پرش به محتوا

واژه وکالت در لغت و اصطلاح مهدویت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بکار' به 'به‌کار')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
| تصویر            = 7626626268.jpg
| تصویر            = 7626626268.jpg
| اندازه تصویر      = 200px
| اندازه تصویر      = 200px
| نمایه وابسته     =  
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[عصر غیبت صغری]] / [[نهاد وکالت]]
| مدخل اصلی         = [[مهدویت]]
| مدخل اصلی   =  
| موضوعات وابسته    =  
| مدخل وابسته    =
| پاسخ‌دهنده        =[[رحیم لطیفی]]
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهندگان      =  
| پاسخ‌دهندگان      = 1 پاسخ
}}
}}
'''واژه وکالت در لغت و اصطلاح مهدویت چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''واژه وکالت در لغت و اصطلاح مهدویت چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی]]]]
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین'''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین'''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«وکالت (به فتح و کسر واو) از ماده (و-ک-ل) مصدر فعل {{عربی|"وَكلَ يَكلُ"}} است، در لغت به معنای واگذار کردن، بسنده کردن، تکیه دادن و… آمده است؛ {{عربی|"وَكَلَ إليه الأمر"}} یعنی {{عربی|"سلَّمَهُ وَ تَرَكَهُ و فَوضَّهُ إليه و اكْتَفَى به‏"}}؛ {{عربی|"الواكِل‏ العاجز؛ الذي يَكِلُ أَمره إِلى غيره‏"}} یعنی کسی که وکیل گرفته، ناتوانی است که کارش را به دیگری سپرده است؛ {{عربی|"فَرَسٌ وَاكِلٌ"}} یعنی اسبی که برای راه رفتن نیازمند تازیانه است؛ {{عربی|"الوكل: الجبان العاجز"}}<ref>ر.ک: بستانی، منجدالطلاب، ص ۹۳۸؛ ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ۶، ۱۳۶؛ جوهری، الصحاح، ۵، ۱۸۴۴: {{عربی|"فَرَسٌ وَاكِلٌ: يَتَّكِلُ على صاحِبِه في العَدْوِ و يَحْتاجُ إلى الضَّرْبِ"}} اسب واکل یعنی در دویدن به صاحبش متکی و محتاج زدن است.</ref> یعنی وکل ترسوی عاجز است، وکیل صفت مشبهه (فعیل) است گاهی به معنی فاعل (حافظ و نگه‌دارنده) و گاهی به معنی مفعول (تکیه شده بر او) می‌آید<ref>آل عصفور، طاهره الغیبه و دعوی السفاره، ص ۱۷۰.</ref>. از بررسی معنای وکالت و موارد کاربر ماده آن روشن می‌شود که "ناتوانی از انجام مستقیم کار" ریشه مشترک تمام معانی گوناگون آن لفظ است.
::::::«[[وکالت]] (به [[فتح]] و کسر واو) از ماده (و-ک-ل) مصدر فعل {{عربی|"وَكلَ يَكلُ"}} است، در لغت به معنای واگذار کردن، بسنده کردن، تکیه دادن و… آمده است؛ {{عربی|"وَكَلَ إليه الأمر"}} یعنی {{عربی|"سلَّمَهُ وَ تَرَكَهُ و فَوضَّهُ إليه و اكْتَفَى به‏"}}؛ {{عربی|"الواكِل‏ العاجز؛ الذي يَكِلُ أَمره إِلى غيره‏"}} یعنی کسی که [[وکیل]] گرفته، [[ناتوانی]] است که کارش را به دیگری سپرده است؛ {{عربی|"فَرَسٌ وَاكِلٌ"}} یعنی اسبی که برای راه رفتن نیازمند تازیانه است؛ {{عربی|"الوكل: الجبان العاجز"}}<ref>ر.ک: بستانی، منجدالطلاب، ص ۹۳۸؛ ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ۶، ۱۳۶؛ جوهری، الصحاح، ۵، ۱۸۴۴: {{عربی|"فَرَسٌ وَاكِلٌ: يَتَّكِلُ على صاحِبِه في العَدْوِ و يَحْتاجُ إلى الضَّرْبِ"}} اسب واکل یعنی در دویدن به صاحبش متکی و محتاج زدن است.</ref> یعنی وکل ترسوی عاجز است، [[وکیل]] صفت مشبهه (فعیل) است گاهی به معنی فاعل ([[حافظ]] و نگه‌دارنده) و گاهی به معنی مفعول (تکیه شده بر او) می‌آید<ref>آل عصفور، طاهره الغیبه و دعوی السفاره، ص ۱۷۰.</ref>. از بررسی معنای [[وکالت]] و موارد کاربر ماده آن روشن می‌شود که "[[ناتوانی]] از انجام مستقیم کار" ریشه مشترک تمام معانی گوناگون آن لفظ است.
::::::واژه وکیل نیز همان بار معنایی را که در ریشه آن نهفته است با خود دارد، یعنی مؤکل زمانی دست به انتخاب وکیل می‌زند که خود، به خاطر اسباب و انگیزه‌های توان انجام کاری را نداشته باشد گرچه مجاز به انجام آن کار هست و اختیار انجام آن نیز با انتخاب وکیل از او ساقط نمی‌شود.
::::::واژه [[وکیل]] نیز همان بار معنایی را که در ریشه آن نهفته است با خود دارد، یعنی مؤکل زمانی دست به [[انتخاب]] [[وکیل]] می‌زند که خود، به خاطر اسباب و انگیزه‌های توان انجام کاری را نداشته باشد گرچه مجاز به انجام آن کار هست و [[اختیار]] انجام آن نیز با [[انتخاب]] [[وکیل]] از او ساقط نمی‌شود.
::::::با توجه به معانی لغوی و کاربردی واژه وکالت، در منابع فقهی تعریف‌هایی برای وکالت آورده‌اند که جامع‌ترین آنها چنین است: واگذاری کاری یا سامان دهی و پیش برد امری از امور به غیر، تا در زمان حیات موکل، انجام دهد<ref>{{عربی|"الوكالة هي تفويض أمر إلى الغير ليعمل له حال حياته أو إرجاع تمشية أمر من الأمور إليه له حالها..."}} ر.ک: جواهرالکلام، نجفی، ۲۷، ۳۴۷؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۲، ۳۹.</ref>.
::::::با توجه به معانی لغوی و کاربردی واژه [[وکالت]]، در منابع [[فقهی]] تعریف‌هایی برای [[وکالت]] آورده‌اند که [[جامع‌ترین]] آنها چنین است: واگذاری کاری یا سامان دهی و پیش برد امری از امور به غیر، تا در زمان حیات موکل، انجام دهد<ref>{{عربی|"الوكالة هي تفويض أمر إلى الغير ليعمل له حال حياته أو إرجاع تمشية أمر من الأمور إليه له حالها..."}} ر.ک: جواهرالکلام، نجفی، ۲۷، ۳۴۷؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۲، ۳۹.</ref>.
::::::کاربرد [[وکالت]] در مباحث [[مهدویت]] با همان محتوای لغوی و فقهی آن است یعنی [[امامان]] [[اهل بیت]] بنابر عواملی -امنیتی، دوری مسافت، زیادی مراجعین و…- از انجام برخی وظایف -پاسخگویی، دریافت و پرداخت وجوهات و…- معذور و ممنوع بودند و برای رفع این نیاز شخصیت‌های مطمئن را برای انجام امورات به کار گماریدند.
::::::کاربرد [[وکالت]] در مباحث [[مهدویت]] با همان محتوای لغوی و [[فقهی]] آن است یعنی [[امامان]] [[اهل بیت]] بنابر عواملی -امنیتی، دوری مسافت، زیادی مراجعین و…- از انجام برخی [[وظایف]] -پاسخگویی، دریافت و پرداخت وجوهات و…- معذور و [[ممنوع]] بودند و برای رفع این نیاز شخصیت‌های مطمئن را برای انجام امورات به کار گماریدند.
::::::شخص [[امام]] موکل، نامیده می‌شود، اشخاص مأموریت‌یافته [[وکیل]] و خود این رویداد [[وکالت]] نام دارد [[وکلاء]] جمع وکیل است، واژه [[وکیل]] و [[وکلاء]] را خود [[ائمه]] و دانشمندان رجالی نسبت به کارگزاران [[امامان]] به‌کار برده‌اند. [[امام صادق]] بر [[داوود بن علی عباسی]] والی [[مدینه]] عتاب می‌کند که [[معلی بن خنیس]]<ref>کنیه او ابوعبدالله المدنی است. امام صادق در حق او فرمود {{عربی|"رَحِمَ اللَّهُ الْمُعَلَّى بْنَ خُنَيْسٍ"}} هنگام شهادت تمام اموال خود را به امام صادق بخشید و امام بر قاتل او نفرین کرد و او هلاک شد (ر.ک: اعلمی حائری، دائرة المعارف الشیعه، ج۱۷، ص ۲۵۶).</ref> کارگزار و وکیلم را کشتی<ref>{{عربی|"...فَلَمَّا وَلِيَ دَاوُدُ الْمَدِينَةَ مِنْ قَابِلٍ أَحْضَرَ الْمُعَلَّى وَ سَأَلَهُ عَنِ الشِّيعَةِ فَقَالَ: مَا أَعْرِفُهُمْ فَقَالَ: اكْتُبْهُمْ لِي وَ إِلَّا ضَرَبْتُ عُنُقَكَ فَقَالَ: بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي؟! وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ تَحْتَ أَقْدَامِي مَا رَفَعْتُهَا عَنْهُمْ، فَأَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِهِ وَ صَلْبِهِ، فَلَمَّا دَخَلَ عَلَيْهِ الصَّادِقُ {{ع}} قَالَ: يَا دَاوُدُ قَتَلْتَ مَوْلَايَ وَ وَكِيلِي وَ مَا كَفَاكَ الْقَتْلُ حَتَّى صَلَبْتَهُ..."}} مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۸۱</ref>.
::::::شخص [[امام]] موکل، نامیده می‌شود، اشخاص مأموریت‌یافته [[وکیل]] و خود این رویداد [[وکالت]] نام دارد [[وکلاء]] جمع [[وکیل]] است، واژه [[وکیل]] و [[وکلاء]] را خود [[ائمه]] و [[دانشمندان]] رجالی نسبت به [[کارگزاران]] [[امامان]] به‌کار برده‌اند. [[امام صادق]] بر [[داوود بن علی عباسی]] [[والی]] [[مدینه]] عتاب می‌کند که [[معلی بن خنیس]]<ref>کنیه او ابوعبدالله المدنی است. امام صادق در حق او فرمود {{عربی|"رَحِمَ اللَّهُ الْمُعَلَّى بْنَ خُنَيْسٍ"}} هنگام شهادت تمام اموال خود را به امام صادق بخشید و امام بر قاتل او نفرین کرد و او هلاک شد (ر.ک: اعلمی حائری، دائرة المعارف الشیعه، ج۱۷، ص ۲۵۶).</ref> [[کارگزار]] و وکیلم را [[کشتی]]<ref>{{عربی|"...فَلَمَّا وَلِيَ دَاوُدُ الْمَدِينَةَ مِنْ قَابِلٍ أَحْضَرَ الْمُعَلَّى وَ سَأَلَهُ عَنِ الشِّيعَةِ فَقَالَ: مَا أَعْرِفُهُمْ فَقَالَ: اكْتُبْهُمْ لِي وَ إِلَّا ضَرَبْتُ عُنُقَكَ فَقَالَ: بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي؟! وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ تَحْتَ أَقْدَامِي مَا رَفَعْتُهَا عَنْهُمْ، فَأَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِهِ وَ صَلْبِهِ، فَلَمَّا دَخَلَ عَلَيْهِ الصَّادِقُ {{ع}} قَالَ: يَا دَاوُدُ قَتَلْتَ مَوْلَايَ وَ وَكِيلِي وَ مَا كَفَاكَ الْقَتْلُ حَتَّى صَلَبْتَهُ..."}} مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۸۱</ref>.
::::::[[امام عسکری]] {{ع}} درباره [[عثمان بن سعید عمری]] فرمودند: {{عربی|"امْضِ يَا عُثْمَانُ فَإِنَّكَ الْوَكِيلُ وَ الثِّقَةُ..."}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.</ref> جماعتی از [[شیعه]] در محضر [[امام عسکری]] {{ع}} واژه [[وکیل]] را بر [[عثمان بن سعید]] اطلاق می‌کنند که مورد پذیرش [[امام]] قرار گرفت {{عربی|"وَ إِنَّهُ وَكِيلُكَ وَ ثِقَتُكَ عَلَى مَالِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ: نَعَمْ وَ اشْهَدُوا عَلَى أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ سَعِيدٍ الْعَمْرِيَّ وَكِيلِي وَ أَنَّ ابْنَهُ مُحَمَّداً وَكِيلُ ابْنِي مَهْدِيِّكُمْ"}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۶، ح ۳۱۸.</ref>.
::::::[[امام عسکری]] {{ع}} درباره [[عثمان بن سعید عمری]] فرمودند: {{عربی|"امْضِ يَا عُثْمَانُ فَإِنَّكَ الْوَكِيلُ وَ الثِّقَةُ..."}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.</ref> جماعتی از [[شیعه]] در محضر [[امام عسکری]] {{ع}} واژه [[وکیل]] را بر [[عثمان بن سعید]] اطلاق می‌کنند که مورد پذیرش [[امام]] قرار گرفت {{عربی|"وَ إِنَّهُ وَكِيلُكَ وَ ثِقَتُكَ عَلَى مَالِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ: نَعَمْ وَ اشْهَدُوا عَلَى أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ سَعِيدٍ الْعَمْرِيَّ وَكِيلِي وَ أَنَّ ابْنَهُ مُحَمَّداً وَكِيلُ ابْنِي مَهْدِيِّكُمْ"}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۶، ح ۳۱۸.</ref>.
::::::در توقیعی از ناحیه [[امام هادی]] {{ع}} در حق [[ابوعلی حسن بن راشد]]<ref>از یاران امام جواد مربوط خاندان مهلب، بغدادی و ثقه است (رجال ابن داود، ۱، ۲۰۲۹؛ امام عسکری صریحاً او را بجای عبد ربه در بغداد و مداین و سواد وکیل انتخاب کرد (علی خاقانی، رجال خاقانی، ۱، ۲۰۲).</ref> واژه [[وکیل]] استعمال شده است: {{عربی|"قَدْ أَقَمْتُ أَبَا عَلِيِّ بْنَ رَاشِدٍ مَقَامَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ وَ مَنْ قَبْلَهُ مِنْ وُكَلَائِي..."}}<ref>یعنی ابن راشد را به جای ابن عبد ربه و وکیلان پیش از او منصوب کردم؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۰، ح ۳۰۹.</ref>.
::::::در توقیعی از [[ناحیه]] [[امام هادی]] {{ع}} در [[حق]] [[ابوعلی حسن بن راشد]]<ref>از یاران امام جواد مربوط خاندان مهلب، بغدادی و ثقه است (رجال ابن داود، ۱، ۲۰۲۹؛ امام عسکری صریحاً او را بجای عبد ربه در بغداد و مداین و سواد وکیل انتخاب کرد (علی خاقانی، رجال خاقانی، ۱، ۲۰۲).</ref> واژه [[وکیل]] استعمال شده است: {{عربی|"قَدْ أَقَمْتُ أَبَا عَلِيِّ بْنَ رَاشِدٍ مَقَامَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ وَ مَنْ قَبْلَهُ مِنْ وُكَلَائِي..."}}<ref>یعنی ابن راشد را به جای ابن عبد ربه و وکیلان پیش از او منصوب کردم؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۵۰، ح ۳۰۹.</ref>.
::::::نجاشی، [[ایوب بن نوح بن دراج]] را [[وکیل]] [[امام هادی]] {{ع}} و [[امام عسکری]] {{ع}} خوانده است<ref>{{عربی|"أيوب بن نوح، وكيل أبي الحسن و أبي محمد {{عم}}"}}، رجال النجاشی، ص ۱۰۲، رقم ۲۵۴.</ref>. همین طور [[علامه حلی]] [[ابن مهزیار اهوازی]] را [[وکیل]] [[امام]] خوانده است<ref>{{عربی|"فاختص بأبي جعفر الثاني {{ع}} و توكل له و عظم محله و كذلك أبو الحسن الثالث {{ع}} و توكل في بعض النواحي و..."}} رجال العلامه الحلی، ص ۹۲، باب علی.</ref>. اصولا در اصطلاح دانشمندان رجالی امامی هر جا لفظ [[وکیل]] در مورد شخصی به‌کار رود، به معنی [[وکیل]] [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} است، نه [[وکیل]] خلفای عباسی یا دیگران<ref>{{عربی|"هذا (وكيل) اصطلاح مقرّر بين علماء الرّجال من اصحابنا انّهم اذا قالوا فلان وكيل يريدون انّه وكيل احدهم {{عم}} و..."}} ر.ک: مامقانی، تنقیح المقال، ۱، ۱۷، رقم ۱۰۶.</ref>.
::::::[[نجاشی]]، [[ایوب بن نوح بن دراج]] را [[وکیل]] [[امام هادی]] {{ع}} و [[امام عسکری]] {{ع}} خوانده است<ref>{{عربی|"أيوب بن نوح، وكيل أبي الحسن و أبي محمد {{عم}}"}}، رجال النجاشی، ص ۱۰۲، رقم ۲۵۴.</ref>. همین طور [[علامه حلی]] [[ابن مهزیار اهوازی]] را [[وکیل]] [[امام]] خوانده است<ref>{{عربی|"فاختص بأبي جعفر الثاني {{ع}} و توكل له و عظم محله و كذلك أبو الحسن الثالث {{ع}} و توكل في بعض النواحي و..."}} رجال العلامه الحلی، ص ۹۲، باب علی.</ref>. اصولا در اصطلاح [[دانشمندان]] رجالی [[امامی]] هر جا لفظ [[وکیل]] در مورد شخصی به‌کار رود، به معنی [[وکیل]] [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} است، نه [[وکیل]] [[خلفای عباسی]] یا دیگران<ref>{{عربی|"هذا (وكيل) اصطلاح مقرّر بين علماء الرّجال من اصحابنا انّهم اذا قالوا فلان وكيل يريدون انّه وكيل احدهم {{عم}} و..."}} ر.ک: مامقانی، تنقیح المقال، ۱، ۱۷، رقم ۱۰۶.</ref>.
::::::نکته درخور توجه این که در کلام دانشمندان این رشته، مفهوم [[وکالت]] مورد بحث با‌ اندکی توسعه به دستیاران [[نواب خاص]] هم به‌کار رفته است، برای نمونه [[شیخ طوسی]]، [[حسین بن روح نوبختی]] را [[وکیل]] [[سفیر دوم]] می‌خواند: {{عربی|"كَانَ أَبُو الْقَاسِمِ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَكِيلًا لِأَبِي جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ سِنِينَ كَثِيرَةً..."}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳.</ref>.
::::::نکته درخور توجه این که در [[کلام]] [[دانشمندان]] این رشته، مفهوم [[وکالت]] مورد بحث با‌ اندکی توسعه به دستیاران [[نواب خاص]] هم به‌کار رفته است، برای نمونه [[شیخ طوسی]]، [[حسین بن روح نوبختی]] را [[وکیل]] [[سفیر دوم]] می‌خواند: {{عربی|"كَانَ أَبُو الْقَاسِمِ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَكِيلًا لِأَبِي جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ سِنِينَ كَثِيرَةً..."}}<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳.</ref>.
::::::در پاره از روایات و نوشته‌های دانشمندان لفظ [[وکیل]]، بر [[نواب خاص]] و سفراء نیز اطلاق شده و گاهی نسبت به کسانی [[سفیر]]، نایب و [[وکیل]] به صورت مترادف به‌کار رفته است<ref>سفیر دوم در حق سفیر سوم فرموده: {{عربی|"وَ السَّفِيرُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ صَاحِبِ الْأَمْرِ {{ع}} وَ الْوَكِيلُ [لَهُ‏] وَ الثِّقَةُ الْأَمِينُ..."}} طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۷۱، ح ۳۴۱؛ استاد طبسی نیز سفیر اول را وکیل خوانده ر.ک: طبسی، حیاة الامام العسکری، ص ۳۲۹؛ جاسم حسین نیز سفیر دوم را پیش از سفارت وکیل خوانده است، جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم {{ع}}، ص ۱۶۲.</ref>.
::::::در پاره از [[روایات]] و نوشته‌های [[دانشمندان]] لفظ [[وکیل]]، بر [[نواب خاص]] و سفراء نیز اطلاق شده و گاهی نسبت به کسانی [[سفیر]]، [[نایب]] و [[وکیل]] به صورت مترادف به‌کار رفته است<ref>سفیر دوم در حق سفیر سوم فرموده: {{عربی|"وَ السَّفِيرُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ صَاحِبِ الْأَمْرِ {{ع}} وَ الْوَكِيلُ [لَهُ‏] وَ الثِّقَةُ الْأَمِينُ..."}} طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۷۱، ح ۳۴۱؛ استاد طبسی نیز سفیر اول را وکیل خوانده ر.ک: طبسی، حیاة الامام العسکری، ص ۳۲۹؛ جاسم حسین نیز سفیر دوم را پیش از سفارت وکیل خوانده است، جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم {{ع}}، ص ۱۶۲.</ref>.
::::::پاسخ این کاربرد دوگانه، از بررسی آثار دانشمندان بدست می‌آید. با این بیان که نواب و سفراء [[وکیل]] مطلق و منصوب مستقیم از جانب [[امام]] [[معصوم]] هستند اما سایر [[وکلاء]] دامنه کارشان خاص و با واسطه با [[امام]] {{ع}} مرتبط هستند<ref>ر.ک: صدر، تاریخ الغیبه الصغری، ص ۳۴۲، ۳۳۷؛ طبسی، حیاة الامام العسکری، ص ۳۳۹.</ref>. و گاهی به [[نواب خاص]] ([[نواب اربعه]]) [[وکیل خاص]] اطلاق می‌شود به این معنی که خصوصاً و شخصاً توسط [[امام]] {{ع}} منصوب شده‌اند<ref>صدر، تاریخ الغیبه الصغری، ۳۳۷؛ پور سید آقایی، تاریخ عصر [[غیبت]]، ص ۳۵۹.</ref>.
::::::پاسخ این کاربرد دوگانه، از بررسی آثار [[دانشمندان]] بدست می‌آید. با این بیان که [[نواب]] و سفراء [[وکیل]] مطلق و [[منصوب]] مستقیم از جانب [[امام]] [[معصوم]] هستند اما سایر [[وکلاء]] دامنه کارشان خاص و با واسطه با [[امام]] {{ع}} مرتبط هستند<ref>ر.ک: صدر، تاریخ الغیبه الصغری، ص ۳۴۲، ۳۳۷؛ طبسی، حیاة الامام العسکری، ص ۳۳۹.</ref>. و گاهی به [[نواب خاص]] ([[نواب اربعه]]) [[وکیل خاص]] اطلاق می‌شود به این معنی که خصوصاً و شخصاً توسط [[امام]] {{ع}} [[منصوب]] شده‌اند<ref>صدر، تاریخ الغیبه الصغری، ۳۳۷؛ پور سید آقایی، تاریخ عصر [[غیبت]]، ص ۳۵۹.</ref>.
::::::لفظ [[وکیل]] در قرآن حدود ۲۴ بار آمده که تنها بر خداوند اطلاق و از غیر او نفی شده است، چنان که سایر مشتقات این لفظ تنها به خدا نسبت داده شده است، در دو مورد فعلِ [[وکالت]] در مورد غیر خدا به‌کار رفته است که آن هم به معنی مسلط ساختن از جانب خداست نه به معنی اصطلاحی مورد بحث<ref>انعام، ۸۹: {{متن قرآن|فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ}}؛ سجده، ۱۱: {{متن قرآن|يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ}}.</ref>.
::::::لفظ [[وکیل]] در [[قرآن]] حدود ۲۴ بار آمده که تنها بر [[خداوند]] اطلاق و از غیر او نفی شده است، چنان که سایر مشتقات این لفظ تنها به [[خدا]] نسبت داده شده است، در دو مورد فعلِ [[وکالت]] در مورد غیر [[خدا]] به‌کار رفته است که آن هم به معنی مسلط ساختن از جانب خداست نه به معنی اصطلاحی مورد بحث<ref>انعام، ۸۹: {{متن قرآن|فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ}}؛ سجده، ۱۱: {{متن قرآن|يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ}}.</ref>.
::::::جمع‌بندی: اصطلاح [[وکیل]] از زمان [[امام صادق]] {{ع}} در مورد کارگزارانی که توسط [[امام]] به انجام کارهایی مأمور شده بودند شیوع پیدا کرد و در مواردی به کارگزار [[سفرا]] نیز [[وکیل]] اطلاق شد چنانکه در مورد خود [[سفرا]] و [[نواب خاص]] نیز گاهی [[وکیل]] به‌کار رفته است»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۱۵-۱۸.</ref>.
::::::جمع‌بندی: اصطلاح [[وکیل]] از زمان [[امام صادق]] {{ع}} در مورد کارگزارانی که توسط [[امام]] به انجام کارهایی [[مأمور]] شده بودند شیوع پیدا کرد و در مواردی به [[کارگزار]] [[سفرا]] نیز [[وکیل]] اطلاق شد چنانکه در مورد خود [[سفرا]] و [[نواب خاص]] نیز گاهی [[وکیل]] به‌کار رفته است»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۱۵-۱۸.</ref>.


==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
 
{{پرسمان نهاد وکالت}}
==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}
خط ۵۳: خط ۵۳:
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده: اتمام لینک داخلی]]
۷۵٬۸۷۱

ویرایش