پرش به محتوا

نقش زنان در انقلاب امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی        = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی        = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = نقش زنان در انقلاب [[امام مهدی]]{{ع}} چیست؟
| موضوع فرعی        = [[نقش زنان]] در [[انقلاب]] [[امام مهدی]]{{ع}} چیست؟
| تصویر            = 7626626268.jpg
| تصویر            = 7626626268.jpg
| اندازه تصویر      = 200px
| اندازه تصویر      = 200px
خط ۱۱: خط ۱۱:
| پاسخ‌دهندگان      = [[علی رضا رجالی تهرانی]]؛ [[نجم‌الدین طبسی]]؛ [[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]؛ [[نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»]]
| پاسخ‌دهندگان      = [[علی رضا رجالی تهرانی]]؛ [[نجم‌الدین طبسی]]؛ [[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]؛ [[نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»]]
}}
}}
'''نقش زنان در انقلاب [[امام مهدی]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''[[نقش زنان]] در [[انقلاب]] [[امام مهدی]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
*آیا زنان در دولت [[حضرت مهدی]] نقشی دارند؟
*آیا زنان در [[دولت]] [[حضرت مهدی]] نقشی دارند؟


== پاسخ نخست==
== پاسخ نخست==
[[پرونده:151949.jpg||بندانگشتی|right|100px|[[محمد جواد خراسانی]]]]
[[پرونده:151949.jpg||بندانگشتی|right|100px|[[محمد جواد خراسانی]]]]
::::::آیت‌‌الله '''[[محمد جواد خراسانی]]'''، در کتاب ''«[[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آیت‌‌الله '''[[محمد جواد خراسانی]]'''، در کتاب ''«[[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} فرمود: "پنجاه زن همراه آن عده یعنی سیصد و سیزده تن خواهد بود"<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج ۵، ۲۱، ح ۱۴۵۲.</ref>. و در "اثبات الهداة" [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} به مفضل فرمود: "با [[قائم]]{{ع}} سیزده زن خواهد بود". عرض کرد: "آن‌ها چه می‌کنند؟" فرمود: "مداوای مجروحین و پرستاری مریضان می‌کنند چنان‌که با [[پیامبر]] {{صل}} بودند"<ref>اثباة الهداة، ج ۳، ۵۷۵، ح ۷۲۵.</ref>»<ref>[[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۲۶۵.</ref>.
::::::«[[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} فرمود: "پنجاه [[زن]] همراه آن عده یعنی [[سیصد و سیزده]] تن خواهد بود"<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج ۵، ۲۱، ح ۱۴۵۲.</ref>. و در "[[اثبات الهداة]]" [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} به [[مفضل]] فرمود: "با [[قائم]]{{ع}} سیزده [[زن]] خواهد بود". عرض کرد: "آن‌ها چه می‌کنند؟" فرمود: "مداوای مجروحین و پرستاری مریضان می‌کنند چنان‌که با [[پیامبر]] {{صل}} بودند"<ref>اثباة الهداة، ج ۳، ۵۷۵، ح ۷۲۵.</ref>»<ref>[[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۲۶۵.</ref>.




خط ۲۶: خط ۲۶:
{{جمع شدن|۱.  آیت الله طبسی؛}}
{{جمع شدن|۱.  آیت الله طبسی؛}}
[[پرونده:7474646.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[نجم‌الدین طبسی]]]]
[[پرونده:7474646.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[نجم‌الدین طبسی]]]]
::::::آیت الله '''[[نجم‌الدین طبسی]]''' در کتاب ''«[[چشم اندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشم اندازی به حکومت مهدی]]»'' در اين‌باره گفته است:
::::::[[آیت الله]] '''[[نجم‌الدین طبسی]]''' در کتاب ''«[[چشم اندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشم اندازی به حکومت مهدی]]»'' در اين‌باره گفته است:
::::::« با بررسی روایات درباره نقش زنان پیش وپس از [[ظهور]]  [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به نکات قابل توجهی دست می‌یابیم. هر چند طبق بعضی از روایات، اکثر پیروان [[دجال]] را یهود وزنان تشکیل می‌دهند<ref>احمد، مسند، ج ۲، ص ۷۶؛ فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۴۲۴؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۱۵</ref>، ولی در کنار آنان، زنانی مؤمن وعفیف نیز هستند که در حفظ عقیده خود سخت کوش بوده، از اوضاع پیش از ظهور بسیار متأثرند. برخی از زنان از ثبات قدم وروحیه جهاد گرانه‌ای برخوردارند وهرجا که می‌روند با جنگ تبلیغاتی علیه دجّال، ماهیت ضد انسانی او را آشکار می‌سازند. بر پایه برخی از روایات چهارصد زن هنگام قیام [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، آن حضرت را همراهی می‌کنند واکثر آنها در بخش بهداشت ودرمان مشغول فعالیت می‌باشند. البته در روایات درباره تعداد زنانی که به هنگام قیام حضرت با او خواهند بود، اختلاف وجود دارد. برخی از روایات از سیزده زن نام می‌برند که هنگام ظهور حضرت [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} با حضرتش می‌باشند وشاید آنان از کسانی هستند که از نیروهای ابتدایی [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} می‌باشند. برخی از روایات نیز عدد زنانی را که به حضرت یاری می‌رسانند، هفت هزار وهشت صد نفر ذکر کرده است وآنان زنانی هستند که پس از قیام، حضرت را همراهی می‌کنند ودر کارها به آن حضرت کمک می‌کنند. در کتاب فتن از [[ابن حماد]] آمده است: تعداد مؤمنان به هنگام [[خروج دجال]]، دوازده هزار مرد وهفت هزار وهفت صد یا هشت صد زن هستند<ref>ابن حمّاد، فتن، ص ۱۵۱</ref> [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: "[[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} در بین هشت صد مرد وچهار صد زن فرود می‌آید که آنان از بهترین ساکنان روی زمین واز صالح‌ترین مردمان گذشته هستند"<ref>فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۵۱۵؛ کنز العمّال، ج ۱۴، ص ۳۳۸؛ التصریح، ص ۲۵۴</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "به خدا سوگند سی صد واندی نفر خواهند آمد وپنجاه زن نیز در میان آنان است"<ref>عیاشی، تفسیر، ج ۱، ص ۶۵؛ نعمانی، غیبة، ص ۲۷۹</ref> [[مفضل بن عمر]] می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همراه [[امام مهدی|حضرت قائم]]، سیزده زن هستند". عرض کردم: آنان چه می‌کنند وچه نقشی خواهند داشت؟ فرمود: زخمی‌ها را مداوا می‌کنند و از بیماران پرستاری می‌نمایند؛ هم چنان که همراه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} بودند. گفتم: آن سیزده نفر را نام ببرید؟ فرمود: [[قنوا]] دختر [[رشید]]، [[ام ایمن]]، [[حبابه والبیه]]، [[سمیه]] مادر [[عمار یاسر]]، [[زبیده]]، [[ام خالد أحمسیه]]، [[ام سعید حنفیه]]، [[صیانه ماشطه]] و [[ام خالد جهنیه]]"<ref>دلائل الامامه، ص ۲۵۹؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۷۵</ref>. در کتاب منتخب البصائر از دو زن به نام وتیره واحبشیه نام برده شده است که از اصحاب و یاوران [[امام مهدی|حضرت قائم]] شمرده شده‌اند<ref>بیان الأئمه، ج ۳، ص ۳۳۸</ref>. برخی از روایات نیز تنها به همراه بودن زنان با حضرت اکتفا کرده، وتعدادشان را ذکر نکرده‌اند.
::::::« با بررسی [[روایات]] درباره [[نقش زنان]] پیش وپس از [[ظهور]]  [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به نکات قابل توجهی دست می‌یابیم. هر چند طبق بعضی از [[روایات]]، اکثر [[پیروان]] [[دجال]] را [[یهود]] وزنان تشکیل می‌دهند<ref>احمد، مسند، ج ۲، ص ۷۶؛ فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۴۲۴؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۱۵</ref>، ولی در کنار آنان، زنانی [[مؤمن]] وعفیف نیز هستند که در حفظ [[عقیده]] خود سخت کوش بوده، از اوضاع [[پیش از ظهور]] بسیار متأثرند. برخی از زنان از [[ثبات]] قدم وروحیه [[جهاد]] گرانه‌ای برخوردارند وهرجا که می‌روند با [[جنگ]] [[تبلیغاتی]] علیه [[دجّال]]، ماهیت ضد انسانی او را [[آشکار]] می‌سازند. بر پایه برخی از [[روایات]] چهارصد [[زن]] [[هنگام قیام]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، آن [[حضرت]] را [[همراهی]] می‌کنند واکثر آنها در بخش بهداشت ودرمان مشغول فعالیت می‌باشند. البته در [[روایات]] درباره تعداد زنانی که به [[هنگام قیام]] [[حضرت]] با او خواهند بود، [[اختلاف]] وجود دارد. برخی از [[روایات]] از سیزده [[زن]] نام می‌برند که [[هنگام ظهور]] [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} با حضرتش می‌باشند وشاید آنان از کسانی هستند که از نیروهای ابتدایی [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} می‌باشند. برخی از [[روایات]] نیز عدد زنانی را که به [[حضرت]] [[یاری]] می‌رسانند، هفت هزار وهشت صد نفر ذکر کرده است وآنان زنانی هستند که پس از [[قیام]]، [[حضرت]] را [[همراهی]] می‌کنند ودر کارها به آن [[حضرت]] کمک می‌کنند. در کتاب [[فتن]] از [[ابن حماد]] آمده است: تعداد [[مؤمنان]] به هنگام [[خروج دجال]]، [[دوازده]] هزار مرد وهفت هزار وهفت صد یا هشت صد [[زن]] هستند<ref>ابن حمّاد، فتن، ص ۱۵۱</ref> [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: "[[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} در بین هشت صد مرد وچهار صد [[زن]] فرود می‌آید که آنان از [[بهترین]] ساکنان روی [[زمین]] واز [[صالح‌ترین]] [[مردمان]] گذشته هستند"<ref>فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۵۱۵؛ کنز العمّال، ج ۱۴، ص ۳۳۸؛ التصریح، ص ۲۵۴</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "به [[خدا]] [[سوگند]] سی صد واندی نفر خواهند آمد وپنجاه [[زن]] نیز در میان آنان است"<ref>عیاشی، تفسیر، ج ۱، ص ۶۵؛ نعمانی، غیبة، ص ۲۷۹</ref> [[مفضل بن عمر]] می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همراه [[امام مهدی|حضرت قائم]]، سیزده [[زن]] هستند". عرض کردم: آنان چه می‌کنند وچه نقشی خواهند داشت؟ فرمود: زخمی‌ها را مداوا می‌کنند و از بیماران پرستاری می‌نمایند؛ هم چنان که همراه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} بودند. گفتم: آن سیزده نفر را نام ببرید؟ فرمود: [[قنوا]] دختر [[رشید]]، [[ام ایمن]]، [[حبابه والبیه]]، [[سمیه]] [[مادر]] [[عمار یاسر]]، [[زبیده]]، [[ام خالد أحمسیه]]، [[ام سعید حنفیه]]، [[صیانه ماشطه]] و [[ام خالد جهنیه]]"<ref>دلائل الامامه، ص ۲۵۹؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۷۵</ref>. در کتاب منتخب البصائر از دو [[زن]] به نام وتیره واحبشیه نام برده شده است که از [[اصحاب]] و [[یاوران]] [[امام مهدی|حضرت قائم]] شمرده شده‌اند<ref>بیان الأئمه، ج ۳، ص ۳۳۸</ref>. برخی از [[روایات]] نیز تنها به همراه بودن زنان با [[حضرت]] اکتفا کرده، وتعدادشان را ذکر نکرده‌اند.
:::::*'''بررسی سابقه زنان عصر ظهور در کتاب‌های تاریخی:''' در روایات [[مفضل بن عمر]] به روشنی تعداد زنانی که با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} خواهند بود، سیزده نفر ذکر شده است؛ ولی از این تعداد تنها نُه نفر به اسم و مشخصات معرّفی شده اند. تأکید [[امام صادق]]{{ع}} بر این نام‌ها ما را بر آن داشت تا درباره زندگی نامه و ویژگی‌های آنان بررسی کنیم و پس از تحقیق، به نکاتی دست یافتیم که پاسخ قانع کننده‌ای بر راز تأکید [[امام صادق]]{{ع}} است. این افراد هر کدام شایستگی هایی دارند، امّا اکثر آنان در جهاد با دشمنان خدا، از خود لیاقت نشان داده‌اند. برخی از آنان هم چون صیانه، مادر چند شهید بوده، خود نیز با وضعی جان سوز به شهادت رسید. برخی دیگر چون سمیه، در راه دفاع از عقیده اسلامی‌ خود، سخت‌ترین شکنجه‌ها را تحمل کرده، تا پای جان از عقیده خود دفاع کرده‌اند وگروهی دیگر هم چون ام خالد نعمت تن درستی پیکر را برای حفظ اسلام، بر خود حرام کردند وجانباز شدند. گروهی دیگر همانند زُبَیدَه، زرق وبرق دنیا وتوانگری مادی، هرگز آنان را از اسلام بازنداشت؛ بلکه بر عکس، از آن امکانات در راه عقیده استفاده کرده، به برپایی حج که یکی از مظاهر مهم اسلامی‌ واز ارکان [[دین]] می‌باشد، کمک نمودند. بعضی دیگر، افتخار دایگی رهبر امت اسلامی‌ وتربیت فرزندانی لایق را داشتند وخود نیز از معنویتی برخوردار بودند که زبانزد خاص وعام گردیدند. جمعی دیگر از خانواده شهیدانی هستند که خود پیکر نیمه جان آنان را حمل کرده، وبا آنان سخن‌ها گفته‌اند. آری، آنان دل سوختگانی هستند که با انجام آن رشادت‌ها ثابت کرده‌اند که می‌توانند گوشه‌ای از بار سنگین [[حکومت جهانی]] [[اسلام]] را بر دوش کشند. اکنون به معرفی تعدادی از آنان می‌پردازیم:
:::::*'''بررسی سابقه زنان [[عصر ظهور]] در کتاب‌های تاریخی:''' در [[روایات]] [[مفضل بن عمر]] به روشنی تعداد زنانی که با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} خواهند بود، سیزده نفر ذکر شده است؛ ولی از این تعداد تنها نُه نفر به اسم و مشخصات معرّفی شده اند. تأکید [[امام صادق]]{{ع}} بر این نام‌ها ما را بر آن داشت تا درباره [[زندگی]] [[نامه]] و ویژگی‌های آنان بررسی کنیم و پس از تحقیق، به نکاتی دست یافتیم که پاسخ قانع کننده‌ای بر [[راز]] تأکید [[امام صادق]]{{ع}} است. این افراد هر کدام [[شایستگی]] هایی دارند، امّا اکثر آنان در [[جهاد]] با [[دشمنان]] [[خدا]]، از خود [[لیاقت]] نشان داده‌اند. برخی از آنان هم چون صیانه، [[مادر]] چند [[شهید]] بوده، خود نیز با وضعی [[جان]] سوز به [[شهادت]] رسید. برخی دیگر چون [[سمیه]]، در راه [[دفاع]] از [[عقیده]] اسلامی‌ خود، سخت‌ترین شکنجه‌ها را [[تحمل]] کرده، تا پای [[جان]] از [[عقیده]] خود [[دفاع]] کرده‌اند وگروهی دیگر هم چون [[ام خالد]] [[نعمت]] تن درستی پیکر را برای [[حفظ اسلام]]، بر خود [[حرام]] کردند وجانباز شدند. گروهی دیگر همانند زُبَیدَه، زرق وبرق [[دنیا]] وتوانگری مادی، هرگز آنان را از [[اسلام]] بازنداشت؛ بلکه بر عکس، از آن امکانات در راه [[عقیده]] استفاده کرده، به برپایی [[حج]] که یکی از مظاهر مهم اسلامی‌ واز ارکان [[دین]] می‌باشد، کمک نمودند. بعضی دیگر، افتخار دایگی [[رهبر]] [[امت اسلامی‌]] وتربیت فرزندانی لایق را داشتند وخود نیز از معنویتی برخوردار بودند که زبانزد خاص وعام گردیدند. جمعی دیگر از [[خانواده]] شهیدانی هستند که خود پیکر نیمه [[جان]] آنان را حمل کرده، وبا آنان سخن‌ها گفته‌اند. آری، آنان [[دل]] سوختگانی هستند که با انجام آن رشادت‌ها ثابت کرده‌اند که می‌توانند گوشه‌ای از بار سنگین [[حکومت جهانی]] [[اسلام]] را بر دوش کشند. اکنون به معرفی تعدادی از آنان می‌پردازیم:
::::#'''[[صیانه]]:''' در کتاب خصائص فاطمیه آمده است: در دولت [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} سیزده زن برای معالجه زخمیان، زنده گشته، به دنیا بازمی‌گردند که یکی از آنان صیانه است که همسر حزقیل وآرایشگر دختر فرعون بوده است وشوهرش حزقیل پسر عموی فرعون وگنجینه دار وی بوده است وبه گفته او، حزقیل، مؤمن خاندان فرعون است وبه [[پیامبر]] زمانش، [[حضرت موسی]]{{ع}}، [[ایمان]] آورد<ref>ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۱۵۳؛ خصائص فاطمیه، ص ۳۴۳</ref> [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "در شب معراج، در سیر بین مکه معظمه و مسجد اقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده ام. از جبرئیل پرسیدم که این بوی خوش چیست؟ گفت:‌ای [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} ! همسر حزقیل به [[حضرت موسی بن عمران]] [[ایمان]] آورده بود و [[ایمان]] خود را پنهان می‌کرد. عمل او آرایشگری در حرمسرای فرعون بود. روزی مشغول آرایش دختر فرعون بود که ناگهان شانه از دست او افتاد وبی اختیار گفت: "بسم الله". دختر فرعون گفت: آیا پدر مرا ستایش می‌کنی؟ گفت: نه؛ بلکه آن کسی را ستایش می‌کنم که پدر تو را آفریده است واو را از بین خواهد برد. دختر فرعون شتابان نزد پدرش رفت وگفت: زنی که در خانه ما آرایشگر است، به موسی ایمان دارد. فرعون او را احضار کرد وبه او گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ صیانه گفت: هرگز، من از خدای حقیقی دست نمی‌کشم وتو را پرستش نمی‌کنم. فرعون دستور داد، تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد، دستور داد همه بچه‌های آن زن را در حضور او در آتش انداختند. زمانی که خواستند بچه شیرخوارش را که در بغل داشت، بگیرند ودر آتش افکنند، صیانه منقلب شد وخواست که با زبان از دین اظهار برائت وبیزاری کند که ناگاه به امر خدا، آن کودک به سخن آمد وگفت: {{عربی|" اصْبِرِي‏ يَا أُمَّاهْ‏ إِنَّكِ‏ عَلَى‏ الْحَقِ‏ "}} <ref>ای مادر صبر کن که تو راه حق را می‌پیمایی</ref>. فرعونیان آن زن وبچه شیرخوارش را نیز در آتش افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این زمین ریختند وتا روز قیامت این بوی خوش، از این زمین استشمام می‌شود"<ref>منهاج الدموع، ص ۹۳</ref> او از زنانی است که زنده می‌شود وبه دنیا باز می‌گردد ودر رکاب حضرت [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} انجام وظیفه می‌کند.
::::#'''[[صیانه]]:''' در کتاب خصائص فاطمیه آمده است: در [[دولت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} سیزده [[زن]] برای معالجه زخمیان، زنده گشته، به [[دنیا]] بازمی‌گردند که یکی از آنان صیانه است که [[همسر]] حزقیل وآرایشگر دختر [[فرعون]] بوده است وشوهرش حزقیل پسر عموی [[فرعون]] وگنجینه دار وی بوده است وبه گفته او، حزقیل، [[مؤمن]] [[خاندان]] [[فرعون]] است وبه [[پیامبر]] زمانش، [[حضرت موسی]]{{ع}}، [[ایمان]] آورد<ref>ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۱۵۳؛ خصائص فاطمیه، ص ۳۴۳</ref> [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "در [[شب معراج]]، در سیر بین [[مکه معظمه]] و [[مسجد]] اقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده ام. از [[جبرئیل]] پرسیدم که این بوی خوش چیست؟ گفت:‌ای [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} ! [[همسر]] حزقیل به [[حضرت موسی بن عمران]] [[ایمان]] آورده بود و [[ایمان]] خود را [[پنهان]] می‌کرد. عمل او آرایشگری در حرمسرای [[فرعون]] بود. روزی مشغول آرایش دختر [[فرعون]] بود که ناگهان شانه از دست او افتاد وبی [[اختیار]] گفت: "بسم [[الله]]". دختر [[فرعون]] گفت: آیا [[پدر]] مرا [[ستایش]] می‌کنی؟ گفت: نه؛ بلکه آن کسی را [[ستایش]] می‌کنم که [[پدر]] تو را آفریده است واو را از بین خواهد برد. دختر [[فرعون]] شتابان نزد پدرش رفت وگفت: زنی که در خانه ما آرایشگر است، به [[موسی]] [[ایمان]] دارد. [[فرعون]] او را احضار کرد وبه او گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ صیانه گفت: هرگز، من از خدای حقیقی دست نمی‌کشم وتو را [[پرستش]] نمی‌کنم. [[فرعون]] [[دستور]] داد، تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد، [[دستور]] داد همه بچه‌های آن [[زن]] را در حضور او در [[آتش]] انداختند. زمانی که خواستند بچه شیرخوارش را که در بغل داشت، بگیرند ودر [[آتش]] افکنند، صیانه منقلب شد وخواست که با زبان از [[دین]] اظهار [[برائت]] وبیزاری کند که ناگاه به امر [[خدا]]، آن کودک به سخن آمد وگفت: {{عربی|" اصْبِرِي‏ يَا أُمَّاهْ‏ إِنَّكِ‏ عَلَى‏ الْحَقِ‏ "}} <ref>ای مادر صبر کن که تو راه حق را می‌پیمایی</ref>. فرعونیان آن [[زن]] وبچه شیرخوارش را نیز در [[آتش]] افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این [[زمین]] ریختند وتا [[روز قیامت]] این بوی خوش، از این [[زمین]] استشمام می‌شود"<ref>منهاج الدموع، ص ۹۳</ref> او از زنانی است که زنده می‌شود وبه [[دنیا]] باز می‌گردد ودر رکاب [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[انجام وظیفه]] می‌کند.
::::#'''[[ام ایمن]]:''' نام او برکه است. وی کنیز [[پیامبر]]{{صل}} بود که از پدر بزرگوارش، عبدالله، به آن حضرت به ارث رسیده بود وپرستاری [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} را بر عهده داشت<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۷؛ حلبی، سیره، ج ۱، ص ۵۹</ref>. حضرت او را مادر خطاب می‌کرد و می‌فرمود: "او باقی مانده از خاندان من است"<ref>هذه بقیة أهل بیتی</ref>. وی فرزندی از همسر اوّلش، [[عبید خزرجی]]، به نام ایمن داشت. ایمن از مهاجران و مجاهدان بود ودر جنگ حنین به شهادت رسید. امّ ایمن شخصیتی است که وقتی در راه مکه ومدینه تشنگی بر او غلبه کرد ونزدیک بود از پای درآید، دلو آبی از آسمان بر او فرود آمد واز آن نوشید وهرگز پس از آن تشنه نشد<ref>عبدالرزاق، مصنّف، ج ۴، ص ۳۰۹؛ الاصابه، ج ۴، ص ۴۳۲</ref>. او به هنگام رحلت [[پیامبر]] بسیار می‌گریست؛ چون از او علت گریه‌اش را پرسیدند، در پاسخ گفت: به خدا سوگند می‌دانستم که ایشان رحلت خواهد کرد، ولی گریه من برای آن است که [[وحی]] قطع شد<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰</ref> [[فاطمه زهرا]]{{س}} در مسأله فدک او را به عنوان شاهد وگواه معرفی کرد وسرانجام او در روزگار خلافت عثمان رحلت کرد.
::::#'''[[ام ایمن]]:''' نام او برکه است. وی کنیز [[پیامبر]]{{صل}} بود که از [[پدر]] بزرگوارش، [[عبدالله]]، به آن [[حضرت]] به [[ارث]] رسیده بود وپرستاری [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} را بر عهده داشت<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۷؛ حلبی، سیره، ج ۱، ص ۵۹</ref>. [[حضرت]] او را [[مادر]] خطاب می‌کرد و می‌فرمود: "او باقی مانده از [[خاندان]] من است"<ref>هذه بقیة أهل بیتی</ref>. وی فرزندی از [[همسر]] اوّلش، [[عبید خزرجی]]، به نام ایمن داشت. ایمن از [[مهاجران]] و مجاهدان بود ودر [[جنگ حنین]] به [[شهادت]] رسید. امّ ایمن شخصیتی است که وقتی در راه [[مکه]] ومدینه [[تشنگی]] بر او [[غلبه]] کرد ونزدیک بود از پای درآید، دلو آبی از [[آسمان]] بر او فرود آمد واز آن نوشید وهرگز پس از آن تشنه نشد<ref>عبدالرزاق، مصنّف، ج ۴، ص ۳۰۹؛ الاصابه، ج ۴، ص ۴۳۲</ref>. او به هنگام [[رحلت]] [[پیامبر]] بسیار می‌گریست؛ چون از او [[علت]] گریه‌اش را پرسیدند، در پاسخ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دانستم که ایشان [[رحلت]] خواهد کرد، ولی [[گریه]] من برای آن است که [[وحی]] قطع شد<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰</ref> [[فاطمه زهرا]]{{س}} در مسأله [[فدک]] او را به عنوان [[شاهد]] وگواه معرفی کرد وسرانجام او در روزگار [[خلافت عثمان]] [[رحلت]] کرد.
::::#'''[[زبیده]]:''' وی همسر [[هارون الرشید]] و از شیعیان بوده است. هنگامی‌ که هارون از عقیده او آگاه گشت، سوگند یاد کرد که او را طلاق دهد. او به انجام کارهای نیک معروف بود. درزمانی که یک مشک آب در شهر مکه یک دینار طلا ارزش داشت، او، حُجاج وشاید هم مردم مکه را سیراب کرد. او با کندن کوه‌ها واحداث تونل ها، آب را از خارج حرم –از فاصله ده میلی - به حرم آورد. زبیده صد کنیز داشت که همگی حافظ [[قرآن]] بودند وهرکدام موظف بودند که یک دهم [[قرآن]] را بخوانند؛ به گونه‌ای که از منزل مسکونی او صدای قرائت [[قرآن]]، همانند زمزمه زنبورهای عسل بلند بود<ref> تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۸</ref>.
::::#'''[[زبیده]]:''' وی [[همسر]] [[هارون الرشید]] و از [[شیعیان]] بوده است. هنگامی‌ که [[هارون]] از [[عقیده]] او [[آگاه]] گشت، [[سوگند]] یاد کرد که او را طلاق دهد. او به انجام [[کارهای نیک]] معروف بود. درزمانی که یک مشک [[آب]] در شهر [[مکه]] یک [[دینار]] طلا [[ارزش]] داشت، او، حُجاج وشاید هم [[مردم]] [[مکه]] را سیراب کرد. او با کندن کوه‌ها واحداث تونل ها، [[آب]] را از خارج [[حرم]] –از فاصله ده میلی - به [[حرم]] آورد. [[زبیده]] صد کنیز داشت که همگی [[حافظ]] [[قرآن]] بودند وهرکدام موظف بودند که یک دهم [[قرآن]] را بخوانند؛ به گونه‌ای که از منزل مسکونی او صدای قرائت [[قرآن]]، همانند زمزمه زنبورهای عسل بلند بود<ref> تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۸</ref>.
::::#'''[[سمیه]] مادر [[عمار یاسر]]:''' او هفتمین نفری بود که به [[اسلام]] گروید وبه همین سبب بدترین شکنجه‌ها را بر او رواداشتند. گاهی که گذر [[پیامبر]]{{صل}} به عمار وپدر ومادرش می‌افتاد ومی‌دید که آنان در گرمای سوزان [[مکه]] روی زمین‌های داغ در حال شکنجه هستند، می‌فرمود:‌ای خاندان یاسر! صبر کنید؛ بدانید که وعده گاه شما بهشت است. سرانجام سمیه با نیزه دژخیمی‌خونخوار چون ابوجهل به شهادت رسید واو نخستین زن شهید در اسلام است<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۸۱</ref>
::::#'''[[سمیه]] [[مادر]] [[عمار یاسر]]:''' او هفتمین نفری بود که به [[اسلام]] گروید وبه همین سبب بدترین شکنجه‌ها را بر او رواداشتند. گاهی که گذر [[پیامبر]]{{صل}} به عمار وپدر ومادرش می‌افتاد ومی‌دید که آنان در گرمای سوزان [[مکه]] روی زمین‌های داغ در حال [[شکنجه]] هستند، می‌فرمود:‌ای [[خاندان]] یاسر! [[صبر]] کنید؛ بدانید که [[وعده]] گاه شما [[بهشت]] است. سرانجام [[سمیه]] با نیزه دژخیمی‌خونخوار چون ابوجهل به [[شهادت]] رسید واو نخستین [[زن]] [[شهید]] در [[اسلام]] است<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۸۱</ref>
::::#'''[[ام خالد]]:''' هنگامی‌ که استاندار عراق، [[یوسف بن عمر]]، [[زید بن علی]] را در شهر کوفه به شهادت رسانید، دست [[ام خالد]] را نیز به جرم تشیع وتمایل به قیام زید قطع کرد. [[ابوبصیر]] می‌گوید: خدمت [[امام صادق]]{{ع}} بودیم که [[ام خالد]] با دست بریده شده آمد، حضرت فرمود: "ای ابابصیر! آیا میل داری سخن امّ خالد را بشنوی؟ عرض کردم: آری وبه آن شادمان می‌گردم. امّ خالد به نزد حضرت مشرّف شد وسخنانی عرضه داشت. من او را در کمال فصاحت وبلاغت یافتم. حضرت {{ع}} نیز در مسأله ولایت وبرائت از دشمنان با او سخن گفت"<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۱۴، ص ۲۳، ۱۰۸، ۱۷۶؛ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۳۸۱</ref>
::::#'''[[ام خالد]]:''' هنگامی‌ که استاندار [[عراق]]، [[یوسف بن عمر]]، [[زید بن علی]] را در شهر [[کوفه]] به [[شهادت]] رسانید، دست [[ام خالد]] را نیز به [[جرم]] [[تشیع]] وتمایل به [[قیام]] [[زید]] قطع کرد. [[ابوبصیر]] می‌گوید: [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} بودیم که [[ام خالد]] با دست بریده شده آمد، [[حضرت]] فرمود: "ای ابابصیر! آیا میل داری سخن امّ خالد را بشنوی؟ عرض کردم: آری وبه آن شادمان می‌گردم. امّ خالد به نزد [[حضرت]] مشرّف شد وسخنانی عرضه داشت. من او را در کمال [[فصاحت]] وبلاغت یافتم. [[حضرت]] {{ع}} نیز در مسأله [[ولایت]] وبرائت از [[دشمنان]] با او سخن گفت"<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۱۴، ص ۲۳، ۱۰۸، ۱۷۶؛ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۳۸۱</ref>
::::#'''[[حبابه والبیه]]:''' [[شیخ طوسی]] وی را از اصحاب [[امام حسن]]{{ع}} شمرده است وابن داود او را از اصحاب [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]{{عم}} می‌داند. برخی دیگر ایشان را از اصحاب هشت امام معصوم - تا [[امام رضا]]{{ع}} - شمرده‌اند، هم چنین گفته شده است که [[امام رضا]]{{ع}}، ایشان را در پیراهن شخصی خود کفن کرد. سن او به هنگام مرگ بیش از ۲۴۰ سال بود. او دو بار به دوران جوانی بازگشت که یک بار با معجزه [[امام سجاد]] وبار دوم با معجزه امام هشتم بود واوست که هشت امام معصوم بر سنگی که به همراه داشت، با خاتم خود، بر آن نقش زدند<ref>تنقیح المقال، ج ۲۳، ص ۷۵</ref>. [[حبابه والبیه]] می‌گوید:... به [[امام علی|امیر مؤمنان]] عرض کردم: خدا تو را مشمول رحمت خود قرار دهد، دلیل [[امامت]] چیست؟ حضرت در پاسخ فرمود: "آن سنگ ریزه را نزد من بیاور". آن را به حضور حضرت آوردم، [[امام علی|علی]]{{ع}} با انگشتر خود بر آن مُهر زد؛ به گونه‌ای که آن مُهر بر آن سنگ، نقش بست وبه من فرمود: "ای حبابه! هر کس که مدّعی [[امامت]] شد وتوانست مانند من این سنگ را مُهر کند، او امامی‌ است که پیروی از او واجب است. [[امام]] کسی است که هر چیز را بخواهد، می‌داند. من پی کار خود رفتم، تا [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} از دنیا رفت. آن گاه خدمت [[امام حسن]]{{ع}} آمدم که بر جای [[امام علی]]{{ع}} نشسته بود و مردم از او سؤال می‌کردند؛ چون مرا دید، فرمود: ای [[حبابه والبیه]]! عرض کردم: بلی‌ ای سرور من! فرمود: آن چه همراه داری بیاور. من آن سنگ کوچک را به آن حضرت دادم. آن بزرگوار، مانند [[امام علی]]{{ع}} با انگشتر خود بر آن مُهر زد؛ به گونه‌ای که جای مُهر بر آن نقش بست. سپس به حضور [[امام حسین]]{{ع}} که در مسجد [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} بود، آمدم مرا نزد خود خواند وخوشامد گفت و فرمود: دلیل آن چه تو می‌خواهی موجود است. آیا نشانه [[امامت]] را می‌خواهی؟ گفتم: آری،‌ ای آقای من! فرمود: آن چه با خود داری بیاور؛ من آن سنگ کوچک را به او دادم؛ انگشترش را بر آن زد ومُهرش بر آن نقش بست. پس از [[امام حسین]]{{ع}}، خدمت [[امام سجاد]]{{ع}} رسیدم و به قدری پیر شده بودم که رعشه بر اندامم مستولی شده بود وصد وسیزده سال داشتم. آن حضرت در رکوع وسجود بود وبه من توجّهی نداشت. از دریافت نشانه [[امامت]] ناامید شدم. آن حضرت با انگشت سبابه خود به من اشاره کرد وبه اشاره او جوانی ام برگشت. گفتم:‌ای آقای من! از دنیا چه اندازه گذشته وچه اندازه مانده است؟ فرمود: نسبت به آن چه گذشته است، آری وآن چه مانده است نه. یعنی ما به گذشته علم داریم؛ امّا آینده از غیب است که غیر خدا آن را نمی‌داند ویا مصلحت نیست بگویم. آن گاه به من فرمود: آن چه با خود داری بیاور». من آن سنگ را به حضرت دادم وحضرت مُهر بر آن زد. پس از گذشت زمانی، به حضور [[امام باقر]]{{ع}} آمدم، آن حضرت نیز بر آن سنگ مهر زد. بعد از او نزد [[امام صادق]]{{ع}} آمدم وآن جناب نیز آن را مهر کرد. پس از طی شدن سال‌ها به حضور [[امام کاظم]]{{ع}} شرفیاب شدم؛ آن بزرگوار نیز بر آن مُهر زد وبعد از او خدمت [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} رسیدم، مُهر آن حضرت نیز بر آن نقش بست. حبابه پس از آن، نُه ماه زنده بود<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۴۶؛ تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۵</ref>
::::#'''[[حبابه والبیه]]:''' [[شیخ طوسی]] وی را از [[اصحاب]] [[امام حسن]]{{ع}} شمرده است وابن [[داود]] او را از [[اصحاب]] [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]{{عم}} می‌داند. برخی دیگر ایشان را از [[اصحاب]] هشت [[امام]] [[معصوم]] - تا [[امام رضا]]{{ع}} - شمرده‌اند، هم چنین گفته شده است که [[امام رضا]]{{ع}}، ایشان را در پیراهن شخصی خود [[کفن]] کرد. سن او به هنگام [[مرگ]] بیش از ۲۴۰ سال بود. او دو بار به دوران [[جوانی]] بازگشت که یک بار با [[معجزه]] [[امام سجاد]] وبار دوم با [[معجزه]] [[امام هشتم]] بود واوست که هشت [[امام]] [[معصوم]] بر سنگی که به همراه داشت، با خاتم خود، بر آن نقش زدند<ref>تنقیح المقال، ج ۲۳، ص ۷۵</ref>. [[حبابه والبیه]] می‌گوید:... به [[امام علی|امیر مؤمنان]] عرض کردم: [[خدا]] تو را مشمول [[رحمت]] خود قرار دهد، [[دلیل]] [[امامت]] چیست؟ [[حضرت]] در پاسخ فرمود: "آن سنگ ریزه را نزد من بیاور". آن را به حضور [[حضرت]] آوردم، [[امام علی|علی]]{{ع}} با انگشتر خود بر آن مُهر زد؛ به گونه‌ای که آن مُهر بر آن سنگ، نقش بست وبه من فرمود: "ای حبابه! هر کس که مدّعی [[امامت]] شد وتوانست مانند من این سنگ را مُهر کند، او امامی‌ است که [[پیروی]] از او [[واجب]] است. [[امام]] کسی است که هر چیز را بخواهد، می‌داند. من پی کار خود رفتم، تا [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} از [[دنیا]] رفت. آن گاه [[خدمت]] [[امام حسن]]{{ع}} آمدم که بر جای [[امام علی]]{{ع}} نشسته بود و [[مردم]] از او سؤال می‌کردند؛ چون مرا دید، فرمود: ای [[حبابه والبیه]]! عرض کردم: بلی‌ ای سرور من! فرمود: آن چه همراه داری بیاور. من آن سنگ کوچک را به آن [[حضرت]] دادم. آن بزرگوار، مانند [[امام علی]]{{ع}} با انگشتر خود بر آن مُهر زد؛ به گونه‌ای که جای مُهر بر آن نقش بست. سپس به حضور [[امام حسین]]{{ع}} که در [[مسجد]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} بود، آمدم مرا نزد خود خواند وخوشامد گفت و فرمود: [[دلیل]] آن چه تو می‌خواهی موجود است. آیا نشانه [[امامت]] را می‌خواهی؟ گفتم: آری،‌ ای آقای من! فرمود: آن چه با خود داری بیاور؛ من آن سنگ کوچک را به او دادم؛ انگشترش را بر آن زد ومُهرش بر آن نقش بست. پس از [[امام حسین]]{{ع}}، [[خدمت]] [[امام سجاد]]{{ع}} رسیدم و به قدری پیر شده بودم که رعشه بر اندامم مستولی شده بود وصد وسیزده سال داشتم. آن [[حضرت]] در [[رکوع]] وسجود بود وبه من توجّهی نداشت. از دریافت نشانه [[امامت]] [[ناامید]] شدم. آن [[حضرت]] با انگشت سبابه خود به من اشاره کرد وبه اشاره او [[جوانی]] ام برگشت. گفتم:‌ای آقای من! از [[دنیا]] چه اندازه گذشته وچه اندازه مانده است؟ فرمود: نسبت به آن چه گذشته است، آری وآن چه مانده است نه. یعنی ما به گذشته [[علم]] داریم؛ امّا [[آینده]] از [[غیب]] است که غیر [[خدا]] آن را نمی‌داند ویا [[مصلحت]] نیست بگویم. آن گاه به من فرمود: آن چه با خود داری بیاور». من آن سنگ را به [[حضرت]] دادم وحضرت مُهر بر آن زد. پس از گذشت زمانی، به حضور [[امام باقر]]{{ع}} آمدم، آن [[حضرت]] نیز بر آن سنگ مهر زد. بعد از او نزد [[امام صادق]]{{ع}} آمدم وآن جناب نیز آن را مهر کرد. پس از طی شدن سال‌ها به حضور [[امام کاظم]]{{ع}} شرفیاب شدم؛ آن بزرگوار نیز بر آن مُهر زد وبعد از او [[خدمت]] [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} رسیدم، مُهر آن [[حضرت]] نیز بر آن نقش بست. حبابه پس از آن، نُه ماه زنده بود<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۴۶؛ تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۵</ref>
::::#[[قنواء]] دختر [[رشید هجری]]: هر چند در خصوص شخصیت این زن در کتاب‌های [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّی]]، سخنی به میان نیامده است وبه اصطلاح مهمل است<ref>اعیان الشیعه، ۳۲، ص ۶</ref> ولی از جریانی که در خصوص شیوه اسارت وشهادت پدر بزرگوارش، به دست ابن زیاد به وقوع پیوست او ایشان آن را نقل کرد، میزان صلابت وپایداری در عقیده وپای بندی او به [[اسلام]] وتشیع وعلاقه او به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} آشکار می‌شود. [[ابوحیان بجلی]] می‌گوید: از قنواء دختر رشید هجری پرسیدم: از پدرت چه حدیث وروایتی شنیده ای؟ گفت: پدرم از [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل کرد که آن حضرت فرمود: "ای رشید! صبر تو چگونه است، هنگامی‌ که پسر خوانده بنی امیه (ابن زیاد) تو را به نزد خود بخواند ودو دست ودو پا وزبانت را قطع کند؟ عرض کردم: آیا پایان کارم بهشت است...؟ فرمود: ای رشید! در دنیا و آخرت به همراه من هستی. قنواء می‌گوید: به خدا سوگند، پس از مدتی ابن زیاد پدرم را احضار کرد واز او خواست تا از [[امام علی]]{{ع}} بیزاری بجوید؛ ولی او هرگز این کار را نکرد. ابن زیاد گفت: [[امام علی]]{{ع}} کیفیت قتل تو را چگونه توصیف کرده است؟ پدرم پاسخ داد: دوست من [[امام علی]]{{ع}} مرا چنین آگاه ساخت که تو مرا به بیزاری از [[امام علی]]{{ع}} می‌خوانی، ولی من اجابت نمی‌کنم؛ سپس دو دست ودو پا وزبانم را قطع می‌کنی. ابن زیاد گفت: به خدا سوگند، خلاف پیشگویی علی را در حق تو اجرا می‌کنم. آن گاه دستور داد دو دست ودو پایش را قطع کنند وزبانش را سالم باقی گذارند. قنواء می‌گوید: من پدرم را به دوش کشیدم و در راه به او گفتم:‌ای پدر! آیا احساس درد وزجر می‌کنی؟ فرمود: خیر، فقط به مقدار فشاری که جمعیت بر من وارد کند، احساس ناراحتی می‌کنم. چون پدرم را برداشتم واز کاخ ابن زیاد بیرون بردم، مردم به گرد او جمع شدند. پدرم از فرصت استفاده کرد و گفت: قلم و دوات وکاغذ بیاورید تا برای شما حوادثی را بازگوکنم؛ ولی چون این خبر به ابن زیاد رسید، دستور داد زبانش را نیز قطع کنند و پدرم در همان شب به شهادت رسید<ref>اختیار معرفة الرجال، ص ۷۵، شرح حال رشید؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۴۳۱ وج ۳، ص ۸۲؛ معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۱۹۰؛ اعیان الشیعه، ج ۳۲، ص ۶؛ سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۲۲؛ ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۴۰</ref>
::::#[[قنواء]] دختر [[رشید هجری]]: هر چند در خصوص شخصیت این [[زن]] در کتاب‌های [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّی]]، سخنی به میان نیامده است وبه اصطلاح مهمل است<ref>اعیان الشیعه، ۳۲، ص ۶</ref> ولی از جریانی که در خصوص شیوه [[اسارت]] وشهادت [[پدر]] بزرگوارش، به دست [[ابن زیاد]] به وقوع پیوست او ایشان آن را [[نقل]] کرد، [[میزان]] [[صلابت]] وپایداری در [[عقیده]] وپای بندی او به [[اسلام]] وتشیع وعلاقه او به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[آشکار]] می‌شود. [[ابوحیان بجلی]] می‌گوید: از [[قنواء]] دختر [[رشید هجری]] پرسیدم: از پدرت چه [[حدیث]] وروایتی شنیده ای؟ گفت: پدرم از [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] کرد که آن [[حضرت]] فرمود: "ای رشید! [[صبر]] تو چگونه است، هنگامی‌ که پسر خوانده [[بنی امیه]] ([[ابن زیاد]]) تو را به نزد خود بخواند ودو دست ودو پا وزبانت را قطع کند؟ عرض کردم: آیا پایان کارم [[بهشت]] است...؟ فرمود: ای رشید! در [[دنیا]] و [[آخرت]] به همراه من هستی. [[قنواء]] می‌گوید: به [[خدا]] [[سوگند]]، پس از مدتی [[ابن زیاد]] پدرم را احضار کرد واز او خواست تا از [[امام علی]]{{ع}} بیزاری بجوید؛ ولی او هرگز این کار را نکرد. [[ابن زیاد]] گفت: [[امام علی]]{{ع}} کیفیت [[قتل]] تو را چگونه توصیف کرده است؟ پدرم پاسخ داد: [[دوست]] من [[امام علی]]{{ع}} مرا چنین [[آگاه]] ساخت که تو مرا به بیزاری از [[امام علی]]{{ع}} می‌خوانی، ولی من [[اجابت]] نمی‌کنم؛ سپس دو دست ودو پا وزبانم را قطع می‌کنی. [[ابن زیاد]] گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، خلاف [[پیشگویی]] [[علی]] را در [[حق]] تو [[اجرا]] می‌کنم. آن گاه [[دستور]] داد دو دست ودو پایش را قطع کنند وزبانش را سالم باقی گذارند. [[قنواء]] می‌گوید: من پدرم را به دوش کشیدم و در راه به او گفتم:‌ای [[پدر]]! آیا احساس درد وزجر می‌کنی؟ فرمود: خیر، فقط به مقدار فشاری که جمعیت بر من وارد کند، احساس [[ناراحتی]] می‌کنم. چون پدرم را برداشتم واز کاخ [[ابن زیاد]] بیرون بردم، [[مردم]] به گرد او جمع شدند. پدرم از فرصت استفاده کرد و گفت: قلم و دوات وکاغذ بیاورید تا برای شما حوادثی را بازگوکنم؛ ولی چون این خبر به [[ابن زیاد]] رسید، [[دستور]] داد زبانش را نیز قطع کنند و پدرم در همان شب به [[شهادت]] رسید<ref>اختیار معرفة الرجال، ص ۷۵، شرح حال رشید؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۴۳۱ وج ۳، ص ۸۲؛ معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۱۹۰؛ اعیان الشیعه، ج ۳۲، ص ۶؛ سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۲۲؛ ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۴۰</ref>
:::::*'''نقش زنان در دوران [[پیامبر]]{{صل}}:''' با توجه به این که زنان در [[حکومت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} همان نقشی را دارند که در دوران صدر اسلام داشته اند، به اختصار، نقش زنان را در آن روزگار بررسی می‌کنیم. هرچند در روایت اشاره شده است که: {{عربی|" يُدَاوِينَ الْجَرْحَى‏، وَ يَقُمْنَ‏ عَلَى‏ الْمَرْضَى‏"}}؛ <ref>زخمیان را مداوا کرده، واز بیماران پرستاری می‌کنند.</ref>. ولی شاید این نمونه‌ای از مهم‌ترین خدمات زنان در روزگار [[پیامبر]]{{صل}} باشد؛ زیرا آنان فعّالیت‌های دیگری هم داشته اند وهمین نقش را در زمان [[حضرت مهدی]]{{ع}} خواهند داشت. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "زنان همان کارهایی را که در زمان [[پیامبر]]{{صل}} انجام می‌دادند، در زمان [[امام مهدی|حضرت قائم{{ع}} نیز انجام خواهند داد". زنان در جنگ‌های [[پیامبر]]{{صل}}، وظایف دیگری هم چون رساندن آب وغذا به رزمندگان، آشپزی، نگه داری وسایل رزمندگان، تهیه دارو، رساندن مهمات، تعمیر تجیهزات، انتقال شهدا، شرکت در جنگ‌های دفاعی، تشویق رزمندگان برای عزیمت به جبهه، تشویق آنان در صحنه نبرد و... را عهده دار بودند. تشبیه زنان دوران [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به زنان دوران [[پیامبر]]{{صل}} به وسیله [[امام صادق]]{{ع}} ما را بر آن داشت که برخی از فعّالیت‌های آنان را در صدر [[اسلام]] یادآور شویم. بعضی از زنانی که در این فعّالیت‌ها نقش مهمی‌ داشتند، عبارتند از:
:::::*'''[[نقش زنان]] در دوران [[پیامبر]]{{صل}}:''' با توجه به این که زنان در [[حکومت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} همان نقشی را دارند که در دوران [[صدر اسلام]] داشته اند، به اختصار، [[نقش زنان]] را در آن روزگار بررسی می‌کنیم. هرچند در [[روایت]] اشاره شده است که: {{عربی|" يُدَاوِينَ الْجَرْحَى‏، وَ يَقُمْنَ‏ عَلَى‏ الْمَرْضَى‏"}}؛ <ref>زخمیان را مداوا کرده، واز بیماران پرستاری می‌کنند.</ref>. ولی شاید این نمونه‌ای از مهم‌ترین خدمات زنان در روزگار [[پیامبر]]{{صل}} باشد؛ زیرا آنان فعّالیت‌های دیگری هم داشته اند وهمین نقش را در زمان [[حضرت مهدی]]{{ع}} خواهند داشت. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "زنان همان کارهایی را که در زمان [[پیامبر]]{{صل}} انجام می‌دادند، در زمان [[امام مهدی|حضرت قائم{{ع}} نیز انجام خواهند داد". زنان در جنگ‌های [[پیامبر]]{{صل}}، [[وظایف]] دیگری هم چون رساندن [[آب]] وغذا به رزمندگان، آشپزی، نگه داری وسایل رزمندگان، تهیه دارو، رساندن مهمات، تعمیر تجیهزات، انتقال [[شهدا]]، شرکت در جنگ‌های دفاعی، [[تشویق]] رزمندگان برای عزیمت به [[جبهه]]، [[تشویق]] آنان در صحنه [[نبرد]] و... را عهده دار بودند. [[تشبیه]] زنان دوران [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به زنان دوران [[پیامبر]]{{صل}} به وسیله [[امام صادق]]{{ع}} ما را بر آن داشت که برخی از فعّالیت‌های آنان را در صدر [[اسلام]] یادآور شویم. بعضی از زنانی که در این فعّالیت‌ها نقش مهمی‌ داشتند، عبارتند از:
::::#''' [[ام عطیه]]؛''' او در هفت غزوه شرکت کرد. مداوای زخمیان از جمله خدمات وی بود<ref>ابو عوانه، مسند، ج ۴، ص ۳۳۱</ref>.  [[ام عطیه]] می‌گوید: یکی از وظایف من نگهبانی از وسایل سربازان بود<ref>واقدی، مغازی، ج ۱، ص ۲۷۰</ref>
::::#''' [[ام عطیه]]؛''' او در هفت [[غزوه]] شرکت کرد. مداوای زخمیان از جمله خدمات وی بود<ref>ابو عوانه، مسند، ج ۴، ص ۳۳۱</ref>.  [[ام عطیه]] می‌گوید: یکی از [[وظایف]] من نگهبانی از وسایل سربازان بود<ref>واقدی، مغازی، ج ۱، ص ۲۷۰</ref>
::::#'''[[ام عماره]] (نسیبه)؛''' رشادت‌های او در جنگ اُحُد به قدری بود که مورد ستایش وتقدیر فراوان [[پیامبر]]{{صل}} قرار گرفت<ref>کنز العمّال، ج ۴، ص ۳۴۵</ref>
::::#'''[[ام عماره]] (نسیبه)؛''' رشادت‌های او در [[جنگ]] اُحُد به قدری بود که مورد [[ستایش]] وتقدیر فراوان [[پیامبر]]{{صل}} قرار گرفت<ref>کنز العمّال، ج ۴، ص ۳۴۵</ref>
::::#'''[[ام ابیه]]؛''' او جزو شش زنی بود که راهی قلعه خیبر شد. [[پیامبر]] به آنان فرمود: "به دستور چه کسی به این جا آمده اید؟ [[ام ابیه]] می‌گوید: چون آثار خشم را بر چهره آن حضرت مشاهده کردیم، گفتیم: ما با مقداری دارو به منظور مداوای زخمیان آمده‌ایم. آن گاه حضرت، با ماندن ما در آن جا موافقت کرد. شغل ما در این جنگ مداوای زخمیان وپختن غذا بود"
::::#'''[[ام ابیه]]؛''' او جزو شش زنی بود که راهی قلعه [[خیبر]] شد. [[پیامبر]] به آنان فرمود: "به [[دستور]] چه کسی به این جا آمده [[اید]]؟ [[ام ابیه]] می‌گوید: چون آثار [[خشم]] را بر چهره آن [[حضرت]] مشاهده کردیم، گفتیم: ما با مقداری دارو به منظور مداوای زخمیان آمده‌ایم. آن گاه [[حضرت]]، با ماندن ما در آن جا موافقت کرد. شغل ما در این [[جنگ]] مداوای زخمیان وپختن غذا بود"
::::#'''[[ام ایمن]]؛''' در جنگ‌ها، زخمیان را مداوا می‌کرد<ref>الاصابه، ج ۴، ص ۴۳۳</ref>
::::#'''[[ام ایمن]]؛''' در [[جنگ‌ها]]، زخمیان را مداوا می‌کرد<ref>الاصابه، ج ۴، ص ۴۳۳</ref>
::::#'''[[حمنه]]؛''' به زخمیان آب می‌رساند وآنان را مداوا می‌کرد. او شوهر، برادر ودایی خود را در جبهه نبرد از دست داد<ref>ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۲۴۱</ref>
::::#'''[[حمنه]]؛''' به زخمیان [[آب]] می‌رساند وآنان را مداوا می‌کرد. او شوهر، برادر ودایی خود را در [[جبهه]] [[نبرد]] از دست داد<ref>ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۲۴۱</ref>
::::#'''[[ربیعه]] دختر [[معوذ]]؛''' زخمیان را مداوا می‌کرد<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۵۱؛ بخاری، صحیح، ص ۱۴، ص ۱۶۸</ref>. او می‌گوید: با [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} عازم نبرد شدیم و شهدا را به [[مدینه]] انتقال دادیم.
