۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==آغاز نبوت== | ==آغاز نبوت== | ||
نخستین آیاتی که بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل میشود، آیات اول سوره مبارکه علق است: | نخستین آیاتی که بر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل میشود، آیات اول سوره مبارکه علق است: | ||
{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}} }}.<ref>علق، آیات ۵-۱: بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از علق آفرید. بخوان و پروردگار تو کریمترین کریمان است. همان کس که به وسیله قلم آنچه را که انسان نمیدانست به وی آموخت.</ref> | |||
این، آغاز قرآن و آغاز وحی است؛ دیباچه وحی است.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۸ ص ۲۴۲.</ref> | این، آغاز قرآن و آغاز وحی است؛ دیباچه وحی است.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۸ ص ۲۴۲.</ref> | ||
روز بعثت، روز توحید و روز انبعاث مردم جهان و رستاخیز انسانیت و روز عید فکر و عقل است. روز توحید است؛ زیرا اسلام ندای توحید است و عبادت و بردگی غیر خدا را الغا کرد. | روز بعثت، روز توحید و روز انبعاث مردم جهان و رستاخیز انسانیت و روز عید فکر و عقل است. روز توحید است؛ زیرا اسلام ندای توحید است و عبادت و بردگی غیر خدا را الغا کرد. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==موج اسلامی== | ==موج اسلامی== | ||
اسلام در ابتدا بهصورت یک موج بسیار کوچک پدید آمد. آن روز [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]] {{صل}} از کوه حرا به زیر آمد، در حالی که دنیای درونش دگرگون شده بود و با دریای غیب و ملکوت اتصال یافته و از فیوضات الهی لبریز شده بود و فریاد برآورد: {{عربی|"قُولُوا لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه تُفْلِحُوا"}}. روزهای اول پیام پیامبر، از خانهای که تنها سه تن: [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} و [[حضرت خدیجه|خدیجه]] {{س}} و [[امام علی|علی]] {{ع}} را در بر میگرفت، تجاوز نمیکرد، ولی اندکی بعد به سایر خانههای مکه سرایت کرد. پس از حدود ده سال به خارج مکه، بهویژه مدینه کشیده شد، و در مدت کمی به سایر نقاط جزیرةالعرب امتداد یافت، و در کمتر از نیم قرن دامنهاش سراسر جهان متمدن آن روز را گرفت و آوایش به همه گوشها رسید. این موج، همانگونه که خاصیت موجهای زنده است، به موازات اینکه رو به گسترش نهاد، بر قوت و قدرت و عمق خویش افزود. به راستی حیرتآور است؛ مردی مکتب ندیده و درس نخوانده در سرزمینی که جز جهل، فساد، خودخواهی و خودپرستی اثری در آن نیست، به پاخیزد و نهضتی چنین مبارک و میمون و پر ثمر ایجاد کند؛<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]] مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۶.</ref> | اسلام در ابتدا بهصورت یک موج بسیار کوچک پدید آمد. آن روز [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]] {{صل}} از کوه حرا به زیر آمد، در حالی که دنیای درونش دگرگون شده بود و با دریای غیب و ملکوت اتصال یافته و از فیوضات الهی لبریز شده بود و فریاد برآورد: {{عربی|"قُولُوا لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه تُفْلِحُوا"}}. روزهای اول پیام پیامبر، از خانهای که تنها سه تن: [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} و [[حضرت خدیجه|خدیجه]] {{س}} و [[امام علی|علی]] {{ع}} را در بر میگرفت، تجاوز نمیکرد، ولی اندکی بعد به سایر خانههای مکه سرایت کرد. پس از حدود ده سال به خارج مکه، بهویژه مدینه کشیده شد، و در مدت کمی به سایر نقاط جزیرةالعرب امتداد یافت، و در کمتر از نیم قرن دامنهاش سراسر جهان متمدن آن روز را گرفت و آوایش به همه گوشها رسید. این موج، همانگونه که خاصیت موجهای زنده است، به موازات اینکه رو به گسترش نهاد، بر قوت و قدرت و عمق خویش افزود. به راستی حیرتآور است؛ مردی مکتب ندیده و درس نخوانده در سرزمینی که جز جهل، فساد، خودخواهی و خودپرستی اثری در آن نیست، به پاخیزد و نهضتی چنین مبارک و میمون و پر ثمر ایجاد کند؛<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]] مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۶.</ref> | ||
{{متن قرآن|فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأَرْضِ}} }}؛<ref>رعد، آیه ۱۷.</ref> | |||
اما کفهای پوچ به بیرون پرتاب میشوند، ولی آنچه به مردم سود میرساند در زمین میماند.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|'''پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت''']] صفحه ۲۵ تا ۴۴.</ref> | اما کفهای پوچ به بیرون پرتاب میشوند، ولی آنچه به مردم سود میرساند در زمین میماند.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|'''پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت''']] صفحه ۲۵ تا ۴۴.</ref> | ||
==دعوت در مکه== | ==دعوت در مکه== | ||
در سالهای اول بعثت [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}}، پس از نزول آیه | در سالهای اول بعثت [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}}، پس از نزول آیه {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ}} }}<ref>شعرا، آیه ۲۱۴: و خویشان نزدیکت را هشدار ده.</ref> دو واقعه رخ داده است: | ||
#'''انذار نزدیکان خیلی نزدیک:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}}، در جلسهای که تاریخ آن را به نام جلسه یوم الانذار ضبط کرده است، بزرگان بنیهاشم را گرد آورد و رسالت خویش را به آنان ابلاغ فرمود و با صراحت و قاطعیت اعلام کرد که دین من جهانگیر خواهد شد و سعادت شما در پیروی و قبول دعوت من است. این سخن آنچنان سنگین و باور نکردنی آمد که جمعیت با تعجب به یکدیگر نگاه کردند و جوابی نداده، متفرق شدند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۵، صص ۱۹۹ و ۲۰۰؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت (کتاب)|وحی و نبوت]] مجموعه آثار، ج ۲، ص ۱۶۵.</ref> | #'''انذار نزدیکان خیلی نزدیک:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}}، در جلسهای که تاریخ آن را به نام جلسه یوم الانذار ضبط کرده است، بزرگان بنیهاشم را گرد آورد و رسالت خویش را به آنان ابلاغ فرمود و با صراحت و قاطعیت اعلام کرد که دین من جهانگیر خواهد شد و سعادت شما در پیروی و قبول دعوت من است. این سخن آنچنان سنگین و باور نکردنی آمد که جمعیت با تعجب به یکدیگر نگاه کردند و جوابی نداده، متفرق شدند.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۵، صص ۱۹۹ و ۲۰۰؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت (کتاب)|وحی و نبوت]] مجموعه آثار، ج ۲، ص ۱۶۵.</ref> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==آزارهای دوران مکه== | ==آزارهای دوران مکه== | ||
قریش به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} تهمتهای مختلفی میزدند؛ تهمتهایی که خود آنها با هم سازگار نبود: یکی معلم بودن و دیگری مجنون بودن.<ref> | قریش به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} تهمتهای مختلفی میزدند؛ تهمتهایی که خود آنها با هم سازگار نبود: یکی معلم بودن و دیگری مجنون بودن.<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ}} }}. (دخان، آیه ۱۴).</ref> معلم بودن یعنی کسی اینها را به او یاد میدهد. میگفتند هر چه هست کسی به او یاد میدهد. باید انسان خیلی عاقل و فهمیده باشد که از جایی تعلیم بگیرد، آن هم تعلیماتی که از حد خودش بالاتر باشد. بعد میگفتند اصلاً این دیوانه است. اگر دیوانه است دیگر با معلم بودن سازگار نیست. ولی اینها را با هم میگفتند. | ||
در مکه، کفار قریش، مسلمین را آزار میدادند؛ آزار روحی و آزار جسمی. آزارهای روحیشان شاید بدتر از آزارهای جسمی بود. مسلمین وقتی که میدیدند کفار قریش نسبت به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} یا نسبت به آیات قرآن جسارت میکنند، ناراحت میشدند و مکرر میآمدند تا از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} اجازه بگیرند که با آنها مقابله کنند. قرآن اینها را به آرامش فرا میخواند: | در مکه، کفار قریش، مسلمین را آزار میدادند؛ آزار روحی و آزار جسمی. آزارهای روحیشان شاید بدتر از آزارهای جسمی بود. مسلمین وقتی که میدیدند کفار قریش نسبت به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} یا نسبت به آیات قرآن جسارت میکنند، ناراحت میشدند و مکرر میآمدند تا از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} اجازه بگیرند که با آنها مقابله کنند. قرآن اینها را به آرامش فرا میخواند: {{متن قرآن|قُل لِّلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُون أَيَّامَ اللَّهِ}} }}؛<ref>(جاثیه، آیه ۱۴).</ref> | ||
به اینها بگو ببخشایند و بگذرند از این مردمی که به روزهای الهی امیدوار نیستند. به هر چه که از اینها میبینند اهمیت ندهند. دوران هنوز دوران غفران و گذشت بود. | به اینها بگو ببخشایند و بگذرند از این مردمی که به روزهای الهی امیدوار نیستند. به هر چه که از اینها میبینند اهمیت ندهند. دوران هنوز دوران غفران و گذشت بود. | ||
کسانی که میگویند اسلام همهاش جنگ بود، باید توجه داشته باشند که از بیستوسه سالی که دوره پیامبری [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} بود، تمام دوره سیزده ساله مکه دوره یغفروا بود؛ یعنی دورۀ گذشت.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۵، صص ۱۱۸ و ۱۹۷.</ref><ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|'''پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت''']] صفحه ۲۵ تا ۴۴.</ref> | کسانی که میگویند اسلام همهاش جنگ بود، باید توجه داشته باشند که از بیستوسه سالی که دوره پیامبری [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} بود، تمام دوره سیزده ساله مکه دوره یغفروا بود؛ یعنی دورۀ گذشت.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۵، صص ۱۱۸ و ۱۹۷.</ref><ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|'''پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت''']] صفحه ۲۵ تا ۴۴.</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
منزل پیامبر را تحت نظر گرفته بودند. نزدیک صبح به خانه یورش بردند، اما پیامبر {{صل}} در بستر نبود و علی {{ع}} از میان بستر برخاست. فریاد زدند: رفیقت کجاست؟ فرمود: مگر شما او را به من سپرده بودید که از من میخواهید؟ گفتند: پس چه شد؟ فرمود: شما تصمیم گرفته بودید که او را از شهرتان تبعید کنید، او هم خودش رفت. خیلی ناراحت شدند. گفتند: على را بهجای او بکشیم، یکی از آنها گفت: جوان است و محمد {{صل}} فریبش داده است. [[امام علی|علی]] {{ع}} فرمود: به خدا قسم، اگر عقل مرا در میان همه مردم دنیا تقسیم کنند، اگر همه دیوانه باشند عاقل میشوند. از همهتان عاقلتر و فهمیدهترم. دنبال اثر پای حضرت را گرفتند تا به آن غار رسیدند. دیدند اینجا اثری که کسی به تازگی درون غار رفته باشد، نیست. عنکبوتی در ورودی غار تار تنیده و مرغی لانه ساخته است. | منزل پیامبر را تحت نظر گرفته بودند. نزدیک صبح به خانه یورش بردند، اما پیامبر {{صل}} در بستر نبود و علی {{ع}} از میان بستر برخاست. فریاد زدند: رفیقت کجاست؟ فرمود: مگر شما او را به من سپرده بودید که از من میخواهید؟ گفتند: پس چه شد؟ فرمود: شما تصمیم گرفته بودید که او را از شهرتان تبعید کنید، او هم خودش رفت. خیلی ناراحت شدند. گفتند: على را بهجای او بکشیم، یکی از آنها گفت: جوان است و محمد {{صل}} فریبش داده است. [[امام علی|علی]] {{ع}} فرمود: به خدا قسم، اگر عقل مرا در میان همه مردم دنیا تقسیم کنند، اگر همه دیوانه باشند عاقل میشوند. از همهتان عاقلتر و فهمیدهترم. دنبال اثر پای حضرت را گرفتند تا به آن غار رسیدند. دیدند اینجا اثری که کسی به تازگی درون غار رفته باشد، نیست. عنکبوتی در ورودی غار تار تنیده و مرغی لانه ساخته است. | ||
گفتند: نه، اینجا نمیشود کسی آمده باشد. [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}} و ابوبکر صدای آنها را میشنیدند و همین جا بود که ابوبکر مضطرب شده و قلبش به تپش افتاد و ترسید. | گفتند: نه، اینجا نمیشود کسی آمده باشد. [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}} و ابوبکر صدای آنها را میشنیدند و همین جا بود که ابوبکر مضطرب شده و قلبش به تپش افتاد و ترسید. | ||
آیه قرآن چنین میگوید: | آیه قرآن چنین میگوید: {{متن قرآن|إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا}} }}.<ref>توبه، آیه ۴۰: اگر پیامبر را یاری نکنید قطعاً خدا او را یاری کرد هنگامی که کسانی که کفر ورزیدند او را از مکه بیرون کردند و او نفر دوم از دو تن بود، آنگاه که در غار ثور بودند، وقتی به همراه خود میگفت: اندوه مدار که خدا با ما است.</ref> | ||
مشرکان قریش از همان جا برگشتند و گفتند ما نفهمیدیم که چه شد؟ به آسمان بالا رفت یا به زمین فرو رفت؟ مدتی گشتند و اثری نیافتند. سه شبانهروز یا بیشتر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} در همان غار به سر بردند. شبانگاهان هند بن ابی هاله، محرمانه آذوقه میبرد و برمیگشت. دو مرکب تهیه کردند و شبانه کنار غار بردند، و پیامبر راه مدینه را پیش گرفت. | مشرکان قریش از همان جا برگشتند و گفتند ما نفهمیدیم که چه شد؟ به آسمان بالا رفت یا به زمین فرو رفت؟ مدتی گشتند و اثری نیافتند. سه شبانهروز یا بیشتر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} در همان غار به سر بردند. شبانگاهان هند بن ابی هاله، محرمانه آذوقه میبرد و برمیگشت. دو مرکب تهیه کردند و شبانه کنار غار بردند، و پیامبر راه مدینه را پیش گرفت. | ||
سرانجام [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] به مدینه وارد شدند و مسلمانان هم بهتدریج مهاجرت کردند و در مدینه برای نخستین بار یک مرکز مستقل اسلامی بهوجود آمد.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|'''پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت''']] صفحه ۲۵ تا ۴۴.</ref> | سرانجام [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] به مدینه وارد شدند و مسلمانان هم بهتدریج مهاجرت کردند و در مدینه برای نخستین بار یک مرکز مستقل اسلامی بهوجود آمد.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|'''پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت''']] صفحه ۲۵ تا ۴۴.</ref> |