پرش به محتوا

راه وحی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن')
خط ۴: خط ۴:
*در روایات آمده است که رؤیا جزئی از نبوت است<ref>ر.ک: المستدرک، محمد حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ ﻫ، ج ۲، ص ۵۴۵ و ج ۴، ص ۳۹۶؛ صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ ﻫ، ج ۱، ص ۴۴.</ref> و نیز برخی از پیامبران تنها در حال [[رؤیا]] وحی را دریافت می‌کرده‌اند<ref>ر.ک: کافی، کلینی، تحقیق علی ‌اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ﻫ، چاپ سوم، ج ۱، ص ۱۷۶</ref> همچنین به گفته قرآن، پیامبران بزرگی چون [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت یوسف]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} رؤیاهای صادقه‌ای داشتند که یا کاشف حقیقت بود و یا در آن‌ها دستور العمل‌هایی را از خداوند دریافت می‌کردند. بنا بر این شایسته است که به این موضوع بیش‌تر توجه کنیم تا معلوم شود که رؤیا با وحی چه نسبتی دارد.
*در روایات آمده است که رؤیا جزئی از نبوت است<ref>ر.ک: المستدرک، محمد حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ ﻫ، ج ۲، ص ۵۴۵ و ج ۴، ص ۳۹۶؛ صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ ﻫ، ج ۱، ص ۴۴.</ref> و نیز برخی از پیامبران تنها در حال [[رؤیا]] وحی را دریافت می‌کرده‌اند<ref>ر.ک: کافی، کلینی، تحقیق علی ‌اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ﻫ، چاپ سوم، ج ۱، ص ۱۷۶</ref> همچنین به گفته قرآن، پیامبران بزرگی چون [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت یوسف]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} رؤیاهای صادقه‌ای داشتند که یا کاشف حقیقت بود و یا در آن‌ها دستور العمل‌هایی را از خداوند دریافت می‌کردند. بنا بر این شایسته است که به این موضوع بیش‌تر توجه کنیم تا معلوم شود که رؤیا با وحی چه نسبتی دارد.
*اصلِ رؤیا امری است که همگان به گونه‌ای آن را تجربه کرده‌اند. همچنین همه ما یا خود خواب‌هایی دیده‌ایم که بر امور مخفی، حل مشکلات علمی یا وقوع حوادثی در آینده دلالت داشته و یا شنیده‌ایم که دیگران چنین خواب‌هایی دیده‌اند.
*اصلِ رؤیا امری است که همگان به گونه‌ای آن را تجربه کرده‌اند. همچنین همه ما یا خود خواب‌هایی دیده‌ایم که بر امور مخفی، حل مشکلات علمی یا وقوع حوادثی در آینده دلالت داشته و یا شنیده‌ایم که دیگران چنین خواب‌هایی دیده‌اند.
*این خواب‌ها را، به ویژه اگر صریح و بی نیاز از تعبیر باشد، نمی‌توان اتفاقی و بی ارتباط با جریان‌های بیرونی قابل انظباق دانست<ref>مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۵.</ref>؛ اگرچه بسیاری از رؤیاها نیز بی پایه و اساس است و ریشه در عواملی از قبیل امراض، انحرافات مزاجی، خستگی یا پُر بودن شکم دارد. همچنین نیروی تخیّل، صفات نفسانی و اخلاقیات نیز در پدید آمدن رؤیاها نقش قابل توجهی دارند. با این توضیح نمی‌توان همیشه با رؤیا به مثابه یک امر واقعی برخورد کرد، اما وجود رؤیاهای صادقه نیز قابل انکار نیست. سؤال آن است که در رؤیاهای صادقه چگونه حقایق انتقال می‌یابد؟ برخی این پدیده را چنین تحلیل کرده‌اند که جهان هستی مشتمل بر سه عالم است: عالم طبیعت، عالم مثال و عالم عقل. نفس انسان به سبب تجرّدش در حال خواب با عالم غیر طبیعی ارتباط برقرار می‌کند و حقایقی را مشاهده می‌‌نماید که با حقایق مادی و طبیعی رابطه علیت دارند. در قرآن نیز آمده است: {{عربی| {{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}} }}<ref> خداوند، جان‌ها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن می‌گیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه می‌دارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها می‌کند؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند؛ سوره زمر، آیه:۴۲.</ref>
*این خواب‌ها را، به ویژه اگر صریح و بی نیاز از تعبیر باشد، نمی‌توان اتفاقی و بی ارتباط با جریان‌های بیرونی قابل انظباق دانست<ref>مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۵.</ref>؛ اگرچه بسیاری از رؤیاها نیز بی پایه و اساس است و ریشه در عواملی از قبیل امراض، انحرافات مزاجی، خستگی یا پُر بودن شکم دارد. همچنین نیروی تخیّل، صفات نفسانی و اخلاقیات نیز در پدید آمدن رؤیاها نقش قابل توجهی دارند. با این توضیح نمی‌توان همیشه با رؤیا به مثابه یک امر واقعی برخورد کرد، اما وجود رؤیاهای صادقه نیز قابل انکار نیست. سؤال آن است که در رؤیاهای صادقه چگونه حقایق انتقال می‌یابد؟ برخی این پدیده را چنین تحلیل کرده‌اند که جهان هستی مشتمل بر سه عالم است: عالم طبیعت، عالم مثال و عالم عقل. نفس انسان به سبب تجرّدش در حال خواب با عالم غیر طبیعی ارتباط برقرار می‌کند و حقایقی را مشاهده می‌‌نماید که با حقایق مادی و طبیعی رابطه علیت دارند. در قرآن نیز آمده است: {{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}} }}<ref> خداوند، جان‌ها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن می‌گیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه می‌دارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها می‌کند؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند؛ سوره زمر، آیه:۴۲.</ref>
*نفس گاهی حقایقی را که در حال رؤیا با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند با حالت اصلی مشاهده می‌کند و در آن‌ها هیچ تصرّفی نمی‌کند که این‌گونه خواب‌ها صادقه هستند. گاهی نیز نفس در آن حقایق تصرف می‌کند و آن‌ها را به صورت‌هایی که با آن‌ها مأنوس است مشاهده می‌کند. به طور مثال علم را به صورت نور و جهل را به صورت ظلمت مشاهده می‌کند<ref>مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۷.</ref> قرآن کریم به هر دو نوع رؤیا اشاره دارد؛ خواب [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در مورد [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} و خواب [[رسول اکرم]]{{صل}} در مورد فتح مکه از نوع اول است و خواب [[حضرت یوسف]]{{ع}} و نیز خواب رفقای زندانی‌اش از نوع دوم است.
*نفس گاهی حقایقی را که در حال رؤیا با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند با حالت اصلی مشاهده می‌کند و در آن‌ها هیچ تصرّفی نمی‌کند که این‌گونه خواب‌ها صادقه هستند. گاهی نیز نفس در آن حقایق تصرف می‌کند و آن‌ها را به صورت‌هایی که با آن‌ها مأنوس است مشاهده می‌کند. به طور مثال علم را به صورت نور و جهل را به صورت ظلمت مشاهده می‌کند<ref>مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۷.</ref> قرآن کریم به هر دو نوع رؤیا اشاره دارد؛ خواب [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در مورد [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} و خواب [[رسول اکرم]]{{صل}} در مورد فتح مکه از نوع اول است و خواب [[حضرت یوسف]]{{ع}} و نیز خواب رفقای زندانی‌اش از نوع دوم است.
*بنا بر این رؤیا را می‌توان یکی از راه‌های وحی حقایق بر افراد بر شمرد و مانعی ندارد که خداوند از طریق آن بر پیامبرانش وحی فرستاده باشد. اما آیا وحی تمام یا حداقل بخشی از قرآن از طریق رؤیا بوده است یا خیر؟ اثبات یا نفی این مسأله به دلیل نیاز دارد<ref>سیوطی آورده است که برخی گفته‌اند که جبرئیل در خواب بر پیامبر نازل می‌شد و برخی از سوره‌‌های قرآن را بر پیامبر قرائت می‌کرد و سورۀ کوثر را نیز از جملۀ آن‌ها دانسته‌اند. ر.ک: الإتقان فی علوم القرآن، سیوطی، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ش، ج ۱, ص ۱۶۱ (نوع شانزدهم).</ref>
*بنا بر این رؤیا را می‌توان یکی از راه‌های وحی حقایق بر افراد بر شمرد و مانعی ندارد که خداوند از طریق آن بر پیامبرانش وحی فرستاده باشد. اما آیا وحی تمام یا حداقل بخشی از قرآن از طریق رؤیا بوده است یا خیر؟ اثبات یا نفی این مسأله به دلیل نیاز دارد<ref>سیوطی آورده است که برخی گفته‌اند که جبرئیل در خواب بر پیامبر نازل می‌شد و برخی از سوره‌‌های قرآن را بر پیامبر قرائت می‌کرد و سورۀ کوثر را نیز از جملۀ آن‌ها دانسته‌اند. ر.ک: الإتقان فی علوم القرآن، سیوطی، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ش، ج ۱, ص ۱۶۱ (نوع شانزدهم).</ref>
*هیچ منعی نیست که برخی از آیات و سُوَر قرآن در حال رؤیا بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل شده باشد، اما ظاهراً نزول قرآن در حال رؤیا نبوده است. شاهد این ادّعا آن است که خداوند رؤیای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد فتح مکه را نیز در قرآن نقل کرده است که این امر نشان می‌دهد که نزول آیات از طریق [[رؤیا]] نبوده است، چرا که حکایت [[رؤیا]] در رؤیا معنا ندارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۶۸ - ۶۹.</ref>.
*هیچ منعی نیست که برخی از آیات و سُوَر قرآن در حال رؤیا بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل شده باشد، اما ظاهراً نزول قرآن در حال رؤیا نبوده است. شاهد این ادّعا آن است که خداوند رؤیای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد فتح مکه را نیز در قرآن نقل کرده است که این امر نشان می‌دهد که نزول آیات از طریق [[رؤیا]] نبوده است، چرا که حکایت [[رؤیا]] در رؤیا معنا ندارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۶۸ - ۶۹.</ref>.
==وحی در حال بیداری (با حواس باطن)==
==وحی در حال بیداری (با حواس باطن)==
*بسیاری از صاحب‌نظران بر این باورند که نزول جبرئیل و وحی در ظرف نفس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} صورت می‌گیرد، نه در عالم ظاهر و حس. قرآن کریم نیز می‌فرماید: {{عربی| {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}} }}<ref> که روح الامین آن را فرود آورده است.بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی؛به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه:۱۹۳.</ref>.
*بسیاری از صاحب‌نظران بر این باورند که نزول جبرئیل و وحی در ظرف نفس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} صورت می‌گیرد، نه در عالم ظاهر و حس. قرآن کریم نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}} }}<ref> که روح الامین آن را فرود آورده است.بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی؛به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه:۱۹۳.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیه می‌گوید: [[پیامبر]] در ظرف وجودی نفس شریف خود جبرئیل را ملاقات می‌کرد و او را می‌دید و سخن او را می‌شنید، نه با چشم و گوش مادی؛ اگر فرض کنیم که پیامبر با چشم و گوش مادی جبرئیل را می‌دید و سخن او را می‌شنید، باید دیگران نیز در حالت روحی جبرئیل را می‌دیدند و سخنان او را می‌شنیدند. این در حالی است که نقل قطعی این امر را تکذیب می‌کند<ref>ر.ک: کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۴۳.</ref>. بسیاری از اوقات اتفاق می‌افتاد که [[پیامبر]] در بین مردم بود و حالت وحی به [[پیامبر]] دست می‌داد، در حالی که مردم شخصی را که با [[پیامبر]] سخن می‌گفت نمی‌دیدند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسين، بی‌تا، ج ۱۵، ص ۳۱۷ و ۳۱۸.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیه می‌گوید: [[پیامبر]] در ظرف وجودی نفس شریف خود جبرئیل را ملاقات می‌کرد و او را می‌دید و سخن او را می‌شنید، نه با چشم و گوش مادی؛ اگر فرض کنیم که پیامبر با چشم و گوش مادی جبرئیل را می‌دید و سخن او را می‌شنید، باید دیگران نیز در حالت روحی جبرئیل را می‌دیدند و سخنان او را می‌شنیدند. این در حالی است که نقل قطعی این امر را تکذیب می‌کند<ref>ر.ک: کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۴۳.</ref>. بسیاری از اوقات اتفاق می‌افتاد که [[پیامبر]] در بین مردم بود و حالت وحی به [[پیامبر]] دست می‌داد، در حالی که مردم شخصی را که با [[پیامبر]] سخن می‌گفت نمی‌دیدند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسين، بی‌تا، ج ۱۵، ص ۳۱۷ و ۳۱۸.</ref>.
*در تأیید این سخن می‌توان به آیات سوره نجم اشاره کرد که خداوند رؤیت را به قلب نسبت داده است: {{عربی| {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى }} }}<ref> دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت؛ سوره نجم، آیه:۱۱.</ref>. این آیه نشان می‌دهد که انسان غیر از رؤیت حسی، رؤیت شهودی هم دارد. همچنین نشان می‌دهد که [[پیامبر]] جبرئیل و آیات الهی را در ظرف وجودی قلب دیده است <ref>ر.ک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۲۹.</ref>.
*در تأیید این سخن می‌توان به آیات سوره نجم اشاره کرد که خداوند رؤیت را به قلب نسبت داده است: {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى }} }}<ref> دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت؛ سوره نجم، آیه:۱۱.</ref>. این آیه نشان می‌دهد که انسان غیر از رؤیت حسی، رؤیت شهودی هم دارد. همچنین نشان می‌دهد که [[پیامبر]] جبرئیل و آیات الهی را در ظرف وجودی قلب دیده است <ref>ر.ک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۲۹.</ref>.
*[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] نیز بر این اعتقاد است که حواس ظاهری [[پیامبر]] در هنگام وحی تعطیل بوده است، همان طور که در رؤیاهای صادقه چشم و گوش و حواس انسان بسته است. اما در هر حالت میان روح انسان و عالم غیب رابطه‌ای برقرار می‌شود<ref>مجموعۀ آثار، مرتضی مطهری، قم، صدرا، ۱۳۷۴ ش، ج ۴، ص ۴۱۱.</ref>.
*[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] نیز بر این اعتقاد است که حواس ظاهری [[پیامبر]] در هنگام وحی تعطیل بوده است، همان طور که در رؤیاهای صادقه چشم و گوش و حواس انسان بسته است. اما در هر حالت میان روح انسان و عالم غیب رابطه‌ای برقرار می‌شود<ref>مجموعۀ آثار، مرتضی مطهری، قم، صدرا، ۱۳۷۴ ش، ج ۴، ص ۴۱۱.</ref>.
*بنا بر این اگر نزول وحی بر [[پیامبر]] را به ترتیبی که در بالا آمد بپذیریم، باید قبول کنیم که نزدیک‌ترین قالب برای بیان ظرف وحی، حالت کشف و شهود است؛ چرا که از طرفی [[پیامبر]] در حال خواب و رؤیا نیست و از طرف دیگر حواس ظاهری‌اش کار نمی‌کند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۶۹ - ۷۰.</ref>.
*بنا بر این اگر نزول وحی بر [[پیامبر]] را به ترتیبی که در بالا آمد بپذیریم، باید قبول کنیم که نزدیک‌ترین قالب برای بیان ظرف وحی، حالت کشف و شهود است؛ چرا که از طرفی [[پیامبر]] در حال خواب و رؤیا نیست و از طرف دیگر حواس ظاهری‌اش کار نمی‌کند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۶۹ - ۷۰.</ref>.