پرش به محتوا

عدل به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بکار' به 'به‌کار'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن')
جز (جایگزینی متن - 'بکار' به 'به‌کار')
خط ۲۷: خط ۲۷:
[[پرونده:11562.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حبیب‌الله طاهری]]]]
[[پرونده:11562.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حبیب‌الله طاهری]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
:::::*«عدل در لغت به معنای برابری و برابر کردن است و در عرف عام به معنای رعایت حقوق دیگران، در برابر ظلم که تجاوز به حقوق دیگران است، بکار می‌رود. از این رو، عدل را به این صورت تعریف کرده‌اند: {{عربی|"إِعْطَاءُ كُلِ‏ ذِي‏ حَقٍّ حَقَّهُ"}}. طبق این معنا باید نخست موجودی را در نظر گرفت که دارای حقی باشد تا رعایت آن "عدل" و تجاوز به آن "ظلم" نامیده شود. ولی گاهی توسعه‌ای در مفهوم عدل داده می‌شود و به معنای {{عربی|"وَضعُ كُلُّ شَيْءٍ فِي مَوْضِعِهِ"}}؛ یعنی هر چیزی را به جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن، بکار می‌رود. در این صورت، عدل مرادف با حکمت و کار عادلانه مساوی با کار حکیمانه می‌شود. اما اینکه چگونه "حق صاحب حق" و "جایگاه شایسته هر چیزی" تعیین می‌شود، سخن بسیار است که بخش مهمی از فسلفه اخلاق و فلسفه حقوق را به خود اختصاص داده است و طبعاً اینجا، جای تحقیق آن نیست.
:::::*«عدل در لغت به معنای برابری و برابر کردن است و در عرف عام به معنای رعایت حقوق دیگران، در برابر ظلم که تجاوز به حقوق دیگران است، به‌کار می‌رود. از این رو، عدل را به این صورت تعریف کرده‌اند: {{عربی|"إِعْطَاءُ كُلِ‏ ذِي‏ حَقٍّ حَقَّهُ"}}. طبق این معنا باید نخست موجودی را در نظر گرفت که دارای حقی باشد تا رعایت آن "عدل" و تجاوز به آن "ظلم" نامیده شود. ولی گاهی توسعه‌ای در مفهوم عدل داده می‌شود و به معنای {{عربی|"وَضعُ كُلُّ شَيْءٍ فِي مَوْضِعِهِ"}}؛ یعنی هر چیزی را به جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن، به‌کار می‌رود. در این صورت، عدل مرادف با حکمت و کار عادلانه مساوی با کار حکیمانه می‌شود. اما اینکه چگونه "حق صاحب حق" و "جایگاه شایسته هر چیزی" تعیین می‌شود، سخن بسیار است که بخش مهمی از فسلفه اخلاق و فلسفه حقوق را به خود اختصاص داده است و طبعاً اینجا، جای تحقیق آن نیست.
:::::حاصل آنکه برای عدل می‌توان دو مفهوم خاص و عام در نظر گرفت:  
:::::حاصل آنکه برای عدل می‌توان دو مفهوم خاص و عام در نظر گرفت:  
:::::یکی رعایت حقوق دیگران و دیگری انجام دادن کار حکیمانه که رعایت حقوق دیگران نیز از مصادیق آن است. بنابراین، لازمه عدل، برابر قرار دادن همه انسانها یا همه اشیا نیست؛ مثلاً معلم عادل کسی نیست که همه شاگرادان را خواه کوشا باشند خواه تنبل، به‌طور یکسان مورد تشویق یا توبیخ قرار دهد و یا قاضی عادل کسی نیست که مال مورد نزاع را به‌طور مساوی بین طرفین دعوا تقسیم کند، بلکه معلم عادل کسی است که هر کدام از شاگردان را به اندازه استحقاقشان ستایش یا نگوهش کند و قاضی عادل کسی است که مال مورد نزاع را به صاحبش بدهد. همچنین مقتضای حکمت و عدل الهی این نیست که همه مخلوقات را یکسان بیافریند؛ مثلا به انسان شاخ، بال، و یال و... بدهد، بلکه اقتضای حکمت و عدل آفریدگار این است که جهان را به گونه‌ای بیافریند که بیشترین خیر و کمال بر آن مترتب شود و موجودات مختلف را که اجزای به هم بسته آن را تشکیل می‌دهند، به گونه‌ای بیافریند که متناسب با آن هدف نهایی باشد. همچنین مقتضای حکمت و عدل الهی این است که هر انسانی را به اندازه استعدادش مورد تکلیف قرار دهد<ref> {{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا}}؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. سپس با توجه به توانایی و تلاش اختیاری وی درباره او قضاوت کند<ref> {{متن قرآن|وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ}} سوره یونس، آیه ۵۴.</ref> و سرانجام پاداش یا کیفری در خور کارهایش به او عطا فرماید<ref> {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}؛ سوره یس، آیه ۵۴.</ref>»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص: ۳۲۶ - ۳۲۷.</ref>.
:::::یکی رعایت حقوق دیگران و دیگری انجام دادن کار حکیمانه که رعایت حقوق دیگران نیز از مصادیق آن است. بنابراین، لازمه عدل، برابر قرار دادن همه انسانها یا همه اشیا نیست؛ مثلاً معلم عادل کسی نیست که همه شاگرادان را خواه کوشا باشند خواه تنبل، به‌طور یکسان مورد تشویق یا توبیخ قرار دهد و یا قاضی عادل کسی نیست که مال مورد نزاع را به‌طور مساوی بین طرفین دعوا تقسیم کند، بلکه معلم عادل کسی است که هر کدام از شاگردان را به اندازه استحقاقشان ستایش یا نگوهش کند و قاضی عادل کسی است که مال مورد نزاع را به صاحبش بدهد. همچنین مقتضای حکمت و عدل الهی این نیست که همه مخلوقات را یکسان بیافریند؛ مثلا به انسان شاخ، بال، و یال و... بدهد، بلکه اقتضای حکمت و عدل آفریدگار این است که جهان را به گونه‌ای بیافریند که بیشترین خیر و کمال بر آن مترتب شود و موجودات مختلف را که اجزای به هم بسته آن را تشکیل می‌دهند، به گونه‌ای بیافریند که متناسب با آن هدف نهایی باشد. همچنین مقتضای حکمت و عدل الهی این است که هر انسانی را به اندازه استعدادش مورد تکلیف قرار دهد<ref> {{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا}}؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. سپس با توجه به توانایی و تلاش اختیاری وی درباره او قضاوت کند<ref> {{متن قرآن|وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ}} سوره یونس، آیه ۵۴.</ref> و سرانجام پاداش یا کیفری در خور کارهایش به او عطا فرماید<ref> {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}؛ سوره یس، آیه ۵۴.</ref>»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص: ۳۲۶ - ۳۲۷.</ref>.
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش