زیاد بن ابیه: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*وی فرزند سمیّه (آن زن زناکار) و پدرش نامعلوم بود. در سال اول هجری به دنیا آمد، در دوران [[ابوبکر]] مسلمان شد، در زمان [[عمر]] مأمور جمعآوری صدقات و برخی کارها در بصره شد، در زمان [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز به پیشنهاد بعضی از اصحاب، والی فارس و کرمان شد، امّا خلافهایی از او سر زد. پس از شهادت [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[معاویه]] پیوست. معاویه او را برادر خود خواند و از آن پس او را زیاد بن ابی سفیان خواندند.<ref>این موضوع که به «استلحاق زیاد» معروف است، از بدعتهای معاویه است که خیلیها به او ایراد گرفتند</ref> در دربار معاویه مقرّب شد و به امارت کوفه گماشته گشت. در دوران زمامداریش، علاوهبر فساد مالی و سختگیری بر مردم و ظلم فراوان، شدیدترین رفتار سرکوبگرانه را با شیعیان [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} داشت و هزاران نفر را کشت و به زندان افکند و مردم را واداشت تا از [[امام علی]]{{ع}} برائت جویند و او را لعن و دشنام دهند. در [[نهج البلاغه]]، نامۀ تند حضرت امیر به او آمده<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، نامۀ ۲۱ و ۴۴ و شرح ابن ابی الحدید، ج۱۶ ص ۱۹۶</ref> و به برخی خیانتهای او اشاره شده است. وی در سال ۵۳ درگذشت<ref>دربارۀ او ر. ک: «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص ۱۷۹، «موسوعة الامام علی بن ابی طالب»، ج ۱۲ ص ۱۱۲، «سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب» ج ۱ ص ۳۷۳</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۲.</ref> | *وی فرزند سمیّه (آن زن زناکار) و پدرش نامعلوم بود. در سال اول هجری به دنیا آمد، در دوران [[ابوبکر]] مسلمان شد، در زمان [[عمر]] مأمور جمعآوری صدقات و برخی کارها در بصره شد، در زمان [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز به پیشنهاد بعضی از اصحاب، والی فارس و کرمان شد، امّا خلافهایی از او سر زد. پس از شهادت [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[معاویه]] پیوست. معاویه او را برادر خود خواند و از آن پس او را زیاد بن ابی سفیان خواندند.<ref>این موضوع که به «استلحاق زیاد» معروف است، از بدعتهای معاویه است که خیلیها به او ایراد گرفتند</ref> در دربار معاویه مقرّب شد و به امارت کوفه گماشته گشت. در دوران زمامداریش، علاوهبر فساد مالی و سختگیری بر مردم و ظلم فراوان، شدیدترین رفتار سرکوبگرانه را با شیعیان [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} داشت و هزاران نفر را کشت و به زندان افکند و مردم را واداشت تا از [[امام علی]]{{ع}} برائت جویند و او را لعن و دشنام دهند. در [[نهج البلاغه]]، نامۀ تند حضرت امیر به او آمده<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، نامۀ ۲۱ و ۴۴ و شرح ابن ابی الحدید، ج۱۶ ص ۱۹۶</ref> و به برخی خیانتهای او اشاره شده است. وی در سال ۵۳ درگذشت<ref>دربارۀ او ر. ک: «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص ۱۷۹، «موسوعة الامام علی بن ابی طالب»، ج ۱۲ ص ۱۱۲، «سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب» ج ۱ ص ۳۷۳</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۲.</ref> | ||
*زیاد در سال اول [[هجرت]] در شهر طائف به [[دنیا]] آمد. به جهت ناشناخته بودن پدرش او را به مادرش سمیّه که زنی بدکاره بود نسبت میدهند و وی را "زیاد پسر مادرش" و "زیاد پسر [[سمیه]]" میگویند. گاهی نیز بدون آنکه نام پدرش برده شود، او را [[زیاد بن ابیه]] (زیاد [[فرزند]] پدرش) مینامند. گاهی نیز وی را به [[همسر]] مادرش که در [[قبیله]] ثقیف چوپانی میکرد، نسبت میدهند و به او "زیاد [[فرزند]] عُبَید" میگویند. | |||
*او فردی زیرک بود و در [[خطابه]] و [[سخنرانی]] تبحّر داشت. همچنین کاتبی ماهر بود. اولین گزارش از [[زندگی اجتماعی]] وی به دوران [[حکومت]] [[عمر بن خطاب]] مربوط میشود. او از طرف [[خلیفه]] برای انجام مأموریتی به [[یمن]] فرستاده شد و از عهده آن [[مأموریت]] بهخوبی برآمد. پس از آن در جمع بزرگان [[صحابه]] با زبانی گویا و [[بلیغ]] گزارش [[مأموریت]] خویش را بیان کرد. [[عمروعاص]] که در آن جمع حضور داشت، گفت: "اگر این [[جوان]] از [[طایفه]] [[قریش]] بود، بر [[عرب]] [[سروری]] میکرد." [[ابوسفیان]] با کنایه خود را [[پدر]] وی خواند! بعدها [[معاویه]] سخن [[ابوسفیان]]، [[پدر]] خویش، را دستاویزی قرار داد و زیاد را برادر خویش نامید و به این وسیله او را جذب [[حکومت]] خود کرد. از آن زمان به بعد، زیاد [[فرزند]] [[ابوسفیان]] نامیده شد. | |||
*زیاد بهدلیل زیرکی و [[کاردانی]] امور دیوانی را برعهده گرفت. وی سالها در شهر [[بصره]] بهعنوان کاتب در [[خدمت]] [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوموسی اشعری]] و [[عبدالله بن عامر]] بود. پس از [[کشته شدن عثمان]] در زمره [[یاران امام علی]] {{ع}} درآمد و نزد [[حاکم بصره]]، [[عبدالله بن عباس]]، به امور دیوانی پرداخت. هنگامیکه [[ابن عباس]] برای شرکت در [[نبرد]] [[صفین]] عزیمت کرد، زیاد را [[جانشین]] خود در [[بصره]] قرار داد و امور [[بیت المال]] و [[خراج]] را به او سپرد. زیاد پس از [[جنگ صفین]] از سوی [[امام علی]] {{ع}} [[مأمور]] کنترل شورشهایی شد که در [[فارس]] و کرمان روی داده بودند. او بهخوبی از عهده این کار برآمد و بدون درگیری و [[خونریزی]] [[آرامش]] را به آن سرزمین برگرداند. پس از آن تا آخر [[حکومت علوی]] با [[اقتدار]] در [[فارس]] [[حکومت]] کرد. نامههای بیستم و بیستویکم [[نهج البلاغه]] خطاب به زیاد مربوط به همین دوران است. | |||
*[[معاویه]] در طول این مدت [[تلاش]] کرد تا زیاد را تطمیع و جذب [[حکومت]] خود کند، ولی زیاد زیر بار نرفت و [[نامه]] [[معاویه]] را برای [[امام علی]] {{ع}} فرستاد. [[امام]] {{ع}} در [[نامه]] ۴۴ [[نهج البلاغه]]، وی را از [[فریبکاری]] [[معاویه]] برحذر داشته و او را به [[شیطان]] [[تشبیه]] کرده است که از پیشرو و پشت سر و [[چپ و راست]] وارد میشود تا به هنگام [[غفلت]] بر وی بتازد و خِرَدش را به تاراج برد. | |||
*[[حکومت]] زیاد بر سرزمین [[فارس]] در دوران کوتاه [[حکومت]] [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} نیز ادامه داشت. پس از [[صلح]] [[امام حسن]] {{ع}} با [[معاویه]]، زیاد با [[پناه]] گرفتن در قلعهای در [[فارس]] به [[مقاومت]] خویش ادامه داد، ولی سرانجام [[تسلیم]] [[معاویه]] شد و [[همکاری]] خویش را با وی اعلام کرد. [[معاویه]]، زیاد را به دربار خودش فراخواند و او را برادر خویش نامید و [[حکومت]] [[بصره]] را به وی سپرد و دخترش را به همسری [[محمد]] پسر زیاد، درآورد. پس از مدتی و با [[مرگ]] [[مغیرة بن شعبه]]، [[حاکم کوفه]]، [[حکومت]] این شهر را نیز به زیاد سپرد. | |||
*او در پنج سال [[حکومت]] خویش بر [[عراق]] اختناق شدیدی بر آنجا [[حاکم]] کرد و با شناختی که از [[شیعیان]] داشت به قلع و قمع آنها پرداخت و با پروندهسازی علیه [[حجر بن عدی]] و دیگر [[یاران]] برجسته [[امام]] {{ع}} آنها را به [[شام]] فرستاد و سبب کشته شدن آنها شد. وی در روزهای آخر [[عمر]] خویش [[مردم کوفه]] را جمع کرد و از آنها خواست از [[امام]] {{ع}} بیزاری جویند! و [[دستور]] داد هر کس حاضر به این کار نشوند، گردن زده شود. [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} با شنیدن خبر سختگیری او نسبت به [[شیعیان]]، او را نفرین کرد. زیاد سرانجام پس از عمری پر فراز و نشیب در سال ۵۳ هجری بر اثر [[طاعون]] در [[کوفه]] درگذشت و همانجا [[دفن]] شد. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |