زیارت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن')
خط ۲۰: خط ۲۰:
*این تلاش، از هر دو سوی، به شکل‌های خاص ادامه داشت. از یک سو کتمان، از سوی دیگر تبیین. یکی از محورهای اساسی تعالیم و تلاش های [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، احیای [[حق]] و زنده نگهداشتن آن حماسه‌ها و فروزان داشتن آن مشعل‌ها و یادآوری آن یادهای عزیز و خاطره‌های ارجمندِ صحنه‌های حق‌طلبی و ایثارگری و فداکاری خالصانه در راه قرآن و دین خدا بود. تبیین [[حق]] و بیان معارف دین، و نیز مبارزه با سیاستِ کتمان فضایل و تحریف و مسخ حقایق و وارونه نشان دادن چهره‌ها و تعلیمات مکتب که از سوی حاکمان مستبد و والیان فاسد و فاسق اموی و عباسی رایج بود، استراتژی و برنامه اصولی [[ائمه]]{{عم}} بود. و در این راستا، از شیوه‌ها و شعارها و تاکتیک‌های متناسب با هر زمان و محیطو شرایط اجتماعی، بهره می‌گرفتند. از طریق بیان حدیث، حمایت از شاعرانِ موضع دار و متعهد، توصیه به مدح [[اهل بیت]]{{عم}} و مرثیه شهیدان مظلوم خاندان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، گریه و عزاداری، زیارت، نقل روایت و ثبت و درج گفتار [[ائمه]]{{عم}} و رابطه داشتن با [[اهل بیت]]{{عم}} و تجدید دیدارها و تحکیم میثاق‌ها و ... استفاده می‌شد تا آن خط زنده بماند و آن مشعل، فروزان‌تر گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.   
*این تلاش، از هر دو سوی، به شکل‌های خاص ادامه داشت. از یک سو کتمان، از سوی دیگر تبیین. یکی از محورهای اساسی تعالیم و تلاش های [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، احیای [[حق]] و زنده نگهداشتن آن حماسه‌ها و فروزان داشتن آن مشعل‌ها و یادآوری آن یادهای عزیز و خاطره‌های ارجمندِ صحنه‌های حق‌طلبی و ایثارگری و فداکاری خالصانه در راه قرآن و دین خدا بود. تبیین [[حق]] و بیان معارف دین، و نیز مبارزه با سیاستِ کتمان فضایل و تحریف و مسخ حقایق و وارونه نشان دادن چهره‌ها و تعلیمات مکتب که از سوی حاکمان مستبد و والیان فاسد و فاسق اموی و عباسی رایج بود، استراتژی و برنامه اصولی [[ائمه]]{{عم}} بود. و در این راستا، از شیوه‌ها و شعارها و تاکتیک‌های متناسب با هر زمان و محیطو شرایط اجتماعی، بهره می‌گرفتند. از طریق بیان حدیث، حمایت از شاعرانِ موضع دار و متعهد، توصیه به مدح [[اهل بیت]]{{عم}} و مرثیه شهیدان مظلوم خاندان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، گریه و عزاداری، زیارت، نقل روایت و ثبت و درج گفتار [[ائمه]]{{عم}} و رابطه داشتن با [[اهل بیت]]{{عم}} و تجدید دیدارها و تحکیم میثاق‌ها و ... استفاده می‌شد تا آن خط زنده بماند و آن مشعل، فروزان‌تر گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.   
*اهمیت کار ادبی و شعری و مراسم و شعارها و تعظیم شعائر و تبیین [[حق]] و رفتن به زیارت و ... وقتی بیشتر آشکار می‌شود که وضعیت اجتماعی عصر [[ائمه]]{{عم}} از جهت خفقان و سانسور و تضییقات معلوم گردد. مگر امروز برای به انزوا کشاندن خط [[امامان]] تلاش نمی‌شود؟ امروز هم روز زیارت است ... و باید «زائر» شد و زیارت را خواند و فهمید و عاشقانه به زیارت مزار «اولیاءالله» رفت. چرا که سخت گیری و اعمال فشار علیه مکتب و مرام [[اهل بیت]]{{عم}}، هنوز هم وجود دارد، پس زیارت هم بار فرهنگی و مبارزاتی دارد و از اجر فراوان برخوردار است. هرگز عملی را نباید بریده از پیرامون و مجرّد از محیط و شرایط بررسی کرد. ارزش هر عمل، با مسائل جنبی، با انگیزه و نیّت، با میزان تأثیر آن در خود و دیگران، با اندازه بصیرت و معرفتِ صاحب عمل، با بجا و به موقع بودن عمل، .... بی رابطه نیست. زیارت نیز اینگونه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. زیارت، سنتی است که در بستر زمان جریان پیدا می‌کند و با مسائل جامعه و جوّ حاکم و شرایط محیط و ... مرتبط است. پس برای درک ارزش و عظمت زیارت و فلسفه سیاسی و اجتماعی آن و راز تأکید فراوان [[ائمه]]{{عم}} بر این مسأله، باید با فضای سیاسی اجتماعی آن عصر آشنا شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.   
