منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۰۶
، ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۹←پاسخ نخست
(صفحهای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = مهدویت (پرسش)|بانک جامع...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== پاسخ نخست== | == پاسخ نخست== | ||
[[پرونده: | [[پرونده:13681165.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مهدی حکیمی]]]] | ||
:::::: | ::::::آقای '''[[امیر مهدی حکیمی]]'''، در کتاب ''«[[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«یکی از مسائل مهم در مورد [[انتظار]] رابطه میان انتظارِ [[امام]] و [[امت]] است. در مسأله [[انتظار]]، [[امت]] همیشه در حال [[انتظار]] است و «[[منتظِر]]» میباشد و [[امام]] که «[[منتظَر]]»<ref>«منتظِر» اسم فاعل است به معنی کسی که در انتظار چیزی یا امری باشد و «منتظَر» اسم مفعول است به معنی کسی با امری که مورد انتظار واقع شود.</ref> [[مردم]] است خود نیز «[[منتظِر]]» و چشم به راه [[دستور]] [[قیام]] میباشد تا [[پیام]] الاهی در رسد و [[رستاخیز بزرگ]] خویش را آغاز کند و [[جهان]] گرفتار و پر از [[ظلم و ستم]] را رهایی بخشد و [[عدل و داد]] را جهانی سازد و [[رسالت]] الاهی خویش را که برای آن این همه [[صبر]] کرده است به انجام رساند. اینجاست که مینگریم [[انتظار امت]] و [[امام]] پیوند مییابد و [[انتظار]] بزرگ برای آیندهای روشن را پدید میآورد. | ::::::«یکی از مسائل مهم در مورد [[انتظار]] رابطه میان انتظارِ [[امام]] و [[امت]] است. در مسأله [[انتظار]]، [[امت]] همیشه در حال [[انتظار]] است و «[[منتظِر]]» میباشد و [[امام]] که «[[منتظَر]]»<ref>«منتظِر» اسم فاعل است به معنی کسی که در انتظار چیزی یا امری باشد و «منتظَر» اسم مفعول است به معنی کسی با امری که مورد انتظار واقع شود.</ref> [[مردم]] است خود نیز «[[منتظِر]]» و چشم به راه [[دستور]] [[قیام]] میباشد تا [[پیام]] الاهی در رسد و [[رستاخیز بزرگ]] خویش را آغاز کند و [[جهان]] گرفتار و پر از [[ظلم و ستم]] را رهایی بخشد و [[عدل و داد]] را جهانی سازد و [[رسالت]] الاهی خویش را که برای آن این همه [[صبر]] کرده است به انجام رساند. اینجاست که مینگریم [[انتظار امت]] و [[امام]] پیوند مییابد و [[انتظار]] بزرگ برای آیندهای روشن را پدید میآورد. | ||
::::::[[انتظار]]، با روانها و اندیشههایی که در حال انتظارند و با شور و سوز [[منتظران]]، ارتباط دارد و عمق و گستردگی آن در همین رابطه مشخص میگردد. هر کس با پایگاه اهداف [[فکری]] و آرمانی و اهداف و امیدهایی که دارد، در انتظاری متناسب با آن اهداف و افکار به سر میبرد و هر چه [[هدف]] و [[آرمان]] والاتر و گرامیتر باشد انتظارِ تحقق و فرارسیدن آن روزگار، شورانگیزتر است. بنابر همین اصل، انسانهای بزرگ و با احساسی که در پی آرمانهای انسانی میباشند و به دنبال ساختن جامعهای الاهی و انسانی هستند و در [[فکر]] [[انسان]] [[محروم]] و محرومیتها و [[سختیها]] و گرفتاریهای او میباشند، انتظاری به فراخور این افکار و [[اندیشهها]] دارند؛ انتظاری بزرگ و با احساس دوران و نویدبخش و در عین حال انتظاری تلخ و جانگداز، تا هر چه زودتر دورانِ آن فرارسد و این [[آرمان]] بزرگ تحقق یابد. نمونه واقعیِ این انسانهای بزرگ [[انبیاء]] و [[مصلحان]] بزرگ جامعههای انسانی میباشند؛ آنان که به [[سعادت]] [[انسانها]] میاندیشند و همیشه در [[انتظار]] تحققِ چنین جامعهای با چنین اهدافی بودهاند و چشم به راه تحقق [[آرمان]] والای [[حقوق]] [[انسان]] و [[ارزش]] او داشتهاند و در این راه تلاشها و کوششهای فراوان کردهاند و این کوششها و تلاشهایشان هماهنگ با [[عظمت]] آرمانشان بوده است. از این رو، در تمام دوران حیات با عظمتشان و در هر مکان و با هر آن شرایطی با این امر مهم زیستهاند در [[انتظار]] تحقق این امور بودهاند تا آنجا که در راهِ رسیدن به جامعهای الاهی و انسانی از [[جان]] خویش نیز گذشتهاند. پیروان آنان نیز در این [[انتظار]] با رهبرانشان همآوا بودهاند و چشم به [[آینده]] داشتهاند و پایان دوران سیاهِ درد و [[رنج]] و [[فقر]] و کمبود و [[نادانی]] را میخواستهاند. | ::::::[[انتظار]]، با روانها و اندیشههایی که در حال انتظارند و با شور و سوز [[منتظران]]، ارتباط دارد و عمق و گستردگی آن در همین رابطه مشخص میگردد. هر کس با پایگاه اهداف [[فکری]] و آرمانی و اهداف و امیدهایی که دارد، در انتظاری متناسب با آن اهداف و افکار به سر میبرد و هر چه [[هدف]] و [[آرمان]] والاتر و گرامیتر باشد انتظارِ تحقق و فرارسیدن آن روزگار، شورانگیزتر است. بنابر همین اصل، انسانهای بزرگ و با احساسی که در پی آرمانهای انسانی میباشند و به دنبال ساختن جامعهای الاهی و انسانی هستند و در [[فکر]] [[انسان]] [[محروم]] و محرومیتها و [[سختیها]] و گرفتاریهای او میباشند، انتظاری به فراخور این افکار و [[اندیشهها]] دارند؛ انتظاری بزرگ و با احساس دوران و نویدبخش و در عین حال انتظاری تلخ و جانگداز، تا هر چه زودتر دورانِ آن فرارسد و این [[آرمان]] بزرگ تحقق یابد. نمونه واقعیِ این انسانهای بزرگ [[انبیاء]] و [[مصلحان]] بزرگ جامعههای انسانی میباشند؛ آنان که به [[سعادت]] [[انسانها]] میاندیشند و همیشه در [[انتظار]] تحققِ چنین جامعهای با چنین اهدافی بودهاند و چشم به راه تحقق [[آرمان]] والای [[حقوق]] [[انسان]] و [[ارزش]] او داشتهاند و در این راه تلاشها و کوششهای فراوان کردهاند و این کوششها و تلاشهایشان هماهنگ با [[عظمت]] آرمانشان بوده است. از این رو، در تمام دوران حیات با عظمتشان و در هر مکان و با هر آن شرایطی با این امر مهم زیستهاند در [[انتظار]] تحقق این امور بودهاند تا آنجا که در راهِ رسیدن به جامعهای الاهی و انسانی از [[جان]] خویش نیز گذشتهاند. پیروان آنان نیز در این [[انتظار]] با رهبرانشان همآوا بودهاند و چشم به [[آینده]] داشتهاند و پایان دوران سیاهِ درد و [[رنج]] و [[فقر]] و کمبود و [[نادانی]] را میخواستهاند. | ||
::::::در دوران ما نیز [[انتظار امت]] با [[انتظار]] [[امام]] پیوند مییابد و مفهومی همانند دارد. [[انتظار]] [[امام]] که برای سامان بخشیدن به همه نابسامانیها در طول قرنها و عصرهاست و چشم به راه پایان خوش [[تاریخ]]؛ زیرا [[غیبت طولانی]] او برای برپایی [[حکومت]] آرمانی [[جامعه بشری]] است و برپاکننده [[عدل و داد]] در سراسر [[گیتی]] و نگران [[ظلمها]] و بیدادها که بر فرد فرد [[انسانها]] میرود. او که در دوران طولانی [[زندگی]] خویش، و از نخستین لحظات [[غیبت]] خویش تاکنون (و تا آیندهای که جز [[خدا]] مرز پایانی آن را کسی نمیداند)، با حساسترین [[قلب]]، غمهای بزرگ [[بشریت]] را احساس کرده است و از اندوهها بزرگ و فراوانی که [[جامعه بشری]] را فرا گرفته، [[اندوهگین]] گشته، و از [[ظلمها]] و ستمهایی که بر انسانهای [[مظلوم]] روا داشته میشده، [[رنج]] برده است و ماتم بیخانمانیها را داشته و با [[قلب]] [[مهربان]] خویش طعم تلخ تمامی [[ظلمها]]، [[تبعیضها]] و تحمیلها و... را بر [[بشریت]] چشیده است، در چه انتظاری به سر میبرد؟ | ::::::در دوران ما نیز [[انتظار امت]] با [[انتظار]] [[امام]] پیوند مییابد و مفهومی همانند دارد. [[انتظار]] [[امام]] که برای سامان بخشیدن به همه نابسامانیها در طول قرنها و عصرهاست و چشم به راه پایان خوش [[تاریخ]]؛ زیرا [[غیبت طولانی]] او برای برپایی [[حکومت]] آرمانی [[جامعه بشری]] است و برپاکننده [[عدل و داد]] در سراسر [[گیتی]] و نگران [[ظلمها]] و بیدادها که بر فرد فرد [[انسانها]] میرود. او که در دوران طولانی [[زندگی]] خویش، و از نخستین لحظات [[غیبت]] خویش تاکنون (و تا آیندهای که جز [[خدا]] مرز پایانی آن را کسی نمیداند)، با حساسترین [[قلب]]، غمهای بزرگ [[بشریت]] را احساس کرده است و از اندوهها بزرگ و فراوانی که [[جامعه بشری]] را فرا گرفته، [[اندوهگین]] گشته، و از [[ظلمها]] و ستمهایی که بر انسانهای [[مظلوم]] روا داشته میشده، [[رنج]] برده است و ماتم بیخانمانیها را داشته و با [[قلب]] [[مهربان]] خویش طعم تلخ تمامی [[ظلمها]]، [[تبعیضها]] و تحمیلها و... را بر [[بشریت]] چشیده است، در چه انتظاری به سر میبرد؟ | ||
::::::[[امام مهدی]]{{ع}} میداند که با [[قیام]] خود، چه حوادثی پدید میآید و چه دگرگونی و تحولی در [[زندگی]] رخ میدهد و [[انسانها]] به چه آسایشی دست مییابند و [[رنجها]] و دردها، [[ظلمها]] و [[ستمها]]، تحمیلها و [[تبعیضها]]، محرومیتها و گرسنگیها، و [[گمراهیها]] و نابسامانیها پایان رهایی میپذیرد پس هر لحظه در انتظارِ به وقوع پیوستن این رهآوردهای مهم و رهاییبخش است. انسانِ [[منتظر]] نیز در [[دوران غیبت]] احساسی چون [[امام]] خویش دارد و چون او میاندیشد و همانند پیشوای خود در انتظاری احساسمند به سر میبرد. با چنین انتظاری، با [[امام]] خویش همسو و همجهت و همدل میگردد و با احساس و درکِ سوزها و شورهای [[امام]] به او نزدیک میشود. اگر از این سوزها و [[رنجها]] [[غفلت]] کند و چشم به راهِ سرزدن آخرین اُفق نباشد، از آرمانهای [[امام]] خود بیگانه است و از راه و کار و هدفهای او فاصله دارد. پس [[انتظار]] و [[امید]] به آیندهای روشن و به سود [[بشریت]] [[مظلوم]] و حیات دوباره [[دین خدا]]، نقطه [[یگانگی]] [[انتظار]] [[امام]] و [[امت]] است. حضور در متن جریانها و [[حوادث پیش از ظهور]] است که مایه یادآوری [[هدفها]] و آرمانهای [[امام موعود]]{{ع}} و زمینه [[آگاهی]] و هوشیاری است. و کنارهگیری از مسائل [[جامعه]] و [[یأس]] و بدبینی نسبت به فرجام [[شایسته]] [[انسان]]، رویگردانی از حالت سازنده [[انتظار]] و [[امید]] است و این خاستگاه و زمینه اصلی [[غفلت]] و بیخبری و [[بیتفاوتی]] نسبت به [[حوادث پیش از ظهور]] میباشد. همان حوادثی که [[امام غایب]] نگران آنهاست و از آنها سخت [[غمگین]] میگردد و آرزوی آن را دارد که هر چه زودتر [[قیام]] کند و به این [[تباهیها]] و [[فسادها]] پایان بخشد. پس [[منتظران راستین]] چگونه میتوانند نسبت به این حوادث و جریانها که [[قلب]] [[امام]] را میآزاد و او را سخت میرنجاند بیتفاوت باشند و خود را [[منتظر واقعی]] آن [[امام]] بزرگ نیز بدانند؟ با توجه به این اصل است که [[جامعه منتظر]] باید همانند [[امام]] خود، دارای انتظاری با احساس و بزرگ باشد، که تمام دردها و [[رنجها]] و محرومیتها و نابسامانیها و... را در درون خویش احساس کند و برای برطرف کردن آنها [[اقدام]] نماید و هیچ مانعی هر چند بزرگ و یأسآفرین او را مأیوس و [[ناامید]] نسازد و از [[اقدام]] و حرکت باز ندارد و چون [[امام]] خود [[استوار]] و تزلزلناپذیر بایستد و با هر [[ناهنجاری]] و نامردمی بستیزد و [[ستمگران]] [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] و [[نظامی]] را سرجایشان بنشاند و [[زمینهساز]] گسترش [[عدل جهانی]] و نهایی گردد. | ::::::[[امام مهدی]]{{ع}} میداند که با [[قیام]] خود، چه حوادثی پدید میآید و چه دگرگونی و تحولی در [[زندگی]] رخ میدهد و [[انسانها]] به چه آسایشی دست مییابند و [[رنجها]] و دردها، [[ظلمها]] و [[ستمها]]، تحمیلها و [[تبعیضها]]، محرومیتها و گرسنگیها، و [[گمراهیها]] و نابسامانیها پایان رهایی میپذیرد پس هر لحظه در انتظارِ به وقوع پیوستن این رهآوردهای مهم و رهاییبخش است. انسانِ [[منتظر]] نیز در [[دوران غیبت]] احساسی چون [[امام]] خویش دارد و چون او میاندیشد و همانند پیشوای خود در انتظاری احساسمند به سر میبرد. با چنین انتظاری، با [[امام]] خویش همسو و همجهت و همدل میگردد و با احساس و درکِ سوزها و شورهای [[امام]] به او نزدیک میشود. اگر از این سوزها و [[رنجها]] [[غفلت]] کند و چشم به راهِ سرزدن آخرین اُفق نباشد، از آرمانهای [[امام]] خود بیگانه است و از راه و کار و هدفهای او فاصله دارد. پس [[انتظار]] و [[امید]] به آیندهای روشن و به سود [[بشریت]] [[مظلوم]] و حیات دوباره [[دین خدا]]، نقطه [[یگانگی]] [[انتظار]] [[امام]] و [[امت]] است. حضور در متن جریانها و [[حوادث پیش از ظهور]] است که مایه یادآوری [[هدفها]] و آرمانهای [[امام موعود]]{{ع}} و زمینه [[آگاهی]] و هوشیاری است. و کنارهگیری از مسائل [[جامعه]] و [[یأس]] و بدبینی نسبت به فرجام [[شایسته]] [[انسان]]، رویگردانی از حالت سازنده [[انتظار]] و [[امید]] است و این خاستگاه و زمینه اصلی [[غفلت]] و بیخبری و [[بیتفاوتی]] نسبت به [[حوادث پیش از ظهور]] میباشد. همان حوادثی که [[امام غایب]] نگران آنهاست و از آنها سخت [[غمگین]] میگردد و آرزوی آن را دارد که هر چه زودتر [[قیام]] کند و به این [[تباهیها]] و [[فسادها]] پایان بخشد. پس [[منتظران راستین]] چگونه میتوانند نسبت به این حوادث و جریانها که [[قلب]] [[امام]] را میآزاد و او را سخت میرنجاند بیتفاوت باشند و خود را [[منتظر واقعی]] آن [[امام]] بزرگ نیز بدانند؟ با توجه به این اصل است که [[جامعه منتظر]] باید همانند [[امام]] خود، دارای انتظاری با احساس و بزرگ باشد، که تمام دردها و [[رنجها]] و محرومیتها و نابسامانیها و... را در درون خویش احساس کند و برای برطرف کردن آنها [[اقدام]] نماید و هیچ مانعی هر چند بزرگ و یأسآفرین او را مأیوس و [[ناامید]] نسازد و از [[اقدام]] و حرکت باز ندارد و چون [[امام]] خود [[استوار]] و تزلزلناپذیر بایستد و با هر [[ناهنجاری]] و نامردمی بستیزد و [[ستمگران]] [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] و [[نظامی]] را سرجایشان بنشاند و [[زمینهساز]] گسترش [[عدل جهانی]] و نهایی گردد. | ||
::::::[[منتظران راستین]] [[امام]] باید از این [[صلابت]] و [[استواری]] [[امام]]، [[استواری]] و نستوهی بیاموزند و همانند [[رهبر]] خویش از قدرتهای بزرگ [[نظامی]] و [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] نهراسند و با [[امید]] و توجه به [[قدرت]] الاهی در مقابل [[طاغوتیان]] و [[ستمکاران]] بایستند، تا با آن کانون بیکران [[معنویت]] و [[قدرت]] الاهی پیوند روحی و قلبی بیابند و از او نیرو بگیرند و در برابر هیچ حادثه [[ناهنجاری]] دچار [[یأس]] و [[شکست]] نگردند و [[خصلت]] والای [[انتظار]] و [[امید]] را از دست ندهند، زیرا آن [[امام]] [[استوار]] و نستوه چنین میفرماید: - به [[یقین]] [[خدا]] با ماست، پس نیازی به دیگری نیست، و [[حق]] با ماست، پس از کنارهگیری کسانی چند بیمی نیست... <ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸.</ref>»<ref>[[مهدی حکیمی|حکیمی، مهدی]]، [[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]، ص ۵۳.</ref>. | ::::::[[منتظران راستین]] [[امام]] باید از این [[صلابت]] و [[استواری]] [[امام]]، [[استواری]] و نستوهی بیاموزند و همانند [[رهبر]] خویش از قدرتهای بزرگ [[نظامی]] و [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] نهراسند و با [[امید]] و توجه به [[قدرت]] الاهی در مقابل [[طاغوتیان]] و [[ستمکاران]] بایستند، تا با آن کانون بیکران [[معنویت]] و [[قدرت]] الاهی پیوند روحی و قلبی بیابند و از او نیرو بگیرند و در برابر هیچ حادثه [[ناهنجاری]] دچار [[یأس]] و [[شکست]] نگردند و [[خصلت]] والای [[انتظار]] و [[امید]] را از دست ندهند، زیرا آن [[امام]] [[استوار]] و نستوه چنین میفرماید: - به [[یقین]] [[خدا]] با ماست، پس نیازی به دیگری نیست، و [[حق]] با ماست، پس از کنارهگیری کسانی چند بیمی نیست... <ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸.</ref>»<ref>[[امیر مهدی حکیمی|حکیمی، امیر مهدی]]، [[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]، ص ۵۳.</ref>. | ||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== | ||