۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
[[پرونده:11411.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عزالدین رضانژاد]]]] | [[پرونده:11411.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عزالدین رضانژاد]]]] | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[سیاست]] فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیتهای [[پنهان]] واداشت. آن بزرگان میکوشیدند کردارشان را دور از چشم [[دشمنان]] انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایههای گوناگون کنایات و اشارات با [[دوستان]] و [[مؤمنان]] در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات [[پایداری]] شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی [[معصومان]] راه یافته و مسیر ارتباط [[مردم]] و [[امام]] را هموار میساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه [[حاکم]] و [[خلفای عباسی]]، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفۂ وقت، در محاصره و زندان به سر میبردند، حرکتها، هدایتها و رهبریهایشان محدودیتهای فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر [[خلیفه]] به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز [[خلافت]] ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان [[خلیفه]] به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا [[شیعیان]] و [[دوست]] داران [[اهل بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را میخواهی [[اقدام]] کن! [[متوکل]] عباسی، مأمورانی به [[مدینه]] گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز [[خلافت]] انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواریهای خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت [[موازین]] انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم میدیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} میشتافتند، حضرت را نزد [[خلیفه]] میبردند و میآزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگتر میشد و ملاقات [[شیعیان]] با [[امام]] دشوارتر. [[بیم]] [[انقلاب]] فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیریها به شمار میآمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. [[دشمن]] با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط [[شیعیان]] با [[امام]] را به پایینترین احد، تنزل داد. [[آزار]]، [[شکنجه]] و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این [[حقیقت]] است. [[دشمن]] احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای [[شیعیان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانههای معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک مینمود و به سبب [[روایات]] [[متواتر]] حتی [[حاکمان]] از آن [[آگاه]] بودند. [[ستمگران]] از زبان [[راویان]] و [[محدثان]] چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به [[گیتی]] پای می نهد و بنیاد [[ستم]] را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها [[اندیشه]] نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر میپروراندند. بر خلاف برنامهریزیها و پیشگیریهای دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئههای [[دشمنان]] ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[ازدواج]]، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به [[یاران]] نوید میداد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین [[آیه]] هشتم سوره صف: | ::::::«[[سیاست]] فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیتهای [[پنهان]] واداشت. آن بزرگان میکوشیدند کردارشان را دور از چشم [[دشمنان]] انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایههای گوناگون کنایات و اشارات با [[دوستان]] و [[مؤمنان]] در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات [[پایداری]] شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی [[معصومان]] راه یافته و مسیر ارتباط [[مردم]] و [[امام]] را هموار میساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه [[حاکم]] و [[خلفای عباسی]]، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفۂ وقت، در محاصره و زندان به سر میبردند، حرکتها، هدایتها و رهبریهایشان محدودیتهای فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر [[خلیفه]] به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز [[خلافت]] ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان [[خلیفه]] به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا [[شیعیان]] و [[دوست]] داران [[اهل بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را میخواهی [[اقدام]] کن! [[متوکل]] عباسی، مأمورانی به [[مدینه]] گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز [[خلافت]] انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواریهای خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت [[موازین]] انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم میدیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} میشتافتند، حضرت را نزد [[خلیفه]] میبردند و میآزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگتر میشد و ملاقات [[شیعیان]] با [[امام]] دشوارتر. [[بیم]] [[انقلاب]] فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیریها به شمار میآمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. [[دشمن]] با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط [[شیعیان]] با [[امام]] را به پایینترین احد، تنزل داد. [[آزار]]، [[شکنجه]] و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این [[حقیقت]] است. [[دشمن]] احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای [[شیعیان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانههای معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک مینمود و به سبب [[روایات]] [[متواتر]] حتی [[حاکمان]] از آن [[آگاه]] بودند. [[ستمگران]] از زبان [[راویان]] و [[محدثان]] چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به [[گیتی]] پای می نهد و بنیاد [[ستم]] را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها [[اندیشه]] نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر میپروراندند. بر خلاف برنامهریزیها و پیشگیریهای دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئههای [[دشمنان]] ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[ازدواج]]، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به [[یاران]] نوید میداد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین [[آیه]] هشتم سوره صف: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}} }}<ref> آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸></ref>. را مکرر تلاوت میفرمود و به [[یاران]] امید و [[بشارت]] ارزانی میداشت. البته چنان که گفته شد، [[دشمن]] نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاههای دولتی، در خانوادههای منسوب به [[امام عسکری]]{{ع}}، به ویژه منزل [[امام]]{{ع}}، وارد می شدند، [[امام]] بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه [[امام]]{{ع}} با دیدند، نابودش کنند.<ref> ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵</ref>. در این [[موقعیت]]، [[نرجس]] حامل [[نور]] [[امامت]] شد و جز [[امام عسکری]]{{ع}} علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر [[آگاهی]] نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر [[تدبیر]] شیطانی [[ستمگران]] چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به [[جهان]] گشود. قدرتمندان تیره [[دل]] حتی پس از [[شهادت]] [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از تولد فرزند برومندش [[آگاهی]] نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به [[گیتی]] پای نهد، بیدرنگ نابودش سازند»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||