*اهمیت کار ادبی و شعری و مراسم و شعارها و تعظیم شعائر و تبیین [[حق]] و رفتن به زیارت و ... وقتی بیشتر آشکار می‌شود که وضعیت اجتماعی عصر [[ائمه]]{{عم}} از جهت خفقان و سانسور و تضییقات معلوم گردد. مگر امروز برای به انزوا کشاندن خط [[امامان]] تلاش نمی‌شود؟ امروز هم روز زیارت است ... و باید «زائر» شد و زیارت را خواند و فهمید و عاشقانه به زیارت مزار «اولیاءالله» رفت. چرا که سخت گیری و اعمال فشار علیه مکتب و مرام [[اهل بیت]]{{عم}}، هنوز هم وجود دارد، پس زیارت هم بار فرهنگی و مبارزاتی دارد و از اجر فراوان برخوردار است. هرگز عملی را نباید بریده از پیرامون و مجرّد از محیط و شرایط بررسی کرد. ارزش هر عمل، با مسائل جنبی، با انگیزه و نیّت، با میزان تأثیر آن در خود و دیگران، با اندازه بصیرت و معرفتِ صاحب عمل، با بجا و به موقع بودن عمل، .... بی رابطه نیست. زیارت نیز اینگونه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. زیارت، سنتی است که در بستر زمان جریان پیدا می‌کند و با مسائل جامعه و جوّ حاکم و شرایط محیط و ... مرتبط است. پس برای درک ارزش و عظمت زیارت و فلسفه سیاسی و اجتماعی آن و راز تأکید فراوان [[ائمه]]{{عم}} بر این مسأله، باید با فضای سیاسی اجتماعی آن عصر آشنا شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.   
*در روزگار حکومت امویان، مروانیان و عباسیان، محدودیت‎ها و فشارهای بسیاری بر پیروان [[اهل بیت]]{{عم}}: وارد می‌شد و سیاستِ سانسور و جلوگیری از نشر فضایل خاندان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} رواج داشت. می‌کوشیدند تا هر نوع ارتباطی را میان مردم و خاندان عصمت و طهارت، قطع یا تضعیف کنند. معاویه، یکی از کسانی بود که با تمام نیرو در جهت پوشاندن فضایل [[اهل بیت]]{{عم}} می‌کوشید و تلاش می‌کرد که آنچه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}در فضیلت آنان روایت شده است مطرح نگردد. به عنوان نمونه به این ماجرا توجه کنید: یک سال پس از صلح با [[امام حسن]]{{ع}}، معاویه به زیارت حج رفته بود، در آنجا بر گروهی گذر کرد و همه به عنوان احترام برخاستند ولی «ابن عباس»<ref>عبدالله بن عباس، صحابی معروف [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و شاگرد برجسته [[امام علی|علی]]{{ع}} و قرآن‌شناس و مفسر بزرگ اسلام.</ref>  بلند نشد. جواب منطقی به سخنان ابن عباس درمانده بود، گفت: ما به همه آفاق نوشته‌ایم و از ذکر مناقب [[امام علی|علی]]{{ع}} و خاندان او نهی کرده ایم. پس، ای ابن عباس! زبانت را نگهدار ... ابن عباس: آیا ما را از خواندن قرآن نهی می‌کنی؟! معاویه: خیر. ابن عباس: پس، از بیان تأویل آیات، نهی می‌کنی؟ معاویه: آری. ابن عباس: پس قرآن بخوانیم و نپرسیم که مقصود خدا چیست؟ معاویه: آری. ابن عباس: پس، آیا کدامیک از این دو کار، لازم‌تر است؟ خواندن قرآن؟ یا عمل کردن به آن؟ معاویه: عمل کردن به آن. ابن عباس: پس تا ندانیم که مقصود خداوند از آنچه نازل کرده، چیست، چگونه عمل کنیم؟ معاویه: از کسانی بپرس که قرآن را به غیر از این‌گونه که تو تأویل می‌کنی تأویل کنند. ابن عباس: قرآن بر دودمان ما نازل شده است. آیا معنایش را از «آل ابوسفیان» بپرسیم؟ معاویه: قرآن بخوانید ولی آنچه را که خداوند درباره شما نازل کرده و [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن را در فضیلت شما دانسته، روایت و نقل نکنید، و جز این هرچه می‌خواهید روایت کنید. اینجا بود که ابن عباس، در حالی که معاویه را مسخره می‌کرد، آیه {{عربی| {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ}} }}<ref>توبه، 32</ref>.  را خواند و معاویه بر سرش فریاد کشید که: ... زبانت را ببند! .. اگر هم چیزی می‌گویی پنهانی نقل کن، نه آشکارا<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۲۴.</ref>. معاویه گفت: ابن عباس! .. چرا بلند نشدی؟ پس از یک سری گفتگو پیرامون ماجرای قتل عثمان و ... معاویه که از دادن این برخورد، نشان دهنده سیاست امویان در مورد به انزوا کشاندن [[اهل بیت]]{{عم}} و پوشاندن فضایل آنهاست و کلًا خلفا نسبت به [[ائمه]]{{عم}} و علویون و اولاد [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} دوگونه فعالیت حذفی داشتند: ۱. مبارزه فرهنگی- تبلیغی؛ ۲. مبارزه فیزیکی و کشتار و حبس و حصر. بخشنامه سراسری معاویه، مبنی بر ممنوعیت بیان فضایل [[آل علی]]{{عم}} و جلوگیری از تأویل و تبیین آیاتی که در مدح خاندان پیامبر و [[ائمه]]{{عم}} نازل شده بود، یکی از این شیوه‌های کتمان و حق‌پوشی بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.  
*در روزگار حکومت امویان، مروانیان و عباسیان، محدودیت‎ها و فشارهای بسیاری بر پیروان [[اهل بیت]]{{عم}}: وارد می‌شد و سیاستِ سانسور و جلوگیری از نشر فضایل خاندان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} رواج داشت. می‌کوشیدند تا هر نوع ارتباطی را میان مردم و خاندان عصمت و طهارت، قطع یا تضعیف کنند. معاویه، یکی از کسانی بود که با تمام نیرو در جهت پوشاندن فضایل [[اهل بیت]]{{عم}} می‌کوشید و تلاش می‌کرد که آنچه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}در فضیلت آنان روایت شده است مطرح نگردد. به عنوان نمونه به این ماجرا توجه کنید: یک سال پس از صلح با [[امام حسن]]{{ع}}، معاویه به زیارت حج رفته بود، در آنجا بر گروهی گذر کرد و همه به عنوان احترام برخاستند ولی «ابن عباس»<ref>عبدالله بن عباس، صحابی معروف [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و شاگرد برجسته [[امام علی|علی]]{{ع}} و قرآن‌شناس و مفسر بزرگ اسلام.</ref>  بلند نشد. جواب منطقی به سخنان ابن عباس درمانده بود، گفت: ما به همه آفاق نوشته‌ایم و از ذکر مناقب [[امام علی|علی]]{{ع}} و خاندان او نهی کرده ایم. پس، ای ابن عباس! زبانت را نگهدار ... ابن عباس: آیا ما را از خواندن قرآن نهی می‌کنی؟! معاویه: خیر. ابن عباس: پس، از بیان تأویل آیات، نهی می‌کنی؟ معاویه: آری. ابن عباس: پس قرآن بخوانیم و نپرسیم که مقصود خدا چیست؟ معاویه: آری. ابن عباس: پس، آیا کدامیک از این دو کار، لازم‌تر است؟ خواندن قرآن؟ یا عمل کردن به آن؟ معاویه: عمل کردن به آن. ابن عباس: پس تا ندانیم که مقصود خداوند از آنچه نازل کرده، چیست، چگونه عمل کنیم؟ معاویه: از کسانی بپرس که قرآن را به غیر از این‌گونه که تو تأویل می‌کنی تأویل کنند. ابن عباس: قرآن بر دودمان ما نازل شده است. آیا معنایش را از «آل ابوسفیان» بپرسیم؟ معاویه: قرآن بخوانید ولی آنچه را که خداوند درباره شما نازل کرده و [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن را در فضیلت شما دانسته، روایت و نقل نکنید، و جز این هرچه می‌خواهید روایت کنید. اینجا بود که ابن عباس، در حالی که معاویه را مسخره می‌کرد، آیه {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ}} }}<ref>توبه، 32</ref>.  را خواند و معاویه بر سرش فریاد کشید که: ... زبانت را ببند! .. اگر هم چیزی می‌گویی پنهانی نقل کن، نه آشکارا<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۲۴.</ref>. معاویه گفت: ابن عباس! .. چرا بلند نشدی؟ پس از یک سری گفتگو پیرامون ماجرای قتل عثمان و ... معاویه که از دادن این برخورد، نشان دهنده سیاست امویان در مورد به انزوا کشاندن [[اهل بیت]]{{عم}} و پوشاندن فضایل آنهاست و کلًا خلفا نسبت به [[ائمه]]{{عم}} و علویون و اولاد [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} دوگونه فعالیت حذفی داشتند: ۱. مبارزه فرهنگی- تبلیغی؛ ۲. مبارزه فیزیکی و کشتار و حبس و حصر. بخشنامه سراسری معاویه، مبنی بر ممنوعیت بیان فضایل [[آل علی]]{{عم}} و جلوگیری از تأویل و تبیین آیاتی که در مدح خاندان پیامبر و [[ائمه]]{{عم}} نازل شده بود، یکی از این شیوه‌های کتمان و حق‌پوشی بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.  
*«ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه خود، از «طبری» نقل می‌کند: «... «حَجّاج» و کسانی که او را به حکومت گماشته بودند- همچون عبدالملک و ولید و فرعون‌های دیگرِ بنی امیه که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ «ابن مسعود» و «ابیّ»، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن نیکی‌ها و فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندان و شیعیان و پیروانش داشتند و می‌کوشیدند تا آنها را از چشم‌ها بیندازند و در نظر مردم، آنها را بی ارزش جلوه دهند. زیرا روش قرائت ابن مسعود، و چنین کارها هرگز ضرری به آنها نمی‌رساند و موجب زوال حکومتشان و تباه شدن کارشان نمی‌شد. اما مشهور شدن و گسترش فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن ارزش‌ها و نیکی‌های آنان بود که باعث رسوایی و آشکار شدن حال و در نتیجه هلاکت و نابودی و زوال آنگونه حاکمان می‌شد و سبب می‌گشت که احکام و قوانین قرآن که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با اصرار و حرص هرچه تمام و کوشش پیگیر، فضایل آنان را پنهان می‌داشتند و مردم را نیز بر پنهان داشتن و کتمان و پوشاندن آن فضایل وامی داشتند. ولی خداوند چنان خواسته بود که علی رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندان پاکش و فضایلشان بیشتر نور می‌داد و می درخشید و [[محبت]] آنان در دل‌ها افزون تر می‌گشت و یادشان بیشتر رواج پیدا می کرد و گسترده می‌شد و حجت‌ها و برهان‌های آنان روشن تر و قوی تر می‌گشت و فضل و مقامشان والاتر می‌شد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانت‌های آنان، عزیز و محبوب شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر می‌پروراندند و عملی می‌ساختند تبدیل به نیکی و خیر می‌شد. تا آنجا که از فضایل و برتری‌ها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمی‌رسیدند ... و اگر نبود اینکه ارزش‌های انسانی و فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «قبله» مشهور بود و همچون سنت‌های محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حق‌پوشی‌هایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمی‌رسید ...»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.  
*«ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه خود، از «طبری» نقل می‌کند: «... «حَجّاج» و کسانی که او را به حکومت گماشته بودند- همچون عبدالملک و ولید و فرعون‌های دیگرِ بنی امیه که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ «ابن مسعود» و «ابیّ»، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن نیکی‌ها و فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندان و شیعیان و پیروانش داشتند و می‌کوشیدند تا آنها را از چشم‌ها بیندازند و در نظر مردم، آنها را بی ارزش جلوه دهند. زیرا روش قرائت ابن مسعود، و چنین کارها هرگز ضرری به آنها نمی‌رساند و موجب زوال حکومتشان و تباه شدن کارشان نمی‌شد. اما مشهور شدن و گسترش فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن ارزش‌ها و نیکی‌های آنان بود که باعث رسوایی و آشکار شدن حال و در نتیجه هلاکت و نابودی و زوال آنگونه حاکمان می‌شد و سبب می‌گشت که احکام و قوانین قرآن که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با اصرار و حرص هرچه تمام و کوشش پیگیر، فضایل آنان را پنهان می‌داشتند و مردم را نیز بر پنهان داشتن و کتمان و پوشاندن آن فضایل وامی داشتند. ولی خداوند چنان خواسته بود که علی رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندان پاکش و فضایلشان بیشتر نور می‌داد و می درخشید و [[محبت]] آنان در دل‌ها افزون تر می‌گشت و یادشان بیشتر رواج پیدا می کرد و گسترده می‌شد و حجت‌ها و برهان‌های آنان روشن تر و قوی تر می‌گشت و فضل و مقامشان والاتر می‌شد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانت‌های آنان، عزیز و محبوب شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر می‌پروراندند و عملی می‌ساختند تبدیل به نیکی و خیر می‌شد. تا آنجا که از فضایل و برتری‌ها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمی‌رسیدند ... و اگر نبود اینکه ارزش‌های انسانی و فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «قبله» مشهور بود و همچون سنت‌های محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حق‌پوشی‌هایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمی‌رسید ...»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.  
*اهمیت این نقل قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح معتزلی مذهب نهج البلاغه، یعنی ابن ابی الحدید نقل شده است نه دیگران. در زمان بنی عباس نیز این گونه سیاست‌ها رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ دنیا طلب، آنان را وادار می‌کردند که در مدح و ستایش خلفا و در مذمّت و بدگویی و انتقاد از [[آل علی]]{{عم}} شعر بگویند و برای سروده‌های خود، جایزه و صله دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از شاعران برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به مال و مقام و تقرب به دستگاه خلفا، به خصوص در زمان هارون الرشید، به ادبیات فروشی مشغول بودند و گوهر شعر را به پای سفلگانی همچون هارون می‌ریختند و با بدگویی از آل البیت و حتی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} به درهم و دینار می‌رسیدند<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱</ref>. [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} چرا سال‌ها در زندان هارون الرشید به سر برد؟ جز برای اینکه از دسترس مردم دور باشد؟ [[امام رضا]]{{ع}} چرا مورد کینه و حسد مأمون بود و حتی مأمون اجازه نداد که نماز عید را به پایان برساند و از نیمه راه باز گرداند؟ جز برای وحشت از اینکه دیده‌ها و توجه‌ها به سوی [[امام]] جلب می‌گردد و این برای حکومتِ مأمون خطرناک است؟! «وقتی آوازه علمی و فضایل [[امام رضا]]{{ع}} گسترده شد و علما از هر سو برای آموختن معارف دین به حضورش می‌شتافتند، [[محبت]] آن حضرت در دل‌ها جای گرفت و پیوند قلبی مردم با او استوار می‌شد. این خبرها وقتی به مأمون گزارش داده شد، کینه‌اش نسبت به [[امام]] افزون تر گشت و به «محمد بن عمرو طوسی» دستور داد که مردم را از پیرامون آن حضرت طرد کرده و از حضورشان در مجلس آن [[امام]]، جلوگیری کند ...»<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.
*اهمیت این نقل قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح معتزلی مذهب نهج البلاغه، یعنی ابن ابی الحدید نقل شده است نه دیگران. در زمان بنی عباس نیز این گونه سیاست‌ها رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ دنیا طلب، آنان را وادار می‌کردند که در مدح و ستایش خلفا و در مذمّت و بدگویی و انتقاد از [[آل علی]]{{عم}} شعر بگویند و برای سروده‌های خود، جایزه و صله دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از شاعران برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به مال و مقام و تقرب به دستگاه خلفا، به خصوص در زمان هارون الرشید، به ادبیات فروشی مشغول بودند و گوهر شعر را به پای سفلگانی همچون هارون می‌ریختند و با بدگویی از آل البیت و حتی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} به درهم و دینار می‌رسیدند<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱</ref>. [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} چرا سال‌ها در زندان هارون الرشید به سر برد؟ جز برای اینکه از دسترس مردم دور باشد؟ [[امام رضا]]{{ع}} چرا مورد کینه و حسد مأمون بود و حتی مأمون اجازه نداد که نماز عید را به پایان برساند و از نیمه راه باز گرداند؟ جز برای وحشت از اینکه دیده‌ها و توجه‌ها به سوی [[امام]] جلب می‌گردد و این برای حکومتِ مأمون خطرناک است؟! «وقتی آوازه علمی و فضایل [[امام رضا]]{{ع}} گسترده شد و علما از هر سو برای آموختن معارف دین به حضورش می‌شتافتند، [[محبت]] آن حضرت در دل‌ها جای گرفت و پیوند قلبی مردم با او استوار می‌شد. این خبرها وقتی به مأمون گزارش داده شد، کینه‌اش نسبت به [[امام]] افزون تر گشت و به «محمد بن عمرو طوسی» دستور داد که مردم را از پیرامون آن حضرت طرد کرده و از حضورشان در مجلس آن [[امام]]، جلوگیری کند ...»<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۸۲-۸۸.</ref>.