بحث:آیا حضرت خضر علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بحث:آیا حضرت خضر علم غیب دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۷
، ۲ سپتامبر ۲۰۱۹بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==پاسخ تفصیلی== | ==پاسخ تفصیلی== | ||
==[[حضرت موسی]]{{ع}} و شاگردی [[حضرت خضر]]{{ع}}== | ==[[حضرت موسی]]{{ع}} و شاگردی [[حضرت خضر]]{{ع}}== | ||
*[[آیات]]<ref>سوره کهف، آیۀ ۶۰ الی ۸۲.</ref> و روایاتی<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۱۰، ح ۴؛ صفّار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۳۲۱ ـ ۳۲۲؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، ص ۲۸۶ ـ ۲۸۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۲۶، ص ۷۳، ح ۲۰؛ {{متن حدیث|«عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: أَنَّ عَلِیّاً کَانَ مُحَدَّثاً قَالَ: بَلَی قُلْتُ مَنْ کَانَ یُحَدِّثُهُ قَالَ: مَلَکٌ قُلْتُ فَأَقُولُ إِنَّهُ نَبِیٌّ أَوْ رَسُولٌ قَالَ لَا بَلْ قُلْ مَثَلُهُ مَثَلُ صَاحِبِ سُلَیْمَانَ وَ صَاحِبِ مُوسَی وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی الْقَرْنَیْنِ أَمَا سَمِعْتَ أَنَّ عَلِیّاً سُئِلَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ أَ نَبِیّاً کَانَ قَالَ لَا وَ لَکِنْ کَانَ عَبْداً أَحَبَّ اللَّهَ فَأَحَبَّهُ وَ نَاصَحَ اللَّهَ فَنَصَحَهُ فَهَذَا مَثَلُه»}}</ref> که در مورد [[علم]] و [[محدث]] بودن [[حضرت خضر]] آمده است بیان کنندۀ آن است که این [[علم]] از [[عنایات]] خاص [[خداوند]] و [[علم لدنی]] ایشان بوده است<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref>. بنابراین [[خداوند متعال]] ایشان را معلم [[حضرت موسی]] قرار داد. لذا هنگامی که به [[مقام نبوت]] رسید و [[الواح]] [[تورات]] را دریافت کرد، [[خداوند متعال]] به او خطاب کرد: "معلمی است که علمش را از ما یاد گرفته است {{متن قرآن|وَإِذًا | *[[آیات]]<ref>سوره کهف، آیۀ ۶۰ الی ۸۲.</ref> و روایاتی<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۱۰، ح ۴؛ صفّار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۳۲۱ ـ ۳۲۲؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، ص ۲۸۶ ـ ۲۸۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۲۶، ص ۷۳، ح ۲۰؛ {{متن حدیث|«عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: أَنَّ عَلِیّاً کَانَ مُحَدَّثاً قَالَ: بَلَی قُلْتُ مَنْ کَانَ یُحَدِّثُهُ قَالَ: مَلَکٌ قُلْتُ فَأَقُولُ إِنَّهُ نَبِیٌّ أَوْ رَسُولٌ قَالَ لَا بَلْ قُلْ مَثَلُهُ مَثَلُ صَاحِبِ سُلَیْمَانَ وَ صَاحِبِ مُوسَی وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی الْقَرْنَیْنِ أَمَا سَمِعْتَ أَنَّ عَلِیّاً سُئِلَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ أَ نَبِیّاً کَانَ قَالَ لَا وَ لَکِنْ کَانَ عَبْداً أَحَبَّ اللَّهَ فَأَحَبَّهُ وَ نَاصَحَ اللَّهَ فَنَصَحَهُ فَهَذَا مَثَلُه»}}</ref> که در مورد [[علم]] و [[محدث]] بودن [[حضرت خضر]] آمده است بیان کنندۀ آن است که این [[علم]] از [[عنایات]] خاص [[خداوند]] و [[علم لدنی]] ایشان بوده است<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref>. بنابراین [[خداوند متعال]] ایشان را معلم [[حضرت موسی]] قرار داد. لذا هنگامی که به [[مقام نبوت]] رسید و [[الواح]] [[تورات]] را دریافت کرد، [[خداوند متعال]] به او خطاب کرد: "معلمی است که علمش را از ما یاد گرفته است {{متن قرآن|وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«و در آن صورت، ما به آنان از نزد خود پاداشی سترگ میدادیم» سوره نساء، آیه ۶۷.</ref> باید او را در محل تلاقی دو دریا پیدا کرده و شاگردی او را بنمایی. [[موسی]] کلیم به همراه یوشع بن نون راه افتاد و گفت: من در محل تلاقی دو دریا میگردم تا آن معلم [[الهی]] را پیدا کنم و [[شاگرد]] او باشم، اگر او را پیدا نکردم، هشتاد سال یا بیشتر میگردم تا او را پیدا کنم. [[حضرت موسی]] به همراه وصیش گشت تا در محل تلاقی دو دریا هر دو خسته شدند، هنگامی که خواستند ماهی بریان همراه خود را بخورند ناگهان ماهی زنده شده و به دریا رفت. همراه [[حضرت]] موسیاین صحنه را دید اما [[حضرت]] ندید و عبور کرد. بعد از مدت زمانی [[حضرت موسی]] فرمود: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِینَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا}}<ref>«و چون (از آنجا) گذشتند، (موسی) به شاگرد خود گفت: چاشتمان را بیاور که به راستی از این سفر خویش خستگی دیدهایم» سوره کهف، آیه ۶۲.</ref> <ref>ر.ک. میرباقری، محمد مهدی، حقیقت علم امیرالمؤمنین، فرهنگستان علوم اسلامی قم.</ref> همراه [[حضرت]] عرض کرد: آن جایی که کنار سنگ تکیه داده بودیم، ماهی زنده شد و به دریا رفت. همین که موسای کلیم این را شنید فهمید معلم [[الهی]] آنجاست؛ پس برگشت و او را پیدا کرد و بنای شاگردی او را گذاشت{{متن قرآن|قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلاَّ الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا}}<ref>«گفت: آیا دیدی (چه بر سرمان آمد) آنگاه که بر آن تخته سنگ جای گرفتیم؟ من آن ماهی را از یاد بردم و جز شیطان کسی یادکرد آن را از یاد من نبرد و شگفتا راه خود را در دریا در پیش گرفت و رفت. (موسی) گفت: این همان است که ما باز میجستیم از این روی با پیگیری جای پای خود بازگشتند» سوره کهف، آیه ۶۳ و ۶۴</ref>. | ||
==[[علم غیب]] [[حضرت خضر]]== | ==[[علم غیب]] [[حضرت خضر]]== | ||
*[[قرآن کریم]] در سورۀ کهف، داستان [[ملاقات]] [[حضرت موسی]] با یکی از [[بندگان]] [[برگزیده خداوند]] را [[نقل]] کرده است. در این ماجرا، آن فرد، [[کشتی]] برخی ماهی گیران را سوراخ کرد؛ [[نوجوانی]] را به [[قتل]] رساند و دیواری را که در حال خراب شدن بود، آباد کرد، در حالی که [[مردم]] آن روستا از [[غذا]] دادن به او و همراهش، [[حضرت موسی]] خودداری کرده بودند. [[حضرت موسی]] که از [[حکمت]] کارهای آن [[ولی خدا]] [[آگاه]] نبود، در مقابل کارهای به ظاهر [[نادرست]] او لب به [[اعتراض]] گشود؛ البته او در ابتدا قول داده بود تا زمانی که آن فرد، خود [[حکمت]] کارهایش را بیان نکند، [[سکوت]] کند. این [[ملاقات]] پس از چند بار [[اعتراض]] [[حضرت موسی]] به جدایی میانجامد؛ اما پیش از جدایی، آن فرد، [[حکمت]] کارهای عجیب خود را بیان کرد. او از حوادثی که در [[آینده]] رخ میدهد، [[آگاه]] و کارهای او حکیمانه و به [[دستور خداوند]] [[متعال]] بود: اما آن [[کشتی]] [[مال]] گروهی از [[مستمندان]] بود که با آن در دریا کار میکردند و من خواستم آن را معیوب کنم چرا که پشت سرشان [[پادشاهی]] [[ستمگر]] بود که هر [[کشتی]] سالمی را به [[زور]] میگرفت. و اما آن نوجوان، [[پدر]] و مادرش با [[ایمان]] بودند و [[بیم]] داشتیم که آنان را به [[طغیان]] و [[کفر]] وادارد. از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاکتر و بامحبتتر به آن دو بدهد و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان [[یتیم]] در آن [[شهر]] بود و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود و [[پروردگار]] تو میخواست آنها به [[حد ]][[بلوغ]] برسند و گنجشان را استخراج کنند. این رحمتی از پروردگارت بود و من آن [[کارها]] را خودسرانه انجام ندادم این بود [[راز]] کارهایی که نتوانستی در برابر آنها [[شکیبایی]] به خرج دهی! دربارۀ اینکه آن [[ولی خدا]] و [[صاحب]] چنین [[علمی]] چه کسی بوده است، میان [[مفسران]] [[اختلاف]] وجود دارد. اکثر [[مفسران]] معتقدند آن شخص همان [[حضرت خضر]] بوده است. [[روایات]] [[نقل]] شده از [[اهل بیت]] نیز این احتمال را تقویت میکند.<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> | *[[قرآن کریم]] در سورۀ کهف، داستان [[ملاقات]] [[حضرت موسی]] با یکی از [[بندگان]] [[برگزیده خداوند]] را [[نقل]] کرده است. در این ماجرا، آن فرد، [[کشتی]] برخی ماهی گیران را سوراخ کرد؛ [[نوجوانی]] را به [[قتل]] رساند و دیواری را که در حال خراب شدن بود، آباد کرد، در حالی که [[مردم]] آن روستا از [[غذا]] دادن به او و همراهش، [[حضرت موسی]] خودداری کرده بودند. [[حضرت موسی]] که از [[حکمت]] کارهای آن [[ولی خدا]] [[آگاه]] نبود، در مقابل کارهای به ظاهر [[نادرست]] او لب به [[اعتراض]] گشود؛ البته او در ابتدا قول داده بود تا زمانی که آن فرد، خود [[حکمت]] کارهایش را بیان نکند، [[سکوت]] کند. این [[ملاقات]] پس از چند بار [[اعتراض]] [[حضرت موسی]] به جدایی میانجامد؛ اما پیش از جدایی، آن فرد، [[حکمت]] کارهای عجیب خود را بیان کرد. او از حوادثی که در [[آینده]] رخ میدهد، [[آگاه]] و کارهای او حکیمانه و به [[دستور خداوند]] [[متعال]] بود: اما آن [[کشتی]] [[مال]] گروهی از [[مستمندان]] بود که با آن در دریا کار میکردند و من خواستم آن را معیوب کنم چرا که پشت سرشان [[پادشاهی]] [[ستمگر]] بود که هر [[کشتی]] سالمی را به [[زور]] میگرفت. و اما آن نوجوان، [[پدر]] و مادرش با [[ایمان]] بودند و [[بیم]] داشتیم که آنان را به [[طغیان]] و [[کفر]] وادارد. از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاکتر و بامحبتتر به آن دو بدهد و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان [[یتیم]] در آن [[شهر]] بود و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود و [[پروردگار]] تو میخواست آنها به [[حد ]][[بلوغ]] برسند و گنجشان را استخراج کنند. این رحمتی از پروردگارت بود و من آن [[کارها]] را خودسرانه انجام ندادم این بود [[راز]] کارهایی که نتوانستی در برابر آنها [[شکیبایی]] به خرج دهی! دربارۀ اینکه آن [[ولی خدا]] و [[صاحب]] چنین [[علمی]] چه کسی بوده است، میان [[مفسران]] [[اختلاف]] وجود دارد. اکثر [[مفسران]] معتقدند آن شخص همان [[حضرت خضر]] بوده است. [[روایات]] [[نقل]] شده از [[اهل بیت]] نیز این احتمال را تقویت میکند.<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، صفحه؟؟؟</ref> |