قرآن در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[قرآن کریم]]، [[کلام]] [[پروردگار]] است. عین الفاظ [[قرآن]] توسط [[جبرئیل]]، [[فرشته]] [[امین]] [[وحی]]، از جانب [[خداوند]] بر [[قلب]] و زبان [[پیامبر اکرم]]، هم بهطور اجمالی و یکباره و هم بهطور تفصیلی و در مدت بیستوسه سال نازل شد و [[پیامبر]] آن را بر کاتبان [[وحی]] خواند. کاتبان با نظارت دقیق [[پیامبر]] آن را نوشتهاند و حافظان بسیار آن را حفظ و بهدفعات [[نقل]] کردهاند. [[قرآن کریم]] در [[عصر پیامبر]] مکتوب بوده، ولی مدون نبوده است. [[قرآن]] در سال ۲۸ هجری در [[عصر عثمان]]، تدوین شد. [[قرآن]] در ۱۱۴ سوره از سوره فاتحه تا سوره ناس تدوین شد. [[پیامبر اکرم]] در سالهای پایانی [[عمر]] خویش در [[حدیث]] معروف و [[متواتر]] [[ثقلین]] از [[قرآن]] و [[اهل بیت]] خویش بهعنوان دو یادگار گرانسنگ یاد میکند که هرگز از هم جدا نمیشوند و [[سعادت]] [[مردمان]] در گروه [[تمسک]] به این دو است. [[مردم]] در سایه هدایتهای [[قرآنی]] میتوانند راه [[رستگاری]] را بازیابند. [[شناخت قرآن]]، مبدأ حرکت تکاملی [[انسان]] است. کمالی که از تأثیرپذیری از [[قرآن]] حاصل میشود، از راه دیگر در دسترس [[انسان]] قرار نمیگیرد. با [[قرآن]] این فرصت حاصل میشود که [[انسان]] پایگاه خود را در [[جهان هستی]] و عوالم آن بشناسد و مقصود [[آفرینش]] خود را بداند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: هنگامی که [[فتنهها]] چون پارههای شب تار بر شما [[هجوم]] آورند و موجب گمراهیتان شوند، به [[قرآن]] [[پناه]] آورید<ref>ارشاد القلوب، ۱ / ۳۶</ref>. | *[[قرآن کریم]]، [[کلام]] [[پروردگار]] است. عین الفاظ [[قرآن]] توسط [[جبرئیل]]، [[فرشته]] [[امین]] [[وحی]]، از جانب [[خداوند]] بر [[قلب]] و زبان [[پیامبر اکرم]]، هم بهطور اجمالی و یکباره و هم بهطور تفصیلی و در مدت بیستوسه سال نازل شد و [[پیامبر]] آن را بر کاتبان [[وحی]] خواند. کاتبان با نظارت دقیق [[پیامبر]] آن را نوشتهاند و حافظان بسیار آن را حفظ و بهدفعات [[نقل]] کردهاند. [[قرآن کریم]] در [[عصر پیامبر]] مکتوب بوده، ولی مدون نبوده است. [[قرآن]] در سال ۲۸ هجری در [[عصر عثمان]]، تدوین شد. [[قرآن]] در ۱۱۴ سوره از سوره فاتحه تا سوره ناس تدوین شد. [[پیامبر اکرم]] در سالهای پایانی [[عمر]] خویش در [[حدیث]] معروف و [[متواتر]] [[ثقلین]] از [[قرآن]] و [[اهل بیت]] خویش بهعنوان دو یادگار گرانسنگ یاد میکند که هرگز از هم جدا نمیشوند و [[سعادت]] [[مردمان]] در گروه [[تمسک]] به این دو است. [[مردم]] در سایه هدایتهای [[قرآنی]] میتوانند راه [[رستگاری]] را بازیابند. [[شناخت قرآن]]، مبدأ حرکت تکاملی [[انسان]] است. کمالی که از تأثیرپذیری از [[قرآن]] حاصل میشود، از راه دیگر در دسترس [[انسان]] قرار نمیگیرد. با [[قرآن]] این فرصت حاصل میشود که [[انسان]] پایگاه خود را در [[جهان هستی]] و عوالم آن بشناسد و مقصود [[آفرینش]] خود را بداند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: هنگامی که [[فتنهها]] چون پارههای شب تار بر شما [[هجوم]] آورند و موجب گمراهیتان شوند، به [[قرآن]] [[پناه]] آورید<ref>ارشاد القلوب، ۱ / ۳۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 636- 637.</ref>. | ||
*توجه به این نکته ضروری است که [[قرآن]] زمانی [[نجاتبخش]] انسانهاست که در متن و بستر [[زندگی]] آنها قرار گیرد و [[انسانها]] در سایه آن به [[شناخت]] و روشنبینی دست یابند. بر این اساس، [[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] توجه ویژهای به [[قرآن]] دارد و بر محوریت [[کلام]] [[پروردگار]] تأکید میورزد. حضرتش از نظر [[شناخت]] و [[آگاهی]] از ظاهر و [[باطن]] و تنزیل و [[تأویل قرآن]]، پس از [[پیامبر]]، [[قرآن]] شناسترین بزرگان صدر اول [[اسلام]] است و بزرگان [[مفسران]] چون [[ابن عباس]]، [[علم]] [[تفسیر]] را از او فرا گرفتهاند. | *توجه به این نکته ضروری است که [[قرآن]] زمانی [[نجاتبخش]] انسانهاست که در متن و بستر [[زندگی]] آنها قرار گیرد و [[انسانها]] در سایه آن به [[شناخت]] و روشنبینی دست یابند. بر این اساس، [[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] توجه ویژهای به [[قرآن]] دارد و بر محوریت [[کلام]] [[پروردگار]] تأکید میورزد. حضرتش از نظر [[شناخت]] و [[آگاهی]] از ظاهر و [[باطن]] و تنزیل و [[تأویل قرآن]]، پس از [[پیامبر]]، [[قرآن]] شناسترین بزرگان صدر اول [[اسلام]] است و بزرگان [[مفسران]] چون [[ابن عباس]]، [[علم]] [[تفسیر]] را از او فرا گرفتهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 637.</ref>. | ||
==[[مصحف امام علی]] {{ع}} == | ==[[مصحف امام علی]] {{ع}} == | ||
*[[امام علی]] {{ع}} در [[روایات شیعه]] اولین گردآورنده و در [[روایات اهل سنت]] جزو اولین گردآورندگان [[قرآن کریم]] است. [[مصحف امام علی]] {{ع}}، گرچه از نظر محتوای [[قرآنی]] با [[مصحف]] [[امام]] ([[عثمانی]]) تفاوتی ندارد، اما در عین حال با دیگر مصاحف تفاوتهایی دارد که بارزترین آنها تنظیم برحسب [[نزول]]، تقدم ناسخ بر منسوخ و تعیین [[محکم و متشابه]] است. اضافات این [[مصحف]] نیز اضافات تفسیری است، نه اضافات [[قرآنی]]. | *[[امام علی]] {{ع}} در [[روایات شیعه]] اولین گردآورنده و در [[روایات اهل سنت]] جزو اولین گردآورندگان [[قرآن کریم]] است. [[مصحف امام علی]] {{ع}}، گرچه از نظر محتوای [[قرآنی]] با [[مصحف]] [[امام]] ([[عثمانی]]) تفاوتی ندارد، اما در عین حال با دیگر مصاحف تفاوتهایی دارد که بارزترین آنها تنظیم برحسب [[نزول]]، تقدم ناسخ بر منسوخ و تعیین [[محکم و متشابه]] است. اضافات این [[مصحف]] نیز اضافات تفسیری است، نه اضافات [[قرآنی]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 637.</ref>. | ||
==[[امام علی]] {{ع}} و [[قرآن]]== | ==[[امام علی]] {{ع}} و [[قرآن]]== | ||
*[[امام علی]] {{ع}} بهعنوان تنها کسی که از ابتدا [[اسلام]] در کنار [[پیامبر]] بود، آشناترین فرد با کیفیت [[نزول قرآن]] بر [[پیامبر]] بود تا آنجا که خود در اینباره میگوید: [[نور]] [[وحی]] و [[رسالت]] را به چشم خود میدیدم و بوی [[نبوت]] را استشمام میکردم. هنگامی که [[وحی]] نازل میشد من صدای ناله [[شیطان]] را میشنیدم. میپرسیدم: "یا [[رسول الله]]، این صدای چیست؟" فرمود: "صدای [[شیطان]] است. از اینکه او را بپرستند، نومید شده است. تو هم میشنوی هر چه را من میشنوم و میبینی آنچه را من میبینم، جز اینکه تو [[پیامبر]] نیستی، ولی تو [[وزیر]] [[منی]] و به راه خیر میروی<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳</ref>. از اینرو [[امام]] بر کیفیت [[نزول]] و مسائل آن آشنا بود، چنانکه خود میفرماید: "هیچ آیهای نازل نشد، مگر اینکه میدانم در کجا و درباره چه چیزی، در شب یا روز، کوه یا دشت نازل شد." | *[[امام علی]] {{ع}} بهعنوان تنها کسی که از ابتدا [[اسلام]] در کنار [[پیامبر]] بود، آشناترین فرد با کیفیت [[نزول قرآن]] بر [[پیامبر]] بود تا آنجا که خود در اینباره میگوید: [[نور]] [[وحی]] و [[رسالت]] را به چشم خود میدیدم و بوی [[نبوت]] را استشمام میکردم. هنگامی که [[وحی]] نازل میشد من صدای ناله [[شیطان]] را میشنیدم. میپرسیدم: "یا [[رسول الله]]، این صدای چیست؟" فرمود: "صدای [[شیطان]] است. از اینکه او را بپرستند، نومید شده است. تو هم میشنوی هر چه را من میشنوم و میبینی آنچه را من میبینم، جز اینکه تو [[پیامبر]] نیستی، ولی تو [[وزیر]] [[منی]] و به راه خیر میروی<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳</ref>. از اینرو [[امام]] بر کیفیت [[نزول]] و مسائل آن آشنا بود، چنانکه خود میفرماید: "هیچ آیهای نازل نشد، مگر اینکه میدانم در کجا و درباره چه چیزی، در شب یا روز، کوه یا دشت نازل شد."<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 637.</ref>. | ||
==[[نهج البلاغه]] و [[قرآن]]== | ==[[نهج البلاغه]] و [[قرآن]]== | ||
*[[نهج البلاغه]] در ۱۲۲ مورد به شکل تضمین<ref>تضمین از آرایههای ادبی و به معنای آوردن آیه، حدیث یا سخن مشهور در بین سخن است.</ref> و اقتباس به [[آیات قرآن]] استشهاد کرده است. به شکل تلمیح<ref>تلمیح از صنایع ادبی است که در آن نویسنده یا گوینده در ضمن نوشتار یا گفتار خودش به آیه، حدیث، داستان، یا مثل معروفی اشاره میکند.</ref> و اشاره نیز از حد شمارش خارج است. در ۱۱ مورد نیز [[قرآن]] [[تفسیر]] شده است، ولی جز [[خطبه اشباح]] که [[تفسیر]] [[آیه]] ۷ سورل آلعمران است، بقیه خطبههای تفسیری بهصورت گزیده آمدهاند. در ۹۶ مورد نیز [[قرآن]] [[وصف]] و [[ستایش]] شده است. اینک به نمونهای از عبارات [[نهج البلاغه]] در [[وصف]] [[قرآن]] اشاره میکنیم: | *[[نهج البلاغه]] در ۱۲۲ مورد به شکل تضمین<ref>تضمین از آرایههای ادبی و به معنای آوردن آیه، حدیث یا سخن مشهور در بین سخن است.</ref> و اقتباس به [[آیات قرآن]] استشهاد کرده است. به شکل تلمیح<ref>تلمیح از صنایع ادبی است که در آن نویسنده یا گوینده در ضمن نوشتار یا گفتار خودش به آیه، حدیث، داستان، یا مثل معروفی اشاره میکند.</ref> و اشاره نیز از حد شمارش خارج است. در ۱۱ مورد نیز [[قرآن]] [[تفسیر]] شده است، ولی جز [[خطبه اشباح]] که [[تفسیر]] [[آیه]] ۷ سورل آلعمران است، بقیه خطبههای تفسیری بهصورت گزیده آمدهاند. در ۹۶ مورد نیز [[قرآن]] [[وصف]] و [[ستایش]] شده است. اینک به نمونهای از عبارات [[نهج البلاغه]] در [[وصف]] [[قرآن]] اشاره میکنیم<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 637-638.</ref>: | ||
==[[فضایل قرآن]]== | ==[[فضایل قرآن]]== | ||
#'''[[قرآن کریم]]، [[تجلی]] [[خداوند]]:''' [[قرآن کریم]] [[آیات]] و نشانهایی از طرف [[خداوند]] بر [[بندگان]] است. از اینرو [[خداوند]] در کتاب خویش خود را به [[بندگان]] معرفی کرده و آیاتی برای آنان قرار داده است. پس، [[خداوند سبحان]] در کتاب خود بی آنکه او را ببینند، خود را به بندگانش [[آشکار]] ساخت به آنچه از [[قدرت]] خود به آنان نشان داد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷</ref>. | #'''[[قرآن کریم]]، [[تجلی]] [[خداوند]]:''' [[قرآن کریم]] [[آیات]] و نشانهایی از طرف [[خداوند]] بر [[بندگان]] است. از اینرو [[خداوند]] در کتاب خویش خود را به [[بندگان]] معرفی کرده و آیاتی برای آنان قرار داده است. پس، [[خداوند سبحان]] در کتاب خود بی آنکه او را ببینند، خود را به بندگانش [[آشکار]] ساخت به آنچه از [[قدرت]] خود به آنان نشان داد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 638.</ref>. | ||
#'''[[قرآن کریم]]، [[حجت خداوند]] بر [[مردم]]:''' [[قرآن کریم]] [[حجت خدا]] در میان [[مردم]] است. در واقع [[خداوند]] با ارسال [[قرآن]]، راه [[هدایت]] را بر [[مردم]] باز کرده است و [[احکام]] مربوط به [[شریعت]] و [[سلوک]] [[اسلامی]] را با [[مردمان]] در میان گذاشته است. پس از آن هیچکس نمیتواند ادعا کند که [[حجت]] [[هدایتگر]] در اختیارش نبوده است. [[قرآن]]، فرماندهنده است و بازدارنده خاموش [اما] گویا. [[حجت]] خداست بر آفریدگانش که برای آن از ایشان [[پیمان]] گرفته است و همه را در گرو آن قرار داده. [[خدای تعالی]] [[نور]] [[هدایت]] خود را به [[قرآن]] تمام کرده است و [[دین]] خود را به [[قرآن]] کامل<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲</ref> | #'''[[قرآن کریم]]، [[حجت خداوند]] بر [[مردم]]:''' [[قرآن کریم]] [[حجت خدا]] در میان [[مردم]] است. در واقع [[خداوند]] با ارسال [[قرآن]]، راه [[هدایت]] را بر [[مردم]] باز کرده است و [[احکام]] مربوط به [[شریعت]] و [[سلوک]] [[اسلامی]] را با [[مردمان]] در میان گذاشته است. پس از آن هیچکس نمیتواند ادعا کند که [[حجت]] [[هدایتگر]] در اختیارش نبوده است. [[قرآن]]، فرماندهنده است و بازدارنده خاموش [اما] گویا. [[حجت]] خداست بر آفریدگانش که برای آن از ایشان [[پیمان]] گرفته است و همه را در گرو آن قرار داده. [[خدای تعالی]] [[نور]] [[هدایت]] خود را به [[قرآن]] تمام کرده است و [[دین]] خود را به [[قرآن]] کامل<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 638.</ref>. | ||
#'''[[قرآن کریم]]، کتاب همیشه:''' [[قرآن]] کتابی است برای همیشه و همه عصرها و نسلها؛ کتابی که هر [[قدر]] در آن غور کنند و به [[تدبر]] بنشینند پایانی ندارد و همیشه زنده و پویا در [[اختیار انسان]] قرار داده شده است: و ([[قرآن]]) از زیاد [[خواندن]] و شنیدن کهنه نشود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۵</ref>. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[حقیقت قرآن]] را چون نوری که هرگز خاموش نشود و فروغی که خاموشی نپذیرد برمیشمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹</ref> و در بیانی دیگر میفرماید: [[قرآن]]، ظاهرش زیباست و باطنش ژرف<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸</ref>.[[امام]] {{ع}} متذکر میشود که [[قرآن کریم]] دو بعد دارد: بعد اول ظاهر الفاظ است که مفهومی را به ذهن متبادر میکند، اما در عین حال مفاهیم عمیق و رازهای بزرگی در [[دل]] [[آیات]] [[نورانی]] نهفته که از دسترس [[انسانها]] به دور است. [[امام]] {{ع}} [[قرآن]] را حاوی [[علوم]] ازلی و ابدی میداند. آنچه از [[فهم]] [[بشر]] و ورای آن در [[جهان هستی]] وجود دارد، همه در [[قرآن]] نهفته است. البته [[کلام]] [[خدا]] در کنار [[امامان معصوم]] {{عم}} که [[مفسران]] حقیقی [[قرآن]] هستند، معنا مییابد و میتواند [[هدایتگر]] توده [[مردم]] باشد. از اینرو [[علی]] {{ع}} میفرماید: از [[قرآن]] بخواهید که برایتان سخن گوید و [[قرآن]] هیچگاه سخن نگوید، ولی من شما را از آن خبر میدهم. بدانید که در [[قرآن]] است [[علم]] [[آینده]] و [[حدیث]] گذشته و داروی درد شما و [[نظام]] [[زندگی]] شما<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷</ref>. و در فرازی دیگر میفرماید: آنچه در گذشته رخ داده و در [[آینده]] روی خواهد داد، و آنچه [[دستور]] زندگیتان باشد، در [[قرآن]] هست<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۰۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 638.</ref>. | |||
#'''[[قرآن کریم]]، رشته محکم [[الهی]]:''' [[قرآن]]، [[بهترین]] وسیله برقراری ارتباط با [[خداوند]] است. [[خداوند]] در کتابش با [[انسانها]] صحبت کرده و آنها را مطابق با استعدادشان از رموز هستی خبر داده است. در [[کلام]] [[قرآن]] تناقض راه ندارد و [[آیات]]، هر یک، [[شاهد]] و گواهی بر دیگری است. کتاب خداست که به [[یاری]] آن [[حق]] را میبینید و میگویید و میشنوید. برخی از آن برخی دیگر را [[تفسیر]] میکند و برخی از آن به برخی دیگر [[شهادت]] میدهد. در [[دین خدا]]، [[اختلاف]] راه ندارد و پیرو خود را از [[خدا]] [[منحرف]] نگرداند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 639.</ref>. | |||
#'''[[قرآن کریم]]، کتاب [[هدایت]]:''' در بیان [[امام]]، [[قرآن]] بیانگر آیینی [[استوار]] است که افراد [[بشر]] را بهسوی کامیابی رهنمون میشود: ای [[مردم]]، آنکه از [[خدا]] خیر خواهد، بدان دست یابد و آنکه سخن [[الهی]] را [[دلیل]] راه قرار دهد، به [[بهترین]] راه [[هدایت]] رود، زیرا پناهنده [[الهی]] به مهد [[امنیت]] درآید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷</ref>. در فرازی دیگر از [[نهج البلاغه]] در بیان مطلق بودن [[هدایتگری]] آمده است: بدانید که این [[قرآن]] همان ناصح صادقی است که [[خیانت]] نکند و [[راهنمایی]] است که [[گمراهی]] نسازد و سخنگویی است که هرگز [[دروغ]] نگوید. آری، هرکس با [[قرآن]] نشیند، برنخیزد مگر با زیادی یا نقصان؛ زیادی در [[هدایت]] و نقصان از کوری و [[جهالت]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref>. [[تمسک به قرآن]]، شفای دردهای روحی و قلبی [[انسان]] را در پی دارد که این مسئله خود از بین برنده موانع [[هدایت]] است: بدانید که هیچکس پس از [[تمسک به قرآن]]، رویِ [[نیاز]] و [[ناداری]] نبیند، و نیز هیچکس پیش از کاربرد [[قرآن]]، [[بینیازی]] نیابد. پس شفای دردهای خود را از [[قرآن]] بخواهید و از آن بر [[سختیها]] و مشکلاتتان کمک گیرید، که [[قرآن]] [[شفابخش]] بزرگترین دردها، یعنی [[کفر]] و [[نفاق]] و [[نومیدی]] و [[گمراهی]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 639.</ref>. | |||
#'''[[قرآن کریم]]، [[برترین]] همنشین [[انسان]]:''' [[امام]] {{ع}} [[مردم]] را به [[همنشینی]] با [[قرآن]] [[دعوت]] و سفارش میکند که آنها راه [[رستگاری]] و فلاح را در پرتو [[قرآن]] بجویند و با [[قرآن]] انس گیرند. بدانید که این [[قرآن]] اندرزدهندهای است که در اندرزش رنگ [[فریب]] نیست و [[راهنمایی]] است که [[گمراه]] نمیکند و سخنگویی است که [[دروغ]] نمیگوید. هر کس با [[قرآن]] [[همنشینی]] کند، چون برخیزد، چیزی بر او افزوده و چیزی از او کاسته شده؛ به هدایتش افزوده و از کوردلیاش کاسته شده. بدانید، آنکه با [[قرآن]] است، نیازمند نباشد و کس را بدون [[قرآن]] [[بینیازی]] حاصل نشود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 639.</ref>. | |||
#'''[[قرآن کریم]]، در [[مقام شفاعت]]:''' از آنجا که [[قرآن]] امانتی است در میان [[مردم]]، [[وظیفه]] [[مردمان]] نیز در برابر [[قرآن]]، خوب [[امانتداری]] است، لذا [[قرآن]] از کسانیکه در [[مقام علم]] و عمل خوب [[امانتداری]] کردند، دستگیری میکند. [[امیرمؤمنان]] در این زمینه میفرماید: بدانید که [[قرآن]] شفیعی است که شفاعتش پذیرفته آید و گویندهای است که سخنش به [[تصدیق]] مقرون باشد. هر که را در [[روز قیامت]] [[شفاعت]] کند، بپذیرندش و هر که را در [[روز قیامت]] [[قرآن]] تقبیح کند، سخنش به زیان او باشد. در روز [[محشر]] آوازدهندهای آواز دهد که "هر عملکنندهای در [[دنیا]]، در این [[جهان]] گرفتار [[عاقبت]] عمل خویش است، مگر عملکنندگان به [[قرآن]]" پس از عملکنندگان به [[قرآن]] باشید و از [[پیروان]] [[قرآن]]؛ و [[قرآن]] را [[دلیل]] [[شناخت]] [[پروردگار]] خویش گیرید و اندرزدهنده خود شمارید و هر [[اندیشه]] که بر خلاف [[قرآن]] در [[دل]] دارید، صوابش مشمرید و [[هواهای نفسانی]] خود را در برابر آن [[خیانتکار]] انگارید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref>. | #'''[[قرآن کریم]]، در [[مقام شفاعت]]:''' از آنجا که [[قرآن]] امانتی است در میان [[مردم]]، [[وظیفه]] [[مردمان]] نیز در برابر [[قرآن]]، خوب [[امانتداری]] است، لذا [[قرآن]] از کسانیکه در [[مقام علم]] و عمل خوب [[امانتداری]] کردند، دستگیری میکند. [[امیرمؤمنان]] در این زمینه میفرماید: بدانید که [[قرآن]] شفیعی است که شفاعتش پذیرفته آید و گویندهای است که سخنش به [[تصدیق]] مقرون باشد. هر که را در [[روز قیامت]] [[شفاعت]] کند، بپذیرندش و هر که را در [[روز قیامت]] [[قرآن]] تقبیح کند، سخنش به زیان او باشد. در روز [[محشر]] آوازدهندهای آواز دهد که "هر عملکنندهای در [[دنیا]]، در این [[جهان]] گرفتار [[عاقبت]] عمل خویش است، مگر عملکنندگان به [[قرآن]]" پس از عملکنندگان به [[قرآن]] باشید و از [[پیروان]] [[قرآن]]؛ و [[قرآن]] را [[دلیل]] [[شناخت]] [[پروردگار]] خویش گیرید و اندرزدهنده خود شمارید و هر [[اندیشه]] که بر خلاف [[قرآن]] در [[دل]] دارید، صوابش مشمرید و [[هواهای نفسانی]] خود را در برابر آن [[خیانتکار]] انگارید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 640.</ref>. | ||
==[[فضیلت]] و [[آداب تلاوت قرآن]]== | ==[[فضیلت]] و [[آداب تلاوت قرآن]]== | ||
*انس و ارتباط با [[قرآن]] مراتب گوناگونی دارد. بالاترین مرتبه، آن است که [[قرآن]] هر شرایطی با [[انسان]] همراه باشد. هرکس به فراخور حال خویش باید از این منبع [[فیاض]] [[الهی]] بهره برگیرد. [[تلاوت قرآن]] یکی از راههای بهرهگیری از آن است که در [[نهج البلاغه]] مورد توجه قرار گرفته و آدابی برای آن ذکر شده است: ترتیل: ترتیل بهمعنای حفظ [[آداب]] لفظی و [[خواندن]] آهنگین [[قرآن]] همراه با [[آرامش]] و تأنی است<ref>تفسیر مجمع البیان / ذیل تفسیر سوره مزمل</ref>. [[امام]] {{ع}} در بیان [[صفات متقین]] میفرماید: [[پرهیزکاران]] در [[دل]] شب همواره ایستادهاند و [[قرآن]] را شمردهشمرده و [[با تدبیر]] [[تلاوت]] میکنند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴</ref>. | *انس و ارتباط با [[قرآن]] مراتب گوناگونی دارد. بالاترین مرتبه، آن است که [[قرآن]] هر شرایطی با [[انسان]] همراه باشد. هرکس به فراخور حال خویش باید از این منبع [[فیاض]] [[الهی]] بهره برگیرد. [[تلاوت قرآن]] یکی از راههای بهرهگیری از آن است که در [[نهج البلاغه]] مورد توجه قرار گرفته و آدابی برای آن ذکر شده است: ترتیل: ترتیل بهمعنای حفظ [[آداب]] لفظی و [[خواندن]] آهنگین [[قرآن]] همراه با [[آرامش]] و تأنی است<ref>تفسیر مجمع البیان / ذیل تفسیر سوره مزمل</ref>. [[امام]] {{ع}} در بیان [[صفات متقین]] میفرماید: [[پرهیزکاران]] در [[دل]] شب همواره ایستادهاند و [[قرآن]] را شمردهشمرده و [[با تدبیر]] [[تلاوت]] میکنند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 640.</ref>. | ||
*[[انسان]] با [[تدبر]] در [[آیات قرآنی]] و تجسم مبدأ و [[معاد]]، هم [[خلقت]] خود را بهیاد میآورد و هم [[آینده]] پیشرویش را در نظرگاه خود بازمییابد. از [[آیات]] [[رحمت]] مسرور میشود و خود را متصف به صفاتی میکند که موجب [[رحمت الهی]] است و از [[آیات]] [[عذاب]] محزون میشود و خود را از صفاتی که موجب [[نزول]] [[عذاب الهی]] است، دور میکند. بنابراین با [[تدبر]] در [[آیات قرآن]]، قرائت [[انسان]] تکمیل میشود و [[عمل نیک]] به احسن وجه برای [[انسان]] رقم میخورد. | *[[انسان]] با [[تدبر]] در [[آیات قرآنی]] و تجسم مبدأ و [[معاد]]، هم [[خلقت]] خود را بهیاد میآورد و هم [[آینده]] پیشرویش را در نظرگاه خود بازمییابد. از [[آیات]] [[رحمت]] مسرور میشود و خود را متصف به صفاتی میکند که موجب [[رحمت الهی]] است و از [[آیات]] [[عذاب]] محزون میشود و خود را از صفاتی که موجب [[نزول]] [[عذاب الهی]] است، دور میکند. بنابراین با [[تدبر]] در [[آیات قرآن]]، قرائت [[انسان]] تکمیل میشود و [[عمل نیک]] به احسن وجه برای [[انسان]] رقم میخورد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 640.</ref>. | ||
==هشدار و [[بیداری]] بزرگ== | ==هشدار و [[بیداری]] بزرگ== | ||
*[[امیرمؤمنان]] {{ع}} در بخشی از [[نهج البلاغه]] هشدار میدهد زمانی خواهد رسید که [[مردم]] به [[قرآن]] توجهی نشان نمیدهند و عاملان به [[قرآن]] در اقلیتاند و در [[جامعه]] جایگاهی ندارند. اما حتی در چنین شرایطی آن عده اندک جزو هدایتیافتگان و رستگاراناند، حتی اگر در حیات دنیوی با [[اقبال]] [[جامعه]] مواجه نشوند. لذا فرامین [[قرآن]] را باید پیشروی قرار داد و چون جرعه [[آب]] حیات از آن نوشید و [[اطمینان]] داشت که طریق [[هدایت]] و [[رستگاری]] تنها با [[قرآن]] و بیان [[مفسران]] ان بهدست میآید. از اینرو فرمود: بهزودی پس از من زمانی بر شما آید که [[حق]] از مدار خویش خارج شود و به محاق تعطیل و [[اختفا]] رود و [[باطل]] بازیگر میدان شود و [[خودنمایی]] کند و [[دروغ]] بستن بر [[خدا]] و [[رسول]] فراوان شود. در دیدگاه [[مردم]] آن زمان کالایی نارواجتر از [[کتاب الهی]] نباشد، اگر آن را بهحق خوانند و بدان عمل کنند و نیز پرسودتر از آن نباشد اگر تحریفش کنند. کار بدانجا کشد که در جایجای [[کشور]] ناشناختهتر از [[کار نیک]] چیزی نباشد و نیز شناختهتر از ناراستی و ناشایستگی به چشم نخورَد. بهراستی چنین شود که [[مسلمانان]] خود، [[قرآن]] را کنار زنند و حافظان [[کتاب الهی]] خود، آن را به طاق نسیان سپارند. | *[[امیرمؤمنان]] {{ع}} در بخشی از [[نهج البلاغه]] هشدار میدهد زمانی خواهد رسید که [[مردم]] به [[قرآن]] توجهی نشان نمیدهند و عاملان به [[قرآن]] در اقلیتاند و در [[جامعه]] جایگاهی ندارند. اما حتی در چنین شرایطی آن عده اندک جزو هدایتیافتگان و رستگاراناند، حتی اگر در حیات دنیوی با [[اقبال]] [[جامعه]] مواجه نشوند. لذا فرامین [[قرآن]] را باید پیشروی قرار داد و چون جرعه [[آب]] حیات از آن نوشید و [[اطمینان]] داشت که طریق [[هدایت]] و [[رستگاری]] تنها با [[قرآن]] و بیان [[مفسران]] ان بهدست میآید. از اینرو فرمود: بهزودی پس از من زمانی بر شما آید که [[حق]] از مدار خویش خارج شود و به محاق تعطیل و [[اختفا]] رود و [[باطل]] بازیگر میدان شود و [[خودنمایی]] کند و [[دروغ]] بستن بر [[خدا]] و [[رسول]] فراوان شود. در دیدگاه [[مردم]] آن زمان کالایی نارواجتر از [[کتاب الهی]] نباشد، اگر آن را بهحق خوانند و بدان عمل کنند و نیز پرسودتر از آن نباشد اگر تحریفش کنند. کار بدانجا کشد که در جایجای [[کشور]] ناشناختهتر از [[کار نیک]] چیزی نباشد و نیز شناختهتر از ناراستی و ناشایستگی به چشم نخورَد. بهراستی چنین شود که [[مسلمانان]] خود، [[قرآن]] را کنار زنند و حافظان [[کتاب الهی]] خود، آن را به طاق نسیان سپارند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 641.</ref>. | ||
*آنک [[قرآن]] [[مقدس]] و قرآنیان چونان تبعیدی و آوارهاند و هر دوان به یک [[سرنوشت]] دچار، و هیچ کس بدانان [[پناه]] ندهد. آری، [[قرآن]] و قرآنیان در آن زمان بهظاهر در میان مردماند و با [[مردم]]، ولی در واقع بیجایگاه و دور از آنان، زیرا [[گمراهی]] با [[هدایت]] سازگار نیست گرچه با هم در یک جا گرد آیند. پس آن [[قوم]] بر ناهماهنگی، هماهنگاند و از [[همراهی]] با تودهها پراکنده. گویی آنان [[پیشوایان]] قرآناند نه [[قرآن]] [[امام]] آنها. پس، از [[کتاب الهی]] نزد آنان جز نامی نمانَد و از آن جز خطی و کلماتی نشناسند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷</ref>. | *آنک [[قرآن]] [[مقدس]] و قرآنیان چونان تبعیدی و آوارهاند و هر دوان به یک [[سرنوشت]] دچار، و هیچ کس بدانان [[پناه]] ندهد. آری، [[قرآن]] و قرآنیان در آن زمان بهظاهر در میان مردماند و با [[مردم]]، ولی در واقع بیجایگاه و دور از آنان، زیرا [[گمراهی]] با [[هدایت]] سازگار نیست گرچه با هم در یک جا گرد آیند. پس آن [[قوم]] بر ناهماهنگی، هماهنگاند و از [[همراهی]] با تودهها پراکنده. گویی آنان [[پیشوایان]] قرآناند نه [[قرآن]] [[امام]] آنها. پس، از [[کتاب الهی]] نزد آنان جز نامی نمانَد و از آن جز خطی و کلماتی نشناسند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 641.</ref>. | ||
*[[امام]] {{ع}} در [[وصیت]] خود در بستر [[شهادت]] نیز از توجه به [[قرآن]] در [[کردار]] و گفتار یاد میکند و هشدار میدهد که مبادا دیگران در عمل به [[قرآن]] از شما پیشی گیرند که در این صورت [[زندگی]] [[مسلمانان]] غیر [[قرآنی]] و عقبافتاده خواهد شد<ref> | *[[امام]] {{ع}} در [[وصیت]] خود در بستر [[شهادت]] نیز از توجه به [[قرآن]] در [[کردار]] و گفتار یاد میکند و هشدار میدهد که مبادا دیگران در عمل به [[قرآن]] از شما پیشی گیرند که در این صورت [[زندگی]] [[مسلمانان]] غیر [[قرآنی]] و عقبافتاده خواهد شد<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 641.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |