جنگ جمل در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[جنگ جمل]]''' است. "'''[[جنگ جمل]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جنگ جمل در قرآن]] | [[جنگ جمل در حدیث]] | [[جنگ جمل در نهج البلاغه]] | [[جنگ جمل در کلام اسلامی]] </div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جنگ جمل در قرآن]] | [[جنگ جمل در حدیث]] | [[جنگ جمل در نهج البلاغه]] | [[جنگ جمل در کلام اسلامی]] </div> | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[نبرد جمل]]، بین [[امام]] با [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] و گروهی دیگر که در [[مدینه]] با او [[بیعت]] کردند، اما [[بیعت]] خود را شکستند، روی داد. از این رو [[جنگ]] با آنان [[نبرد]] با [[ناکثین]]، بهمعنای [[پیمانشکنان]]، نام گرفت. [[عایشه]] در هنگامه [[جنگ]] بر شتری سرخموی بهنام "[[عسکر]]" سوار بود. در هنگام [[نبرد]]، عده زیادی در کنار آن شتر [[مقاومت]] کردند و کشته شدند، از جمله هفتاد قرسی و خود شتر نیز بهشدت [[مقاومت]] میکردند. از این رو این [[نبرد]] به جنگ جمل شهرت یافته است. [[امام]] {{ع}} پس از [[جنگ]] [[مردم بصره]] را [[لشکر]] [[زن]] و [[پیروان]] بهیمه و حیوان خواند. در این جریان [[طلحه]] و [[زبیر]] دو [[صحابی]] نامدار [[پیامبر]] و از اعضای شورای ششنفره که [[خلیفه دوم]] برای [[خلافت]] معین کرده بود، مدعی [[خلافت]] شدند. پس از [[کشته شدن عثمان]] و [[بیعت]] [[مردم]] با [[امام]] {{ع}} آنان که در گذشته از امتیازات خوبی برخوردار بودند به [[مخالفت]] با [[امام]] پرداختند و به بهانههایی مانند خونخواهی [[عثمان]] به [[بصره]] رفتند و ان شهر را [[تصرف]] کردند. در جنگ جمل عده زیادی از [[مسلمانان]] کشته شدند و کینهها در میان [[مسلمانان]] عمیق شد. | *[[نبرد جمل]]، بین [[امام]] با [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] و گروهی دیگر که در [[مدینه]] با او [[بیعت]] کردند، اما [[بیعت]] خود را شکستند، روی داد. از این رو [[جنگ]] با آنان [[نبرد]] با [[ناکثین]]، بهمعنای [[پیمانشکنان]]، نام گرفت. [[عایشه]] در هنگامه [[جنگ]] بر شتری سرخموی بهنام "[[عسکر]]" سوار بود. در هنگام [[نبرد]]، عده زیادی در کنار آن شتر [[مقاومت]] کردند و کشته شدند، از جمله هفتاد قرسی و خود شتر نیز بهشدت [[مقاومت]] میکردند. از این رو این [[نبرد]] به [[جنگ جمل]] شهرت یافته است. [[امام]]{{ع}} پس از [[جنگ]] [[مردم بصره]] را [[لشکر]] [[زن]] و [[پیروان]] بهیمه و حیوان خواند. در این جریان [[طلحه]] و [[زبیر]] دو [[صحابی]] نامدار [[پیامبر]] و از اعضای [[شورای ششنفره]] که [[خلیفه دوم]] برای [[خلافت]] معین کرده بود، مدعی [[خلافت]] شدند. پس از [[کشته شدن عثمان]] و [[بیعت]] [[مردم]] با [[امام]]{{ع}} آنان که در گذشته از امتیازات خوبی برخوردار بودند به [[مخالفت]] با [[امام]] پرداختند و به بهانههایی مانند خونخواهی [[عثمان]] به [[بصره]] رفتند و ان شهر را [[تصرف]] کردند. در [[جنگ جمل]] عده زیادی از [[مسلمانان]] کشته شدند و کینهها در میان [[مسلمانان]] عمیق شد. | ||
*انگیزه آنها برای [[مخالفت]] با [[امام]] را میتوان چند [[دلیل]] دانست: | *انگیزه آنها برای [[مخالفت]] با [[امام]] را میتوان چند [[دلیل]] دانست: | ||
:*نخست، [[امام]] {{ع}} در سومین روز [[خلافت]] [[دستور]] داد به هر یک از [[مسلمانان]] سی درهم سهم مساوی از [[بیت المال]] بپردازند. [[طلحه]] و [[زبیر]] از اینکه سهم آنان مانند دیگران است ناراحت شدند. [[امام]] {{ع}} [[دلیل]] کار خود را [[پیروی]] از سنّت [[پیامبر اکرم]] برمیشمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۵</ref>. | :*نخست، [[امام]]{{ع}} در سومین روز [[خلافت]] [[دستور]] داد به هر یک از [[مسلمانان]] سی درهم سهم مساوی از [[بیت المال]] بپردازند. [[طلحه]] و [[زبیر]] از اینکه سهم آنان مانند دیگران است ناراحت شدند. [[امام]]{{ع}} [[دلیل]] کار خود را [[پیروی]] از سنّت [[پیامبر اکرم]] برمیشمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۵</ref>. | ||
:*دوم، [[طلحه]] خواستار [[حکومت]] [[کوفه]] و [[زبیر]] خواستار [[حکومت]] [[بصره]] بود. [[امام]] {{ع}} با درخواست آنان [[مخالفت]] کرد و فرمود: "نزد من باشید بهتر است" و علت آن را نیز چنین بیان کرد: "در این دو شهر [[اموال]] و مردان جنگجوی زیادی است که اگر بر آن مسلط شوند همه را تحت [[سلطه]] خود خواهند کشاند". | :*دوم، [[طلحه]] خواستار [[حکومت]] [[کوفه]] و [[زبیر]] خواستار [[حکومت]] [[بصره]] بود. [[امام]]{{ع}} با درخواست آنان [[مخالفت]] کرد و فرمود: "نزد من باشید بهتر است" و علت آن را نیز چنین بیان کرد: "در این دو شهر [[اموال]] و مردان جنگجوی زیادی است که اگر بر آن مسلط شوند همه را تحت [[سلطه]] خود خواهند کشاند". | ||
:*سوم، [[امام]] {{ع}} آنان را در مسائل حکومتی داخل نمیکرد و آنان از این مورد ناراحت بودند. [[امام]] {{ع}} در پاسخ آنها فرمود: "من براساس [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] عمل میکنم و در این مورد نیازی به [[مشورت]] آنان ندارم." | :*سوم، [[امام]]{{ع}} آنان را در مسائل حکومتی داخل نمیکرد و آنان از این مورد ناراحت بودند. [[امام]]{{ع}} در پاسخ آنها فرمود: "من براساس [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] عمل میکنم و در این مورد نیازی به [[مشورت]] آنان ندارم." | ||
:*چهارم، آنان اینگونه بهانه آوردند که [[بیعت]] خود را مشروط به اجرای حدّ [[قاتلان عثمان]] میدانند، در حالی که [[قاتلان عثمان]] آزادند. پاسخ [[امام]] {{ع}} این بود که آنان دارای شوکت و [[موقعیت]] هستند و غلامان شما هم با آنان شریک بودند. بدیهی است [[غلام]] بدون اجازه مولای خود کاری انجام نمیدهد، یعنی آن دو نیز خود متهماند. از دیگر سو [[معاویه]] که میدانست [[امام]] حضور او را در [[شام]] برنمیتابد با نگارش نامههایی به افرادی در [[مدینه]]، از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]]، آنان را بر [[مخالفت]] با [[امام]] {{ع}} [[تشویق]] کرد و مدعی شد که از [[مردم]] [[شام]] برای آنان [[بیعت]] میگیرد. سرانجام [[طلحه]] و [[زبیر]] تصمیم به ترک [[مدینه]] گرفتند و از [[امام]] {{ع}} نیز با واسطه اجازه خواستند. [[امام]] به آن دو هشدار داد که دنبال غائله و [[فتنه]] نباشند و در حالی که [[عبدالله]] [[ابن عباس]] پیشنهاد دستگیری آن دو را قبل از رفتن به [[مکه]] مطرح کرده بود با [[مخالفت]] [[امام]] {{ع}} روبهرو شد، زیرا در منطق [[امام]]، [[اقدام]] به دستگیری به صرف اتهام به [[شورش]]، [[ستم]] است. | :*چهارم، آنان اینگونه بهانه آوردند که [[بیعت]] خود را مشروط به اجرای حدّ [[قاتلان عثمان]] میدانند، در حالی که [[قاتلان عثمان]] آزادند. پاسخ [[امام]]{{ع}} این بود که آنان دارای شوکت و [[موقعیت]] هستند و غلامان شما هم با آنان شریک بودند. بدیهی است [[غلام]] بدون اجازه مولای خود کاری انجام نمیدهد، یعنی آن دو نیز خود متهماند. از دیگر سو [[معاویه]] که میدانست [[امام]] حضور او را در [[شام]] برنمیتابد با نگارش نامههایی به افرادی در [[مدینه]]، از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]]، آنان را بر [[مخالفت]] با [[امام]]{{ع}} [[تشویق]] کرد و مدعی شد که از [[مردم]] [[شام]] برای آنان [[بیعت]] میگیرد. سرانجام [[طلحه]] و [[زبیر]] تصمیم به ترک [[مدینه]] گرفتند و از [[امام]]{{ع}} نیز با واسطه اجازه خواستند. [[امام]] به آن دو هشدار داد که دنبال غائله و [[فتنه]] نباشند و در حالی که [[عبدالله]] [[ابن عباس]] پیشنهاد دستگیری آن دو را قبل از رفتن به [[مکه]] مطرح کرده بود با [[مخالفت]] [[امام]]{{ع}} روبهرو شد، زیرا در منطق [[امام]]، [[اقدام]] به دستگیری به صرف اتهام به [[شورش]]، [[ستم]] است. | ||
==[[مخالفت]] [[عایشه]]== | ==[[مخالفت]] [[عایشه]]== | ||
*ضلع دیگر [[نبرد جمل]]، [[عایشه]] [[همسر پیامبر]] و دختر [[ابوبکر]] بود. او به [[حج]] رفته بود و از [[مکه]] به [[مدینه]] بازمیگشت. در مسیر بازگشت به [[عبدالله بن ابیسلمه]]، معروف به [[ابن ام کلاب]] برخورد و از [[اخبار]] [[مدینه]] پرسید. وی خبر [[کشته شدن عثمان]] را به اطلاع رساند. [[عایشه]] اظهار خوشحالی کرد، زیرا وی مخالف [[عثمان]] بود. اما وقتی از [[بیعت]] [[مردم]] با [[امام]] [[آگاهی]] یافت، ناراحت شد. ابنام کلاب گفت: مگر تو نبودی که میگفتی: "بکشید نعثل ([[عثمان]]) را که به تحقیق، [[کافر]] شده است." [[عایشه]] گفت: "او [[توبه]] کرده است." [[عایشه]] از همان مکان به [[مکّه]] بازگشت. [[طلحه]]، [[زبیر]] و [[عایشه]] اگرچه بیشترین [[مخالفت]] را با [[عثمان]] داشتند، اما [[عایشه]] پس از [[مرگ]] [[عثمان]] در [[مکه]] به [[حجر اسماعیل]] [[پناه]] برد و به تحریک [[مردم]] علیه [[امام]]، با عنوان [[انتقام]] از [[قاتلان عثمان]] سخن راند. [[طلحه]] و [[زبیر]] هم از [[مدینه]] به او پیوستند. او [[دل]] خوشی از [[امام]] {{ع}} نداشت و از اینکه او و همسرش [[فاطمه]] نزد [[پیامبر]] [[محبوب]] بودند بسیار ناراحت میشد و این ناراحتی خود را بارها اعلام کرده بود. | *ضلع دیگر [[نبرد جمل]]، [[عایشه]] [[همسر پیامبر]] و دختر [[ابوبکر]] بود. او به [[حج]] رفته بود و از [[مکه]] به [[مدینه]] بازمیگشت. در مسیر بازگشت به [[عبدالله بن ابیسلمه]]، معروف به [[ابن ام کلاب]] برخورد و از [[اخبار]] [[مدینه]] پرسید. وی خبر [[کشته شدن عثمان]] را به اطلاع رساند. [[عایشه]] اظهار خوشحالی کرد، زیرا وی مخالف [[عثمان]] بود. اما وقتی از [[بیعت]] [[مردم]] با [[امام]] [[آگاهی]] یافت، ناراحت شد. ابنام کلاب گفت: مگر تو نبودی که میگفتی: "بکشید [[نعثل]] ([[عثمان]]) را که به تحقیق، [[کافر]] شده است." [[عایشه]] گفت: "او [[توبه]] کرده است." [[عایشه]] از همان مکان به [[مکّه]] بازگشت. [[طلحه]]، [[زبیر]] و [[عایشه]] اگرچه بیشترین [[مخالفت]] را با [[عثمان]] داشتند، اما [[عایشه]] پس از [[مرگ]] [[عثمان]] در [[مکه]] به [[حجر اسماعیل]] [[پناه]] برد و به تحریک [[مردم]] علیه [[امام]]، با عنوان [[انتقام]] از [[قاتلان عثمان]] سخن راند. [[طلحه]] و [[زبیر]] هم از [[مدینه]] به او پیوستند. او [[دل]] خوشی از [[امام]]{{ع}} نداشت و از اینکه او و همسرش [[فاطمه]] نزد [[پیامبر]] [[محبوب]] بودند بسیار ناراحت میشد و این ناراحتی خود را بارها اعلام کرده بود. | ||
==تجمع در [[مکه]] و تصمیم رفتن به [[بصره]]== | ==تجمع در [[مکه]] و تصمیم رفتن به [[بصره]]== | ||
*[[حاکمان]] [[یمن]] و [[بصره]] از جانب [[عثمان]] نیز با [[اموال]] زیادی به [[مکه]] آمدند و پس از تجمع در [[مکه]] تصمیم به [[مخالفت]] و [[جنگ]] با [[امام]] {{ع}} گرفتند. آنها ابتدا میخواستند به [[شام]] بروند، اما به [[تشویق]] [[عبدالله بن عامر]] بن کریز، [[حاکم بصره]] در دوره [[عثمان]]، [[بصره]] را برگزیدند. آنها با سههزار نفر و ششصد شتر بهسوی [[بصره]] حرکت کردند. | *[[حاکمان]] [[یمن]] و [[بصره]] از جانب [[عثمان]] نیز با [[اموال]] زیادی به [[مکه]] آمدند و پس از تجمع در [[مکه]] تصمیم به [[مخالفت]] و [[جنگ]] با [[امام]]{{ع}} گرفتند. آنها ابتدا میخواستند به [[شام]] بروند، اما به [[تشویق]] [[عبدالله بن عامر]] بن کریز، [[حاکم بصره]] در دوره [[عثمان]]، [[بصره]] را برگزیدند. آنها با سههزار نفر و ششصد شتر بهسوی [[بصره]] حرکت کردند. | ||
==اطلاع [[امام]] {{ع}} از [[مخالفت]] [[ناکثین]]== | ==اطلاع [[امام]]{{ع}} از [[مخالفت]] [[ناکثین]]== | ||
*[[امام]] {{ع}} زمانی که از حرکت [[ناکثین]] مطلع شد، ضمن خطابههایی فرمود که آنان از نسبت دادن هیچ منکری به من خودداری نکردند و آنان را از گروه باغیان معرفی کرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷</ref>. همچنین تهدید به [[جنگ]] [[طلحه]] و [[زبیر]] را پاسخ داد<ref>خطبههای ۹ و ۱۰</ref> و کار آنان را باعث گسست [[نظام اجتماعی]] و [[تفرقه]] بین [[مسلمانان]] دانست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹</ref>. ایشان در سخنی فرمود: آنان از [[خلافت]] من ناخرسندند و با یکدیگر متحد شدهاند و من تا حد امکان [[صبر]] میکنم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹</ref>. [[امام]] برای جلوگیری از [[نبرد]]، نامهای به [[عایشه]] نوشت و خود را مبرا از [[خون]] [[عثمان]] دانست و در [[اصلاحطلبی]] [[عایشه]] [[تردید]] کرد و [[گناه]] وی را بالاتر از [[مرگ]] [[عثمان]] دانست و از او خواست به خانه خود برگردد. آنان به [[نامه]] [[امام]] {{ع}} پاسخ منفی دادند. | *[[امام]]{{ع}} زمانی که از حرکت [[ناکثین]] مطلع شد، ضمن خطابههایی فرمود که آنان از نسبت دادن هیچ منکری به من خودداری نکردند و آنان را از گروه باغیان معرفی کرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷</ref>. همچنین تهدید به [[جنگ]] [[طلحه]] و [[زبیر]] را پاسخ داد<ref>خطبههای ۹ و ۱۰</ref> و کار آنان را باعث گسست [[نظام اجتماعی]] و [[تفرقه]] بین [[مسلمانان]] دانست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹</ref>. ایشان در سخنی فرمود: آنان از [[خلافت]] من ناخرسندند و با یکدیگر متحد شدهاند و من تا حد امکان [[صبر]] میکنم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹</ref>. [[امام]] برای جلوگیری از [[نبرد]]، نامهای به [[عایشه]] نوشت و خود را مبرا از [[خون]] [[عثمان]] دانست و در [[اصلاحطلبی]] [[عایشه]] [[تردید]] کرد و [[گناه]] وی را بالاتر از [[مرگ]] [[عثمان]] دانست و از او خواست به خانه خود برگردد. آنان به [[نامه]] [[امام]]{{ع}} پاسخ منفی دادند. | ||
==[[سخن امام]] {{ع}} با [[مردم]] و ترک [[مدینه]]== | ==[[سخن امام]]{{ع}} با [[مردم]] و ترک [[مدینه]]== | ||
*[[امام]] {{ع}} پس از [[اتمام حجت]]، تصمیم به جهاد گرفت و به [[مشورت]] با [[یاران]] خود پرداخت. برخی پیشنهاد کردند آنان را تعقیب نکند، [[امام]] {{ع}} نپذیرفت<ref>خطبههای ۶ و ۷</ref> و برای [[مردم]] [[مدینه]] پس از تصمیم به حرکت [[سخنرانی]] کرد و از [[یاران]] خود کمک خواست. جمعی از ایشان [[پشتیبانی]] کردند. سرانجام در آخر [[ربیع]] الاول سال ۳۶ به قصد [[جنگ]]، [[مدینه]] را ترک کرد. [[سهل بن حنیف]] را بهعنوان [[جانشین]] خود در [[مدینه]] گمارد و با چهارهزار نفر حرکت کرد که ۸۰۰ تن از [[انصار]] و ۴۰۰ نفر از حاضران در [[بیعت رضوان]] نیز حضور داشتند و بهسمت آنها شتافت. [[امام]] در نامهای به [[کارگزار بصره]]، [[عثمان بن حنیف]]، نوشت که اگر [[حق]] را نپذیرفتند همراه طرفداران خود با آنان بجنگ. [[عثمان بن حنیف]] برای [[مردم]] [[سخنرانی]] کرد و این ادّعا را که [[ناکثین]] ([[طلحه]] و [[زبیر]]) مجبور به [[بیعت با امام]] {{ع}} شدهاند مردود دانست و از [[یاران]] خود نظر خواست. [[حکیم]] بن جبله که [[مسئول]] نیروی انتظامی [[بصره]] بود و [[فرماندهی سپاه]] وی را بر عهده داشت، [[آمادگی]] خود را برای [[ | *[[امام]]{{ع}} پس از [[اتمام حجت]]، تصمیم به [[جهاد]] گرفت و به [[مشورت]] با [[یاران]] خود پرداخت. برخی پیشنهاد کردند آنان را تعقیب نکند، [[امام]]{{ع}} نپذیرفت<ref>خطبههای ۶ و ۷</ref> و برای [[مردم]] [[مدینه]] پس از تصمیم به حرکت [[سخنرانی]] کرد و از [[یاران]] خود کمک خواست. جمعی از ایشان [[پشتیبانی]] کردند. سرانجام در آخر [[ربیع]] الاول سال ۳۶ به قصد [[جنگ]]، [[مدینه]] را ترک کرد. [[سهل بن حنیف]] را بهعنوان [[جانشین]] خود در [[مدینه]] گمارد و با چهارهزار نفر حرکت کرد که ۸۰۰ تن از [[انصار]] و ۴۰۰ نفر از حاضران در [[بیعت رضوان]] نیز حضور داشتند و بهسمت آنها شتافت. [[امام]] در نامهای به [[کارگزار بصره]]، [[عثمان بن حنیف]]، نوشت که اگر [[حق]] را نپذیرفتند همراه طرفداران خود با آنان بجنگ. [[عثمان بن حنیف]] برای [[مردم]] [[سخنرانی]] کرد و این ادّعا را که [[ناکثین]] ([[طلحه]] و [[زبیر]]) مجبور به [[بیعت با امام]]{{ع}} شدهاند مردود دانست و از [[یاران]] خود نظر خواست. [[حکیم]] بن جبله که [[مسئول]] نیروی انتظامی [[بصره]] بود و [[فرماندهی سپاه]] وی را بر عهده داشت، [[آمادگی]] خود را برای ###[[313]]### اعلام کرد. ابن حنیف، همزمان، افرادی را برای [[گفتوگو]] نزد [[طلحه]] و [[زبیر]] فرستاد. آنان [[عهد]] بستند تا رسیدن [[امام]]{{ع}} درگیر نشوند. اما [[ناکثین]] به قرار خود وفا نکردند و نیمهشب [[عثمان بن حنیف]] را دستگیر و بهشدت [[شکنجه]] کردند. آنها به [[بیتالمال]] [[بصره]] یورش بردند و آن را [[تصرف]] کردند و گروهی از محافظان آن را کشتند و دستگیر کردند و هفتاد تن از آنان را پس از دستگیری به [[قتل]] رساندند. این پدیده، اولین غَدر و حیله در [[اسلام]] بود. | ||
==[[نبرد]] اول [[جمل]] و تسلط [[ناکثین]] بر [[بصره]]== | ==[[نبرد]] اول [[جمل]] و تسلط [[ناکثین]] بر [[بصره]]== | ||
*[[حکیم بن جبله]] که از [[خیانت]] [[ناکثین]] [[آگاه]] شد، [[قوم]] خود | *[[حکیم بن جبله]] که از [[خیانت]] [[ناکثین]] [[آگاه]] شد، [[قوم]] خود راطلبید و با [[ناکثین]] جنگید. [[حکیم]]، پسرش اشرف و برادرش [[رِعل بن جبله]] و جمعی دیگر به [[شهادت]] رسیدند و [[ناکثین]] بر [[بصره]] مسلط شدند. این [[نبرد]] را [[جمل]] اول یا [[جمل]] کوچک گویند. | ||
==[[سخنان امیرالمؤمنین]] {{ع}} درباره جنایات [[ناکثین]]== | ==[[سخنان امیرالمؤمنین]]{{ع}} درباره جنایات [[ناکثین]]== | ||
*[[امام]] {{ع}} در موارد مختلف جنایات [[ناکثین]] را بیان فرموده و از همراه بردن [[همسر پیامبر]] برای [[جنگ]] و کشتن خزانهداران [[بیت المال]] به غدر و توأم با [[شکنجه]]، شکایت کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۲</ref>. [[امام]] در [[خطبه]] ۲۱۸ نیز از حمله به خزانهداران بیتالمال و اینکه اجتماع [[مردم بصره]] را دچار تشتت کردند و بر [[شیعیان]] یورش بردند و عدهای را پس از [[اسارت]] کشتند، سخن گفتند. [[امام]] {{ع}} در سخنان خود از [[حکیم بن جبله]] و سبابجه (محافظان [[بیت المال]]) به [[نیکی]] یاد کرد و از [[شهادت]] آنان بسیار متأثر شد. | *[[امام]]{{ع}} در موارد مختلف جنایات [[ناکثین]] را بیان فرموده و از همراه بردن [[همسر پیامبر]] برای [[جنگ]] و کشتن خزانهداران [[بیت المال]] به غدر و توأم با [[شکنجه]]، شکایت کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۲</ref>. [[امام]] در [[خطبه]] ۲۱۸ نیز از حمله به خزانهداران [[بیتالمال]] و اینکه اجتماع [[مردم بصره]] را دچار تشتت کردند و بر [[شیعیان]] یورش بردند و عدهای را پس از [[اسارت]] کشتند، سخن گفتند. [[امام]]{{ع}} در سخنان خود از [[حکیم بن جبله]] و سبابجه (محافظان [[بیت المال]]) به [[نیکی]] یاد کرد و از [[شهادت]] آنان بسیار متأثر شد. | ||
==[[امام]] {{ع}} در [[ذیقار]]== | ==[[امام]]{{ع}} در [[ذیقار]]== | ||
*[[امام]] {{ع}} از [[مدینه]] خارج شد و به [[ذیقار]] رسید. [[امام]] در سخنانی [[حکومت]] را پارهکفشی بیارزش بیان میکند، جز آنکه حقی را به پا دارد یا مانع اجرای [[باطل]] شود. آنگاه در جمع حاجیانی که در حال بازگشت از [[حج]] بودند به سخن پرداخت و از [[کینه]] [[قریش]] سخن گفت و افزود: همانگونه که در حال کفرشان با آنها جنگیدم اکنون نیز میجنگنم<ref>خطبههای ۳۳ و ۱۰۳</ref> بخشی از [[خطبه]] [[امام]] در [[ذیقار]] در [[خطبه]] ۲۳۱ آمده است. [[عثمان بن حنیف]] در [[ذیقار]] به [[امام]] {{ع}} پیوست. [[امام]] {{ع}} فرمود: "ما تو را پیر فرستادیم و [[جوان]] برگشتی"، زیرا [[ناکثین]] تمام موهای وی را چیده بودند. [[امام]] [[ناکثین]] را نفرین فرمود. | *[[امام]]{{ع}} از [[مدینه]] خارج شد و به [[ذیقار]] رسید. [[امام]] در سخنانی [[حکومت]] را پارهکفشی بیارزش بیان میکند، جز آنکه حقی را به پا دارد یا مانع اجرای [[باطل]] شود. آنگاه در جمع حاجیانی که در حال بازگشت از [[حج]] بودند به سخن پرداخت و از [[کینه]] [[قریش]] سخن گفت و افزود: همانگونه که در حال کفرشان با آنها جنگیدم اکنون نیز میجنگنم<ref>خطبههای ۳۳ و ۱۰۳</ref> بخشی از [[خطبه]] [[امام]] در [[ذیقار]] در [[خطبه]] ۲۳۱ آمده است. [[عثمان بن حنیف]] در [[ذیقار]] به [[امام]]{{ع}} پیوست. [[امام]]{{ع}} فرمود: "ما تو را پیر فرستادیم و [[جوان]] برگشتی"، زیرا [[ناکثین]] تمام موهای وی را چیده بودند. [[امام]] [[ناکثین]] را نفرین فرمود. | ||
==ارسال [[نامه]] و [[اعزام نماینده]] به [[کوفه]]== | ==ارسال [[نامه]] و [[اعزام نماینده]] به [[کوفه]]== | ||
*[[امام]] {{ع}} برای گردآوری نیرو از [[کوفه]] نامهای به [[مردم کوفه]] نوشت و آنان را جبهه [[انصار]] و بزرگان [[عرب]] دانست و بیان داشت که [[طلحه]] و [[زبیر]] با من بدون [[اجبار]] و اکراه [[بیعت]] کردند<ref>نهج البلاغه، نامه ۱</ref>. [[امام]] هاشم بن عتبه را از رَبَذه همراه نامهای که برای [[ابوموسی اشعری]] ([[کارگزار کوفه]]) نوشت، اعزام کرد. اما [[ابوموسی]] با [[جنگ]] [[مخالفت]] میکرد. سرانجام با [[عزل]] [[ابوموسی]] و جایگزینی قرظة بن کعب نیروهای [[کوفه]] عازم [[نبرد]] شدند. در یک مورد ۶۶۰۰ تن از [[کوفه]] آمدند و گروههایی دیگر که مجموع [[سپاه امام]] {{ع}} به [[نقل]] مفید به ۱۲ هزار نفر میرسید و هزار نفر از [[مردم بصره]] هم به [[امام]] پیوستند. | *[[امام]]{{ع}} برای گردآوری نیرو از [[کوفه]] نامهای به [[مردم کوفه]] نوشت و آنان را جبهه [[انصار]] و بزرگان [[عرب]] دانست و بیان داشت که [[طلحه]] و [[زبیر]] با من بدون [[اجبار]] و اکراه [[بیعت]] کردند<ref>نهج البلاغه، نامه ۱</ref>. [[امام]] [[هاشم بن عتبه]] را از [[رَبَذه]] همراه نامهای که برای [[ابوموسی اشعری]] ([[کارگزار کوفه]]) نوشت، اعزام کرد. اما [[ابوموسی]] با [[جنگ]] [[مخالفت]] میکرد. سرانجام با [[عزل]] [[ابوموسی]] و جایگزینی [[قرظة بن کعب]] نیروهای [[کوفه]] عازم [[نبرد]] شدند. در یک مورد ۶۶۰۰ تن از [[کوفه]] آمدند و گروههایی دیگر که مجموع [[سپاه امام]]{{ع}} به [[نقل]] مفید به ۱۲ هزار نفر میرسید و هزار نفر از [[مردم بصره]] هم به [[امام]] پیوستند. | ||
==[[اعزام نماینده]] برای [[گفتوگو]] با [[ناکثین]]== | ==[[اعزام نماینده]] برای [[گفتوگو]] با [[ناکثین]]== | ||
[[امام]] {{ع}} در [[بصره]] [[عبدالله بن عباس]] را برای [[گفتوگو]] نزد [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] فرستاد و به او [[فرمان]] داد که به [[دیدار]] [[طلحه]] نرود، زیرا مانند شتر سرکش است، ولی [[زبیر]] نرم است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۱</ref>. [[امام]] {{ع}} نیز خود دیداری با این دو داشت و با آنان سخن گفت و در نتیجه [[زبیر]] از [[نبرد]] منصرف شد و پس از کنارهگیری از معرکه، ابن جُرمُوز سر وی را از [[بدن]] جدا کرد. | [[امام]]{{ع}} در [[بصره]] [[عبدالله بن عباس]] را برای [[گفتوگو]] نزد [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] فرستاد و به او [[فرمان]] داد که به [[دیدار]] [[طلحه]] نرود، زیرا مانند شتر سرکش است، ولی [[زبیر]] نرم است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۱</ref>. [[امام]]{{ع}} نیز خود دیداری با این دو داشت و با آنان سخن گفت و در نتیجه [[زبیر]] از [[نبرد]] منصرف شد و پس از کنارهگیری از معرکه، [[ابن جُرمُوز]] سر وی را از [[بدن]] جدا کرد. | ||
==[[صفآرایی]] در [[نبرد جمل]]== | ==[[صفآرایی]] در [[نبرد جمل]]== | ||
*دو [[سپاه]] روز [[پنجشنبه]] دهم [[جمادی الاولی]] سال ۳۶ برابر هم [[صفآرایی]] کردند. تعداد نیروهای [[سپاه]] [[جمل]] را سیهزار و تعداد [[سپاهیان]] [[امام]] {{ع}} را بیستهزار نفر ذکر کردهاند. [[پرچمدار]] [[سپاه امام]] {{ع}} [[محمد بن حنفیه]] بود که [[امام]] {{ع}} سخنانی خطاب به وی دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱</ref>. سمت راست [[سپاه]] [[عبدالله بن عباس]] و سمت چپ [[عمر]] بن ابیسلمه بودند و [[امام]] نیز در [[قلب]] [[سپاه]] حضور داشت. بنابر بعضی اقوال، از جمله [[نقل]] مفید، [[عمار یاسر]] در سمت راست و [[مالک اشتر]] در چپ، [[امام]] در [[قلب]] و [[عبدالله بن عباس]] در مقدمه [[سپاه]] بودند. [[جنگ]] آغاز و بهشدت ادامه یافت و جمع زیادی از دو طرف کشته شدند. به پای [[طلحه]] نیز تیری اصابت کرد که گویند بر اثر همان از [[دنیا]] رفت. افراد زیادی در کنار شتر [[عایشه]] [[مقاومت]] کردند تا اینکه [[امام]] {{ع}} [[دستور]] داد شتر را پی کنند و به [[محمد بن ابیبکر]] [[فرمان]] داد مواظب [[عایشه]] (که خواهر او بود) باشد. بعد از پی کردن شتر، [[امام]] {{ع}} فرمود هر کس [[سلاح]] بر [[زمین]] بگذارد یا به خانهاش برود، در [[امام]] است. [[امام]] {{ع}} توانست [[ناکثین]] را [[شکست]] دهد و این [[فتنه]] را خاموش کند. کشتگان [[جمل]] را برخی دههزار نفر، نمی از هر دو [[سپاه]] یا کمتر و بیشتر دانستهاند. سخنان متعددی از [[امام]] {{ع}} در ارتباط با این [[نبرد]] و پس از آن [[نقل]] شده است<ref>خطبههای ۴، ۱۲، ۱۳، ۱۴ و ۸۰</ref>. | *دو [[سپاه]] روز [[پنجشنبه]] دهم [[جمادی الاولی]] سال ۳۶ برابر هم [[صفآرایی]] کردند. تعداد نیروهای [[سپاه]] [[جمل]] را سیهزار و تعداد [[سپاهیان]] [[امام]]{{ع}} را بیستهزار نفر ذکر کردهاند. [[پرچمدار]] [[سپاه امام]]{{ع}} [[محمد بن حنفیه]] بود که [[امام]]{{ع}} سخنانی خطاب به وی دارد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱</ref>. سمت راست [[سپاه]] [[عبدالله بن عباس]] و سمت چپ [[عمر]] بن ابیسلمه بودند و [[امام]] نیز در [[قلب]] [[سپاه]] حضور داشت. بنابر بعضی اقوال، از جمله [[نقل]] مفید، [[عمار یاسر]] در سمت راست و [[مالک اشتر]] در چپ، [[امام]] در [[قلب]] و [[عبدالله بن عباس]] در مقدمه [[سپاه]] بودند. [[جنگ]] آغاز و بهشدت ادامه یافت و جمع زیادی از دو طرف کشته شدند. به پای [[طلحه]] نیز تیری اصابت کرد که گویند بر اثر همان از [[دنیا]] رفت. افراد زیادی در کنار شتر [[عایشه]] [[مقاومت]] کردند تا اینکه [[امام]]{{ع}} [[دستور]] داد شتر را پی کنند و به [[محمد بن ابیبکر]] [[فرمان]] داد مواظب [[عایشه]] (که خواهر او بود) باشد. بعد از پی کردن شتر، [[امام]]{{ع}} فرمود هر کس [[سلاح]] بر [[زمین]] بگذارد یا به خانهاش برود، در [[امام]] است. [[امام]]{{ع}} توانست [[ناکثین]] را [[شکست]] دهد و این [[فتنه]] را خاموش کند. کشتگان [[جمل]] را برخی دههزار نفر، نمی از هر دو [[سپاه]] یا کمتر و بیشتر دانستهاند. سخنان متعددی از [[امام]]{{ع}} در ارتباط با این [[نبرد]] و پس از آن [[نقل]] شده است<ref>خطبههای ۴، ۱۲، ۱۳، ۱۴ و ۸۰</ref>. | ||
==پس از [[نبرد]] و تقسیم [[غنایم]]== | ==پس از [[نبرد]] و تقسیم [[غنایم]]== | ||
*پس از پایان [[نبرد]]، جنگجویان [[سپاه امام]] {{ع}} خواستار [[غنایم]] بودند. [[امام]] {{ع}} فقط آنچه را که در میدان [[جنگ]] بهدست آمده بود، تقسیم کرد و از تقسیم دیگر [[غنایم]] و [[اسارت]] زنان و مردان خودداری کرد. این موضوع باعث اعتراض گروهی از [[سپاهیان]] شد که چگونه ممکن است [[خون]] آنان بر ما [[حلال]]، اما [[مال]] آنان [[حلال]] نباشد. [[امام]] {{ع}} در پاسخ فرمود: کدامیک از شما امالمؤمنین را جزو [[غنایم]] در نظر میگیرد." آنان قانع شدند. [[امام]] {{ع}} پس از جنگ جمل در [[بصره]] عفو عمومی اعلام کرد. | *پس از پایان [[نبرد]]، جنگجویان [[سپاه امام]]{{ع}} خواستار [[غنایم]] بودند. [[امام]]{{ع}} فقط آنچه را که در میدان [[جنگ]] بهدست آمده بود، تقسیم کرد و از تقسیم دیگر [[غنایم]] و [[اسارت]] زنان و مردان خودداری کرد. این موضوع باعث اعتراض گروهی از [[سپاهیان]] شد که چگونه ممکن است [[خون]] آنان بر ما [[حلال]]، اما [[مال]] آنان [[حلال]] نباشد. [[امام]]{{ع}} در پاسخ فرمود: کدامیک از شما [[امالمؤمنین]] را جزو [[غنایم]] در نظر میگیرد." آنان قانع شدند. [[امام]]{{ع}} پس از [[جنگ جمل]] در [[بصره]] عفو عمومی اعلام کرد. | ||
==ارسال [[نامهها]] و خبر [[پیروزی]]== | ==ارسال [[نامهها]] و خبر [[پیروزی]]== | ||
*[[امام]] {{ع}} پس از [[نبرد جمل]]، نامهای بهوسیله عمرو بن سلمه ارجبی به [[کوفه]] فرستاد و خبر این پروزی را به [[مردم کوفه]] رساند. اندکی از این [[نامه]] در [[نهج البلاغه]] آمده است<ref>نهج البلاغه، نامه ۲</ref>. در نامهای دیگر این خبر را به اطلاع [[کارگزار]] خود در [[مدینه]] و [[مردم]] آنجا رساند. نامهای عمومی نیز به تمام [[کارگزاران]] خود نوشت. نامهای نیز به خواهرش امهانی نوشت و خبر [[شکست]] [[ناکثین]] و کشته شدن [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[شهادت]] جمعی از [[یاران]] خود، مانند دو [[فرزند]] [[صوحان]]، یعنی [[زید]] و سبحان را داد. [[امام]] {{ع}} وقتی به جنازه [[طلحه]] و [[عبدالرحمان بن عتاب]] برخورد از غربت [[طلحه]] ([[ابومحمد]]) در این مکان و [[مرگ]] قریشیان بسیار متأسف شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹</ref>. | *[[امام]]{{ع}} پس از [[نبرد جمل]]، نامهای بهوسیله عمرو بن سلمه ارجبی به [[کوفه]] فرستاد و خبر این پروزی را به [[مردم کوفه]] رساند. اندکی از این [[نامه]] در [[نهج البلاغه]] آمده است<ref>نهج البلاغه، نامه ۲</ref>. در نامهای دیگر این خبر را به اطلاع [[کارگزار]] خود در [[مدینه]] و [[مردم]] آنجا رساند. نامهای عمومی نیز به تمام [[کارگزاران]] خود نوشت. نامهای نیز به خواهرش امهانی نوشت و خبر [[شکست]] [[ناکثین]] و کشته شدن [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[شهادت]] جمعی از [[یاران]] خود، مانند دو [[فرزند]] [[صوحان]]، یعنی [[زید]] و سبحان را داد. [[امام]]{{ع}} وقتی به جنازه [[طلحه]] و [[عبدالرحمان بن عتاب]] برخورد از غربت [[طلحه]] ([[ابومحمد]]) در این مکان و [[مرگ]] قریشیان بسیار متأسف شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹</ref>. | ||
==فرستادن [[عایشه]] به [[مدینه]]== | ==فرستادن [[عایشه]] به [[مدینه]]== | ||
*[[امام]] {{ع}} پس از [[نبرد]]، [[عایشه]] را با [[احترام]] کامل روانه [[مدینه]] کرد. [[امام]] {{ع}} [[چهل]] [[زن]] را با [[لباس]] مردانه و [[عمامه]] بر سر همراه او فرستاد. [[عایشه]] در مسیر از [[امام]] {{ع}} بد میگفت که عده مرد نامحرم را با من همراه کرده است. اما در [[مدینه]]، وقتی متوجه شد که آنان [[زن]] بودند، از [[امام]] {{ع}} [[تجلیل]] کرد. [[امام]] {{ع}} پس از [[نبرد جمل]]، مقر [[خلافت]] را از [[مدینه]] به [[کوفه]] تغییر داد، زیرا میدانست جنگهای [[سختی]] در راه است و بدون نیروی جنگجو امکان ادامه حکومتی با ثبات نیست»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 250- 256.</ref>. | *[[امام]]{{ع}} پس از [[نبرد]]، [[عایشه]] را با [[احترام]] کامل روانه [[مدینه]] کرد. [[امام]]{{ع}} [[چهل]] [[زن]] را با [[لباس]] مردانه و [[عمامه]] بر سر همراه او فرستاد. [[عایشه]] در مسیر از [[امام]]{{ع}} بد میگفت که عده مرد نامحرم را با من همراه کرده است. اما در [[مدینه]]، وقتی متوجه شد که آنان [[زن]] بودند، از [[امام]]{{ع}} [[تجلیل]] کرد. [[امام]]{{ع}} پس از [[نبرد جمل]]، مقر [[خلافت]] را از [[مدینه]] به [[کوفه]] تغییر داد، زیرا میدانست جنگهای [[سختی]] در راه است و بدون نیروی جنگجو امکان ادامه حکومتی با ثبات نیست»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 250- 256.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |