۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (حذف <br/> از صفحه توسط ربات) |
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
::::::بنابراین ویژگی دوم فقیه جامع الشرایط، ترک هوا و هوس و تابعیت عملی محض نسبت به احکام و دستورهای دین است. فقیه حاکم، اگر فتوا میدهد باید خود نیز به آن عمل کند و اگر حکم قضایی صادر میکند، خود نیز آن را بپذیرد و اگر حکم و لایی و حکومتی صادر و انشا مینماید، خود نیز به آن گردن نهد و آن را نقض نکند. | ::::::بنابراین ویژگی دوم فقیه جامع الشرایط، ترک هوا و هوس و تابعیت عملی محض نسبت به احکام و دستورهای دین است. فقیه حاکم، اگر فتوا میدهد باید خود نیز به آن عمل کند و اگر حکم قضایی صادر میکند، خود نیز آن را بپذیرد و اگر حکم و لایی و حکومتی صادر و انشا مینماید، خود نیز به آن گردن نهد و آن را نقض نکند. | ||
::::::شرط سوم فقیه، علاوه بر اجتهاد و عدالت مطلق، قدرت مدیریت و استعداد رهبری است؛ یعنی اولاً بینش درست و صحیحی نسبت به امور سیاسی و اجتماعی داخل و خارج کشور داشته باشد و ترفندهای دشمنان خارج را خوب بشناسد، و ثانیاً از هنر مدیریت و لوازم آن برخوردار باشد. | ::::::شرط سوم فقیه، علاوه بر اجتهاد و عدالت مطلق، قدرت مدیریت و استعداد رهبری است؛ یعنی اولاً بینش درست و صحیحی نسبت به امور سیاسی و اجتماعی داخل و خارج کشور داشته باشد و ترفندهای دشمنان خارج را خوب بشناسد، و ثانیاً از هنر مدیریت و لوازم آن برخوردار باشد. | ||
::::::بنابراین نمیتوان گفت هر فقیه عادلی صلاحیت رهبری جامعه را دارد، بلکه باید گذشته از شرایط علمی، دارای استعداد و توانایی لازم برای اداره امت اسلامی باشد<ref>ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۳۶</ref>. ولایت فقیه به معنای آن است که در زمان غیبت، فقیه عادل، سزاوار تصدی و سرپرستی جامعه اسلامی است و او به این موقعیت شرعی و اجتماعی نصب شده است. بنابراین ولایت فقیه نه از سنخ ولایت تکوینی است و نه از سنخ ولایت بر تشریع و قانون گذاری، بلکه ولایت مدیریتی بر جامعه اسلامی است که به منظور اجرای احکام و تحقق ارزشهای دینی و شکوفا ساختن استعدادهای افراد جامعه و رساندن آنها به تعالی صورت میگیرد. ولایت در محدوده تشریع، در [[قرآن]] کریم و [[روایات]] اسلامی به معنای تصدی امور جامعه انسانی آمده است؛ برای مثال: فرمایش [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در واقعه [[غدیر خم]]: {{عربی|أَلَسْتُ أَوْلى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ}}<ref>بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۴۳</ref>؛ {{عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ}}<ref>کافی، ج۱، ص۲۹۵، ح۳</ref> و همچنین آیاتی مانند: {{عربی| | ::::::بنابراین نمیتوان گفت هر فقیه عادلی صلاحیت رهبری جامعه را دارد، بلکه باید گذشته از شرایط علمی، دارای استعداد و توانایی لازم برای اداره امت اسلامی باشد<ref>ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۳۶</ref>. ولایت فقیه به معنای آن است که در زمان غیبت، فقیه عادل، سزاوار تصدی و سرپرستی جامعه اسلامی است و او به این موقعیت شرعی و اجتماعی نصب شده است. بنابراین ولایت فقیه نه از سنخ ولایت تکوینی است و نه از سنخ ولایت بر تشریع و قانون گذاری، بلکه ولایت مدیریتی بر جامعه اسلامی است که به منظور اجرای احکام و تحقق ارزشهای دینی و شکوفا ساختن استعدادهای افراد جامعه و رساندن آنها به تعالی صورت میگیرد. ولایت در محدوده تشریع، در [[قرآن]] کریم و [[روایات]] اسلامی به معنای تصدی امور جامعه انسانی آمده است؛ برای مثال: فرمایش [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در واقعه [[غدیر خم]]: {{عربی|أَلَسْتُ أَوْلى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ}}<ref>بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۴۳</ref>؛ {{عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ}}<ref>کافی، ج۱، ص۲۹۵، ح۳</ref> و همچنین آیاتی مانند: {{عربی| {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}﴾}}<ref>سوره مائده، آیه ۵۵</ref>بازگوکننده ولایت و سرپرستی و اداره امور جامعه اسلامی است. | ||
::::::در ضمن، ولایتی که فقیه از آن برخوردار است و از ادله استنباط میشود، ولایت اعتباری است. [[امام خمینی]] در این باره میگوید: وقتی میگوییم ولایتی را که [[پیامبر خاتم|رسول الله]] و [[ائمه]] داشتند بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام [[ائمه]] و رسول اکرم است؛ زیرا این جا صحبت از مقام نیست، بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است، نه این که برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، ولایت مورد بحث یعنی حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصوری که خیلی از افراد دارند، امتیاز نیست بلکه وظیفه ای خطیر است. ولایت فقیه از امور اعتبار عقلانی است و واقعیتی جز جعل ندارد<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۴۰-۴۱</ref>»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۲۴۷-۲۵۱.</ref>. | ::::::در ضمن، ولایتی که فقیه از آن برخوردار است و از ادله استنباط میشود، ولایت اعتباری است. [[امام خمینی]] در این باره میگوید: وقتی میگوییم ولایتی را که [[پیامبر خاتم|رسول الله]] و [[ائمه]] داشتند بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام [[ائمه]] و رسول اکرم است؛ زیرا این جا صحبت از مقام نیست، بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است، نه این که برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، ولایت مورد بحث یعنی حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصوری که خیلی از افراد دارند، امتیاز نیست بلکه وظیفه ای خطیر است. ولایت فقیه از امور اعتبار عقلانی است و واقعیتی جز جعل ندارد<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۴۰-۴۱</ref>»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۲۴۷-۲۵۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |