پرش به محتوا

قلب در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
*[[قلب]] [[روحانی]] حد و مرز بین [[انسان]] و حیوان است. [[انسان]] به‌واسطه [[قلب]] [[روحانی]] حقایق معنوی را [[درک]] می‌کند و راه کمال را می‌پیماید. [[قلب]] [[روحانی]] ابزار [[آدمی]] در رسیدن و دریافت [[کمالات]] معنوی و حصول [[معرفت]] و باورهای یقینی و به‌کارگیری [[ایمان]] و [[اعتقاد]] است. [[آدمیان]] به نسبت صفای [[قلب]] خود، دریافت‌کننده حقایق معنوی و [[قرآنی]] می‌شوند. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر [[حقیقت]] [[قلب]] [[روحانی]] صحه گذاشته و از آن به‌عنوان یکی از ارکان اصلی [[هدایت]] یاد کرده است: (بی‌گمان) در این هلاک پیشینیان [[پند]] و تذکر است آن را که قلبی هوشیار داشته باشد...<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ }}؛ سوره ق، آیه ۳۷</ref>. هم‌چنین در فرازهایی نپذیرفتن سخن [[حق]] را به‌دلیل [[مرگ]] [[قلوب]] یا عدم [[توان]] دریافت قلبی افراد می‌داند: چه آن‌که آن‌ها را دل‌هایی است بی‌ادراک و [[معرفت]]، و دیده‌هایی بی‌نور و [[بصیرت]]، و گوش‌هایی ناشنوایی [[حقیقت]]؛ آن‌ها مانند چهارپایان‌اند، بلکه بسی گمراه‌تر<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ }}؛ سوره اعراف، آیه۱۷۹</ref>.
*[[قلب]] [[روحانی]] حد و مرز بین [[انسان]] و حیوان است. [[انسان]] به‌واسطه [[قلب]] [[روحانی]] حقایق معنوی را [[درک]] می‌کند و راه کمال را می‌پیماید. [[قلب]] [[روحانی]] ابزار [[آدمی]] در رسیدن و دریافت [[کمالات]] معنوی و حصول [[معرفت]] و باورهای یقینی و به‌کارگیری [[ایمان]] و [[اعتقاد]] است. [[آدمیان]] به نسبت صفای [[قلب]] خود، دریافت‌کننده حقایق معنوی و [[قرآنی]] می‌شوند. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر [[حقیقت]] [[قلب]] [[روحانی]] صحه گذاشته و از آن به‌عنوان یکی از ارکان اصلی [[هدایت]] یاد کرده است: (بی‌گمان) در این هلاک پیشینیان [[پند]] و تذکر است آن را که قلبی هوشیار داشته باشد...<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ }}؛ سوره ق، آیه ۳۷</ref>. هم‌چنین در فرازهایی نپذیرفتن سخن [[حق]] را به‌دلیل [[مرگ]] [[قلوب]] یا عدم [[توان]] دریافت قلبی افراد می‌داند: چه آن‌که آن‌ها را دل‌هایی است بی‌ادراک و [[معرفت]]، و دیده‌هایی بی‌نور و [[بصیرت]]، و گوش‌هایی ناشنوایی [[حقیقت]]؛ آن‌ها مانند چهارپایان‌اند، بلکه بسی گمراه‌تر<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ }}؛ سوره اعراف، آیه۱۷۹</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} [[انسانیت]] [[انسان]] را در [[قلب]] او می‌داند و نیز [[دانایی]] را همچون درختی برمی‌شمارد که [[جایگاه]] رویش آن در [[قلب]] [[آدمی]] است<ref>غررالحکم، ۲ / ۱۰۶</ref>. از این‌رو [[قلب]] سرچشمه [[دانایی]] است<ref>غررالحکم، ۲ / ۱۶۹</ref>. [[قلب]] [[باطنی]] لطیفه‌ای است [[روحانی]] که تعلقی به [[بدن]] [[آدمی]] دارد و حقیقتی معنوی و [[الهی]] است که به [[روح]] [[انسان]] داده شده و در توجه به [[بدن]] [[انسان]] به [[قلب]] بدنی توجه می‌کند. [[قلب]] بدنی ما مرکز توجه [[قلب]] معنوی است. از این‌رو گاه در شرایط خاص و هیجان‌ها و تألمات گوناگون، [[قلب]] ظاهری [[آدمی]] کانون تألمات و [[رنج‌ها]] یا شادی‌ها و هیجانات قرار می‌گیرد و احساس حقیقی [[آدمی]] در [[قلب]] ظاهری او بروز می‌یابد. [[شناخت]] و [[اصلاح]] [[قلب]] به [[فضیلت]] [[تهذیب نفس]] می‌انجامد و سیر [[آدمی]] را به سوی کمال، آسان می‌کند. از این‌رو [[امام]] {{ع}} [[باطن]] [[قلب]] [[انسان]] را نسبت به [[درک]] [[اسرار غیب]]، بسیار نزدیک می‌بیند.
*[[امام علی]] {{ع}} [[انسانیت]] [[انسان]] را در [[قلب]] او می‌داند و نیز [[دانایی]] را همچون درختی برمی‌شمارد که [[جایگاه]] رویش آن در [[قلب]] [[آدمی]] است<ref>غررالحکم، ۲ / ۱۰۶</ref>. از این‌رو [[قلب]] سرچشمه [[دانایی]] است<ref>غررالحکم، ۲ / ۱۶۹</ref>. [[قلب]] [[باطنی]] لطیفه‌ای است [[روحانی]] که تعلقی به [[بدن]] [[آدمی]] دارد و حقیقتی معنوی و [[الهی]] است که به [[روح]] [[انسان]] داده شده و در توجه به [[بدن]] [[انسان]] به [[قلب]] بدنی توجه می‌کند. [[قلب]] بدنی ما مرکز توجه [[قلب]] معنوی است. از این‌رو گاه در شرایط خاص و هیجان‌ها و تألمات گوناگون، [[قلب]] ظاهری [[آدمی]] کانون تألمات و [[رنج‌ها]] یا شادی‌ها و هیجانات قرار می‌گیرد و احساس حقیقی [[آدمی]] در [[قلب]] ظاهری او بروز می‌یابد. [[شناخت]] و [[اصلاح]] [[قلب]] به [[فضیلت]] [[تهذیب نفس]] می‌انجامد و سیر [[آدمی]] را به سوی کمال، آسان می‌کند. از این‌رو [[امام]] {{ع}} [[باطن]] [[قلب]] [[انسان]] را نسبت به [[درک]] [[اسرار غیب]]، بسیار نزدیک می‌بیند.
*[[امام علی]] {{ع}} [[قلب]] را [[جایگاه]] توجه [[خداوند]] و پاک‌سازی [[قلب]] را باعث نظر [[خداوند]] می‌داند. از این‌رو موضوع [[قلب]] و نقش آن در حیات معنوی [[آدمی]] امری بسیار مهم و مؤثر است و مورد توجه [[تعالیم قرآن]] و [[اهل بیت]] {{عم}} قرار دارد. [[قلب]] و [[عقل]] در وجود [[آدمی]] دو [[حقیقت]] مستقل و در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند. در [[تعالیم دینی]] نقش [[عقل]] در [[قلب]] [[انسان]] به‌مثابه چراغ و [[بیداری]] [[قلب]] و جلوگیری از [[سستی]] و رکود آن برشمرده‌اند. از جمله [[امام علی]] {{ع}} در [[نامه]] [[تربیتی]] خود می‌فرماید:
*[[امام علی]] {{ع}} [[قلب]] را [[جایگاه]] توجه [[خداوند]] و پاک‌سازی [[قلب]] را باعث نظر [[خداوند]] می‌داند. از این‌رو موضوع [[قلب]] و نقش آن در حیات معنوی [[آدمی]] امری بسیار مهم و مؤثر است و مورد توجه [[تعالیم قرآن]] و [[اهل بیت]] {{عم}} قرار دارد. [[قلب]] و [[عقل]] در وجود [[آدمی]] دو [[حقیقت]] مستقل و در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند. در [[تعالیم دینی]] نقش [[عقل]] در [[قلب]] [[انسان]] به‌مثابه چراغ و [[بیداری]] [[قلب]] و جلوگیری از [[سستی]] و رکود آن برشمرده‌اند. از جمله [[امام علی]] {{ع}} در [[نامه]] [[تربیتی]] خود می‌فرماید: دلت را به [[اندرز]] زنده‌دار و به [[پارسایی]] بمیران، به [[یقین]] نیرو بخش و به [[حکمت]] روشن گردان، با یاد مرگش [[خوار]] و به اقرار به نیست‌شدنش وادار ساز. به سختی‌های دنیایش [[بینا]] گردان و از صولت روزگار و دگرگونی [[آشکار]] لیل و نهارش بترسان. خبرهای گذشتگان را بدو عرضه‌دار و آنچه را به آنان که پیش از تو بودند رسید به یادش آر<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>.
دلت را به [[اندرز]] زنده‌دار و به [[پارسایی]] بمیران، به [[یقین]] نیرو بخش و به [[حکمت]] روشن گردان، با یاد مرگش [[خوار]] و به اقرار به نیست‌شدنش وادار ساز. به سختی‌های دنیایش [[بینا]] گردان و از صولت روزگار و دگرگونی [[آشکار]] لیل و نهارش بترسان. خبرهای گذشتگان را بدو عرضه‌دار و آنچه را به آنان که پیش از تو بودند رسید به یادش آر<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>.
*از این‌روایت چنین به‌دست می‌آید که [[قلب]] [[آدمی]] با [[موعظه]] و [[پند]] زنده می‌شود و با [[زهد]] ورزیدن عنان آن کنترل خواهد شد. [[یقین]]، [[قلب]] را [[قوت]] می‌بخشد، [[حکمت]] و [[دانش]] [[قلب]] را روشن و [[آگاه]] می‌سازد، یاد [[مرگ]] [[قلب]] را [[مطیع]] می‌کند، [[تفکر]] در نابودی [[دنیا]] و [[عالم هستی]] [[قلب]] را به‌خضوع وامی‌دارد و [[تفکر]] در [[دنیا]] و حوادث آن [[قلب]] را [[بصیر]] و [[بینا]] می‌گرداند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 643- 645.</ref>.
*از این‌روایت چنین به‌دست می‌آید که [[قلب]] [[آدمی]] با [[موعظه]] و [[پند]] زنده می‌شود و با [[زهد]] ورزیدن عنان آن کنترل خواهد شد. [[یقین]]، [[قلب]] را [[قوت]] می‌بخشد، [[حکمت]] و [[دانش]] [[قلب]] را روشن و [[آگاه]] می‌سازد، یاد [[مرگ]] [[قلب]] را [[مطیع]] می‌کند، [[تفکر]] در نابودی [[دنیا]] و [[عالم هستی]] [[قلب]] را به‌خضوع وامی‌دارد و [[تفکر]] در [[دنیا]] و حوادث آن [[قلب]] را [[بصیر]] و [[بینا]] می‌گرداند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 643- 645.</ref>.


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش