نفس زکیه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '</ref><ref>مجتبی تونهای، [[موعودنامه' به '</ref><ref>تونهای، مجتبی، [[موعودنامه'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|') |
جز (جایگزینی متن - '</ref><ref>مجتبی تونهای، [[موعودنامه' به '</ref><ref>تونهای، مجتبی، [[موعودنامه') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
*علاوه بر این، از برخی قرائن استفاده میشود که خود نفس زکیه و پدرش عبدالله محض، که شیخ [[بنی هاشم]] در آن عصر به شمار میرفت و نیز برادرش ابراهیم، به ایجاد و تقویت این شبهه در بین مردم دامن میزدند و چنین وانمود میکردند که گویا مهدی ایشان، همان مهدی موعود است. آنان میخواستند از این راه در رسیدن به قدرت و پیروزی انقلاب خویش و درهم شکستن بنی امیه کمک بگیرند. [[امام صادق]] {{ع}} در همان هنگام، آنان را از این کار بازداشت<ref>بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۳۱.</ref>. | *علاوه بر این، از برخی قرائن استفاده میشود که خود نفس زکیه و پدرش عبدالله محض، که شیخ [[بنی هاشم]] در آن عصر به شمار میرفت و نیز برادرش ابراهیم، به ایجاد و تقویت این شبهه در بین مردم دامن میزدند و چنین وانمود میکردند که گویا مهدی ایشان، همان مهدی موعود است. آنان میخواستند از این راه در رسیدن به قدرت و پیروزی انقلاب خویش و درهم شکستن بنی امیه کمک بگیرند. [[امام صادق]] {{ع}} در همان هنگام، آنان را از این کار بازداشت<ref>بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۳۱.</ref>. | ||
*در [[روایات]] از نفس زکیه، به "غلام" تعبیر شده است و این ممکن است بدان جهت باشد که او به هنگامه شهادت، نوجوان و یا جوان خواهد بود و بدان جهت "نفس زکیه" نامیده شده که بدون هیچ جرم و گناهی، تنها به خاطر رسانیدن پیام شفاهی [[حضرت مهدی]] {{ع}} به مردم مکه، به دست اشرار کشته میشود<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۵۹.</ref>. | *در [[روایات]] از نفس زکیه، به "غلام" تعبیر شده است و این ممکن است بدان جهت باشد که او به هنگامه شهادت، نوجوان و یا جوان خواهد بود و بدان جهت "نفس زکیه" نامیده شده که بدون هیچ جرم و گناهی، تنها به خاطر رسانیدن پیام شفاهی [[حضرت مهدی]] {{ع}} به مردم مکه، به دست اشرار کشته میشود<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۵۹.</ref>. | ||
*[[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} روایت میکند که فرمود: حضرت [[قائم]] {{ع}} هنگامی که آماده قیام باشد به یارانش میگوید: مردم مکه مرا نمیخواهند ولی من با فرستادن نماینده خویش، [[حجت]] را بر آنان تمام میکنم. آنگاه به یکی از یارانش میفرماید: به مکه برو و به مردم آن بگو: من فرستاده فلانم. او میگوید: ما خاندان رحمت و معدن [[رسالت]] و صاحب مقام خلافتیم و ما ذریه محمد {{صل}} و سلاله پیامبرانیم، به ما ظلم و ستم فراوان شده از روز درگذشت [[پیامبر]] {{صل}} تاکنون حق ما را غصب کردهاند. اکنون از شما یاری میخواهیم، پس ما را یاری کنید. وی حسب دستور به مکه میرود و پیام را ابلاغ میکند. مردم مکه او را دستگیر میکنند و مابین رکن و مقام سرش را میبرند و او "نفس زکیه" است. چون این خبر به حضرت قائم {{ع}} میرسد، با یارانش وارد قیام میشود<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی | *[[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} روایت میکند که فرمود: حضرت [[قائم]] {{ع}} هنگامی که آماده قیام باشد به یارانش میگوید: مردم مکه مرا نمیخواهند ولی من با فرستادن نماینده خویش، [[حجت]] را بر آنان تمام میکنم. آنگاه به یکی از یارانش میفرماید: به مکه برو و به مردم آن بگو: من فرستاده فلانم. او میگوید: ما خاندان رحمت و معدن [[رسالت]] و صاحب مقام خلافتیم و ما ذریه محمد {{صل}} و سلاله پیامبرانیم، به ما ظلم و ستم فراوان شده از روز درگذشت [[پیامبر]] {{صل}} تاکنون حق ما را غصب کردهاند. اکنون از شما یاری میخواهیم، پس ما را یاری کنید. وی حسب دستور به مکه میرود و پیام را ابلاغ میکند. مردم مکه او را دستگیر میکنند و مابین رکن و مقام سرش را میبرند و او "نفس زکیه" است. چون این خبر به حضرت قائم {{ع}} میرسد، با یارانش وارد قیام میشود<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۳۶.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |