۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
::::::بر این اساس، عارفان افزون بر دوری از محرّمات، اجتناب از لذتهای حلال دنیوی را در مراتبی از تقوا لازم شمردهاند<ref> المحیط الاعظم، ج ۱، ص ۲۷۸؛ التقوی فی القرآن، ص ۲۸.</ref>، پس میتوان گفت تقوا خصوصیاتی دارد که به حسب موارد، مختلف میگردند و قدر جامع آن ها پرهیز از محرمات شرعی و عقلی، توجه به حق و التفات به پاکسازی عمل و به سوی مجرای طبیعی و متعارف اعمال حرکت کردن است، همان گونه که فجور، فاصله گرفتن از حالت اعتدال و خارج شدن از جریان طبیعی کارهاست<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۸۴، «وقی».</ref> و از آغاز پیدایش ایمان در دل مؤمن تا آخرین درجه کمال، همواره ملازم مؤمن است و در هر مرحلهای اقتضایی دارد؛ مانند محافظت نفس از عذاب و آتش، پرهیز از سخطِ خدا و مخالفت با وی و اجتناب از دوری و محجوبیت از خداوند<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۸۵ - ۱۸۶، «وقی».</ref>. "تقوا" از "وقایه" است. معمولاً تقوا در ترجمههای معمولی، "پرهیزکاری" ترجمه میشود، ولی این معنا، معنای درست و کاملی نیست. پرهیز کردن، معادل "زهد" است، اما تقوا چیز دیگری است. تقوا، گاهی "عمل کردن" و گاهی "عمل نکردن" است، اما پرهیزکاری فقط جنبه نفی دارد؛ بنابراین، پرهیزکاری معنای درستی برای تقوا نیست. اگر بخواهیم کلمه تقوا را به فارسی برگردانیم، به نظر میرسد "خویشتنداری" ترجمه مناسبتری باشد. این مثال را در نظر بگیرید: اگر کسی راننده خوبی باشد، جایی که باید براند، میراند و جایی که باید ترمز کند، میکند و جایی که باید بپیچد، میپیچد و...، نه اینکه فرضاً بنشیند و بدون راندن خودرو، با فرمان بازی کند و مدعی شود که "من تا حالا تصادفی نداشتهام"! راست میگوید، ولی اینکه هنر نیست. اتومبیل برای حرکت است، نه نشستن و درجا زدن. تقوا به معنای کنترل و پایش است؛ آیه میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ }}<ref> ای کسانی که ایمان آوردهاید، حق تقوا را رعایت کنید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۲.</ref> قبلتر هم گفته شد که رعایت حق تقوا، یعنی خدا اطاعت شود و عصیان نشود. خدا همیشه در ذکر باشد و مورد نسیان نباشد. همیشه شکر شود و کفر نشود. این حق تقوا حق تقاته است. | ::::::بر این اساس، عارفان افزون بر دوری از محرّمات، اجتناب از لذتهای حلال دنیوی را در مراتبی از تقوا لازم شمردهاند<ref> المحیط الاعظم، ج ۱، ص ۲۷۸؛ التقوی فی القرآن، ص ۲۸.</ref>، پس میتوان گفت تقوا خصوصیاتی دارد که به حسب موارد، مختلف میگردند و قدر جامع آن ها پرهیز از محرمات شرعی و عقلی، توجه به حق و التفات به پاکسازی عمل و به سوی مجرای طبیعی و متعارف اعمال حرکت کردن است، همان گونه که فجور، فاصله گرفتن از حالت اعتدال و خارج شدن از جریان طبیعی کارهاست<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۸۴، «وقی».</ref> و از آغاز پیدایش ایمان در دل مؤمن تا آخرین درجه کمال، همواره ملازم مؤمن است و در هر مرحلهای اقتضایی دارد؛ مانند محافظت نفس از عذاب و آتش، پرهیز از سخطِ خدا و مخالفت با وی و اجتناب از دوری و محجوبیت از خداوند<ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۸۵ - ۱۸۶، «وقی».</ref>. "تقوا" از "وقایه" است. معمولاً تقوا در ترجمههای معمولی، "پرهیزکاری" ترجمه میشود، ولی این معنا، معنای درست و کاملی نیست. پرهیز کردن، معادل "زهد" است، اما تقوا چیز دیگری است. تقوا، گاهی "عمل کردن" و گاهی "عمل نکردن" است، اما پرهیزکاری فقط جنبه نفی دارد؛ بنابراین، پرهیزکاری معنای درستی برای تقوا نیست. اگر بخواهیم کلمه تقوا را به فارسی برگردانیم، به نظر میرسد "خویشتنداری" ترجمه مناسبتری باشد. این مثال را در نظر بگیرید: اگر کسی راننده خوبی باشد، جایی که باید براند، میراند و جایی که باید ترمز کند، میکند و جایی که باید بپیچد، میپیچد و...، نه اینکه فرضاً بنشیند و بدون راندن خودرو، با فرمان بازی کند و مدعی شود که "من تا حالا تصادفی نداشتهام"! راست میگوید، ولی اینکه هنر نیست. اتومبیل برای حرکت است، نه نشستن و درجا زدن. تقوا به معنای کنترل و پایش است؛ آیه میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ }}<ref> ای کسانی که ایمان آوردهاید، حق تقوا را رعایت کنید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۲.</ref> قبلتر هم گفته شد که رعایت حق تقوا، یعنی خدا اطاعت شود و عصیان نشود. خدا همیشه در ذکر باشد و مورد نسیان نباشد. همیشه شکر شود و کفر نشود. این حق تقوا حق تقاته است. | ||
::::::بنابراین، تقوا پرهیز نیست. اولین مرحله تقوا، پیش از آنکه به مرحله عمل خارجی برسد، "حساسیت" است. {{عربی|"اتَّقُوا اللَّهَ "}}" که "از خدا بترس" ترجمه میشود؛ یعنی نسبت به مسائل خدایی، حساس باش. خدا که ترس و وحشت ندارد. تعبیر ما از خدا خیلی ضعیف و غلط است. برای آموزش فرهنگ دینی به کودک، میگویند:"دروغ نگو؛ خدا دروغگوها را دوست ندارد". نمیگویند: "راست بگو؛ خدا راستگوها را دوست دارد". همیشه یک بعد منفی از خدا، در ذهن کودکان ایجاد کردهایم. یک نفر کنار خانه خدا بسیار گریه میکرد. یکی از پیروان [[امام صادق]]{{ع}} به حال خوش و تقوا و مقام او غبطه میخورد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند:"گریه آنها فریبت ندهد؛ تقوا در قلب است"<ref>{{عربی | ::::::بنابراین، تقوا پرهیز نیست. اولین مرحله تقوا، پیش از آنکه به مرحله عمل خارجی برسد، "حساسیت" است. {{عربی|"اتَّقُوا اللَّهَ "}}" که "از خدا بترس" ترجمه میشود؛ یعنی نسبت به مسائل خدایی، حساس باش. خدا که ترس و وحشت ندارد. تعبیر ما از خدا خیلی ضعیف و غلط است. برای آموزش فرهنگ دینی به کودک، میگویند:"دروغ نگو؛ خدا دروغگوها را دوست ندارد". نمیگویند: "راست بگو؛ خدا راستگوها را دوست دارد". همیشه یک بعد منفی از خدا، در ذهن کودکان ایجاد کردهایم. یک نفر کنار خانه خدا بسیار گریه میکرد. یکی از پیروان [[امام صادق]]{{ع}} به حال خوش و تقوا و مقام او غبطه میخورد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند:"گریه آنها فریبت ندهد؛ تقوا در قلب است"<ref>{{عربی|"لَا يَغُرَّنَّكَ بُكَاؤُهُمْ إِنَّمَا التَّقْوَى فِي الْقَلْب "}}؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۶۵.</ref> ما "تقوا سنج" نداریم تا بتوانیم با آن تقوای افراد را بسنجیم؛ پس باید همه را به یک دید نگاه کنیم. متقی، اما کسی است که قلبش نسبت به خدا و خدایی حساس شده است. اگر تقوا به قلب وارد شود، قلب را اصلاح میکند. [[امام علی]]{{ع}} فرمودند:"با تقوا، قلبتان را هوشیار کنید"<ref>{{عربی|"و أشعروا بها قلوبكم"}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref> درک نکردن و نفهمیدن بسیاری از مسائل مربوط به بیتقوایی است. اگر میخواهید بفهمید، قلبتان را با تقوا هوشیار کنید؛ آنوقت خیلی چیزها را خواهید فهمید که کس دیگری نمیفهمد. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: کسی که عبرتها، پیش رویش تمثل یافته، تقوا او را از افتادن در آنها باز میدارد<ref>{{عربی|"إِنَ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَات "}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۶.</ref> [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند:"آنچه تو را از افتادن در شبهات باز میدارد، تقواست" میفرمایند:"دوای درد قلبهای شما تقواست<ref>{{عربی|" فَإِنَ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ "}}؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۸.</ref> پس تقوا فقط یک عمل اخلاقی یا یک مزیت و برتری اخلاقی نیست، بلکه دارای بعدی معرفتی است:"کسی که تقوا داشته باشد، خداوند به او راه خروج از فتنهها و داشتن نور در تاریکیها میدهد"<ref>{{عربی|" مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ نُوراً مِنَ الظُّلَمِ"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.</ref> بنابراین، تقوا، عقل رحمانی ما را رشد میدهد، طوری که علیرغم همه موانع، بتوانیم پیش برویم و به نتیجه برسیم؛ بدون اینکه به کسی ظلم کنیم» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۳۰۴.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||