۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
*البته در سخنان [[امام علی]]{{ع}} مطالبی مطرح شده که راه تأمل در این موضوع را باز کرده و حجابها را کنار زده و فیلسوفان مسلمان در فهم و بیان توحید یاد شده از آن بهره گرفتهاند، چنان که میفرماید: شناخت خدا در حقیقت اقرار به وحدانیت اوست و حقیقت اقرار به وحدانیت، ممتاز دانستن وی از مخلوقات است و حکم این امتیاز آن است که صفات خدا را از صفات خلق جدا بدانیم؛ نه آنکه او را از آنها منعزل و بریده فرض کنیم<ref>الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۹۹؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۲۵۳.</ref>. این سخن در پی بیان این نکته است که وحدت خداوند عددی نیست، زیرا آن حضرت تصریح میفرماید: معرفت او عین توحید است؛ یعنی اثبات وجود خدا عین اثبات وحدت اوست و اگر وحدت او عددی بود، میبایست زاید بر ذات بوده و ذات به خودی خود وافی به وحدت نباشد. تأکید [[امام علی]]{{ع}} بر اینکه توحید نباید به منعزل دانستن خدا از مخلوقات بینجامد، به گونه صریح نفی توحید عددی و اثبات توحید حقیقی، قرآنی و صمدی است. همان [[امام]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است که توحید آن است که ظاهر خدا را در باطنش و باطن او را در ظاهرش بجوییم. ظاهر خدا موصوفی است که با چشم دیده نمیشود و باطن او موجودی است که پوشیده نیست، بلکه او را در هر مکانی میتوان جست و هیچ جایی حتّی برای لحظهای از او خالی نیست. خدا حاضری است که محدود نیست و غایبی است که مفقود نیست<ref> بحارالانوار، ج۴، ص ۲۶۴.</ref>. این گفتار نیز درصدد نفی وحدت عددی خداوند است، زیرا وحدت او مبتنی بر عدم محدودیت و عدم محدودیت موجب عدم بریدگی ظاهر از باطن و باطن از ظاهر است، چنان که تفاوت ظاهر و باطن در بریدگی و جدایی آنها از یکدیگر با فرض محدودیت است و چون محدودیت از میان برود، ظاهر و باطن با هم میآمیزند و متّحد میگردند. | *البته در سخنان [[امام علی]]{{ع}} مطالبی مطرح شده که راه تأمل در این موضوع را باز کرده و حجابها را کنار زده و فیلسوفان مسلمان در فهم و بیان توحید یاد شده از آن بهره گرفتهاند، چنان که میفرماید: شناخت خدا در حقیقت اقرار به وحدانیت اوست و حقیقت اقرار به وحدانیت، ممتاز دانستن وی از مخلوقات است و حکم این امتیاز آن است که صفات خدا را از صفات خلق جدا بدانیم؛ نه آنکه او را از آنها منعزل و بریده فرض کنیم<ref>الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۹۹؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۲۵۳.</ref>. این سخن در پی بیان این نکته است که وحدت خداوند عددی نیست، زیرا آن حضرت تصریح میفرماید: معرفت او عین توحید است؛ یعنی اثبات وجود خدا عین اثبات وحدت اوست و اگر وحدت او عددی بود، میبایست زاید بر ذات بوده و ذات به خودی خود وافی به وحدت نباشد. تأکید [[امام علی]]{{ع}} بر اینکه توحید نباید به منعزل دانستن خدا از مخلوقات بینجامد، به گونه صریح نفی توحید عددی و اثبات توحید حقیقی، قرآنی و صمدی است. همان [[امام]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است که توحید آن است که ظاهر خدا را در باطنش و باطن او را در ظاهرش بجوییم. ظاهر خدا موصوفی است که با چشم دیده نمیشود و باطن او موجودی است که پوشیده نیست، بلکه او را در هر مکانی میتوان جست و هیچ جایی حتّی برای لحظهای از او خالی نیست. خدا حاضری است که محدود نیست و غایبی است که مفقود نیست<ref> بحارالانوار، ج۴، ص ۲۶۴.</ref>. این گفتار نیز درصدد نفی وحدت عددی خداوند است، زیرا وحدت او مبتنی بر عدم محدودیت و عدم محدودیت موجب عدم بریدگی ظاهر از باطن و باطن از ظاهر است، چنان که تفاوت ظاهر و باطن در بریدگی و جدایی آنها از یکدیگر با فرض محدودیت است و چون محدودیت از میان برود، ظاهر و باطن با هم میآمیزند و متّحد میگردند. | ||
*بنابر روایتی، روز جنگ جمل مردی از [[امام علی|امیرمؤمنان]] پرسید؟ آیا خدا واحد است؟ حضرت فرمود: این سخن که خدا واحد است، بر ۴ وجه است که دو وجه آن جایز نیست و دو وجه دیگر ثابت است؛ اما آن دو وجه که جایز نیست، یکی آن است که بگوییم خدا به همان معنا که در اعداد مطرح است، واحد است، زیرا کسی که دوم ندارد، در باب اعداد داخل نیست. دوم آنکه گفته شود خدا یکی از جنس مردم است. این نیز از آن رو که مستلزم تشبیه خدا به مخلوقات است جایز نیست؛ اما آن دو وجه که ثابت است، اول آنکه خدا بی نظیر است و دوم آنکه بسیط است و به هیچ روی تجزیه برنمی دارد<ref>التوحید، صدوق، ص ۸۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | *بنابر روایتی، روز جنگ جمل مردی از [[امام علی|امیرمؤمنان]] پرسید؟ آیا خدا واحد است؟ حضرت فرمود: این سخن که خدا واحد است، بر ۴ وجه است که دو وجه آن جایز نیست و دو وجه دیگر ثابت است؛ اما آن دو وجه که جایز نیست، یکی آن است که بگوییم خدا به همان معنا که در اعداد مطرح است، واحد است، زیرا کسی که دوم ندارد، در باب اعداد داخل نیست. دوم آنکه گفته شود خدا یکی از جنس مردم است. این نیز از آن رو که مستلزم تشبیه خدا به مخلوقات است جایز نیست؛ اما آن دو وجه که ثابت است، اول آنکه خدا بی نظیر است و دوم آنکه بسیط است و به هیچ روی تجزیه برنمی دارد<ref>التوحید، صدوق، ص ۸۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*در این روایت وحدت عددی و وحدت نوعی خداوند نفی، و بینظیری "واحدیت" و بساطت "احدیت" ثابت شده است. افزون بر این در سخنانی که از دیگر [[امامان]]{{عم}} نقل شده است به گونه صریح و بارها عبارت {{عربی | *در این روایت وحدت عددی و وحدت نوعی خداوند نفی، و بینظیری "واحدیت" و بساطت "احدیت" ثابت شده است. افزون بر این در سخنانی که از دیگر [[امامان]]{{عم}} نقل شده است به گونه صریح و بارها عبارت {{عربی|" إنّه واحد لا بالعدد"}} به چشم میخورد. این تعبیر با این سخن [[امام سجاد]]{{ع}} که فرمود: {{عربی|" لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ الْعَدَد"}} ناسازگار نیست، زیرا مراد آن حضرت این است که وحدانیت عدد ملک خداست نه اینکه او به آن متصف است<ref>الصحیفة السجادیه، دعاء ۷۴؛</ref><ref>المیزان، ج ۱، ص ۴۰۸.</ref>، چنان که معنای {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}﴾}}<ref> آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست و او فرازمند سترگ است؛ سوره شوری، آیه: ۴.</ref> این است که آنچه در آسمانها و زمین است، ملک خداوند است نه اینکه او به آنها متصف است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*گفتنی است میان آیه ۷۳ سوره مائده که وحدت عددی را نفی می کند و آیه ۷ سوره مجادله که تصریح میکند هیچ نجوایی میان سه یا پنج نفر نیست مگر آنکه خداوند چهارمین یا ششمین آنهاست، تنافی نیست<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۸۴.</ref> {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> آیا در نیافتهای که خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمیدهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام دادهاند در روز رستخیز آگاه میگرداند، بیگمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref>؛ زیرا گرچه ظاهر این آیه در ابتدا موهم وحدت عددی خداوند است، در ادامه بر احاطه وجودی<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۰۶، «توحید در قرآن».</ref> خدای متعالی تأکید شده و از معیت او با هر نجواکننده ای سخن رفته است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> آیا در نیافتهای که خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمیدهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام دادهاند در روز رستخیز آگاه میگرداند، بیگمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref>، چنان که آیه ۴ سوره حدید نیز بر معیت خدا با همگان پای فشرده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ }}﴾}}<ref> هر جا باشید او با شماست؛ سوره حدید، آیه: ۴.</ref> و این در حقیقت نفی وحدت عددی و اثبات وحدت حقیقی خداوند است<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۶.</ref>؛ همچنین احاطه قیومی حق تعالی را بر موجودات به نحوی که وحدت عددی نفی شود، می توان از آیه ۳ سوره حدید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}﴾}}<ref> او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است و به هر چیزی داناست؛ سوره حدید، آیه: ۳.</ref> و نیز آیه ۲ سوره اخلاص {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}﴾}}<ref> خداوند صمد است؛ سوره اخلاص، آیه: ۲.</ref> استفاده کرد، زیرا بنابر آیه نخست، خداوند با قدرت کامل خویش بر همه موجودات و از هر جهتی احاطه دارد و اوست که پیش یا پس از هر چیزی که به عنوان نخستین یا واپسین موجود فرض شود موجود است و نیز از هر موجودی که تحت عنوان آشکار یا پنهان یاد شود، آشکارتر و در همان حال پنهان تر است، پس اوست که به گونه مطلق آغاز و انجام و آشکار و پنهان است. البته آغاز و انجام بودن خدا زمانی و آشکار و پنهان بودنش مکانی نیست و گرنه او بر زمان و مکان مقدم و از هر دو منزّه نبود، بر این اساس ۴ اسم "اول"، "آخر"، "ظاهر" و "باطن" از فروع اسم "محیط" و این اسم نیز بر مطلق بودن قدرت خداوند متفرع است<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | *گفتنی است میان آیه ۷۳ سوره مائده که وحدت عددی را نفی می کند و آیه ۷ سوره مجادله که تصریح میکند هیچ نجوایی میان سه یا پنج نفر نیست مگر آنکه خداوند چهارمین یا ششمین آنهاست، تنافی نیست<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۸۴.</ref> {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> آیا در نیافتهای که خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمیدهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام دادهاند در روز رستخیز آگاه میگرداند، بیگمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref>؛ زیرا گرچه ظاهر این آیه در ابتدا موهم وحدت عددی خداوند است، در ادامه بر احاطه وجودی<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۰۶، «توحید در قرآن».</ref> خدای متعالی تأکید شده و از معیت او با هر نجواکننده ای سخن رفته است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> آیا در نیافتهای که خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمیدهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام دادهاند در روز رستخیز آگاه میگرداند، بیگمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref>، چنان که آیه ۴ سوره حدید نیز بر معیت خدا با همگان پای فشرده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ }}﴾}}<ref> هر جا باشید او با شماست؛ سوره حدید، آیه: ۴.</ref> و این در حقیقت نفی وحدت عددی و اثبات وحدت حقیقی خداوند است<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۶.</ref>؛ همچنین احاطه قیومی حق تعالی را بر موجودات به نحوی که وحدت عددی نفی شود، می توان از آیه ۳ سوره حدید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}﴾}}<ref> او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است و به هر چیزی داناست؛ سوره حدید، آیه: ۳.</ref> و نیز آیه ۲ سوره اخلاص {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}﴾}}<ref> خداوند صمد است؛ سوره اخلاص، آیه: ۲.</ref> استفاده کرد، زیرا بنابر آیه نخست، خداوند با قدرت کامل خویش بر همه موجودات و از هر جهتی احاطه دارد و اوست که پیش یا پس از هر چیزی که به عنوان نخستین یا واپسین موجود فرض شود موجود است و نیز از هر موجودی که تحت عنوان آشکار یا پنهان یاد شود، آشکارتر و در همان حال پنهان تر است، پس اوست که به گونه مطلق آغاز و انجام و آشکار و پنهان است. البته آغاز و انجام بودن خدا زمانی و آشکار و پنهان بودنش مکانی نیست و گرنه او بر زمان و مکان مقدم و از هر دو منزّه نبود، بر این اساس ۴ اسم "اول"، "آخر"، "ظاهر" و "باطن" از فروع اسم "محیط" و این اسم نیز بر مطلق بودن قدرت خداوند متفرع است<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
*برخی معتقدند که این ۴ نام به احاطه وجود و علم و شعاعهای نوری رحمت حق تعالی بر تمام موجودات اشاره دارند و همه آنها را مشمول فیض منبسط و رحمت رحمانی معرفی میکنند و این خود بدین معنا است که وجود ممکنات به تمام جهات از شئون وجود واجب تعالی است<ref>مخزن العرفان، ج ۱۳، ص ۱۱۸.</ref>. | *برخی معتقدند که این ۴ نام به احاطه وجود و علم و شعاعهای نوری رحمت حق تعالی بر تمام موجودات اشاره دارند و همه آنها را مشمول فیض منبسط و رحمت رحمانی معرفی میکنند و این خود بدین معنا است که وجود ممکنات به تمام جهات از شئون وجود واجب تعالی است<ref>مخزن العرفان، ج ۱۳، ص ۱۱۸.</ref>. |