مقام ارتضاء به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ':"' به ': "'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=120%' به '{{عربی') |
جز (جایگزینی متن - ':"' به ': "') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
</ref>؛ پس خداوند متعال عالم الغیب بالذات است و بر مغییباتی که وجود دارد احدی را مطّلع نمیکند {{متن قرآن|إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ}} این الفاظ باید مورد دقّت و تأمّل قرار بگیرد، کلمۀ «إن» نافیه است. «فلا یظهر»؛ یعنی احدی را مسلّط و مطّلع نمیکند. کلمۀ "ارتضی" یعنی چه؟ پیشتر کلماتی نظیر اصطفاء، انتخاب و اجتباء گذشته و گفتیم گرچه اینها از حیث مفهوم با هم نزدیکاند؛ امّا ترادف ندارند و باید تفاوتی هر چند دقیق بین این مفاهیم وجود داشته باشد، از جملۀ کلمه ارتضاء است. واژۀ رضا در لغت در مقابل سخط است. <ref>ر.ک: معجم مقائیس اللغه: ۲ / ۴۰۲، لسان العرب: ۱۴ / ۳۲۳.</ref> سخط، بیجهت نمیتواند باشد، ناگزیر رضا نیز بیجهت نمیتواند باشد. اگر کسی استحقاق سخط ندارد، مورد سُخط واقع نمیگردد، قهراً اگر کسی استحقاق رضا و رضایت نداشته باشد، مورد رضایت واقع بشود. این نکته میتواند نکتۀ افتراق بین ارتضاء، انتخاب، اجتباء و اصطفاء باشد. به تصور ما کسی که استحقاق مقام و جایگاهی را دارد؛ یک حالت منتظرهای هم دارد؛ یعنی وقتی استحقاق داشته باشد توقع دارد؛ چرا که استحقاق دارد که آن مقام به او داده بشود. این خصوصیت در کلمههای اصطفاء و یا در انتخاب وجود ندارد. از طرف دیگر با دقّت در آیه، میبینیم که از دو عموم، استثنا شده است: عموم اول "علی غیبه" در {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ}} میباشد و این نکره در سیاق نفی است که افادۀ عموم میکند. یعنی: هیچ غیبی از مغیبات را بر احدی اظهار نمیکند. و مطّلع نمیسازد، و اگر از نظر فنّی این عموم ثابت نشود، بیتردید اطلاق تمام است. عموم دوّم کلمه «أحداً» در {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا}} میباشد؛ یعنی هیچ احدی. ملاحظه کنید! کسی که مورد رضایت خداوند متعال باشد تا غیب او را در بین این همه خلائق دارا باشد و از آن مطّلع بود باید چگونه شخصیّتی باشد که استحقاق این مقام را داشته باشد. | </ref>؛ پس خداوند متعال عالم الغیب بالذات است و بر مغییباتی که وجود دارد احدی را مطّلع نمیکند {{متن قرآن|إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ}} این الفاظ باید مورد دقّت و تأمّل قرار بگیرد، کلمۀ «إن» نافیه است. «فلا یظهر»؛ یعنی احدی را مسلّط و مطّلع نمیکند. کلمۀ "ارتضی" یعنی چه؟ پیشتر کلماتی نظیر اصطفاء، انتخاب و اجتباء گذشته و گفتیم گرچه اینها از حیث مفهوم با هم نزدیکاند؛ امّا ترادف ندارند و باید تفاوتی هر چند دقیق بین این مفاهیم وجود داشته باشد، از جملۀ کلمه ارتضاء است. واژۀ رضا در لغت در مقابل سخط است. <ref>ر.ک: معجم مقائیس اللغه: ۲ / ۴۰۲، لسان العرب: ۱۴ / ۳۲۳.</ref> سخط، بیجهت نمیتواند باشد، ناگزیر رضا نیز بیجهت نمیتواند باشد. اگر کسی استحقاق سخط ندارد، مورد سُخط واقع نمیگردد، قهراً اگر کسی استحقاق رضا و رضایت نداشته باشد، مورد رضایت واقع بشود. این نکته میتواند نکتۀ افتراق بین ارتضاء، انتخاب، اجتباء و اصطفاء باشد. به تصور ما کسی که استحقاق مقام و جایگاهی را دارد؛ یک حالت منتظرهای هم دارد؛ یعنی وقتی استحقاق داشته باشد توقع دارد؛ چرا که استحقاق دارد که آن مقام به او داده بشود. این خصوصیت در کلمههای اصطفاء و یا در انتخاب وجود ندارد. از طرف دیگر با دقّت در آیه، میبینیم که از دو عموم، استثنا شده است: عموم اول "علی غیبه" در {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ}} میباشد و این نکره در سیاق نفی است که افادۀ عموم میکند. یعنی: هیچ غیبی از مغیبات را بر احدی اظهار نمیکند. و مطّلع نمیسازد، و اگر از نظر فنّی این عموم ثابت نشود، بیتردید اطلاق تمام است. عموم دوّم کلمه «أحداً» در {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا}} میباشد؛ یعنی هیچ احدی. ملاحظه کنید! کسی که مورد رضایت خداوند متعال باشد تا غیب او را در بین این همه خلائق دارا باشد و از آن مطّلع بود باید چگونه شخصیّتی باشد که استحقاق این مقام را داشته باشد. | ||
::::::منظور از "من ارتضی" کیست؟ یعنی: کسی که خدا او را به جهت اطّلاع بر غیب قبول کرده، و او کسی است که خود او را تعلیم و تربیت و هدایت کرده و بر همۀ شئونش نظارت دارد، از او حمایت و او را تثبیت میکند. و این عنوان منطبق بر ائمه میباشد و لذا جملۀ {{عربی|"وَ ارتَضاکُم لِغَیِبِه"}} ائمّه {{عم}} را مصداق بر این معنا قرار میدهد. ولی خداوند در پی آن میفرماید: "من رسول"، ائمّه {{عم}} که رسول نیستند. پس باید به روایات مراجعه کنیم تا ببینیم علاوه بر زیارت جامعه، خود [[ائمه]] {{عم}} در ذیل این آیه مبارکه چه فرمودهاند که اگر خواستیم این جمله را برای این آیه مصداق قرار بدهیم، روایات شاهد باشند، و گرنه با وجود کلمۀ "من رسول" چگونه تمام میشود؟ وقتی حرف "مِن"، بیانیه و "رسول" نیز به معنای پیامبر باشد، مصداقیت، تمام نمیشود و این معنا با آیۀ مبارکه سازگار نخواهد بود؛ ولی با نگاه به روایات به طور کامل روشن خواهد شد که دستهای از روایات، بر طبق ظهور همین آیه وارد شدهاند. برای نمونه، در روایتی [[امام رضا]] {{ع}} میفرمایند: {{عربی|"أو لیس الله یقول:"}} {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ}} {{عربی|"فرسول الله، عندالله مرتضی، و نحن ورثة ذلک الرسول الّذی أطلعه الله علی ما شاء من غیبه، فعلمنا ما کان و ما یکون إلی یوم القیامة..."}}؛<ref>«پس رسول خدا نزد خداوند مرتضی میباشد و ما ورثۀ همان رسول هستیم که خداوند او را از هر آن چه از غیبش خواسته، مطّلع و آگاه ساخته است. پس ما به آن چه در گذشته رخ داده است و آن چه در آینده تا روز قیامت رخ خواهد داد آگاهیم.» الخرائج و الجرائح: ۱ / ۳۴۳، بحار الأنوار: ۴۹ / ۷۵، ذیل حدیث ۱، فتح الباری: ۸ / ۳۹۵، تفسیر الثعلبی: ۱۰ / ۵۶.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص:۸۳ تا ۸۷.</ref>. | ::::::منظور از "من ارتضی" کیست؟ یعنی: کسی که خدا او را به جهت اطّلاع بر غیب قبول کرده، و او کسی است که خود او را تعلیم و تربیت و هدایت کرده و بر همۀ شئونش نظارت دارد، از او حمایت و او را تثبیت میکند. و این عنوان منطبق بر ائمه میباشد و لذا جملۀ {{عربی|"وَ ارتَضاکُم لِغَیِبِه"}} ائمّه {{عم}} را مصداق بر این معنا قرار میدهد. ولی خداوند در پی آن میفرماید: "من رسول"، ائمّه {{عم}} که رسول نیستند. پس باید به روایات مراجعه کنیم تا ببینیم علاوه بر زیارت جامعه، خود [[ائمه]] {{عم}} در ذیل این آیه مبارکه چه فرمودهاند که اگر خواستیم این جمله را برای این آیه مصداق قرار بدهیم، روایات شاهد باشند، و گرنه با وجود کلمۀ "من رسول" چگونه تمام میشود؟ وقتی حرف "مِن"، بیانیه و "رسول" نیز به معنای پیامبر باشد، مصداقیت، تمام نمیشود و این معنا با آیۀ مبارکه سازگار نخواهد بود؛ ولی با نگاه به روایات به طور کامل روشن خواهد شد که دستهای از روایات، بر طبق ظهور همین آیه وارد شدهاند. برای نمونه، در روایتی [[امام رضا]] {{ع}} میفرمایند: {{عربی|"أو لیس الله یقول: "}} {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ}} {{عربی|"فرسول الله، عندالله مرتضی، و نحن ورثة ذلک الرسول الّذی أطلعه الله علی ما شاء من غیبه، فعلمنا ما کان و ما یکون إلی یوم القیامة..."}}؛<ref>«پس رسول خدا نزد خداوند مرتضی میباشد و ما ورثۀ همان رسول هستیم که خداوند او را از هر آن چه از غیبش خواسته، مطّلع و آگاه ساخته است. پس ما به آن چه در گذشته رخ داده است و آن چه در آینده تا روز قیامت رخ خواهد داد آگاهیم.» الخرائج و الجرائح: ۱ / ۳۴۳، بحار الأنوار: ۴۹ / ۷۵، ذیل حدیث ۱، فتح الباری: ۸ / ۳۹۵، تفسیر الثعلبی: ۱۰ / ۵۶.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص:۸۳ تا ۸۷.</ref>. | ||
== پاسخهای دیگر== | == پاسخهای دیگر== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
::::::آیت الله '''[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیت الله '''[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«بحث [[علم غیب]] خداوند، بحثی است مفصّل و مبسوط، فشرده سخن این است که [[علم غیب]]، اصالتاً اختصاص به ذات مقدّس ربوبی دارد: {{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ }}<ref> و آنکه مؤمن (آل فرعون) بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه رستگاری رهنمون شوم؛ سوره فاطر، آیه: ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه:۵۹.</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}<ref>بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه:۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ]]}}<ref>و میگویند: چرا نشانهای دلخواه ما از سوی پروردگارش برای او فرو فرستاده نشده است؟ بگو که غیب، تنها از آن خداوند است پس چشم به راه دارید که من نیز با شما از چشم به راه دارندگانم؛ سوره یونس، آیه:۲۰.</ref> در کنار این آیات، آیاتی داریم که میگوید اولیای الهی اجمالاً از غیب آگاهی داشتند و این به عنایت ذات مقدّس ربوبی بوده است؛ یعنی موهبتی اعطایی از سوی خداوند است {{متن قرآن| [[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش) |مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]] }}<ref>خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۷۹.</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.</ref>. | ::::::«بحث [[علم غیب]] خداوند، بحثی است مفصّل و مبسوط، فشرده سخن این است که [[علم غیب]]، اصالتاً اختصاص به ذات مقدّس ربوبی دارد: {{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ }}<ref> و آنکه مؤمن (آل فرعون) بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه رستگاری رهنمون شوم؛ سوره فاطر، آیه: ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه:۵۹.</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}<ref>بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه:۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ]]}}<ref>و میگویند: چرا نشانهای دلخواه ما از سوی پروردگارش برای او فرو فرستاده نشده است؟ بگو که غیب، تنها از آن خداوند است پس چشم به راه دارید که من نیز با شما از چشم به راه دارندگانم؛ سوره یونس، آیه:۲۰.</ref> در کنار این آیات، آیاتی داریم که میگوید اولیای الهی اجمالاً از غیب آگاهی داشتند و این به عنایت ذات مقدّس ربوبی بوده است؛ یعنی موهبتی اعطایی از سوی خداوند است {{متن قرآن| [[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش) |مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]] }}<ref>خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۷۹.</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.</ref>. | ||
::::::در [[نهج البلاغه]] نقل شده که: "وقتی [[امام علی|مولا علی]]{{ع}} از حوادث آینده خبر میداد و حمله مغول را به کشورهای اسلامی پیشبینی فرمود، یکی از یاران حضرت عرض کرد: آیا دارای [[علم غیب]] هستی؟ حضرت فرمود:این علم غیب نیست، این علمی است که از صاحب علم آموختهام"<ref>{{عربی|" لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ "}}؛ نهج البلاغه: خطبه ۱۲۸.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۸۲.</ref>. اجمالاً اعتقاد ما این ست که [[امامان معصوم]]{{عم}} با اذن خداوند [[علم غیب]] دارند و بهترین دلیل آن، خبرهای غیبی است که دادهاند و تحقّق یافته است، مانند آنکه [[امام علی|مولا علی]]{{ع}} درباره مروان فرمود:"او پرچم ضلالت را در پیری به دوش خواهد کشید"<ref>الطبقات الکبری، ج۵، ص:۴۳.</ref>. یا آنچه [[کمیل بن زیاد]] به حجّاج گفت که: "[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به من خبر داده، تو قاتل من هستی"<ref>الاصابه، ج۴، ص:۵۰۵.</ref> و آنچه درباره خوارج نهروان فرمود: "در جنگ با آنان از گروه ما ده نفر کشته نمیشوند و از آنان نیز جز ده نفر نجات نمییابند" <ref>مجمع الزوائد، ج۶، ص:۲۴۱.</ref>. و همان شد»<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص: ۱۸۳.</ref>. | ::::::در [[نهج البلاغه]] نقل شده که: "وقتی [[امام علی|مولا علی]]{{ع}} از حوادث آینده خبر میداد و حمله مغول را به کشورهای اسلامی پیشبینی فرمود، یکی از یاران حضرت عرض کرد: آیا دارای [[علم غیب]] هستی؟ حضرت فرمود:این علم غیب نیست، این علمی است که از صاحب علم آموختهام"<ref>{{عربی|" لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ "}}؛ نهج البلاغه: خطبه ۱۲۸.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۱۸۲.</ref>. اجمالاً اعتقاد ما این ست که [[امامان معصوم]]{{عم}} با اذن خداوند [[علم غیب]] دارند و بهترین دلیل آن، خبرهای غیبی است که دادهاند و تحقّق یافته است، مانند آنکه [[امام علی|مولا علی]]{{ع}} درباره مروان فرمود: "او پرچم ضلالت را در پیری به دوش خواهد کشید"<ref>الطبقات الکبری، ج۵، ص:۴۳.</ref>. یا آنچه [[کمیل بن زیاد]] به حجّاج گفت که: "[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به من خبر داده، تو قاتل من هستی"<ref>الاصابه، ج۴، ص:۵۰۵.</ref> و آنچه درباره خوارج نهروان فرمود: "در جنگ با آنان از گروه ما ده نفر کشته نمیشوند و از آنان نیز جز ده نفر نجات نمییابند" <ref>مجمع الزوائد، ج۶، ص:۲۴۱.</ref>. و همان شد»<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص: ۱۸۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||