خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
←فرازی از خطبه
(صفحهای تازه حاوی «{{نهج البلاغه/بالا}} {{امامت}} ==مقدمه== *پس از ماجرای سقیفه و کنار گذاشته شدن ...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
*پس از [[ماجرای سقیفه]] و کنار گذاشته شدن [[امام علی]] {{ع}} از [[خلافت]] که [[حق]] مسلم او بود، [[حضرت]] [[فاطمه]] {{س}} بهعنوان نخستین مدافع [[امام]] {{ع}} به [[قیام]] برخاست و سرانجام در راه [[دفاع]] از [[امامت]] در سال ۱۱ قمری به [[شهادت]] رسید. [[امام علی]] {{ع}} در [[دل]] شب و به [[همراهی]] عدهای اندک از [[خواص یاران]]، مخفیانه پیکر او را به [[خاک]] سپرد و در کنار مزارش نشست و با [[پیامبر]] لب به سخن گشود و با [[همسر]] خویش وداعی جانسوز کرد. | *پس از [[ماجرای سقیفه]] و کنار گذاشته شدن [[امام علی]] {{ع}} از [[خلافت]] که [[حق]] مسلم او بود، [[حضرت]] [[فاطمه]] {{س}} بهعنوان نخستین مدافع [[امام]] {{ع}} به [[قیام]] برخاست و سرانجام در راه [[دفاع]] از [[امامت]] در سال ۱۱ قمری به [[شهادت]] رسید. [[امام علی]] {{ع}} در [[دل]] شب و به [[همراهی]] عدهای اندک از [[خواص یاران]]، مخفیانه پیکر او را به [[خاک]] سپرد و در کنار مزارش نشست و با [[پیامبر]] لب به سخن گشود و با [[همسر]] خویش وداعی جانسوز کرد. | ||
==فرازی از [[خطبه]]== | ==فرازی از [[خطبه]]== | ||
*ای [[رسول خدا]]، [[سلام]] من و دخترت (که اینک در جوار تو فرود آمده شتابان به تو پیوسته است) بر تو باد. ای [[رسول خدا]]، از [[فراق]] [[برگزیده]] تو [[شکیبایی]] من کاستی گرفته، در [[غم]] فقدانش تاب و توانم نمانده است، اما آنچه از [[اندوه]] این فاجعه میکاهد، [[فراق]] عظیم و حضرتت و [[مصیبت]] سنگین و کمرشکن تو است که بس توانفرساتر باشد. آری، این من بودم که سر نازنینت را بر لحد [[گور]] نهادم و میان گردن و سینهام جانت را (که از کالبد برون میشد) احساس کردم، "همه از آن خداییم و بهسوی او بازمیگردیم." اینک آن [[امانت]] [[مقدس]] بازگردانده و آن گروگان عزیز باز پس گرفته میشود. از این پس اندوهم همیشگی و شبم گاه بیتابی و [[بیداری]] است تا به هنگامی که [[خداوند]] مرا نیز سرایی برگزیند که تو را در آن [[جایگاه]] باشد. زود باشد که دخترت تو را در جریان [[اخبار]] همداستانی امتت در جهت هضم | *ای [[رسول خدا]]، [[سلام]] من و دخترت (که اینک در جوار تو فرود آمده شتابان به تو پیوسته است) بر تو باد. ای [[رسول خدا]]، از [[فراق]] [[برگزیده]] تو [[شکیبایی]] من کاستی گرفته، در [[غم]] فقدانش تاب و توانم نمانده است، اما آنچه از [[اندوه]] این فاجعه میکاهد، [[فراق]] عظیم و حضرتت و [[مصیبت]] سنگین و کمرشکن تو است که بس توانفرساتر باشد. آری، این من بودم که سر نازنینت را بر لحد [[گور]] نهادم و میان گردن و سینهام جانت را (که از کالبد برون میشد) احساس کردم، "همه از آن خداییم و بهسوی او بازمیگردیم." اینک آن [[امانت]] [[مقدس]] بازگردانده و آن گروگان عزیز باز پس گرفته میشود. از این پس اندوهم همیشگی و شبم گاه بیتابی و [[بیداری]] است تا به هنگامی که [[خداوند]] مرا نیز سرایی برگزیند که تو را در آن [[جایگاه]] باشد. زود باشد که دخترت تو را در جریان [[اخبار]] همداستانی امتت در جهت هضم [[آزار]] و اذیّت وی قرار دهد. با این همه تو نیز با [[اصرار]] از او بپرس و چگونگی رفتارشان را با ما از او بجوی که آن همه به زمانی بود که چندانی از رحلتت نگذشته و یادت از خاطرهها نرفته بود. اینک من با شما دو عزیزم وداع میکنم بیآنکه از بودن با شما احساس خستگی و تنگی کنم، که اگر به خانه بازگردم نه از خستگی است و اگر بمانم نه از بدبینی به آن وعدههاست که [[خدا]] [[صابران]] را بدان نوید داده است.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 361.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |