←در سفر
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
(←در سفر) |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
===در سفر=== | ===در سفر=== | ||
#'''آغاز سفر:''' از دیگر سنتهای [[پیامبر]]{{صل}} آغاز سفر در روز [[پنجشنبه]] بود<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۶۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۷؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۴۰؛ الطبرانی، المعجم الکبیر ، ص۲۶۰ و ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج۷، ص۷۲۳.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} هنگام سفر، صبح زود از منزل خارج میشد<ref>محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ج ۱، ص۱۱۸.</ref> و [[مسلمانان]] را از [[اعتقاد]] به فال بد بهویژه پیش از سفر [[نهی]] میکرد و میفرمود: "جبران فال بد زدن، [[توکل]] بر [[خداوند متعال]] است"<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۹۸ و وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۳۶۲.</ref>. [[امیر]] قرار دادن یکی از همراهان هم از دیگر سفارشهای [[رسول خدا]]{{صل}} به مسافران بود. آن [[حضرت]] به [[مسلمانان]] توصیه میفرمود که هرگاه گروهی از شما آهنگ سفر کردید، باید از میان خود فردی را [[امیر]] خود کنید<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۸۹؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص ۷۸ و الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۸، ص ۱۰۰.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۷-۵۸.</ref>. | #'''آغاز سفر:''' از دیگر سنتهای [[پیامبر]]{{صل}} آغاز سفر در روز [[پنجشنبه]] بود<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۶۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۷؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۴۰؛ الطبرانی، المعجم الکبیر ، ص۲۶۰ و ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج۷، ص۷۲۳.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} هنگام سفر، صبح زود از منزل خارج میشد<ref>محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ج ۱، ص۱۱۸.</ref> و [[مسلمانان]] را از [[اعتقاد]] به فال بد بهویژه پیش از سفر [[نهی]] میکرد و میفرمود: "جبران فال بد زدن، [[توکل]] بر [[خداوند متعال]] است"<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۹۸ و وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۳۶۲.</ref>. [[امیر]] قرار دادن یکی از همراهان هم از دیگر سفارشهای [[رسول خدا]]{{صل}} به مسافران بود. آن [[حضرت]] به [[مسلمانان]] توصیه میفرمود که هرگاه گروهی از شما آهنگ سفر کردید، باید از میان خود فردی را [[امیر]] خود کنید<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۸۹؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص ۷۸ و الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۸، ص ۱۰۰.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۷-۵۸.</ref>. | ||
#'''خوش برخوردی و [[یاری]] کردن همراهان در سفر:''' بیتردید، مسافرت با سختیهایی همراه است که [[تحمل]] آن بدون [[استقامت]] و نیز [[همراهی]] همسفرانی شفیق و یکدل، [[طاقت]] فرسا خواهد بود. در روایتی از [[پیامبر خدا]]{{صل}} آمده است: "[[رنجها]] همزاد سفرند و زمینههای [[عصبانیت]] و اوقات تلخی [به [[علت]] سختیهای سفر] در آن بسیار است؛ بنابراین شش چیز نشان دهنده [[جوانمردی]] است: سه چیز در غیر سفر و سه چیز در مسافرت؛ در سفر، بخشیدن توشه [خود به همراهان] و خوش [[اخلاقی]] و شوخی کردن؛ البته آن شوخی کردنی که در آن [[معصیت خدا]] نباشد"<ref>شیخ مفید، الامالی، ص ۴۴؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۲۷؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲۴ و همو، معانی الاخبار، ص ۲۵۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} [[کمک]] به [[مؤمنان]] را در سفر، مایه رفع [[اندوه]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] دانسته، بدان سفارش میکرد<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ المحاسن، ص ۲۶۲؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶ و الجعفریات، ص ۱۹۸.</ref>. از [[ابوسعید خدری]] [[روایت]] شده است که در یکی از سفرها در رکاب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بودیم. ناگهان مردی سوار بر مرکبش به سوی ما آمد؛ در حالی که به سوی [[چپ و راست]] [به حیوانات و مرکبهای خود مینگریست. [[رسول خدا]]{{صل}} با دیدن این صحنه فرمود: " کسی که مرکبی افزون بر [[نیاز]] خود دارد باید آن را به کسی که مرکبی ندارد، [[صدقه]] دهد و کسی که ره توشهای افزون بر [[نیاز]] خویش دارد، باید آن را به کسی که توشهای ندارد، [[صدقه]] دهد"<ref>نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص ۱۶۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۳۸ و محیی الدین النووی، المجموع، ج ۴، ص ۳۹۳. </ref>.<ref>گویا این فرد در این سفر، مرکبهای متعددی داشته، از توجه به پیادههای کاروان که با سختیهایی روبرو بودند، غافل بوده است.</ref>. از دیگر اعمالی که [[رسول خدا]]{{صل}} در سفر، بر آن تأکید و آن را [[تشویق]] کرده است، [[خدمت]] به همسفران و کاستن از مشقتهای سفر آنان است. ایشان ضمن [[تمجید]] از چنین افرادی، آنها را "سرور افراد در سفر"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۸؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۹ و کنزالعمال، ج ۶، ص ۷۱.</ref> معرفی کرد. همچنین آن [[حضرت]] در روایتی دیگر فرمود: "کسی که مسافر [[دینداری]] را [[یاری]] کند، [[خداوند]]، ۷۳ [[اندوه]] از وی میزداید و او را در این [[جهان]] و آن [[جهان]] از [[اندوه]] [[پناه]] میدهد و [[غم]] بزرگش را در روزی که [[مردمان]]، [[نفس]] در گلویشان حبس میشود، از او برطرف میکند"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ الجعفریات، ص ۱۹۸ و المحاسن، ج ۲، ص ۳۶۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به [[همکاری]] و [[همیاری]] همسفران با یکدیگر فرا میخواند و آنان را از [[سستی]] در این کار بر حذر میداشت. [[نقل]] شده است که روزی در حضور [[رسول]] خاتم{{صل}} از مردی سخن به میان آمد و گفته شد: "او [[آدم]] خوبی است"؛ سپس عدهای گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} آن مرد، در سفر [[حج]]، همسفر ما بود؛ هرگاه در منزلی فرود میآمدیم، پیوسته زبانش به ذکر، گویا بود تا آنکه حرکت میکردیم و در بین راه نیز همواره ذکر [[خدا]] میگفت تا اینکه دوباره فرود میآمدیم". در این هنگام، آن [[حضرت]] فرمود: "پس چه کسی به شترش علوفه میداد و غذایش را تأمین میکرد"؟ گفتند: "ما" پس [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "همه شما از او بهترید"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۶۵؛ [[محمدباقر مجلسی]]، [[بحارالانوار]]، ج ۷۳، ص ۲۷۴، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۲۰ و ابن ابی جمهور، [[عوالی]] اللآلی، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. خود [[حضرت]] نیز در مسافرتها در سفر با همسفران [[همکاری]] میکرد و همانند دیگر همسفران، عهدهدار انجام کاری میشد. [[روایت]] شده است که ایشان در یکی از مسافرتها زمانی که گروه به استراحت پرداخته بود، به همراهان فرمود تا گوسفندی را [[ذبح]] کنند. یکی از همراهان گفت: "من گوسفند را سر میبرم"؛ دیگری گفت: "من پوستش را میکنم"؛ فرد سومی گفت: "من گوشتش را [[خرد]] میکنم"؛ چهارمی گفت: پختن آن با من"؛ [[رسول الله]]{{صل}} نیز فرمود: "جمع کردن هیزم هم با من"؛ | #'''خوش برخوردی و [[یاری]] کردن همراهان در سفر:''' بیتردید، مسافرت با سختیهایی همراه است که [[تحمل]] آن بدون [[استقامت]] و نیز [[همراهی]] همسفرانی شفیق و یکدل، [[طاقت]] فرسا خواهد بود. در روایتی از [[پیامبر خدا]]{{صل}} آمده است: "[[رنجها]] همزاد سفرند و زمینههای [[عصبانیت]] و اوقات تلخی [به [[علت]] سختیهای سفر] در آن بسیار است؛ بنابراین شش چیز نشان دهنده [[جوانمردی]] است: سه چیز در غیر سفر و سه چیز در مسافرت؛ در سفر، بخشیدن توشه [خود به همراهان] و خوش [[اخلاقی]] و شوخی کردن؛ البته آن شوخی کردنی که در آن [[معصیت خدا]] نباشد"<ref>شیخ مفید، الامالی، ص ۴۴؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۲۷؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۳۲۴ و همو، معانی الاخبار، ص ۲۵۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} [[کمک]] به [[مؤمنان]] را در سفر، مایه رفع [[اندوه]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] دانسته، بدان سفارش میکرد<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ المحاسن، ص ۲۶۲؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶ و الجعفریات، ص ۱۹۸.</ref>. از [[ابوسعید خدری]] [[روایت]] شده است که در یکی از سفرها در رکاب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بودیم. ناگهان مردی سوار بر مرکبش به سوی ما آمد؛ در حالی که به سوی [[چپ و راست]] [به حیوانات و مرکبهای خود مینگریست. [[رسول خدا]]{{صل}} با دیدن این صحنه فرمود: " کسی که مرکبی افزون بر [[نیاز]] خود دارد باید آن را به کسی که مرکبی ندارد، [[صدقه]] دهد و کسی که ره توشهای افزون بر [[نیاز]] خویش دارد، باید آن را به کسی که توشهای ندارد، [[صدقه]] دهد"<ref>نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص ۱۶۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۳۸ و محیی الدین النووی، المجموع، ج ۴، ص ۳۹۳. </ref>.<ref>گویا این فرد در این سفر، مرکبهای متعددی داشته، از توجه به پیادههای کاروان که با سختیهایی روبرو بودند، غافل بوده است.</ref>. از دیگر اعمالی که [[رسول خدا]]{{صل}} در سفر، بر آن تأکید و آن را [[تشویق]] کرده است، [[خدمت]] به همسفران و کاستن از مشقتهای سفر آنان است. ایشان ضمن [[تمجید]] از چنین افرادی، آنها را "سرور افراد در سفر"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۸؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۹ و کنزالعمال، ج ۶، ص ۷۱.</ref> معرفی کرد. همچنین آن [[حضرت]] در روایتی دیگر فرمود: "کسی که مسافر [[دینداری]] را [[یاری]] کند، [[خداوند]]، ۷۳ [[اندوه]] از وی میزداید و او را در این [[جهان]] و آن [[جهان]] از [[اندوه]] [[پناه]] میدهد و [[غم]] بزرگش را در روزی که [[مردمان]]، [[نفس]] در گلویشان حبس میشود، از او برطرف میکند"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۹۳؛ الجعفریات، ص ۱۹۸ و المحاسن، ج ۲، ص ۳۶۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به [[همکاری]] و [[همیاری]] همسفران با یکدیگر فرا میخواند و آنان را از [[سستی]] در این کار بر حذر میداشت. [[نقل]] شده است که روزی در حضور [[رسول]] خاتم{{صل}} از مردی سخن به میان آمد و گفته شد: "او [[آدم]] خوبی است"؛ سپس عدهای گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} آن مرد، در سفر [[حج]]، همسفر ما بود؛ هرگاه در منزلی فرود میآمدیم، پیوسته زبانش به ذکر، گویا بود تا آنکه حرکت میکردیم و در بین راه نیز همواره ذکر [[خدا]] میگفت تا اینکه دوباره فرود میآمدیم". در این هنگام، آن [[حضرت]] فرمود: "پس چه کسی به شترش علوفه میداد و غذایش را تأمین میکرد"؟ گفتند: "ما" پس [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "همه شما از او بهترید"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۶۵؛ [[محمدباقر مجلسی]]، [[بحارالانوار]]، ج ۷۳، ص ۲۷۴، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۲۰ و ابن ابی جمهور، [[عوالی]] اللآلی، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. خود [[حضرت]] نیز در مسافرتها در سفر با همسفران [[همکاری]] میکرد و همانند دیگر همسفران، عهدهدار انجام کاری میشد. [[روایت]] شده است که ایشان در یکی از مسافرتها زمانی که گروه به استراحت پرداخته بود، به همراهان فرمود تا گوسفندی را [[ذبح]] کنند. یکی از همراهان گفت: "من گوسفند را سر میبرم"؛ دیگری گفت: "من پوستش را میکنم"؛ فرد سومی گفت: "من گوشتش را [[خرد]] میکنم"؛ چهارمی گفت: پختن آن با من"؛ [[رسول الله]]{{صل}} نیز فرمود: "جمع کردن هیزم هم با من"؛ [[اصحاب]] گفتند: "یا [[رسول الله]]، [[پدران]] و مادران ما به فدایتان! شما خودتان را به زحمت نیندازید؛ تعداد ما کافی است و خودمان [[کارها]] را انجام میدهیم". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "میدانم تعدادتان کافی است و میتوانید [[کارها]] را انجام دهید؛ اما [[خداوند]] [[دوست]] ندارد که بندهاش با عدهای از [[دوستان]] و همسفران خود باشد، اما میانشان فردی متمایز باشد"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱ - ۲۵۲؛ شرف المصطفی، ج ۴، ص ۳۷۸، الصفدی، الوافی بالوفیات، ج ۱، ص ۷۲ – ۷۳.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۸-۶۰.</ref>. | ||
[[اصحاب]] گفتند: "یا [[رسول الله]]، [[پدران]] و مادران ما به فدایتان! شما خودتان را به زحمت نیندازید؛ تعداد ما کافی است و خودمان [[کارها]] را انجام میدهیم". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "میدانم تعدادتان کافی است و میتوانید [[کارها]] را انجام دهید؛ اما [[خداوند]] [[دوست]] ندارد که بندهاش با عدهای از [[دوستان]] و همسفران خود باشد، اما میانشان فردی متمایز باشد"<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱ - ۲۵۲؛ شرف المصطفی، ج ۴، ص ۳۷۸، الصفدی، الوافی بالوفیات، ج ۱، ص ۷۲ – ۷۳.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۸-۶۰.</ref>. | |||
#'''[[حق]] همسفر بر همسفر:''' [[نبی اکرم]]{{صل}} یکی از [[حقوقی]] را که یک مسافر بر همسفران دیگر خود دارد، [[صبر]] کردن تا سه روز برای [حرکت] همسفر مریض دانسته است<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰.</ref>. | #'''[[حق]] همسفر بر همسفر:''' [[نبی اکرم]]{{صل}} یکی از [[حقوقی]] را که یک مسافر بر همسفران دیگر خود دارد، [[صبر]] کردن تا سه روز برای [حرکت] همسفر مریض دانسته است<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰.</ref>. | ||
#'''سنتهای آن [[حضرت]] در سفر:''' [[رسول خدا]]{{صل}} [[دوست]] میداشت با دراز گوشی سفر کند که فقط پالانی روی آن انداخته باشند<ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۶۸.</ref>. آن [[حضرت]] در سفرهایش در هر منزلی که اقامت میگزید، در آن منزل، دو رکعت [[نماز]] میگزارد و میفرمود: "میخواهم این مکان برایم به [[نماز خواندن]] [[گواهی]] دهد"<ref>المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۰۰؛ کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۰؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ۱۹۸۸ م، ج ۲، ص ۲۸۳ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۵.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} در سفرها وقتی از بلندی بالا میرفت، میفرمود: "اللّه اکبر" و چون سرازیر میشد، میفرمود: "سبحان اللّه"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۳؛ الکافی، ج ۴، ص ۲۸۷ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۱.</ref> و راه رفتنش در سفرها چنان بود که [[ناتوان]] به نظر نمیرسید<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۲ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۰.</ref>. [[نقل]] شده است، [[حضرت]] در مسافرتها، هنگام [[خواب]]، اول شب بر روی ساق دستش میظ خوابید و در آخر شب، دست خود را بلند میکرد و سر را روی [[کف دست]] میگذاشت و میخوابید<ref>سنن النبی، ج ۱، ص ۱۱۸. </ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰.</ref>. | #'''سنتهای آن [[حضرت]] در سفر:''' [[رسول خدا]]{{صل}} [[دوست]] میداشت با دراز گوشی سفر کند که فقط پالانی روی آن انداخته باشند<ref>مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۶۸.</ref>. آن [[حضرت]] در سفرهایش در هر منزلی که اقامت میگزید، در آن منزل، دو رکعت [[نماز]] میگزارد و میفرمود: "میخواهم این مکان برایم به [[نماز خواندن]] [[گواهی]] دهد"<ref>المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۰۰؛ کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۰؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ۱۹۸۸ م، ج ۲، ص ۲۸۳ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۵.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} در سفرها وقتی از بلندی بالا میرفت، میفرمود: "اللّه اکبر" و چون سرازیر میشد، میفرمود: "سبحان اللّه"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۷۳؛ الکافی، ج ۴، ص ۲۸۷ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۱.</ref> و راه رفتنش در سفرها چنان بود که [[ناتوان]] به نظر نمیرسید<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۲ و مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۴۰.</ref>. [[نقل]] شده است، [[حضرت]] در مسافرتها، هنگام [[خواب]]، اول شب بر روی ساق دستش میظ خوابید و در آخر شب، دست خود را بلند میکرد و سر را روی [[کف دست]] میگذاشت و میخوابید<ref>سنن النبی، ج ۱، ص ۱۱۸. </ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰.</ref>. | ||
===پس از سفر === | ===پس از سفر === | ||
*[[پیامبر]]{{صل}} مسافرت را بخشی از [[عذاب]] ([[رنج]]) میدانست و میفرمود: "هر گاه فردی از شما سفرش را به پایان رساند، باید زودتر نزد خانوادهاش باز گردد"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۰: الجعفریات، ص ۱۷۰؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۰۲ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶.</ref>. [[پیامبر خاتم]]{{صل}} عادت داشت که روز از سفر برگردد <ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۴۵۵؛ صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۵۶ و المعجم الکبیر ، ج ۱۹، ص ۵۹.</ref> و چون از سفر باز میگشت، نخست به [[مسجد]] میرفت و دو رکعت رفت [[نماز]] میخواند و پس از سر زدن به [[خانه حضرت زهرا]]{{س}}<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج ۸، ص ۸۹، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ۲۲۵ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۴۵.</ref> به خانه نزد همسرانش میرفت<ref>ابن حبان، صحیح، ج ۸، ص ۱۵۸؛ امتاع الاسماع، ج ۸، ص ۱۶۹ و البخاری، صحیح، ج ۴، ص ۴۰.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۱.</ref>. | *[[پیامبر]]{{صل}} مسافرت را بخشی از [[عذاب]] ([[رنج]]) میدانست و میفرمود: "هر گاه فردی از شما سفرش را به پایان رساند، باید زودتر نزد خانوادهاش باز گردد"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۰: الجعفریات، ص ۱۷۰؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۰۲ و مکارم الاخلاق، ص ۲۶۶.</ref>. [[پیامبر خاتم]]{{صل}} عادت داشت که روز از سفر برگردد <ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۴۵۵؛ صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۵۶ و المعجم الکبیر ، ج ۱۹، ص ۵۹.</ref> و چون از سفر باز میگشت، نخست به [[مسجد]] میرفت و دو رکعت رفت [[نماز]] میخواند و پس از سر زدن به [[خانه حضرت زهرا]]{{س}}<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج ۸، ص ۸۹، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ۲۲۵ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۴۵.</ref> به خانه نزد همسرانش میرفت<ref>ابن حبان، صحیح، ج ۸، ص ۱۵۸؛ امتاع الاسماع، ج ۸، ص ۱۶۹ و البخاری، صحیح، ج ۴، ص ۴۰.</ref><ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۱.</ref>. |