پرش به محتوا

انسان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال'
جز (جایگزینی متن - '﴿{{متن قرآن| ' به '﴿{{متن قرآن|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۹: خط ۲۹:
#آیات میثاق و تعهد آدمی در پیشگاه خدا: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم؛ سوره اعراف، آیه:۱۷۲.</ref> آنگاه که خداوند از پشت فرزندان آدم، نسل آنان را برگرفت و همه را بر ربوبیت خود به شهادت طلبید، همگان شهادت دادند که خداوند، پروردگار آنان است. روشن است که انسانهای عادی هرگز زمان این میثاق گذاری را به یاد ندارند و در حافظه خویش چنین تعهد صریحی از سوی خود را نمی‌یابند، بنابراین، دنیا ظرف چنین التزامی نبوده و این حقیقت به نشئه‌ای پیش از دنیا باز می‌گردد که هیچ‌گونه جدایی و فقدانی برای حقیقت انسانی نبوده و این شهادت و اعتراف به دور از هرگونه شرک و مخالفت و عصیان که از احکام نشئه دنیاست، صورت پذیرفته است<ref>المیزان، ج ۸ ، ص ۳۲۱.</ref>. برخی از بزرگان حکمت و عرفان و تفسیر سخن افلاطون را که به وجود عقلی انسان پیش از حدوث بدن قائل بوده هماهنگ با مطلب یاد شده دانسته و افزون بر این تصریح کرده‌اند که در شریعت حقه ما برای افراد انسان، یک وجود جزئی، متمایز و سابق بر وجود طبیعی، ثابت شده است، چنان که آیه میثاق و نیز روایات فراوانی از امامان معصوم{{عم}} که می‌گوید: ارواح انبیا و اوصیا از طینت علیین و پیش از خلق آسمانها و زمین، آفریده شده بود می‌تواند شاهدی بر این مطلب باشد<ref>اسفار، ج ۹، ص ۱۹۵.</ref>. تعهد گرفتن خداوند از فرزندان آدم درباره نپرستیدن شیطان نیز از شمار همان آیات است{{عربی|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}﴾}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه:۶۰.</ref> این آیه که به فرزندان آدم بر اثر نقض عهد مذکور، عتاب می‌کند، در صورتی می‌تواند مؤاخذه عبادتگران شیطان باشد که همه آنان این عهد را از خداوند پذیرفته و بدان ملتزم شده باشندو چنین تعهدی یقیناً در دنیا اگر صورت پذیرفته بود، همگان آن را به یاد می‌داشتند<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیات میثاق و تعهد آدمی در پیشگاه خدا: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم؛ سوره اعراف، آیه:۱۷۲.</ref> آنگاه که خداوند از پشت فرزندان آدم، نسل آنان را برگرفت و همه را بر ربوبیت خود به شهادت طلبید، همگان شهادت دادند که خداوند، پروردگار آنان است. روشن است که انسانهای عادی هرگز زمان این میثاق گذاری را به یاد ندارند و در حافظه خویش چنین تعهد صریحی از سوی خود را نمی‌یابند، بنابراین، دنیا ظرف چنین التزامی نبوده و این حقیقت به نشئه‌ای پیش از دنیا باز می‌گردد که هیچ‌گونه جدایی و فقدانی برای حقیقت انسانی نبوده و این شهادت و اعتراف به دور از هرگونه شرک و مخالفت و عصیان که از احکام نشئه دنیاست، صورت پذیرفته است<ref>المیزان، ج ۸ ، ص ۳۲۱.</ref>. برخی از بزرگان حکمت و عرفان و تفسیر سخن افلاطون را که به وجود عقلی انسان پیش از حدوث بدن قائل بوده هماهنگ با مطلب یاد شده دانسته و افزون بر این تصریح کرده‌اند که در شریعت حقه ما برای افراد انسان، یک وجود جزئی، متمایز و سابق بر وجود طبیعی، ثابت شده است، چنان که آیه میثاق و نیز روایات فراوانی از امامان معصوم{{عم}} که می‌گوید: ارواح انبیا و اوصیا از طینت علیین و پیش از خلق آسمانها و زمین، آفریده شده بود می‌تواند شاهدی بر این مطلب باشد<ref>اسفار، ج ۹، ص ۱۹۵.</ref>. تعهد گرفتن خداوند از فرزندان آدم درباره نپرستیدن شیطان نیز از شمار همان آیات است{{عربی|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}﴾}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه:۶۰.</ref> این آیه که به فرزندان آدم بر اثر نقض عهد مذکور، عتاب می‌کند، در صورتی می‌تواند مؤاخذه عبادتگران شیطان باشد که همه آنان این عهد را از خداوند پذیرفته و بدان ملتزم شده باشندو چنین تعهدی یقیناً در دنیا اگر صورت پذیرفته بود، همگان آن را به یاد می‌داشتند<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که از سابقه دورتر انسان سخن می‌گوید؛ گاهی ازاین سابقه با تعبیر "چیزی نبودن" یاد کرده است؛ مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا}}﴾}}<ref> گفت: چنین است، پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است که پیش از آن تو را آفریدم و تو هیچ چیز نبودی؛ سوره مریم، آیه:۹.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا }}﴾}}<ref> و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه:۶۷.</ref>. و گاهی با تعبیر "چیزی قابل ذکر نبودن"؛ مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا }}﴾}}<ref> آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟؛ سوره انسان، آیه:۱.</ref> مفهوم این آیه آن است که در آن دوران، چیزی بوده؛ اما قابل ذکر و دارای نام و نشان نبوده است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که از سابقه دورتر انسان سخن می‌گوید؛ گاهی ازاین سابقه با تعبیر "چیزی نبودن" یاد کرده است؛ مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا}}﴾}}<ref> گفت: چنین است، پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است که پیش از آن تو را آفریدم و تو هیچ چیز نبودی؛ سوره مریم، آیه:۹.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا }}﴾}}<ref> و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه:۶۷.</ref>. و گاهی با تعبیر "چیزی قابل ذکر نبودن"؛ مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا }}﴾}}<ref> آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟؛ سوره انسان، آیه:۱.</ref> مفهوم این آیه آن است که در آن دوران، چیزی بوده؛ اما قابل ذکر و دارای نام و نشان نبوده است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*آنچه این استدلال را تمام می‌کند، تأکید قرآن بر فراموشی این دوران ازسوی آدمی است. در این باره نخست به شگفتی انسان از حیات پس از مرگ، اشاره می‌کند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَيَقُولُ الإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا }}﴾}}<ref> و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟؛ سوره مریم، آیه:۶۶.</ref> و سپس برای بی‌مورد دانستن این شگفتی می‌فرماید: آیا انسان به یاد نمی‌آورد که پیش از این در حالی که چیزی نبود، او را آفریدیم{{عربی|﴿{{متن قرآن|أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا }}﴾}}<ref> و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه:۶۷.</ref> در این آیه، خداوند حقیقت فراموش شده‌ای را برای انسان یادآوری می‌کند. معلوم می‌شود که آدمی در نشئه‌ای به عدم شیئیت خود، عالم بوده و سپس این حقیقت را از یاد برده و خداوند در دنیا او را متذکر ساخته و یادآور می‌شود، پس پیش از دنیا و تحقق شیئیت طبیعی انسان، یک نحوه وجود برای او باید ثابت باشد، زیرا اگر انسان، پیش از ورود به دنیا معدوم محض می‌بود، چگونه در این ظرف عدم محض، علم به هیچ نبودن خویش داشته تا با یادآوری، دوباره همان علم برایش حاصل شود؟ ازاین‌رو می‌توان گفت انسان، پیش از وجود خارجی، در علم خداوند موجود و به صورت وجود علمی، معلوم خدای متعالی بوده و در پی اراده او با فرمان {{عربی|﴿{{متن قرآن|كُنْ}}﴾}} از علم به عین آمده و وجود خارجی یافته است{{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.</ref><ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۴۳، ۴۶.</ref>. افزون بر آیات یاد شده آیه اخیر نیز تأییدی بر مطلب است، زیرا چیزی که خطاب {{عربی|﴿{{متن قرآن|كُنْ}}﴾}} را از خداوند دریافت می‌کند، نمی‌تواند معدوم محض باشد، چون معدوم محض، به هیچ رو قابل خطاب نیست<ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۴۳، ۴۶.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*آنچه این استدلال را تمام می‌کند، تأکید قرآن بر فراموشی این دوران ازسوی آدمی است. در این باره نخست به شگفتی انسان از حیات پس از مرگ، اشاره می‌کند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَيَقُولُ الإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا }}﴾}}<ref> و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟؛ سوره مریم، آیه:۶۶.</ref> و سپس برای بی‌مورد دانستن این شگفتی می‌فرماید: آیا انسان به یاد نمی‌آورد که پیش از این در حالی که چیزی نبود، او را آفریدیم{{عربی|﴿{{متن قرآن|أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا }}﴾}}<ref> و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه:۶۷.</ref> در این آیه، خداوند حقیقت فراموش شده‌ای را برای انسان یادآوری می‌کند. معلوم می‌شود که آدمی در نشئه‌ای به عدم شیئیت خود، عالم بوده و سپس این حقیقت را از یاد برده و خداوند در دنیا او را متذکر ساخته و یادآور می‌شود، پس پیش از دنیا و تحقق شیئیت طبیعی انسان، یک نحوه وجود برای او باید ثابت باشد، زیرا اگر انسان، پیش از ورود به دنیا معدوم محض می‌بود، چگونه در این ظرف عدم محض، علم به هیچ نبودن خویش داشته تا با یادآوری، دوباره همان علم برایش حاصل شود؟ ازاین‌رو می‌توان گفت انسان، پیش از وجود خارجی، در علم خداوند موجود و به صورت وجود علمی، معلوم [[خدای متعال]] بوده و در پی اراده او با فرمان {{عربی|﴿{{متن قرآن|كُنْ}}﴾}} از علم به عین آمده و وجود خارجی یافته است{{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.</ref><ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۴۳، ۴۶.</ref>. افزون بر آیات یاد شده آیه اخیر نیز تأییدی بر مطلب است، زیرا چیزی که خطاب {{عربی|﴿{{متن قرآن|كُنْ}}﴾}} را از خداوند دریافت می‌کند، نمی‌تواند معدوم محض باشد، چون معدوم محض، به هیچ رو قابل خطاب نیست<ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۴۳، ۴۶.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.


==انسان در دنیا==
==انسان در دنیا==
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش