قناعت: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
جز (جایگزینی متن - '''']]؛' به '''']]') |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*ماده "قنع" اگر در [[باب ]]"فعَل یفعَل"<ref>باب فرعی ثلاثی مجرد؛ به طور کلی، در ثلاثی مجرد در صورت همسانی حرکت عین الفعل ماضی و مضارع شد، آن باب، جزو بابهای فرعی و در صورت ناهمسانی حرکت عین الفعل در ماضی و مضارع، آن باب جزو بابهای اصلی ثلاثی مجرد به شمار میآید.</ref> مانند "منَع یمنَع" به کار [[رود]]، به معنای سؤال (درخواست) خواهد بود و اگر در [[باب ]]"فعِل یفعَل"؛ مانند "علِم یعلَم" به کار [[رود]] که مصدر آن قناعة و قنعان است، به معنای [[رضا]] و [[خشنودی]] است<ref>سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج ۶، ص ۴۲؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۶۸۵؛ ابو الحسن احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۳۳ و الزبیدی، تاج العروس، ج۱۱، ص۴۰۷.</ref>. "قانع" در اصطلاح به کسی گویند که به کم، [[راضی]] و [[خشنود]] است و هیچ اثری از [[نارضایتی]] حتی در چهره او دیده نمیشود<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۸۴ و ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۷۹.</ref>.[[امام صادق]]{{ع}} نیز در تعریف فرد قانع فرمود: "قانع، کسی است که به هر چه به او بدهی، اکتفا میکند و [[خشم]] نمیگیرد و ترشرویی نمیکند و چهره درهم نمیکشد"<ref>{{متن حدیث|الْقَانِعُ الَّذِي يَرْضَى بِمَا أَعْطَيْتَهُ وَ لَا يَسْخَطُ وَ لَا يَكْلَحُ وَ لَا يَلْوِي شِدْقَهُ غَضَباً }}؛ کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۹۹؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۰۸ و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۶۳.</ref><ref>[[علی نبیاللهی|نبیاللهی، علی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۷۰.</ref>. | |||
*ماده "قنع" در [[قرآن]] دوبار به کار رفته که یکی از آنها به معنای یاد شده است؛ آنجا که [[خداوند]] در [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ}}<ref>«از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید» سوره حج، آیه ۳۶.</ref>. مراد از قانع، در [[آیه شریفه]]، کسی است که به آنچه به او میدهند، یا دارد، [[قناعت]] میکند. برخی میگویند، قانع، کسی است که در خواست نمیکند<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۳۷.</ref><ref>[[علی نبیاللهی|نبیاللهی، علی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۷۰-۵۷۱.</ref>. | |||
*قناعت بهمعنای [[خشنودی]]، [[خرسندی]]، [[رضا]] و [[تسلیم]] و صرفهجویی از [[نشانهها]] و ثمرات [[پارسایی]] و از [[برترین]] فضلیتهای انسانی است. در سایه [[فضیلت]] قناعت، [[آدمی]] در مسیر [[زندگی]]، به حد کفاف و قوام اکتفا میکند و دامن [[آرزو]] از خواستههای مادی برمیچیند. بنابراین احساس [[بینیازی]] به [[انسان]] دست میدهد که این خود، کلید [[زندگی پاک]] و حفظ و صیانت از [[کرامت انسانی]] و [[آزادی]] معنوی است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: قناعت، گونهای [[پادشاهی]] است...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 645.</ref>. | *قناعت بهمعنای [[خشنودی]]، [[خرسندی]]، [[رضا]] و [[تسلیم]] و صرفهجویی از [[نشانهها]] و ثمرات [[پارسایی]] و از [[برترین]] فضلیتهای انسانی است. در سایه [[فضیلت]] قناعت، [[آدمی]] در مسیر [[زندگی]]، به حد کفاف و قوام اکتفا میکند و دامن [[آرزو]] از خواستههای مادی برمیچیند. بنابراین احساس [[بینیازی]] به [[انسان]] دست میدهد که این خود، کلید [[زندگی پاک]] و حفظ و صیانت از [[کرامت انسانی]] و [[آزادی]] معنوی است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: قناعت، گونهای [[پادشاهی]] است...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 645.</ref>. | ||
*[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] نُه بار به موضوع قناعت اشاره کردهاند. [[فضیلت]] قناعت حیات [[آدمی]] را به سمتوسوی [[آخرتگرایی]] و توشهبرداری برای سرای باقی سوق میدهد، زیرا [[آدم]] قناعتپیشه به حد کفاف بسنده میکند و [[اسیر]] تجملات و زر و زیور بیپایان [[دنیا]] نمیشود. [[امام]] {{ع}} میفرماید: خوشا به حال کسی که همواره به یاد [[معاد]] باشد و برای روز حساب عمل کند و به آنچه روزیاش دادهاند، قانع و از [[خدا]] [[راضی]] باشد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 645.</ref>. | *[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] نُه بار به موضوع قناعت اشاره کردهاند. [[فضیلت]] قناعت حیات [[آدمی]] را به سمتوسوی [[آخرتگرایی]] و توشهبرداری برای سرای باقی سوق میدهد، زیرا [[آدم]] قناعتپیشه به حد کفاف بسنده میکند و [[اسیر]] تجملات و زر و زیور بیپایان [[دنیا]] نمیشود. [[امام]] {{ع}} میفرماید: خوشا به حال کسی که همواره به یاد [[معاد]] باشد و برای روز حساب عمل کند و به آنچه روزیاش دادهاند، قانع و از [[خدا]] [[راضی]] باشد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 645.</ref>. |