پرش به محتوا

علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|')
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[پرونده:11736.jpg|بندانگشتی|right|100px|link=محمد جواد فاضل لنکرانی|[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]]]
[[پرونده:11736.jpg|بندانگشتی|right|100px|link=محمد جواد فاضل لنکرانی|[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::*«برای [[علم غیب]] می‌توان دو تعریف داشت هرچند جایی هم ندیده‌ام که به این دو تصریح کنند، یکی این که بگوئیم غیب یعنی {{عربی|اندازه=150%|«ما غاب عن الناس»}}، در این تعریف ممکن است برای فردی یک چیز غیب باشد و برای فرد دیگر غیب نباشد، طبق این معنا آنچه که از فرد غایب است برای او غیب است اما اگر نزد دیگری غایب نباشد برای او غیب نیست! آنچه برای مردم غیر مشهود هست می‌شود غیب، اما برای پیامبر و ائمه که مشهود است مثل اینکه پیامبر می‌داند این شخص چه زمانی فوت می‌کند، این برای مردم غیب است اما برای خود پیامبر عنوان علم غیب ندارد.
:::::*«برای [[علم غیب]] می‌توان دو تعریف داشت هرچند جایی هم ندیده‌ام که به این دو تصریح کنند، یکی این که بگوئیم غیب یعنی {{عربی|«ما غاب عن الناس»}}، در این تعریف ممکن است برای فردی یک چیز غیب باشد و برای فرد دیگر غیب نباشد، طبق این معنا آنچه که از فرد غایب است برای او غیب است اما اگر نزد دیگری غایب نباشد برای او غیب نیست! آنچه برای مردم غیر مشهود هست می‌شود غیب، اما برای پیامبر و ائمه که مشهود است مثل اینکه پیامبر می‌داند این شخص چه زمانی فوت می‌کند، این برای مردم غیب است اما برای خود پیامبر عنوان علم غیب ندارد.
::::::این یک تعریف که طبق این بیان [[علم غیب]] یک معنای نسبی پیدا می‌کند اما طبق معنای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه ۱۲۸ که کسی خدمت حضرت رسید و عرض کرد: ای [[امیرمؤمنان]]{{ع}} تو را [[علم غیب]] داده‌اند؟ [[امام]]{{ع}} خندید و به مرد که از بنی کلب بود گفت: ای برادر کلبی! این [[علم غیب]] نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است<ref>{{عربی|اندازه=150%|«لَقَدْ أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْبِ فَضَحِکَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم‏»}}.</ref>، حضرت ملاکی را بیان می‌فرماید که [[علم غیب]] آن است که در آن عالم بدون واسطه و بدون معلم به معلوم علم پیدا کند اما اگر یک علمی را معلم به انسان یاد دهد این دیگر غیب نیست! بر مبنای این بیان [[علم غیب]] منحصر به خدای تبارک و تعالی است، هر چه را که خدا به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} عنایت کرده ولو از انظار عموم بشر مخفی است ولی چون خدا به اینها یاد داده و اینها با واسطه‌ الهی یاد گرفته‌اند عنوان علم غیب به خود نمی‌گیرد»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
::::::این یک تعریف که طبق این بیان [[علم غیب]] یک معنای نسبی پیدا می‌کند اما طبق معنای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه ۱۲۸ که کسی خدمت حضرت رسید و عرض کرد: ای [[امیرمؤمنان]]{{ع}} تو را [[علم غیب]] داده‌اند؟ [[امام]]{{ع}} خندید و به مرد که از بنی کلب بود گفت: ای برادر کلبی! این [[علم غیب]] نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است<ref>{{عربی|«لَقَدْ أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْبِ فَضَحِکَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم‏»}}.</ref>، حضرت ملاکی را بیان می‌فرماید که [[علم غیب]] آن است که در آن عالم بدون واسطه و بدون معلم به معلوم علم پیدا کند اما اگر یک علمی را معلم به انسان یاد دهد این دیگر غیب نیست! بر مبنای این بیان [[علم غیب]] منحصر به خدای تبارک و تعالی است، هر چه را که خدا به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} عنایت کرده ولو از انظار عموم بشر مخفی است ولی چون خدا به اینها یاد داده و اینها با واسطه‌ الهی یاد گرفته‌اند عنوان علم غیب به خود نمی‌گیرد»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۵۸: خط ۵۸:
:::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| رَجْمًا بِالْغَيْبِ}}﴾}}<ref> در حالی که تیری در تاریکی می‌افکنند؛ سوره کهف، آیه: ۲۲.</ref>
:::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| رَجْمًا بِالْغَيْبِ}}﴾}}<ref> در حالی که تیری در تاریکی می‌افکنند؛ سوره کهف، آیه: ۲۲.</ref>
:::::#معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾}}<ref> دانای پنهان؛ سوره جمعه، آیه:۸.</ref>.
:::::#معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾}}<ref> دانای پنهان؛ سوره جمعه، آیه:۸.</ref>.
::::::{{عربی|اندازه=150%|" ارْتَضَاكُمْ‏ لِغَيْبِهِ‏‏ ‏‏"}} یعنی ای امامان معصوم، خداوند شما را برای آگاهی بر غیب خود و مطالبی که حواس ظاهری بدان دسترسی ندارد و علم و معرفتی که دیگران از درک آن عاجز هستند، برگزید و بر دارا بودن [[غیب]] برای شما رضایت داد و شما را با رضایت کامل، علم و معرفت غیبی عنایت فرمود و بر تمامی‌ امور غیب آگاه نمود.
::::::{{عربی|" ارْتَضَاكُمْ‏ لِغَيْبِهِ‏‏ ‏‏"}} یعنی ای امامان معصوم، خداوند شما را برای آگاهی بر غیب خود و مطالبی که حواس ظاهری بدان دسترسی ندارد و علم و معرفتی که دیگران از درک آن عاجز هستند، برگزید و بر دارا بودن [[غیب]] برای شما رضایت داد و شما را با رضایت کامل، علم و معرفت غیبی عنایت فرمود و بر تمامی‌ امور غیب آگاه نمود.
::::::[[حمران ابن اعین]] می‌گوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تفسیر {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾}}، این است خداوند دانا به مقدراتی است که از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در خودش، قبل از آفرینش و قبل از آنکه به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا می‌آفریند و این علمی‌ است که در نزد خداوند است و زمانی که اراده کند بر آن لباس وجود می‌پوشاند و هر گاه [[بداء]] یا تغییر در علم خداوند حاصل شود، از آن صرف نظر می‌نماید. اما علمی‌ که خداوند در عالم قضا آفریده و به آن لباس وجود پوشانده، همان علمی‌ است که به [[حضرت رسول]]{{صل}} و سپس به ما [[اهل بیت]]{{عم}} رسیده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَقَالَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿{{متن قرآن| عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ‏ عَنْ‏ خَلْقِهِ‏- فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْ‏ءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ- قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ‏ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ‏، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ‏- عَزَّ وَ جَلَّ- و يَقْضِيهِ‏ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى‏ إِلى‏ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا‏‏"}}؛ کلینی ، کافی، ج ۱، ص ۳۷۷).</ref> پس [[امام]]{{ع}} به [[علم غیب]] الهی آگاه است. مردی از اهل فارس از [[امام کاظم]]{{ع}} سؤال کرد: آیا شما [[غیب]] می‌دانید؟ حضرت پاسخ دادند: جدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: خداوند به ما علم را می‌بخشد و ما آن را دریافت می‌کنیم و وقتی می‌گیرد ما نمی‌دانیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ {{ع}} رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ، فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ، فَنَعْلَمُ، وَ يُقْبَضُ عَنَّا، فَلَا نَعْلَمُ‏‏‏ ‏‏"}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۷۶.</ref>. باید توجه داشت که عالم به اسرار و علوم غیب، فقط خداوند است و او به پیامبران و رسولان خود، غیب را می‌آموزد و [[امامان]] از طریق [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر علوم غیبی اطلاع می‌یابند. چون آنان در تبلیغ، شریک پیامبران می‌باشند. البته رسالت دو بعد دارد: بعد ارتباط با خداوند که شراکت بردار نیست و بعد ارتباط با مردم و تبلیغ دین که شراکت بردار است. به دلیل آنکه موسی از خداوند خواست تا هارون را در امر دین شریک او قرار دهد»<ref>[[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]، ص۱۴۰.</ref>.
::::::[[حمران ابن اعین]] می‌گوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تفسیر {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾}}، این است خداوند دانا به مقدراتی است که از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در خودش، قبل از آفرینش و قبل از آنکه به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا می‌آفریند و این علمی‌ است که در نزد خداوند است و زمانی که اراده کند بر آن لباس وجود می‌پوشاند و هر گاه [[بداء]] یا تغییر در علم خداوند حاصل شود، از آن صرف نظر می‌نماید. اما علمی‌ که خداوند در عالم قضا آفریده و به آن لباس وجود پوشانده، همان علمی‌ است که به [[حضرت رسول]]{{صل}} و سپس به ما [[اهل بیت]]{{عم}} رسیده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَقَالَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿{{متن قرآن| عَالِمِ الْغَيْبِ }}﴾ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ‏ عَنْ‏ خَلْقِهِ‏- فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْ‏ءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ- قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ‏ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ‏، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ‏- عَزَّ وَ جَلَّ- و يَقْضِيهِ‏ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى‏ إِلى‏ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا‏‏"}}؛ کلینی ، کافی، ج ۱، ص ۳۷۷).</ref> پس [[امام]]{{ع}} به [[علم غیب]] الهی آگاه است. مردی از اهل فارس از [[امام کاظم]]{{ع}} سؤال کرد: آیا شما [[غیب]] می‌دانید؟ حضرت پاسخ دادند: جدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: خداوند به ما علم را می‌بخشد و ما آن را دریافت می‌کنیم و وقتی می‌گیرد ما نمی‌دانیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ {{ع}} رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ، فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ، فَنَعْلَمُ، وَ يُقْبَضُ عَنَّا، فَلَا نَعْلَمُ‏‏‏ ‏‏"}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۷۶.</ref>. باید توجه داشت که عالم به اسرار و علوم غیب، فقط خداوند است و او به پیامبران و رسولان خود، غیب را می‌آموزد و [[امامان]] از طریق [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر علوم غیبی اطلاع می‌یابند. چون آنان در تبلیغ، شریک پیامبران می‌باشند. البته رسالت دو بعد دارد: بعد ارتباط با خداوند که شراکت بردار نیست و بعد ارتباط با مردم و تبلیغ دین که شراکت بردار است. به دلیل آنکه موسی از خداوند خواست تا هارون را در امر دین شریک او قرار دهد»<ref>[[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]]، ص۱۴۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
[[پرونده:11012314343.jpg|بندانگشتی|right|100px|link=حسن رهبری|[[حسن رهبری]]]]
[[پرونده:11012314343.jpg|بندانگشتی|right|100px|link=حسن رهبری|[[حسن رهبری]]]]
::::::آقای '''[[حسن رهبری]]''' در کتاب ''«[[بازاندیشی در علم امام (کتاب)|بازاندیشی در علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[حسن رهبری]]''' در کتاب ''«[[بازاندیشی در علم امام (کتاب)|بازاندیشی در علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[ابن مسعود]] و جمعی از صحابۀ [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در تفسیر "[[غیب]]" گفته‌اند: {{عربی|اندازه=150%|«ما غاب عن العباد علمه»}} <ref>آنچه دانش آن از مردم مخفی است، غیب گفته می‌شود. تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتألهین شیرازی، ج۲، ص۱۱۲.</ref>
::::::«[[ابن مسعود]] و جمعی از صحابۀ [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در تفسیر "[[غیب]]" گفته‌اند: {{عربی|«ما غاب عن العباد علمه»}} <ref>آنچه دانش آن از مردم مخفی است، غیب گفته می‌شود. تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتألهین شیرازی، ج۲، ص۱۱۲.</ref>
::::::ارباب لغت هم [[غیب]] را چنین معنی کرده‌اند: {{عربی|اندازه=150%|«الغیب: ما غاب عن الخلق علمه و خفی مأخذه»}} <ref>هر چیزی که دانش آن برای مردم پوشیده بوده و محل دستیابی به آن پنهان باشد، غیب گفته می‌شود؛ منهاج البراعه، ج ۸، ص ۲۱۳.</ref>
::::::ارباب لغت هم [[غیب]] را چنین معنی کرده‌اند: {{عربی|«الغیب: ما غاب عن الخلق علمه و خفی مأخذه»}} <ref>هر چیزی که دانش آن برای مردم پوشیده بوده و محل دستیابی به آن پنهان باشد، غیب گفته می‌شود؛ منهاج البراعه، ج ۸، ص ۲۱۳.</ref>
::::::مفردات راغب می‌نویسد: "[[غیب]]، مفهومی در برابر [[شهادت]] است. [[شهادت]]، دریافت چیزی با چشم ظاهری یا با چشم دل است؛ و [[غیب]]، هر چیزی را که از دایرۀ حس و مشاهده بیرون باشد، گفته می‌شود".<ref>مفردات راغب اصهفانی، ص ۲۷۴.</ref>
::::::مفردات راغب می‌نویسد: "[[غیب]]، مفهومی در برابر [[شهادت]] است. [[شهادت]]، دریافت چیزی با چشم ظاهری یا با چشم دل است؛ و [[غیب]]، هر چیزی را که از دایرۀ حس و مشاهده بیرون باشد، گفته می‌شود".<ref>مفردات راغب اصهفانی، ص ۲۷۴.</ref>
::::::[[محمّد تقی جعفری]]، [[غیب]] را این‌گونه تعریف می‌کند: "[[غیب]]، عبارت است از حقایق دور از دیدگاه یک انسان که دارای دو مفهوم عام و خاص است".
::::::[[محمّد تقی جعفری]]، [[غیب]] را این‌گونه تعریف می‌کند: "[[غیب]]، عبارت است از حقایق دور از دیدگاه یک انسان که دارای دو مفهوم عام و خاص است".