۳۳٬۷۴۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|اندازه=100%|') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*پیامبر به دلیل اهمیّت مسأله، اصرار فراوان داشت که سپاه اسامه کوچ کند و سران قریش را به غیر از [[بنی هاشم]] هم تشویق میفرمود تا به آن سپاه بپیوندند. با آنکه روزهای آخر عمر [[پیامبر]] و دوران کسالت او بود، امّا با تکرار جملۀ {{عربی|اندازه= | *پیامبر به دلیل اهمیّت مسأله، اصرار فراوان داشت که سپاه اسامه کوچ کند و سران قریش را به غیر از [[بنی هاشم]] هم تشویق میفرمود تا به آن سپاه بپیوندند. با آنکه روزهای آخر عمر [[پیامبر]] و دوران کسالت او بود، امّا با تکرار جملۀ {{عربی|اندازه=100%|جهّزوا جیش اسامة}} و {{عربی|اندازه=100%|أنفذوا جیش اسامة}} و... میخواست که اصحاب به اردوگاهی که اسامه در آنجا استقرار یافته بروند و مدینه از مخالفان [[امام علی|علی]]{{ع}} در هنگام وفات آن حضرت خالی باشد. عدهای با دیدن وخامت حال [[پیامبر]]، برای فتنهانگیزی پس از فوت آن حضرت، از پیوستن به آن سپاه تعلّل ورزیدند و جوان بودن اسامه را بهانه ساختند. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] ناراحت شد و تخلّفکنندگان از اجرای فرمان و پیوستن به اسامه را لعنت کرد: {{عربی|اندازه=100%|جهّزوا جیش اسامة، لعن اللّه من تخلّف عنه}}.<ref>النص و الأجتهاد، ص ۹۹</ref> بعضی هم به قرارگاه سپاه اسامه رفتند و دوباره به مدینه برگشتند. موضوع "تخلّف از جیش اسامه" مورد بحث فراوان میان مورخین و متکلّمین است. سرپیچی از دستور [[پیامبر]]، پس از آن همه اصرار برای پیوستن افراد به سپاه اسامه، خطایی نابخشودنی است و نشان برنامهریزی قدرتطلبان برای به دست گرفتن حکومت و کنار زدن [[امام علی|علی]]{{ع}} به شمار میرود. مرحوم سیّد شرف الدین پس از نقل آن وقایع و سخن پیامبر مینویسد: آنان ابتدا از رفتن به اردوگاه، تعلّل ورزیدند و از خود سنگینی نشان دادند، بعد هم از سپاه عقب ماندند و خود را در مدینه نگه داشتند، تا پایههای سیاست و حکومت خویش را تحکیم کنند و این کار را بر تعهّد نسبت به فرمان صریح [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] ترجیح دادند و این یکی دیگر از موارد "اجتهاد در برابر نصّ" بود. [[پیامبر]] میخواست عاصمۀ [[اسلام]] از وجود آنان خالی باشد و [[خلافت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] با آرامش و بدون مخالفت استقرار یابد و وقتی برگردند، ببینند که کار خلافت به نام [[امام علی|علی]]{{ع}} پایان گرفته تا زمینهای برای نزاع باقی نماند، ولی آنان متوجّه نیّت و تدبیر پیامبر شدند، هم به فرماندهی اسامه که جوانی ۱۷ ساله بود اعتراض کردند و هم در رفتن و پیوستن به او درنگ کردند، تا آنکه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} درگذشت، آنگاه ماجرای [[سقیفه]] را پیش آوردند.<ref>النص و الأجتهاد، ص۱۰۰، دربارۀ اهداف آنان از تخلّف از جیش اسامه و اهتمام پیامبر به این اعزام و تأکید وی بر فرماندهی اسامه، استاد باقر شریف القرشی تحلیل جالبی دارد که خواندنی است (حیاة الامام الحسن بن علی، ج ۲ ص ۱۲۰)</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۱۹۳.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |