پرش به محتوا

ماجرای خسف بیدا چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:


===ماجرای خسف بیداء چیست؟===
===ماجرای خسف بیداء چیست؟===
*یکی از نشانه‌‌های حتمی ظهور، خسف سرزمین بیداء است.<ref>ر.ک. [[علی اکبر مهدی‌پور|مهدی‌پور، علی اکبر]]، [[در آستانه ظهور (کتاب)|در آستانه ظهور]]، ص؟؟؟؛  [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰</ref> واژه خسف به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸</ref> بیداء در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و خالی از سکنه و آب و علف است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۵۴۸</ref>.<ref>ر.ک. [[علی اکبر مهدی‌پور|مهدی‌پور، علی اکبر]]، [[در آستانه ظهور (کتاب)|در آستانه ظهور]]، ص؟؟؟</ref> و نام سرزمینی است بین مکه و مدینه<ref>ابن منظور، لسان العرب، ماده خسف و بیداء </ref>.<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸</ref> بیداء را ذات الجیش هم می‌گویند.<ref>ر.ک. [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref> بر اساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]] نماز در سه مکان مکروه است: ذات الجیش، ذات السلاسل و وادی ضَجنان<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 389: «الصَّلَاةُ تُكْرَهُ فِي‏ ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ مِنَ الطَّرِيقِ الْبَيْدَاءِ وَ هِيَ ذَاتُ الْجَيْشِ وَ ذَاتِ الصَّلَاصِلِ وَ ضَجْنَان‏»</ref>. وادی ضجنان معروف است و درگیری‌هایی در آن جا وجود داشته است. هر سه وادی محل خسف [[دجال]] است؛ و مکروه بودن نماز در این مکان‌ها، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ غضب و انتقام الهی هستند و یا ممکن است به لشکر دجال کاری نداشته و عده دیگری در این مکان‌ها فرو روند.<ref>ر.ک. [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref>
*یکی از نشانه‌‌های حتمی [[ظهور]]، [[خسف]] [[سرزمین بیداء]] است.<ref>ر.ک. [[علی اکبر مهدی‌پور|مهدی‌پور، علی اکبر]]، [[در آستانه ظهور (کتاب)|در آستانه ظهور]]، ص؟؟؟؛  [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰</ref> واژه [[خسف]] به معنای فرو رفتن و [[پنهان]] شدن است<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸</ref> [[بیداء]] در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و خالی از سکنه و [[آب]] و علف است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۵۴۸</ref>.<ref>ر.ک. [[علی اکبر مهدی‌پور|مهدی‌پور، علی اکبر]]، [[در آستانه ظهور (کتاب)|در آستانه ظهور]]، ص؟؟؟</ref> و نام سرزمینی است بین [[مکه]] و [[مدینه]]<ref>ابن منظور، لسان العرب، ماده خسف و بیداء </ref>.<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸</ref> [[بیداء]] را ذات الجیش هم می‌گویند.<ref>ر.ک. [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref> بر اساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]] [[نماز]] در سه مکان مکروه است: ذات الجیش، ذات السلاسل و وادی ضَجنان<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 389: «الصَّلَاةُ تُكْرَهُ فِي‏ ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ مِنَ الطَّرِيقِ الْبَيْدَاءِ وَ هِيَ ذَاتُ الْجَيْشِ وَ ذَاتِ الصَّلَاصِلِ وَ ضَجْنَان‏»</ref>. وادی ضجنان معروف است و درگیری‌هایی در آن جا وجود داشته است. هر سه وادی محل [[خسف]] [[دجال]] است؛ و مکروه بودن [[نماز]] در این مکان‌ها، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ [[غضب]] و [[انتقام]] الهی هستند و یا ممکن است به لشکر [[دجال]] کاری نداشته و عده دیگری در این مکان‌ها فرو روند.<ref>ر.ک. [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref>
*منطقه بیداء و ذات الجیش دو خسف دارد: یکی خسف سفیانی و دیگری خسف دجال.  
*منطقه [[بیداء]] و ذات الجیش دو [[خسف]] دارد: یکی [[خسف]] [[سفیانی]] و دیگری [[خسف]] [[دجال]].  
#منظور از خسف [[سفیانی]] این است، پس از آنکه سپاه سفیانی به قصد ترور امام مهدی  عازم مکه می‌شود، میانه راه و در منطقه بیداء، منادی آسمانی ندا داده و به زمین، دستور فرو بلعیدن لشکر سفیانی را می‌دهد. این لشکر در زمین فرو می‌رود و به جز دو یا سه نفر کسی از آنها زنده نمی‌ماند.<ref>ر.ک. [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳</ref> و این در زمان ظهور یا قبل از ظهور [[قائم]]{{ع}} است.<ref>ر.ک. [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref> این رخداد حادثه‌ای اعجازآمیز است که با ارادۀ خداوندی و دخالت نیروهای غیبی انجام می‌پذیرد.<ref>ر.ک. [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳</ref>
#منظور از [[خسف]] [[سفیانی]] این است، پس از آنکه [[سپاه سفیانی]] به قصد [[ترور]] [[امام مهدی]] عازم [[مکه]] می‌شود، میانه راه و در منطقه [[بیداء]]، [[منادی آسمانی]] ندا داده و به [[زمین]]، [[دستور]] فرو بلعیدن [[لشکر سفیانی]] را می‌دهد. این لشکر در [[زمین]] فرو می‌رود و به جز دو یا سه نفر کسی از آنها زنده نمی‌ماند.<ref>ر.ک. [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳</ref> و این در [[زمان ظهور]] یا قبل از [[ظهور]] [[قائم]]{{ع}} است.<ref>ر.ک. [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref> این رخداد حادثه‌ای اعجازآمیز است که با ارادۀ خداوندی و دخالت نیروهای غیبی انجام می‌پذیرد.<ref>ر.ک. [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳</ref>
#منظور از خسف دجال نیز این است، دجال وقتی می‌فهمد [[امام مهدی]]{{ع}} خروج کرده و در مکه است، قصد مکه می‌کند، در روز خروج امام{{ع}}، حضرت عیسی{{ع}} نیز از آسمان فرود می‌آید. امام{{ع}}، در [[مسجد الحرام]] به ایشان تکلیف می‌کند که پیش بایست تا به تو اقتدا کنم، و [[حضرت عیسی]]{{ع}} نیز می‌گوید: «من امت جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید» پس حضرت پیش می‌ایستد و ایشان به امام{{ع}}، اقتدا می‌کند و اهل مکه همه (جمعی با میل و جمعی با کراهت) با امام{{ع}} بیعت می‌کنند؛ بعد [[امام]]{{ع}} به طرف مدینه می‌رود، و دجال نیز در نزدیکی مدینه منوره به [[امام]]{{ع}} می‌رسد و در همان ذات الجیش، دعوی الوهیت می‌کند. امام{{ع}} [[حضرت عیسی]] {{ع}} را که پیش قراولِ لشکر آن حضرت ‌است به نزد دجال می‌فرستد و او را به [[اسلام]] می‌خواند؛ امّا [[دجال]] قبول نمی‌کند؛ لذا حضرت او را به قتل می‌رساند. و زمین بیداء که دو فرسخ است و قبلاً لشکر [[سفیانی]] را فرو برده؛ جسد دجال و مرکب و لشکرش را نیز فرو می‌برد.<ref>ر.ک. [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref>
#منظور از [[خسف]] [[دجال]] نیز این است، [[دجال]] وقتی می‌فهمد [[امام مهدی]]{{ع}} [[خروج]] کرده و در [[مکه]] است، قصد [[مکه]] می‌کند، در روز [[خروج]] [[امام]]{{ع}}، [[حضرت عیسی]]{{ع}} نیز از [[آسمان]] فرود می‌آید. [[امام]]{{ع}}، در [[مسجد الحرام]] به ایشان [[تکلیف]] می‌کند که پیش بایست تا به تو [[اقتدا]] کنم، و [[حضرت عیسی]]{{ع}} نیز می‌گوید: «من [[امت]] جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید» پس حضرت پیش می‌ایستد و ایشان به [[امام]]{{ع}}، [[اقتدا]] می‌کند و [[اهل مکه]] همه (جمعی با میل و جمعی با کراهت) با [[امام]]{{ع}} [[بیعت]] می‌کنند؛ بعد [[امام]]{{ع}} به طرف [[مدینه]] می‌رود، و [[دجال]] نیز در نزدیکی [[مدینه منوره]] به [[امام]]{{ع}} می‌رسد و در همان ذات الجیش، دعوی [[الوهیت]] می‌کند. [[امام]]{{ع}} [[حضرت عیسی]] {{ع}} را که پیش قراولِ لشکر آن حضرت ‌است به نزد [[دجال]] می‌فرستد و او را به [[اسلام]] می‌خواند؛ امّا [[دجال]] قبول نمی‌کند؛ لذا حضرت او را به قتل می‌رساند. و [[زمین]] [[بیداء]] که دو فرسخ است و قبلاً لشکر [[سفیانی]] را فرو برده؛ جسد [[دجال]] و مرکب و لشکرش را نیز فرو می‌برد.<ref>ر.ک. [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref>
*برخی از روایاتی که در آنها ماجرای خسف بیداء آمده، عبارتند از:
*برخی از روایاتی که در آنها ماجرای [[خسف بیداء]] آمده، عبارتند از:
#[[امام باقر]] {{ع}} فرمودند:<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۷۹، ب۱۴، ح۶۷: ِ... وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُّ مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ فَيَبْعَثُ جَيْشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا يُدْرِكُهُ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ خائِفاً يَتَرَقَّبُ‏ عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ‏ «7» فَيَخْسِفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَر ... .»</ref> «سفیانی گروهی را به مدینه روانه می‌کند و مهدی از آنجا به مکه رخت بر می‌بندد. خبر به فرمانده سپاه سفیانی می‌رسد که مهدی به سوی مکه بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند؛ ولی او را نمی‌یابد تا این که مهدی ، با حالت ترس و نگرانی بدان سنت که موسی بن عمران داشت، داخل مکه شود. فرمانده سپاه سفیانی در صحرا فرود می‌آید. منادی از آسمان ندا می‌کند: ای دشت! آن قوم را نابود ساز"؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان نجات نمی‌یابد، مگر سه نفر... .» <ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳</ref>
#[[امام باقر]] {{ع}} فرمودند:<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۷۹، ب۱۴، ح۶۷: ِ... وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُّ مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ فَيَبْعَثُ جَيْشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا يُدْرِكُهُ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ خائِفاً يَتَرَقَّبُ‏ عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ‏ «7» فَيَخْسِفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَر ... .»</ref> «[[سفیانی]] گروهی را به [[مدینه]] روانه می‌کند و [[مهدی]] از آنجا به [[مکه]] رخت بر می‌بندد. خبر به [[فرمانده]] [[سپاه سفیانی]] می‌رسد که [[مهدی]] به سوی [[مکه]] بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند؛ ولی او را نمی‌یابد تا این که [[مهدی]] ، با حالت [[ترس]] و نگرانی بدان [[سنت]] که [[موسی]] بن [[عمران]] داشت، داخل [[مکه]] شود. [[فرمانده]] [[سپاه سفیانی]] در صحرا فرود می‌آید. منادی از [[آسمان]] ندا می‌کند: ای دشت! آن [[قوم]] را نابود ساز"؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان [[نجات]] نمی‌یابد، مگر سه نفر... .» <ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳</ref>
#همچنین حضرت فرمودند:<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۵: «فَإِذَا جَاءَ إِلَى الْبَيْدَاءِ يَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَتَأْخُذُ أَقْدَامَهُمْ»</ref> «چون به بیداء برسد سپاه سفیانی به سویش روانه می‌شود. پس خداوند به زمین دستور می‌دهد و زمین آن‌ها را می‌گیرد.»<ref>ر.ک. [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳</ref>
#همچنین حضرت فرمودند:<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۵: «فَإِذَا جَاءَ إِلَى الْبَيْدَاءِ يَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَتَأْخُذُ أَقْدَامَهُمْ»</ref> «چون به [[بیداء]] برسد [[سپاه سفیانی]] به سویش روانه می‌شود. پس [[خداوند]] به [[زمین]] [[دستور]] می‌دهد و [[زمین]] آن‌ها را می‌گیرد»<ref>ر.ک. [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳</ref>


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
خط ۴۱: خط ۴۱:
[[پرونده:7474646.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[نجم‌الدین طبسی]]]]
[[پرونده:7474646.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[نجم‌الدین طبسی]]]]
::::::آیت‌الله [[نجم‌الدین طبسی]] در کتاب ''«[[سفیانی (کتاب)|سفیانی ]]»'' در اين‌باره گفته است:
::::::آیت‌الله [[نجم‌الدین طبسی]] در کتاب ''«[[سفیانی (کتاب)|سفیانی ]]»'' در اين‌باره گفته است:
::::::«مرحوم مجلسی در لوامع<ref>این کتاب همان اللوامع القدسیه است که آقا بزرگ تهرانی در دو جای الذریعه اشاره دارد. در یک‌جا فقط اشاره دارد به لوامع و توضیح نمی‌دهد؛ اما در لوامع القدسیه توضیح می‌دهد و می‌گوید: این شرح فارسی بر من لا یحضره الفقیه است که شامل کتاب طهارت و کتاب صلاة، زکات، حج و زیارات تا آخر ابواب حقوق و فروض الجوارح می‌باشد و در سه جلد از چاپ خارج شده (فرغ منها ۱۰۶۶ ه‍ -‎) می‌فرماید تا این‌جا نصف مَن لا یحضر را شرح داده‌اند. بعد فرمودند: ربع جلد سوم (از کتاب قضا تا آخر کبائر) را برای شاه عباس الموسوی الصفوی شرح دادند (بعد عرضه الشرح العربی علیه) که همان روضة المتقین است که بر شاه عباس صفوی عرضه می‌کنند و ایشان خیلی خوشش می‌آید و به علامه پیشنهاد می‌کند که شرح فارسی بر آن بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند. در سال (۱۰۶۶). بیست سال بعد، لوامع را می‌نویسند (شرح فارسی من لا یحضر) و صاحبقرانی لقب شاه عباس‌است.</ref> و روضه المتقین ذیل روایات سفیانی بیاناتی دارند. در مورد جیش الخسف، محل خسف و فاصله آن تا مدینه: {{عربی|"يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ"}}؛ چه کسانی‌اند و از روایات چه استفاده می‌شود؟ مرحوم مجلسی اول در لوامع<ref>اللوامع القدسیه، ج ۳، ص ۲۸۵.</ref> بیان مفصلی دارند که در حدیث صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: «در سه موضع نماز خواندن مکروه است...»<ref>کافی، ج ۳، ص ۳۹۰.</ref>، یکی سرزمین بیداء است. بیداء را ذات الجیش هم می‌گویند که لشکر سفیانی همان‌جا به زمین فرو می‌روند؛ اما این خسف چه موقع است‌؟ آیا در زمان ظهور امام زمان است (که در این‌صورت جیش الخسف از علامات ظهور نمی‌شود) یا قبل ظهور است‌؟
::::::«[[مرحوم مجلسی]] در لوامع<ref>این کتاب همان اللوامع القدسیه است که آقا بزرگ تهرانی در دو جای الذریعه اشاره دارد. در یک‌جا فقط اشاره دارد به لوامع و توضیح نمی‌دهد؛ اما در لوامع القدسیه توضیح می‌دهد و می‌گوید: این شرح فارسی بر من لا یحضره الفقیه است که شامل کتاب طهارت و کتاب صلاة، زکات، حج و زیارات تا آخر ابواب حقوق و فروض الجوارح می‌باشد و در سه جلد از چاپ خارج شده (فرغ منها ۱۰۶۶ ه‍ -‎) می‌فرماید تا این‌جا نصف مَن لا یحضر را شرح داده‌اند. بعد فرمودند: ربع جلد سوم (از کتاب قضا تا آخر کبائر) را برای شاه عباس الموسوی الصفوی شرح دادند (بعد عرضه الشرح العربی علیه) که همان روضة المتقین است که بر شاه عباس صفوی عرضه می‌کنند و ایشان خیلی خوشش می‌آید و به علامه پیشنهاد می‌کند که شرح فارسی بر آن بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند. در سال (۱۰۶۶). بیست سال بعد، لوامع را می‌نویسند (شرح فارسی من لا یحضر) و صاحبقرانی لقب شاه عباس‌است.</ref> و روضه المتقین ذیل [[روایات]] [[سفیانی]] بیاناتی دارند. در مورد جیش الخسف، محل [[خسف]] و فاصله آن تا [[مدینه]]: {{عربی|"يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ"}}؛ چه کسانی‌اند و از [[روایات]] چه استفاده می‌شود؟ [[مرحوم مجلسی]] اول در لوامع<ref>اللوامع القدسیه، ج ۳، ص ۲۸۵.</ref> بیان مفصلی دارند که در [[حدیث صحیح]] از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: «در سه موضع [[نماز خواندن]] مکروه است...»<ref>کافی، ج ۳، ص ۳۹۰.</ref>، یکی [[سرزمین بیداء]] است. [[بیداء]] را ذات الجیش هم می‌گویند که [[لشکر سفیانی]] همان‌جا به [[زمین]] فرو می‌روند؛ اما این [[خسف]] چه موقع است‌؟ آیا در زمان [[ظهور امام زمان]] است (که در این‌صورت جیش الخسف از علامات [[ظهور]] نمی‌شود) یا قبل [[ظهور]] است‌؟
::::::علامه می‌گوید: در آن‌جا (بیداء) این لشکر به زمین فرو می‌رود و این، در زمان ظهور حضرت صاحب الامر است. این یک بیان که روایتش نیز صحیح است. باز می‌فرماید: بر اساس برخی روایات، خسف قبل از ظهور حضرت است<ref>باید متعرض این مبحث هم بشویم که خسف از علامات حتمی‌ست یا نه. اگر حتمی است کجاست و چطور مقارنت دارد با ظهورکه در این صورت از علامات نیست.</ref>. سپس می‌فرماید: در این بیداء (محل خسف) نماز مکروه است و ده روز قبل از ظهور آن حضرت دجال ظهور می‌کند. پس، طبق این بیان دجال می‌شود از علامات ظهور و اکثر لشکر او از یهود خواهند بود. حضرت صاحب الامر که در مکه ظهور می‌فرماید، ابتدا جمعی با آن حضرت بیعت خواهند کرد (۳۱۳ نفر از اولیاء الله که از خاص الخواص هستند) این‌ها پیش‌قدم هستند و با آن حضرت بیعت می‌کنند. قوام دنیا، بلکه عالَم به این‌هاست (نه زمین، بلکه کل عالَم). دقت کنید: دجّال، ده روز قبل از ظهور امام، ظهور می‌کند<ref>طبق بیان مرحوم مجلسی اول.</ref> و امام زمان را هدف قرار می‌دهد و به سمت مکه می‌‌آید؛ ایشان بیاناتی دارد که در نگاه ابتدایی برخلاف روایاتی است که در ذهنمان بوده است.
::::::[[علامه]] می‌گوید: در آن‌جا ([[بیداء]]) این لشکر به [[زمین]] فرو می‌رود و این، در [[زمان ظهور]] حضرت [[صاحب الامر]] است. این یک بیان که روایتش نیز صحیح است. باز می‌فرماید: بر اساس برخی [[روایات]]، [[خسف]] قبل از [[ظهور]] حضرت است<ref>باید متعرض این مبحث هم بشویم که خسف از علامات حتمی‌ست یا نه. اگر حتمی است کجاست و چطور مقارنت دارد با ظهورکه در این صورت از علامات نیست.</ref>. سپس می‌فرماید: در این [[بیداء]] (محل [[خسف]]) [[نماز]] مکروه است و ده روز قبل از [[ظهور]] آن حضرت [[دجال]] [[ظهور]] می‌کند. پس، طبق این بیان [[دجال]] می‌شود از علامات [[ظهور]] و اکثر لشکر او از [[یهود]] خواهند بود. حضرت [[صاحب الامر]] که در [[مکه]] [[ظهور]] می‌فرماید، ابتدا جمعی با آن حضرت [[بیعت]] خواهند کرد (۳۱۳ نفر از [[اولیاء]] الله که از خاص الخواص هستند) این‌ها پیش‌قدم هستند و با آن حضرت [[بیعت]] می‌کنند. قوام [[دنیا]]، بلکه عالَم به این‌هاست (نه [[زمین]]، بلکه کل عالَم). دقت کنید: [[دجّال]]، ده روز قبل از [[ظهور]] [[امام]]، [[ظهور]] می‌کند<ref>طبق بیان مرحوم مجلسی اول.</ref> و [[امام زمان]] را [[هدف]] قرار می‌دهد و به سمت [[مکه]] می‌‌آید؛ ایشان بیاناتی دارد که در نگاه ابتدایی برخلاف روایاتی است که در ذهنمان بوده است.
::::::ایشان می‌فرماید: دجال قصد مکه می‌کند و حضرت عیسی از آسمان فرود می‌آید. (در روز خروج آن حضرت) امام، به حضرت عیسی تکلیف می‌کند که پیش بایست تا به تو اقتدا کنم! حضرت عیسی می‌گوید: «من امت جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید!» پس حضرت پیش می‌ایستد و حضرت عیسی نماز جمعه را به امام در مکه، در مسجدالحرام اقتدا می‌کند و اهل مکه همه با امام بیعت می‌کنند (جمعی با میل و جمعی به کراهت) بعد متوجه مدینه مشرفه می‌شود که در این حال، دجال در نزدیکی مدینه منوره به امام می‌رسد و در همان ذات الجیش، دجال دعوی الوهیت می‌کند. حضرت صاحب الامر حضرت عیسی را که پیشقراول لشکر آن حضرت‌است به دعوت نزد دجال می‌فرستد و او را به اسلام می‌خواند؛ امّا دجال قبول نمی‌کند؛ لذا حضرت او را به قتل می‌رساند<ref>بحثی نیست که دجال به دست حضرت عیسی {{ع}}، به امر امام زمان کشته می‌شود.</ref> و زمین بیداء که دو فرسخ است (که قبلاً لشکر سفیانی را فرو برده است) دجال<ref>مرکب دجال در جای دیگر ندیدم؛ مگر در کلمات مرحوم مجلسی اول.</ref> و مرکب و لشکرش را فرو می‌برد.
::::::ایشان می‌فرماید: [[دجال]] قصد [[مکه]] می‌کند و [[حضرت عیسی]] از [[آسمان]] فرود می‌آید. (در روز [[خروج]] آن حضرت) [[امام]]، به [[حضرت عیسی]] [[تکلیف]] می‌کند که پیش بایست تا به تو [[اقتدا]] کنم! [[حضرت عیسی]] می‌گوید: «من [[امت]] جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید!» پس حضرت پیش می‌ایستد و [[حضرت عیسی]] [[نماز]] [[جمعه]] را به [[امام]] در [[مکه]]، در [[مسجدالحرام]] [[اقتدا]] می‌کند و [[اهل مکه]] همه با [[امام]] [[بیعت]] می‌کنند (جمعی با میل و جمعی به کراهت) بعد متوجه [[مدینه]] مشرفه می‌شود که در این حال، [[دجال]] در نزدیکی [[مدینه منوره]] به [[امام]] می‌رسد و در همان ذات الجیش، [[دجال]] دعوی [[الوهیت]] می‌کند. حضرت [[صاحب الامر]] [[حضرت عیسی]] را که پیشقراول لشکر آن حضرت‌است به [[دعوت]] نزد [[دجال]] می‌فرستد و او را به [[اسلام]] می‌خواند؛ امّا [[دجال]] قبول نمی‌کند؛ لذا حضرت او را به قتل می‌رساند<ref>بحثی نیست که دجال به دست حضرت عیسی {{ع}}، به امر امام زمان کشته می‌شود.</ref> و [[زمین]] [[بیداء]] که دو فرسخ است (که قبلاً [[لشکر سفیانی]] را فرو برده است) [[دجال]]<ref>مرکب دجال در جای دیگر ندیدم؛ مگر در کلمات مرحوم مجلسی اول.</ref> و مرکب و لشکرش را فرو می‌برد.
::::::نکته: گفته شد که حضرت عیسی او را می‌کشد آیا زمین کشته او را فرو می‌برد یا خودش را؟ ظاهر این نقل جسدش می‌باشد. منطقه بیداء و ذات الجیش دو خسف دارد: یکی خسف سفیانی و دیگری خسف دجال، که باید این مطلب مطالعه و بررسی شود. براساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر مکه به مدینه سه جا نماز مکروه است که ذات الجیش یکی از آن‌ها بود (که آبستن دو حادثه است). دوم، ذات السلاسل و سوم، وادی ضَجنان که معروف است و درگیری‌هایی در آن‌جا بوده است.
::::::نکته: گفته شد که [[حضرت عیسی]] او را می‌کشد آیا [[زمین]] کشته او را فرو می‌برد یا خودش را؟ ظاهر این [[نقل]] جسدش می‌باشد. منطقه [[بیداء]] و ذات الجیش دو [[خسف]] دارد: یکی [[خسف]] [[سفیانی]] و دیگری [[خسف]] [[دجال]]، که باید این مطلب مطالعه و بررسی شود. براساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]] سه جا [[نماز]] مکروه است که ذات الجیش یکی از آن‌ها بود (که آبستن دو حادثه است). دوم، ذات السلاسل و سوم، وادی ضَجنان که معروف است و درگیری‌هایی در آن‌جا بوده است.
::::::این دو وادی که به بیداء نزدیک است، لشکر دجال را فرو گرفته است. این دو نقطه، سلاسل و ضجنان ظاهراً نزدیک بیداء هستند و لشکر دجال و تمام آن مناطق را فراگرفته‌اند. بعد می‌فرماید این هر سه وادی محل خسف دجال است؛ چنان‌که ظاهر حدیث است و ممکن است خسف جمع دیگر در این دو وادی باشد. این‌که [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند در این سه موضع نماز مکروه است، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ غضب خدا هستند؛ یعنی انتقام الهی در این منطقه است؛ یا ممکن است به لشکر دجال کاری نداشته باشد و عده دیگری فرو روند. پس در این سه وادی نماز مکروه است»<ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی ]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>.
::::::این دو وادی که به [[بیداء]] نزدیک است، لشکر [[دجال]] را فرو گرفته است. این دو نقطه، سلاسل و ضجنان ظاهراً نزدیک [[بیداء]] هستند و لشکر [[دجال]] و تمام آن مناطق را فراگرفته‌اند. بعد می‌فرماید این هر سه وادی محل [[خسف]] [[دجال]] است؛ چنان‌که ظاهر [[حدیث]] است و ممکن است [[خسف]] جمع دیگر در این دو وادی باشد. این‌که [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند در این سه موضع [[نماز]] مکروه است، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ [[غضب]] [[خدا]] هستند؛ یعنی [[انتقام]] الهی در این منطقه است؛ یا ممکن است به لشکر [[دجال]] کاری نداشته باشد و عده دیگری فرو روند. پس در این سه وادی [[نماز]] مکروه است»<ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی ]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛}}
[[پرونده:151879.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[نصرت‌الله آیتی]]]]
[[پرونده:151879.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[نصرت‌الله آیتی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین [[نصرت‌الله آیتی]] در کتاب ''«[[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]»'' در اين باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین [[نصرت‌الله آیتی]] در کتاب ''«[[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]»'' در اين باره گفته است:
:::::*«‌پس از آن‌که سپاه [[سفیانی]] به قصد ترور [[امام مهدی]] {{ع}} عازم [[مکه]] می‌شود در میانه راه و در منطقه [[بیداء]] این لشکر در زمین فرو می‌رود و به جز دو یا سه نفر کسی از آن‌ها زنده نمی‌ماند. روایات متعددی گزارش‌گر رخ دادن حادثه [[خسف بیداء]] هستند که در طی مباحث قبل بسیاری از آن‌ها ذکر شدند و از این‌رو نیازی به تکرار مجدد آن‌ها نیست. این رخداد حادثه‌ای اعجازآمیز است که با اراده خداوندی و دخالت نیروهای غیبی انجام می‌پذیرد. اعجازآمیز بودن این رخداد تعدادی از روایات قابل استنباط است. تعبیر پاره‌ای از روایات این است که منادی آسمانی ندا می‌دهد و به زمین دستور فرو بلعیدن لشکر [[سفیانی]] را می‌دهد. از جمله این‌که [[امام باقر]] {{ع}} در ادامه روایت معتبر پیشین می‌فرمایند‌: {{عربی|" قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ فَيَخْسِفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَر"}}<ref>پس فرمانده سپاه [[سفیانی]] در [[بیداء]] فرود می‌آید و ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد ای [[بیداء]]، این جماعت را نابود کن! پس در زمین فرو می‌روند و جز سه نفر کسی از آن‌ها باقی نمی‌ماند؛ الغیبة للنعمانی.</ref>. تعبیر برخی دیگر از روایات این است که خداوند به [[بیداء]] دستور می‌دهد لشکر [[سفیانی]] را فرو بلعد. از جمله در حدیث معتبری از [[امام باقر]] {{ع}} چنین روایت شده است: {{عربی|" فَإِذَا جَاءَ إِلَى الْبَيْدَاءِ يَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَتَأْخُذُ أَقْدَامَهُمْ "}}<ref>چون به [[بیداء]] برسد سپاه [[سفیانی]] به سویش روانه می‌شود. پس خداوند به زمین دستور می‌دهد و زمین آن‌ها را می‌گیرد؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۵. (درباره اعتبار این حدیث، نک: [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۱۵۲)</ref>. البته از آن‌جا که اقدام [[جبرئیل]] به امر خداوند سبحان انجام می‌پذیرد در یک روایت [[خسف]] به خداوند نسبت داده شده و در روایت دیگر به [[جبرئیل]] و از این نظر این دو روایت مضمونی همسو و همآهنگ دارند. به هر روی گذشته از نکته یادشده، دستور مستقیم خداوند و دخالت [[جبرئیل]] در این ماجرا به روشنی بر این مطلب دلالت دارد که حادثه یادشده امری خارق‌العاده و اعجازآمیز است. در پاسخ به این پرسش که در نظام آفرینش اصل بر این است که جریان امور از مجرای عادی و طبیعی آن باشد و تحقق پدیده‌های اعجازآمیز در حالت اضطرار و در شرایط ویژه انجام بپذیرد باید دید چگونه [[خسف بیداء]] که رخدادی اعجازآمیز است اتفاق می‌افتد. آن‌چه باعث شده است که این رخداد معجزه‌آسا اتفاق بی‌افتد این است که وقتی سپاه [[خسف]] در دل زمین فرو می‌رود یا زمانی است که [[امام مهدی]] {{ع}} در شرف حرکت جهانی خود هستند یا از اعلان عمومی آن چیزی نگذشته است و جمعیت انبوه مؤمنان جهان فرصت پیوستن به آن حضرت را پیدا نکرده‌اند. به همین دلیل آن حضرت از نظر عِده و عُده در ضعف به سر می‌برند و هنوز در شرایطی نیستند که بتوانند از جان خودشان محافظت نمایند و در این شرایط اگر یک سپاه نیرومند با ابزار و ادوات نظامی که قصد کشتن [[امام مهدی]] {{ع}} را دارد به [[مکه]] وارد شود به راحتی خواهد توانست به هدف شوم خود برسد و روشن است که با کشته شدن آن حضرت تمام برنامه‌های الهی برای تشکیل حکومت عدل جهانی به هم خواهد ریخت. از این‌رو آن شرایط ویژه و اضطراری که مجوز تحقق معجزه است در این موقعیت فراهم خواهد بود و در نتیجه اعجاز نیز شکل خواهد گرفت و با دخالت اراده الهی لشکر [[سفیانی]] به شکل معجزه‌آسا در دل زمین فرو خواهد رفت»<ref>[[نصرت‌الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ - ۲۱۳.</ref>.
::::::«‌پس از آن‌که [[سپاه]] [[سفیانی]] به قصد [[ترور]] [[امام مهدی]] {{ع}} عازم [[مکه]] می‌شود در میانه راه و در منطقه [[بیداء]] این لشکر در [[زمین]] فرو می‌رود و به جز دو یا سه نفر کسی از آن‌ها زنده نمی‌ماند. [[روایات]] متعددی گزارش‌گر رخ دادن حادثه [[خسف بیداء]] هستند که در طی مباحث قبل بسیاری از آن‌ها [[ذکر]] شدند و از این‌رو نیازی به تکرار مجدد آن‌ها نیست. این رخداد حادثه‌ای اعجازآمیز است که با [[اراده]] خداوندی و دخالت نیروهای غیبی انجام می‌پذیرد. اعجازآمیز بودن این رخداد تعدادی از [[روایات]] قابل [[استنباط]] است. تعبیر پاره‌ای از [[روایات]] این است که [[منادی آسمانی]] ندا می‌دهد و به [[زمین]] [[دستور]] فرو بلعیدن لشکر [[سفیانی]] را می‌دهد. از جمله این‌که [[امام باقر]] {{ع}} در ادامه [[روایت]] معتبر پیشین می‌فرمایند‌: {{عربی|" قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ فَيَخْسِفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَر"}}<ref>پس فرمانده سپاه [[سفیانی]] در [[بیداء]] فرود می‌آید و ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد ای [[بیداء]]، این جماعت را نابود کن! پس در زمین فرو می‌روند و جز سه نفر کسی از آن‌ها باقی نمی‌ماند؛ الغیبة للنعمانی.</ref>. تعبیر برخی دیگر از [[روایات]] این است که [[خداوند]] به [[بیداء]] [[دستور]] می‌دهد لشکر [[سفیانی]] را فرو بلعد. از جمله در [[حدیث]] معتبری از [[امام باقر]] {{ع}} چنین [[روایت]] شده است: {{عربی|" فَإِذَا جَاءَ إِلَى الْبَيْدَاءِ يَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَتَأْخُذُ أَقْدَامَهُمْ "}}<ref>چون به [[بیداء]] برسد سپاه [[سفیانی]] به سویش روانه می‌شود. پس خداوند به زمین دستور می‌دهد و زمین آن‌ها را می‌گیرد؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۵. (درباره اعتبار این حدیث، نک: [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۱۵۲)</ref>. البته از آن‌جا که [[اقدام]] [[جبرئیل]] به [[امر]] [[خداوند سبحان]] انجام می‌پذیرد در یک [[روایت]] [[خسف]] به [[خداوند]] نسبت داده شده و در [[روایت]] دیگر به [[جبرئیل]] و از این نظر این دو [[روایت]] مضمونی همسو و همآهنگ دارند. به هر روی گذشته از نکته یادشده، [[دستور]] مستقیم [[خداوند]] و دخالت [[جبرئیل]] در این ماجرا به روشنی بر این مطلب دلالت دارد که حادثه یادشده امری [[خارق‌العاده]] و اعجازآمیز است. در پاسخ به این پرسش که در [[نظام آفرینش]] اصل بر این است که جریان امور از مجرای عادی و طبیعی آن باشد و تحقق پدیده‌های اعجازآمیز در حالت اضطرار و در شرایط ویژه انجام بپذیرد باید دید چگونه [[خسف بیداء]] که رخدادی اعجازآمیز است اتفاق می‌افتد. آن‌چه باعث شده است که این رخداد معجزه‌آسا اتفاق بی‌افتد این است که وقتی [[سپاه]] [[خسف]] در [[دل]] [[زمین]] فرو می‌رود یا زمانی است که [[امام مهدی]] {{ع}} در [[شرف]] حرکت جهانی خود هستند یا از اعلان عمومی آن چیزی نگذشته است و جمعیت انبوه [[مؤمنان]] [[جهان]] فرصت پیوستن به آن حضرت را پیدا نکرده‌اند. به همین [[دلیل]] آن حضرت از نظر عِده و عُده در ضعف به سر می‌برند و هنوز در شرایطی نیستند که بتوانند از [[جان]] خودشان محافظت نمایند و در این شرایط اگر یک [[سپاه]] نیرومند با ابزار و ادوات نظامی که قصد کشتن [[امام مهدی]] {{ع}} را دارد به [[مکه]] وارد شود به راحتی خواهد توانست به [[هدف]] شوم خود برسد و روشن است که با کشته شدن آن حضرت تمام برنامه‌های الهی برای تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] به هم خواهد ریخت. از این‌رو آن شرایط ویژه و اضطراری که مجوز تحقق [[معجزه]] است در این [[موقعیت]] فراهم خواهد بود و در نتیجه [[اعجاز]] نیز شکل خواهد گرفت و با دخالت [[اراده الهی]] لشکر [[سفیانی]] به شکل معجزه‌آسا در [[دل]] [[زمین]] فرو خواهد رفت»<ref>[[نصرت‌الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ - ۲۱۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۵۶: خط ۵۶:
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«در باره چگونگی [[خسف به بیداء]] سخن روشنی در روایات نیامده و تنها به فرو رفتن سپاهیان [[سفیانی]] در این زمین اشاره شده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "[[سفیانی]] گروهی را به [[مدینه]] روانه می‌کند و [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از آنجا به [[مکه]] رخت برمی بندد. خبر به فرمانده سپاه [[سفیانی]] می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند؛ ولی او را نمی‌یابد تا اینکه [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، با حالت ترس و نگرانی بدان سنت که [[موسی بن عمران]] داشت، داخل [[مکه]] شود. فرمانده سپاه [[سفیانی]] در صحرا فرود می‌آید. منادی از آسمان ندا می‌کند: ای دشت! آن قوم را نابود ساز"؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان نجات نمی‌یابد، مگر سه نفر..."<ref>نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، باب۱۴، ح۶۷.</ref>.  
:::::*«در باره چگونگی [[خسف به بیداء]] سخن روشنی در [[روایات]] نیامده و تنها به فرو رفتن [[سپاهیان]] [[سفیانی]] در این [[زمین]] اشاره شده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "[[سفیانی]] گروهی را به [[مدینه]] روانه می‌کند و [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از آنجا به [[مکه]] رخت برمی بندد. خبر به [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند؛ ولی او را نمی‌یابد تا اینکه [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، با حالت [[ترس]] و نگرانی بدان [[سنت]] که [[موسی بن عمران]] داشت، داخل [[مکه]] شود. [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] در صحرا فرود می‌آید. منادی از [[آسمان]] ندا می‌کند: ای دشت! آن [[قوم]] را نابود ساز"؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان [[نجات]] نمی‌یابد، مگر سه نفر..."<ref>نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، باب۱۴، ح۶۷.</ref>.  
:::::بعضی از روایات از تأخر این اتفاق بر [[ظهور]] سخن گفته و در برخی دیگر این اتفاق پس از بیعت یاران خاص [[حضرت مهدی]] {{ع}} ذکر شده است. مصنف عبدالرزاق<ref>{{عربی|اندازه=120%|"فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیه جیش من الشام حتی اذا کانوا بالبیداء خسف بهم ..."}}؛ عبدالرزاق، المصنف، ج۱۱، ص۳۷۱، ح۲۰۷۶۹.</ref>، مصنف ابن ابی شیبه<ref>{{عربی|اندازه=120%|"یبایع لرجل بین الرکن و المقام ... فیغزوهم جیش من اهل الشام حتی اذا کانوا بالبیداء یخسف بهم ..."}}؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۵، ص۴۵، ح۹۰۷۰.</ref>، مسند احمد<ref>{{عربی|اندازه=120%|"فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیهم جیش من الشام فیخسف بهم البیداء ..."}}؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۳۱۶.</ref> و برخی منابع دیگر، به طور روشن به این رخداد اشاره کرده‌اند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰ - ۱۳۱.</ref>.
:::::بعضی از [[روایات]] از تأخر این اتفاق بر [[ظهور]] سخن گفته و در برخی دیگر این اتفاق پس از [[بیعت]] [[یاران خاص]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ذکر]] شده است. مصنف عبدالرزاق<ref>{{عربی|اندازه=120%|"فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیه جیش من الشام حتی اذا کانوا بالبیداء خسف بهم ..."}}؛ عبدالرزاق، المصنف، ج۱۱، ص۳۷۱، ح۲۰۷۶۹.</ref>، مصنف ابن ابی شیبه<ref>{{عربی|اندازه=120%|"یبایع لرجل بین الرکن و المقام ... فیغزوهم جیش من اهل الشام حتی اذا کانوا بالبیداء یخسف بهم ..."}}؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۵، ص۴۵، ح۹۰۷۰.</ref>، مسند [[احمد]]<ref>{{عربی|اندازه=120%|"فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیهم جیش من الشام فیخسف بهم البیداء ..."}}؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۳۱۶.</ref> و برخی منابع دیگر، به طور روشن به این رخداد اشاره کرده‌اند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰ - ۱۳۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین امامی میبدی؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی رضا امامی میبدی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا امامی میبدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«بر اساس [[روایات]] [[اخبار]] [[ملاحم]]، یکی از علامت‌های [[ظهور]]، شورش و [[خروج]] فردی معروف به [[سفیانی]] است. وی اندکی قبل از [[ظهور امام زمان]] {{ع}}، در سرزمین [[شام]] شورش می‌‌کند و لشکری را برای خود فراهم می‌کند و جنایات فراوان نیز مرتکب می‌‌شود. او پس از تسلط بر منطقه [[شام]]، به طرف [[عراق]] و [[حجاز]] حرکت می‌‌کند و به [[کشتار]] گسترده دست می‌زند. از [[روایات]] استفاده می‌‌شود که ورود [[سفیانی]] به [[عراق]] و [[حجاز]]، مصادف با [[ظهور حضرت مهدی]] است و لذا لشکری از طرف آن حضرت برای مقابله با [[سفیانی]] حرکت می‌کند. هنگامی که [[لشکر سفیانی]] به منطقه بین [[مدینه]] و [[مکه]] به نام [[بیداء]]<ref>(بیداء) در لغت به معنای بیابان وسیع می‌‌باشد، و نام منطقه‌‌ای میان مکه و مدینه است. لسان العرب، جلد ۳، صفحه ۹۷؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref> می‌‌رسد، به [[امر الهی]] تمامی لشکر او به استثنا چند نفر محدود، در [[زمین]] فرو رفته و نابود می‌‌شوند. از این واقعه در [[روایت]] به نام [[خسف بیداء]] نام برده شده است<ref>غیبه نعمانی، صفحه ۲۷۹؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref>.
::::::[[علامه]] در چند جا از جمله در [[تفسیر]] [[آیات]] {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ * وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ * وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}﴾}}<ref>«و اگر ببینی هنگامی که کفار به فزع می‌افتند، پس هیچ راه فراری ندارند و هیچ چیز از خدا فوت نمی‌‌شود، بلکه از مکانی نزدیک گرفتار می‌شوند. و گفتند: به قرآن ایمان آوردم، ولی چگونه از مکانی دور به ایمان توانند رسید؟ با این که قبلا به آن کفر ورزیدند و از مکانی دور آن را نادیده رها می‌کردند. میان ایشان و آرزوهایشان مانعی افکند، چنانکه با نظایر ایشان از پیش همین رفتار را نمود، همانا آنها در شکی سخت بودند.» سبأ: ۵۱ تا ۵۴.</ref> معترض موضوع [[سفیانی]] می‌‌شود و بعد از بیان معنای [[آیات]] مذکور، می‌‌گوید: آنچه در معنا و [[تفسیر]] این چهار [[آیه]] گذشت ظاهر [[آیات]] مزبور بود و [[روایات]] بسیار از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] رسیده که [[آیات]] مورد بحث ناظر به فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] در بیابان [[بیداء]] که یکی از علامت‌های [[ظهور مهدی]] {{ع}} و متصل به آن است می‌‌باشد<ref>المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۱.</ref>.
::::::ایشان پس از اتمام مباحث تفسیری به [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[سفیانی]] و سرانجام او و لشکر [[ستمکار]] اش می‌‌پردازد؛<ref>همان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۲.</ref> این [[روایات]] عبارتند از: در [[الدر المنثور]] است که [[حاکم]] -وی [[حدیث]] را صحیح دانسته- از ابی هریره [[روایت]] کرده که در ذیل [[آیه]] {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا...}}﴾}} گفته است [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: «در آینده مردی در عمق [[دمشق]] [[خروج]] می‌‌کند که او را [[سفیانی]] می‌‌گویند و عموم پیروانش از [[قبیله کلب]] هستند، دست به [[کشتار]] می‌زند، و حتی شکم زنان را پاره می‌‌کند، و کودکان را به قتل می‌‌رساند، تا آنکه قبیله [[قیس]] علیه او [[قیام]] کند و او [[قیس]] را بکشد و جایی را از [[ستم]] خود خالی نگذارد و در این هنگام مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] می‌‌کند، تا به [[سفیانی]] می‌‌رسد، و ستونی از لشکر خود را به سرکوبی وی می‌فرستد و ایشان را منهزم نموده شکست می‌دهند، [[سفیانی]] با همراهان خود راه می‌‌افتد تا به [[بیداء]] می‌‌رسد در آن سرزمین دچار [[خسف]] می‌شوند و در [[زمین]] فرو می‌‌روند و احدی از ایشان باقی نمی‌‌ماند مگر کسی که سرگذشت آنان را برای [[مردم]] خبر دهد.»<ref>الدر المنثور، جلد ۵، صفحه ۲۴۱.</ref>
::::::[[علامه]] پس از [[نقل]] این [[حدیث]] می‌گوید: این [[روایت]] از طریق [[اهل سنت]] بسیار [[نقل]] شده است، بعضی مختصر و بعضی مفصل؛ و آن را از طریق مختلف از [[ابن عباس]]، ابن مسعود، حذیفه، ابی هریره، جد عمرو بن شعیب، [[ام سلمه]]، صفیه، عائشه و حفصه، همسران [[رسول خدا]] {{صل}} و صفیره همسر قعقاع، و نیز از سعید بن جبیر [[روایت]] کرده‌‌اند<ref>المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۳.</ref>.
::::::هم چنین روایتی را از [[تفسیر قمی]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که در بخشی از آن آمده است: «وقتی [[قائم]] {{ع}} به [[سرزمین بیداء]] برسد، [[لشکر سفیانی]] در برابرش صف آرایی می‌کند، پس [[خدای عزوجل]] [[زمین]] را [[دستور]] می‌‌دهد، تا پاهای ایشان را در خود فرو ببرد و بگیرد و در باره همین مورد است، که [[خدای عزوجل]] می‌‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ...}}﴾}} یعنی می‌گویند: اینک ما به [[قائم آل محمد]] {{ع}} [[ایمان]] آورده‌‌ایم؛ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ... وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ}}﴾}} یعنی بین آنان و [[عذاب]] نشدن، حائل ایجاد می‌‌شود، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم}}﴾}} یعنی آنها که قبل از ایشان مکذبین بودند و هلاک شدند، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|مِن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}﴾}}<ref>تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۲۰۴ و ۲۰۵.</ref>
::::::در جای دیگری<ref>المیزان، جلد ۴، صفحه ۳۷۹.</ref> نیز روایتی را از [[تفسیر برهان]] [[نقل]] می‌کند که [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] آورده که در ضمن حدیثی طولانی در [[وصف]] [[خروج سفیانی]] فرموده است: در [[آخرالزمان]] وقتی [[سفیانی]] [[خروج]] می‌کند با لشکرش در [[بیداء]] -بیابانی گسترده- لشکرگاه می‌‌سازد؛ پس صدایی از [[آسمان]] ندا می‌دهد:‌ای [[بیداء]] این [[مردم]] را با [[خسف]] (فرو بردن در [[زمین]]) نابود کن! پس زمینه می‌‌شکافد و به جز سه نفر که [[خدا]] صورت هایشان را به پشت برگردانده باقی نمی‌‌ماند، و این سه نفر از کلابند، و [[آیه]] زیر درباره آنان نازل شده که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا...}}﴾}}<ref>تفسیر البرهان، جلد ۱، صفحه ۳۵۴، حدیث ۲ و ۳.</ref> ایشان در ذیل [[آیه]] ۵۳ سوره مبارکه فصلت<ref>{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}﴾}}. به زودی آیات خود را هم در آفاق و هم در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد تا آشکار شود که قرآن حق است، آیا این شهادت برای پروردگار تو کافی نیست که او ناظر و گواه بر هر چیز است؟</ref> نیز به روایتی درباره آیاتی که [[خداوند]] در زمان [[قیام]] [[مردم]] نشان می‌‌دهد، اشاره می‌‌کند که در آن نیز از [[خسف]] و فرو رفتن در [[زمین]] سخن گفته شده، و به نظر می‌‌رسد، منظور همین [[خسف بیداء]] و فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] باشد<ref>المیزان جلد ۱۷، صفحه ۴۰۶.</ref>. [[روایت]] مذکور از شخصی به نام طیار است که از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که درباره {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}﴾}} می‌‌فرماید: «[[خسف]] و [[مسخ]] و [[قذف]]. قال: قلت: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ}}﴾}} قال: دع ذا ذالک [[قیام]] القائم»؛ [[امام]] فرمود: منظور از فرو رفتن در [[زمین]] و [[مسخ]] شدن و [[هدف]] سنگ‌های آسمانی قرار گرفتن است. [[راوی]] می‌گوید پرسیدم: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ}}﴾}} یعنی چه؟ فرمود: این را فعلا رها کن، این مربوط به [[قیام قائم]] {{ع}} است<ref>کافی، جلد ۸، صفحه ۱۶۶، حدیث ۱۱۸.</ref>»<ref>[[علی رضا امامی میبدی|امامی میبدی، علی رضا]]، [[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]، ص ۱۸۶-۱۹۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
{{:پرسمان خسف بیداء (نمایه)}}
{{:پرسمان خسف بیداء (نمایه)}}
خط ۸۲: خط ۹۱:
[[رده:(ات): پرسش‌هایی با ۳ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌هایی با ۳ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌های مهدویت با ۳ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌های مهدویت با ۳ پاسخ]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
۷۵٬۵۳۰

ویرایش