::::#'''[[ربیعه]] دختر [[معوذ]]؛''' زخمیان را مداوا می‌کرد<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۵۱؛ بخاری، صحیح، ص ۱۴، ص ۱۶۸</ref>. او می‌گوید: با [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} عازم [[نبرد]] شدیم و [[شهدا]] را به [[مدینه]] انتقال دادیم.
::::#'''[[ام زیاد]]؛''' او از جمله شش زنی بود که به منطقه جنگ خیبر برای مداوای زخمیان رفت <ref>الاصابه، ج ۴، ص ۴۴۴</ref>.
::::#'''[[ام زیاد]]؛''' او از جمله شش زنی بود که به منطقه [[جنگ خیبر]] برای مداوای زخمیان رفت <ref>الاصابه، ج ۴، ص ۴۴۴</ref>.
::::#'''[[امیه]] دختر [[قیس]]؛''' پس از هجرت مسلمان شد. او می‌گوید: با گروهی از زنان بنی غفار به حضور [[پیامبر]] رسیده، عرض کردیم: مایل هستیم در خدمت شما برای معالجه زخمیان وکمک به رزمندگان، به سوی خیبر حرکت کنیم. [[پیامبر]] به نشانه خشنودی فرمود: "با عنایات الهی حرکت کن"<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۰۵</ref>
::::#'''[[امیه]] دختر [[قیس]]؛''' پس از [[هجرت]] [[مسلمان]] شد. او می‌گوید: با گروهی از زنان بنی غفار به حضور [[پیامبر]] رسیده، عرض کردیم: مایل هستیم در [[خدمت]] شما برای معالجه زخمیان وکمک به رزمندگان، به سوی [[خیبر]] حرکت کنیم. [[پیامبر]] به نشانه [[خشنودی]] فرمود: "با [[عنایات]] [[الهی]] حرکت کن"<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۰۵</ref>
::::#'''لیلای غفاریه؛''' می‌گوید من زنی بودم که با [[پیامبر]]{{صل}} برای مداوای زخمیان به جنگ می‌رفتم<ref>نقش زنان در جنگ، ص ۲۲</ref>.
::::#'''لیلای غفاریه؛''' می‌گوید من زنی بودم که با [[پیامبر]]{{صل}} برای مداوای زخمیان به [[جنگ]] می‌رفتم<ref>نقش زنان در جنگ، ص ۲۲</ref>.
::::#'''[[ام سلیم]]؛''' در جنگ احد به رزمندگان آب می‌رساند وبا این که حامله بود؛ در جنگ حنین شرکت کرد<ref>ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۴۲۵</ref>
::::#'''[[ام سلیم]]؛''' در [[جنگ احد]] به رزمندگان [[آب]] می‌رساند وبا این که حامله بود؛ در [[جنگ حنین]] شرکت کرد<ref>ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۴۲۵</ref>
::::#'''[[معاذه غفاریه]]؛''' بیماران را پرستاری و زخمیان را معالجه می‌کرد<ref>اعلام النساء، ج ۵، ص ۶۱</ref>.
::::#'''[[معاذه غفاریه]]؛''' بیماران را پرستاری و زخمیان را معالجه می‌کرد<ref>اعلام النساء، ج ۵، ص ۶۱</ref>.
::::#'''[[ام سنان اسلمیه]]؛''' هنگام عزیمت به جنگ خیبر به پیامبر عرض کرد: دوست دارم با شما حرکت کنم ودر میدان جنگ به معالجه زخمیان ومداوای بیماران ویاری مجاهدان بپردازم واز وسایل ایشان نگه داری وتشنگان را سیراب کنم. [[پیامبر خاتم|حضرت]]{{صل}} فرمود: "رواست؛ با همسر من [[ام سلمه]] حرکت کن"<ref>ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۴۱۰</ref>.
::::#'''[[ام سنان اسلمیه]]؛''' هنگام عزیمت به [[جنگ خیبر]] به [[پیامبر]] عرض کرد: [[دوست]] دارم با شما حرکت کنم ودر میدان [[جنگ]] به معالجه زخمیان ومداوای بیماران ویاری مجاهدان بپردازم واز وسایل ایشان نگه داری وتشنگان را سیراب کنم. [[پیامبر خاتم|حضرت]]{{صل}} فرمود: "رواست؛ با [[همسر]] من [[ام سلمه]] حرکت کن"<ref>ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۴۱۰</ref>.
::::#'''[[فاطمه زهرا]]{{س}}؛''' [[محمد بن مسلمه]] می‌گوید: در جنگ احد زنان به جست وجوی آب پرداختند وایشان چهارده نفر بودند که [[فاطمه زهرا]]{{س}} نیز با ایشان بود<ref>واقدی، مغازی، ج ۱، ص ۲۴۹</ref> زنان، آب وغذا را بر پشت خویش حمل می‌کردند وبه درمان زخمیان می‌پرداختند وبه آنان آب می‌دادند<ref>واقدی، مغازی، ج ۱، ص ۲۴۹</ref>.
::::#'''[[فاطمه زهرا]]{{س}}؛''' [[محمد بن مسلمه]] می‌گوید: در [[جنگ احد]] زنان به جست وجوی [[آب]] پرداختند وایشان چهارده نفر بودند که [[فاطمه زهرا]]{{س}} نیز با ایشان بود<ref>واقدی، مغازی، ج ۱، ص ۲۴۹</ref> زنان، [[آب]] وغذا را بر پشت خویش حمل می‌کردند وبه درمان زخمیان می‌پرداختند وبه آنان [[آب]] می‌دادند<ref>واقدی، مغازی، ج ۱، ص ۲۴۹</ref>.
::::#'''[[ام سلیط]]؛''' [[عمر بن خطاب]] می‌گوید: [[ام سلیط]] در جنگ اُحد، مشک‌های آب را برای ما حمل می‌کرد و به تعمیر وسایل وتجهیزات می‌پرداخت<ref>بخاری، صحیح، ج ۱۲، ص ۱۵۳</ref>
::::#'''[[ام سلیط]]؛''' [[عمر بن خطاب]] می‌گوید: [[ام سلیط]] در [[جنگ]] اُحد، مشک‌های [[آب]] را برای ما حمل می‌کرد و به تعمیر وسایل وتجهیزات می‌پرداخت<ref>بخاری، صحیح، ج ۱۲، ص ۱۵۳</ref>
::::#'''[[نسیبه]]؛''' او همراه شوهر ودو پسرش در جنگ احد شرکت کرد ومشک آبی برداشت وزخمیان را سیراب می‌کرد. آن گاه که جنگ شدّت گرفت، او نیز به نبرد پرداخت ودوازده زخم شمشیر ونیزه را متحمّل شد<ref>واقدی، مغازی، ج ۱، ص ۲۶۸</ref>.
::::#'''[[نسیبه]]؛''' او همراه شوهر ودو پسرش در [[جنگ احد]] شرکت کرد ومشک آبی برداشت وزخمیان را سیراب می‌کرد. آن گاه که [[جنگ]] شدّت گرفت، او نیز به [[نبرد]] پرداخت ودوازده زخم [[شمشیر]] ونیزه را متحمّل شد<ref>واقدی، مغازی، ج ۱، ص ۲۶۸</ref>.
::::#'''[[انیسه]]؛''' او در جنگ احد، به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رسید و گفت:‌ای رسول خدا! فرزندم [[عبدالله بن سلمه[[، از رزم آوران بدر، اینک در جنگ احد شهید شده است؛ دوست دارم او را به [[مدینه]] انتقال دهم ودر آن جا به خاک بسپارم تا مزارش نزدیک (خانه‌ام) باشد و با وی انس گیرم. [[پیامبر]]{{صل}} به او اجازه داد. انیسه، پیکر پاک فرزند شهید خود را به همراه یکی دیگر از شهدای [[اسلام]] به نام [[مجدر بن زیاد]] در عبایی پیچیده، آنان را به وسیله شتر به [[مدینه]] حمل کرد<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۰۶؛ ر.ک: حجة الاسلام محمد جواد طبسی، نقش زنان</ref>
::::#'''[[انیسه]]؛''' او در [[جنگ احد]]، به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رسید و گفت:‌ای [[رسول خدا]]! فرزندم [[عبدالله بن سلمه[[، از رزم آوران بدر، اینک در جنگ احد شهید شده است؛ دوست دارم او را به [[مدینه]] انتقال دهم ودر آن جا به [[خاک]] بسپارم تا مزارش نزدیک (خانه‌ام) باشد و با وی انس گیرم. [[پیامبر]]{{صل}} به او اجازه داد. انیسه، پیکر [[پاک]] [[فرزند]] [[شهید]] خود را به همراه یکی دیگر از شهدای [[اسلام]] به نام [[مجدر بن زیاد]] در عبایی پیچیده، آنان را به وسیله شتر به [[مدینه]] حمل کرد<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۰۶؛ ر.ک: حجة الاسلام محمد جواد طبسی، نقش زنان</ref>
:::::*این گوشه‌ای از فعّالیت و نقش زنان در جبهه اسلام به فرماندهی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} بود. شاید همیاری زنان در امور نظامی‌ و پشتیبانی برای آن بود که از نیروهای رزمنده در نبرد و جنگ رودررو با دشمن، حداکثر استفاده بشود. زنان دوران [[حکومت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} نیز با همین هدف، نقش زنان دوران [[پیامبر]]{{صل}} را ایفا می‌کنند. در آن دوران یا پیش از آن، زنان نقش‌های گوناگونی دارند؛ تبلیغات علیه [[دجال]] و برحذر داشتن مردم از وی، از جمله نقش‌ها ووظایف آنان است. [[ابوسعید خدری]] می‌گوید: هرجا [[دجال]] قصد می‌کند به آن جا برود زنی به نام لئیبه (طیبه) پیش از او خود را به آن جا می‌رساند ومی‌گوید: [[دجال]] به سوی شما می‌آید؛ از او دوری جویید واز عاقبت کارش بر حذر باشید<ref>ابن حمّاد، فتن، ص ۱۵۱؛ کنز العمّال، ج ۱۴، ص ۶۰۲</ref>!»<ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی؛ نجم‌الدین]]، [[چشم اندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشم اندازی به حکومت مهدی]]، ص ۵۴ -۵۵.</ref>.
:::::*این گوشه‌ای از فعّالیت و [[نقش زنان]] در [[جبهه]] [[اسلام]] به [[فرماندهی]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} بود. شاید [[همیاری]] زنان در امور نظامی‌ و [[پشتیبانی]] برای آن بود که از نیروهای رزمنده در [[نبرد]] و [[جنگ]] رودررو با [[دشمن]]، حداکثر استفاده بشود. زنان دوران [[حکومت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} نیز با همین [[هدف]]، [[نقش زنان]] دوران [[پیامبر]]{{صل}} را ایفا می‌کنند. در آن دوران یا پیش از آن، زنان نقش‌های گوناگونی دارند؛ تبلیغات علیه [[دجال]] و برحذر داشتن [[مردم]] از وی، از جمله نقش‌ها ووظایف آنان است. [[ابوسعید خدری]] می‌گوید: هرجا [[دجال]] قصد می‌کند به آن جا برود زنی به نام لئیبه ([[طیبه]]) پیش از او خود را به آن جا می‌رساند ومی‌گوید: [[دجال]] به سوی شما می‌آید؛ از او دوری جویید واز [[عاقبت]] کارش بر حذر باشید<ref>ابن حمّاد، فتن، ص ۱۵۱؛ کنز العمّال، ج ۱۴، ص ۶۰۲</ref>!»<ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی؛ نجم‌الدین]]، [[چشم اندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشم اندازی به حکومت مهدی]]، ص ۵۴ -۵۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲.  حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛}}
{{جمع شدن|۲.  حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛}}
[[پرونده:11130.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد جواد مروجی طبسی]]]]
[[پرونده:11130.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد جواد مروجی طبسی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[همراه با مهدی از مکه تا قدس (کتاب)|همراه با مهدی از مکه تا قدس]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[همراه با مهدی از مکه تا قدس (کتاب)|همراه با مهدی از مکه تا قدس]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[مفضل بن عمر]] گوید: از [[امام صادق]] شنیدم که می‌فرمود: سیزده زن همراه [[امام مهدی]] {{ع}} خواهند بود. عرض کردم: برای چه کاری؟ فرمود: برای مداوای مجروحان از آنها استفاده می‌شود و سرپرستی بیماران نیز بر عهده آنها خواهد بود، همان‌گونه که در زمان [[رسول خدا]] {{صل}} چنین می‌کردند. عرض کردم: نام آنها را برایم بگویید.
::::::«[[مفضل بن عمر]] گوید: از [[امام صادق]] شنیدم که می‌فرمود: سیزده [[زن]] همراه [[امام مهدی]] {{ع}} خواهند بود. عرض کردم: برای چه کاری؟ فرمود: برای مداوای مجروحان از آنها استفاده می‌شود و [[سرپرستی]] بیماران نیز بر عهده آنها خواهد بود، همان‌گونه که در زمان [[رسول خدا]] {{صل}} چنین می‌کردند. عرض کردم: نام آنها را برایم بگویید.
::::::امام فرمود: قنواء دختر [[رشید هجری]]، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده، ام خالد أحمسیه، ام سعید حنفیه، صبانه ماشطه و ام خالد جهنیه<ref>دلائل الامامه، ۲۵۹.</ref>.
::::::[[امام]] فرمود: [[قنواء]] دختر [[رشید هجری]]، [[ام ایمن]]، [[حبابه والبیه]]، [[سمیه]] [[مادر]] [[عمار یاسر]]، [[زبیده]]، [[ام خالد]] أحمسیه، ام سعید حنفیه، صبانه ماشطه و [[ام خالد]] جهنیه<ref>دلائل الامامه، ۲۵۹.</ref>.
::::::شایان یادآوری است که هر یک از بانوان یاد شده -جز صبانه که پیش از [[اسلام]] می‌زیسته- خدمات زیادی را در اسلام داشته‌اند و به خاطر جایگاه والا و فداکاری‌هایشان از جمله کسانی هستند که [[رجعت]] خواهند کرد»<ref>[[همراه با مهدی از مکه تا قدس (کتاب)|همراه با مهدی از مکه تا قدس]] ص۶۸.</ref>.
::::::شایان یادآوری است که هر یک از بانوان یاد شده -جز صبانه که پیش از [[اسلام]] می‌زیسته- خدمات زیادی را در [[اسلام]] داشته‌اند و به خاطر [[جایگاه]] والا و فداکاری‌هایشان از جمله کسانی هستند که [[رجعت]] خواهند کرد»<ref>[[همراه با مهدی از مکه تا قدس (کتاب)|همراه با مهدی از مکه تا قدس]] ص۶۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۳.  حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛}}
{{جمع شدن|۳.  حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛}}
[[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]]
[[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«بدون تردید، نقش زنان در تاریخ اسلام، نقش بسیار مهم و تعیین‏‌کننده‌‏ای بوده و هست. در صدر اسلام، زنانی چون [[نسیبه]] را مشاهده می‌‏کنیم که در [[جنگ احد]] از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} دفاع می‌‏کرد و در این راه زخمی گردید. و نیز در جنگ احد، بدن [[امام علی]] {{ع}} پر از زخم شده بود، به‏‌طوری که بدن آن حضرت از شصت جا جراحت سخت برداشت. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} دو زن را به نام سلیم و ام عطیه مأمور مداوای [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} نمود، و آنها طبق مأموریت به زخم‏‌بندی مشغول شدند. و همچنین نقش پراهمیت [[فاطمه زهرا|زهرای اطهر]]{{عم}} در دفاع از حریم [[ولایت]]، و رسوایی‏ غاصبان [[خلافت]]، امری است روشن و معلوم که در جای خود بحث شده است. زنان در انقلاب جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز دارای نقش مهمی هستند.
::::::«بدون [[تردید]]، [[نقش زنان]] در [[تاریخ اسلام]]، نقش بسیار مهم و تعیین‏‌کننده‌‏ای بوده و هست. در [[صدر اسلام]]، زنانی چون [[نسیبه]] را مشاهده می‌‏کنیم که در [[جنگ احد]] از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[دفاع]] می‌‏کرد و در این راه زخمی گردید. و نیز در [[جنگ احد]]، [[بدن]] [[امام علی]] {{ع}} پر از زخم شده بود، به‏‌طوری که [[بدن]] آن [[حضرت]] از شصت جا جراحت سخت برداشت. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} دو [[زن]] را به نام سلیم و ام عطیه [[مأمور]] مداوای [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} نمود، و آنها طبق [[مأموریت]] به زخم‏‌بندی مشغول شدند. و همچنین نقش پراهمیت [[فاطمه زهرا|زهرای اطهر]]{{عم}} در [[دفاع]] از [[حریم]] [[ولایت]]، و رسوایی‏ غاصبان [[خلافت]]، امری است روشن و معلوم که در جای خود بحث شده است. زنان در [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز دارای نقش مهمی هستند.
::::::چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} به مفضّل بن عمر می‌‏‏فرماید: با [[امام مهدی|حضرت قائم]] {{ع}} سیزده زن همراه است. عرض کرد: آنها چه کار می‌‏‏کنند؟ حضرت فرمود: مجروحین را مداوا و بیماران را پرستاری می‌‏‏کنند، همانطور که در زمان [[پیامبر]] {{صل}} چنین بود<ref> اثبات الهداة، شیخ حرّ عاملی، ج ۷، ص ۱۵۰</ref>. و نیز [[امام باقر]] {{ع}} فرموده است سوگند به خدا، سیصد و اندی مرد می‌‏‏آیند که در میانشان ۵۰ نفر زن هستند، در مکه اجتماع می‌‏‏کنند بی‌‏آنکه قبلا وعده داده باشند، آمدنشان مانند ابرهای پاییزی است<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۲۳.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۲۲.</ref>.
::::::چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} به مفضّل بن [[عمر]] می‌‏‏فرماید: با [[امام مهدی|حضرت قائم]] {{ع}} سیزده [[زن]] همراه است. عرض کرد: آنها چه کار می‌‏‏کنند؟ [[حضرت]] فرمود: مجروحین را مداوا و بیماران را پرستاری می‌‏‏کنند، همانطور که در زمان [[پیامبر]] {{صل}} چنین بود<ref> اثبات الهداة، شیخ حرّ عاملی، ج ۷، ص ۱۵۰</ref>. و نیز [[امام باقر]] {{ع}} فرموده است [[سوگند]] به [[خدا]]، سیصد و اندی مرد می‌‏‏آیند که در میانشان ۵۰ نفر [[زن]] هستند، در [[مکه]] اجتماع می‌‏‏کنند بی‌‏آنکه قبلا [[وعده]] داده باشند، آمدنشان مانند ابرهای پاییزی است<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۲۳.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۲۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛}}
[[پرونده:151864.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[عباس رحیمی]]]]
[[پرونده:151864.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[عباس رحیمی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: سیزده زن با [[امام عصر]] {{ع}} هستند که به او و نهضت او کمک می‌کنند؛ به خصوص در درمان بیماران؛ چنان که رسول خدا از زنان در جنگ‌ها استفاده می‌کرد<ref>ملاحم، ج ۴، ص ۴۷.</ref>. و در بعضی احادیث آمده که پنجاه زن در میان یاران ویژه حضرت هستند»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۱۱.</ref>.
::::::«[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: سیزده [[زن]] با [[امام عصر]] {{ع}} هستند که به او و [[نهضت]] او کمک می‌کنند؛ به خصوص در درمان بیماران؛ چنان که [[رسول خدا]] از زنان در [[جنگ‌ها]] استفاده می‌کرد<ref>ملاحم، ج ۴، ص ۴۷.</ref>. و در بعضی [[احادیث]] آمده که پنجاه [[زن]] در میان [[یاران]] ویژه [[حضرت]] هستند»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۱۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۵. آقای باقری‌زاده اشعری؛}}
{{جمع شدن|۵. آقای باقری‌زاده اشعری؛}}
[[پرونده:87666522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد باقری‌زاده اشعری]]]]
[[پرونده:87666522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد باقری‌زاده اشعری]]]]
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[امام صادق]] {{ع}} در حدیثی، به نقش زنان در یاری دادن به [[امام مهدی]] {{ع}} اشاره نموه، می‌فرماید: "سیزده زن همراه [[قائم]]‌اند... زخمی‌ها را مداوا می‌کنند و بیماران را نگاه می‌دارند، همان گونه که با [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} بودند...: قِنوا دختر رشید، أم اَیمَن، حَبابه والبی، سمیه (مادر عمار یاسر)، زبیده، اُم خالد اَحمسی، اُم سعید حنفی، صبانه ماشطه و أم خالد جُهَنی"<ref>دلائل الإمامة، ص ۴۸۴، ح ۴۸۰.</ref>.
::::::«[[امام صادق]] {{ع}} در [[حدیثی]]، به [[نقش زنان]] در [[یاری]] دادن به [[امام مهدی]] {{ع}} اشاره نموه، می‌فرماید: "سیزده [[زن]] همراه [[قائم]]‌اند... زخمی‌ها را مداوا می‌کنند و بیماران را نگاه می‌دارند، همان گونه که با [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} بودند...: قِنوا دختر رشید، أم اَیمَن، حَبابه والبی، [[سمیه]] ([[مادر]] [[عمار یاسر]][[زبیده]]، اُم خالد اَحمسی، اُم سعید [[حنفی]]، صبانه ماشطه و أم خالد جُهَنی"<ref>دلائل الإمامة، ص ۴۸۴، ح ۴۸۰.</ref>.
::::::[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} در حدیثی می‌فرماید: "فرمان‌روای شرق به سوی فرمان‌روای غرب می‌رود و او را می‌کشد. سپس فرمان‌روای غرب به سوی فرمان‌روای شرق می‌رود و او را می‌کشد و لشکری را به [[مدینه]] روانه می‌کند که به زمین فرو می‌روند. آن‌گاه لشکری را روانه می‌کند که گروهی از اهل [[مدینه]] را اسیر می‌کنند و پناهنده‌ای به حرم [[مکه]] پناه می‌برد و مردم مانند پرندگان پراکنده از هر سو می‌آیند و بر گرد او جمع می‌شوند تا آن که سیصد و چهار ده نفر به گِردش فراهم می‌آیند و زنانی هم میان آنان هستند. پس بر هر گردنکش و فرزند گردنکشی چیره می‌شود و چنان عدالتی از خود نشان می‌دهد که زندگان، آرزو می‌کنند مردگانشان بیایند و آن را ببینند. او هفت سال یا اگر بیشتر شود، چهارده سال زنده می‌ماند و آن گاه زیر زمین بودن، بهتر از روی آن بودن است"<ref>المعجم الأوسط، ج ۵، ص ۳۳۴، ح ۵۴۳۷.</ref><ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۸، ص ۲۹۹–۳۰۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۱۲۰، ۱۲۱.</ref>.
::::::[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} در [[حدیثی]] می‌فرماید: "فرمان‌روای شرق به سوی فرمان‌روای غرب می‌رود و او را می‌کشد. سپس فرمان‌روای غرب به سوی فرمان‌روای شرق می‌رود و او را می‌کشد و لشکری را به [[مدینه]] روانه می‌کند که به [[زمین]] فرو می‌روند. آن‌گاه لشکری را روانه می‌کند که گروهی از اهل [[مدینه]] را [[اسیر]] می‌کنند و پناهنده‌ای به [[حرم]] [[مکه]] [[پناه]] می‌برد و [[مردم]] مانند پرندگان پراکنده از هر سو می‌آیند و بر گرد او جمع می‌شوند تا آن که سیصد و چهار ده نفر به گِردش فراهم می‌آیند و زنانی هم میان آنان هستند. پس بر هر گردنکش و [[فرزند]] گردنکشی چیره می‌شود و چنان عدالتی از خود نشان می‌دهد که زندگان، [[آرزو]] می‌کنند مردگانشان بیایند و آن را ببینند. او هفت سال یا اگر بیشتر شود، چهارده سال زنده می‌ماند و آن گاه زیر [[زمین]] بودن، بهتر از روی آن بودن است"<ref>المعجم الأوسط، ج ۵، ص ۳۳۴، ح ۵۴۳۷.</ref><ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۸، ص ۲۹۹–۳۰۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۱۲۰، ۱۲۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۶.  نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛}}
{{جمع شدن|۶. آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}}
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«*زنان در [[حکومت]] [[قائم]] [[آل محمد]] {{ع}} چه می‌کنند؟ چه کسانی هستند؟ چند نفرند؟ از کجا می‌آیند و چه مسؤولیتی برعهده دارند؟ براساس برخی از [[روایات]]، حضور و نقش این زنان از نظر زمان و [[موقعیت]]، چهارگونه است:
:::::*'''حضور پنجاه [[زن]] در بین [[یاران]] [[امام]]'''؛ اولین گروه از زنانی که به محضر [[امام زمان]] می‌شتابند، آن‌هایند که در آن ایام می‌زیسته‌اند و همانند دیگر [[یاران]] [[امام]]{{ع}} به [[هنگام ظهور]]، در [[حرم امن الهی]] به [[خدمت]] [[امام]]{{ع}} می‌رسند. در این‌باره دو [[روایت]] وجود دارد: [[روایت]] اول: امّ‌ سلمه ضمن [[حدیثی]] درباره [[علایم ظهور]]، از [[پیامبر]] [[روایت]] کرده است که فرمود: در آن هنگام پناهنده‌ای به [[حرم امن الهی]] [[پناه]] می‌آورد و [[مردم]] همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو [[هجوم]] می‌برند، به سوی او جمع می‌شوند تا این‌که در نزد آن [[حضرت]] سیصد و چهارده نفر گرد می‌آیند که برخی از آنان [[زن]] می‌باشند که بر هر جبار و جبارزاده‌ای پیروز می‌شود<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج ۱، ص ۵۰۰.</ref>.
:::::*[[روایت]] دوم: [[جابر بن یزید جعفی]]، ضمن [[حدیث]] مفصلی از [[امام باقر]] {{ع}} در بیان برخی [[نشانه‌های ظهور]] [[نقل]] کرده که: به [[خدا]] [[سوگند]]، [[سیصد و سیزده]] نفر می‌آیند که پنجاه نفر از این عده [[زن]] هستند که بدون هیچ قرار قبلی در [[مکه]] کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معنای [[آیه شریفه]]: "هرجا باشید [[خداوند]] همه شما را حاضر می‌کند. زیرا او بر هرکاری توانا است"<ref>همان.</ref>. نکته شگفت در این دو [[روایت]] این است که می‌فرماید: [[سیصد و سیزده]] مرد گرد آیند که پنجاه نفر ایشان [[زن]] هستند!
:::::*دوم آنکه: در روایتی که نام [[یاران]] برشمرده شده است نام هیچ زنی وجود ندارد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۳.</ref>. در پاسخ این [[شبهه]] می‌توان گفت: این چند نفر در زمره همان [[سیصد و سیزده]] نفر هستند. زیرا اولا [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: "فهیم"؛ یعنی در این عده پنجاه [[زن]] می‌باشد. دوم: شاید تعبیر مردان بدین‌سبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونی عدد مردان، چنین ذکر شده است. سوم: اگر مقصود [[همراهی]] خارج از این عده بود که [[امام]] می‌فرمود: "معهم"، نه این‌که بفرماید "فیهم"، زیرا این [[سیصد و سیزده]] نفر مانند عدد [[اصحاب بدر]] برشمرده شده‌اند و همه [[یاران]] و [[فرماندهان]] عالی‌رتبه و از نظر [[مقام]] و [[قدرت]] در حد بسیار بالایی هستند که برخی با ابر جابه‌جا می‌شوند و این‌ها بدون‌شک با بقیه [[مردم]] آن زمان فرق بسیار دارند. بنابراین اگر بگوییم آن‌ها جزو همان [[سیصد و سیزده]] نفر هستند برای آن‌ها رتبه و [[موقعیت]] ویژه قائل شده‌ایم و اگر بگوییم در زمره [[یاران]] دیگر [[حضرت]] باشند از امتیاز کمتری برخوردارند.
:::::*'''زنان آسمانی'''؛ دسته دوم چهارصد بانوی [[برگزیده]] هستند که [[خداوند]] برای [[حکومت جهانی]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} در [[آسمان]] [[ذخیره]] کرده است و با [[ظهور]] آن [[حضرت]] به همراه [[حضرت عیسی]] {{ع}} به [[زمین]] می‌آیند. [[ابو هریره]] از [[پیامبر]] {{صل}} [[روایت]] کرده که: [[عیسی بن مریم]]{{ع}} به همراه هشتصد مرد و چهار صد [[زن]] از [[بهترین]] و شایسته‌ترین افراد روی [[زمین]] فرود خواهد آمد. آیا این زنان از امت‌های پیشین هستند یا [[امت اسلامی]] زمان [[پیامبر]] {{صل}} و [[معصومین]] {{عم}}؛ یا از دوران‌های مختلف‌؟ آن‌ها از چه زمان و به چه [[علت]] به [[آسمان]] برده شده‌اند و برای عهده‌داری منصبی در [[حکومت]] [[حضرت]] می‌آیند یا برای مسایل دیگر؟ این‌ها پرسش‌هایی است که این [[حدیث]] از آن‌ها چیزی نمی‌گوید.
:::::*'''[[رجعت زنان]]'''؛ سومین گروه از [[یاوران]] [[حضرت بقیة الله]] {{ع}} زنانی هستند که [[خداوند]] به [[برکت ظهور]] [[امام زمان]] آن‌ها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به [[دنیا]] [[رجعت]] خواهند نمود. این گروه دو دسته‌اند: برخی با نام و نشان از زنده شدن‌شان خبر داده شده و برخی دیگر فقط‍‌ از آمدن‌شان سخن به میان آمده است. در منابع معتبر [[اسلامی]] نام سیزده [[زن]] یاد می‌شود که به [[هنگام ظهور]] [[قائم آل محمد]] {{صل}} زنده خواهند شد و در [[لشکر]] [[امام زمان]] به مداوای مجروحان جنگی و [[سرپرستی]] بیماران خواهند پرداخت. [[طبری]] در دلائل الامامة، از [[مفضل بن عمر]] [[نقل]] کرده که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: همراه [[قائم]] [[آل محمد] {{صل}} سیزده زن خواهند بود. گفتم آن‌ها را برای چه کاری می‌خواهد؟ فرمود: به مداوای مجروحان پرداخته، سرپرستی بیماران را به عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آن‌ها را بفرمایید. فرمود: [[قنواء]] دختر [[رشید هجری]]، [[ام ایمن]]، [[حبابه]] و[[البیه]]، [[سمیه]] [[[مادر]] [[عمار یاسر]]]، [[زبیده]] [[ام خالد]] احمسیه، [[ام سعید حنفیه]]، [[صیانه ماشطه]]، [[ام خالد جهنیه]]<ref>دلائل الامامة، ص ۳۱۴.</ref>. این گروه سیزده نفری [[رجعت]] خواهند کرد و [[خداوند]] برای قدردانی از آن‌ها، به [[برکت]] [[امام زمان]] آن‌ها را زنده خواهد کرد. در این [[روایت]] [[امام صادق]] {{ع}} از آن سیزده [[زن]] فقط‍‌ نام نه نفر را یاد می‌کند. در کتاب خصایص فاطمیه به نام نسبیه، دختر "[[کعبه]] مازینه"، و در کتاب منتخب البصائر به نام "وتیره" و "أحبشیه" اشاره شده است.
:::::*'''بانوان [[منتظر]]'''؛ چهارمین گروه [[یاوران]] [[امام زمان]] {{ع}} بانوان [[پرهیزکاری]] هستند که [[پیش از ظهور]] [[حضرت بقیة الله]] {{ع}} [[رحلت]] کرده‌اند. به ایشان گفته می‌شود: [[امام]] تو ظاهر گشته است، اگر مایلی می‌توانی حضور داشته باشی. آنان نیز به [[اراده]] [[پروردگار]] زنده خواهند شد. [[رجعت زنان]] مربوط‍‌ به گروه خاصی نیست و هربانویی خود را با [[خواسته‌ها]] و شرایط‍‌ [[زندگی]] در [[حکومت]] [[مهدی]] [[آل محمد]] {{ع}} تطبیق دهد، ممکن است در [[آینده]] از [[رحمت]] خداوندی بهره‌مند گشته، برای [[یاری امام]] زنده شود. یکی از آن شرایط‍‌ [[خواندن]] [[دعای عهد]] است که در فرد، نوعی [[آمادگی]] برای [[پذیرش حکومت]] آخرین [[ذخیره الهی]] ایجاد می‌کند<ref>نشریه موعود، شماره ۲۷، ص ۷۵.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۸۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۷.  نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛}}
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«بدون تردید، نقش زنان در تاریخ اسلام، نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای بوده و هست. در صدر اسلام، زنانی چون [[نسیبه]] را مشاهده می‌کنیم که در جنگ احد از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} دفاع می‌کرد و در این راه زخمی‌شد. نیز در جنگ احد، بدن [[امام علی]]{{ع}} پر از زخم شده بود، به طوری که بدن آن حضرت از شصت جا جراحت سخت برداشت. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دو زن را به نام سلیم و اُمّ عطیه مأمور مداوای [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} نمود، و آن‌ها طبق مأموریت به زخم بندی مشغول شدند. همچنین نقش پر اهمیت [[فاطمه زهرا|زهرای اطهر]]{{س}} در دفاع از حریم ولایت، و رسوایی غاصبان خلافت، امری است روشن و معلوم که در جای خود بحث شده است.
::::::«بدون [[تردید]]، [[نقش زنان]] در [[تاریخ اسلام]]، نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای بوده و هست. در [[صدر اسلام]]، زنانی چون [[نسیبه]] را مشاهده می‌کنیم که در [[جنگ احد]] از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[دفاع]] می‌کرد و در این راه زخمی‌شد. نیز در [[جنگ احد]]، [[بدن]] [[امام علی]]{{ع}} پر از زخم شده بود، به طوری که [[بدن]] آن [[حضرت]] از شصت جا جراحت سخت برداشت. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دو [[زن]] را به نام سلیم و اُمّ عطیه [[مأمور]] مداوای [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} نمود، و آن‌ها طبق [[مأموریت]] به زخم بندی مشغول شدند. همچنین نقش پر اهمیت [[فاطمه زهرا|زهرای اطهر]]{{س}} در [[دفاع]] از [[حریم]] [[ولایت]]، و رسوایی غاصبان [[خلافت]]، امری است روشن و معلوم که در جای خود بحث شده است.
:::::*زنان در انقلاب جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز دارای نقش مهمی‌ هستند. [[امام صادق]]{{ع}} به [[مفضل بن عمر]] می‌فرماید: "با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} سیزده زن همراه است. سؤال شد: آن‌ها چه کار می‌کنند؟ حضرت فرمود: مجروحان را مداوا و بیماران را پرستاری می‌کنند؛ همانطور که زمان [[پیامبر]]{{صل}} چنین بود"<ref>اثبات الهداه، ج۳، باب۳۲، فصل۴۸، ص۵۷۵، ح۷۲۵.</ref>. نیز [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: "سوگند به خدا! سیصد و اندی مرد می‌آیند که میانشان پنجاه نفر زن هستند. در مکه اجتماع می‌کنند بی‌آن که قبلاً وعده داده باشند. آمدنشان مانند ابرهای پاییزی است.<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۲۳.</ref>
:::::*زنان در [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز دارای نقش مهمی‌ هستند. [[امام صادق]]{{ع}} به [[مفضل بن عمر]] می‌فرماید: "با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} سیزده [[زن]] همراه است. سؤال شد: آن‌ها چه کار می‌کنند؟ [[حضرت]] فرمود: مجروحان را مداوا و بیماران را پرستاری می‌کنند؛ همانطور که زمان [[پیامبر]]{{صل}} چنین بود"<ref>اثبات الهداه، ج۳، باب۳۲، فصل۴۸، ص۵۷۵، ح۷۲۵.</ref>. نیز [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: "[[سوگند]] به [[خدا]]! سیصد و اندی مرد می‌آیند که میانشان پنجاه نفر [[زن]] هستند. در [[مکه]] اجتماع می‌کنند بی‌آن که قبلاً [[وعده]] داده باشند. آمدنشان مانند ابرهای پاییزی است.<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۲۳.</ref>
:::::*با توجه به این مقدمه می‌توان گفت:
:::::*با توجه به این [[مقدمه]] می‌توان گفت:
::::#در دیدگاه اسلام، حضور زن در امور اجتماعی یک مسأله پذیرفته شده است و می‌توان برای آن، مؤید‌هایی را ذکر کرد:
::::#در دیدگاه [[اسلام]]، حضور [[زن]] در [[امور اجتماعی]] یک مسأله پذیرفته شده است و می‌توان برای آن، مؤید‌هایی را ذکر کرد:
::::##حضور جدی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} و [[حضرت زیبنت|زینب کبرا]]{{س}} در امور اجتماعی و سیاسی.
::::##حضور جدی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} و [[حضرت زیبنت|زینب کبرا]]{{س}} در [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]].
::::##حضور زنان در میان سپاهیان [[پیامبر]]{{صل}} که وظایفی هم چون رساندن آب و غذا به رزمندگان، پرستاری مجروحان، تهیه دارو، رساندن مهمات، انتقال شهدا، تشویق رزمندگان و… داشتند. چنین چیزی را در سیره جنگی [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} می‌توان دید؛ مثل داستان حضور زنی به نام [[سُوده حمدانی]] در جنگ صفین که رزمندگان را علیه معاویه تشویق می‌کرد.
::::##حضور زنان در میان [[سپاهیان]] [[پیامبر]]{{صل}} که وظایفی هم چون رساندن [[آب]] و غذا به رزمندگان، پرستاری مجروحان، تهیه دارو، رساندن مهمات، انتقال [[شهدا]]، [[تشویق]] رزمندگان و… داشتند. چنین چیزی را در [[سیره]] جنگی [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} می‌توان دید؛ مثل داستان حضور زنی به نام [[سُوده حمدانی]] در [[جنگ صفین]] که رزمندگان را علیه [[معاویه]] [[تشویق]] می‌کرد.
::::#اگر سیره [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} ادامه سیره [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} است، قطعاً در دولت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} نیز زنان از یاری حضرت محروم نخواهند بود. در این باره روایات متعدد داریم. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "زنان همان کارهایی را که در زمان [[پیامبر]]{{صل}} انجام می‌دادند، در زمان [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} نیز انجام خواهند داد".<ref>اثبات الهداه، ج۳، باب۳۲، فصل۴۸، ص۵۷۵، ح۷۲۵.</ref>. در برخی روایات فقط به اجمال به حضور زن تاکید شده و نامی‌ از تعداد آنان برده نشده است. در برخی روایات به سیزده زن اشاره دارد که هنگام ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با ایشان خواهند بود.<ref>اثبات الهداه، ج۳، باب۳۲، فصل۴۸، ص۵۷۵، ح۷۲۵.</ref> البته این روایت، تعداد زنان رجعت کننده در زمان ظهور حضرت را بیان می‌کند. همچنین برخی روایات تعداد زنان را در جمع یاوران اصلی حضرت پنجاه نفر بیان کرده اند؛ در دسته دیگری از روایات، تعداد یاران زن تا چند هزار نفر برشمرده شده است.<ref>نشانه هایی از دولت موعود، ص۸۳.</ref> البته این زنان غیر از یاوران اصلی  حضرت هستند.
::::#اگر [[سیره]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} ادامه [[سیره]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} است، قطعاً در [[دولت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} نیز زنان از [[یاری]] [[حضرت]] [[محروم]] نخواهند بود. در این باره [[روایات]] متعدد داریم. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "زنان همان کارهایی را که در زمان [[پیامبر]]{{صل}} انجام می‌دادند، در زمان [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} نیز انجام خواهند داد".<ref>اثبات الهداه، ج۳، باب۳۲، فصل۴۸، ص۵۷۵، ح۷۲۵.</ref>. در برخی [[روایات]] فقط به اجمال به حضور [[زن]] تاکید شده و نامی‌ از تعداد آنان برده نشده است. در برخی [[روایات]] به سیزده [[زن]] اشاره دارد که [[هنگام ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با ایشان خواهند بود.<ref>اثبات الهداه، ج۳، باب۳۲، فصل۴۸، ص۵۷۵، ح۷۲۵.</ref> البته این [[روایت]]، تعداد زنان [[رجعت کننده]] در [[زمان ظهور]] [[حضرت]] را بیان می‌کند. همچنین برخی [[روایات]] تعداد زنان را در جمع [[یاوران]] اصلی [[حضرت]] پنجاه نفر بیان کرده اند؛ در دسته دیگری از [[روایات]]، تعداد [[یاران]] [[زن]] تا چند هزار نفر برشمرده شده است.<ref>نشانه هایی از دولت موعود، ص۸۳.</ref> البته این زنان غیر از [[یاوران]] اصلی  [[حضرت]] هستند.
:::::*در نتیجه می‌توان گفت با توجه به سیره نبوی و علوی، حضور زن در [[حکومت]] [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} و میان یاران آن حضرت، امری مسلم است؛ ولی باید توجه داشت که یاری رساندن زنان به حضرت "بر خلاف آنچه متبادر به ذهن است" به جبهه جنگ منحصر نیست؛ بلکه عرصه‌های مختلفی چون حوزه فرهنگ و سیاست، امور اجتماعی و تربیتی را نیز در بر می‌گیرد. حوزه‌هایی که در آن‌ها میدان یاری برای زنان با حفظ کرامت آن‌ها، باز است و زنان در [[حکومت]] حضرت می‌توانند در این عرصه‌ها نقش داشته باشند؛<ref>برای مطالعه بیشتر، ر.ک: سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری؛  نشانه هایی از دولت موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، نجم الدین طبسی.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۱۱۴- ۱۱۶.</ref>.
:::::*در نتیجه می‌توان گفت با توجه به [[سیره نبوی]] و [[علوی]]، حضور [[زن]] در [[حکومت]] [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} و میان [[یاران]] آن [[حضرت]]، امری مسلم است؛ ولی باید توجه داشت که [[یاری]] رساندن زنان به [[حضرت]] "بر خلاف آنچه متبادر به ذهن است" به [[جبهه]] [[جنگ]] منحصر نیست؛ بلکه عرصه‌های مختلفی چون [[حوزه]] [[فرهنگ]] و [[سیاست]]، [[امور اجتماعی]] و [[تربیتی]] را نیز در بر می‌گیرد. حوزه‌هایی که در آن‌ها میدان [[یاری]] برای زنان با حفظ [[کرامت]] آن‌ها، باز است و زنان در [[حکومت]] [[حضرت]] می‌توانند در این عرصه‌ها نقش داشته باشند؛<ref>برای مطالعه بیشتر، ر.ک: سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری؛  نشانه هایی از دولت موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، نجم الدین طبسی.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۱۱۴- ۱۱۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۷.  پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛}}
{{جمع شدن|۸.  پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛}}
[[پرونده:1368303.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]]
[[پرونده:1368303.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]]
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«همان‌گونه که زنان در انقلاب پیامبر نقش بزرگی داشتند و همواره در طول تاریخ [[اسلام]] و [[امامان معصوم]]، به شکل‌های گوناگون [[امام زمان]] خود را یاری می‌کردند، در انقلاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} هم نقش زنان، بسیار مهم است، زیرا آنها نیمی از پیکر جامعه هستند. بنابراین، می‌توانند در عرصه‌های مختلف جهادی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یار و یاور [[امام زمان]] خود باشند. به‌ویژه در عرصه فرهنگی، زنان بافرهنگ و فرهیخته، می‌توانند با مشکل نادانی مبارزه کرده، معارف اسلامی را به همگان تعلیم دهند. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: در زمان [[امام مهدی]] {{ع}} به شما حکمت و دانش داده می‌شود تا آنجا که زن در درون خانه‌اش مطابق [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}} قضاوت می‌کند<ref>[[نعمانی]]، [[کتاب الغیبة (کتاب)|الغیبة]]، ص ۲۳۹</ref> در عرصه اجتماعی نیز می‌توانند با حفظ شئونات اسلامی در محیطهای مختلف به کار و فعالیت اجتماعی بپردازند. هیچ دلیلی نداریم که گفته باشد زنان در حکومت [[امام زمان]] {{ع}} در حاشیه هستند یا اینکه تنها در عرصه‌ای خاص حضور دارند؛ بلکه زنان با حفظ کرامت انسانی و الهی خود در محیط‌های مختلف فعالیت خواهند داشت.
::::::«همان‌گونه که زنان در [[انقلاب]] [[پیامبر]] نقش بزرگی داشتند و همواره در طول [[تاریخ]] [[اسلام]] و [[امامان معصوم]]، به شکل‌های گوناگون [[امام زمان]] خود را [[یاری]] می‌کردند، در [[انقلاب]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} هم [[نقش زنان]]، بسیار مهم است، زیرا آنها نیمی از پیکر [[جامعه]] هستند. بنابراین، می‌توانند در عرصه‌های مختلف جهادی، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] یار و [[یاور]] [[امام زمان]] خود باشند. به‌ویژه در عرصه [[فرهنگی]]، زنان بافرهنگ و [[فرهیخته]]، می‌توانند با مشکل [[نادانی]] [[مبارزه]] کرده، [[معارف اسلامی]] را به همگان [[تعلیم]] دهند. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: در زمان [[امام مهدی]] {{ع}} به شما [[حکمت]] و [[دانش]] داده می‌شود تا آنجا که [[زن]] در درون خانه‌اش مطابق [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}} [[قضاوت]] می‌کند<ref>[[نعمانی]]، [[کتاب الغیبة (کتاب)|الغیبة]]، ص ۲۳۹</ref> در عرصه [[اجتماعی]] نیز می‌توانند با حفظ شئونات [[اسلامی]] در محیطهای مختلف به کار و فعالیت [[اجتماعی]] بپردازند. هیچ دلیلی نداریم که گفته باشد زنان در [[حکومت]] [[امام زمان]] {{ع}} در حاشیه هستند یا اینکه تنها در عرصه‌ای خاص حضور دارند؛ بلکه زنان با [[حفظ کرامت انسانی]] و [[الهی]] خود در محیط‌های مختلف فعالیت خواهند داشت.
::::::در بعضی [[روایات]] به این مطلب تصریح شده که تعدادی از یاران حضرت زن هستند. ازجمله در روایتی می‌گوید: سیزده نفر از زنان برجسته گذشته که از دنیا رفته‌اند، در زمان حضرت به دنیا بازگشته، حضرت را یاری می‌کنند<ref>دلائل الامامه، ص ۴۸۴</ref> و حتی نام آنها نیز ذکر شده است. در روایت دیگری، ضمن ذکر ۳۱۳ نفر یاران اصلی [[امام زمان]] {{ع}}، بیان می‌کند که پنجاه نفر زن نیز در میان آنان است<ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۲، ص ۲۲۳، ح ۸۶</ref> و<ref>برای اطلاع بیشتر در این زمینه، نک: نقش زنان در دولت مهدی {{ع}}؛ [[چشم‌اندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشم‌اندازی به حکومت مهدی]] {{ع}}، ص ۶۸</ref>»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۴۶۰.</ref>.
::::::در بعضی [[روایات]] به این مطلب تصریح شده که تعدادی از [[یاران]] [[حضرت]] [[زن]] هستند. ازجمله در روایتی می‌گوید: سیزده نفر از زنان برجسته گذشته که از [[دنیا]] رفته‌اند، در زمان [[حضرت]] به [[دنیا]] بازگشته، [[حضرت]] را [[یاری]] می‌کنند<ref>دلائل الامامه، ص ۴۸۴</ref> و حتی نام آنها نیز ذکر شده است. در [[روایت]] دیگری، ضمن ذکر ۳۱۳ نفر [[یاران]] اصلی [[امام زمان]] {{ع}}، بیان می‌کند که پنجاه نفر [[زن]] نیز در میان آنان است<ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۲، ص ۲۲۳، ح ۸۶</ref> و<ref>برای اطلاع بیشتر در این زمینه، نک: نقش زنان در دولت مهدی {{ع}}؛ [[چشم‌اندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشم‌اندازی به حکومت مهدی]] {{ع}}، ص ۶۸</ref>»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۴۶۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۱۹: خط ۱۳۱:
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:(اج): پرسش‌هایی با ۵ پاسخ]]
[[رده:(اذ): پرسش‌هایی با ۹ پاسخ]]
[[رده:(اج): پرسش‌های مهدویت با ۵ پاسخ]]
[[رده:(اذ): پرسش‌های مهدویت با ۹ پاسخ]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
۱۹٬۴۱۸

ویرایش