۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]] | [[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]] | ||
علامه''' [[علامه طباطبایی|محمد حسین طباطبایی]]''' در کتاب ''«مرزبان وحی و خرد»'' در این باره گفته است: | علامه''' [[علامه طباطبایی|محمد حسین طباطبایی]]''' در کتاب ''«مرزبان وحی و خرد»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«حقیقت معنای [[علم]]، چیزی جز "حضور معلوم نزد [[عالم]]" و "[[احاطه وجودی]] عالم نسبت به معلوم" و چیزی جز "[[انکشاف]]" و "[[حضور]]" نیست، ولی این حقیقت واحد، از نظر مراتب و [[درجات وجودی]] تفاوتهای بسیار دارد؛ در یک مرتبه [[واجب الوجود]] است و در مرتبه دیگر [[ممکن الوجود]]، در یک مرتبه جوهر است و در مرتبه دیگر عَرَض، خداوند [[عالم بالوجوب]] است و انسان [[عالم بالامکان]]، خداوند [[قدیم العلم]] است و انسان [[حادث العلم]]، او عالم است به کلی و جزئی و گذشته و حاضر و به [[غیب]] و [[شهود]]{{عربی | ::::::«حقیقت معنای [[علم]]، چیزی جز "حضور معلوم نزد [[عالم]]" و "[[احاطه وجودی]] عالم نسبت به معلوم" و چیزی جز "[[انکشاف]]" و "[[حضور]]" نیست، ولی این حقیقت واحد، از نظر مراتب و [[درجات وجودی]] تفاوتهای بسیار دارد؛ در یک مرتبه [[واجب الوجود]] است و در مرتبه دیگر [[ممکن الوجود]]، در یک مرتبه جوهر است و در مرتبه دیگر عَرَض، خداوند [[عالم بالوجوب]] است و انسان [[عالم بالامکان]]، خداوند [[قدیم العلم]] است و انسان [[حادث العلم]]، او عالم است به کلی و جزئی و گذشته و حاضر و به [[غیب]] و [[شهود]]{{عربی|﴿{{متن قرآن|لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ}}﴾}}<ref>همسنگ ذرهای در آسمانها و زمین از دید او دور نمیماند؛ سوره سبأ: ۳.</ref> و انسان عالم است به قسمت بسیار محدودی، علم او بالذات است و علم انسان بالغیر، تفاوت آن علم و این علم، تفاوت نامتناهی با متناهی است»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D9%85%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%20%D9%88%D8%AD%DB%8C%20%D9%88%20%D8%AE%D8%B1%D8%AF:%20%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85%20%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D9%82%D8%AF%D8%B3%20%D8%B3%D8%B1%D9%87&option=com_mtree&task=readonline&link_id=14979&chkhashk=01EC43443E&page=333&Itemid=214&lang=fa مرزبان وحی و خرد، ص۳۳۳].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
:::::#[[علم]] خدا ذاتی و [[علم]] [[امام]] اکتسابی است البته نه اکتسابی مثل سایر انسانها بلکه اکتسابی در مقابل ذاتی خداوند. | :::::#[[علم]] خدا ذاتی و [[علم]] [[امام]] اکتسابی است البته نه اکتسابی مثل سایر انسانها بلکه اکتسابی در مقابل ذاتی خداوند. | ||
:::::#[[علم]] خداوند قدیم است و در اندیشه دینی هیچ چیز غیر خدا قدیم نیست در حالی که [[علم]] [[امام]] حادث است و لحظه به لحظه هم افزایش مییابد. | :::::#[[علم]] خداوند قدیم است و در اندیشه دینی هیچ چیز غیر خدا قدیم نیست در حالی که [[علم]] [[امام]] حادث است و لحظه به لحظه هم افزایش مییابد. | ||
:::::#[[علم]] [[امام]] مقید است در حالی که علم خداوند مطلق است. در روایات چنین آمده که خداوند دو علم دارد. علم ذاتی و مکنونی که بدا هم از آن نشأت میگیرد و علمی که آن را به ملائکه و حججش آموخته است. از سوی دیگر مطابق روایات امام به اموری که در آن بدا رخ میدهد علم ندارد. به عنوان نمونه [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: اگر آیه {{عربی | :::::#[[علم]] [[امام]] مقید است در حالی که علم خداوند مطلق است. در روایات چنین آمده که خداوند دو علم دارد. علم ذاتی و مکنونی که بدا هم از آن نشأت میگیرد و علمی که آن را به ملائکه و حججش آموخته است. از سوی دیگر مطابق روایات امام به اموری که در آن بدا رخ میدهد علم ندارد. به عنوان نمونه [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: اگر آیه {{عربی|﴿{{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}﴾}}<ref>خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند؛ سوره رعد: ۳۹.</ref> نبود، تمام آنچه تا قیامت رخ خواهد داد را میگفتم. در حالی که علم خدا قطعا شامل این امور هم میشود. همچنین عقلا محال است که امام به ذات حق تعالی علم داشته باشد. پس چند دسته از علوم از گستره علم امام خارج میشود و علم امام به همین دلیل مقید خواهد بود»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
[[پرونده:11439.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید مجتبی حسینی|حسینی]]]] | [[پرونده:11439.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید مجتبی حسینی|حسینی]]]] | ||
آقای مهندس '''[[سید مجتبی حسینی]]'''، در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | آقای مهندس '''[[سید مجتبی حسینی]]'''، در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«بحث علم خدا با علم دیگران فرق دارد. ذات ما چیزی و علم ما چیزی دیگر است؛ یعنی علم ما از ذات ما جداست. ما در یک سری موارد علم داریم و در یک سری موارد دیگر علم نداریم. علم ما محدود است و بر ذات ما افزوده شده است. حتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با آن عظمت، به خداوند عرضه داشتند:{{عربی | ::::::«بحث علم خدا با علم دیگران فرق دارد. ذات ما چیزی و علم ما چیزی دیگر است؛ یعنی علم ما از ذات ما جداست. ما در یک سری موارد علم داریم و در یک سری موارد دیگر علم نداریم. علم ما محدود است و بر ذات ما افزوده شده است. حتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با آن عظمت، به خداوند عرضه داشتند:{{عربی|﴿{{متن قرآن| رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا }}﴾}}<ref> بر دانش من بیفزای!؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref>. اما این مسائل در مورد خداوند صدق نمیکند. حتی شاید بیان این عبارت که "خداوند علم دارد" نادرست باشد، زیرا خدا با آن معنای مستجمع جمیع صفت کمال جدای از علم نیست. علم او بیحد و حصر و بینهایت است، بنابراین علم خدا، با ذات او یکی است؛ نه اینکه بر ذات خدا افزوده شده یا چیزی جزء ذات اوست. علم و قدرت خدا، خود خداست؛ ولی چون ذهن ما محدود است، وقتی میخواهیم جنت خدا را در ذهنمان ترسیم و تحلیل کنیم، میگویم خدا عالم، بصیر، رئوف و لطیف است، اما علم خدا، قدرت خدا و همه صفات الهی مساوی با خود خداست؛ حد و مرزی بین خدا و علم او وجود ندارد<ref>{{عربی|اندازه=120%|" لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ عِلْمِهِ حَدٌّ"}}؛ شیخ صدوق، توحید، ص ۱۳.</ref>»<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]، ص۹.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
::::::'''آیات دسته اول''' | ::::::'''آیات دسته اول''' | ||
::::::آیات [[علم غیب]] را مخصوص به ذات باری تعالی بیان میکند. | ::::::آیات [[علم غیب]] را مخصوص به ذات باری تعالی بیان میکند. | ||
:::::#{{عربی | :::::#{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>و کلید خزائن غیب نزد خداست کسی جز به آن آگاه نیست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref>. | ||
:::::#{{عربی | :::::#{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>(ای رسول ما) بگو که در همه آسمان ها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست؛ سوره نمل، آیه ۶۵</ref>. | ||
:::::#{{عربی | :::::#{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ]]}}﴾}}<ref>و اگر من از غیب (جز آن چه بوحی میدانم) آگاه بودن بر خیر خود همیشه میافزودم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref>. و غیر از این آیات دیگر بیانگر این مطلب است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند متعال است. | ||
::::::'''آیات دسته دوم''' | ::::::'''آیات دسته دوم''' | ||
::::::آیاتی بیانگر این مطلب است که غیر از خدا هم [[علم غیب]] دارند. و این بیان میکند [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست البته علم آنان به غیب ذاتی نیست بلکه اکتسابی از علم خداوند متعال است. | ::::::آیاتی بیانگر این مطلب است که غیر از خدا هم [[علم غیب]] دارند. و این بیان میکند [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست البته علم آنان به غیب ذاتی نیست بلکه اکتسابی از علم خداوند متعال است. | ||
:::::#گفتار [[حضرت عیسی]]{{ع}} با بنی اسرائیل: {{عربی | :::::#گفتار [[حضرت عیسی]]{{ع}} با بنی اسرائیل: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۶ سوره صف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ]]}}﴾}}<ref>بعد از من رسولی میآید نامش احمد است؛ سوره صف، آیه: ۶.</ref>. | ||
:::::#{{عربی | :::::#{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء]]}}﴾}}<ref>خلق هیچ مرتبه علم او احاطه نتواند کرد مگر به آن چه او خواهد؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>. | ||
:::::#{{عربی | :::::#{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref>این از اخبار غیب است که وحی میکنیم به سوی تو؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>. | ||
:::::#{{عربی | :::::#{{عربی|﴿{{متن قرآن| فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ}}﴾}} <ref> وقتی رسول به آن زن این خبر راداد آن زن گفت رسول تو را کی واقف ساخت رسول گفت خدا علیم و خبیر مراا واقف ساخت؛ سوره تحریم؛ آیه: ۳.</ref>. | ||
:::::#{{عربی | :::::#{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}﴾}}<ref> به شما از غیب خبر میدهم که در خانه هاتان چه میخورید و چه ذخیره میکنید؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>. | ||
::::::در تفسیر قمی در ذیل آیه {{عربی | ::::::در تفسیر قمی در ذیل آیه {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)|أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}﴾}} از [[امام باقر]]{{ع}} روایت آورده که فرمود: [[حضرت عیسی]]{{ع}} همواره به بنی اسرائیل میگفت من فرستاده خدا به سوی شمایم و من برایتان از گل چیزی به شکل مرغ میسازم و سپس در آن میدمم به اذن خدا مرغ میشود و من اکمه و ابرص را شفا میدهم بنی اسرائیل گفتند به نظر ما این کارها که میکنی جز سحر نمیباشد اگر میخواهی تو را در دعوت تصدیق کنیم معجزهای بیاور تا برای ما یقین به نبوت حاصل شود فرمود: به من بگویید اگر شما را خبر دهم که بدان چه خوردهاید و به آن چه در خانههای خود ذخیره کردهاید، آن گاه صدق دعوی من یقین میکنید، گفتند: آری، آن گاه یک یک آنان میفرمود: تو فلان و فلان چیزی را خوردی و فلان و فلان نوشیدهای و فلان و فلان چیز را برداشتی بعضی قبول میکردند و ایمان میآوردند و بعضی دیگر همچنان کفر میورزیدند. | ||
::::::'''وجه جمع''' | ::::::'''وجه جمع''' | ||
::::::با تصریح آیات دسته دوم معنای آیات اولی این است که در [[علم غیب]] ذاتی کسی شریک خداوند نیست و جز خداوند متعال کس دیگری [[علم غیب]] استقلالی و ذاتی ندارد و مفاد آیات دسته دوم است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست بلکه غیر از خدا هم علم به غیب دارند ولی [[علم غیب]] آنان تبعی و عرضی است. | ::::::با تصریح آیات دسته دوم معنای آیات اولی این است که در [[علم غیب]] ذاتی کسی شریک خداوند نیست و جز خداوند متعال کس دیگری [[علم غیب]] استقلالی و ذاتی ندارد و مفاد آیات دسته دوم است که [[علم غیب]] مخصوص به خداوند نیست بلکه غیر از خدا هم علم به غیب دارند ولی [[علم غیب]] آنان تبعی و عرضی است. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]] | [[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]] | ||
::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«علم عطا شده به امام خواه از راه [[الهام]] یا نجوای در گوش یا آموختن از [[پیامبر]] که دامنه آن تا آگاهی از غیب نیز گسترش مییابد، غیر از علمی است که به خداوند سبحان اختصاص دارد. علم خداوند از غیر او و حتی از فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل نیز پوشیده و پنهان است که همان [[ غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|علم غیب مطلق است.]] از این رو علمی که خداوند به پیامبر میدهد، یا به صورت آموزش غیر طبیعی است، مانند کتابهای آسمانی (الهی) که توسط [[فرشته وحی]] بر [[انبیا|پیامبران]] نازل میشود و به حسب نوع رسالت هر پیامبر، احکام و اخباری را درباره حوادث گذشته، حال و حتى آینده در بردارد. {{عربی | ::::::«علم عطا شده به امام خواه از راه [[الهام]] یا نجوای در گوش یا آموختن از [[پیامبر]] که دامنه آن تا آگاهی از غیب نیز گسترش مییابد، غیر از علمی است که به خداوند سبحان اختصاص دارد. علم خداوند از غیر او و حتی از فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل نیز پوشیده و پنهان است که همان [[ غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|علم غیب مطلق است.]] از این رو علمی که خداوند به پیامبر میدهد، یا به صورت آموزش غیر طبیعی است، مانند کتابهای آسمانی (الهی) که توسط [[فرشته وحی]] بر [[انبیا|پیامبران]] نازل میشود و به حسب نوع رسالت هر پیامبر، احکام و اخباری را درباره حوادث گذشته، حال و حتى آینده در بردارد. {{عربی|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ}}﴾}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت»؛ سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> و یا به صورت عملی است مانند معجزاتی که به دست پیامبر انجام میشود. پیامبر فقط بر بعد عملی این معجزات احاطه دارد و ممکن است از حقیقت علمی آن آگاه نباشد. اما گاهی نیز به آن دست مییابد مانند زنده کردن مردگان که جزو غیب مختص به خداوند است اما مانعی ندارد که خدا آن را به برخی از پیامبرانش عطا کند. مثل حضرت ابراهیم: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى}}﴾}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref> یکی از فرقهای [[علم امام]] با [[علم خداوند]] این است که علم خدا قدیم است و قبل از معلومات وجود داشته و عین ذات خدا است، اما [[علم حضوری]] امام این ویژگی را ندارد بلکه حادث است و بعد از معلومات پدید آمده است و عین ذات امام نیست بلکه وجود این علم در نزد امام به معنای آشکار و معلوم بودن امور برای او است. اعتقاد به اشتراک و اتحاد بین علم خدا و علم امام، شرک و غلو است و خود [[ائمه]] نیز به آن قایل نیستند چه رسد به پیروان ایشان. کوتاه سخن اینکه [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم خدا ذاتی است]] اما [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم امام عرضی است و خداوند به او بخشیده است]] پس بین آنها اتحادی نیست»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص ۴۱ و ۴۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||