پرش به محتوا

مروان بن حکم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
==مقدمه==
==مقدمه==
*مروان بن حکم، مکنا به ابوعبدالملک، از [[قبیله]] [[بنی امیه]] است؛ قبیله‌ای که با [[قبیله]] [[بنی‌هاشم]] و [[خاندان پیامبر]] {{صل}} [[دشمنی]] و کینه‌توزی دیرینه داشتند. افزون بر این، [[حکم]]، [[پدر]] [[مروان]]، در [[دشمنی]] با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فردی سرسخت بود، به‌گونه‌ای که [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[فتح مکه]] و [[اسلام]] آوردن ظاهری، او را به‌دلیل اعمال سخیفش به طائف تبعید کرد. مادرش نیز آمنه، دختر [[علقمة بن صفوان بن امیه کنانی]] است. [[مروان]] را با القابی چون "ابن الطرید" به‌معنای "پسر رانده‌شده"، "چلپاسه" به‌معنای "وزغ" می‌نامیدند. [[مروان]] بنا بر قول مشهور در [[سال دوم هجری]] در [[مکه]] یا طائف زاده شد.
*مروان بن حکم، مکنا به ابوعبدالملک، از [[قبیله]] [[بنی امیه]] است؛ قبیله‌ای که با [[قبیله]] [[بنی‌هاشم]] و [[خاندان پیامبر]] {{صل}} [[دشمنی]] و کینه‌توزی دیرینه داشتند. افزون بر این، [[حکم]]، [[پدر]] [[مروان]]، در [[دشمنی]] با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فردی سرسخت بود، به‌گونه‌ای که [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[فتح مکه]] و [[اسلام]] آوردن ظاهری، او را به‌دلیل اعمال سخیفش به طائف تبعید کرد. مادرش نیز آمنه، دختر [[علقمة بن صفوان بن امیه کنانی]] است. [[مروان]] را با القابی چون "ابن الطرید" به‌معنای "پسر رانده‌شده"، "چلپاسه" به‌معنای "وزغ" می‌نامیدند. [[مروان]] بنا بر قول مشهور در [[سال دوم هجری]] در [[مکه]] یا طائف زاده شد.
*در دوره [[خلافت عثمان]]، حُم [[پیامبر]] در خصوص تبعید [[حکم]]، به‌دست [[خلیفه سوم]] [[شکست]] و [[حکم]] و [[مروان]] را به [[مدینه]] بازگرداند و [[مروان]] را مورد [[لطف]] خود قرار داد و دخترش را به نکاح او درآورد. از [[اموال مسلمین]] به او بخشید و او را مشاور ارشد خود قرار داد. هنگامی‌که [[مردمان]] شکایت خویش از [[خلیفه]] را نزد [[امام]] بیان داشتند، [[امام]]، بنا به درخواست [[مردم]]، [[عثمان]] را [[پند]] داد و ضمن [[نصایح]] خویش به او فرمود: برای [[مروان]] همچون چارپایی به [[غارت]] گرفته مباش، که تو را به هرجا خواست براند، آن‌هم پس از سالیانی که بر تو رفته و عمری که از تو گذشته است<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۱۶۴</ref>.
*در دوره [[خلافت عثمان]]، حُکم [[پیامبر]] در خصوص تبعید [[حکم]]، به‌دست [[خلیفه سوم]] [[شکست]] و [[حکم]] و [[مروان]] را به [[مدینه]] بازگرداند و [[مروان]] را مورد [[لطف]] خود قرار داد و دخترش را به نکاح او درآورد. از [[اموال مسلمین]] به او بخشید و او را مشاور ارشد خود قرار داد. هنگامی‌که [[مردمان]] شکایت خویش از [[خلیفه]] را نزد [[امام]] بیان داشتند، [[امام]]، بنا به درخواست [[مردم]]، [[عثمان]] را [[پند]] داد و ضمن [[نصایح]] خویش به او فرمود: برای [[مروان]] همچون چارپایی به [[غارت]] گرفته مباش، که تو را به هرجا خواست براند، آن‌هم پس از سالیانی که بر تو رفته و عمری که از تو گذشته است<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۱۶۴</ref>.
*[[مروان]] از جمله کسانی بود که در زمان [[خلافت امام علی]] {{ع}} برای [[بیعت]] خود شروطی مقرر داشت و [[امام]] او را به‌حال خود واگذار کرد. هم‌چنین از فتنه‌گران [[جنگ جمل]] بود و در تحریک [[عایشه]] برای شرکت در غائله [[جمل]] نقشی مؤثر داشت و از [[فرماندهان سپاه]] منافقین [[جمل]] بود. او در آن [[جنگ]] زخمی شد، اما از چنگال [[مرگ]] گریخت و به [[اسارت]] [[امام]] {{ع}} درآمد. وی در جریان [[اسارت]]، [[حسنین]] را واسطه [[آزادی]] خویش قرار داد. [[حسنین]] به [[امام]] {{ع}} گفتند تا از او [[بیعت]] بگیرد. [[امام]] فرمود: مگر پس از [[کشته شدن عثمان]] با من [[بیعت]] نکرد؟! مرا به [[بیعت]] او نیازی نیست (که [[بیعت‌شکن]] است و غدار) با دستی چون دست جهود. (مکار اگر آشکارا) با دست خود [[بیعت]] کند، روگرداند و در [[نهان]] (با ریشخند) آن را بشکند. همانا وی بر [[مردم]] [[حکومت]] کند اما کوتاه، چندان که سگ بینی خود را لیسد. او [[پدر]] چهار فرمانرواست و زودا که [[امت]] از او و [[فرزندان]] او روزی خونین را ببینند<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۷۳</ref>.
*[[مروان]] از جمله کسانی بود که در زمان [[خلافت امام علی]] {{ع}} برای [[بیعت]] خود شروطی مقرر داشت و [[امام]] او را به‌حال خود واگذار کرد. هم‌چنین از فتنه‌گران [[جنگ جمل]] بود و در تحریک [[عایشه]] برای شرکت در غائله [[جمل]] نقشی مؤثر داشت و از [[فرماندهان سپاه]] منافقین [[جمل]] بود. او در آن [[جنگ]] زخمی شد، اما از چنگال [[مرگ]] گریخت و به [[اسارت]] [[امام]] {{ع}} درآمد. وی در جریان [[اسارت]]، [[حسنین]] را واسطه [[آزادی]] خویش قرار داد. [[حسنین]] به [[امام]] {{ع}} گفتند تا از او [[بیعت]] بگیرد. [[امام]] فرمود: مگر پس از [[کشته شدن عثمان]] با من [[بیعت]] نکرد؟! مرا به [[بیعت]] او نیازی نیست (که [[بیعت‌شکن]] است و غدار) با دستی چون دست جهود. (مکار اگر آشکارا) با دست خود [[بیعت]] کند، روگرداند و در [[نهان]] (با ریشخند) آن را بشکند. همانا وی بر [[مردم]] [[حکومت]] کند اما کوتاه، چندان که سگ بینی خود را لیسد. او [[پدر]] چهار فرمانرواست و زودا که [[امت]] از او و [[فرزندان]] او روزی خونین را ببینند<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۷۳</ref>.
*[[مروان]] در دوران [[خلافت امام]] نقش رابط بین [[مخالفان امام]] را ایفا می‌کرد. پس از دوران [[امام]] و تسلط [[معاویه]] بر امر [[خلافت]]، به سال ۴۲ هجری از سوی [[معاویه]] [[والی مدینه]] شد. در این دوران بر [[شیعیان]] سخت گرفت و [[دستور]] به [[بدگویی]] از [[امام]] {{ع}} در منابر داد. [[مروان]] در دوران [[معاویه]] چندین بار به‌عنوان امیرالحاج [[منصوب]] شد. هم‌چنین در مراسم تشییع و تدفین [[امام حسن]] {{ع}} سردسته امویانی بود که به بهانه [[مخالفت]] با [[دفن]] [[عثمان]] در جوار [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با [[دفن]] [[امام حسن]] {{ع}} [[مخالفت]] کردند و با تحریک [[عایشه]] مانع از آن شدند و فجایعی را آفریدند.
*[[مروان]] در دوران [[خلافت امام]] نقش رابط بین [[مخالفان امام]] را ایفا می‌کرد. پس از دوران [[امام]] و تسلط [[معاویه]] بر امر [[خلافت]]، به سال ۴۲ هجری از سوی [[معاویه]] [[والی مدینه]] شد. در این دوران بر [[شیعیان]] سخت گرفت و [[دستور]] به [[بدگویی]] از [[امام]] {{ع}} در منابر داد. [[مروان]] در دوران [[معاویه]] چندین بار به‌عنوان امیرالحاج [[منصوب]] شد. هم‌چنین در مراسم تشییع و تدفین [[امام حسن]] {{ع}} سردسته امویانی بود که به بهانه [[مخالفت]] با [[دفن]] [[عثمان]] در جوار [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با [[دفن]] [[امام حسن]] {{ع}} [[مخالفت]] کردند و با تحریک [[عایشه]] مانع از آن شدند و فجایعی را آفریدند.
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش