پرش به محتوا

دلیل عقلی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|'
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|')
خط ۲۸: خط ۲۸:
آیت‌الله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است:
آیت‌الله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است:
::::::«باید از دیدگاه عقل‌ این‌ موضوع ‌بررسی‌ شود که ‌آیا مانعی در علم‌ گسترده فرابشری [[امام‌]]{{ع}} وجود دارد؟ و عقل‌ چه‌ مانعی‌ را در وجود این‌ علم‌ درک‌ می‌کند؟ عقل‌ این‌ گونه‌ علم‌ و خبررسانی‌ را محال‌ نمی‌داند و مانعی‌ را در دارا بودن‌ آن‌ تصوّر نمی‌کند. بلکه بالعکس اگر این‌ علم‌ گسترده‌ و فراگیر نبود، ادعای‌ رهبری‌ امّت‌ اثر نداشت‌ و چگونه‌ کسی‌ که‌ آگاهی‌ به‌ حال‌ مردم‌ ندارد، می‌تواند سعادت‌ دنیا و آخرت‌ آنان‌ را تأمین‌ و تضمین‌ نماید. این‌ موضوع‌ با چند دلیل‌ به‌ اثبات‌ می‌رسد.
::::::«باید از دیدگاه عقل‌ این‌ موضوع ‌بررسی‌ شود که ‌آیا مانعی در علم‌ گسترده فرابشری [[امام‌]]{{ع}} وجود دارد؟ و عقل‌ چه‌ مانعی‌ را در وجود این‌ علم‌ درک‌ می‌کند؟ عقل‌ این‌ گونه‌ علم‌ و خبررسانی‌ را محال‌ نمی‌داند و مانعی‌ را در دارا بودن‌ آن‌ تصوّر نمی‌کند. بلکه بالعکس اگر این‌ علم‌ گسترده‌ و فراگیر نبود، ادعای‌ رهبری‌ امّت‌ اثر نداشت‌ و چگونه‌ کسی‌ که‌ آگاهی‌ به‌ حال‌ مردم‌ ندارد، می‌تواند سعادت‌ دنیا و آخرت‌ آنان‌ را تأمین‌ و تضمین‌ نماید. این‌ موضوع‌ با چند دلیل‌ به‌ اثبات‌ می‌رسد.
:::::*'''دلیل اول: [[نبوت]] و [[امامت]] رهبری الهی است‌''': [[نبوت‌]] و [[امامت‌]]، منصب‌ الهی‌ است‌ و مردم‌ هیچ‌ گونه‌ مداخله‌ای‌ در آن‌ نمی‌کنند. [[امام‌]]{{ع}} باید از دیگران‌ در کمالات‌ افضل‌ باشد. در حقیقت‌ ملاک‌ گزینش‌ [[امام‌]]{{ع}}، برتر بودن‌ او از دیگران‌ در تمام‌ صفات‌ است‌. و اگر در افراد جامعه‌ای‌ که‌ [[امام‌]]{{ع}} در آن‌ زندگی‌ می‌کند، کسی‌یافت‌ شود که‌ از [[امام‌]]{{ع}} فضیلت‌ بیشتری‌ دارد، او سزاوار [[امامت]] ‌است‌. افضل‌ بودن‌ [[امام‌]]{{ع}} در یک‌ چیز و در یک‌ مورد نیست، بلکه‌ در تمام‌ صفات‌ و جهات ‌است؛ یکی‌ از فضیلت‌ها که‌ امام‌ باید رتبة‌ بالای‌ آن‌ را داشته‌ باشد، دانش‌ و آگاهی‌ است‌. امام‌ باید از تمام‌ افراد بشر داناتر و دانشمندتر باشد، چنان‌ که‌ همانند او در افراد جامعه ‌یافت‌ نشود. اگر کسی‌ در میان‌ مردم‌ هم‌سان‌ در دانش‌ با [[امام‌]]{{ع}} پیدا شود، رسیدن‌ منصب‌ [[امامت‌]] به‌ هر کدام‌ از آنان‌ مساوی‌ است‌ و محروم‌ شدن‌ یکی‌ از آنان‌ از این‌ منصب‌ ستم‌ در حق‌ اوست‌. در هیچ‌ زمانی‌ برای‌ [[امام‌]]{{ع}} همتایی‌ نخواهد بود که‌ دانش‌ گسترده‌ و فراگیری‌ چون‌ او داشته‌ باشد. آن‌ دانش‌ نه‌ با وسایل‌ عادی، بلکه‌ از راه‌ غیرعادی‌ و الهی‌ یافت‌ می‌شود، و چون‌ از دانش‌ بی‌ انتهای‌ خدا سرچشمه‌ می‌گیرد و فیضی‌ از دریای‌ ژرف‌ فیض‌ بخش‌ او است‌، گسترده‌ است‌ و به‌ هر چیزی‌ تعلق‌ می‌گیرد، زیرا خداوند فیاض‌ مطلق‌ است‌ و بخشش‌ او پایان‌ ندارد. پس‌ دانش‌ را که‌ خداوند به‌ [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}} می‌بخشد، به‌ زمان ‌و یا حالتی‌ اختصاص ‌ندارد. در این مورد [[علامه حلی]] در کشف المراد استدلال خوبی ذکر کرده‌اند. {{عربی|اندازه=150%|«الامام یحب ان یکون أفضل من رعیته لانّه اما ان یکون مساویا لهم او انقص منهم او أفضل والثالث هوالمطلوب والاول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامة، والثانی ایضا محال لِأن المفضول یقبح عقلاً تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه ایضا قوله تعالی: ﴿{{متن قرآن|أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}﴾<ref>بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد؛ سوره یونس، آیه:۳۵.</ref> و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین ...»}} واجب است [[امام]]{{ع}} افضل از رعیت خودش باشد چون امام{{ع}} یا با رعیت مساوی است یا کمتر از رعیت است و یا افضل است. افضل بودن [[امام‌]]{{ع}} مطلوب و ادعای ما است و مساوی بودن محال است چون در صورت مساوات محال است که بر دیگران مقدم شود و به وسیله [[امامت]] ترجیح داشته باشد. و کمتر بودن هم محال است چون عقلاً قبیح است مفضول بر فاضل متقدم شود و به همین مطلب آیه شریفه آیا آن که خلق را هدایت می‌کند به راه حق سزاوار تر به پیروی است یا آن که نمی‌کند مگر آنکه هدایت شود پس شما مشرکان را چه شده است و چگونه قضاوت می‌کنید و تحت این حکم است این جهت که [[امام‌]]{{ع}} افضل در علم و دین است.
:::::*'''دلیل اول: [[نبوت]] و [[امامت]] رهبری الهی است‌''': [[نبوت‌]] و [[امامت‌]]، منصب‌ الهی‌ است‌ و مردم‌ هیچ‌ گونه‌ مداخله‌ای‌ در آن‌ نمی‌کنند. [[امام‌]]{{ع}} باید از دیگران‌ در کمالات‌ افضل‌ باشد. در حقیقت‌ ملاک‌ گزینش‌ [[امام‌]]{{ع}}، برتر بودن‌ او از دیگران‌ در تمام‌ صفات‌ است‌. و اگر در افراد جامعه‌ای‌ که‌ [[امام‌]]{{ع}} در آن‌ زندگی‌ می‌کند، کسی‌یافت‌ شود که‌ از [[امام‌]]{{ع}} فضیلت‌ بیشتری‌ دارد، او سزاوار [[امامت]] ‌است‌. افضل‌ بودن‌ [[امام‌]]{{ع}} در یک‌ چیز و در یک‌ مورد نیست، بلکه‌ در تمام‌ صفات‌ و جهات ‌است؛ یکی‌ از فضیلت‌ها که‌ امام‌ باید رتبة‌ بالای‌ آن‌ را داشته‌ باشد، دانش‌ و آگاهی‌ است‌. امام‌ باید از تمام‌ افراد بشر داناتر و دانشمندتر باشد، چنان‌ که‌ همانند او در افراد جامعه ‌یافت‌ نشود. اگر کسی‌ در میان‌ مردم‌ هم‌سان‌ در دانش‌ با [[امام‌]]{{ع}} پیدا شود، رسیدن‌ منصب‌ [[امامت‌]] به‌ هر کدام‌ از آنان‌ مساوی‌ است‌ و محروم‌ شدن‌ یکی‌ از آنان‌ از این‌ منصب‌ ستم‌ در حق‌ اوست‌. در هیچ‌ زمانی‌ برای‌ [[امام‌]]{{ع}} همتایی‌ نخواهد بود که‌ دانش‌ گسترده‌ و فراگیری‌ چون‌ او داشته‌ باشد. آن‌ دانش‌ نه‌ با وسایل‌ عادی، بلکه‌ از راه‌ غیرعادی‌ و الهی‌ یافت‌ می‌شود، و چون‌ از دانش‌ بی‌ انتهای‌ خدا سرچشمه‌ می‌گیرد و فیضی‌ از دریای‌ ژرف‌ فیض‌ بخش‌ او است‌، گسترده‌ است‌ و به‌ هر چیزی‌ تعلق‌ می‌گیرد، زیرا خداوند فیاض‌ مطلق‌ است‌ و بخشش‌ او پایان‌ ندارد. پس‌ دانش‌ را که‌ خداوند به‌ [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام‌]]{{ع}} می‌بخشد، به‌ زمان ‌و یا حالتی‌ اختصاص ‌ندارد. در این مورد [[علامه حلی]] در کشف المراد استدلال خوبی ذکر کرده‌اند. {{عربی|«الامام یحب ان یکون أفضل من رعیته لانّه اما ان یکون مساویا لهم او انقص منهم او أفضل والثالث هوالمطلوب والاول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامة، والثانی ایضا محال لِأن المفضول یقبح عقلاً تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه ایضا قوله تعالی: ﴿{{متن قرآن|أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}﴾<ref>بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد؛ سوره یونس، آیه:۳۵.</ref> و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین ...»}} واجب است [[امام]]{{ع}} افضل از رعیت خودش باشد چون امام{{ع}} یا با رعیت مساوی است یا کمتر از رعیت است و یا افضل است. افضل بودن [[امام‌]]{{ع}} مطلوب و ادعای ما است و مساوی بودن محال است چون در صورت مساوات محال است که بر دیگران مقدم شود و به وسیله [[امامت]] ترجیح داشته باشد. و کمتر بودن هم محال است چون عقلاً قبیح است مفضول بر فاضل متقدم شود و به همین مطلب آیه شریفه آیا آن که خلق را هدایت می‌کند به راه حق سزاوار تر به پیروی است یا آن که نمی‌کند مگر آنکه هدایت شود پس شما مشرکان را چه شده است و چگونه قضاوت می‌کنید و تحت این حکم است این جهت که [[امام‌]]{{ع}} افضل در علم و دین است.
::::::'''بیان دلیل عقلی در روایات''':
::::::'''بیان دلیل عقلی در روایات''':
::::::'''حدیث اول''': [[سماعه بن سعد]] همراه مفضل خدمت [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} بود مفضل عرض کرد فدایت شوم آیا خداوند فرمان برداری شخصی را برای مردم واجب می‌کند آنگاه از اخبار آسمان‌ها بی اطلاع می گذارد؟ فرمود: خداوند رئوف کریم تر است نسبت به بندگان خود که اطلاعات شخصی را بر آنها واجب نماید که از اخبار آسمان در صبح و شب اطلاع نداشته باشد.
::::::'''حدیث اول''': [[سماعه بن سعد]] همراه مفضل خدمت [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} بود مفضل عرض کرد فدایت شوم آیا خداوند فرمان برداری شخصی را برای مردم واجب می‌کند آنگاه از اخبار آسمان‌ها بی اطلاع می گذارد؟ فرمود: خداوند رئوف کریم تر است نسبت به بندگان خود که اطلاعات شخصی را بر آنها واجب نماید که از اخبار آسمان در صبح و شب اطلاع نداشته باشد.
خط ۴۱: خط ۴۱:
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]]
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«'''ادله عقلی''': غایت قوه [[نبوت]] و [[امامت]] این است که به مرتبه‌ای برسند که "عقل بالفعل" از برای آنها حاصل شود و "عقل بالفعل" آن است که صاحب آن به همه حقایق اشیاء بالفعل علم داشته باشند، به نحوی که گویا آنها را مشاهده می‌کند و هیچ یک از آنها از ذهن آنان زایل نشوند. این معنی از کلام حضرت [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز آشکار می‌شود که فرمود {{عربی|اندازه=150%|"لَو کُشِفَ الغِطاءُ مَا ازدَدتُ یَقِیناً"}}<ref>غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ص۵۶۶.</ref> اگر پرده از میان برداشته شود، به یقین من هیچ زیادتی حاصل نمی‌شود. یعنی اشیاء را به نحوی که هستند مشاهده می‌کنم و علم به آنها دارم. اگر از کتاب و سنت بینات و شواهدی بر آگاهی بالفعل انبیا و ائمه{{عم}} به دست ما نرسیده بود، دلایل عقلی بر آن کافی و واضح بود و آن دلایل عبارت‌اند از:
::::::«'''ادله عقلی''': غایت قوه [[نبوت]] و [[امامت]] این است که به مرتبه‌ای برسند که "عقل بالفعل" از برای آنها حاصل شود و "عقل بالفعل" آن است که صاحب آن به همه حقایق اشیاء بالفعل علم داشته باشند، به نحوی که گویا آنها را مشاهده می‌کند و هیچ یک از آنها از ذهن آنان زایل نشوند. این معنی از کلام حضرت [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز آشکار می‌شود که فرمود {{عربی|"لَو کُشِفَ الغِطاءُ مَا ازدَدتُ یَقِیناً"}}<ref>غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ص۵۶۶.</ref> اگر پرده از میان برداشته شود، به یقین من هیچ زیادتی حاصل نمی‌شود. یعنی اشیاء را به نحوی که هستند مشاهده می‌کنم و علم به آنها دارم. اگر از کتاب و سنت بینات و شواهدی بر آگاهی بالفعل انبیا و ائمه{{عم}} به دست ما نرسیده بود، دلایل عقلی بر آن کافی و واضح بود و آن دلایل عبارت‌اند از:
:::::#'''قاعده لطف''': همان‌طور که با استناد به قاعده لطف، نصب نبوت و [[امامت]] بر حق تعالی لازم است، مزین و متّصف بودن آنها به اکمل صفت، یعنی علم تام نیز عقلاً بر حکیم واجب است. اگر انبیا و ائمه{{عم}} متصف به علم تام نباشند، ناقص خواهند بود و این مخالف با مقتضای لطفی است که برای خداوند واجب است؛<ref>[[الفیه علی هامش علم الائمه (کتاب)|الفیه علی هامش علم الائمه]]، [[محمد محمدی گیلانی]]، ص۱۵۶، دارالنشر اسلامی/ قم، بی‌تا/ اول.</ref> زیرا ترک لطف موجب اخلال به غرض است، غرض خداوند از نبوت و [[امامت]] رساندن انسان‌ها به کمال است و رساندن به کمال با علم تام است و اگر لطف انجام نگیرد این غرض به دست نخواهد آمد و نقص غرض از حکیم قبیح است.
:::::#'''قاعده لطف''': همان‌طور که با استناد به قاعده لطف، نصب نبوت و [[امامت]] بر حق تعالی لازم است، مزین و متّصف بودن آنها به اکمل صفت، یعنی علم تام نیز عقلاً بر حکیم واجب است. اگر انبیا و ائمه{{عم}} متصف به علم تام نباشند، ناقص خواهند بود و این مخالف با مقتضای لطفی است که برای خداوند واجب است؛<ref>[[الفیه علی هامش علم الائمه (کتاب)|الفیه علی هامش علم الائمه]]، [[محمد محمدی گیلانی]]، ص۱۵۶، دارالنشر اسلامی/ قم، بی‌تا/ اول.</ref> زیرا ترک لطف موجب اخلال به غرض است، غرض خداوند از نبوت و [[امامت]] رساندن انسان‌ها به کمال است و رساندن به کمال با علم تام است و اگر لطف انجام نگیرد این غرض به دست نخواهد آمد و نقص غرض از حکیم قبیح است.
:::::#'''قاعده وجود مقتضی و عدم مانع''': اعطای علم فعلی، داخل در عموم قدرت فعل خداوند می‌باشد و از اصول مسلّم علم الهی هم این است که مقتضای کمال در افاضه آن است، پس مقتضی موجود بوده، از طرفی هم مانعی از جانب انبیا و ائمه{{عم}} بر اخذ علم فعلی نیست، چون آنها اشرف ممکنات و اتم مخلوقات هستند، پس بالاترین مرتبه قابلیت درک این اعطا و فیوضات الهی هستند. از این‌رو با وجود مقتضی و عدم مانع، عقلاً درست نیست که خداوند قدرتش را درباره برگزیدگانش اظهار نکند و آنان را بر نحو علم کامل‌تر قرار ندهد.
:::::#'''قاعده وجود مقتضی و عدم مانع''': اعطای علم فعلی، داخل در عموم قدرت فعل خداوند می‌باشد و از اصول مسلّم علم الهی هم این است که مقتضای کمال در افاضه آن است، پس مقتضی موجود بوده، از طرفی هم مانعی از جانب انبیا و ائمه{{عم}} بر اخذ علم فعلی نیست، چون آنها اشرف ممکنات و اتم مخلوقات هستند، پس بالاترین مرتبه قابلیت درک این اعطا و فیوضات الهی هستند. از این‌رو با وجود مقتضی و عدم مانع، عقلاً درست نیست که خداوند قدرتش را درباره برگزیدگانش اظهار نکند و آنان را بر نحو علم کامل‌تر قرار ندهد.