پرش به محتوا

چه کسانی صلاحیت مدیریت جهان را دارند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿'
جز (حذف پیوند از عنوان منبع‌شناسی جامع مهدویت توسط ربات)
جز (جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:639225282.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[محسن قرائتی]]]]
[[پرونده:639225282.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[محسن قرائتی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]»'' در اين باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]»'' در اين باره گفته است:
::::::«[[قرآن]] سیمای آینده جهان را "حاکمیت صالحان" می‌داند:{{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}﴾}}<ref> و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.</ref> در آیات دیگر نیز افراد صالح را با وصف متقین معرفی می‌کند: {{عربی|﴿{{متن قرآن| قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۸.</ref>. در آیه دیگر، وعده خلافت را به کسانی داده که اهل [[ایمان]] و عمل صالح هستند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}﴾}}<ref>  خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند؛ سوره نور، آیه: ۵۵.</ref>
::::::«[[قرآن]] سیمای آینده جهان را "حاکمیت صالحان" می‌داند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}﴾}}<ref> و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.</ref> در آیات دیگر نیز افراد صالح را با وصف متقین معرفی می‌کند: {{عربی|﴿{{متن قرآن| قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ }}﴾}}<ref> موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۸.</ref>. در آیه دیگر، وعده خلافت را به کسانی داده که اهل [[ایمان]] و عمل صالح هستند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}﴾}}<ref>  خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند؛ سوره نور، آیه: ۵۵.</ref>
:::::*از مجموع این آیات استفاده می‌شود که مدیریت آینده جهان مربوط به کسانی است که پرهیزکار، اهل [[ایمان]] و عمل صالح باشند. البته معنای [[ایمان]]، عمل صالح و تقوا روشن است؛ اما صلاحیت برای مدیریت زمین که خداوند در آیه (یرثها عبادی الصالحون) از آن سخن می‌گوید؛ شاید نیازمند توضیح باشد و آن این است که چه نوع صلاحیتی شرط حاکمیت است؟ صلاحیت روحی، سعه صدر، صلاحیت علمی، فکری، فرهنگی، بصیرتی، تدبیر، خلاقیت، صلاحیت مقاومت، صلابت، شجاعت، صلاحیت برنامه‌ریزی و پیش بینی‌های لازم، صلاحیت سابقه، خانواده و یاران و هر نوع صلاحیت دیگر را حاکم الهی برای میلیاردها انسان لازم دارد. در [[قرآن]] می‌خوانیم: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}﴾}}<ref> و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.</ref> و همه امت باید در طول تاریخ بر آن‌ها سلام کنند: {{عربی|" السَّلَامُ‏ عَلَيْنَا وَ عَلَى‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ الصَّالِحِين‏‏‏‏‏ ‏‏"}} و ما با این سلام، با حاکمان الهی آینده، پیوند برقرار می‌کنیم. افراد زیادی هستند که در عبادت‌های فردی، کمالات و امتیازات بالایی دارند ولی در مدیریت اجتماعی صلاحیت رهبری ندارند؛ مثلاً [[ابوذر]] یکی از یاران با وفای [[پیامبر]] و [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بود که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] درباره وی ابوذر فرمود: "درختی بر انسانی راستگوتر از ابی ذر سایه نیفکنده است" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} يَقُولُ مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ ذَا لَهْجَةٍ أَصْدَقَ‏ مِنْ‏ أَبِي‏ ذَرٍّ ‏‏‏‏‏ ‏‏"}}بحارالانوار، ج۱، ص۱۲۱.</ref>. همین ابوذر با برخورد انقلابی و صراحت لهجه، پایه‌های [[حکومت]] عثمان و معاویه را لرزاند. تا آن جا که این صحابی کبیر را به ربذه تبعید کردند و در همان جا غریبانه کنار دخترش جان داد؛ اما [[پیامبر]]{{صل}} خطاب به او فرمود: "ای اباذر! من هرچه برای خودم می‌خواهم برای تو هم می‌‌خواهم و تو را دوست دارم؛ لکن در تو ضعفی است که نباید مسئولیت دو نفر را بپذیری و مال یتیم را نباید متولی شوی"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يَا بَا ذَرٍّ إِنِّي‏ أُحِبُ‏ لَكَ‏ مَا أُحِبُ‏ لِنَفْسِي‏ إِنِّي أَرَاكَ ضَعِيفاً فَلَا تَأَمَّرَنَّ عَلَى اثْنَيْنِ وَ لَا تَوَلَّيَنَّ مَالَ يَتِيمٍ ‏‏"}}؛ امالی، ص۳۸۴.</ref>
:::::*از مجموع این آیات استفاده می‌شود که مدیریت آینده جهان مربوط به کسانی است که پرهیزکار، اهل [[ایمان]] و عمل صالح باشند. البته معنای [[ایمان]]، عمل صالح و تقوا روشن است؛ اما صلاحیت برای مدیریت زمین که خداوند در آیه (یرثها عبادی الصالحون) از آن سخن می‌گوید؛ شاید نیازمند توضیح باشد و آن این است که چه نوع صلاحیتی شرط حاکمیت است؟ صلاحیت روحی، سعه صدر، صلاحیت علمی، فکری، فرهنگی، بصیرتی، تدبیر، خلاقیت، صلاحیت مقاومت، صلابت، شجاعت، صلاحیت برنامه‌ریزی و پیش بینی‌های لازم، صلاحیت سابقه، خانواده و یاران و هر نوع صلاحیت دیگر را حاکم الهی برای میلیاردها انسان لازم دارد. در [[قرآن]] می‌خوانیم: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}﴾}}<ref> و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.</ref> و همه امت باید در طول تاریخ بر آن‌ها سلام کنند: {{عربی|" السَّلَامُ‏ عَلَيْنَا وَ عَلَى‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ الصَّالِحِين‏‏‏‏‏ ‏‏"}} و ما با این سلام، با حاکمان الهی آینده، پیوند برقرار می‌کنیم. افراد زیادی هستند که در عبادت‌های فردی، کمالات و امتیازات بالایی دارند ولی در مدیریت اجتماعی صلاحیت رهبری ندارند؛ مثلاً [[ابوذر]] یکی از یاران با وفای [[پیامبر]] و [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بود که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] درباره وی ابوذر فرمود: "درختی بر انسانی راستگوتر از ابی ذر سایه نیفکنده است" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} يَقُولُ مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ ذَا لَهْجَةٍ أَصْدَقَ‏ مِنْ‏ أَبِي‏ ذَرٍّ ‏‏‏‏‏ ‏‏"}}بحارالانوار، ج۱، ص۱۲۱.</ref>. همین ابوذر با برخورد انقلابی و صراحت لهجه، پایه‌های [[حکومت]] عثمان و معاویه را لرزاند. تا آن جا که این صحابی کبیر را به ربذه تبعید کردند و در همان جا غریبانه کنار دخترش جان داد؛ اما [[پیامبر]]{{صل}} خطاب به او فرمود: "ای اباذر! من هرچه برای خودم می‌خواهم برای تو هم می‌‌خواهم و تو را دوست دارم؛ لکن در تو ضعفی است که نباید مسئولیت دو نفر را بپذیری و مال یتیم را نباید متولی شوی"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يَا بَا ذَرٍّ إِنِّي‏ أُحِبُ‏ لَكَ‏ مَا أُحِبُ‏ لِنَفْسِي‏ إِنِّي أَرَاكَ ضَعِيفاً فَلَا تَأَمَّرَنَّ عَلَى اثْنَيْنِ وَ لَا تَوَلَّيَنَّ مَالَ يَتِيمٍ ‏‏"}}؛ امالی، ص۳۸۴.</ref>
:::::*'''یک خاطره:''' پس از رحلت یکی از مراجع بزرگ تقلید سخن از این بود که مرجع بعدی چه کسی باشد. در انتخاب مرجعیت بیش‌تر به مسأله اعلم بودن و پرهیزکارتر بودن توجه می‌شد. در همان ایام بنده در برنامه درس‌هایی از [[قرآن]] گفتم که مسأله علم و [[تقوا]] و زهد و کمالات، همه مورد قبول است؛ ولی در [[قرآن]] آیاتی وجود دارد که سزاوار است در انتخاب مرجعیت به آن آیات نیز غیر از علم و [[تقوا]] توجه بشود؛ مثلاً در آیه {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت؛ سوره انفال، آیه: ۶۰.</ref> [[قرآن]] سفارش می‌کند باید چنان دشمن خدا را بترسانید که آن‌ها جرأت سلطه، نفوذ، دخالت، تهدید و تهاجم به شما را نداشته باشند. همچنین [[قرآن]] می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا }}﴾}}<ref> محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است؛ سوره فتح، آیه: ۲۹.</ref> جامعه اسلامی‌ باید از چنان پیشرفت و صلابتی برخوردار باشد که کفار به شدت از آن عصبانی شوند: و در جمله دیگر می‌خوانیم: {{عربی|﴿{{متن قرآن|أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ}}﴾}} یعنی باید امت [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} آن گونه باشند که نسبت به کفار باصلابت و نفوذناپذیر و نسبت به اهل [[ایمان]] رحیم و مهربان باشند. بر این اساس برای مرجعیت فقط اعلم بودن و پرهیزکارتر بودن کافی نیست. با توجه به این آیات، بعضی افراد اگرچه از نظر علمی‌ و [[تقوا]] چگونه بسیار بالایی داشته باشند؛ اما اگر مرجع بشوند به خاطر برخی خصلت‌ها، ضعف‌ها، سلیقه‌ها یا برداشت‌ها، به صلابت، وحدت و قدرت امت خدشه وارد می‌کنند؛ بنابر این در انتخاب مرجع باید به این آیات نیز توجه شود.
:::::*'''یک خاطره:''' پس از رحلت یکی از مراجع بزرگ تقلید سخن از این بود که مرجع بعدی چه کسی باشد. در انتخاب مرجعیت بیش‌تر به مسأله اعلم بودن و پرهیزکارتر بودن توجه می‌شد. در همان ایام بنده در برنامه درس‌هایی از [[قرآن]] گفتم که مسأله علم و [[تقوا]] و زهد و کمالات، همه مورد قبول است؛ ولی در [[قرآن]] آیاتی وجود دارد که سزاوار است در انتخاب مرجعیت به آن آیات نیز غیر از علم و [[تقوا]] توجه بشود؛ مثلاً در آیه {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت؛ سوره انفال، آیه: ۶۰.</ref> [[قرآن]] سفارش می‌کند باید چنان دشمن خدا را بترسانید که آن‌ها جرأت سلطه، نفوذ، دخالت، تهدید و تهاجم به شما را نداشته باشند. همچنین [[قرآن]] می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا }}﴾}}<ref> محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است؛ سوره فتح، آیه: ۲۹.</ref> جامعه اسلامی‌ باید از چنان پیشرفت و صلابتی برخوردار باشد که کفار به شدت از آن عصبانی شوند: و در جمله دیگر می‌خوانیم: {{عربی|﴿{{متن قرآن|أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ}}﴾}} یعنی باید امت [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} آن گونه باشند که نسبت به کفار باصلابت و نفوذناپذیر و نسبت به اهل [[ایمان]] رحیم و مهربان باشند. بر این اساس برای مرجعیت فقط اعلم بودن و پرهیزکارتر بودن کافی نیست. با توجه به این آیات، بعضی افراد اگرچه از نظر علمی‌ و [[تقوا]] چگونه بسیار بالایی داشته باشند؛ اما اگر مرجع بشوند به خاطر برخی خصلت‌ها، ضعف‌ها، سلیقه‌ها یا برداشت‌ها، به صلابت، وحدت و قدرت امت خدشه وارد می‌کنند؛ بنابر این در انتخاب مرجع باید به این آیات نیز توجه شود.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش