جنگ نهروان در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[جنگ نهروان]]، [[نبرد امام]]{{ع}} با [[خوارج]] در منطقه [[نهروان]] بود. [[خوارج]] گروهی از [[یاران امام]]{{ع}}، قاریان [[قرآن]] و عابدانی ناآگاه بودند که در [[جنگ صفین]] پس از بر نیزه شدن قرآنها دست از [[جنگ]] کشیدند و از [[امام]]{{ع}} خواستند [[داوری]] [[قرآن]] را بپذیرد و [[امام]]{{ع}} بهناچار [[آتشبس]] را قبول کرد. [[خوارج]] پس از پذیرش و تعیین دو [[حَکَم]] از سوی هر یک از [[سپاه]] [[کوفه]] و [[شام]] به این کار اعتراض کردند و آن را خلاف [[شرع]] دانستند و شعار لاحکم اِلّا لله سر دادند و بههمین جهت به آنان "[[محکِّمه]]" گویند.[[امام]]{{ع}} در سخنی فرمود: [[شُرات]]<ref>از این جهت به به آنان "شُرات" میگویند که لجبازی کردند. البته آنان مدعی بودند این وجه تسمیه بدان جهت است که دنیای خود را به آخرت و بهشت فروختهاند.</ref> [[محکمه]] خواهان [[مرگ]] همه ما هستند. آنان مدعی شدند [[امام]]{{ع}} با پذیرش [[حکمیّت]] [[کافر]] شده است و باید [[توبه]] کند. [[امام]]{{ع}} [[حکمیّت]] را خلاف [[شرع]] نمیدانست و باین کرد که آیا بعد از جهادم همراه [[پیامبر]] اقرار به [[کفر]] کنم. آنان از [[علی]] جدا شدند و بر ضد [[امام]]{{ع}} [[قیام]] و [[خروج]] کردند. اولین تجمع ۱۲ هزار نفری را در روستای [[حروراء]] نزدیک [[کوفه]] برگزار کردند، از این رو به آنان "[[حروریه]]" نیز میگویند. | *[[جنگ نهروان]]، [[نبرد امام]]{{ع}} با [[خوارج]] در منطقه [[نهروان]] بود. [[خوارج]] گروهی از [[یاران امام]]{{ع}}، قاریان [[قرآن]] و عابدانی ناآگاه بودند که در [[جنگ صفین]] پس از بر نیزه شدن قرآنها دست از [[جنگ]] کشیدند و از [[امام]]{{ع}} خواستند [[داوری]] [[قرآن]] را بپذیرد و [[امام]]{{ع}} بهناچار [[آتشبس]] را قبول کرد. [[خوارج]] پس از پذیرش و تعیین دو [[حَکَم]] از سوی هر یک از [[سپاه]] [[کوفه]] و [[شام]] به این کار اعتراض کردند و آن را خلاف [[شرع]] دانستند و شعار لاحکم اِلّا لله سر دادند و بههمین جهت به آنان "[[محکِّمه]]" گویند.[[امام]]{{ع}} در سخنی فرمود: [[شُرات]]<ref>از این جهت به به آنان "شُرات" میگویند که لجبازی کردند. البته آنان مدعی بودند این وجه تسمیه بدان جهت است که دنیای خود را به آخرت و بهشت فروختهاند.</ref> [[محکمه]] خواهان [[مرگ]] همه ما هستند. آنان مدعی شدند [[امام]]{{ع}} با پذیرش [[حکمیّت]] [[کافر]] شده است و باید [[توبه]] کند. [[امام]]{{ع}} [[حکمیّت]] را خلاف [[شرع]] نمیدانست و باین کرد که آیا بعد از جهادم همراه [[پیامبر]] اقرار به [[کفر]] کنم. آنان از [[علی]] جدا شدند و بر ضد [[امام]]{{ع}} [[قیام]] و [[خروج]] کردند. اولین تجمع ۱۲ هزار نفری را در روستای [[حروراء]] نزدیک [[کوفه]] برگزار کردند، از این رو به آنان "[[حروریه]]" نیز میگویند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 261.</ref>. | ||
==برخورد روشنگرانه [[امام]]{{ع}} با [[خوارج]]== | ==برخورد روشنگرانه [[امام]]{{ع}} با [[خوارج]]== | ||
*[[امام]]{{ع}} به روشنگری در برابر [[خوارج]] میپرداخت و خود را [[احتجاج]] کننده بر ضد [[خوارج]] معرفی میکرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۵</ref> و به [[شبهات]] آنان پاسخ میداد. نخست [[عبدالله بن عباس]] را به سوی آنان فرستاد. به وی توصیه کرد با سنّت با آنان [[احتجاج]] کن<ref>نهج البلاغه، نامه ۷۷</ref>. سپس خود به میان آنان رفت و به تمام پرسشها و شبهههایش پاسخ داد و فرمود: ما مردان را [[حَکَم]] قرار ندادهایم بلکه [[قرآن]] را [[حکم]] قرار دادیم و ترجمان آن به دست مردان است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵</ref>. درباره [[حکمیت]] که آن را خلاف [[شرع]] میدانستند نیز فرمود: [[پیامبر]] در [[جنگ]] با [[بنیقریظه]]، [[سعد بن معاذ]] را [[حَکَم]] قرارداد. همچنین به پنج سؤال دیگر آنان نیز پاسخ داد. بسیاری قانع شدند و به [[کوفه]] آمدند. چهار هزار نفر از آنان بر [[عقیده]] خود باقی ماندند. [[امام]]{{ع}} در برخورد با آنان صبورانه به افشاگری پرداخت<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۹۸ و خطبههای ۴۰ و ۱۸۴</ref>. [[امام]] [[یاران]] خویش را از برخورد خشونتآمیز با آنان [[نهی]] میکرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲۰</ref>. سهمشان را از [[بیت المال]] قطع نکرد و از ورود به اجتماع و [[مسجد]] [[ممنوع]] نشدند. [[امام]] درباره آنها فرمود، تا زمانی که به [[جنگ]] نپردازند با آنها [[جنگ]] نخواهد کرد. | *[[امام]]{{ع}} به روشنگری در برابر [[خوارج]] میپرداخت و خود را [[احتجاج]] کننده بر ضد [[خوارج]] معرفی میکرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۵</ref> و به [[شبهات]] آنان پاسخ میداد. نخست [[عبدالله بن عباس]] را به سوی آنان فرستاد. به وی توصیه کرد با سنّت با آنان [[احتجاج]] کن<ref>نهج البلاغه، نامه ۷۷</ref>. سپس خود به میان آنان رفت و به تمام پرسشها و شبهههایش پاسخ داد و فرمود: ما مردان را [[حَکَم]] قرار ندادهایم بلکه [[قرآن]] را [[حکم]] قرار دادیم و ترجمان آن به دست مردان است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵</ref>. درباره [[حکمیت]] که آن را خلاف [[شرع]] میدانستند نیز فرمود: [[پیامبر]] در [[جنگ]] با [[بنیقریظه]]، [[سعد بن معاذ]] را [[حَکَم]] قرارداد. همچنین به پنج سؤال دیگر آنان نیز پاسخ داد. بسیاری قانع شدند و به [[کوفه]] آمدند. چهار هزار نفر از آنان بر [[عقیده]] خود باقی ماندند. [[امام]]{{ع}} در برخورد با آنان صبورانه به افشاگری پرداخت<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۹۸ و خطبههای ۴۰ و ۱۸۴</ref>. [[امام]] [[یاران]] خویش را از برخورد خشونتآمیز با آنان [[نهی]] میکرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲۰</ref>. سهمشان را از [[بیت المال]] قطع نکرد و از ورود به اجتماع و [[مسجد]] [[ممنوع]] نشدند. [[امام]] درباره آنها فرمود، تا زمانی که به [[جنگ]] نپردازند با آنها [[جنگ]] نخواهد کرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 261.</ref>. | ||
==مقدمات [[جنگ]] با [[خوارج نهروان]]== | ==مقدمات [[جنگ]] با [[خوارج نهروان]]== | ||
*پس از پایان جریان [[حکمیت]] و [[خیانت]] دو [[حَکَم]]، [[امام]]{{ع}} تصمیم گرفت بار دوم به [[جنگ]] با [[معاویه]] بپردازد. همزمان [[خوارج]] به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن وهب راسبی]]، نیمهشب، [[کوفه]] را ترک کردند و به منطقه انبار رفتند. آنها از طریق [[فرات]] خود را به [[مدائن]] رساندند. گروهی از [[خوارج]] [[بصره]] نیز حرکت کردند تا به دجله رسیدند و دو گروه در منطقه [[نهروان]] با هم روبهرو شدند. [[امام]]{{ع}} در نامهای به [[عبدالله وهب]] و دیگر [[فرماندهان]] آنان نوشت: "میخواهیم به [[جنگ]] دشمنمان و دشمنتان ([[معاویه]]) برویم، شما نیز بیایید." [[ابن وهب]] پاسخ داد: "تو برای خود ناراحتی نه پروردگارت، اگر به [[کفر]] خود اقرار و [[توبه]] کنی، درباره درخواست تو [[فکر]] میکنیم." وقتی [[امام]]{{ع}} از [[هدایت]] [[خوارج]] [[ناامید]] شد، آنها را به حال خود رها کرد و [[مردم]] را برای [[نبرد]] با [[معاویه]] فراخواند. به تمام [[کارگزاران]] خود [[نامه]] نوشت که افرادی را جایگزین خود کنند. همچنین نامهای به [[عبدالله بن عباس]]، استاندار [[بصره]]، نوشت که ما در [[نخیله]] منتظریم. او هفت هزار نفر را به [[کوفه]] فرستاد. | *پس از پایان جریان [[حکمیت]] و [[خیانت]] دو [[حَکَم]]، [[امام]]{{ع}} تصمیم گرفت بار دوم به [[جنگ]] با [[معاویه]] بپردازد. همزمان [[خوارج]] به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن وهب راسبی]]، نیمهشب، [[کوفه]] را ترک کردند و به منطقه انبار رفتند. آنها از طریق [[فرات]] خود را به [[مدائن]] رساندند. گروهی از [[خوارج]] [[بصره]] نیز حرکت کردند تا به دجله رسیدند و دو گروه در منطقه [[نهروان]] با هم روبهرو شدند. [[امام]]{{ع}} در نامهای به [[عبدالله وهب]] و دیگر [[فرماندهان]] آنان نوشت: "میخواهیم به [[جنگ]] دشمنمان و دشمنتان ([[معاویه]]) برویم، شما نیز بیایید." [[ابن وهب]] پاسخ داد: "تو برای خود ناراحتی نه پروردگارت، اگر به [[کفر]] خود اقرار و [[توبه]] کنی، درباره درخواست تو [[فکر]] میکنیم." وقتی [[امام]]{{ع}} از [[هدایت]] [[خوارج]] [[ناامید]] شد، آنها را به حال خود رها کرد و [[مردم]] را برای [[نبرد]] با [[معاویه]] فراخواند. به تمام [[کارگزاران]] خود [[نامه]] نوشت که افرادی را جایگزین خود کنند. همچنین نامهای به [[عبدالله بن عباس]]، استاندار [[بصره]]، نوشت که ما در [[نخیله]] منتظریم. او هفت هزار نفر را به [[کوفه]] فرستاد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 262.</ref>. | ||
==[[جنایات خوارج نهروان]]== | ==[[جنایات خوارج نهروان]]== | ||
*[[امام]]{{ع}} [[دستور]] داده بود تا زمانی که [[خوارج]] مشکلی نیافرینند، با آنها کاری نداشته باشند.[[خوارج]] در مسیر خود به [[عبدالله بن خباب]] ارت رسیدند. او به [[نقل]] [[شیخ طوسی]] [[کارگزار]] [[نهروان]] بود. گفتوگویی بین آنان رخ داد. یکی از [[خوارج]] خرمایی را که از درخت افتاده بود، برداشت و خورد. دیگری پرسید: "به چه چیز آن را [[حلال]] دانستی؟" وی خرما را از دهانش دور انداخت و دیگری به کشتن خوکی اعتراض کرد که از افراد معاهد است. [[ابن خباب]] گفت: "آیا شما را [[راهنمایی]] کنم به کسی که [[حرمت]] وی از خوک بیشتر است؟" گفتند: "چه کسی است؟" گفت: "من." پس او را کشتند. آنان سر ابن خباب را جدا کردند، شکم همسر باردارش را دریدند و سه [[زن]] دیگر را کشتند. [[امام]]{{ع}} [[حارث بن مره]] را برای کسب اطلاع فرستاد، اما او نیز کشته شد. | *[[امام]]{{ع}} [[دستور]] داده بود تا زمانی که [[خوارج]] مشکلی نیافرینند، با آنها کاری نداشته باشند.[[خوارج]] در مسیر خود به [[عبدالله بن خباب]] ارت رسیدند. او به [[نقل]] [[شیخ طوسی]] [[کارگزار]] [[نهروان]] بود. گفتوگویی بین آنان رخ داد. یکی از [[خوارج]] خرمایی را که از درخت افتاده بود، برداشت و خورد. دیگری پرسید: "به چه چیز آن را [[حلال]] دانستی؟" وی خرما را از دهانش دور انداخت و دیگری به کشتن خوکی اعتراض کرد که از افراد معاهد است. [[ابن خباب]] گفت: "آیا شما را [[راهنمایی]] کنم به کسی که [[حرمت]] وی از خوک بیشتر است؟" گفتند: "چه کسی است؟" گفت: "من." پس او را کشتند. آنان سر ابن خباب را جدا کردند، شکم همسر باردارش را دریدند و سه [[زن]] دیگر را کشتند. [[امام]]{{ع}} [[حارث بن مره]] را برای کسب اطلاع فرستاد، اما او نیز کشته شد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 262.</ref>. | ||
==تصمیم به [[نبرد]] با [[خوارج]]== | ==تصمیم به [[نبرد]] با [[خوارج]]== | ||
*[[امام]]{{ع}} در [[نخیله]] بود که [[اخبار]] [[جنایات خوارج]] به ایشان رسید. [[مردم]] به [[امام]]{{ع}} گفتند: "چرا این اشخاص را پشت سر گذاشتی که بر [[اموال]] زنان و فرزندانمان مسلّط شوند. نخست ما را به [[جنگ]] اینان ببر و پس از اینکه از آنان آسوده شدیم، ما را به [[جنگ]] [[شامیان]] بفرست." به [[نقلی]] دیگر، نامهای به [[امام]]{{ع}} رسید که چهار هزار نفر از [[خوارج]] در [[نهروان]] جمع شدهاند و ابنخباب، [[زن]] و فرزندش را کشتهاند. [[امام]]{{ع}} فرمود: "آه [[عبدالله]] اگر بهخاطر [[دین خدا]] گرفتار این فاجعه شدی، تو و خانوادهات بهسوی [[بهشت]] میروید." [[مردم]] که خبر [[نامه]] را شنیدند، فریاد برآوردند، نظرت چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: "بهسوی این سرکشان بروید. به [[خدا]] [[سوگند]] که نابودی آنان و ورودشان به [[جهنم]] را میبینم.[[امام]]{{ع}} بهسوی [[نهروان]] حرکت کرد و در راه، خبر از کشته شدن آنها داد. به [[خدا]] [[سوگند]] از آنان ده نفر [[نجات]] نمییابند و از شما ده نفر از بین نمیروند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۹</ref>. | *[[امام]]{{ع}} در [[نخیله]] بود که [[اخبار]] [[جنایات خوارج]] به ایشان رسید. [[مردم]] به [[امام]]{{ع}} گفتند: "چرا این اشخاص را پشت سر گذاشتی که بر [[اموال]] زنان و فرزندانمان مسلّط شوند. نخست ما را به [[جنگ]] اینان ببر و پس از اینکه از آنان آسوده شدیم، ما را به [[جنگ]] [[شامیان]] بفرست." به [[نقلی]] دیگر، نامهای به [[امام]]{{ع}} رسید که چهار هزار نفر از [[خوارج]] در [[نهروان]] جمع شدهاند و ابنخباب، [[زن]] و فرزندش را کشتهاند. [[امام]]{{ع}} فرمود: "آه [[عبدالله]] اگر بهخاطر [[دین خدا]] گرفتار این فاجعه شدی، تو و خانوادهات بهسوی [[بهشت]] میروید." [[مردم]] که خبر [[نامه]] را شنیدند، فریاد برآوردند، نظرت چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: "بهسوی این سرکشان بروید. به [[خدا]] [[سوگند]] که نابودی آنان و ورودشان به [[جهنم]] را میبینم.[[امام]]{{ع}} بهسوی [[نهروان]] حرکت کرد و در راه، خبر از کشته شدن آنها داد. به [[خدا]] [[سوگند]] از آنان ده نفر [[نجات]] نمییابند و از شما ده نفر از بین نمیروند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 262-263.</ref>. | ||
==رویارویی با [[خوارج]]== | ==رویارویی با [[خوارج]]== | ||
*[[امام]]{{ع}} وقتی در برابر [[خوارج]] قرار گرفت، درباره کشتن [[عبدالله بن خباب]] از آنان پرسید. آنها اقرار به کشتن وی کردند. [[امام]]{{ع}} فرمود: "از گردانها بهطور جداگانه بپرسید." سؤال کردند، آنها همه اعتراف کردند. [[امام]]{{ع}} فرمود: "چه کسی [[عبدالله بن خباب]] را کشته است؟" همه گفتند: "تو را میکشیم، همان گونه که او را کشتیم، همگی ما او را کشتیم." [[امام]]{{ع}} فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]] اگر تمام اهل [[دنیا]] این گونه اعتراف به کشتن [[عبدالله بن خباب]] کنند و من بر کشتن آنها توانا باشم، آنان را خواهم کشت. | *[[امام]]{{ع}} وقتی در برابر [[خوارج]] قرار گرفت، درباره کشتن [[عبدالله بن خباب]] از آنان پرسید. آنها اقرار به کشتن وی کردند. [[امام]]{{ع}} فرمود: "از گردانها بهطور جداگانه بپرسید." سؤال کردند، آنها همه اعتراف کردند. [[امام]]{{ع}} فرمود: "چه کسی [[عبدالله بن خباب]] را کشته است؟" همه گفتند: "تو را میکشیم، همان گونه که او را کشتیم، همگی ما او را کشتیم." [[امام]]{{ع}} فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]] اگر تمام اهل [[دنیا]] این گونه اعتراف به کشتن [[عبدالله بن خباب]] کنند و من بر کشتن آنها توانا باشم، آنان را خواهم کشت"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 263.</ref>. | ||
==[[سازماندهی]] و برافراشتن [[پرچم]] [[امان]]== | ==[[سازماندهی]] و برافراشتن [[پرچم]] [[امان]]== | ||
*[[امام]]{{ع}} بعد از [[تلاش]] بینتیجه برای منصرف کردن آنها از [[جنگ]]، به [[سازماندهی]] نیروهای خود پرداخت. [[حُجر بن عدی]] را در سمت راست [[سپاه]]، [[مَعقل بن قیس]] را در سمت چپ و [[ابوایّوب انصاری]] را بر سوارهنظام و [[ابوقتاده]] [[انصاری]] را بر پیادهنظام گمارد. [[امام]]{{ع}} برای جلوگیری از کشته شدن آنان [[پرچم]] [[امان]] را به [[ابوایّوب انصاری]] سپرد و دستوراتی به وی داد. او فریاد برآورد: "هرکس از شما [[خوارج]] زیر این [[پرچم]] قرار گیرد، مشروط به اینکه کسی را نکشته باشد، در [[امان]] است. هرکس از این گروه جدا شود و به [[کوفه]] یا [[مدائن]] برود، در [[امان]] است. ما پس از این که [[قاتلان]] برادران خود را بکشیم، نیازی به ریختن [[خون]] شما نداریم." از چهار هزار فقط هزار نفر یا کمتر با [[خوارج]] باقی ماندند. به [[نقل]] [[طبری]] دو هزار و هشت نفر با [[عبدالله بن وهب]] باقی ماندند. | *[[امام]]{{ع}} بعد از [[تلاش]] بینتیجه برای منصرف کردن آنها از [[جنگ]]، به [[سازماندهی]] نیروهای خود پرداخت. [[حُجر بن عدی]] را در سمت راست [[سپاه]]، [[مَعقل بن قیس]] را در سمت چپ و [[ابوایّوب انصاری]] را بر سوارهنظام و [[ابوقتاده]] [[انصاری]] را بر پیادهنظام گمارد. [[امام]]{{ع}} برای جلوگیری از کشته شدن آنان [[پرچم]] [[امان]] را به [[ابوایّوب انصاری]] سپرد و دستوراتی به وی داد. او فریاد برآورد: "هرکس از شما [[خوارج]] زیر این [[پرچم]] قرار گیرد، مشروط به اینکه کسی را نکشته باشد، در [[امان]] است. هرکس از این گروه جدا شود و به [[کوفه]] یا [[مدائن]] برود، در [[امان]] است. ما پس از این که [[قاتلان]] برادران خود را بکشیم، نیازی به ریختن [[خون]] شما نداریم." از چهار هزار فقط هزار نفر یا کمتر با [[خوارج]] باقی ماندند. به [[نقل]] [[طبری]] دو هزار و هشت نفر با [[عبدالله بن وهب]] باقی ماندند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 263.</ref>. | ||
==[[نبرد]] دو نیرو== | ==[[نبرد]] دو نیرو== | ||
*وقتی که دو نیرو در برابر هم قرار گرفتند، [[عبدالله بن وهب]] بهسوی [[سپاه امام]] یورش برد. [[امام]]{{ع}} فرمود: "شما دست نگه دارید تا آنان [[جنگ]] را شروع کنند." [[خوارج]] حمله را با شعار {{عربی|" لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ "}} آغاز کردند. تیراندازان به آنان حمله و خاموششان کردند. سواران از دو سو حمله کردند پیادگان نیز با [[شمشیر]] و نیزه حمله بردند و چیزی نگذشت که آنان را از پا درآوردند. از [[یاران علی]]{{ع}} تنها نه نفر کشته شدند و از [[خوارج]] ده نفر [[نجات]] یافتند. [[امام علی]]{{ع}} آنچه در اردوگاه [[خوارج]] مانده بود (مانند [[سلاح]] و چهارپایان استفاده شده در [[جنگ]]) جمع و میان رزمندگان تقسیم کرد و دیگر کالاها و بردگان را به صاحبانشان بازگرداند. پس از [[نبرد]]، وقتی [[امام]]{{ع}} بر کشتههای [[خوارج]] میگذشت، فرمود: "گرفتار باشید، به شما زیاد رساند کسی که شما را [[فریب]] داد." گفته شد: "ای [[امام]]، چه کسی آنانرا [[فریب]] داد؟" فرمود: "[[شیطان]] [[گمراه کننده]] و نفسهایی که به زشتی [[فرمان]] میدهند"<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۳</ref>. [[امام]]{{ع}} [[جنگ]] با [[خوارج]] را پس از خود منع کرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۱</ref>. | *وقتی که دو نیرو در برابر هم قرار گرفتند، [[عبدالله بن وهب]] بهسوی [[سپاه امام]] یورش برد. [[امام]]{{ع}} فرمود: "شما دست نگه دارید تا آنان [[جنگ]] را شروع کنند." [[خوارج]] حمله را با شعار {{عربی|" لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ "}} آغاز کردند. تیراندازان به آنان حمله و خاموششان کردند. سواران از دو سو حمله کردند پیادگان نیز با [[شمشیر]] و نیزه حمله بردند و چیزی نگذشت که آنان را از پا درآوردند. از [[یاران علی]]{{ع}} تنها نه نفر کشته شدند و از [[خوارج]] ده نفر [[نجات]] یافتند. [[امام علی]]{{ع}} آنچه در اردوگاه [[خوارج]] مانده بود (مانند [[سلاح]] و چهارپایان استفاده شده در [[جنگ]]) جمع و میان رزمندگان تقسیم کرد و دیگر کالاها و بردگان را به صاحبانشان بازگرداند. پس از [[نبرد]]، وقتی [[امام]]{{ع}} بر کشتههای [[خوارج]] میگذشت، فرمود: "گرفتار باشید، به شما زیاد رساند کسی که شما را [[فریب]] داد." گفته شد: "ای [[امام]]، چه کسی آنانرا [[فریب]] داد؟" فرمود: "[[شیطان]] [[گمراه کننده]] و نفسهایی که به زشتی [[فرمان]] میدهند"<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۳</ref>. [[امام]]{{ع}} [[جنگ]] با [[خوارج]] را پس از خود منع کرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 263-264.</ref>. | ||
==باقی مانده [[خوارج]]== | ==باقی مانده [[خوارج]]== | ||
*پس از کشته شدن [[خوارج]]، [[امام]]{{ع}} فرمود: آنها از بین نرفتهاند. آنان نطفهای هستند در پشت مردان و رحم زنان، هرگاه رئیسی از آنان [[ظهور]] نماید، کشته شود. تا اینکه آخر آنان دزدان راهزن باشند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۰</ref>. | *پس از کشته شدن [[خوارج]]، [[امام]]{{ع}} فرمود: آنها از بین نرفتهاند. آنان نطفهای هستند در پشت مردان و رحم زنان، هرگاه رئیسی از آنان [[ظهور]] نماید، کشته شود. تا اینکه آخر آنان دزدان راهزن باشند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۰</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 264.</ref>. | ||
*همان گونه که [[امام]]{{ع}} فرمود، اکنون نیز گروهی از [[خوارج]] در عمان بهنام "[[فرقه اَباضیه]]" حضور دارند. پس از [[نهروان]] [[خوارج]] چندین [[قیام]] علیه [[امام]] داشتند که [[امام]]{{ع}} برای [[سرکوب]] آنان نیرو فرستاد. [[شورش]] خریت بن راشد نیز از جمله شورشهای [[خوارج]] بهشمار میرود که در [[نهج البلاغه]] به آن اشاره شده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱</ref>»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص | *همان گونه که [[امام]]{{ع}} فرمود، اکنون نیز گروهی از [[خوارج]] در عمان بهنام "[[فرقه اَباضیه]]" حضور دارند. پس از [[نهروان]] [[خوارج]] چندین [[قیام]] علیه [[امام]] داشتند که [[امام]]{{ع}} برای [[سرکوب]] آنان نیرو فرستاد. [[شورش]] خریت بن راشد نیز از جمله شورشهای [[خوارج]] بهشمار میرود که در [[نهج البلاغه]] به آن اشاره شده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱</ref>»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 264.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |