پرش به محتوا

بیعت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''[[بیعت]]''' یکی از تعهّدات [[اجتماعی]] و مباحث حقوقی و [[سیاسی]] بوده که وقتی فردی یا افرادی با [[حاکم]] [[بیعت]] می‌کردند (با [[آداب]] و شیوۀ خاصّی که داشته) [[فرمانبرداری]] از [[حکومت]] را گردن می‌نهادند و شکستن آن [[عهد]] و [[پیمان]] را [[ناپسند]] و [[جرم]] می‌شمردند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۳۲تا۱۳۴.</ref>.  
'''بیعت''' یکی از تعهّدات [[اجتماعی]] و مباحث حقوقی و [[سیاسی]] بوده که وقتی فردی یا افرادی با [[حاکم]] بیعت می‌کردند (با [[آداب]] و شیوۀ خاصّی که داشته) [[فرمانبرداری]] از [[حکومت]] را گردن می‌نهادند و شکستن آن [[عهد]] و [[پیمان]] را [[ناپسند]] و [[جرم]] می‌شمردند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۳۲تا۱۳۴.</ref>.  


==مقدمه==
==مقدمه==
* [[بیعت]] یعنی دست‌ها را به‌هم زدن در یک دادوستد (بیع) یا برای [[اطاعت]] یا تعهّد بر [[وفاداری]] بر یک [[میثاق]] و [[پیمان]].<ref>لسان العرب</ref> بیعت‌کردن به مفهوم پذیرش [[ولایت]] [[والی]] و نوعی توافق دوجانبه بین [[حاکم]] و رعیّت و [[تفویض]] [[حاکمیت]] و مراعات تعهّدات متقابل بین [[حاکم]] و [[مردم]] است. هرچند از دیدگاه [[شیعه]]، [[امامت]] [[امامان]] و [[لزوم]] [[تبعیت]] از آنان که حکّام الهی و [[پیشوایان]] [[منصوب]] از سوی خداوندند، وابسته به [[بیعت]] نیست، امّا در عین حال، [[بیعت]] امّت با [[امام]]، دست او را در اجرای قانون الهی و [[رهبری]] [[مردم]] باز می‌کند و هم بر [[مردم]] حقوقی پدید می‌آورد، هم بر [[والی]]. پذیرش [[حکومت]] با [[بیعت]]، تکلیفی متقابل بین [[مردم]] و [[حکومت]] را الزام می‌کند.<ref>در بحار الأنوار، ج ۶۴ باب لزوم البیعه.... مورد مطالعه قرار گیرد، نیز دائرة المعارف تشیّع، ج ۳ ص ۵۸۱</ref> وقتی [[بیعت]]، آگاهانه و با [[اختیار]] صورت گرفت، تعهّد [[اطاعت]] بر دوش بیعت‌کننده می‌آورد و نقض و شکستن آن روا نیست و کاری غیراسلامی به شمار می‌آید. همچنانکه [[امام علی|علی]]{{ع}} پس از [[بیعت]] [[مردم]] با حضرتش فرمود: {{عربی|"هذه بیعة عامّة من رغب عنها  رغب عن دین الإسلام و اتّبع غیر سبیل أهله"}}<ref>ارشاد، مفید، ص ۱۳۰</ref>. این بیعتی عمومی است و هرکس از آن روی گرداند، از [[اسلام]] روی گردانده و پیرو راه غیر [[مسلمانان]] شده است. در جایی دیگر، برای [[شاهدان]] و حاضران [[بیعت]]، [[حق]] [[بیعت‌شکنی]] قرار نداده است: {{عربی|لیس للشّاهد أن یرجع}}<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۷۳</ref> آنچه در [[تاریخ]] [[خلافت]] و [[رهبری]] [[امام علی]]{{ع}} به صورت [[جنگ جمل]] پیش آمد، از پیمان‌شکنی و نقض بیعتی بود که [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[مردم بصره]] مرتکب شدند. این حادثه را سال‌ها پیش [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} خبر داده بود و [[تکلیف]] [[جهاد]] با [[پیمان‌شکنان]] را هم برای [[امام علی|علی]]{{ع}} معین کرده بود. خود آن [[حضرت]] می‌فرماید: {{عربی|امرنی رسول اللّه بقتال النّاکثین}}<ref>امالی، شیخ طوسی، ص ۷۲۶</ref> [[پیامبر]] مرا به [[جنگ]] با [[پیمان‌شکنان]] [[فرمان]] داد. در جایی دیگر می‌فرماید: {{عربی|"امرت أن أقاتل النّاکثین و القاسطین و المارقین، ففعلت ما امرت}}<ref>«مأمور بودم که با ناکثین (پیمان شکنان بصره) و قاسطین (ستمگران شام) و مارقین (خوارج نهروان) بجنگیم و من طبق آنچه مأمور بودم عمل کردم». الغدیر، ج ۱ ص ۱۰</ref> برخی از کسانی که به ناحق، طمع در [[ریاست]] و [[مال]] داشتند و تحمّل [[عدل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} برایشان دشوار بود، بیعتی را که در آغاز [[خلافت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] با وی بسته بودند شکستند و با تحریک [[مردم]] و به بهانۀ [[خونخواهی]] [[عثمان]]، فتنۀ [[جمل]] را پدید آوردند. سران این گروه پیمان‌شکن عبارت بودند از: [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عایشه]]، [[عبد اللّه بن زبیر]]، [[مروان بن حکم]]، [[عبد اللّه بن عامر]] و [[یعلی بن منیه]]. دسیسه‌های [[معاویه]] هم در بروز این [[شورش]] بی‌اثر نبود. [[امام علی]]{{ع}} پس از [[نامه‌ها]]، موعظه‌ها و اتمام حجّت‌های فراوان با آنان جنگید و فتنۀ [[اصحاب جمل]] را [[شکست]]. جز بیعتی که با [[امام]] در آغاز خلافتش کردند، روز [[غدیر خم]] نیز بر [[امامت]] و [[خلافت]] وی بیعتی صورت گرفت و [[پیامبر]] [[دستور]] داد حاضران با [[امام علی|علی]]{{ع}} [[بیعت]] کنند و او را مولای خود بدانند. همه، حتّی زنان [[بیعت]] کردند. [[بیعت]] زنان به این نحو بود که طشت آبی گذاشتند و [[امام علی|علی]]{{ع}} دست خود را در آن قرار داد، زنان هم در طرف دیگر ظرف [[آب]]، دست خود را قرار دادند و بدین‌گونه [[بیعت]] روز [[غدیر]] انجام یافت. [[ابوبکر]] و [[عمر]] از نخستین کسانی بودند که با جملۀ معروف {{عربی|بخّ بخّ لک یا بن أبی طالب اصبحت و امسیت مولای و مولی کلّ مؤمن و مؤمنة}} با وی [[بیعت]] کردند،<ref>الغدیر، ج ۱ ص ۲۷۱ و ارشاد، ج ۱ ص ۱۷۷ با عبارت‌های مختلف</ref> [[عثمان]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] پس از آن دو [[بیعت]] کردند، امّا این دو بعدها [[پیمان]] شکستند و [[جنگ جمل]] را بر ضدّ [[امام علی|علی]]{{ع}} به راه انداختند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۳۲تا۱۳۴.</ref>.
* بیعت یعنی دست‌ها را به‌هم زدن در یک دادوستد (بیع) یا برای [[اطاعت]] یا تعهّد بر [[وفاداری]] بر یک [[میثاق]] و [[پیمان]].<ref>لسان العرب</ref> بیعت‌کردن به مفهوم پذیرش [[ولایت]] [[والی]] و نوعی توافق دوجانبه بین [[حاکم]] و رعیّت و [[تفویض]] [[حاکمیت]] و مراعات تعهّدات متقابل بین [[حاکم]] و [[مردم]] است. هرچند از دیدگاه [[شیعه]]، [[امامت]] [[امامان]] و [[لزوم]] [[تبعیت]] از آنان که حکّام الهی و [[پیشوایان]] [[منصوب]] از سوی خداوندند، وابسته به بیعت نیست، امّا در عین حال، بیعت امّت با [[امام]]، دست او را در اجرای قانون الهی و [[رهبری]] [[مردم]] باز می‌کند و هم بر [[مردم]] حقوقی پدید می‌آورد، هم بر [[والی]]. پذیرش [[حکومت]] با بیعت، تکلیفی متقابل بین [[مردم]] و [[حکومت]] را الزام می‌کند.<ref>در بحار الأنوار، ج ۶۴ باب لزوم البیعه.... مورد مطالعه قرار گیرد، نیز دائرة المعارف تشیّع، ج ۳ ص ۵۸۱</ref> وقتی بیعت، آگاهانه و با [[اختیار]] صورت گرفت، تعهّد [[اطاعت]] بر دوش بیعت‌کننده می‌آورد و نقض و شکستن آن روا نیست و کاری غیراسلامی به شمار می‌آید. همچنانکه [[امام علی|علی]]{{ع}} پس از بیعت [[مردم]] با حضرتش فرمود: {{عربی|"هذه بیعة عامّة من رغب عنها  رغب عن دین الإسلام و اتّبع غیر سبیل أهله"}}<ref>ارشاد، مفید، ص ۱۳۰</ref>. این بیعتی عمومی است و هرکس از آن روی گرداند، از [[اسلام]] روی گردانده و پیرو راه غیر [[مسلمانان]] شده است. در جایی دیگر، برای [[شاهدان]] و حاضران بیعت، [[حق]] [[بیعت‌شکنی]] قرار نداده است: {{عربی|لیس للشّاهد أن یرجع}}<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۷۳</ref> آنچه در [[تاریخ]] [[خلافت]] و [[رهبری]] [[امام علی]]{{ع}} به صورت [[جنگ جمل]] پیش آمد، از پیمان‌شکنی و نقض بیعتی بود که [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[مردم بصره]] مرتکب شدند. این حادثه را سال‌ها پیش [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} خبر داده بود و [[تکلیف]] [[جهاد]] با [[پیمان‌شکنان]] را هم برای [[امام علی|علی]]{{ع}} معین کرده بود. خود آن [[حضرت]] می‌فرماید: {{عربی|امرنی رسول اللّه بقتال النّاکثین}}<ref>امالی، شیخ طوسی، ص ۷۲۶</ref> [[پیامبر]] مرا به [[جنگ]] با [[پیمان‌شکنان]] [[فرمان]] داد. در جایی دیگر می‌فرماید: {{عربی|"امرت أن أقاتل النّاکثین و القاسطین و المارقین، ففعلت ما امرت}}<ref>«مأمور بودم که با ناکثین (پیمان شکنان بصره) و قاسطین (ستمگران شام) و مارقین (خوارج نهروان) بجنگیم و من طبق آنچه مأمور بودم عمل کردم». الغدیر، ج ۱ ص ۱۰</ref> برخی از کسانی که به ناحق، طمع در [[ریاست]] و [[مال]] داشتند و تحمّل [[عدل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} برایشان دشوار بود، بیعتی را که در آغاز [[خلافت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] با وی بسته بودند شکستند و با تحریک [[مردم]] و به بهانۀ [[خونخواهی]] [[عثمان]]، فتنۀ [[جمل]] را پدید آوردند. سران این گروه پیمان‌شکن عبارت بودند از: [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عایشه]]، [[عبد اللّه بن زبیر]]، [[مروان بن حکم]]، [[عبد اللّه بن عامر]] و [[یعلی بن منیه]]. دسیسه‌های [[معاویه]] هم در بروز این [[شورش]] بی‌اثر نبود. [[امام علی]]{{ع}} پس از [[نامه‌ها]]، موعظه‌ها و اتمام حجّت‌های فراوان با آنان جنگید و فتنۀ [[اصحاب جمل]] را [[شکست]]. جز بیعتی که با [[امام]] در آغاز خلافتش کردند، روز [[غدیر خم]] نیز بر [[امامت]] و [[خلافت]] وی بیعتی صورت گرفت و [[پیامبر]] [[دستور]] داد حاضران با [[امام علی|علی]]{{ع}} بیعت کنند و او را مولای خود بدانند. همه، حتّی زنان بیعت کردند. بیعت زنان به این نحو بود که طشت آبی گذاشتند و [[امام علی|علی]]{{ع}} دست خود را در آن قرار داد، زنان هم در طرف دیگر ظرف [[آب]]، دست خود را قرار دادند و بدین‌گونه بیعت روز [[غدیر]] انجام یافت. [[ابوبکر]] و [[عمر]] از نخستین کسانی بودند که با جملۀ معروف {{عربی|بخّ بخّ لک یا بن أبی طالب اصبحت و امسیت مولای و مولی کلّ مؤمن و مؤمنة}} با وی بیعت کردند،<ref>الغدیر، ج ۱ ص ۲۷۱ و ارشاد، ج ۱ ص ۱۷۷ با عبارت‌های مختلف</ref> [[عثمان]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] پس از آن دو بیعت کردند، امّا این دو بعدها [[پیمان]] شکستند و [[جنگ جمل]] را بر ضدّ [[امام علی|علی]]{{ع}} به راه انداختند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۳۲تا۱۳۴.</ref>.
*در حادثه [[کربلا]]، [[تلاش]] عمده [[دشمن]] آن بود که [[امام حسین|حسین بن علی]] را به [[بیعت]] با [[یزید]] بن [[معاویه]] وا دارد و آن [[حضرت]] هم نپذیرفت تا [[شهید]] شد. نگاهی ریشه‌ای‌تر به اصل [[بیعت]]: [[بیعت]] به معنای [[پیمان]] و [[عهد]] بستن است. شکستن [[بیعت]]، نزد [[عرب]] بسیار زشت بوده است. [[بیعت]] با [[حاکم]]، نوعی رای موافق دادن و [[امضا]] و [[تبعیت]] و [[تعهد]] [[اطاعت]] محسوب می‌شد و عدم [[بیعت]]، نوعی تمرد و به رسمیت نشناختن. [[بیعت]] در صدر [[اسلام]]، مفهوم [[اطاعت]] و پذیرش [[حکومت]] را داشت و [[بیعت کننده]] با [[حاکم]]، نمی‌توانست با او به [[مخالفت]] و [[جنگ]] بپردازد و آنگاه که علنی انجام می‌گرفت، [[مردم]]، [[بیعت کننده]] را طرفدار [[خلیفه]] و [[حاکم]] می‌شناختند و پس گرفتن [[بیعت]]، معمول و مقبول نبود، چون هم جانش در خطر می‌افتاد، هم آبرویش. در [[تاریخ]] و [[اسلام]]، [[بیعت]] عقبه، [[بیعت رضوان]]... وجود داشت. [[قرآن]]، [[بیعت]] [[مردم]] را با [[پیامبر]]، [[بیعت]] با [[خدا]] می‌داند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ}}ا<ref>سوره فتح آیه ۱۰</ref>. درباره [[بیعت]] زنان [[مؤمن]] با [[پیامبر]]، میخوانیم: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ... فَبَايِعْهُنَّ}}<ref>سوره ممتحنه، آیه ۱۲</ref> که مواد [[بیعت]] را هم مطرح می‌کند.
*در حادثه [[کربلا]]، [[تلاش]] عمده [[دشمن]] آن بود که [[امام حسین|حسین بن علی]] را به بیعت با [[یزید]] بن [[معاویه]] وا دارد و آن [[حضرت]] هم نپذیرفت تا [[شهید]] شد. نگاهی ریشه‌ای‌تر به اصل بیعت: بیعت به معنای [[پیمان]] و [[عهد]] بستن است. شکستن بیعت، نزد [[عرب]] بسیار زشت بوده است. بیعت با [[حاکم]]، نوعی رای موافق دادن و [[امضا]] و [[تبعیت]] و [[تعهد]] [[اطاعت]] محسوب می‌شد و عدم بیعت، نوعی تمرد و به رسمیت نشناختن. بیعت در صدر [[اسلام]]، مفهوم [[اطاعت]] و پذیرش [[حکومت]] را داشت و [[بیعت کننده]] با [[حاکم]]، نمی‌توانست با او به [[مخالفت]] و [[جنگ]] بپردازد و آنگاه که علنی انجام می‌گرفت، [[مردم]]، [[بیعت کننده]] را طرفدار [[خلیفه]] و [[حاکم]] می‌شناختند و پس گرفتن بیعت، معمول و مقبول نبود، چون هم جانش در خطر می‌افتاد، هم آبرویش. در [[تاریخ]] و [[اسلام]]، بیعت عقبه، [[بیعت رضوان]]... وجود داشت. [[قرآن]]، بیعت [[مردم]] را با [[پیامبر]]، بیعت با [[خدا]] می‌داند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ}}ا<ref>سوره فتح آیه ۱۰</ref>. درباره بیعت زنان [[مؤمن]] با [[پیامبر]]، میخوانیم: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ... فَبَايِعْهُنَّ}}<ref>سوره ممتحنه، آیه ۱۲</ref> که مواد بیعت را هم مطرح می‌کند.


[[بیعت]]، دست دادن با کسی به عنوان [[عهد]] و [[پیمان]] بر امری است و سوگندی است برای [[وفاداری]] به یک [[نظام]] و [[حاکم]]. دست در دست [[حاکم]] و [[امیر]] و [[والی]] یا [[نماینده]] او گذاشتن [[بیعت]] تلقی می‌شود و [[بیعت]] در [[اسلام]]، نه به عنوان روش [[انتخاب]] [[رهبر]]، بلکه به مثابه عامل [[تحکیم حکومت]] یک [[امام]] و [[رهبر شایسته]] تلقی می‌گردد، آن هم بر محور [[شرع]] و قانون. [[خدا]] به فرموده [[امام علی|علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] {{عربی|لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق}}. در [[کتب حدیث]]، باب خاصی برای آن گشوده‌اند که حاکی از اهمیت آن در [[نظام]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]] است<ref>باب لزوم البیعة و کیفیتها و ذم نکثها(بحار الانوار، ج ۶۴، ص ۱۸۱ چاپ بیروت)</ref>. از این رو، پس از [[وفات]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]، موضوع [[بیعت]] کردن و [[بیعت]] گرفتن از [[مردم]] به نفع [[حکومت]]، حساسیت [[سیاسی]] فوق العاده‌ای یافت و در [[سقیفه]] خود را نشان داد. طبق همین اصل، [[علی]] و [[یاران]] همدل او را می‌خواستند به [[بیعت]] وادارند. خود آن [[حضرت]] نیز پس از [[مرگ]] [[عثمان]]، با [[بیعت]] [[مردم]] با وی، [[خلافت]] را عهده‌دار شد.  
بیعت، دست دادن با کسی به عنوان [[عهد]] و [[پیمان]] بر امری است و سوگندی است برای [[وفاداری]] به یک [[نظام]] و [[حاکم]]. دست در دست [[حاکم]] و [[امیر]] و [[والی]] یا [[نماینده]] او گذاشتن بیعت تلقی می‌شود و بیعت در [[اسلام]]، نه به عنوان روش [[انتخاب]] [[رهبر]]، بلکه به مثابه عامل [[تحکیم حکومت]] یک [[امام]] و [[رهبر شایسته]] تلقی می‌گردد، آن هم بر محور [[شرع]] و قانون. [[خدا]] به فرموده [[امام علی|علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] {{عربی|لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق}}. در [[کتب حدیث]]، باب خاصی برای آن گشوده‌اند که حاکی از اهمیت آن در [[نظام]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]] است<ref>باب لزوم البیعة و کیفیتها و ذم نکثها(بحار الانوار، ج ۶۴، ص ۱۸۱ چاپ بیروت)</ref>. از این رو، پس از [[وفات]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]، موضوع بیعت کردن و بیعت گرفتن از [[مردم]] به نفع [[حکومت]]، حساسیت [[سیاسی]] فوق العاده‌ای یافت و در [[سقیفه]] خود را نشان داد. طبق همین اصل، [[علی]] و [[یاران]] همدل او را می‌خواستند به بیعت وادارند. خود آن [[حضرت]] نیز پس از [[مرگ]] [[عثمان]]، با بیعت [[مردم]] با وی، [[خلافت]] را عهده‌دار شد.  


[[بیعت]] گرفتن [[معاویه]] به نفع پسرش [[یزید]]، در زمانی که هنوز خودش زنده بود، آن هم باتهدید و ارعاب و [[زور]]، از نقاط ننگ [[سلطه]] [[امویان]] است. [[معاویه]] در سال ۵۹ از [[مردم]] [[شام]] و چهره‌های معروف قبایل، به نفع [[یزید]] به عنوان [[ولی‌عهد]] خویش [[بیعت]] گرفت و [[نامه]] [[دعوت]] به [[بیعت]] را به شهرهای دیگر هم نوشت. البته مورد اعتراض‌هایی هم قرار گرفت. ولی [[مخالفان]] را سرکوب می‌کرد<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص۲۷ درباره بیعت گرفتن معاویه برای یزید، ر. ک. الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۴۲</ref>. پس از [[مرگ]] [[معاویه]] نیز، [[یزید]] به [[والی]] [[مدینه]] [[نامه]] نوشت که به هر صورت از [[امام حسین|حسین بن علی]] [[بیعت]] بگیرد. [[امام حسین]]{{ع}} نیز که [[یزید]] را [[شایسته]] [[خلافت]] نمی‌دانست، از [[بیعت]] امتناع داشت و می‌فرمود: {{عربی|مثلی لا یبایع مثل یزید}}.
بیعت گرفتن [[معاویه]] به نفع پسرش [[یزید]]، در زمانی که هنوز خودش زنده بود، آن هم باتهدید و ارعاب و [[زور]]، از نقاط ننگ [[سلطه]] [[امویان]] است. [[معاویه]] در سال ۵۹ از [[مردم]] [[شام]] و چهره‌های معروف قبایل، به نفع [[یزید]] به عنوان [[ولی‌عهد]] خویش بیعت گرفت و [[نامه]] [[دعوت]] به بیعت را به شهرهای دیگر هم نوشت. البته مورد اعتراض‌هایی هم قرار گرفت. ولی [[مخالفان]] را سرکوب می‌کرد<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص۲۷ درباره بیعت گرفتن معاویه برای یزید، ر. ک. الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۴۲</ref>. پس از [[مرگ]] [[معاویه]] نیز، [[یزید]] به [[والی]] [[مدینه]] [[نامه]] نوشت که به هر صورت از [[امام حسین|حسین بن علی]] بیعت بگیرد. [[امام حسین]]{{ع}} نیز که [[یزید]] را [[شایسته]] [[خلافت]] نمی‌دانست، از بیعت امتناع داشت و می‌فرمود: {{عربی|مثلی لا یبایع مثل یزید}}.


در دورانی هم که [[امام حسین|سید الشهدا]] در [[مکه]] بود، در پی [[نامه‌ها]] و دعوت‌های کوفیان برای عزیمت به آنجا، آن [[حضرت]] [[مسلم بن عقیل]] را فرستاد. [[شیعیان]] [[کوفه]] نیز با [[نماینده]] [[امام حسین]]{{ع}} [[بیعت]] کردند. تعداد بیعتگران [[کوفه]] با مسلم را ۱۸ هزار تا ۲۵ هزار هم نوشته‌اند<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص ۱۶۸</ref> [[برداشتن بیعت]] از سوی [[امام]] یا [[والی]]، در واقع آزاد گذاشتن بیعتگر نسبت به تعهدی بودکه با [[بیعت]] سپرده بود. [[امام حسین]]{{ع}} شب [[عاشورا]]، ضمن خطبه‌ای وفای [[یاران]] را ستود و برایشان [[پاداش]] الهی‌طلبید، آنگاه [[بیعت]] را با این جملات از آنان برداشت تا هر که می‌خواهد، از پوشش شب استفاده کرده، صحنه را ترک گوید: {{عربی|الا و انی قد اذنت لکم فانطلقوا جمیعا فی حل لیس علیکم حرج منی و لا ذمام، هذا اللیل قد غشیکم فاتخذوه جملا}}<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref> البته [[یاران]] یکایک برخاسته و با نطق‌های پرشوری اعلام [[وفاداری]] کردند و آن شب، کسی نرفت. سخن [[مسلم بن عوسجه]]، [[زهیر]]، [[فرزندان]] مسلم بن عقیل و دیگران معروف است<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref>.<ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]] صفحه ۸۹ الی ۹۱.</ref>.
در دورانی هم که [[امام حسین|سید الشهدا]] در [[مکه]] بود، در پی [[نامه‌ها]] و دعوت‌های کوفیان برای عزیمت به آنجا، آن [[حضرت]] [[مسلم بن عقیل]] را فرستاد. [[شیعیان]] [[کوفه]] نیز با [[نماینده]] [[امام حسین]]{{ع}} بیعت کردند. تعداد بیعتگران [[کوفه]] با مسلم را ۱۸ هزار تا ۲۵ هزار هم نوشته‌اند<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص ۱۶۸</ref> [[برداشتن بیعت]] از سوی [[امام]] یا [[والی]]، در واقع آزاد گذاشتن بیعتگر نسبت به تعهدی بودکه با بیعت سپرده بود. [[امام حسین]]{{ع}} شب [[عاشورا]]، ضمن خطبه‌ای وفای [[یاران]] را ستود و برایشان [[پاداش]] الهی‌طلبید، آنگاه بیعت را با این جملات از آنان برداشت تا هر که می‌خواهد، از پوشش شب استفاده کرده، صحنه را ترک گوید: {{عربی|الا و انی قد اذنت لکم فانطلقوا جمیعا فی حل لیس علیکم حرج منی و لا ذمام، هذا اللیل قد غشیکم فاتخذوه جملا}}<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref> البته [[یاران]] یکایک برخاسته و با نطق‌های پرشوری اعلام [[وفاداری]] کردند و آن شب، کسی نرفت. سخن [[مسلم بن عوسجه]]، [[زهیر]]، [[فرزندان]] مسلم بن عقیل و دیگران معروف است<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref>.<ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]] صفحه ۸۹ الی ۹۱.</ref>.
== [[برداشتن بیعت]]==
== [[برداشتن بیعت]]==
==بیعت در موعودنامه==
==بیعت در موعودنامه==
*در لغت به‌معنای الزام به [[طاعت]] و [[پیمان]] بستن به فرمانبرداری و [[اطاعت]] از کسی است<ref>معارف و معاریف، ج ۳، ص ۳۳۲.</ref>. [[بیعت]] یک [[برنامه اجتماعی]] برای رسمیت دادن به [[حکومت]] یک [[حاکم]] و به‌معنای اعلام پذیرفتن او و [[تسلیم]] در برابر اوست. جلوه ظاهری [[بیعت]]، دست در دست [[حاکم]] گذاشتن و فشردن دست اوست، و در پس این پرده ظاهری، [[عهد]] و پیمان‌ها و گواهی‌های متعددی است که بیعت‌کننده به آن‌ها [[تعهد]] می‌نماید. درباره [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}، به خاطر عدم حضور وی، به [[بیعت]] زبانی اکتفا شده و ما با اقرارهایی که در پیشگاه حضرتش می‌نماییم، در واقع دست [[بیعت]] با او می‌دهیم. این اقرارها شامل [[شهادت]] و گواهی دادن ما نسبت به [[فضائل]] و خصائص و [[برکات]] [[حضرت]] است و اعلان [[اعتقاد]] به [[ظهور]] قطعی او و آن‌چه [[پس از ظهور]]، به دست مبارکش به وقوع می‌پیوندد و در نهایت [[عهد]] و [[پیمان]] محکم [[وفاداری]] است که با او می‌بندیم. این [[بیعت]] در دو مورد به صورت عملی نیز [[دستور]] داده شده است: یکی در [[دعای عهد]] است که در آخر [[دعا]]، سه بار با دست راست به پای راست می‌زنیم و می‌گوییم: {{عربی|"الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ"}} و دیگری در دعای [[زمان غیبت]] است که پس از [[دعا]]، دست راست را بر [[کف دست]] چپ می‌زنیم و گویی با آن [[حضرت]] دست [[بیعت]] می‌دهیم.
*در لغت به‌معنای الزام به [[طاعت]] و [[پیمان]] بستن به فرمانبرداری و [[اطاعت]] از کسی است<ref>معارف و معاریف، ج ۳، ص ۳۳۲.</ref>. بیعت یک [[برنامه اجتماعی]] برای رسمیت دادن به [[حکومت]] یک [[حاکم]] و به‌معنای اعلام پذیرفتن او و [[تسلیم]] در برابر اوست. جلوه ظاهری بیعت، دست در دست [[حاکم]] گذاشتن و فشردن دست اوست، و در پس این پرده ظاهری، [[عهد]] و پیمان‌ها و گواهی‌های متعددی است که بیعت‌کننده به آن‌ها [[تعهد]] می‌نماید. درباره [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}، به خاطر عدم حضور وی، به بیعت زبانی اکتفا شده و ما با اقرارهایی که در پیشگاه حضرتش می‌نماییم، در واقع دست بیعت با او می‌دهیم. این اقرارها شامل [[شهادت]] و گواهی دادن ما نسبت به [[فضائل]] و خصائص و [[برکات]] [[حضرت]] است و اعلان [[اعتقاد]] به [[ظهور]] قطعی او و آن‌چه [[پس از ظهور]]، به دست مبارکش به وقوع می‌پیوندد و در نهایت [[عهد]] و [[پیمان]] محکم [[وفاداری]] است که با او می‌بندیم. این بیعت در دو مورد به صورت عملی نیز [[دستور]] داده شده است: یکی در [[دعای عهد]] است که در آخر [[دعا]]، سه بار با دست راست به پای راست می‌زنیم و می‌گوییم: {{عربی|"الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ"}} و دیگری در دعای [[زمان غیبت]] است که پس از [[دعا]]، دست راست را بر [[کف دست]] چپ می‌زنیم و گویی با آن [[حضرت]] دست بیعت می‌دهیم.
*[[دعای عهد]]، [[بیعت]] با [[حضرت]] است و در آن هرروز صبح با تجدید [[بیعت]] و اعلان [[آمادگی]] و [[استقامت]] بر بیعتی که تا [[روز قیامت]] بر گردن گرفته‌ایم از [[خداوند]] ثبات آن را می‌خواهیم: {{عربی|"اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي..."}}<ref>مفاتیح الجنان، دعای عهد.</ref>؛ خدایا من در صبح امروز و تا [[روزی]] که زنده باشم، [[عهد]] و [[پیمان]] و [[بیعت]] او را با خود تجدید می‌کنم، به طوری که هرگز از آن بازنگردم و آن را کنار نگذارم. خدایا این [[بیعت]] او تا [[روز قیامت]] بر گردن من است. و اما در [[روایات]] مختلفی آمده است که [[یاران]] [[حضرت]] در میان [[رکن و مقام]] با او [[بیعت]] می‌کنند<ref>البیان، ص ۲۱۰ و ۲۱۸؛ الزام الناصب، ص ۵۲ و ۲۵۲.</ref>. نیز آمده است که [[حضرت]] در میان [[رکن و مقام]] از [[مردم]] برای امری تازه، کتابی تازه و [[حکومت]] آسمانی تازه، [[بیعت]] می‌گیرد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۵ و ۱۲۱؛ الزام الناصب، ص ۲۲۳.</ref>.
*[[دعای عهد]]، بیعت با [[حضرت]] است و در آن هرروز صبح با تجدید بیعت و اعلان [[آمادگی]] و [[استقامت]] بر بیعتی که تا [[روز قیامت]] بر گردن گرفته‌ایم از [[خداوند]] ثبات آن را می‌خواهیم: {{عربی|"اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي..."}}<ref>مفاتیح الجنان، دعای عهد.</ref>؛ خدایا من در صبح امروز و تا [[روزی]] که زنده باشم، [[عهد]] و [[پیمان]] و بیعت او را با خود تجدید می‌کنم، به طوری که هرگز از آن بازنگردم و آن را کنار نگذارم. خدایا این بیعت او تا [[روز قیامت]] بر گردن من است. و اما در [[روایات]] مختلفی آمده است که [[یاران]] [[حضرت]] در میان [[رکن و مقام]] با او بیعت می‌کنند<ref>البیان، ص ۲۱۰ و ۲۱۸؛ الزام الناصب، ص ۵۲ و ۲۵۲.</ref>. نیز آمده است که [[حضرت]] در میان [[رکن و مقام]] از [[مردم]] برای امری تازه، کتابی تازه و [[حکومت]] آسمانی تازه، بیعت می‌گیرد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۵ و ۱۲۱؛ الزام الناصب، ص ۲۲۳.</ref>.
*[[امیر المؤمنین]]{{ع}} در ضمن حدیثی طولانی، در [[وصف]] [[بیعت]] [[یاران]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} چنین می‌فرماید: "... با او [[بیعت]] می‌کنند که هرگز دزدی نکنند، زنا نکنند، مسلمانی را دشنام ندهند، [[خون]] کسی را به ناحق نریزند، به آبروی کسی لطمه نزنند، به خانه کسی هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا و نقره و گندم و جو [[ذخیره]] نکنند، [[مال]] [[یتیم]] را نخورند، در مورد چیزی‌که [[یقین]] ندارند گواهی ندهند، مسجدی را خراب نکنند، مشروب نخورند، حریر و خز نپوشند، در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند، راه را بر کسی نبندند، راه را [[ناامن]] نکنند، گرد همجنس‌بازی نگرایند، خوراکی را انبار نکنند، به کم [[قناعت]] کنند، طرفدار [[پاکی]] باشند، از [[پلیدی]] گریزان باشند، به [[نیکی]] [[فرمان]] دهند، از زشتی‌ها بازدارند، جامه‌های خشن بپوشند، [[خاک]] را متکای خود سازند، در [[راه خدا]] حقّ‌ [[جهاد]] را ادا کنند و...، او نیز در حقّ‌ خود [[تعهد]] می‌کند که: از راه آن‌ها برود، جامه‌ای مثل جامه آن‌ها بپوشد، مرکبی همانند مرکب آن‌ها سوار شود، آن‌چنان‌که آن‌ها می‌خواهند باشد، به کم [[راضی]] و قانع شود، [[زمین]] را به [[یاری]] [[خدا]] پر از [[عدالت]] کند، آن‌چنان‌که پر از [[ستم]] شده است، [[خدا]] را آن‌چنان‌که [[شایسته]] است بپرستد، برای خود دربان و نگهبان [[اختیار]] نکند و..." <ref>منتخب الاثر، ص ۴۶۹؛ الملاحم و الفتن، ص ۴۹؛ روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۶۵.</ref>.
*[[امیر المؤمنین]]{{ع}} در ضمن حدیثی طولانی، در [[وصف]] بیعت [[یاران]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} چنین می‌فرماید: "... با او بیعت می‌کنند که هرگز دزدی نکنند، زنا نکنند، مسلمانی را دشنام ندهند، [[خون]] کسی را به ناحق نریزند، به آبروی کسی لطمه نزنند، به خانه کسی هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا و نقره و گندم و جو [[ذخیره]] نکنند، [[مال]] [[یتیم]] را نخورند، در مورد چیزی‌که [[یقین]] ندارند گواهی ندهند، مسجدی را خراب نکنند، مشروب نخورند، حریر و خز نپوشند، در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند، راه را بر کسی نبندند، راه را [[ناامن]] نکنند، گرد همجنس‌بازی نگرایند، خوراکی را انبار نکنند، به کم [[قناعت]] کنند، طرفدار [[پاکی]] باشند، از [[پلیدی]] گریزان باشند، به [[نیکی]] [[فرمان]] دهند، از زشتی‌ها بازدارند، جامه‌های خشن بپوشند، [[خاک]] را متکای خود سازند، در [[راه خدا]] حقّ‌ [[جهاد]] را ادا کنند و...، او نیز در حقّ‌ خود [[تعهد]] می‌کند که: از راه آن‌ها برود، جامه‌ای مثل جامه آن‌ها بپوشد، مرکبی همانند مرکب آن‌ها سوار شود، آن‌چنان‌که آن‌ها می‌خواهند باشد، به کم [[راضی]] و قانع شود، [[زمین]] را به [[یاری]] [[خدا]] پر از [[عدالت]] کند، آن‌چنان‌که پر از [[ستم]] شده است، [[خدا]] را آن‌چنان‌که [[شایسته]] است بپرستد، برای خود دربان و نگهبان [[اختیار]] نکند و..." <ref>منتخب الاثر، ص ۴۶۹؛ الملاحم و الفتن، ص ۴۹؛ روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۶۵.</ref>.
*این [[حدیث]] به شکل دیگر هم [[روایت]] شده که موادّ [[بیعت]]، پس‌وپیش است ولی متن [[پیمان]] یکی است.
*این [[حدیث]] به شکل دیگر هم [[روایت]] شده که موادّ بیعت، پس‌وپیش است ولی متن [[پیمان]] یکی است.
*در [[روایات]] آمده است: نخستین کسی که با [[قائم]]{{ع}} [[بیعت]] می‌کند، [[جبرئیل]] است<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} نیز فرمود: "هرگاه [[قائم]] ما [[قیام]] کند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و از این رو، ولادتش مخفیانه و خودش [[غایب]] خواهد شد"<ref>کمال الدین، ج ۱، ص ۳۰۳.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۸۷.</ref>.
*در [[روایات]] آمده است: نخستین کسی که با [[قائم]]{{ع}} بیعت می‌کند، [[جبرئیل]] است<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} نیز فرمود: "هرگاه [[قائم]] ما [[قیام]] کند، بیعت احدی بر گردن او نیست و از این رو، ولادتش مخفیانه و خودش [[غایب]] خواهد شد"<ref>کمال الدین، ج ۱، ص ۳۰۳.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۸۷.</ref>.
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
* [[چگونه باید با امام مهدی بیعت کرد؟ (پرسش)]]
* [[چگونه باید با امام مهدی بیعت کرد؟ (پرسش)]]
خط ۳۲۲: خط ۳۲۲:
*[[بیداء]]
*[[بیداء]]
*[[بیر معطله]]
*[[بیر معطله]]
*[[بیعت]]
*بیعت
*[[بی‌نیازی در عصر ظهور]]
*[[بی‌نیازی در عصر ظهور]]
*[[بیوح]]
*[[بیوح]]
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش