۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (حذف پیوند از عنوان منبعشناسی جامع علم معصوم توسط ربات) |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
[[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم|نادم]]]] | [[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم|نادم]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[محمد حسن نادم]] در کتاب ''«[[علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه (مقاله)|علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[محمد حسن نادم]] در کتاب ''«[[علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه (مقاله)|علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[امام علی]]{{ع}} نحوۀ دریافت علم از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} را به دو صورت بیان کردهاند؛ یکی بهصورت عادی و دیگری بهصورت غیرعادی. فراگیری علم بهصورت عادی، امری است همگانی که هرکس بهاندازۀ استعداد، تلاش و کوشش خود میتواند از علم و معلّم بهره برد. [[امام علی]]{{ع}} از این نظر هم در میان اصحاب فردی ممتاز بوده است؛ ازاینجهت وقتی به [[معاویه]] نامه مینویسند بر این نکته تأکید کرده و امتیاز بهرهمندی از علوم [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} را مختص خود میدانند و موقعیت علمی خویش نسبت به قرآن و مسائل مربوط به دین را مرهون نزدیکیشان به [[پیامبر]]{{صل}} میدانند. حضرت در بخشی از آن نامه میفرمایند: بهراستیکه ممتازترین مردم برای رهبری این امت کسی است که درگذشته و اکنون نزدیکترین کس به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، داناترین کس به کتاب خدا و فهیمترین شما به دین خدا باشد.<ref>ابن مزاحم، نصر، وقعه الصفین، ۱۵۰٫ قابل توجه اینکه امام در این نامه؛ ملاک امامت را برتری علمی خود در قرآن، در احکام دین ودرقرابت با رسول خدا بر دیگران میداند: {{عربی | ::::::«[[امام علی]]{{ع}} نحوۀ دریافت علم از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} را به دو صورت بیان کردهاند؛ یکی بهصورت عادی و دیگری بهصورت غیرعادی. فراگیری علم بهصورت عادی، امری است همگانی که هرکس بهاندازۀ استعداد، تلاش و کوشش خود میتواند از علم و معلّم بهره برد. [[امام علی]]{{ع}} از این نظر هم در میان اصحاب فردی ممتاز بوده است؛ ازاینجهت وقتی به [[معاویه]] نامه مینویسند بر این نکته تأکید کرده و امتیاز بهرهمندی از علوم [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} را مختص خود میدانند و موقعیت علمی خویش نسبت به قرآن و مسائل مربوط به دین را مرهون نزدیکیشان به [[پیامبر]]{{صل}} میدانند. حضرت در بخشی از آن نامه میفرمایند: بهراستیکه ممتازترین مردم برای رهبری این امت کسی است که درگذشته و اکنون نزدیکترین کس به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، داناترین کس به کتاب خدا و فهیمترین شما به دین خدا باشد.<ref>ابن مزاحم، نصر، وقعه الصفین، ۱۵۰٫ قابل توجه اینکه امام در این نامه؛ ملاک امامت را برتری علمی خود در قرآن، در احکام دین ودرقرابت با رسول خدا بر دیگران میداند: {{عربی|إنّ أولی النّاس بأمر هذه الأمه قدیما و حدیثا أقربها من رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ألمها بالکتاب و أفقها فی الدّین...}}.</ref> | ||
:::::#'''[[علم عادی]] از نگاه [[امام علی]]{{ع}}:''' [[امام علی]]{{ع}} دربارۀ علوم عادی، به منابع انسانی و عادی اشاره میکنند و بعضی از آگاهیهای خود را ناشی از تجربه، تحقیق و بهکارگیری فکر و اندیشه میدانند. آن حضرت دراینباره در وصیتی که به فرزندانشان دارند، میفرمایند: فرزندم! هرچند من بهاندازۀ همۀ آنان که پیش از من بودهاند نزیستهام، اما در کارهایشان نگریستهام و در سرگذشتشان اندیشیده و آنچه از آنان مانده را دیدهام تا چون یکی از ایشان گردیدهام؛ بلکه با آگاهی از کارهایشان، به دست آوردهام، گویی چنان است که با نخستین تا پسینیان به سر بردهام.<ref>{{عربی | :::::#'''[[علم عادی]] از نگاه [[امام علی]]{{ع}}:''' [[امام علی]]{{ع}} دربارۀ علوم عادی، به منابع انسانی و عادی اشاره میکنند و بعضی از آگاهیهای خود را ناشی از تجربه، تحقیق و بهکارگیری فکر و اندیشه میدانند. آن حضرت دراینباره در وصیتی که به فرزندانشان دارند، میفرمایند: فرزندم! هرچند من بهاندازۀ همۀ آنان که پیش از من بودهاند نزیستهام، اما در کارهایشان نگریستهام و در سرگذشتشان اندیشیده و آنچه از آنان مانده را دیدهام تا چون یکی از ایشان گردیدهام؛ بلکه با آگاهی از کارهایشان، به دست آوردهام، گویی چنان است که با نخستین تا پسینیان به سر بردهام.<ref>{{عربی|أَیْ بُنَیَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِه...}} (نهج البلاغه، نامۀ ۳۱)</ref> [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز درجایی به قدرت ذهنی و خرد [[امام علی]]{{ع}} اشاره کرده و میفرمایند: داناترین اصحاب، علی بن ابیطالب است، به علت داشتن علم فراوان و دقت نظر در برداشتها.<ref>{{عربی|عالمهم علی بن ابی طالب لمزید علمه و دقایق مستنبطاته}}. (ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه،۹۰؛ ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابه،۴/۱۰)</ref> | ||
:::::#'''[[علم غیرعادی]] [[امام]] از نگاه [[امام علی]]{{ع}}:''' نخست باید توجه داشت که فراگیری علم بهصورت غیرعادی از جانب [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} چند ویژگی دارد: همانند علم عادی، همگانی و فراگیر نیست؛ کسی میتواند از این علم _که از آن به علم القایی یاد میشود_ بهرهمند گردد که دارای ظرفیت و جایگاه خاص باشد. به گواهی تاریخ، [[امام علی]]{{ع}} از این ظرفیت و جایگاه در حد اعلای آن برخوردار بود. این نوع آموزش، به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} اختصاص دارد و دیگر اصحاب از این نوع تعلیم بهره نداشتند، یا اگر داشتند، در تراز [[امام علی]]{{ع}} نبود. [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} در خطبۀ قاصعه در تأیید موارد ذکر شده میفرمایند: شما از موقعیت و جایگاه من نسبت به رسول خدا به سبب خویشاوندی نزدیک و مقام مخصوصم آگاهید. در زمان کودکی مرا در دامن خود مینشاند و در آغوشش به گرمی میفشرد و کنارش میخواباند؛ بدنش را به بدنم میچسباند و بوی عطر دل انگیزش را به مشامم میرساند و لقمه را میجوید و در دهانم میگذارد. هیچگاه دروغی در گفتارم و خطایی در رفتارم ندید. از آن زمان که [[پیامبر]] را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشتهاش را ملازم وی ساخت تا شبانهروز او را در طریق کرامت و اخلاق نیک براند. من نیز همانند کودکی که در پی مادرش گام برمیدارد به دنبال او میرفتم، هرروز روزنهای از اخلاق کریمانۀ خود برایم میگشود و مرا به پیروی از خودش فرمان میداد. هرسال به غار حرا میرفت و مجاور آن میشد، من میدیدمش و جز من کسی نمیدیدش. در آن زمان اسلام در هیچ خانهای نیامد جز خانهای که [[پیامبر|پیامبر خدا]] و خدیجه در آن بودند و من سومین آنها بودم. نور [[وحی]] و [[رسالت]] را میدیدم و بوی پیامبری به مشامم میرسید. صدای ناله و فغان شیطان را هنگامیکه وحی بر [[پیامبر]] فرود میآمد شنیدم، گفتم: ای رسول خدا! این صدای ناله چیست؟ فرمود: این فریاد فغان شیطان است که از اینکه پرستیده شود ناامید گشت. تو میشنوی آنچه را من میشنوم، و میبینی آنچه را من میبینم، مگر اینکه نبی نیستی؛ اما وزیر و یاور من هستی و بر راه خیر میروی.<ref>{{عربی | :::::#'''[[علم غیرعادی]] [[امام]] از نگاه [[امام علی]]{{ع}}:''' نخست باید توجه داشت که فراگیری علم بهصورت غیرعادی از جانب [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} چند ویژگی دارد: همانند علم عادی، همگانی و فراگیر نیست؛ کسی میتواند از این علم _که از آن به علم القایی یاد میشود_ بهرهمند گردد که دارای ظرفیت و جایگاه خاص باشد. به گواهی تاریخ، [[امام علی]]{{ع}} از این ظرفیت و جایگاه در حد اعلای آن برخوردار بود. این نوع آموزش، به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} اختصاص دارد و دیگر اصحاب از این نوع تعلیم بهره نداشتند، یا اگر داشتند، در تراز [[امام علی]]{{ع}} نبود. [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} در خطبۀ قاصعه در تأیید موارد ذکر شده میفرمایند: شما از موقعیت و جایگاه من نسبت به رسول خدا به سبب خویشاوندی نزدیک و مقام مخصوصم آگاهید. در زمان کودکی مرا در دامن خود مینشاند و در آغوشش به گرمی میفشرد و کنارش میخواباند؛ بدنش را به بدنم میچسباند و بوی عطر دل انگیزش را به مشامم میرساند و لقمه را میجوید و در دهانم میگذارد. هیچگاه دروغی در گفتارم و خطایی در رفتارم ندید. از آن زمان که [[پیامبر]] را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشتهاش را ملازم وی ساخت تا شبانهروز او را در طریق کرامت و اخلاق نیک براند. من نیز همانند کودکی که در پی مادرش گام برمیدارد به دنبال او میرفتم، هرروز روزنهای از اخلاق کریمانۀ خود برایم میگشود و مرا به پیروی از خودش فرمان میداد. هرسال به غار حرا میرفت و مجاور آن میشد، من میدیدمش و جز من کسی نمیدیدش. در آن زمان اسلام در هیچ خانهای نیامد جز خانهای که [[پیامبر|پیامبر خدا]] و خدیجه در آن بودند و من سومین آنها بودم. نور [[وحی]] و [[رسالت]] را میدیدم و بوی پیامبری به مشامم میرسید. صدای ناله و فغان شیطان را هنگامیکه وحی بر [[پیامبر]] فرود میآمد شنیدم، گفتم: ای رسول خدا! این صدای ناله چیست؟ فرمود: این فریاد فغان شیطان است که از اینکه پرستیده شود ناامید گشت. تو میشنوی آنچه را من میشنوم، و میبینی آنچه را من میبینم، مگر اینکه نبی نیستی؛ اما وزیر و یاور من هستی و بر راه خیر میروی.<ref>{{عربی|وقد علمتم موضعی من رسول الله بالقرابه القریبه، والمنزله الخصیصه. وضعنی فی حجره وأنا ولید، یضمنی إلی صدره، ویکنفنی فی فراشه، ویمسنی جسده، ویشمنی عرفه. وکان یمضغ الشیء ثم یلقمنیه، وما وجد لی کذبه فی قول، ولا خطله فی فعل، ولقد قرن الله به من لدن أن کان فطیما أعظم ملک من ملائکته، یسلک به طریق المکارم، ومحاسن أخلاق العالم، لیله ونهاره، ولقدکنت أتبعه إتباع الفصیل أثر أمه، یرفع لی فی کل یوم من أخلاقه علما، ویأمرنی بالإقتداء به، ولقد کان یجاور فی کل سنه بحراء، فأراه ولا یراه غیری. ولم یجمع بیت واحد یومئذ فی الإسلام غیر رسول الله وخدیجه وأنا ثالثها، أری نور الوحی والرساله وأشم ریح النبوه. ولقد سمعت رنه الشیطان حین نزل الوحی علیه فقلت: یا رسول الله ما هذه الرنه؟ فقال: هذا الشیطان قد أیس من عبادته. أنک تسمع ما أسمع. وتری ما أری، ألا إنک لست بنبی، ولکنک لوزیر، وأنک لعلی خیر}}</ref> | ||
::::::شبیه همین مضمون را [[ابن اثیر]] از زبان [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} اینگونه میآورد: [[پیامبر]] میخواست مرا به یمن بفرستد، گفتم: ای رسول خدا! مرا بهسوی یمن برمیانگیزانی درحالیکه از من قضاوت طلب میکنند و من نسبت به آن آگاهی ندارم. [[پیامبر]] گفت: نزدیک بیا! پس نزدیک شدم، با دستش بر سینهام زد و آنگاه فرمود: خداوندا! زبانش را استوار گردان و قلبش را هدایت کن» سپس به شکافندۀ دانه سوگند، هرگز در قضاوت بین مردم ازآنپس تردید نکردم.<ref>{{عربی | ::::::شبیه همین مضمون را [[ابن اثیر]] از زبان [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} اینگونه میآورد: [[پیامبر]] میخواست مرا به یمن بفرستد، گفتم: ای رسول خدا! مرا بهسوی یمن برمیانگیزانی درحالیکه از من قضاوت طلب میکنند و من نسبت به آن آگاهی ندارم. [[پیامبر]] گفت: نزدیک بیا! پس نزدیک شدم، با دستش بر سینهام زد و آنگاه فرمود: خداوندا! زبانش را استوار گردان و قلبش را هدایت کن» سپس به شکافندۀ دانه سوگند، هرگز در قضاوت بین مردم ازآنپس تردید نکردم.<ref>{{عربی|بعثنی رسول الله (صلی الله علیه و آله) الی الیمن، فقلت: یا رسولالله (صلی الله علیه و آله) تبعثنی الی الیمن و یسألونی عن القضاء و لا علم لی به، قال أدن، فدنوت، فضرب بیده علی صدری، ثم قال: «اللّهم ثبّت لسانه واهد قلبه»، فلما و الّذی فلق الحبّه، و برأ النسمه، ما شککت فی قضاء بین اثنین بعد. (ابن اثیر، علی بن ابی الکرم}}، همان، ۴/۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ۳/۱۳۴؛ احمد حنبل، المسند، ۱/۸۳؛ ابی داوود طیالسی، المسند، ۱/۱۶ و ۶۹؛ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۲/۵۸۱، ۶۹۹، ۷۱۶؛ به نقل ازمرعشی نجفی، موسوعه الامامه فی نصوص اهل السنه، ۱۶/۲۱۵ و ۲۱۶)</ref> ابن سعد این روایت را بهگونهای دیگر آورده به این مضمون که [[پیامبر]] اکرم در پاسخ [[امام علی|علی]]{{ع}} در حق او اینگونه دعا کردند: خدایا قلبش را هدایت کن و زبانش را استوار گردان.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ۲/۱۰۰٫ دربارۀ اینکه رسول خدا در حق امام علی مکرر دعا فرموده، ر.ک: مرعشی نجفی، همان، ۱۶/۲۲۳ ـ ۲۲۸٫</ref> تذکر این نکته لازم است که از روایات استفاده میشود که بعضی از اصحاب [[پیامبر]]{{صل}}، مانند [[سلمان فارسی]] و [[حذیفه بن یمان]]، نیز بهرهای از علوم القائی [[پیامبر]] داشتهاند؛ اما هیچکدام نگفتهاند که بر [[امام علی]]{{ع}} پیشی دارند و شواهد گوناگونی بر اعتراف ایشان نسبت به برتری آن حضرت بر تمامی صحابه، وجود دارد.<ref>ر.ک: ابن ابی الحدید، عبدالحمیدبن هبه الله، همان، ۲/۲۸۶ و ۲۸۷؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ۴۳/۳۲۵، ۳۳۱-۳۳۲٫</ref>»<ref>[[علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه (مقاله)|علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه]].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین علیزاده؛}} | {{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین علیزاده؛}} |