۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«"[[مسجد جمکران]]" از مکانهایی که امروزه علاقهمندان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به آن توجه دارند، مسجد جمکران است. طبق آنچه در برخی کتابهای معاصر و پیش از آن آمده، این مسجد به دستور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} ساخته شده است. نخستین کتابی که به صورت گسترده حکایت بنای مسجد را نقل کرده، کتاب "نجم الثاقب" است. | ::::::«"[[مسجد جمکران]]" از مکانهایی که امروزه علاقهمندان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به آن توجه دارند، مسجد جمکران است. طبق آنچه در برخی کتابهای معاصر و پیش از آن آمده، این مسجد به دستور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} ساخته شده است. نخستین کتابی که به صورت گسترده حکایت بنای مسجد را نقل کرده، کتاب "نجم الثاقب" است. | ||
::::::این حکایت به عنوان حکایت نخست در باب هفتم با عنوان "در ذکر احوال کسانی که در دوران [[غیبت کبرا]] خدمت آن جناب رسیدهاند" اینگونه نقل شده است: "شیخ [[فاضل حسن بن محمد بن حسن قمی]]<ref>در کتابهای رجالی متقدم و متأخر چنین نامی نیامده است</ref>، معاصر [[شیخ صدوق]]<ref> برخی گفتهاند: با توجه به اینکه طبق این نقل، صاحب تاریخ قم، معاصر شیخ صدوق و نیز اتفاق یاد شده در زمان او رخ داده است، شایسته بود به جای نقل از کتاب صدوق حکایت را، از خود او و یا حسن بن مثله یا شاهدان این حادثه نقل میکرد</ref>، در تاریخ قم نقل کرده<ref> در تاریخ قم، نسخه سال ۱۰۰۱، تصحیح سید جلال الدین طهرانی به سال ۱۳۵۳ ق، این حکایت وجود ندارد. ممکن است در نسخه در اختیار صاحب نجم الثاقب وجود داشته است( نرم افزار نور السیرة ۲، تاریخ قم، توس، تهران)</ref> از کتاب "مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین"<ref> در کتاب مستدرک از آن، با عنوان« مونس الحزین فی معرفة الدین و الیقین»، یاد شده است.( محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۴۷، ح ۳۹۶۱) و در مستدرک اشارهای به کتاب تاریخ قم نشده است</ref>، از مصنفات شیخ [[ابی جعفر محمد بن بابویه قمی]]<ref> مرحوم نوری درباره این کتاب مینویسد:« و لم اجد الکتاب فی فهرس کتبه»، مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۴۷</ref>، به این عبارت در باب بنای مسجد جمکران از قول حضرت امام محمد<ref>بسیاری از علما، از جمله محدث نوری نام بردن حضرت را به این نام حرام میدانند</ref> مهدی علیه صلوات اللّه الرحمن که سبب بنای مسجد مقدس جمکران و عمارت آن به قول [[امام]]{{ع}} این بوده است که شیخ عفیف صالح [[حسن بن مثله جمکرانی]] (رحمه اللّه) میگوید: که من شب سهشنبه هفدهم ماه مبارک رمضان سنه ثلث و تسعین<ref>روشن نیست ۲۹۳ است یا ۳۹۳</ref> در سرای خود خفته بودم که ناگاه جماعتی مردم به در سرای من آمدند نصفی از شب گذشته مرا بیدار کردند گفتند برخیز و طلب امام محمد مهدی صاحب الزمان صلوات علیه را اجابت کن که تو را میخواند ... آنگاه حکایت رفتن و دیدار خود را شرح داده است. تا اینکه نقل میکند: حضرت [[امام]]{{ع}} مرا به نام خود خواند و گفت برو و حسن مسلم را بگو که تو چند سال است که عمارت این زمین میکنی و میکاری و ما خراب میکنیم و پنج سال است که زراعت میکنی و امسال دیگر باره بازگرفتی و عمارتش میکنی رخصت نیست که تو در این زمین دیگرباره زراعت کنی باید هر انتفاع که از این زمین برگرفته رد کنی تا بدین موضع مسجد بنا کنند و بگو این حسن مسلم را که این زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده است و شریف کرده و تو با زمین خود گرفتنی و دو پسر جوان خدای عز و جل از تو باز ستد و تو تنبیه نشدی و اگرنه چنین کنی آزار وی به تو رسد آنچه تو آگاه نباشی ...<ref> از این سخنان به دست میآید این زمین پیشتر مسجد بوده یا اینکه حداقل ملک حسن مسلم نبوده است و او آن را غصب کرده است</ref> مردم را بگو تا رغبت بکنند بدین موضع و عزیز دارند و چهار رکعت نماز اینجا بگذارند دو رکعت تحیت مسجد در هر رکعتی یک بار الحمد و هفت بار قل هو اللّه احد و تسبیح رکوع و سجود هفت بار بگویند و دو رکعت نماز [[امام مهدی|امام صاحب الزمان]]{{ع}} بگذارند<ref> ممکن است این بخش را محدث نوری افزوده باشد؛ چرا که نمازی که بزرگان به نام نماز امام زمان علیه السّلام معرفی کردهاند، اندکی با این بیان متفاوت است. ر. ک: قطب الدین راوندی، الدعوات، ص ۸۹؛ سید بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۲۸۸؛ کفعمی، البلد الامین، ص ۱۶۴؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۸۴، ح ۱۰۳۷۴؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۸۸، ص ۱۸۹</ref> بر این نسق چون فاتحه خواند به {{عربی| {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}} | ::::::این حکایت به عنوان حکایت نخست در باب هفتم با عنوان "در ذکر احوال کسانی که در دوران [[غیبت کبرا]] خدمت آن جناب رسیدهاند" اینگونه نقل شده است: "شیخ [[فاضل حسن بن محمد بن حسن قمی]]<ref>در کتابهای رجالی متقدم و متأخر چنین نامی نیامده است</ref>، معاصر [[شیخ صدوق]]<ref> برخی گفتهاند: با توجه به اینکه طبق این نقل، صاحب تاریخ قم، معاصر شیخ صدوق و نیز اتفاق یاد شده در زمان او رخ داده است، شایسته بود به جای نقل از کتاب صدوق حکایت را، از خود او و یا حسن بن مثله یا شاهدان این حادثه نقل میکرد</ref>، در تاریخ قم نقل کرده<ref> در تاریخ قم، نسخه سال ۱۰۰۱، تصحیح سید جلال الدین طهرانی به سال ۱۳۵۳ ق، این حکایت وجود ندارد. ممکن است در نسخه در اختیار صاحب نجم الثاقب وجود داشته است( نرم افزار نور السیرة ۲، تاریخ قم، توس، تهران)</ref> از کتاب "مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین"<ref> در کتاب مستدرک از آن، با عنوان« مونس الحزین فی معرفة الدین و الیقین»، یاد شده است.( محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۴۷، ح ۳۹۶۱) و در مستدرک اشارهای به کتاب تاریخ قم نشده است</ref>، از مصنفات شیخ [[ابی جعفر محمد بن بابویه قمی]]<ref> مرحوم نوری درباره این کتاب مینویسد:« و لم اجد الکتاب فی فهرس کتبه»، مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۴۷</ref>، به این عبارت در باب بنای مسجد جمکران از قول حضرت امام محمد<ref>بسیاری از علما، از جمله محدث نوری نام بردن حضرت را به این نام حرام میدانند</ref> مهدی علیه صلوات اللّه الرحمن که سبب بنای مسجد مقدس جمکران و عمارت آن به قول [[امام]]{{ع}} این بوده است که شیخ عفیف صالح [[حسن بن مثله جمکرانی]] (رحمه اللّه) میگوید: که من شب سهشنبه هفدهم ماه مبارک رمضان سنه ثلث و تسعین<ref>روشن نیست ۲۹۳ است یا ۳۹۳</ref> در سرای خود خفته بودم که ناگاه جماعتی مردم به در سرای من آمدند نصفی از شب گذشته مرا بیدار کردند گفتند برخیز و طلب امام محمد مهدی صاحب الزمان صلوات علیه را اجابت کن که تو را میخواند ... آنگاه حکایت رفتن و دیدار خود را شرح داده است. تا اینکه نقل میکند: حضرت [[امام]]{{ع}} مرا به نام خود خواند و گفت برو و حسن مسلم را بگو که تو چند سال است که عمارت این زمین میکنی و میکاری و ما خراب میکنیم و پنج سال است که زراعت میکنی و امسال دیگر باره بازگرفتی و عمارتش میکنی رخصت نیست که تو در این زمین دیگرباره زراعت کنی باید هر انتفاع که از این زمین برگرفته رد کنی تا بدین موضع مسجد بنا کنند و بگو این حسن مسلم را که این زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده است و شریف کرده و تو با زمین خود گرفتنی و دو پسر جوان خدای عز و جل از تو باز ستد و تو تنبیه نشدی و اگرنه چنین کنی آزار وی به تو رسد آنچه تو آگاه نباشی ...<ref> از این سخنان به دست میآید این زمین پیشتر مسجد بوده یا اینکه حداقل ملک حسن مسلم نبوده است و او آن را غصب کرده است</ref> مردم را بگو تا رغبت بکنند بدین موضع و عزیز دارند و چهار رکعت نماز اینجا بگذارند دو رکعت تحیت مسجد در هر رکعتی یک بار الحمد و هفت بار قل هو اللّه احد و تسبیح رکوع و سجود هفت بار بگویند و دو رکعت نماز [[امام مهدی|امام صاحب الزمان]]{{ع}} بگذارند<ref> ممکن است این بخش را محدث نوری افزوده باشد؛ چرا که نمازی که بزرگان به نام نماز امام زمان علیه السّلام معرفی کردهاند، اندکی با این بیان متفاوت است. ر. ک: قطب الدین راوندی، الدعوات، ص ۸۹؛ سید بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۲۸۸؛ کفعمی، البلد الامین، ص ۱۶۴؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۸۴، ح ۱۰۳۷۴؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۸۸، ص ۱۸۹</ref> بر این نسق چون فاتحه خواند به {{عربی| {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}} }}؛ رسد صد بار بگوید و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخواند و در رکعت دوم نیز به همین طریق بگذارد و تسبیح در رکوع و سجود هفت بار بگوید و چون نماز تمام کرده باشد تهلیل بگوید و تسبیح [[فاطمه زهرا]]{{س}} و چون از تسبیح فارغ شود سر به سجده نهد و صد بار صلوات بر [[پیغمبر]]{{صل}} و آلش صلوات اللّه علیهم بفرستد و این نقل از لفظ مبارک [[امام]]{{ع}} است که هرکه این دو رکعت نماز بگذارد همچنین باشد که دو رکعت نماز در کعبه گزارده باشد <ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَنْ صَلَّاهَا فَكَأَنَّمَا صَلَّاهَا فِي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ"}}</ref><ref> پیشتر، چنین تشبیهی از هیچیک از پیشوایان معصوم علیهم السّلام برای هیچ مکانی ذکر نشده است</ref> | ||
::::::[[حسن مثله جمکرانی]] گفت که من چون این سخن بشنیدم گفتم با خویشتن که گویا این موضع است که تو میپنداری{{عربی|" انما هذا المسجد للامام صاحب الزمان"}}. | ::::::[[حسن مثله جمکرانی]] گفت که من چون این سخن بشنیدم گفتم با خویشتن که گویا این موضع است که تو میپنداری{{عربی|" انما هذا المسجد للامام صاحب الزمان"}}. | ||
::::::مولف گوید: در نسخه فارسی تاریخ قم و در نسخه عربی آنکه عالم جلیل آقا [[محمد علی کرمانشاهی]] مختصر این قصه را از آن نقل کرده در حواشی رجال میر مصطفی در باب حسن تاریخ قصه را در ثلث و تسعین یعنی نود و سه بعد از دویست<ref> اگر حادثه در سال ۲۷۳ ق رخ داده باشد، سی سال و اگر در ۲۹۳ ق پدید آمده باشد، ده سال پیش از ولادت شیخ صدوق بوده و لازمه، آن این است که ایشان از کسی نقل کرده باشد، در حالی که به آن، هیچ اشارهای نشده است</ref> افزون بر آن، در این صورت میبایست ایشان در برخی آثار دیگر خود- همچون کمال الدین و تمام النعمه که ویژه امام زمان علیه السّلام است- نیز به آن اشاره میکرد. نیز آنکه میبایست در رخدادهای غیبت صغرا قرار میگرفت و نواب خاص هم بدان اشاره میکردند؛ بنابراین سال ۳۷۳ ق بهتر است</ref> نقل کرده و ظاهرا بر ناسخ مشتبه شده و اصل سبعین بوده که به معنی هفتاد است زیرا که وفات [[شیخ صدوق]] پیش از نود است<ref>متن دارای اضطراب است؛ روشن نیست مقصود ۲۷۳ است یا ۳۷۳</ref>. آنچه در بالا آمد فقط بخشهایی از داستان نوشته مرحوم نوری در کتاب "نجم الثاقب" بود. لازم یادآوری است که [[محدث نوری]] در کتاب "مستدرک الوسائل" و نیز جنة المأوی به نقل این داستان با برخی تفاوتها، پرداخته است<ref> برخی گفتهاند: با توجه به اهمیت این داستان- به ویژه شفا یافتن انسانهای بسیار در آن حادثه شایسته بود در کتابهای فراوانی نقل شود</ref>. | ::::::مولف گوید: در نسخه فارسی تاریخ قم و در نسخه عربی آنکه عالم جلیل آقا [[محمد علی کرمانشاهی]] مختصر این قصه را از آن نقل کرده در حواشی رجال میر مصطفی در باب حسن تاریخ قصه را در ثلث و تسعین یعنی نود و سه بعد از دویست<ref> اگر حادثه در سال ۲۷۳ ق رخ داده باشد، سی سال و اگر در ۲۹۳ ق پدید آمده باشد، ده سال پیش از ولادت شیخ صدوق بوده و لازمه، آن این است که ایشان از کسی نقل کرده باشد، در حالی که به آن، هیچ اشارهای نشده است</ref> افزون بر آن، در این صورت میبایست ایشان در برخی آثار دیگر خود- همچون کمال الدین و تمام النعمه که ویژه امام زمان علیه السّلام است- نیز به آن اشاره میکرد. نیز آنکه میبایست در رخدادهای غیبت صغرا قرار میگرفت و نواب خاص هم بدان اشاره میکردند؛ بنابراین سال ۳۷۳ ق بهتر است</ref> نقل کرده و ظاهرا بر ناسخ مشتبه شده و اصل سبعین بوده که به معنی هفتاد است زیرا که وفات [[شیخ صدوق]] پیش از نود است<ref>متن دارای اضطراب است؛ روشن نیست مقصود ۲۷۳ است یا ۳۷۳</ref>. آنچه در بالا آمد فقط بخشهایی از داستان نوشته مرحوم نوری در کتاب "نجم الثاقب" بود. لازم یادآوری است که [[محدث نوری]] در کتاب "مستدرک الوسائل" و نیز جنة المأوی به نقل این داستان با برخی تفاوتها، پرداخته است<ref> برخی گفتهاند: با توجه به اهمیت این داستان- به ویژه شفا یافتن انسانهای بسیار در آن حادثه شایسته بود در کتابهای فراوانی نقل شود</ref>. |