پرش به محتوا

واژه وکالت در لغت و اصطلاح مهدویت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی'
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی]]]]
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین'''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین'''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«وکالت (به فتح و کسر واو) از ماده (و-ک-ل) مصدر فعل {{عربی|"وَكلَ يَكلُ"}} است، در لغت به معنای واگذار کردن، بسنده کردن، تکیه دادن و… آمده است؛ {{عربی|"وَكَلَ إليه الأمر"}} یعنی {{عربی|"سلَّمَهُ وَ تَرَكَهُ و فَوضَّهُ إليه و اكْتَفَى به‏"}}؛ {{عربی|"الواكِل‏ العاجز؛ الذي يَكِلُ أَمره إِلى غيره‏"}} یعنی کسی که وکیل گرفته، ناتوانی است که کارش را به دیگری سپرده است؛ {{عربی|"فَرَسٌ وَاكِلٌ"}} یعنی اسبی که برای راه رفتن نیازمند تازیانه است؛ {{عربی|"الوكل: الجبان العاجز"}}<ref>ر.ک: بستانی، منجدالطلاب، ص ۹۳۸؛ ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ۶، ۱۳۶؛ جوهری، الصحاح، ۵، ۱۸۴۴: {{عربی|اندازه=120%|"فَرَسٌ وَاكِلٌ: يَتَّكِلُ على صاحِبِه في العَدْوِ و يَحْتاجُ إلى الضَّرْبِ"}} اسب واکل یعنی در دویدن به صاحبش متکی و محتاج زدن است.</ref> یعنی وکل ترسوی عاجز است، وکیل صفت مشبهه (فعیل) است گاهی به معنی فاعل (حافظ و نگه‌دارنده) و گاهی به معنی مفعول (تکیه شده بر او) می‌آید<ref>آل عصفور، طاهره الغیبه و دعوی السفاره، ص ۱۷۰.</ref>. از بررسی معنای وکالت و موارد کاربر ماده آن روشن می‌شود که "ناتوانی از انجام مستقیم کار" ریشه مشترک تمام معانی گوناگون آن لفظ است.
::::::«وکالت (به فتح و کسر واو) از ماده (و-ک-ل) مصدر فعل {{عربی|"وَكلَ يَكلُ"}} است، در لغت به معنای واگذار کردن، بسنده کردن، تکیه دادن و… آمده است؛ {{عربی|"وَكَلَ إليه الأمر"}} یعنی {{عربی|"سلَّمَهُ وَ تَرَكَهُ و فَوضَّهُ إليه و اكْتَفَى به‏"}}؛ {{عربی|"الواكِل‏ العاجز؛ الذي يَكِلُ أَمره إِلى غيره‏"}} یعنی کسی که وکیل گرفته، ناتوانی است که کارش را به دیگری سپرده است؛ {{عربی|"فَرَسٌ وَاكِلٌ"}} یعنی اسبی که برای راه رفتن نیازمند تازیانه است؛ {{عربی|"الوكل: الجبان العاجز"}}<ref>ر.ک: بستانی، منجدالطلاب، ص ۹۳۸؛ ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ۶، ۱۳۶؛ جوهری، الصحاح، ۵، ۱۸۴۴: {{عربی|"فَرَسٌ وَاكِلٌ: يَتَّكِلُ على صاحِبِه في العَدْوِ و يَحْتاجُ إلى الضَّرْبِ"}} اسب واکل یعنی در دویدن به صاحبش متکی و محتاج زدن است.</ref> یعنی وکل ترسوی عاجز است، وکیل صفت مشبهه (فعیل) است گاهی به معنی فاعل (حافظ و نگه‌دارنده) و گاهی به معنی مفعول (تکیه شده بر او) می‌آید<ref>آل عصفور، طاهره الغیبه و دعوی السفاره، ص ۱۷۰.</ref>. از بررسی معنای وکالت و موارد کاربر ماده آن روشن می‌شود که "ناتوانی از انجام مستقیم کار" ریشه مشترک تمام معانی گوناگون آن لفظ است.
::::::واژه وکیل نیز همان بار معنایی را که در ریشه آن نهفته است با خود دارد، یعنی مؤکل زمانی دست به انتخاب وکیل می‌زند که خود، به خاطر اسباب و انگیزه‌های توان انجام کاری را نداشته باشد گرچه مجاز به انجام آن کار هست و اختیار انجام آن نیز با انتخاب وکیل از او ساقط نمی‌شود.
::::::واژه وکیل نیز همان بار معنایی را که در ریشه آن نهفته است با خود دارد، یعنی مؤکل زمانی دست به انتخاب وکیل می‌زند که خود، به خاطر اسباب و انگیزه‌های توان انجام کاری را نداشته باشد گرچه مجاز به انجام آن کار هست و اختیار انجام آن نیز با انتخاب وکیل از او ساقط نمی‌شود.
::::::با توجه به معانی لغوی و کاربردی واژه وکالت، در منابع فقهی تعریف‌هایی برای وکالت آورده‌اند که جامع‌ترین آنها چنین است: واگذاری کاری یا سامان دهی و پیش برد امری از امور به غیر، تا در زمان حیات موکل، انجام دهد<ref>{{عربی|اندازه=120%|"الوكالة هي تفويض أمر إلى الغير ليعمل له حال حياته أو إرجاع تمشية أمر من الأمور إليه له حالها..."}} ر.ک: جواهرالکلام، نجفی، ۲۷، ۳۴۷؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۲، ۳۹.</ref>.
::::::با توجه به معانی لغوی و کاربردی واژه وکالت، در منابع فقهی تعریف‌هایی برای وکالت آورده‌اند که جامع‌ترین آنها چنین است: واگذاری کاری یا سامان دهی و پیش برد امری از امور به غیر، تا در زمان حیات موکل، انجام دهد<ref>{{عربی|"الوكالة هي تفويض أمر إلى الغير ليعمل له حال حياته أو إرجاع تمشية أمر من الأمور إليه له حالها..."}} ر.ک: جواهرالکلام، نجفی، ۲۷، ۳۴۷؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۲، ۳۹.</ref>.
::::::کاربرد [[وکالت]] در مباحث [[مهدویت]] با همان محتوای لغوی و فقهی آن است یعنی [[امامان]] [[اهل بیت]] بنابر عواملی -امنیتی، دوری مسافت، زیادی مراجعین و…- از انجام برخی وظایف -پاسخگویی، دریافت و پرداخت وجوهات و…- معذور و ممنوع بودند و برای رفع این نیاز شخصیت‌های مطمئن را برای انجام امورات به کار گماریدند.
::::::کاربرد [[وکالت]] در مباحث [[مهدویت]] با همان محتوای لغوی و فقهی آن است یعنی [[امامان]] [[اهل بیت]] بنابر عواملی -امنیتی، دوری مسافت، زیادی مراجعین و…- از انجام برخی وظایف -پاسخگویی، دریافت و پرداخت وجوهات و…- معذور و ممنوع بودند و برای رفع این نیاز شخصیت‌های مطمئن را برای انجام امورات به کار گماریدند.
::::::شخص [[امام]] موکل، نامیده می‌شود، اشخاص مأموریت‌یافته [[وکیل]] و خود این رویداد [[وکالت]] نام دارد [[وکلاء]] جمع وکیل است، واژه [[وکیل]] و [[وکلاء]] را خود [[ائمه]] و دانشمندان رجالی نسبت به کارگزاران [[امامان]] بکار برده‌اند. [[امام صادق]] بر [[داوود بن علی عباسی]] والی [[مدینه]] عتاب می‌کند که [[معلی بن خنیس]]<ref>کنیه او ابوعبدالله المدنی است. امام صادق در حق او فرمود {{عربی|اندازه=120%|"رَحِمَ اللَّهُ الْمُعَلَّى بْنَ خُنَيْسٍ"}} هنگام شهادت تمام اموال خود را به امام صادق بخشید و امام بر قاتل او نفرین کرد و او هلاک شد (ر.ک: اعلمی حائری، دائرة المعارف الشیعه، ج۱۷، ص ۲۵۶).</ref> کارگزار و وکیلم را کشتی<ref>{{عربی|اندازه=120%|"...فَلَمَّا وَلِيَ دَاوُدُ الْمَدِينَةَ مِنْ قَابِلٍ أَحْضَرَ الْمُعَلَّى وَ سَأَلَهُ عَنِ الشِّيعَةِ فَقَالَ: مَا أَعْرِفُهُمْ فَقَالَ: اكْتُبْهُمْ لِي وَ إِلَّا ضَرَبْتُ عُنُقَكَ فَقَالَ: بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي؟! وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ تَحْتَ أَقْدَامِي مَا رَفَعْتُهَا عَنْهُمْ، فَأَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِهِ وَ صَلْبِهِ، فَلَمَّا دَخَلَ عَلَيْهِ الصَّادِقُ {{ع}} قَالَ: يَا دَاوُدُ قَتَلْتَ مَوْلَايَ وَ وَكِيلِي وَ مَا كَفَاكَ الْقَتْلُ حَتَّى صَلَبْتَهُ..."}} مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۸۱</ref>.
::::::شخص [[امام]] موکل، نامیده می‌شود، اشخاص مأموریت‌یافته [[وکیل]] و خود این رویداد [[وکالت]] نام دارد [[وکلاء]] جمع وکیل است، واژه [[وکیل]] و [[وکلاء]] را خود [[ائمه]] و دانشمندان رجالی نسبت به کارگزاران [[امامان]] بکار برده‌اند. [[امام صادق]] بر [[داوود بن علی عباسی]] والی [[مدینه]] عتاب می‌کند که [[معلی بن خنیس]]<ref>کنیه او ابوعبدالله المدنی است. امام صادق در حق او فرمود {{عربی|"رَحِمَ اللَّهُ الْمُعَلَّى بْنَ خُنَيْسٍ"}} هنگام شهادت تمام اموال خود را به امام صادق بخشید و امام بر قاتل او نفرین کرد و او هلاک شد (ر.ک: اعلمی حائری، دائرة المعارف الشیعه، ج۱۷، ص ۲۵۶).</ref> کارگزار و وکیلم را کشتی<ref>{{عربی|"...فَلَمَّا وَلِيَ دَاوُدُ الْمَدِينَةَ مِنْ قَابِلٍ أَحْضَرَ الْمُعَلَّى وَ سَأَلَهُ عَنِ الشِّيعَةِ فَقَالَ: مَا أَعْرِفُهُمْ فَقَالَ: اكْتُبْهُمْ لِي وَ إِلَّا ضَرَبْتُ عُنُقَكَ فَقَالَ: بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي؟! وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ تَحْتَ أَقْدَامِي مَا رَفَعْتُهَا عَنْهُمْ، فَأَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِهِ وَ صَلْبِهِ، فَلَمَّا دَخَلَ عَلَيْهِ الصَّادِقُ {{ع}} قَالَ: يَا دَاوُدُ قَتَلْتَ مَوْلَايَ وَ وَكِيلِي وَ مَا كَفَاكَ الْقَتْلُ حَتَّى صَلَبْتَهُ..."}} مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۸۱</ref>.
::::::[[امام عسکری]] {{ع}} درباره [[عثمان بن سعید عمری]] فرمودند: {{عربی|"امْضِ يَا عُثْمَانُ فَإِنَّكَ الْوَكِيلُ وَ الثِّقَةُ..."}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.</ref> جماعتی از [[شیعه]] در محضر [[امام عسکری]] {{ع}} واژه [[وکیل]] را بر [[عثمان بن سعید]] اطلاق می‌کنند که مورد پذیرش [[امام]] قرار گرفت {{عربی|"وَ إِنَّهُ وَكِيلُكَ وَ ثِقَتُكَ عَلَى مَالِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ: نَعَمْ وَ اشْهَدُوا عَلَى أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ سَعِيدٍ الْعَمْرِيَّ وَكِيلِي وَ أَنَّ ابْنَهُ مُحَمَّداً وَكِيلُ ابْنِي مَهْدِيِّكُمْ"}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۶، ح ۳۱۸.</ref>.
::::::[[امام عسکری]] {{ع}} درباره [[عثمان بن سعید عمری]] فرمودند: {{عربی|"امْضِ يَا عُثْمَانُ فَإِنَّكَ الْوَكِيلُ وَ الثِّقَةُ..."}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.</ref> جماعتی از [[شیعه]] در محضر [[امام عسکری]] {{ع}} واژه [[وکیل]] را بر [[عثمان بن سعید]] اطلاق می‌کنند که مورد پذیرش [[امام]] قرار گرفت {{عربی|"وَ إِنَّهُ وَكِيلُكَ وَ ثِقَتُكَ عَلَى مَالِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ: نَعَمْ وَ اشْهَدُوا عَلَى أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ سَعِيدٍ الْعَمْرِيَّ وَكِيلِي وَ أَنَّ ابْنَهُ مُحَمَّداً وَكِيلُ ابْنِي مَهْدِيِّكُمْ"}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۶، ح ۳۱۸.</ref>.
::::::در توقیعی از ناحیه [[امام هادی]] {{ع}} در حق [[ابوعلی حسن بن راشد]]<ref>از یاران امام جواد مربوط خاندان مهلب، بغدادی و ثقه است (رجال ابن داود، ۱، ۲۰۲۹؛ امام عسکری صریحاً او را بجای عبد ربه در بغداد و مداین و سواد وکیل انتخاب کرد (علی خاقانی، رجال خاقانی، ۱، ۲۰۲).</ref> واژه [[وکیل]] استعمال شده است: {{عربی|"قَدْ أَقَمْتُ أَبَا عَلِيِّ بْنَ رَاشِدٍ مَقَامَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ وَ مَنْ قَبْلَهُ مِنْ وُكَلَائِي..."}}<ref>یعنی ابن راشد را به جای ابن عبد ربه و وکیلان پیش از او منصوب کردم؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۰، ح ۳۰۹.</ref>.
::::::در توقیعی از ناحیه [[امام هادی]] {{ع}} در حق [[ابوعلی حسن بن راشد]]<ref>از یاران امام جواد مربوط خاندان مهلب، بغدادی و ثقه است (رجال ابن داود، ۱، ۲۰۲۹؛ امام عسکری صریحاً او را بجای عبد ربه در بغداد و مداین و سواد وکیل انتخاب کرد (علی خاقانی، رجال خاقانی، ۱، ۲۰۲).</ref> واژه [[وکیل]] استعمال شده است: {{عربی|"قَدْ أَقَمْتُ أَبَا عَلِيِّ بْنَ رَاشِدٍ مَقَامَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ وَ مَنْ قَبْلَهُ مِنْ وُكَلَائِي..."}}<ref>یعنی ابن راشد را به جای ابن عبد ربه و وکیلان پیش از او منصوب کردم؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۰، ح ۳۰۹.</ref>.