالی که گویی مانعی برای شمول معانی متعدد و گاه مختلف برای محدث نمی‌بیند، از جمله به سخن گفتن [[ملائکه]] با [[محدث]] اشاره و با قید "بلا نبوة" آن را یکی از معانی مطرح در مفهوم محدث معرفی می‌نماید. وی در انتها در یک نتیجه کلی مسئله تحدیث را کرامت و جایگاه رفیع اولیای الهی می‌داند؟<ref>المناوی، ج ۴، ص ۶۶۴ و ۶۶۵.</ref>
*مناوی در شرح جامع الصغیر از نگاه قرطبی به معانی متعدد محدث اشاره می‌کند و در حالی که گویی مانعی برای شمول معانی متعدد و گاه مختلف برای محدث نمی‌بیند، از جمله به سخن گفتن [[ملائکه]] با [[محدث]] اشاره و با قید "بلا نبوة" آن را یکی از معانی مطرح در مفهوم محدث معرفی می‌نماید. وی در انتها در یک نتیجه کلی مسئله تحدیث را کرامت و جایگاه رفیع اولیای الهی می‌داند؟<ref>المناوی، ج ۴، ص ۶۶۴ و ۶۶۵.</ref>
*ابن حجر در فتح الباری با فراوان دانستن مصادیق محدث پس از صدر اسلام به دلیل [[ختم نبوت]] از جهتی و برتری امت اسلام از سایر امت‌ها؛ با اشاره به اختلاف در تأویل محدث، تفسیر آن به [[الهام]] را دیدگاه بیشتر اندیشمندان [[اهل سنت]] می‌داند و در تعریف [[الهام]] می‌نویسد: کسی که حدسی صحیح و صواب دارد و به درون او از جانب ملا اعلی حقیقت القا می‌شود. وی با توجه به نتیجه یکسان [[الهام]] و تحدیث که درک واقع است، شخص ملهم را همانند کسی که دیگری با او سخن می‌گوید می‌داند. سپس به دیدگاه کسانی که محدث را همان "معلم" یعنی کسی که فرشتگان با او سخن می‌گویند، اشاره و مستند آن را روایت مرفوعه ابی سعید خدری می‌داند که حضرت رسول در پاسخ کیفیت تحدیث می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|"تتکلم الملائکة علی لسانه"}} آنگاه ابن حجر این ظهور از روایت را با مفهومی دیگر جایگزین می‌کند، و احتمال بازگشت معنای روایت به [[الهام]] را مطرح می‌نماید، {{عربی|اندازه=155%|"أی تکلمه فی نفسه وان لم یر مکلما فی الحقیقة فیرجع إلی الالهام"}}<ref>ابن حجر، ج ۷، ص ۴۲ - ۴۰.</ref> تلاش ابن حجر در تفسیر تحدیث به معنا و مفهومی به جز سخن گفتن [[ملائکه]] را به خوبی از چینش کلمات وی می‌توان درک نمود<ref>رک. همانجا.</ref> وی مسئله تحدیث را در زمان پیامبر برای افراد خاصی مطرح می‌داند و از قول طیبی می‌نگارد محدث در صدق و راستی آنچه به او [[الهام]] می‌گردد به جایگاه پیامبر نزدیک می‌شود<ref>همانجا.</ref>  
*ابن حجر در فتح الباری با فراوان دانستن مصادیق محدث پس از صدر اسلام به دلیل [[ختم نبوت]] از جهتی و برتری امت اسلام از سایر امت‌ها؛ با اشاره به اختلاف در تأویل محدث، تفسیر آن به [[الهام]] را دیدگاه بیشتر اندیشمندان [[اهل سنت]] می‌داند و در تعریف [[الهام]] می‌نویسد: کسی که حدسی صحیح و صواب دارد و به درون او از جانب ملا اعلی حقیقت القا می‌شود. وی با توجه به نتیجه یکسان [[الهام]] و تحدیث که درک واقع است، شخص ملهم را همانند کسی که دیگری با او سخن می‌گوید می‌داند. سپس به دیدگاه کسانی که محدث را همان "معلم" یعنی کسی که فرشتگان با او سخن می‌گویند، اشاره و مستند آن را روایت مرفوعه ابی سعید خدری می‌داند که حضرت رسول در پاسخ کیفیت تحدیث می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|"تتکلم الملائکة علی لسانه"}} آنگاه ابن حجر این ظهور از روایت را با مفهومی دیگر جایگزین می‌کند، و احتمال بازگشت معنای روایت به [[الهام]] را مطرح می‌نماید، {{عربی|اندازه=100%|"أی تکلمه فی نفسه وان لم یر مکلما فی الحقیقة فیرجع إلی الالهام"}}<ref>ابن حجر، ج ۷، ص ۴۲ - ۴۰.</ref> تلاش ابن حجر در تفسیر تحدیث به معنا و مفهومی به جز سخن گفتن [[ملائکه]] را به خوبی از چینش کلمات وی می‌توان درک نمود<ref>رک. همانجا.</ref> وی مسئله تحدیث را در زمان پیامبر برای افراد خاصی مطرح می‌داند و از قول طیبی می‌نگارد محدث در صدق و راستی آنچه به او [[الهام]] می‌گردد به جایگاه پیامبر نزدیک می‌شود<ref>همانجا.</ref>  
*با نگاهی کلی می‌توان معنا و مفهوم محدث در کلام [[اهل سنت]] را دوگونه اصلی دانست.  
*با نگاهی کلی می‌توان معنا و مفهوم محدث در کلام [[اهل سنت]] را دوگونه اصلی دانست.  


خط ۲۷: خط ۲۷:
*در مجموع، یک تفسیر جدی از [[اهل سنت]] نسبت به تحدیث، گفتگوی مستقیم [[فرشته]] با محدث است که احادیثی نیز آن را تأیید می‌نماید. به هر حال، گستره نگاه [[اهل سنت]] به مسئله تحدیث تجلیلی و با عظمت است. قرطبی در ذیل آیه ۵۱ سوره حج می‌نویسد، محدثین هم‌پای نبوت هستند (طبق قرائت ابن عباس)، زیرا آنان از امور غیبی عالی خبر می‌دهند و به حکمت باطنی سخن می‌گویند و گفتارشان با واقع مطابقت دارد و در
*در مجموع، یک تفسیر جدی از [[اهل سنت]] نسبت به تحدیث، گفتگوی مستقیم [[فرشته]] با محدث است که احادیثی نیز آن را تأیید می‌نماید. به هر حال، گستره نگاه [[اهل سنت]] به مسئله تحدیث تجلیلی و با عظمت است. قرطبی در ذیل آیه ۵۱ سوره حج می‌نویسد، محدثین هم‌پای نبوت هستند (طبق قرائت ابن عباس)، زیرا آنان از امور غیبی عالی خبر می‌دهند و به حکمت باطنی سخن می‌گویند و گفتارشان با واقع مطابقت دارد و در
گفتارشان [[معصوم]] از خطا و دروغ می‌باشند<ref>ر.ک: الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۳، ص ۷۹.</ref> اهل سنت محتوا و مضمون آنچه الهام می‌شود را اخبار و آگاهی‌هایی از زمان آینده می‌دانند.
گفتارشان [[معصوم]] از خطا و دروغ می‌باشند<ref>ر.ک: الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۳، ص ۷۹.</ref> اهل سنت محتوا و مضمون آنچه الهام می‌شود را اخبار و آگاهی‌هایی از زمان آینده می‌دانند.
*پس از نگاهی ثبوتی به مسئله تحدیث، در نگاهی اثباتی به این مسئله باید گفت؛ اندیشمندان اهل سنت تحقق تحدیث در مورد برخی از صحابه و دیگران را به جهت فراوانی از حد شمارش خارج می‌دانند و انکار مسئله الهام که معنای تحدیث دانسته شد با توجه به شهرت و فراوانی آن ستیزه با واقعیت بیان شده است<ref>ر.ک: ابن حجر، ج۶، ص ۳۷۳، ج ۱۲، ص ۳۳۲.</ref> العینی در این مورد می‌نویسد: {{عربی|اندازه=155%|"و أنها لا تنقطع إلی یوم الدین"}}<ref>ج ۱۶، ص ۵۵.</ref> مبارک فوری در تحفة الأحوذی الهام را امری محقق برای غیر انبیا می‌داند و شاهدی بر تحقق آن بیان می‌کند<ref>ج ۶، ص ۴۵۵.</ref> [[علامه امینی]] شواهد متعددی از کتب تراجم [[اهل سنت]] به دست می‌دهد که در منزلت افرادی - حتی در سال‌های متأخر از زمان صحابه - مسئله رؤیت و گفتگوی فرشته با آنها مطرح شده است<ref>ج ۹، ص۹۶؛ ر.ک: ابن عساکر، ج ۴۴، ص ۹۶؛ ابن حبان، ج ۱۵، ص ۳۱۹-۳۱۷؛ المناوی، ج ۴، ص ۶۶۵ ، ۶۶۴.</ref><ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۴۸-۱۵۰.</ref>
*پس از نگاهی ثبوتی به مسئله تحدیث، در نگاهی اثباتی به این مسئله باید گفت؛ اندیشمندان اهل سنت تحقق تحدیث در مورد برخی از صحابه و دیگران را به جهت فراوانی از حد شمارش خارج می‌دانند و انکار مسئله الهام که معنای تحدیث دانسته شد با توجه به شهرت و فراوانی آن ستیزه با واقعیت بیان شده است<ref>ر.ک: ابن حجر، ج۶، ص ۳۷۳، ج ۱۲، ص ۳۳۲.</ref> العینی در این مورد می‌نویسد: {{عربی|اندازه=100%|"و أنها لا تنقطع إلی یوم الدین"}}<ref>ج ۱۶، ص ۵۵.</ref> مبارک فوری در تحفة الأحوذی الهام را امری محقق برای غیر انبیا می‌داند و شاهدی بر تحقق آن بیان می‌کند<ref>ج ۶، ص ۴۵۵.</ref> [[علامه امینی]] شواهد متعددی از کتب تراجم [[اهل سنت]] به دست می‌دهد که در منزلت افرادی - حتی در سال‌های متأخر از زمان صحابه - مسئله رؤیت و گفتگوی فرشته با آنها مطرح شده است<ref>ج ۹، ص۹۶؛ ر.ک: ابن عساکر، ج ۴۴، ص ۹۶؛ ابن حبان، ج ۱۵، ص ۳۱۹-۳۱۷؛ المناوی، ج ۴، ص ۶۶۵ ، ۶۶۴.</ref><ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۴۸-۱۵۰.</ref>


==جستاری در مفهوم تحدیث از نگاه شیعه==  
==جستاری در مفهوم تحدیث از نگاه شیعه==  
*طرح مسئله تحدیث در منابع معرفتی [[شیعه]] به صورت گسترده است. به گونه‌ای که فصل‌هایی مستقل از جوامع حدیثی شیعه را به خود اختصاص داده و گاه شاخه‌های متعدد بر آن متفرع گردیده است. از نگاه شارحان شیعی، تحدیث به معنای لغوی آن است و محدث کسی است که فرشته با او سخن می‌گوید و گفتن و شنیدن در مسئله تحدیث اصالت دارد. [[ملاصالح مازندرانی]] در شرح اصول الکافی در ترجمه محدث می‌نگارد: {{عربی|اندازه=155%|"یتکلمه الملک"}}<ref>ج۶، ص۵۵.</ref> مرحوم استرآبادی در تعریف محدث می‌نویسد: {{عربی|اندازه=155%|"الذین یحدثهم الملائکة"}}<ref>الحاشیة علی أصول الکافی (استر آبادی، ص ۱۴۰.</ref> و جناب فیض در الوافی آورده: {{عربی|اندازه=155%|"الذی یحدثه الملک"}}<ref>الوافی، ج ۲، ص ۷۴.</ref> با توجه به ورود روایاتی در زمینه تفاوت نهادن میان محدث و نبی و رسول همت فزاینده شارحان احادیث شیعه به سمت تبیین و تشریح این دسته از آموزه‌ها سوق یافته است.
*طرح مسئله تحدیث در منابع معرفتی [[شیعه]] به صورت گسترده است. به گونه‌ای که فصل‌هایی مستقل از جوامع حدیثی شیعه را به خود اختصاص داده و گاه شاخه‌های متعدد بر آن متفرع گردیده است. از نگاه شارحان شیعی، تحدیث به معنای لغوی آن است و محدث کسی است که فرشته با او سخن می‌گوید و گفتن و شنیدن در مسئله تحدیث اصالت دارد. [[ملاصالح مازندرانی]] در شرح اصول الکافی در ترجمه محدث می‌نگارد: {{عربی|اندازه=100%|"یتکلمه الملک"}}<ref>ج۶، ص۵۵.</ref> مرحوم استرآبادی در تعریف محدث می‌نویسد: {{عربی|اندازه=100%|"الذین یحدثهم الملائکة"}}<ref>الحاشیة علی أصول الکافی (استر آبادی، ص ۱۴۰.</ref> و جناب فیض در الوافی آورده: {{عربی|اندازه=100%|"الذی یحدثه الملک"}}<ref>الوافی، ج ۲، ص ۷۴.</ref> با توجه به ورود روایاتی در زمینه تفاوت نهادن میان محدث و نبی و رسول همت فزاینده شارحان احادیث شیعه به سمت تبیین و تشریح این دسته از آموزه‌ها سوق یافته است.
*[[علامه امینی]] در تفسیری گسترده و شمولی که تبیین‌های مختلف از محدث را در بر دارد، می‌نگارد: محدث کسی است که فرشته با او سخن می‌گوید بدون آنکه پیامبر باشد یا آنکه فرشته را ببیند، یا آنکه در او دانشی به طریق الهام و مکاشفه از مبدأ اعلی ایجاد شود، یا آنکه در قلبش از حقایقی که بر دیگران مخفی است پدید آید، یا معانی دیگری که ممکن است از آن اراده نمود.<ref>علامه امینی، ج ۹، ص۸۸.</ref> مرحوم سید شرف الدین در بیانی ناظر به مصادیق محدث در اهل سنت، قائل به پیوندی وثیق میان مسئله تحدیث و عصمت است به گونه ای که تحقق تحدیث را وابسته به برخورداری از عصمت می‌داند، نه آنکه تحدیث نشانه و سببی برای تحقق عصمتی هر چند محدود باشد<ref>در مقابل رک. المناوی، ج ۴، ص ۶۶۵ -۶۶۴.</ref> وی میان تحدیث به نبی و دیگران تفاوت قائل است. مسئله تحدیث ملائکه با انبیا نزد شرف الدین، تکلم حقیقی ملائکه با پیامبر است، و تحقق تحدیث در مورد سایر معصومین، امری مجازی به معنای الهام حقیقیت توسط خدا به جانشین نبی است. در فرایند الهام، واقع برای شخص تحدیث شده مانند سپیدی صبح بدون هیچ گونه اشتباه و تردیدی آشکار می‌گردد، همانند آنجا که فرشته‌ای آن حقیقت را برایش از جانب خدا بازگو نماید. وی تأکید دارد در تحدیث به معصومینی غیر از انبیا تحدیث و تکلم حقیقی صورت نمی‌پذیرد بلکه القای صواب به روح و قلب او انجام می‌یابد. شرف الدین از جهت نتیجه، میان تحدیث به [[انبیا]] و [[اوصیا]] تفاوتی نمی‌نهد، هر چند گونه حصول آن را در این دو شأن، متفاوت می‌بیند<ref>ص ۱۳۷-۱۳۵.</ref> [[علامه امینی]] همانند [[سید شرف‌الدین]] رؤیت ملائکه را مرز میان نبوت و محدث می‌داند.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۰-۱۵۲.</ref>
*[[علامه امینی]] در تفسیری گسترده و شمولی که تبیین‌های مختلف از محدث را در بر دارد، می‌نگارد: محدث کسی است که فرشته با او سخن می‌گوید بدون آنکه پیامبر باشد یا آنکه فرشته را ببیند، یا آنکه در او دانشی به طریق الهام و مکاشفه از مبدأ اعلی ایجاد شود، یا آنکه در قلبش از حقایقی که بر دیگران مخفی است پدید آید، یا معانی دیگری که ممکن است از آن اراده نمود.<ref>علامه امینی، ج ۹، ص۸۸.</ref> مرحوم سید شرف الدین در بیانی ناظر به مصادیق محدث در اهل سنت، قائل به پیوندی وثیق میان مسئله تحدیث و عصمت است به گونه ای که تحقق تحدیث را وابسته به برخورداری از عصمت می‌داند، نه آنکه تحدیث نشانه و سببی برای تحقق عصمتی هر چند محدود باشد<ref>در مقابل رک. المناوی، ج ۴، ص ۶۶۵ -۶۶۴.</ref> وی میان تحدیث به نبی و دیگران تفاوت قائل است. مسئله تحدیث ملائکه با انبیا نزد شرف الدین، تکلم حقیقی ملائکه با پیامبر است، و تحقق تحدیث در مورد سایر معصومین، امری مجازی به معنای الهام حقیقیت توسط خدا به جانشین نبی است. در فرایند الهام، واقع برای شخص تحدیث شده مانند سپیدی صبح بدون هیچ گونه اشتباه و تردیدی آشکار می‌گردد، همانند آنجا که فرشته‌ای آن حقیقت را برایش از جانب خدا بازگو نماید. وی تأکید دارد در تحدیث به معصومینی غیر از انبیا تحدیث و تکلم حقیقی صورت نمی‌پذیرد بلکه القای صواب به روح و قلب او انجام می‌یابد. شرف الدین از جهت نتیجه، میان تحدیث به [[انبیا]] و [[اوصیا]] تفاوتی نمی‌نهد، هر چند گونه حصول آن را در این دو شأن، متفاوت می‌بیند<ref>ص ۱۳۷-۱۳۵.</ref> [[علامه امینی]] همانند [[سید شرف‌الدین]] رؤیت ملائکه را مرز میان نبوت و محدث می‌داند.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۰-۱۵۲.</ref>


==شیوه و نشانه‌های تحدیث==  
==شیوه و نشانه‌های تحدیث==  
*در دسته ای از احادیث شیعه برای بیان نشانه محدث بودن از تعبیر {{عربی|اندازه=155%|"النکت فی القلب و النقر فی الاسماع"}} استفاده شده است و در برخی روایات از [[الهام]] نام برده‌اند. نقر در لغت به معنای کوبیدن و اثر گذاشتن به کار رفته است<ref>قرشی، ج ۷، ص ۱۰۴؛ [[راغب اصفهانی]]، ص ۸۲۱؛ فراهیدی، ج ۵، ص ۱۴۴؛ طریحی، ج ۳، ص ۵۰۱.</ref> که در جهت مادی و معنوی متناسب با آن افاده معنا می‌کند<ref>مصطفوی، ج ۱۲، ص ۲۱۹.</ref> نکت نیز به معنای اثر و نکته و نقطه ای است که در شیء ایجاد و حادث می‌شود<ref>فراهیدی، ج ۵، ص ۳۳۹؛ ابن منظور، ج ۲، ص ۱۰۱.</ref> برخی روایات به تقسیم علم و آگاهی پیشوایان شیعه پرداخته و علوم ایشان را به سه گونه تقسیم نموده‌اند. در این گفتار، دانش [[امام]] با توجه به معیار زمان تقسیم شده است. از همین رو علوم امام را با ملاحظه مجموعه این روایات می‌توان به علم و آگاهی از گذشته، آگاهی و شناخت از حال و معرفت و علم به آینده تقسیم و میان آنها تمایز نهاد. علم روزانه یا به تعبیر روایات "[[علم حادث]]"، که آگاهی از زمان حاضر است با تعبیر، "نکت (یا قذف فی القلوب و نقر فی الاسماع" بیان شده است. از این رو نکت و نقر در روایات از مجاری [[علم امام]] به حوادث و وقایع زمان حال دانسته شده است. مجری و انجام‌دهنده نکت و نقر ملائکه معرفی شده‌اند.<ref>راوندی، ج ۲، ص ۸۳۰ شیخ مفید، ص ۲۸۷ و ۳۲۸؛ صفار، ص ۳۲۴ و ۳۶۸.</ref> [[برید بن معاویه]] عجلی از [[امام باقر]]{{ع}} در تبیین محدث نقل می‌کند: {{عربی|اندازه=155%|"و المحدث الذی یسمع الکلام کلام الملائکه و ینقر فی اذنیه و ینکت فی قلبه"}}. شنیدن کلام [[ملائکه]] با نقر در اذن در روایات مرداف یکدیگر قرار داده شده است و این دو در تفسیر هم یا به جای یکدیگر به کار رفته است، همانند: {{عربی|اندازه=155%|"النقر فی الاسماع حدیث الملائکه نسمع کلامهم و لانری اشخاصهم"}}<ref>شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۸۶.</ref>، یا این عبارت : {{عربی|اندازه=155%|"أما النقر فی الأسماع فانه من الملک"}}<ref>صفار، ص۳۱۸؛ مجلسی، ج۲۶، ص ۶۰.</ref> کیفیت شنیدن صدای فرشته، نه همانند شنیدن سخنان روزمره، بلکه تجلی و تحققی یک باره همانند افکندن زنجیری در ظرف دانسته شده است. جملاتی مانند {{عربی|اندازه=155%|"فیسمع طنینة کطنین الطست"}}<ref>شیخ مفید، ص ۲۸۷؛ صفار، ص ۳۲۴ و ۳۷۳.</ref> {{عربی|اندازه=155%|"یسمع الصوت مثل صوت السلسله فی الطست"}}<ref>طوسی، ص ۴۰۷؛ صفار، ص ۲۳۲.</ref> در توصیف نحوه شنیده شدن صدای ملائکه به کار رفته است. این امر از جهت القاء همانند نکت در قلب توصیف شده است که یک باره انجام می‌پذیرد، نه به تدریج و به صورت طولانی.
*در دسته ای از احادیث شیعه برای بیان نشانه محدث بودن از تعبیر {{عربی|اندازه=100%|"النکت فی القلب و النقر فی الاسماع"}} استفاده شده است و در برخی روایات از [[الهام]] نام برده‌اند. نقر در لغت به معنای کوبیدن و اثر گذاشتن به کار رفته است<ref>قرشی، ج ۷، ص ۱۰۴؛ [[راغب اصفهانی]]، ص ۸۲۱؛ فراهیدی، ج ۵، ص ۱۴۴؛ طریحی، ج ۳، ص ۵۰۱.</ref> که در جهت مادی و معنوی متناسب با آن افاده معنا می‌کند<ref>مصطفوی، ج ۱۲، ص ۲۱۹.</ref> نکت نیز به معنای اثر و نکته و نقطه ای است که در شیء ایجاد و حادث می‌شود<ref>فراهیدی، ج ۵، ص ۳۳۹؛ ابن منظور، ج ۲، ص ۱۰۱.</ref> برخی روایات به تقسیم علم و آگاهی پیشوایان شیعه پرداخته و علوم ایشان را به سه گونه تقسیم نموده‌اند. در این گفتار، دانش [[امام]] با توجه به معیار زمان تقسیم شده است. از همین رو علوم امام را با ملاحظه مجموعه این روایات می‌توان به علم و آگاهی از گذشته، آگاهی و شناخت از حال و معرفت و علم به آینده تقسیم و میان آنها تمایز نهاد. علم روزانه یا به تعبیر روایات "[[علم حادث]]"، که آگاهی از زمان حاضر است با تعبیر، "نکت (یا قذف فی القلوب و نقر فی الاسماع" بیان شده است. از این رو نکت و نقر در روایات از مجاری [[علم امام]] به حوادث و وقایع زمان حال دانسته شده است. مجری و انجام‌دهنده نکت و نقر ملائکه معرفی شده‌اند.<ref>راوندی، ج ۲، ص ۸۳۰ شیخ مفید، ص ۲۸۷ و ۳۲۸؛ صفار، ص ۳۲۴ و ۳۶۸.</ref> [[برید بن معاویه]] عجلی از [[امام باقر]]{{ع}} در تبیین محدث نقل می‌کند: {{عربی|اندازه=100%|"و المحدث الذی یسمع الکلام کلام الملائکه و ینقر فی اذنیه و ینکت فی قلبه"}}. شنیدن کلام [[ملائکه]] با نقر در اذن در روایات مرداف یکدیگر قرار داده شده است و این دو در تفسیر هم یا به جای یکدیگر به کار رفته است، همانند: {{عربی|اندازه=100%|"النقر فی الاسماع حدیث الملائکه نسمع کلامهم و لانری اشخاصهم"}}<ref>شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۸۶.</ref>، یا این عبارت : {{عربی|اندازه=100%|"أما النقر فی الأسماع فانه من الملک"}}<ref>صفار، ص۳۱۸؛ مجلسی، ج۲۶، ص ۶۰.</ref> کیفیت شنیدن صدای فرشته، نه همانند شنیدن سخنان روزمره، بلکه تجلی و تحققی یک باره همانند افکندن زنجیری در ظرف دانسته شده است. جملاتی مانند {{عربی|اندازه=100%|"فیسمع طنینة کطنین الطست"}}<ref>شیخ مفید، ص ۲۸۷؛ صفار، ص ۳۲۴ و ۳۷۳.</ref> {{عربی|اندازه=100%|"یسمع الصوت مثل صوت السلسله فی الطست"}}<ref>طوسی، ص ۴۰۷؛ صفار، ص ۲۳۲.</ref> در توصیف نحوه شنیده شدن صدای ملائکه به کار رفته است. این امر از جهت القاء همانند نکت در قلب توصیف شده است که یک باره انجام می‌پذیرد، نه به تدریج و به صورت طولانی.
*در مورد ارتباط [[الهام]] و [[تحدیث]] باید گفت، بر اساس روایت [[شیخ مفید]]، علم و آگاهی که توسط قلب انسان درک می‌گردد الهام و تأثیرپذیری و معرفتی که توسط دستگاه شنیداری محقق می‌گردد، تحدیث دانسته شده است<ref>شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۸۶.</ref> با این بیان، هم‌پوشی و تساوی مفاهیم نکت فی القلب و الهام که در برخی دیگر از روایات بیان شده است روشن می‌شود. مطلبی که در قلب امام آشکار و درک می‌گردد از آن به الهام نام برده می‌شود یا آنچه امام توسط گوش خود درک می‌کند و می‌شنود که حدیث ملائکه نامیده شده نیز به واسطه فرشته انجام می‌گیرد.<ref>رک . شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۸۶؛ کلینی، ج ۱، ص ۲۶۴؛ صفار، ص ۳۱۸ و ۳۶۸؛ شیخ مفید، ص ۲۳۸؛ مجلسی، ج۲۶، ص ۸۲.</ref> بر این اساس می‌توان گفت، در دستگاه معرفتی شیعه، آموزه الهام یا ({{عربی|اندازه=155%|"نکت فی القلب"}}) و آموزه تحدیث یا ({{عربی|اندازه=155%|"نقر فی الاسماع"}}) دو مجرای تحقق آگاهی و دو شیوه برای رهیافت امام به حقیقت است که گاه از مجموع این دو به تحدیث یاد شده است.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۲ و ۱۵۳.</ref>
*در مورد ارتباط [[الهام]] و [[تحدیث]] باید گفت، بر اساس روایت [[شیخ مفید]]، علم و آگاهی که توسط قلب انسان درک می‌گردد الهام و تأثیرپذیری و معرفتی که توسط دستگاه شنیداری محقق می‌گردد، تحدیث دانسته شده است<ref>شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۸۶.</ref> با این بیان، هم‌پوشی و تساوی مفاهیم نکت فی القلب و الهام که در برخی دیگر از روایات بیان شده است روشن می‌شود. مطلبی که در قلب امام آشکار و درک می‌گردد از آن به الهام نام برده می‌شود یا آنچه امام توسط گوش خود درک می‌کند و می‌شنود که حدیث ملائکه نامیده شده نیز به واسطه فرشته انجام می‌گیرد.<ref>رک . شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۸۶؛ کلینی، ج ۱، ص ۲۶۴؛ صفار، ص ۳۱۸ و ۳۶۸؛ شیخ مفید، ص ۲۳۸؛ مجلسی، ج۲۶، ص ۸۲.</ref> بر این اساس می‌توان گفت، در دستگاه معرفتی شیعه، آموزه الهام یا ({{عربی|اندازه=100%|"نکت فی القلب"}}) و آموزه تحدیث یا ({{عربی|اندازه=100%|"نقر فی الاسماع"}}) دو مجرای تحقق آگاهی و دو شیوه برای رهیافت امام به حقیقت است که گاه از مجموع این دو به تحدیث یاد شده است.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۲ و ۱۵۳.</ref>


==تفاوت [[رسول]]، [[نبی]] و [[محدَّث]]==  
==تفاوت [[رسول]]، [[نبی]] و [[محدَّث]]==  
*از نکات حساس در مسئله تحدیث، چیستی تفاوت میان [[محدث]] و [[نبی]] و ایجاد تمایز میان آنهاست. در تفاوت میان محدث و نبی هر چند روایاتی ویژه این مسئله وارد شده است، اما تلفیق و جمع‌بندی میان این روایات و روایات دیگری که به توصیف تحدیث و مجاری [[علم امام]] پرداخته‌اند با ابهاماتی روبه‌روست. به صورت خلاصه می‌توان گفت؛ در بیان ویژگی رسول، موضوع آشکار شدن فرشته و سخن گفتن با وی مطرح است<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۷۷؛ شیخ مفید، ص ۳۲۹، ۳۲۸؛ صفار، ص ۳۷۳، ج۱۹، ص ۳۶۸، ج ۲.</ref> در بیان ویژگی نبی، دیده شدن فرشته در خواب، شنیدن صدای او و عدم معاینه و رؤیت او در بیداری مطرح شده است<ref>شیخ مفید، ص ۳۲۸، ۳۲۹؛ کلینی، ج ۱، ص ۱۷۷.</ref> و در بیان ویژگی محدث آمده است، محدث صدا را می‌شنود و صورت فرشته را در بیداری و خواب نمی‌بیند<ref>کلینی، ج ۱ ص ۱۷۷؛ شیخ مفید، ص ۳۲۸؛ صفار، ص ۳۷۲، ج۱۳.</ref> در مقابل، در گزارش‌هایی دیگر ارتباط محدث یا امام با ملائکه به گونه‌های دیگر مطرح شده است. در این موارد از مصافحه با فرشتگان<ref>صفار، ص ۳۱۸، ۳۱۷؛ شیخ مفید، ص ۲۸۶.</ref> مشاهده و سخن گفتن با برخی از ملائکه<ref>صفار، ص ۳۲۲؛ راوندی، ج ۲، ص ۸۳۰؛ شیخ مفید، ص ۲۸۶.</ref> دیدن فرشته در خواب<ref>طوسی، ص ۴۰۷؛ صفار، ص ۲۳۲؛ تمیمی مغربی، ج ۱، ص ۵۰.</ref>، مخاطب فرشته قرار گرفتن<ref>صفار، ص ۲۳۱.</ref> سخن به میان آمده است. اینکه روایات میان رسول نبی و امام چه تمایز و تفاوت‌هایی قائلند، شارحان اصول کافی را در ذیل باب {{عربی|اندازه=155%|"الفرق بین النبی و المحدث"}} به تبیین مراد روایات کشانده است، که به مهم‌ترین آن اشاره و آنگاه دیدگاه برگزیده و دلایل آن بیان می‌شود.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۳ و ۱۵۴.</ref>
*از نکات حساس در مسئله تحدیث، چیستی تفاوت میان [[محدث]] و [[نبی]] و ایجاد تمایز میان آنهاست. در تفاوت میان محدث و نبی هر چند روایاتی ویژه این مسئله وارد شده است، اما تلفیق و جمع‌بندی میان این روایات و روایات دیگری که به توصیف تحدیث و مجاری [[علم امام]] پرداخته‌اند با ابهاماتی روبه‌روست. به صورت خلاصه می‌توان گفت؛ در بیان ویژگی رسول، موضوع آشکار شدن فرشته و سخن گفتن با وی مطرح است<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۷۷؛ شیخ مفید، ص ۳۲۹، ۳۲۸؛ صفار، ص ۳۷۳، ج۱۹، ص ۳۶۸، ج ۲.</ref> در بیان ویژگی نبی، دیده شدن فرشته در خواب، شنیدن صدای او و عدم معاینه و رؤیت او در بیداری مطرح شده است<ref>شیخ مفید، ص ۳۲۸، ۳۲۹؛ کلینی، ج ۱، ص ۱۷۷.</ref> و در بیان ویژگی محدث آمده است، محدث صدا را می‌شنود و صورت فرشته را در بیداری و خواب نمی‌بیند<ref>کلینی، ج ۱ ص ۱۷۷؛ شیخ مفید، ص ۳۲۸؛ صفار، ص ۳۷۲، ج۱۳.</ref> در مقابل، در گزارش‌هایی دیگر ارتباط محدث یا امام با ملائکه به گونه‌های دیگر مطرح شده است. در این موارد از مصافحه با فرشتگان<ref>صفار، ص ۳۱۸، ۳۱۷؛ شیخ مفید، ص ۲۸۶.</ref> مشاهده و سخن گفتن با برخی از ملائکه<ref>صفار، ص ۳۲۲؛ راوندی، ج ۲، ص ۸۳۰؛ شیخ مفید، ص ۲۸۶.</ref> دیدن فرشته در خواب<ref>طوسی، ص ۴۰۷؛ صفار، ص ۲۳۲؛ تمیمی مغربی، ج ۱، ص ۵۰.</ref>، مخاطب فرشته قرار گرفتن<ref>صفار، ص ۲۳۱.</ref> سخن به میان آمده است. اینکه روایات میان رسول نبی و امام چه تمایز و تفاوت‌هایی قائلند، شارحان اصول کافی را در ذیل باب {{عربی|اندازه=100%|"الفرق بین النبی و المحدث"}} به تبیین مراد روایات کشانده است، که به مهم‌ترین آن اشاره و آنگاه دیدگاه برگزیده و دلایل آن بیان می‌شود.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۳ و ۱۵۴.</ref>


==دیدگاه فیض در مسئله تحدیث==
==دیدگاه فیض در مسئله تحدیث==
خط ۵۳: خط ۵۳:


==تبیینی دیگر از مسئله تمایز محدث و نبی==  
==تبیینی دیگر از مسئله تمایز محدث و نبی==  
*اما با نگاهی کامل به مجموع آموزه‌ها و گزارش‌ها و روایات، می‌توان در مورد تمایزی که در برخی روایات مطرح شده است، ادعا نمود. این گروه از روایات به طرح مرحله حداقلی از تبیین این تمایز اکتفا نموده‌اند. به بیان دیگر، برای صدق نمودن محدث بر شخصی، کم‌ترین گونه و نشانه لازم از ارتباط با [[عالم ملکوت]]، شنیدن صدا یا انداخته شدن نکاتی در دل می‌باشد. دلیل بر این ادعا آیات قرآنی است که از مریم مطهره و همسر ابراهیم که پیامبر نبودند نام می‌برد که ارتباط ایشان با ملائکه صرف شنیدن سخن ملائکه یا واردات قبلی نبوده است بلکه رؤیت و مشاهده همراه با تحدیث صورت پذیرفته است<ref>رک. مریم / ۱۷تا ۱۹؛ هود/ ۶۹تا۷۱.</ref> از این رو امام در تعریفی جامع که شامل پایین‌ترین درجه تحدیث باشد، آن را به گونه‌ای که بیان شد تعریف می‌نمایند و از همین رو نبی را به شخص مرتبط با ملائکه در خواب تعریف می‌کند در حالی که در آیات قرآن - با وجود ذکر تعداد کمی از انبیا در قرآن - از انبیایی نام برده شده است که به تحقیق رسول نبوده‌اند، اما ارتباط آنها با ملائکه حضوری و در حال بیداری تحقق پذیرفته است. از جمله [[حضرت لوط]]{{ع}} که در زمان ابراهیم می‌زیسته و با ملائکه نزول عذاب ملاقات در بیداری داشته و با آنها تکلم نموده است <ref>رک. هود /۷۹ و ۸۱؛ حجر / ۶۱ تا ۶۵.</ref> [[امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز در خطبه مشهور قاصعه از زبان پیامبر{{صل}} نقل می‌کنند که به ایشان در جریان نزول وحی فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"إنک تسمع ما أسمع و تری ما أری إلا أنک لست ببئ و لکنک لوزیر و إنک لعلی خیر"}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ص۳۰۰.</ref> در حقیقت این گونه روایات که به چیستی تمایز میان این سه عنوان پرداخته‌اند در تلاش برای دفع ثقل و سنگینی آموزه ارتباط با ملائکه پس از پیامبر هستند و برای جلوگیری از ایجاد توهم در طرف دیگر موضوع، با جمله {{عربی|اندازه=155%|"لقد ختم الله بکتابکم الکتب و ختم بنبیکم الانبیا"}} که مرحوم کلینی آن را در کافی شریف در انتهای حدیث آورده، در صدد تبیین نقطه ثقل قضیه است. به گونه‌ای که انگاره و احساس امکان تغییر شریعت کا نزول احکام جدید را با تأکید وافر، باوری نادرست معرفی می‌نماید و از سوی دیگر مانع از خلط تلازم دائمی میان اعتقاد به محدث بودن شخصی و باورمندی به [[نبوت]] او می‌شود. مرحوم [[ملاصالح مازندرانی]] در شرح کافی اشاره به این نکته دارد که روایات در مقام بیان تمام تمایزها و صفات نبوده اند همان گونه که ملا صدرا چنین عقیده‌ای دارد<ref>رک. مازندرانی، ج ۲، ص ۴۴۸.</ref>، ملاصالح در ذیل روایات کافی می‌نویسد؛ مقصود از تفسیر نبی در این روایات بیان تمایز او از رسول و امام است که این امر با بیان برخی از صفات حاصل شده است و این مقصود اقتضای آن را ندارد که تمامی صفات و تمایزات بیان شود از این رو در میان روایات نیز در برخی تنها به رؤیت در خواب اکتفا شده است و وجوه دیگر ممکن برای نبی، که در روایات دیگر آمده است مثل شنیدن صدا در بیداری، مطرح شده است.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۶و۱۵۷.</ref>
*اما با نگاهی کامل به مجموع آموزه‌ها و گزارش‌ها و روایات، می‌توان در مورد تمایزی که در برخی روایات مطرح شده است، ادعا نمود. این گروه از روایات به طرح مرحله حداقلی از تبیین این تمایز اکتفا نموده‌اند. به بیان دیگر، برای صدق نمودن محدث بر شخصی، کم‌ترین گونه و نشانه لازم از ارتباط با [[عالم ملکوت]]، شنیدن صدا یا انداخته شدن نکاتی در دل می‌باشد. دلیل بر این ادعا آیات قرآنی است که از مریم مطهره و همسر ابراهیم که پیامبر نبودند نام می‌برد که ارتباط ایشان با ملائکه صرف شنیدن سخن ملائکه یا واردات قبلی نبوده است بلکه رؤیت و مشاهده همراه با تحدیث صورت پذیرفته است<ref>رک. مریم / ۱۷تا ۱۹؛ هود/ ۶۹تا۷۱.</ref> از این رو امام در تعریفی جامع که شامل پایین‌ترین درجه تحدیث باشد، آن را به گونه‌ای که بیان شد تعریف می‌نمایند و از همین رو نبی را به شخص مرتبط با ملائکه در خواب تعریف می‌کند در حالی که در آیات قرآن - با وجود ذکر تعداد کمی از انبیا در قرآن - از انبیایی نام برده شده است که به تحقیق رسول نبوده‌اند، اما ارتباط آنها با ملائکه حضوری و در حال بیداری تحقق پذیرفته است. از جمله [[حضرت لوط]]{{ع}} که در زمان ابراهیم می‌زیسته و با ملائکه نزول عذاب ملاقات در بیداری داشته و با آنها تکلم نموده است <ref>رک. هود /۷۹ و ۸۱؛ حجر / ۶۱ تا ۶۵.</ref> [[امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز در خطبه مشهور قاصعه از زبان پیامبر{{صل}} نقل می‌کنند که به ایشان در جریان نزول وحی فرمود: {{عربی|اندازه=100%|"إنک تسمع ما أسمع و تری ما أری إلا أنک لست ببئ و لکنک لوزیر و إنک لعلی خیر"}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ص۳۰۰.</ref> در حقیقت این گونه روایات که به چیستی تمایز میان این سه عنوان پرداخته‌اند در تلاش برای دفع ثقل و سنگینی آموزه ارتباط با ملائکه پس از پیامبر هستند و برای جلوگیری از ایجاد توهم در طرف دیگر موضوع، با جمله {{عربی|اندازه=100%|"لقد ختم الله بکتابکم الکتب و ختم بنبیکم الانبیا"}} که مرحوم کلینی آن را در کافی شریف در انتهای حدیث آورده، در صدد تبیین نقطه ثقل قضیه است. به گونه‌ای که انگاره و احساس امکان تغییر شریعت کا نزول احکام جدید را با تأکید وافر، باوری نادرست معرفی می‌نماید و از سوی دیگر مانع از خلط تلازم دائمی میان اعتقاد به محدث بودن شخصی و باورمندی به [[نبوت]] او می‌شود. مرحوم [[ملاصالح مازندرانی]] در شرح کافی اشاره به این نکته دارد که روایات در مقام بیان تمام تمایزها و صفات نبوده اند همان گونه که ملا صدرا چنین عقیده‌ای دارد<ref>رک. مازندرانی، ج ۲، ص ۴۴۸.</ref>، ملاصالح در ذیل روایات کافی می‌نویسد؛ مقصود از تفسیر نبی در این روایات بیان تمایز او از رسول و امام است که این امر با بیان برخی از صفات حاصل شده است و این مقصود اقتضای آن را ندارد که تمامی صفات و تمایزات بیان شود از این رو در میان روایات نیز در برخی تنها به رؤیت در خواب اکتفا شده است و وجوه دیگر ممکن برای نبی، که در روایات دیگر آمده است مثل شنیدن صدا در بیداری، مطرح شده است.<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۶و۱۵۷.</ref>


==شواهد این دیدگاه==  
==شواهد این دیدگاه==  
*مؤید این گفتار، سؤالی است که ابوحمزه ثمالی پس از تعریف محدث از امام می‌پرسد. او می‌گوید پس از آنکه حضرت محدث را برایم تعریف نمود گفتم "فقلنا نبی" گفتم چنین شخصی نبی است؟ حضرت که متوجه نقطه اشتباه من بود فرمود: هرگز بلکه همانند [[خضر]] و [[ذوالقرنین]] می‌باشد<ref>شیخ مفید، ص ۲۸۷.</ref> مرحوم کشی نیز در رجال خود از حمران اعین نقل می‌کند که [[امام باقر]] منزلت [[امام علی]]{{ع}} را برای ما چنین تبیین نمود؛ همانا علی{{ع}} به منزله صاحب سلیمان و صاحب موسی است و او هرگز نبی نبوده است<ref>کشی، ص ۱۷۷.</ref> در بصائر هم روایتی مشابه این روایت وارد شده که راوی پس از اطمینان از صحت محدث بودن [[امام علی]]{{ع}}، این سؤال را مطرح می‌نماید که سخنگوی با او کیست، حضرت فرشته را تحدیث کننده معرفی می‌نماید؛ او که هنوز تحدیث و نبوت را مرادف هم می‌دانسته، می‌گوید به ایشان گفتم {{عربی|اندازه=155%|"انه نبی او رسول؟"}} امام با نفی نبوت فرمود، بلکه او مانند مصاحب سلیمان و رفیق موسی و مانند ذوالقرنین می‌باشد<ref>صفار، ص۳۲۳؛ مشابه این روایت، همان، ص ۳۶۶ ج ۲ و ۴ و ۶ ص ۳۶۷، ج ۷.</ref> یعنی حضرت با کمک از آیات قرآنی و تبیین امکان تمایز نهادن میان دو عنوان تحدیث و [[نبوت]]، به اثبات این مقام پس از ختم نبوت برای امام علی می‌پردازند. [[امام باقر]]{{ع}} آنچنان که در کتاب شریف کافی نقل شده است عدم درک صحیح از مسئله فرق بین نبی و محدث را عامل هلاکت ابوالخطاب (از سران غالیان کوفه) می‌شمرد و می‌فرماید؛ فلم یدر ما تأویل المحدث و النبی<ref>کلینی، ج ۱، ص ۲۷۰؛ صفار، ص ۳۲۰.</ref> همچنین نام بردن از افرادی دیگر در کنار پیشوایان شیعه با توصیف محدث بودن می‌تواند دلیلی بر این باشد که تبیین امام از محدث تبیینی عام است، چرا که مطابق آموزه‌های شیعی تحدیث به غیر [[ائمه]]{{عم}} امری ممکن می‌باشد. ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند؛ علی محدث بود، سلمان هم محدث بود<ref>طوسی، ص۴۰۷؛ صفار، ص ۳۲۲.</ref> در مجموع، قرائن نشان می‌دهد تفکر اختصاصی بودن تحدیث ملائکه به انبیا، مانع از قبول دیدگاه محدث بودن [[ائمه]]{{ع}} بوده است که بازگشت آن همان گونه که ابتدا اشاره رفت به تعریف نادرست از مسئله [[خاتمیت]] است. با این توضیح روایات باب فرق میان رسول و نبی و محدث قابل فهم می‌گردد، چرا که مراد از محدث در این روایات امری گسترده است که امام و غیر امام را نیز به دلیل تحدیث ملائکه با ایشان فرا می‌گیرد. روایاتی که به جای کلمه "محدث" از لفظ "امام استفاده نموده با توجه به آنچه اشاره شد در صدد بیان منزلت محدث بودن امام می‌باشد نه تبیین همه شئون امام<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۷۶؛ صفار، ص ۳۶۹.</ref><ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۶و۱۵۷.</ref>
*مؤید این گفتار، سؤالی است که ابوحمزه ثمالی پس از تعریف محدث از امام می‌پرسد. او می‌گوید پس از آنکه حضرت محدث را برایم تعریف نمود گفتم "فقلنا نبی" گفتم چنین شخصی نبی است؟ حضرت که متوجه نقطه اشتباه من بود فرمود: هرگز بلکه همانند [[خضر]] و [[ذوالقرنین]] می‌باشد<ref>شیخ مفید، ص ۲۸۷.</ref> مرحوم کشی نیز در رجال خود از حمران اعین نقل می‌کند که [[امام باقر]] منزلت [[امام علی]]{{ع}} را برای ما چنین تبیین نمود؛ همانا علی{{ع}} به منزله صاحب سلیمان و صاحب موسی است و او هرگز نبی نبوده است<ref>کشی، ص ۱۷۷.</ref> در بصائر هم روایتی مشابه این روایت وارد شده که راوی پس از اطمینان از صحت محدث بودن [[امام علی]]{{ع}}، این سؤال را مطرح می‌نماید که سخنگوی با او کیست، حضرت فرشته را تحدیث کننده معرفی می‌نماید؛ او که هنوز تحدیث و نبوت را مرادف هم می‌دانسته، می‌گوید به ایشان گفتم {{عربی|اندازه=100%|"انه نبی او رسول؟"}} امام با نفی نبوت فرمود، بلکه او مانند مصاحب سلیمان و رفیق موسی و مانند ذوالقرنین می‌باشد<ref>صفار، ص۳۲۳؛ مشابه این روایت، همان، ص ۳۶۶ ج ۲ و ۴ و ۶ ص ۳۶۷، ج ۷.</ref> یعنی حضرت با کمک از آیات قرآنی و تبیین امکان تمایز نهادن میان دو عنوان تحدیث و [[نبوت]]، به اثبات این مقام پس از ختم نبوت برای امام علی می‌پردازند. [[امام باقر]]{{ع}} آنچنان که در کتاب شریف کافی نقل شده است عدم درک صحیح از مسئله فرق بین نبی و محدث را عامل هلاکت ابوالخطاب (از سران غالیان کوفه) می‌شمرد و می‌فرماید؛ فلم یدر ما تأویل المحدث و النبی<ref>کلینی، ج ۱، ص ۲۷۰؛ صفار، ص ۳۲۰.</ref> همچنین نام بردن از افرادی دیگر در کنار پیشوایان شیعه با توصیف محدث بودن می‌تواند دلیلی بر این باشد که تبیین امام از محدث تبیینی عام است، چرا که مطابق آموزه‌های شیعی تحدیث به غیر [[ائمه]]{{عم}} امری ممکن می‌باشد. ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند؛ علی محدث بود، سلمان هم محدث بود<ref>طوسی، ص۴۰۷؛ صفار، ص ۳۲۲.</ref> در مجموع، قرائن نشان می‌دهد تفکر اختصاصی بودن تحدیث ملائکه به انبیا، مانع از قبول دیدگاه محدث بودن [[ائمه]]{{ع}} بوده است که بازگشت آن همان گونه که ابتدا اشاره رفت به تعریف نادرست از مسئله [[خاتمیت]] است. با این توضیح روایات باب فرق میان رسول و نبی و محدث قابل فهم می‌گردد، چرا که مراد از محدث در این روایات امری گسترده است که امام و غیر امام را نیز به دلیل تحدیث ملائکه با ایشان فرا می‌گیرد. روایاتی که به جای کلمه "محدث" از لفظ "امام استفاده نموده با توجه به آنچه اشاره شد در صدد بیان منزلت محدث بودن امام می‌باشد نه تبیین همه شئون امام<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۷۶؛ صفار، ص ۳۶۹.</ref><ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]؛ [[حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت (مقاله)|حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت]]؛ [[آینه معرفت (نشریه)|فصلنامه آینه معرفت]]، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص۱۵۶و۱۵۷.</ref>


==برشی دیگر در تحلیل داده‌ها==
==برشی دیگر در تحلیل داده‌ها==
*تفسیر دومی که از روایات تفاوت رسول و نبی و محدث می‌توان بیان نمود، محور قرار گرفتن کیفیت ارتباط جبرئیل با انسان‌های خاص است. یعنی تفاوت [[رسول]] و [[نبی]] و [[محدث]] در چگونگی برقراری ارتباط جبرئیل با ایشان تعریف می‌شود. همین کیفیت ارتباط بیان کننده نقش شخص ارتباط گیرنده و جایگاه و وظایف او می‌باشد. مرحوم استر آبادی در تبیین تحدیث می‌نویسد: {{عربی|اندازه=155%|"الذین یحدثهم الملائکة حتی جبرئیل علیه السلام من غیر معاینة، کالأئمة و فاطمة{{س}}"}}<ref>الحاشیة علی أصول الکافی (استر آبادی)، ص ۱۴۰.</ref> این تفسیر را نباید تفسیری در عرض تفسیر گذشته از روایات به شمار آورد، بلکه پذیرش این تفسیر نه تنها منافاتی با پذیرش تفسیر اول از روایات ندارد بلکه دارای همگونی و قابلیت اجتماع است. تنها تفاوت این دو تفسیر در بررسی کلی یا مصداق خاص از ملائکه و نحوه ارتباط یافتن او با برگزیدگان الهی می‌باشد و محمولات تفسیر دوم تنها بر یکی از مصادیق گزاره تفسیر پیشین یعنی جبرئیل حمل گردیده است نه همگی آنها.
*تفسیر دومی که از روایات تفاوت رسول و نبی و محدث می‌توان بیان نمود، محور قرار گرفتن کیفیت ارتباط جبرئیل با انسان‌های خاص است. یعنی تفاوت [[رسول]] و [[نبی]] و [[محدث]] در چگونگی برقراری ارتباط جبرئیل با ایشان تعریف می‌شود. همین کیفیت ارتباط بیان کننده نقش شخص ارتباط گیرنده و جایگاه و وظایف او می‌باشد. مرحوم استر آبادی در تبیین تحدیث می‌نویسد: {{عربی|اندازه=100%|"الذین یحدثهم الملائکة حتی جبرئیل علیه السلام من غیر معاینة، کالأئمة و فاطمة{{س}}"}}<ref>الحاشیة علی أصول الکافی (استر آبادی)، ص ۱۴۰.</ref> این تفسیر را نباید تفسیری در عرض تفسیر گذشته از روایات به شمار آورد، بلکه پذیرش این تفسیر نه تنها منافاتی با پذیرش تفسیر اول از روایات ندارد بلکه دارای همگونی و قابلیت اجتماع است. تنها تفاوت این دو تفسیر در بررسی کلی یا مصداق خاص از ملائکه و نحوه ارتباط یافتن او با برگزیدگان الهی می‌باشد و محمولات تفسیر دوم تنها بر یکی از مصادیق گزاره تفسیر پیشین یعنی جبرئیل حمل گردیده است نه همگی آنها.
*این بیان با توجه به روایاتی که در آن مسئله ارتباط با ملک با تبیین روشن تری بیان شده است قابل استفاده است، زیرا برخی روایات ملک را به صورت مطلق ذکر نموده‌اند<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۷۶، ج ۱.</ref>، اما برخی روایات تنها یکی از ملائکه یا ملکی را با قیودی مشخص موضوع بحث و تفاوت قرار داده‌اند. در پاسخ مکاتبه حسن بن عباس به [[امام رضا]]{{ع}} که در آن در خواست تبیین تفاوت رسول و نبی و امام شده بود حضرت می‌نویسند؛ {{عربی|اندازه=155%|"أن الرسول الذی ینزل علیه جبرئیل فیراه و یسمع کلامه و ینزل علیه الوحی و ربما رأی فی منامه نحو رؤیا ابراهیم علیه السلام و النبی ربما سمع الکلام و ربما رای الشخص ولم یسمع و الأمام هو الذی یسمع الکلام ولا یری الشخص"}} <ref>همان، ح ۲.</ref> موضوعی که میان رسول و نبی و امام (محدث) تمایز می‌نهد، نحوه تعامل و ارتباط جبرئیل با ایشان است. از این رو جبرئیل به عنوان یکی از ملائکه خاص و مقرب الهی با هر سه گروه ارتباط برقرار می‌نماید، اما چگونگی و میزان این تلاقی یکسان نیست و این تفاوت و اختلاف منشأ پیدایش عناوین و جایگاه های مختلفی است. از این رو با توجه به عبارت {{عربی|اندازه=155%|"ینزل علیه جبرئیل فیراه و یسمع کلامه و ینزل علیه الوحی"}} درباره رسول، می‌توان گفت تعبیر رؤیت به همراه شنیدن صدا، کنایه از نزول [[وحی]] و ایجاد ارتباط وحیانی است. این ارتباط برای نبی به صورت شنیدن صدا و یا دیدن بدون شنیدن تحقق می‌پذیرد و برای محدث، شنیدن بدون رؤیت محقق است و درباره این دو دیگر سخنی از نزول وحی نیست<ref>همان و صفار، ص ۳۷۱.</ref> آمدن صفت {{عربی|اندازه=155%|"الذی ینزل علیه جبرئیل"}}، برای رسول و نبی، با روشنی بیشتری از تحقق یافتن تفاوت در نحوه ارتباط جبرئیل با ایشانخبر می‌دهد<ref>صفار، ص ۳۶۹.</ref>
*این بیان با توجه به روایاتی که در آن مسئله ارتباط با ملک با تبیین روشن تری بیان شده است قابل استفاده است، زیرا برخی روایات ملک را به صورت مطلق ذکر نموده‌اند<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۷۶، ج ۱.</ref>، اما برخی روایات تنها یکی از ملائکه یا ملکی را با قیودی مشخص موضوع بحث و تفاوت قرار داده‌اند. در پاسخ مکاتبه حسن بن عباس به [[امام رضا]]{{ع}} که در آن در خواست تبیین تفاوت رسول و نبی و امام شده بود حضرت می‌نویسند؛ {{عربی|اندازه=100%|"أن الرسول الذی ینزل علیه جبرئیل فیراه و یسمع کلامه و ینزل علیه الوحی و ربما رأی فی منامه نحو رؤیا ابراهیم علیه السلام و النبی ربما سمع الکلام و ربما رای الشخص ولم یسمع و الأمام هو الذی یسمع الکلام ولا یری الشخص"}} <ref>همان، ح ۲.</ref> موضوعی که میان رسول و نبی و امام (محدث) تمایز می‌نهد، نحوه تعامل و ارتباط جبرئیل با ایشان است. از این رو جبرئیل به عنوان یکی از ملائکه خاص و مقرب الهی با هر سه گروه ارتباط برقرار می‌نماید، اما چگونگی و میزان این تلاقی یکسان نیست و این تفاوت و اختلاف منشأ پیدایش عناوین و جایگاه های مختلفی است. از این رو با توجه به عبارت {{عربی|اندازه=100%|"ینزل علیه جبرئیل فیراه و یسمع کلامه و ینزل علیه الوحی"}} درباره رسول، می‌توان گفت تعبیر رؤیت به همراه شنیدن صدا، کنایه از نزول [[وحی]] و ایجاد ارتباط وحیانی است. این ارتباط برای نبی به صورت شنیدن صدا و یا دیدن بدون شنیدن تحقق می‌پذیرد و برای محدث، شنیدن بدون رؤیت محقق است و درباره این دو دیگر سخنی از نزول وحی نیست<ref>همان و صفار، ص ۳۷۱.</ref> آمدن صفت {{عربی|اندازه=100%|"الذی ینزل علیه جبرئیل"}}، برای رسول و نبی، با روشنی بیشتری از تحقق یافتن تفاوت در نحوه ارتباط جبرئیل با ایشانخبر می‌دهد<ref>صفار، ص ۳۶۹.</ref>
*روایت احول از [[امام باقر]]{{ع}} و زراره از [[امام صادق]]{{ع}} نیز از آمد و شد جبرئیل با رسول سخن می‌گوید. آمدنی که به همراه رؤیت و تکلم است، اما درباره نبی سخنی از رؤیت در بیداری نیست و رؤیت نفی شده است و در مورد محدث از تحدیث ملائکه با او و شنیدن بدون رؤیت و معاینه در خواب و بیداری سخن گفته شده است.<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۷۶، ح ۳ و شیخ مفید، ص ۳۲۹ و صفار، ص ۳۷۰.</ref> در این روایت و روایات سابق، هر چند رسول از ویژگی‌های نبی و محدث می‌تواند برخوردار باشد، اما برای محدث یا نبی امکان تحقق ویژگی خاص رسول وجود ندارد. عبارت "تبلغه عن الله" را که درباره رسول در برخی روایات آمده نیز می‌توان به همین بیان تفسیر نمود<ref>صفار، ص ۳۶۸؛ شیخ مفید، ص ۳۲۸.</ref> زراره از [[امام صادق]]{{ع}} در معنای رسول نقل می‌کند؛ رسول با ملکی که رسالت را برای او از جانب خدا آورده در حالی که او را می‌بیند صحبت می‌کند همانند صحبت نمودن با یار و رفیق خود و بر [[نبی]] [[وحی]] نازل می‌گردد و در خواب ملک را می‌بیند. در این روایت علاوه بر بیان نحوه ارتباط با فرشته به گوشه‌ای از کیفیت و محتوای این ارتباط، که در رسول آوردن رسالت و در نبی نزول وحی به او است اشاره شده است. روایت دیگر زراره از [[امام صادق]]{{ع}} که راوی روایات متعددی - بیش از نیمی از روایات - در این زمینه است اشاره بیشتری به محتوای ارتباط دارد. او پس از نقل سؤال خود درباره رسول و نبی و محدث نقل می‌کند که حضرت فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"الرسول الذی یعاین الملک یأتیه بالرسالة من ربه یقول یامرک کذا و کذا، و الرسول یکون نبیا مع الرسالة و النبی لایعاین الملک ینزل علیه النبأ علی قبله فیکون کالمغمی علیه فیری فی منامه قلت فما علمه أن الذی یری فی منامه حق، قال یبینه الله حتی یعلم أن ذلک حق ... و لا یعاین الملک و المحدث الذی یسمع الصوت و لایری شاهدا"}}<ref>صفار، ص ۳۷۱.</ref> از این روایت و روایات گذشته چند مطلب استفاده می‌شود:  
*روایت احول از [[امام باقر]]{{ع}} و زراره از [[امام صادق]]{{ع}} نیز از آمد و شد جبرئیل با رسول سخن می‌گوید. آمدنی که به همراه رؤیت و تکلم است، اما درباره نبی سخنی از رؤیت در بیداری نیست و رؤیت نفی شده است و در مورد محدث از تحدیث ملائکه با او و شنیدن بدون رؤیت و معاینه در خواب و بیداری سخن گفته شده است.<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۷۶، ح ۳ و شیخ مفید، ص ۳۲۹ و صفار، ص ۳۷۰.</ref> در این روایت و روایات سابق، هر چند رسول از ویژگی‌های نبی و محدث می‌تواند برخوردار باشد، اما برای محدث یا نبی امکان تحقق ویژگی خاص رسول وجود ندارد. عبارت "تبلغه عن الله" را که درباره رسول در برخی روایات آمده نیز می‌توان به همین بیان تفسیر نمود<ref>صفار، ص ۳۶۸؛ شیخ مفید، ص ۳۲۸.</ref> زراره از [[امام صادق]]{{ع}} در معنای رسول نقل می‌کند؛ رسول با ملکی که رسالت را برای او از جانب خدا آورده در حالی که او را می‌بیند صحبت می‌کند همانند صحبت نمودن با یار و رفیق خود و بر [[نبی]] [[وحی]] نازل می‌گردد و در خواب ملک را می‌بیند. در این روایت علاوه بر بیان نحوه ارتباط با فرشته به گوشه‌ای از کیفیت و محتوای این ارتباط، که در رسول آوردن رسالت و در نبی نزول وحی به او است اشاره شده است. روایت دیگر زراره از [[امام صادق]]{{ع}} که راوی روایات متعددی - بیش از نیمی از روایات - در این زمینه است اشاره بیشتری به محتوای ارتباط دارد. او پس از نقل سؤال خود درباره رسول و نبی و محدث نقل می‌کند که حضرت فرمود: {{عربی|اندازه=100%|"الرسول الذی یعاین الملک یأتیه بالرسالة من ربه یقول یامرک کذا و کذا، و الرسول یکون نبیا مع الرسالة و النبی لایعاین الملک ینزل علیه النبأ علی قبله فیکون کالمغمی علیه فیری فی منامه قلت فما علمه أن الذی یری فی منامه حق، قال یبینه الله حتی یعلم أن ذلک حق ... و لا یعاین الملک و المحدث الذی یسمع الصوت و لایری شاهدا"}}<ref>صفار، ص ۳۷۱.</ref> از این روایت و روایات گذشته چند مطلب استفاده می‌شود:  
#معاینه آنجا که همراه رؤیت به کار رفته است به معنای مشاهده در بیداری مطرح است، زیرا نبی با آنکه در خواب فرشته را می‌بیند اما عبارت {{عربی|اندازه=155%|"لایعاین الملک"}} درباره او به کار رفته است و معاینه فرشته از او نفی شده است؛  
#معاینه آنجا که همراه رؤیت به کار رفته است به معنای مشاهده در بیداری مطرح است، زیرا نبی با آنکه در خواب فرشته را می‌بیند اما عبارت {{عربی|اندازه=100%|"لایعاین الملک"}} درباره او به کار رفته است و معاینه فرشته از او نفی شده است؛  
#رسول پس از اخذ رسالت که در مرحله بعد از کسب درجه نبوت تحقق می‌یابد مأمور به انجام اموری است و این دلیل بر فرستاده شدن او به سوی گروهی برای ابلاغ آنچه دریافت نموده می‌باشد؛  
#رسول پس از اخذ رسالت که در مرحله بعد از کسب درجه نبوت تحقق می‌یابد مأمور به انجام اموری است و این دلیل بر فرستاده شدن او به سوی گروهی برای ابلاغ آنچه دریافت نموده می‌باشد؛  
#پیامی که به نبی انتقال می‌یابد از گونه نبأ و آگاهی است نه امر و مأموریت؛  
#پیامی که به نبی انتقال می‌یابد از گونه نبأ و آگاهی است نه امر و مأموریت؛