پرش به محتوا

اعتدال: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اعتدال (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اعتدال (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
'''[[اعتدال]]''' [[میانه‌روی]]، [[برگزیدن]] راهی میان [[افراط و تفریط]]<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
'''اعتدال''' [[میانه‌روی]]، [[برگزیدن]] راهی میان [[افراط و تفریط]]<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
*[[اعتدال]] مصدر باب افتعال از ریشه "ع‌ ـ‌ د‌ ـ‌ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۸۵؛ القاموس‌ المحیط، ج‌۴، ص‌۲۰، «عدل».</ref> و به‌طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری [[مساوات]] بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص‌۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاین‌رو نقطه مقابل [[اعتدال]]، [[افراط و تفریط]] نامیده‌ می‌شود<ref>التحقیق، ج‌۹، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو [[فساد]] به معنای [[خروج]] از حالت [[اعتدال]] است، بنابراین، دو‌مفهوم "[[اعتدال]]" و "[[صلاح]]" با یکدیگر رابطه [[جانشینی]] و هر دو با مفهوم "[[فساد]]" رابطه تقابل دارند<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۵۵۶؛ مفردات، ص‌۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه [[اعتدال]] به‌معنای [[میانه‌روی]] است، [[اسراف]] نقطه مقابل آن به‌شمار می‌رود<ref>التعریفات، ص‌۳۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
*اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه "ع‌ ـ‌ د‌ ـ‌ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۸۵؛ القاموس‌ المحیط، ج‌۴، ص‌۲۰، «عدل».</ref> و به‌طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری [[مساوات]] بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص‌۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاین‌رو نقطه مقابل اعتدال، [[افراط و تفریط]] نامیده‌ می‌شود<ref>التحقیق، ج‌۹، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو [[فساد]] به معنای [[خروج]] از حالت اعتدال است، بنابراین، دو‌مفهوم "اعتدال" و "[[صلاح]]" با یکدیگر رابطه [[جانشینی]] و هر دو با مفهوم "[[فساد]]" رابطه تقابل دارند<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۵۵۶؛ مفردات، ص‌۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه اعتدال به‌معنای [[میانه‌روی]] است، [[اسراف]] نقطه مقابل آن به‌شمار می‌رود<ref>التعریفات، ص‌۳۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
*[[اعتدال]] در [[فرهنگ اسلامی]] در معانی اصطلاحی گوناگونی به‌کار رفته که همه آنها با‌معنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان "اخلاط چهارگانه" [[اعتدال]] گفته‌می‌شود<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۳۱: مفتاح دارالسعاده، ج‌۱، ص‌۱۹۴‌ـ‌۱۹۵.</ref> و در جغرافیا نیز به خط استوا که فاصله یکسانی با [[قطب]] شمال و جنوب دارد و ساعات شب و روز در آن ثابت است محل [[اعتدال]] گفته می‌شود<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌۷۷۷‌ـ‌۷۷۸.</ref>. در [[علم]] هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة البروج و معدّل النهار به [[اعتدال]] ربیعی و خریفی تعبیر می‌کنند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌:۷۷۷‌.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
*اعتدال در [[فرهنگ اسلامی]] در معانی اصطلاحی گوناگونی به‌کار رفته که همه آنها با‌معنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان "اخلاط چهارگانه" اعتدال گفته‌می‌شود<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۳۱: مفتاح دارالسعاده، ج‌۱، ص‌۱۹۴‌ـ‌۱۹۵.</ref> و در جغرافیا نیز به خط استوا که فاصله یکسانی با [[قطب]] شمال و جنوب دارد و ساعات شب و روز در آن ثابت است محل اعتدال گفته می‌شود<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌۷۷۷‌ـ‌۷۷۸.</ref>. در [[علم]] هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة البروج و معدّل النهار به اعتدال ربیعی و خریفی تعبیر می‌کنند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌:۷۷۷‌.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
==مقدمه==
==مقدمه==
*[[میانه‌روی]] به معنای قصد، [[اقتصاد]] و حالت میانه در کمیت و کیفیت، از مفاهیمی است که [[آفرینش]] [[آدمی]] براساس آن بنا شده و [[استوار]] شده است. از این‌رو [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: [[خداوند]] تو را آفرید و [[استوار]] ساخت و [[تعادل]] بخشید<ref>{{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ}}؛ سوره انفطار، آیه ۷.</ref>. از این [[آیه]] چنین برمی‌آید که [[راز]] [[استواری]] [[انسان]] در [[اعتدال]] او در امور نهفته است. [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] در [[استواری]] [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[آدمی]] نیز نقش برجسته‌ای دارد. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن‌کریم]] [[میانه‌روی]] را روش و [[رفتار]] [[نیک]] معرفی می‌کند و  [[رفتار]] مقابل آن را [[رفتار]] زشت و بد برمی‌شمرد<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}؛ سوره مائده، آیه ۶۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751.</ref>.
*[[میانه‌روی]] به معنای قصد، [[اقتصاد]] و حالت میانه در کمیت و کیفیت، از مفاهیمی است که [[آفرینش]] [[آدمی]] براساس آن بنا شده و [[استوار]] شده است. از این‌رو [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: [[خداوند]] تو را آفرید و [[استوار]] ساخت و [[تعادل]] بخشید<ref>{{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ}}؛ سوره انفطار، آیه ۷.</ref>. از این [[آیه]] چنین برمی‌آید که [[راز]] [[استواری]] [[انسان]] در اعتدال او در امور نهفته است. اعتدال و [[میانه‌روی]] در [[استواری]] [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[آدمی]] نیز نقش برجسته‌ای دارد. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن‌کریم]] [[میانه‌روی]] را روش و [[رفتار]] [[نیک]] معرفی می‌کند و  [[رفتار]] مقابل آن را [[رفتار]] زشت و بد برمی‌شمرد<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}؛ سوره مائده، آیه ۶۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751.</ref>.
*[[رفتار]] مقابل [[میانه‌روی]]، [[افراط و تفریط]] است که در [[فرهنگ دینی]] مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است.[[امام]] {{ع}} نیز بر این نکته تأکید دارد و ضمن بیان آثار گذشتن از حد میانه در برخی امور، [[انسان‌ها]] را به رعایت آن سفارش می‌کند: پاره‌گوشتی به رگ حیات [[انسان]] آویخته است که از شگفت‌انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینه‌هایی از [[حکمت]] و نیز ضد آن را در خود جا دهد. پس اگر [[امید]] در آن پدید آید [[طمع]] به سراغش رود و او را [[خوار]] سازد و اگر [[طمع]] [[هجوم]] آورَد [[حرص]] او را هلاک خواهد ساخت، و اگر [[ناامیدی]] چیره شود [[اندوه]] او را از پا درآورَد، و اگر [[خشم]] بر او عارض شود [[تندخویی]] [[حاکم]] شود، و اگر رضامندی او را خوش‌بخت سازد عنان [[اختیار]] از [[کف]] دهد، و اگر [[ترس]] او را فراگیرد دست روی دست گذارد، و اگر [[امنیت]] دامن‌گستر شود [[غرور]] و [[غفلت]] آن را از او رباید، و اگر مصیبتی بدو رسد جزع  فرغ رسوایش کند، و اگر به [[مالی]] دست یازد [[طغیان]] کند، و اگر دچار [[تهی‌دستی]] شود در دام [[بلا]] افتد، و اگر [[گرسنگی]] او را به ستوه آورَد [[ناتوانی]] زمین‌گیرش کند، و اگر سیری از حد گذرد [[پرخوری]] او را بیازارد. پس هر کوتاهی او را ضرر رسانَد و هر تندروی برای او [[فساد]] آورَد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751-752.</ref>.
*[[رفتار]] مقابل [[میانه‌روی]]، [[افراط و تفریط]] است که در [[فرهنگ دینی]] مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است.[[امام]] {{ع}} نیز بر این نکته تأکید دارد و ضمن بیان آثار گذشتن از حد میانه در برخی امور، [[انسان‌ها]] را به رعایت آن سفارش می‌کند: پاره‌گوشتی به رگ حیات [[انسان]] آویخته است که از شگفت‌انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینه‌هایی از [[حکمت]] و نیز ضد آن را در خود جا دهد. پس اگر [[امید]] در آن پدید آید [[طمع]] به سراغش رود و او را [[خوار]] سازد و اگر [[طمع]] [[هجوم]] آورَد [[حرص]] او را هلاک خواهد ساخت، و اگر [[ناامیدی]] چیره شود [[اندوه]] او را از پا درآورَد، و اگر [[خشم]] بر او عارض شود [[تندخویی]] [[حاکم]] شود، و اگر رضامندی او را خوش‌بخت سازد عنان [[اختیار]] از [[کف]] دهد، و اگر [[ترس]] او را فراگیرد دست روی دست گذارد، و اگر [[امنیت]] دامن‌گستر شود [[غرور]] و [[غفلت]] آن را از او رباید، و اگر مصیبتی بدو رسد جزع  فرغ رسوایش کند، و اگر به [[مالی]] دست یازد [[طغیان]] کند، و اگر دچار [[تهی‌دستی]] شود در دام [[بلا]] افتد، و اگر [[گرسنگی]] او را به ستوه آورَد [[ناتوانی]] زمین‌گیرش کند، و اگر سیری از حد گذرد [[پرخوری]] او را بیازارد. پس هر کوتاهی او را ضرر رسانَد و هر تندروی برای او [[فساد]] آورَد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751-752.</ref>.
*[[امت]] متعدل، امتی است که در امر [[دین]] [[تسلیم]] و نسبت به [[دستورات]] [[الهی]] میانه‌رو و معتدل باشد. [[افراط و تفریط]] در [[امور اجتماعی]] باعث برهم خوردن تدریجی حالت [[تعادل]] در [[زندگی]] می‌شود و در نهایت، کانون اجتماع را برهم می‌زند. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: پس راه میانه را در پیش گیر که رهایی در همان است. [[قرآن]]، کتاب باقی‌مانده، و نشانه‌های [[نبوت]] بر آن [راه میانه] قرار گرفته و مسیر حرکت [[سنت]] است و سرانجام [[نیکو]] بدان بازگردد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
*[[امت]] متعدل، امتی است که در امر [[دین]] [[تسلیم]] و نسبت به [[دستورات]] [[الهی]] میانه‌رو و معتدل باشد. [[افراط و تفریط]] در [[امور اجتماعی]] باعث برهم خوردن تدریجی حالت [[تعادل]] در [[زندگی]] می‌شود و در نهایت، کانون اجتماع را برهم می‌زند. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: پس راه میانه را در پیش گیر که رهایی در همان است. [[قرآن]]، کتاب باقی‌مانده، و نشانه‌های [[نبوت]] بر آن [راه میانه] قرار گرفته و مسیر حرکت [[سنت]] است و سرانجام [[نیکو]] بدان بازگردد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
*[[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] در امور، از جمله مسائل [[حکومتی]] نیز مورد تأکید است. [[امام]] به فرماندار خود می‌فرماید: کاری که باید بیش از هر کار دیگر [[دوست]] داشته باشی، [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] در [[حق]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
*اعتدال و [[میانه‌روی]] در امور، از جمله مسائل [[حکومتی]] نیز مورد تأکید است. [[امام]] به فرماندار خود می‌فرماید: کاری که باید بیش از هر کار دیگر [[دوست]] داشته باشی، اعتدال و [[میانه‌روی]] در [[حق]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
*این همه تأکید بر اصل [[اعتدال]]، بیانگر این [[حقیقت]] است که [[قانون]] توازن، [[تعادل]] و [[اعتدال]] بر سراسر [[نظام هستی]] حکم‌فرما و [[دلیل]] [[استواری]] [[جهان]]، [[جامعه]] و [[نفس]] انسانی است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
*این همه تأکید بر اصل اعتدال، بیانگر این [[حقیقت]] است که [[قانون]] توازن، [[تعادل]] و اعتدال بر سراسر [[نظام هستی]] حکم‌فرما و [[دلیل]] [[استواری]] [[جهان]]، [[جامعه]] و [[نفس]] انسانی است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.


==[[اعتدال در قرآن]]==
==[[اعتدال در قرآن]]==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش