پرش به محتوا

اعراف در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|')
جز (جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿')
خط ۱۷: خط ۱۷:
==اصحاب اعراف و ویژگیهای آنان==
==اصحاب اعراف و ویژگیهای آنان==
*درباره هویّت اصحاب اعراف ۱۲ قول وجود دارد که اساس همه آنها به سه قول باز‌می‌گردد<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۹.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.</ref>:
*درباره هویّت اصحاب اعراف ۱۲ قول وجود دارد که اساس همه آنها به سه قول باز‌می‌گردد<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۹.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.</ref>:
#انسانهای بزرگ و باشخصیت که بر همه آفریدگان اشراف دارند و اوّلین و آخرین را می‌شناسند:{{عربی|﴿{{متن قرآن|يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ}}﴾}}، چنان‌که در دنیا، اهل خیر و ایمان و اهل شرّ و طغیان را می‌شناختند<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.</ref>. آنان بر بهشتیان درود می‌فرستند:{{عربی|﴿{{متن قرآن|وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ}}﴾}} و در قیامت که بسیاری در وحشت و اضطراب به سر می‌برند، تسلّی دهنده دیگران هستند:{{عربی|﴿{{متن قرآن|لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ}}﴾}} و روزی که فرمان و قدرت خدا نافذ است اصحاب اعراف هم به اذن خداوند دارای نفوذ و قدرت هستند، ازاین‌رو برای ورود به بهشت فرمان می‌دهند:{{عربی|﴿{{متن قرآن|ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ}}﴾}}. آنان دوزخیان را سرزنش می‌کنند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ}}﴾}} این قراین نشان می‌دهد که اصحاب اعراف، بندگان ویژه الهی‌اند که از میان مردم برگزیده شده و از اهوال و مراحل مختلف حسابرسی قیامت مستثنا هستند:{{عربی|﴿{{متن قرآن| فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ }}﴾}}<ref> پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر می‌گردانند.مگر بندگان ناب خداوند را؛ سوره صافات، آیه: ۱۲۷- ۱۲۸.</ref> و در گفتوگوی آنها هیچ‌گونه ترس و اضطرابی مشاهده نمی‌شود. تعبیر به "رجال" نیز نشان دهنده آن است که اصحاب اعراف در مراحل کمال انسانیّت به سر می‌برند، زیرا در آیات قرآن، تعبیر "رجال" غالباً درباره افراد با شخصیت آمده است<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵.</ref>. {{عربی|﴿{{متن قرآن| رِجَالٌ لّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالأَبْصَارُ }}﴾}}<ref> مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند؛ سوره نور، آیه:۳۷.</ref>؛{{عربی|﴿{{متن قرآن| لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ }}﴾}}<ref> هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند  و خداوند پاکیزگان  را دوست می‌دارد؛ سوره توبه، آیه:۱۰۸.</ref>. اشکال شده است که این نظر، با جمله {{عربی|﴿{{متن قرآن|لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}﴾}} و {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}﴾}} سازگاری ندارد، زیرا سازگاری ندارد، زیرا چگونه کسانی که از همه آفریدگان برترند، وارد بهشت نشده در آرزوی آن به سر می‌برند و زمانی که اهل جهنم را می‌بینند، با تضرّع و دعا از خداوند می‌خواهند که آنان را در زمره ستمکاران قرار ندهد. پاسخ این است که اولاً به نظر می‌رسد این دو عبارت مربوط به اهل بهشت باشد و اصحاب اعراف هنگامی بر آنان سلام می‌کنند که هنوز وارد بهشت نشده باشند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۷; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۹‌ـ‌۱۳۰.</ref> و برای نجات خود از آتش دوزخ دعا‌می‌کنند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۱.</ref>. ثانیاً اگر این دو جمله مربوط به اصحاب اعراف باشد، بدین معناست که اهل بهشت وارد بهشت شده‌اند؛ ولی اصحاب اعراف با‌اینکه از آنان برترند هنوز وارد نشده‌اند و آنان می‌دانند که سرانجام وارد خواهند شد، زیرا "طمع" در اینجا به معنای علم<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۷.</ref> و یقین<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.</ref> است و اشکالی ندارد که انسانهای با شرافت و برتر، دیرتر از دیگران وارد بهشت شوند<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷‌ـ‌۳۱۸.</ref>. دعای مزبور نیز هیچ‌گونه دلالتی بر پایین بودن منزلت آنان ندارد، زیرا پیامبران الهی و بندگان صالح او و فرشتگان مقرّب نیز چنین دعایی دارند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۱.</ref>. برخی این انسانهای بزرگ را [[انبیا]] می‌دانند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۸۷.</ref>. روایاتی نیز وارد شده است که اصحاب اعراف، [[امامان]]{{عم}} هستند<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۸; نورالثقلین، ج‌۲، ص‌۳۲‌ـ‌۳۳.</ref>، چنان‌که در روایتی از امیرالمؤمنین، [[امام علی]]{{ع}} آمده است: ما اعراف هستیم و در روز قیامت، بین بهشت و جهنم قرار‌می‌گیریم، پس هیچ‌کس وارد بهشت نمی‌شود، جز اینکه ما را به ولایت بشناسد و ما او را به‌اطاعت بشناسیم و هیچ‌کس وارد آتش نمی‌شود، مگر اینکه او ولایت ما و ما اطاعت او را انکار‌ کنیم<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۴۵.</ref>. [[ابو علی جبائی]] می‌گوید: آنان انسانهای عادلی هستند که بر امتها گواهی می‌دهند. نظر دیگر آن است که اصحاب اعراف، فقیهان و عالمان‌اند<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۲۲۵; تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۵.</ref>. [[آلوسی]]<ref>روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.</ref> و [[حسکانی]]<ref>شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۶۴.</ref> و دیگران از [[ابن‌ عباس]] نقل‌ کرده‌اند که اصحاب اعراف، [[عباس]]، [[حمزه]]، [[امام علی]]{{ع}} و [[جعفر]] هستند<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
#انسانهای بزرگ و باشخصیت که بر همه آفریدگان اشراف دارند و اوّلین و آخرین را می‌شناسند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ}}﴾}}، چنان‌که در دنیا، اهل خیر و ایمان و اهل شرّ و طغیان را می‌شناختند<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.</ref>. آنان بر بهشتیان درود می‌فرستند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ}}﴾}} و در قیامت که بسیاری در وحشت و اضطراب به سر می‌برند، تسلّی دهنده دیگران هستند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ}}﴾}} و روزی که فرمان و قدرت خدا نافذ است اصحاب اعراف هم به اذن خداوند دارای نفوذ و قدرت هستند، ازاین‌رو برای ورود به بهشت فرمان می‌دهند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ}}﴾}}. آنان دوزخیان را سرزنش می‌کنند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ}}﴾}} این قراین نشان می‌دهد که اصحاب اعراف، بندگان ویژه الهی‌اند که از میان مردم برگزیده شده و از اهوال و مراحل مختلف حسابرسی قیامت مستثنا هستند: {{عربی|﴿{{متن قرآن| فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ }}﴾}}<ref> پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر می‌گردانند.مگر بندگان ناب خداوند را؛ سوره صافات، آیه: ۱۲۷- ۱۲۸.</ref> و در گفتوگوی آنها هیچ‌گونه ترس و اضطرابی مشاهده نمی‌شود. تعبیر به "رجال" نیز نشان دهنده آن است که اصحاب اعراف در مراحل کمال انسانیّت به سر می‌برند، زیرا در آیات قرآن، تعبیر "رجال" غالباً درباره افراد با شخصیت آمده است<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵.</ref>. {{عربی|﴿{{متن قرآن| رِجَالٌ لّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالأَبْصَارُ }}﴾}}<ref> مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند؛ سوره نور، آیه:۳۷.</ref>؛{{عربی|﴿{{متن قرآن| لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ }}﴾}}<ref> هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند  و خداوند پاکیزگان  را دوست می‌دارد؛ سوره توبه، آیه:۱۰۸.</ref>. اشکال شده است که این نظر، با جمله {{عربی|﴿{{متن قرآن|لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}﴾}} و {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}﴾}} سازگاری ندارد، زیرا سازگاری ندارد، زیرا چگونه کسانی که از همه آفریدگان برترند، وارد بهشت نشده در آرزوی آن به سر می‌برند و زمانی که اهل جهنم را می‌بینند، با تضرّع و دعا از خداوند می‌خواهند که آنان را در زمره ستمکاران قرار ندهد. پاسخ این است که اولاً به نظر می‌رسد این دو عبارت مربوط به اهل بهشت باشد و اصحاب اعراف هنگامی بر آنان سلام می‌کنند که هنوز وارد بهشت نشده باشند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۷; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۹‌ـ‌۱۳۰.</ref> و برای نجات خود از آتش دوزخ دعا‌می‌کنند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۱.</ref>. ثانیاً اگر این دو جمله مربوط به اصحاب اعراف باشد، بدین معناست که اهل بهشت وارد بهشت شده‌اند؛ ولی اصحاب اعراف با‌اینکه از آنان برترند هنوز وارد نشده‌اند و آنان می‌دانند که سرانجام وارد خواهند شد، زیرا "طمع" در اینجا به معنای علم<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۷.</ref> و یقین<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.</ref> است و اشکالی ندارد که انسانهای با شرافت و برتر، دیرتر از دیگران وارد بهشت شوند<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷‌ـ‌۳۱۸.</ref>. دعای مزبور نیز هیچ‌گونه دلالتی بر پایین بودن منزلت آنان ندارد، زیرا پیامبران الهی و بندگان صالح او و فرشتگان مقرّب نیز چنین دعایی دارند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۱.</ref>. برخی این انسانهای بزرگ را [[انبیا]] می‌دانند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۸۷.</ref>. روایاتی نیز وارد شده است که اصحاب اعراف، [[امامان]]{{عم}} هستند<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۸; نورالثقلین، ج‌۲، ص‌۳۲‌ـ‌۳۳.</ref>، چنان‌که در روایتی از امیرالمؤمنین، [[امام علی]]{{ع}} آمده است: ما اعراف هستیم و در روز قیامت، بین بهشت و جهنم قرار‌می‌گیریم، پس هیچ‌کس وارد بهشت نمی‌شود، جز اینکه ما را به ولایت بشناسد و ما او را به‌اطاعت بشناسیم و هیچ‌کس وارد آتش نمی‌شود، مگر اینکه او ولایت ما و ما اطاعت او را انکار‌ کنیم<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۴۵.</ref>. [[ابو علی جبائی]] می‌گوید: آنان انسانهای عادلی هستند که بر امتها گواهی می‌دهند. نظر دیگر آن است که اصحاب اعراف، فقیهان و عالمان‌اند<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۲۲۵; تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۵.</ref>. [[آلوسی]]<ref>روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.</ref> و [[حسکانی]]<ref>شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۶۴.</ref> و دیگران از [[ابن‌ عباس]] نقل‌ کرده‌اند که اصحاب اعراف، [[عباس]]، [[حمزه]]، [[امام علی]]{{ع}} و [[جعفر]] هستند<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
#اشخاص متوسطی که از کافران و منافقان برترند و در نهایت وارد بهشت خواهند شد. آنان کسانی هستند که آرزوی ورود به بهشت را دارند؛ ولی هنوز به آن وارد نشده‌اند. در آیه ۴۷ سوره اعراف با بیان اینکه صورتهای آنان به‌ سمت جهنّمیان برگردانده می‌شود، وحشت آنان از سرنوشتشان هنگامی که چشمانشان به دوزخیان می‌افتد، ترسیم شده، از‌ این‌رو به خدا پناه می‌برند. بنابراین قول، گفته شده که اصحاب اعراف گروهی هستند که حسنات و سیّئاتشان مساوی است و هیچ یک بر دیگری ترجیحی ندارد تا استحقاق بهشت یا جهنم را داشته باشند، بدین‌ جهت بر اعراف متوقف می‌شوند<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۱.</ref>. آرای دیگر در‌ این باره عبارت است از: فرزندان کافران که در طفولیت مرده باشند<ref>روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.</ref>، مردم زمان فترت<ref>روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.</ref>، جنّیان با ایمان<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۶.</ref>، فرزندان زنا<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.</ref>، کسانی‌ که در عبادت دچار خود بزرگ بینی می‌شوند<ref>المیزان، ج۸، ص۱۲۶; روض‌الجنان، ج‌۸، ص۲۰۴.</ref>، کسانی‌که ارتکاب صغایر، آنان را در آخرین رتبه انسانها قرار می‌دهد و کفاره آن، مشکلات و نابسامانیهایی است که در دنیا می‌بینند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.</ref>، کسانی که تنها پدر یا مادر آنها از آنان خشنود باشد<ref>روض الجنان، ج‌۸، ص‌۲۰۳.</ref> و کسانی که بدون اجازه پدر به جهاد رفته‌اند<ref>مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۴۷۶.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
#اشخاص متوسطی که از کافران و منافقان برترند و در نهایت وارد بهشت خواهند شد. آنان کسانی هستند که آرزوی ورود به بهشت را دارند؛ ولی هنوز به آن وارد نشده‌اند. در آیه ۴۷ سوره اعراف با بیان اینکه صورتهای آنان به‌ سمت جهنّمیان برگردانده می‌شود، وحشت آنان از سرنوشتشان هنگامی که چشمانشان به دوزخیان می‌افتد، ترسیم شده، از‌ این‌رو به خدا پناه می‌برند. بنابراین قول، گفته شده که اصحاب اعراف گروهی هستند که حسنات و سیّئاتشان مساوی است و هیچ یک بر دیگری ترجیحی ندارد تا استحقاق بهشت یا جهنم را داشته باشند، بدین‌ جهت بر اعراف متوقف می‌شوند<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۱.</ref>. آرای دیگر در‌ این باره عبارت است از: فرزندان کافران که در طفولیت مرده باشند<ref>روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.</ref>، مردم زمان فترت<ref>روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.</ref>، جنّیان با ایمان<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۶.</ref>، فرزندان زنا<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.</ref>، کسانی‌ که در عبادت دچار خود بزرگ بینی می‌شوند<ref>المیزان، ج۸، ص۱۲۶; روض‌الجنان، ج‌۸، ص۲۰۴.</ref>، کسانی‌که ارتکاب صغایر، آنان را در آخرین رتبه انسانها قرار می‌دهد و کفاره آن، مشکلات و نابسامانیهایی است که در دنیا می‌بینند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.</ref>، کسانی که تنها پدر یا مادر آنها از آنان خشنود باشد<ref>روض الجنان، ج‌۸، ص‌۲۰۳.</ref> و کسانی که بدون اجازه پدر به جهاد رفته‌اند<ref>مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۴۷۶.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
#فرشتگان که به‌صورت مردانی بر اعراف آشکار می‌شوند و مأمور تشخیص مؤمن از کافر هستند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۵۲; تفسیر‌قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۶.</ref>؛ ولی این رأی درست نیست، زیرا لفظ "رجال" بر فرشتگان اطلاق نمی‌شود، چون فرشتگان به مذکّر یا مؤنّث بودن متّصف نمی‌گردند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۲; اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.</ref>. این اختلاف در معرفی اصحاب اعراف در روایات فریقین<ref>الدرالمنثور، ج‌۳، ص۴۶۰‌ـ‌۴۶۷; البرهان، ج‌۲، ص‌۵۴۶‌ـ‌۵۵۷.</ref> نیز به چشم می‌خورد. طبق برخی روایات، اعراف جایگاهی است که انسانهای باایمان و قوی از آن می‌گذرند؛ ولی افراد متوسط در آن باز می‌مانند و از سویی، سرپرستان و پیشوایان الهی نیز در آنجا توقف می‌کنند تا هم ضعیفان را یاری رسانند و هم شاهد حال اهل بهشت و جهنم در دو طرف باشند و با آنان گفتوگو کنند، چنان‌که در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} به این مطلب اشاره شده است<ref>تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۵۹.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
#فرشتگان که به‌صورت مردانی بر اعراف آشکار می‌شوند و مأمور تشخیص مؤمن از کافر هستند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۵۲; تفسیر‌قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۶.</ref>؛ ولی این رأی درست نیست، زیرا لفظ "رجال" بر فرشتگان اطلاق نمی‌شود، چون فرشتگان به مذکّر یا مؤنّث بودن متّصف نمی‌گردند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۲; اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.</ref>. این اختلاف در معرفی اصحاب اعراف در روایات فریقین<ref>الدرالمنثور، ج‌۳، ص۴۶۰‌ـ‌۴۶۷; البرهان، ج‌۲، ص‌۵۴۶‌ـ‌۵۵۷.</ref> نیز به چشم می‌خورد. طبق برخی روایات، اعراف جایگاهی است که انسانهای باایمان و قوی از آن می‌گذرند؛ ولی افراد متوسط در آن باز می‌مانند و از سویی، سرپرستان و پیشوایان الهی نیز در آنجا توقف می‌کنند تا هم ضعیفان را یاری رسانند و هم شاهد حال اهل بهشت و جهنم در دو طرف باشند و با آنان گفتوگو کنند، چنان‌که در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} به این مطلب اشاره شده است<ref>تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۵۹.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش