پرش به محتوا

ضرورت امامت در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '﴿' به ' '
جز (جایگزینی متن - ':{{عربی|﴿' به ': {{عربی|﴿')
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ')
خط ۲۹: خط ۲۹:
====بخش دوم====
====بخش دوم====
* نمونهٔ بخش دوم از این دسته روایات كه بر ضرورت تكوینی طبیعی وجود پیروانی برای [[امام]] و حاكم الهی كه از دستور او تبعیت نموده و او را به عنوان حاكم و آمر و ناهی از سوی خدا اطاعت كنند نیز در ذیل می‌آید<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>:
* نمونهٔ بخش دوم از این دسته روایات كه بر ضرورت تكوینی طبیعی وجود پیروانی برای [[امام]] و حاكم الهی كه از دستور او تبعیت نموده و او را به عنوان حاكم و آمر و ناهی از سوی خدا اطاعت كنند نیز در ذیل می‌آید<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>:
#[[کلینی]] به سند صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} روایت می‌كند كه در ضمن روایتی فرمود:"همانا برای هر چیزی امامی وجود دارد، و [[امام]] زمین‌ها زمینی است که شیعیان در آن سکونت دارند، به خدا سوگند، اگر جمع شما در زمین نمی‌بود، هیچگاه گیاهی در این زمین به چشم نمی‌دیدی، به خدا سوگند اگر نبود جمع شما روی زمین خداوند نعمتش را بر مخالفان شما فرو نمی‌فرستاد، و هرگز خوشی و نعمتی نصیب آنها نمی‌شد"<ref>{{عربی|" أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِ‏ شَيْ‏ءٍ إِمَاماً وَ إِمَامُ‏ الْأَرْضِ‏ أَرْضٌ‏ تَسْكُنُهَا الشِّيعَةُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنْكُمْ مَا رَأَيْتَ بِعَيْنٍ عُشْباً أَبَداً وَ اللَّهِ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنْكُمْ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ خِلَافِكُمْ وَ لَا أَصَابُوا الطَّيِّبَات‏‏"}}؛ اصول کافی، ج۸، ص:۲۱۲.</ref>. این روایت رویش گیاه از زمین و هر نعمت الهی را در گرو وجود كسانی روی زمین می‌داند كه [[امام]] الهی را شناخته و از وی اطاعت كرده‌اند كه از آنان به "شیعه" تعبیر شده است. این مضمون در روایات فراوان دیگر نیز آمده است و آیات قرآن نیز این مضمون را تأیید می‌كنند؛ نظیر: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref> و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند از گناهان آنان در می‌گذشتیم و آنان را به بوستان‌های پرنعمت در می‌آوردیم.و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است؛ سوره مائده، آیه: ۶۵- ۶۶.</ref>. به ضمیمهٔ آیه‌ای دیگر: {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}﴾}}<ref> ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه:۴۴.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#[[کلینی]] به سند صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} روایت می‌كند كه در ضمن روایتی فرمود:"همانا برای هر چیزی امامی وجود دارد، و [[امام]] زمین‌ها زمینی است که شیعیان در آن سکونت دارند، به خدا سوگند، اگر جمع شما در زمین نمی‌بود، هیچگاه گیاهی در این زمین به چشم نمی‌دیدی، به خدا سوگند اگر نبود جمع شما روی زمین خداوند نعمتش را بر مخالفان شما فرو نمی‌فرستاد، و هرگز خوشی و نعمتی نصیب آنها نمی‌شد"<ref>{{عربی|" أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِ‏ شَيْ‏ءٍ إِمَاماً وَ إِمَامُ‏ الْأَرْضِ‏ أَرْضٌ‏ تَسْكُنُهَا الشِّيعَةُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنْكُمْ مَا رَأَيْتَ بِعَيْنٍ عُشْباً أَبَداً وَ اللَّهِ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنْكُمْ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ خِلَافِكُمْ وَ لَا أَصَابُوا الطَّيِّبَات‏‏"}}؛ اصول کافی، ج۸، ص:۲۱۲.</ref>. این روایت رویش گیاه از زمین و هر نعمت الهی را در گرو وجود كسانی روی زمین می‌داند كه [[امام]] الهی را شناخته و از وی اطاعت كرده‌اند كه از آنان به "شیعه" تعبیر شده است. این مضمون در روایات فراوان دیگر نیز آمده است و آیات قرآن نیز این مضمون را تأیید می‌كنند؛ نظیر: {{عربی| {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref> و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند از گناهان آنان در می‌گذشتیم و آنان را به بوستان‌های پرنعمت در می‌آوردیم.و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است؛ سوره مائده، آیه: ۶۵- ۶۶.</ref>. به ضمیمهٔ آیه‌ای دیگر: {{عربی| {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}﴾}}<ref> ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه:۴۴.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#[[كشی]] در رجال به سندش از [[امام باقر]]{{ع}} روایت می‌كند:"فرمود: زمین را هفت تن پُر کرده‌اند که به سبب آنان روزی به شما رسد، و به سبب آنان یاری می‌شوید، و به سبب آنان آسمان بر شما می‌بارد. از میان آنان:[[سلمان فارسی]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]]، [[عمار]] و [[حذیفه]]"رحمة الله علیهم" و [[امام علی]]{{ع}} می‌فرمود: و من [[امام]] آنان می‌باشم"<ref>{{عربی|اندازه=1۲0%|"عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ {{ع}}، قَالَ: ضَاقَتِ الْأَرْضُ‌ ‌بِسَبْعَةٍ بِهِمْ تُرْزَقُونَ وَ بِهِمْ تُنْصَرُونَ، وَ بِهِمْ تُمْطَرُونَ، مِنْهُمْ سَلْمَانُ الْفَارِسِی وَالْمِقْدَادُ وَأَبُو ذَرٍّ وَعَمَّارٌ وَ حُذَیفَةُ "رَحْمَةُ اللهِ عَلَیهِمْ"وَ كَانَ عَلِی{{ع}} یقُولُ: وَ أَنَا إِمَامُهُمْ‏‏"}}؛ رجال کشی، ص:۶.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#[[كشی]] در رجال به سندش از [[امام باقر]]{{ع}} روایت می‌كند:"فرمود: زمین را هفت تن پُر کرده‌اند که به سبب آنان روزی به شما رسد، و به سبب آنان یاری می‌شوید، و به سبب آنان آسمان بر شما می‌بارد. از میان آنان:[[سلمان فارسی]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]]، [[عمار]] و [[حذیفه]]"رحمة الله علیهم" و [[امام علی]]{{ع}} می‌فرمود: و من [[امام]] آنان می‌باشم"<ref>{{عربی|اندازه=1۲0%|"عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ {{ع}}، قَالَ: ضَاقَتِ الْأَرْضُ‌ ‌بِسَبْعَةٍ بِهِمْ تُرْزَقُونَ وَ بِهِمْ تُنْصَرُونَ، وَ بِهِمْ تُمْطَرُونَ، مِنْهُمْ سَلْمَانُ الْفَارِسِی وَالْمِقْدَادُ وَأَبُو ذَرٍّ وَعَمَّارٌ وَ حُذَیفَةُ "رَحْمَةُ اللهِ عَلَیهِمْ"وَ كَانَ عَلِی{{ع}} یقُولُ: وَ أَنَا إِمَامُهُمْ‏‏"}}؛ رجال کشی، ص:۶.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#همچنین [[كشی]] در رجال به سندش از [[امام صادق]]{{ع}} روایت می‌كند كه دربارهٔ چند تن از اصحاب پدرش و نیز خودش فرمود:"پدرم آنان را امانتداران حلال و حرام خدا برگزید، و آنان گنجینه دانش او بودند، آنان نزد من نیز این چنین‌اند. آنان رازداران من می‌باشند یاران راستین پدرم می‌باشند؛ اگر خداوند بخواهد بر مردم زمین بلایی نازل کند به سبب اینان آن بلا را دفع می‌کند، اینان ستارگان شیعیان من‌اند زندگان و مردگانشان، یاد پدرم را زنده نگه می‌دارند، به سبب آنان خداوند هر بدعتی را برکنار می‌کند، اینان آنچه را باطل مسلکان به دین می‌آویزند، و آنچه افراط‌گرایان توجیه و تأویل می‌کنند، از دین می‌پالایند و می‌شویند. سپس حضرت {{ع}} گریست. گفتم: اینان چه کسانی می‌باشند؟ فرمود: آنانکه صلوات و رحمت خدا در زندگی و پس از مرگ بر آنان باد، [[بُرید عِجلی]]، و [[زرارة]]، و [[ابو بصیر]]، و [[محمد بن مسلم]]... ."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" كَانَ أَبِي {{ع}} ائْتَمَنَهُمْ‏ عَلَى‏ حَلَالِ‏ اللَّهِ‏ وَ حَرَامِهِ‏ وَ كَانُوا عَيْبَةَ عِلْمِهِ‏ وَ كَذَلِكَ الْيَوْمَ هُمْ عِنْدِي مُسْتَوْدَعُ سِرِّي وَ أَصْحَابُ أَبِي حَقّاً إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِأَهْلِ الْأَرْضِ سُوءاً صَرَفَ بِهِمْ عَنْهُمُ السُّوءَ هُمْ نُجُومُ شِيعَتِي أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتاً (هُمُ الَّذِينَ أَحْيَوْا) ذِكْرَ أَبِي {{ع}} بِهِمْ يَكْشِفُ اللَّهُ كُلَّ بِدْعَةٍ يَنْفُونَ عَنْ هَذَا الدِّينِ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْغَالِينَ ثُمَّ بَكَى فَقُلْتُ مَنْ هُمْ فَقَالَ مَنْ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ (وَ عَلَيْهِمْ رَحْمَتُهُ) أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتاً بُرَيْدٌ الْعِجْلِيُّ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ زُرَارَةُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ‏‏"}}؛ رجال کشی، ص:۱۳۷.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#همچنین [[كشی]] در رجال به سندش از [[امام صادق]]{{ع}} روایت می‌كند كه دربارهٔ چند تن از اصحاب پدرش و نیز خودش فرمود:"پدرم آنان را امانتداران حلال و حرام خدا برگزید، و آنان گنجینه دانش او بودند، آنان نزد من نیز این چنین‌اند. آنان رازداران من می‌باشند یاران راستین پدرم می‌باشند؛ اگر خداوند بخواهد بر مردم زمین بلایی نازل کند به سبب اینان آن بلا را دفع می‌کند، اینان ستارگان شیعیان من‌اند زندگان و مردگانشان، یاد پدرم را زنده نگه می‌دارند، به سبب آنان خداوند هر بدعتی را برکنار می‌کند، اینان آنچه را باطل مسلکان به دین می‌آویزند، و آنچه افراط‌گرایان توجیه و تأویل می‌کنند، از دین می‌پالایند و می‌شویند. سپس حضرت {{ع}} گریست. گفتم: اینان چه کسانی می‌باشند؟ فرمود: آنانکه صلوات و رحمت خدا در زندگی و پس از مرگ بر آنان باد، [[بُرید عِجلی]]، و [[زرارة]]، و [[ابو بصیر]]، و [[محمد بن مسلم]]... ."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" كَانَ أَبِي {{ع}} ائْتَمَنَهُمْ‏ عَلَى‏ حَلَالِ‏ اللَّهِ‏ وَ حَرَامِهِ‏ وَ كَانُوا عَيْبَةَ عِلْمِهِ‏ وَ كَذَلِكَ الْيَوْمَ هُمْ عِنْدِي مُسْتَوْدَعُ سِرِّي وَ أَصْحَابُ أَبِي حَقّاً إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِأَهْلِ الْأَرْضِ سُوءاً صَرَفَ بِهِمْ عَنْهُمُ السُّوءَ هُمْ نُجُومُ شِيعَتِي أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتاً (هُمُ الَّذِينَ أَحْيَوْا) ذِكْرَ أَبِي {{ع}} بِهِمْ يَكْشِفُ اللَّهُ كُلَّ بِدْعَةٍ يَنْفُونَ عَنْ هَذَا الدِّينِ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْغَالِينَ ثُمَّ بَكَى فَقُلْتُ مَنْ هُمْ فَقَالَ مَنْ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ (وَ عَلَيْهِمْ رَحْمَتُهُ) أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتاً بُرَيْدٌ الْعِجْلِيُّ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ زُرَارَةُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ‏‏"}}؛ رجال کشی، ص:۱۳۷.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
خط ۴۴: خط ۴۴:
#برخورداری جامعه از فرصت عدل و تقوا آنجاست كه جامعه‌ای محكوم فساد و ظلم است؛ لكن به سبب وجود جامعه‌ای خُرد و عادل در میان این جامعهٔ كلان فرصت تحول به جامعه عدل فراگیر در آن وجود دارد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#برخورداری جامعه از فرصت عدل و تقوا آنجاست كه جامعه‌ای محكوم فساد و ظلم است؛ لكن به سبب وجود جامعه‌ای خُرد و عادل در میان این جامعهٔ كلان فرصت تحول به جامعه عدل فراگیر در آن وجود دارد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
*وجود حاكمی معصوم و عادل، و وجود انسان‌هایی هرچند اندک در كنار او كه ایشان را اطاعت نموده و یاری كنند و در برابر فساد و ظلم مقاومت كنند همواره فرصت عدلی است كه برای جامعهٔ كلان بشری زمینهٔ بازگشت به عدل فراگیر و پیروی از حكومت حاكم عدل معصوم را فراهم می‌كند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
*وجود حاكمی معصوم و عادل، و وجود انسان‌هایی هرچند اندک در كنار او كه ایشان را اطاعت نموده و یاری كنند و در برابر فساد و ظلم مقاومت كنند همواره فرصت عدلی است كه برای جامعهٔ كلان بشری زمینهٔ بازگشت به عدل فراگیر و پیروی از حكومت حاكم عدل معصوم را فراهم می‌كند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
*در سورهٔ نوح با اشاره به همین قانون اجتماعی بسیار مهم از زبان [[حضرت نوح]]{{ع}} خطاب به حق تعالى چنین آمده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا}}﴾}}<ref> و نوح گفت: پروردگارا! از کافران هیچ کس را روی زمین بر جای مگذار.که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه می‌کنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمی‌آورند؛ سوره نوح، آیه: ۲۶- ۲۷.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
*در سورهٔ نوح با اشاره به همین قانون اجتماعی بسیار مهم از زبان [[حضرت نوح]]{{ع}} خطاب به حق تعالى چنین آمده است: {{عربی| {{متن قرآن|وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا}}﴾}}<ref> و نوح گفت: پروردگارا! از کافران هیچ کس را روی زمین بر جای مگذار.که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه می‌کنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمی‌آورند؛ سوره نوح، آیه: ۲۶- ۲۷.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
*در این دو آیه [[حضرت نوح]]{{ع}} قوم خویش را مورد نفرین قرار می‌دهد و از خدا می‌خواهد که آنان را نابود کند. علت این نفرین که با اجازهٔ خدا و بر وفق سنت‌های الهی حاکم بر هستی صورت گرفته است، چنین بیان شده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا}}﴾}} این بدان معناست كه جامعهٔ [[حضرت نوح]]{{ع}} قابلیت بازگشت به عدل و تقوا را از دست داده، و فرصت عدل در آن از بین رفته است و به همین جهت وقت نابودی آن فرا رسیده است؛ زیرا از این پس رزق و روزی دادن به این قوم و پذیرایی از آنان در نظام هستی توجیه عاقلانه ندارد و عملی لغو و بیهوده و فاقد حكمت و مصلحت است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
*در این دو آیه [[حضرت نوح]]{{ع}} قوم خویش را مورد نفرین قرار می‌دهد و از خدا می‌خواهد که آنان را نابود کند. علت این نفرین که با اجازهٔ خدا و بر وفق سنت‌های الهی حاکم بر هستی صورت گرفته است، چنین بیان شده است: {{عربی| {{متن قرآن|إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا}}﴾}} این بدان معناست كه جامعهٔ [[حضرت نوح]]{{ع}} قابلیت بازگشت به عدل و تقوا را از دست داده، و فرصت عدل در آن از بین رفته است و به همین جهت وقت نابودی آن فرا رسیده است؛ زیرا از این پس رزق و روزی دادن به این قوم و پذیرایی از آنان در نظام هستی توجیه عاقلانه ندارد و عملی لغو و بیهوده و فاقد حكمت و مصلحت است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.


===دستهٔ دوم===
===دستهٔ دوم===
*این دسته از روایات بر ضرورت اجتماعی حكومت به طور كلی دلالت دارند. مقصود از ضرورت اجتماعی حكومت این است كه تداوم و بقای جامعهٔ بشر بستگی به وجود حكومت در جامعهٔ بشر دارد، و بدون آن بقای جامعهٔ انسانی به خطر افتاده و تداوم حیات بشر غیرممكن می‌شود. در ذیل به نمونه‌ای از روایاتی که بر ضرورت اجتماعی حکومت و رهبری سیاسی به طور كلی دلالت دارند اشاره می‌كنیم<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>:
*این دسته از روایات بر ضرورت اجتماعی حكومت به طور كلی دلالت دارند. مقصود از ضرورت اجتماعی حكومت این است كه تداوم و بقای جامعهٔ بشر بستگی به وجود حكومت در جامعهٔ بشر دارد، و بدون آن بقای جامعهٔ انسانی به خطر افتاده و تداوم حیات بشر غیرممكن می‌شود. در ذیل به نمونه‌ای از روایاتی که بر ضرورت اجتماعی حکومت و رهبری سیاسی به طور كلی دلالت دارند اشاره می‌كنیم<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>:
#بنابر روایت [[سید رضی]] در [[نهج البلاغه]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در آنجا كه خوارج گفتند: {{عربی|" لَا حُكْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏ "}} فرمود:"سخن حقی که هدفی باطل از آن اراده می‌شود. آری حکم جز از آنِ خدا نیست؛ لکن اینان می‌گویند فرمانروائی نباید باشد، در حالی که مردم چاره‌ای ندارند که فرمانروایی داشته باشند، نیکوکار یا بدکار، که مؤمن در سایهٔ حکمرانی‌اش کار کند، و کافر بهره‌مند گردد و خداوند کار را به نقطهٔ پایانش برساند، و اموال عمومی به وسیلهٔ او جمع شود، و با دشمن تجاوزگر به وسیلهٔ او پیکار شود و را‌ه‌ها بوسیلهٔ او امنیت یابند و حقّ ضعیف از قوی گرفته شود، تا آنگاه که نیکوکار بیاساید، و آسودگی از کافر بدست آید"<ref>{{عربی|" كَلِمَةُ حَقٍ‏ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ‏ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْ‏ءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر"}}؛ نهج البلاغه، خطبه:۴۰.</ref>. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این خطبه بر اصل ضرورت وجود حكومتی كه نظم و امنیت را در جامعه برپا كند تأكید فرموده‌اند، در مقابلِ گفتهٔ هرج و مرج‌طلبانهٔ خوارج كه می‌گفتند {{عربی|"لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ"}}. روشن است كه معنای ضرورت اصل وجود حكومت به معنای مشروعیت هر نوع حكومت نیست، بلكه بدین معناست كه طبیعت زندگی اجتماعی بشر وجود حكومتی را می‌طلبد كه به روابط اجتماعی نظم و سامان بخشد و از هرج و مرج و فساد جلوگیری كند. و وجود حكومتی هرچند ستمگر مانع از ظلم و فساد فراگیر که نتیجهٔ هرج و مرج است می‌شود كه به نابودی جامعهٔ بشر منتهى می‌شود<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#بنابر روایت [[سید رضی]] در [[نهج البلاغه]] [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در آنجا كه خوارج گفتند: {{عربی|" لَا حُكْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏ "}} فرمود:"سخن حقی که هدفی باطل از آن اراده می‌شود. آری حکم جز از آنِ خدا نیست؛ لکن اینان می‌گویند فرمانروائی نباید باشد، در حالی که مردم چاره‌ای ندارند که فرمانروایی داشته باشند، نیکوکار یا بدکار، که مؤمن در سایهٔ حکمرانی‌اش کار کند، و کافر بهره‌مند گردد و خداوند کار را به نقطهٔ پایانش برساند، و اموال عمومی به وسیلهٔ او جمع شود، و با دشمن تجاوزگر به وسیلهٔ او پیکار شود و را‌ه‌ها بوسیلهٔ او امنیت یابند و حقّ ضعیف از قوی گرفته شود، تا آنگاه که نیکوکار بیاساید، و آسودگی از کافر بدست آید"<ref>{{عربی|" كَلِمَةُ حَقٍ‏ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ‏ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْ‏ءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر"}}؛ نهج البلاغه، خطبه:۴۰.</ref>. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این خطبه بر اصل ضرورت وجود حكومتی كه نظم و امنیت را در جامعه برپا كند تأكید فرموده‌اند، در مقابلِ گفتهٔ هرج و مرج‌طلبانهٔ خوارج كه می‌گفتند {{عربی|"لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ"}}. روشن است كه معنای ضرورت اصل وجود حكومت به معنای مشروعیت هر نوع حكومت نیست، بلكه بدین معناست كه طبیعت زندگی اجتماعی بشر وجود حكومتی را می‌طلبد كه به روابط اجتماعی نظم و سامان بخشد و از هرج و مرج و فساد جلوگیری كند. و وجود حكومتی هرچند ستمگر مانع از ظلم و فساد فراگیر که نتیجهٔ هرج و مرج است می‌شود كه به نابودی جامعهٔ بشر منتهى می‌شود<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#[[متقی هندی]] در كنزالعمال روایت می‌كند:"مردی وارد مسجد شد پس گفت: {{عربی|"لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ"}} <ref>جز خدا حاکمی نیست</ref> دیگری نیز چنین گفت، پس [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: جز خدا حاکمی نیست و وعدهٔ خدا حق است و آنان که اهل یقین نیستند تو را برای پذیرش خواستهٔ خویش بی‌مایه نکنند. نمی‌دانید که اینان چه می‌گویند؟ می‌گویند: فرمانروایی نباید باشد هان ای مردم! همانا صلاح کار شما جز با وجود فرمانروا  خواه نیکوکار یا بدکار نخواهد بود. گفتند: نیکوکار را دانستیم، لکن بدکار چگونه؟ فرمود: نیکوکار عمل می‌کند، و برای بدکار خداوند مهلتی معیّن می‌کند تا اجل او فرا رسد، راه‌ها امن می‌شوند، داد و ستد و بازارهای شما به راه می‌افتد، اموال عمومی جمع‌آوری می‌شود، با دشمنان جهاد انجام می‌گیرد، و حقّ ضعیف از قوی گرفته می‌شود"<ref>{{عربی|" دَخَل رَجُلٌ المَسْجِدَ فَقَالَ: لاَ حُكْمَ إلاّ للّه‏ِِ، ثُمَّ قَالَ آخَرُ: لاَ حُكْمَ إلاّ للّه‏ِِ فَقَالَ عَلِی {{ع}}: لاَ حُكْمَ إلاّ للّه‏ِِ ﴿{{متن قرآن|إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُون‏}}﴾ فَمَا تَدْرُونَ مَا یقُولُ هؤلاَءِ؟ یقُولُونَ: لاَ إمَارَةَ، أیهَا النَّاسُ، إنَّهُ لاَ یصْلِحُكُمْ إلاَّ أمِیرٌ بَرٌّ أوْ فَاجِرٌ. قَالُوا: هذَا البَرُّ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ فَمَا بَالُ الفَاجِرِ؟ فَقَالَ: یعْمَلُ المُؤْمِنُ، وَیمْلی لِفَاجِرِ، ویبَلِّغُ اللهُ الأجَلَ، وَتَأمَنُ سُبُلُكُمْ، وَتَقُومُ أسْواقُكُمْ وَیجْبى فَیئُكُمْ، وَیجَاهَدُ عَدُوُّكُمْ، ویؤخَذُ لِلضَّعِیفِ مِنَ الشَّدِیدِ مِنْكُم"}}؛ کنزالعمال، ح۳۱۶۱۸.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#[[متقی هندی]] در كنزالعمال روایت می‌كند:"مردی وارد مسجد شد پس گفت: {{عربی|"لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ"}} <ref>جز خدا حاکمی نیست</ref> دیگری نیز چنین گفت، پس [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: جز خدا حاکمی نیست و وعدهٔ خدا حق است و آنان که اهل یقین نیستند تو را برای پذیرش خواستهٔ خویش بی‌مایه نکنند. نمی‌دانید که اینان چه می‌گویند؟ می‌گویند: فرمانروایی نباید باشد هان ای مردم! همانا صلاح کار شما جز با وجود فرمانروا  خواه نیکوکار یا بدکار نخواهد بود. گفتند: نیکوکار را دانستیم، لکن بدکار چگونه؟ فرمود: نیکوکار عمل می‌کند، و برای بدکار خداوند مهلتی معیّن می‌کند تا اجل او فرا رسد، راه‌ها امن می‌شوند، داد و ستد و بازارهای شما به راه می‌افتد، اموال عمومی جمع‌آوری می‌شود، با دشمنان جهاد انجام می‌گیرد، و حقّ ضعیف از قوی گرفته می‌شود"<ref>{{عربی|" دَخَل رَجُلٌ المَسْجِدَ فَقَالَ: لاَ حُكْمَ إلاّ للّه‏ِِ، ثُمَّ قَالَ آخَرُ: لاَ حُكْمَ إلاّ للّه‏ِِ فَقَالَ عَلِی {{ع}}: لاَ حُكْمَ إلاّ للّه‏ِِ {{متن قرآن|إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُون‏}}﴾ فَمَا تَدْرُونَ مَا یقُولُ هؤلاَءِ؟ یقُولُونَ: لاَ إمَارَةَ، أیهَا النَّاسُ، إنَّهُ لاَ یصْلِحُكُمْ إلاَّ أمِیرٌ بَرٌّ أوْ فَاجِرٌ. قَالُوا: هذَا البَرُّ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ فَمَا بَالُ الفَاجِرِ؟ فَقَالَ: یعْمَلُ المُؤْمِنُ، وَیمْلی لِفَاجِرِ، ویبَلِّغُ اللهُ الأجَلَ، وَتَأمَنُ سُبُلُكُمْ، وَتَقُومُ أسْواقُكُمْ وَیجْبى فَیئُكُمْ، وَیجَاهَدُ عَدُوُّكُمْ، ویؤخَذُ لِلضَّعِیفِ مِنَ الشَّدِیدِ مِنْكُم"}}؛ کنزالعمال، ح۳۱۶۱۸.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#نیز [[متقی هندی]] در كنز العمال روایت می‌كند:"از [[امام علی]]{{ع}} روایت است که دربارهٔ حروریة که می‌گفتند:{{عربی|"لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ"}} فرمود: حکم جز از آنِ خدا نیست، در زمین حکام و فرمانروایانی وجود دارد، لکن اینان می‌گویند، نباید فرمانروایی باشد، در حالی که مردم چاره‌ای جز وجود امارت و حکومتی که در سایهٔ او مؤمن کار کند، و فاجر و کافر بهره‌مند شوند، و خداوند آنان را تا اجلی که مقرر فرموده است مهلت می‌دهد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"عن علی {{ع}} فِی الحَرُورِیةِ وَهُمْ یقولون: لا حُكْمَ إلّا للَّهِ؛ الحُكْمُ للَّهِ‏ِ وَفِی الأرْضِ حُكَّامٌ، وَلكِنَّهُمْ یقُولُونَ: لَا إمَارةَ؛ وَلَا بُدَّ لِلنّاسِ مِنْ إمَارَةٍ یعْمَلُ فِیها المُؤْمِنُ، ویسْتَمْتِعُ فِیها الفَاجِرُ وَالكَافِرُ، وَیبَلِّغُ اللهُ فِیهَا الأجَلَ"}}؛ کنزالعمال، ح۳۱۵۶۷.</ref>. عبارت {{عربی|"وَلَا بُدَّ لِلنّاسِ"}} بر ضرورت اجتماعی تكوینی وجود [[امام]] و حاكم دلالت می‌كند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#نیز [[متقی هندی]] در كنز العمال روایت می‌كند:"از [[امام علی]]{{ع}} روایت است که دربارهٔ حروریة که می‌گفتند:{{عربی|"لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ"}} فرمود: حکم جز از آنِ خدا نیست، در زمین حکام و فرمانروایانی وجود دارد، لکن اینان می‌گویند، نباید فرمانروایی باشد، در حالی که مردم چاره‌ای جز وجود امارت و حکومتی که در سایهٔ او مؤمن کار کند، و فاجر و کافر بهره‌مند شوند، و خداوند آنان را تا اجلی که مقرر فرموده است مهلت می‌دهد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"عن علی {{ع}} فِی الحَرُورِیةِ وَهُمْ یقولون: لا حُكْمَ إلّا للَّهِ؛ الحُكْمُ للَّهِ‏ِ وَفِی الأرْضِ حُكَّامٌ، وَلكِنَّهُمْ یقُولُونَ: لَا إمَارةَ؛ وَلَا بُدَّ لِلنّاسِ مِنْ إمَارَةٍ یعْمَلُ فِیها المُؤْمِنُ، ویسْتَمْتِعُ فِیها الفَاجِرُ وَالكَافِرُ، وَیبَلِّغُ اللهُ فِیهَا الأجَلَ"}}؛ کنزالعمال، ح۳۱۵۶۷.</ref>. عبارت {{عربی|"وَلَا بُدَّ لِلنّاسِ"}} بر ضرورت اجتماعی تكوینی وجود [[امام]] و حاكم دلالت می‌كند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#[[كمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی]] شارح [[نهج البلاغه]] از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت می‌كند:"از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت شده که فرمود: خداوند این دین را به واسطهٔ مردمی که بهره‌ای از آخرت ندارند تأیید می‌کند، و روایت شده که به واسطهٔ فرد فاسق. و از آن حضرت روایت شده که فرمود: رهبر ستمگر از فتنه و هرج و مرج بهتر است، و در هیچ‌یک خیری نیست، هرچند در برخی از شرها خیرهایی وجود دارد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"روي عن رسول الله {{صل}} : ان الله لیؤید هذا الدین بقوم لاخلاق لهم فی الآخرة، وروي: بالرجل الفاسق و روي عنه {{صل}}، انه قال:الإمام الجائر خیر من الفتنة وكل لا خیر فیه، وفی بعض الشر خیار"}}؛ شرح نهج البلاغه، ج۲، ص:۱۰۳.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.
#[[كمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی]] شارح [[نهج البلاغه]] از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت می‌كند:"از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت شده که فرمود: خداوند این دین را به واسطهٔ مردمی که بهره‌ای از آخرت ندارند تأیید می‌کند، و روایت شده که به واسطهٔ فرد فاسق. و از آن حضرت روایت شده که فرمود: رهبر ستمگر از فتنه و هرج و مرج بهتر است، و در هیچ‌یک خیری نیست، هرچند در برخی از شرها خیرهایی وجود دارد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"روي عن رسول الله {{صل}} : ان الله لیؤید هذا الدین بقوم لاخلاق لهم فی الآخرة، وروي: بالرجل الفاسق و روي عنه {{صل}}، انه قال:الإمام الجائر خیر من الفتنة وكل لا خیر فیه، وفی بعض الشر خیار"}}؛ شرح نهج البلاغه، ج۲، ص:۱۰۳.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>.