پرش به محتوا

وفات پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[عایشه]] گفت: [[ابو بکر]] را نزدش بیاورید. او فرا خوانده شد و به نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و بالای سر ایشان نشست. چون [[پیامبر]] {{صل}} چشمانش را گشود و او را دید، از او رو گردانید. [[ابو بکر]] برخاست و گفت: اگر با من کاری داشت، مرا از آن [[آگاه]] می‌کرد. هنگام بیرون رفتن [[ابو بکر]]، [[پیامبر]] {{صل}} سخنش را تکرار کرد و فرمود: "برادر و همراهم را به نزدم فرا بخوانید". [[حفصه]] گفت: [[عمر]] را برایش فرا بخوانید. او را فرا خواندند. چون حاضر شد و [[پیامبر]] {{صل}} او را دید، از وی نیز رو گردانید و او هم بازگشت. سپس [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "برادر و همراهم را به نزدم فرا بخوانید". [[ام سلمه]] گفت: [[علی]] را برایش بیاورید که جز او را نمی‌خواهد. [[امیر مؤمنان]]، فرا خوانده شد و چون به او نزدیک شد، [[پیامبر]] {{صل}}، اشاره‌ای به او کرد. [[علی]] {{ع}} [[خم]] شد و [[پیامبر]] {{صل}} مدت زیادی با او [[نجوا]] کرد. سپس برخاست و در کناری نشست تا [[پیامبر]] {{صل}} به [[خواب]] رفت.
[[عایشه]] گفت: [[ابو بکر]] را نزدش بیاورید. او فرا خوانده شد و به نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و بالای سر ایشان نشست. چون [[پیامبر]] {{صل}} چشمانش را گشود و او را دید، از او رو گردانید. [[ابو بکر]] برخاست و گفت: اگر با من کاری داشت، مرا از آن [[آگاه]] می‌کرد. هنگام بیرون رفتن [[ابو بکر]]، [[پیامبر]] {{صل}} سخنش را تکرار کرد و فرمود: "برادر و همراهم را به نزدم فرا بخوانید". [[حفصه]] گفت: [[عمر]] را برایش فرا بخوانید. او را فرا خواندند. چون حاضر شد و [[پیامبر]] {{صل}} او را دید، از وی نیز رو گردانید و او هم بازگشت. سپس [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "برادر و همراهم را به نزدم فرا بخوانید". [[ام سلمه]] گفت: [[علی]] را برایش بیاورید که جز او را نمی‌خواهد. [[امیر مؤمنان]]، فرا خوانده شد و چون به او نزدیک شد، [[پیامبر]] {{صل}}، اشاره‌ای به او کرد. [[علی]] {{ع}} [[خم]] شد و [[پیامبر]] {{صل}} مدت زیادی با او [[نجوا]] کرد. سپس برخاست و در کناری نشست تا [[پیامبر]] {{صل}} به [[خواب]] رفت.
[[مردم]] به او گفتند: ای [[ابو الحسن]]! چه چیزی با تو در میان نهاد؟ گفت: "[[هزار باب علم]] به من آموخت که هر کدامش [[هزار باب]] را بر من گشود و مرا به چیزی [[وصیت]] کرد که اگر [[خدا]] بخواهد، بدان [[اقدام]] می‌کنم". سپس [[پیامبر]] {{صل}} سنگین شد و به حال [[احتضار]] افتاد و [[امیر مؤمنان]]، نزدش بود. چون زمان آن رسید که [[جان]] از کالبدش به در رود، به [[علی]] {{ع}} فرمود: "ای [[علی]]! سرم را بر دامنت بگذار که [[امر الهی]] رسید و پس از بیرون رفتن جانم، آن را به دست گیر و به صورتت بکش. سپس مرا رو به [[قبله]] کن‌<ref>محتضر باید پیش از مرگ، رو به قبله باشد. از این رو محتمل است در عبارت، تصحیفی رخ داده باشدو یا عبارت، تأکید باشد. (م)</ref> و کار [[[غسل]] و کفن‌] مرا خود به عهده بگیر و پیش از همه [[مردم]] بر من [[نماز]] بگزار و از من جدا مشو تا مرا در [[گور]] [[نهی]] و از خدای‌ متعال [[یاری]] بخواه". [[علی]] {{ع}}، سرِ [[پیامبر]] {{صل}} را به دامن گرفت و ایشان از حال رفت. پس [[فاطمه]] {{س}} خود را بر او افکند و به صورتش می‌نگریست و ناله می‌زد و می‌گریست و می‌گفت: سپیدرویی که از ابرها با روی او [[باران]] می‌طلبند، [[فریادرس]] [[یتیمان]]، [[پناه]] بیوه‌زنان. پس [[پیامبر]] {{صل}} چشمانش را گشود و با آوای ضعیفی گفت: "دخترم! این گفته عمویت [[ابوطالب]] است. آن را مگو، بلکه بگو: "و [[محمد]]، جز [[پیامبری]] نیست که پیش از او هم پیامبرانی بوده‌اند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از [[عقیده]] خود باز می‌گردید؟""<ref>آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>. [[فاطمه]] {{س}} زمانی دراز گریست و [[پیامبر]] {{صل}} به او اشاره کرد که نزدیک آید. [[فاطمه]] {{س}} نزدیک شد و [[پیامبر]] {{صل}} [[رازی]] را به او گفت که چهره‌اش شکفت. سپس در حالی‌که دست راست [[امیر مؤمنان]] در زیر چانه [[پیامبر خدا]] بود، روحش پَر کشید. پس آن (دست) را بالا آورد و بر صورت خود کشید. سپس، او را رو به [[قبله]] نمود و چشمانش را بست و جامه‌اش را به رویش کشید و به [[تدبیر امور]] [[پیامبر]] {{صل}} پرداخت<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۸۵.</ref>.
[[مردم]] به او گفتند: ای [[ابو الحسن]]! چه چیزی با تو در میان نهاد؟ گفت: "[[هزار باب علم]] به من آموخت که هر کدامش [[هزار باب]] را بر من گشود و مرا به چیزی [[وصیت]] کرد که اگر [[خدا]] بخواهد، بدان [[اقدام]] می‌کنم". سپس [[پیامبر]] {{صل}} سنگین شد و به حال [[احتضار]] افتاد و [[امیر مؤمنان]]، نزدش بود. چون زمان آن رسید که [[جان]] از کالبدش به در رود، به [[علی]] {{ع}} فرمود: "ای [[علی]]! سرم را بر دامنت بگذار که [[امر الهی]] رسید و پس از بیرون رفتن جانم، آن را به دست گیر و به صورتت بکش. سپس مرا رو به [[قبله]] کن‌<ref>محتضر باید پیش از مرگ، رو به قبله باشد. از این رو محتمل است در عبارت، تصحیفی رخ داده باشدو یا عبارت، تأکید باشد. (م)</ref> و کار [[[غسل]] و کفن‌] مرا خود به عهده بگیر و پیش از همه [[مردم]] بر من [[نماز]] بگزار و از من جدا مشو تا مرا در [[گور]] [[نهی]] و از خدای‌ متعال [[یاری]] بخواه". [[علی]] {{ع}}، سرِ [[پیامبر]] {{صل}} را به دامن گرفت و ایشان از حال رفت. پس [[فاطمه]] {{س}} خود را بر او افکند و به صورتش می‌نگریست و ناله می‌زد و می‌گریست و می‌گفت: سپیدرویی که از ابرها با روی او [[باران]] می‌طلبند، [[فریادرس]] [[یتیمان]]، [[پناه]] بیوه‌زنان. پس [[پیامبر]] {{صل}} چشمانش را گشود و با آوای ضعیفی گفت: "دخترم! این گفته عمویت [[ابوطالب]] است. آن را مگو، بلکه بگو: "و [[محمد]]، جز [[پیامبری]] نیست که پیش از او هم پیامبرانی بوده‌اند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از [[عقیده]] خود باز می‌گردید؟""<ref>آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>. [[فاطمه]] {{س}} زمانی دراز گریست و [[پیامبر]] {{صل}} به او اشاره کرد که نزدیک آید. [[فاطمه]] {{س}} نزدیک شد و [[پیامبر]] {{صل}} [[رازی]] را به او گفت که چهره‌اش شکفت. سپس در حالی‌که دست راست [[امیر مؤمنان]] در زیر چانه [[پیامبر خدا]] بود، روحش پَر کشید. پس آن (دست) را بالا آورد و بر صورت خود کشید. سپس، او را رو به [[قبله]] نمود و چشمانش را بست و جامه‌اش را به رویش کشید و به [[تدبیر امور]] [[پیامبر]] {{صل}} پرداخت<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۸۵.</ref>.
 
*[[کنز العمال‌ (کتاب)|کنز العمال‌]]- به [[نقل]] از [[حذیفة بن یمان]]-: در [[بیماری]] منجر به فوت [[پیامبر خدا]] به نزدش رفتم. او را دیدم که به [[علی]] {{ع}} تکیه زده بود. خواستم [[علی]] {{ع}} را دور کنم و خود به‌جایش بنشینم. پس گفتم: ای [[ابوالحسن]]! می‌بینم که امشب خسته شده‌ای. کاش کنار می‌رفتی تا یاری‌ات می‌کردم! [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "او را واگذار. او از تو به جایش سزاوارتر است"<ref>کنز العمال، ج ۱۶، ص ۲۲۸، ح ۴۴۲۶۶.</ref>. [[امام علی]] {{ع}}: [[پیامبر خدا]]، [[قبض روح]] شد، در حالی که سرش بر سینه من بود و جانش در [[کف]] دستم روان شد و آن را بر صورتم کشیدم و [[غسل]] او را عهده‌دار شدم و [[فرشتگان]]، یاورم بودند. در و دیوار خانه [[ضجه]] می‌زدند، فرشتگانی فرود می‌آمدند و گروهی دیگر به [[آسمان]] می‌رفتند. صدای همهمه آنان [لحظه‌ای‌] از گوشم قطع نشد که بر او [[درود]] می‌فرستادند تا آن که او را در آرامگاهش به [[خاک]] سپردیم<ref>الإمام علی {{ع}}: {{متن حدیث|لَقَد قُبِضَ رَسولُ اللهِ {{صل}} وإن رَأسَهُ لَعَلی‌ صَدری، ولَقَد سالَت نَفسُهُ فی کفی فَأَمرَرتُها عَلی‌ وَجهی. ولَقَد وُلیتُ غُسلَهُ {{صل}} وَالمَلائِکةُ أعوانی، فَضَجتِ الدارُ وَالأَفنِیةُ؛ مَلَأٌ یهبِطُ، ومَلَأٌ یعرُجُ، وما فارَقَت سَمعی هَینَمَةٌ مِنهُم، یصَلونَ عَلَیهِ حَتی‌ وارَیناهُ فی ضَریحِهِ}} (نهج البلاغة، خطبه ۱۹۷).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۹۱-۹۴.</ref>.
کنز العمال‌- به [[نقل]] از حذیفة بن یمان-: در [[بیماری]] منجر به فوت [[پیامبر خدا]] به نزدش رفتم. او را دیدم که به [[علی]] {{ع}} تکیه زده بود. خواستم [[علی]] {{ع}} را دور کنم و خود به‌جایش بنشینم. پس گفتم: ای [[ابوالحسن]]! می‌بینم که امشب خسته شده‌ای. کاش کنار می‌رفتی تا یاری‌ات می‌کردم!
[[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "او را واگذار. او از تو به جایش سزاوارتر است"<ref>کنز العمال، ج ۱۶، ص ۲۲۸، ح ۴۴۲۶۶.</ref>.
 
[[امام علی]] {{ع}}: [[پیامبر خدا]]، [[قبض روح]] شد، در حالی که سرش بر سینه من بود و جانش در [[کف]] دستم روان شد و آن را بر صورتم کشیدم و [[غسل]] او را عهده‌دار شدم و [[فرشتگان]]، یاورم بودند. در و دیوار خانه [[ضجه]] می‌زدند، فرشتگانی فرود می‌آمدند و گروهی دیگر به [[آسمان]] می‌رفتند. صدای همهمه آنان [لحظه‌ای‌] از گوشم قطع نشد که بر او [[درود]] می‌فرستادند تا آن که او را در آرامگاهش به [[خاک]] سپردیم<ref>الإمام علی {{ع}}: {{متن حدیث|لَقَد قُبِضَ رَسولُ اللهِ {{صل}} وإن رَأسَهُ لَعَلی‌ صَدری، ولَقَد سالَت نَفسُهُ فی کفی فَأَمرَرتُها عَلی‌ وَجهی. ولَقَد وُلیتُ غُسلَهُ {{صل}} وَالمَلائِکةُ أعوانی، فَضَجتِ الدارُ وَالأَفنِیةُ؛ مَلَأٌ یهبِطُ، ومَلَأٌ یعرُجُ، وما فارَقَت سَمعی هَینَمَةٌ مِنهُم، یصَلونَ عَلَیهِ حَتی‌ وارَیناهُ فی ضَریحِهِ}} (نهج البلاغة، خطبه ۱۹۷).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۹۱-۹۴.</ref>.
==جستارهای وابسته ==
==جستارهای وابسته ==
{{مدخل امام علی}}
{{مدخل امام علی}}
خط ۳۵: خط ۳۱:
{{امام علی}}
{{امام علی}}


 
[[رده:مدخل]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:وفات پیامبر خاتم]]
[[رده:وفات پیامبر خاتم]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
۷۴٬۱۶۳

ویرایش